188 صفحه
چکیده
فروپاشی شوروی منجر به ظهور کشورهایی از جمله روسیه در نظام بینالملل جدید با خصوصیات جدید شد که با مسئله انطباق ساختاری با واقعیتهای سیستمی جدید، بازتعریف جایگاه و بازبینی رویکردهای سیاست خارجی خود در هر دو محیط داخلی و خارجی نمواجه بودند. مهمترین ویژگیهای محیط داخلی سیاست خارجی دورة پس از شوروی متنوع و گسترده شدن کنشگران اعم از نهادی، مدنی و نقشی و منافع آنها در این حوزه بود. در دهة 70 (90 م) فرآیند تصمیمسازی سیاست خارجی روسیه متأثر از این تحول دچار نابسامانی، «هرج و مرج کثرتگرایانه» و «سیاستزدهگی» شده بود، به نحوی که در این حوزه به جای منافع ملی مفاهیم مختلفی از «بهینة ملی» مورد توجه قرار میگرفت. در محیط خارجی تحولات فزایندة بینالمللی از جمله جهانی شدن در تمام ابعاد آن، فرآیند همگرایی در اروپا، توسعهطلبیهای امریکا، گسترش اسلام سیاسی، تروریسم بینالملل و موضوع تهدیدهای نامتقارن، امنیت انرژی، قدرتیابی فزایندة چین و هند و تحولات اقتصاد بینالملل مجموعهای از تهدیدها و فرصتهای جدید را برای روسیه فراهم آورده و با ایجاد شرایط، الزامات و واقعیتهای جدید این کشور را با ضرورت بازتعریف جایگاه، نقش و اهداف خود در این عرصه مواجه کرد. عدم واقعبینی نسبت به این تحولات در دورة یلتسین و عدم التفات به ضرورت تحصیل اجماع داخلی در خصوص اهداف و سازوکارهای سیاست خارجی و سازگاری این اهداف و سازوکارها با ملزومات شرایطِ جدید محیط بینالملل موجب عدم درک صحیح تحولات محیطی، عدم توان سناریوپردازی و تصمیمگیریهای نابسامان و منفعلانه شده بود.
به اعتراف بسیاری از تحلیلگران از آغاز ریاستجمهوری پوتین در فروردین 1379 (مارس 2004) تحولی مثبت در سیاست خارجی روسیه، از آرمانگرایی به واقعگرایی، از بیثباتی به ثبات نسبی و از رهیافتهای غیرعقلایی به عقلایی صـورت پذیرفته و این سیاسـت در مقـایسه با دورههای قبل آن، با بازخـوردهایِ منفـیِ کمـتری از محیطهای داخلـی و خارجـی مـواجه است. پوتین تلاش کرده در محیط داخلی در مقام یک «اقتدارگرای اصلاحطلب» اجماع دستوری را در تعامل با کنشگران نهادی، مدنی و نقشیِ دخیل در روندهای سیاست خارجی و در محیط خارجی با تأکید بر عینیگرایی و با پیگیری رویکردی محیطی، سازگاری با قواعد و هنجارهایِ سه متغیر عمدة سیستمی؛ ساختار نظام بینالملل، تعهدات بینالمللی و جایگاه ساختاری را در روندی تدریجی محقق سازد. این تغییرات سیاست خارجی پوتین را به نحو آشکاری از سیاست خارجی یلتسین متمایز میکند. از منظر نوشتار حاضر بهینه شدن فرآیند شکلگیری اجماع داخلی و سازگاری خارجی بیشترین تأثیر را در افزایش تحققپذیری اهداف سیاست خارجی و خروج این سیاست از وضعیت نامطلوب و نیل آن به وضعیتِ نسبتاً مطلوب داشته است. به نظر میرسد پیگیری سیاست تمرکز قدرت در محیط داخلی و اتخاذ رویکرد عملگرایانه از سوی پوتین در محیط خارجی متغیری است که بیشترین سهم را در تحول مثبت بازگفته ایفا کرده که در نوشتار حاضر نحوة این تأثیر بر فرآیند شکلگیری اجماع داخلی در خصوص اهداف و سازوکارهای سیاست خارجی و سازگاری این اهداف و سازوکارها با الزامات محیط خارجی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
واژگان کلیدی: عملگرائی، اجماع، سازگاری، سیاست بینالملل، روسیه، هنجارمندی، اقتدارگرایی