فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:11
فهرست مطالب:
مقدمه:
کاخهای ایران و آسیای مرکزی:
ایلخانان
تخت سلیمان
گنبد سلطانیه:
تیموریان
صفویان
کاخ هشت بهشت:
کاخ چهل ستون
زندیان
قاجاریه
کاخ ابیض
.نتیجه گیری
منابع
مقدمه:
منظور ما از کلمه «کاخ» در این تحقیق، فقط بناهایی است که با نوعی معماری عالی ساخته شده، در مقیاس وسیعتر شامل بناهای اشرافی، تجاری، مسکونی اربابی یا ساختمان بزرگ محصور در یک قلعه است کاخهای اسلامی نوعی از ساختمان را در برمیگیرند که چه بسا به دلیل ویژگی ذاتی خود به سختی بتوان آنها را با گونهشناسی مناسبی وفق داد.
کاخ در وسیعترین شکل خود، فقط یک ساختمان تنها نبود، بلکه یک مجتمع کامل محسوب میشد که میتوانست تا یک مایل طول و بیش از نیم مایل عرض داشتهباشد چنین مجتمعی برای برآورد از تمامی نیازهای خصوصی و رسمی دربار طراحی میشدهاست که سوابق با آن، اقامتگاه خصوصی وسیع پادشاه، خانوادهاش و ملتزمین او به اتصمام تسهیلات برای محافظان وی شامل سربازان اسلحه خانه و اصطبل، و دیوانهای مختلفی برای مقامات وی، که تماماً در بین دیوارهای کاخ قرار میگرفته در نظر گرفته میشدهاست. از سوی دیگر، یک کاخ، در سادهترین شکل خود میتوانست منحصر به یک ساختمان تنها باشد همچون عمارت هشت بهشت دوره صفوی، یا کوشک سلجوقی در قونیه. حتی در این مورد که در کمترین حالت کاخ، دو قسمت به دو منظور جدا کردن زندگی خصوصی و عملی پادشاه تقسیم میگردید. بخش فوق، ساختمان برای استفاده خصوصی پادشاه محفوظ نگه داشتهمیشد. طبعاً محیط خارجی چنین ساختمانهای کوچکی در مقایسه با مجتمهای بسیار بزرگتر از اهمیت بیشتری برخوردار بود. به همین دلیل این ساختمانها بیشتر اوقات میان باغستانهایی محصور بودهاند. همچنین کم نبودهاند ساختمانهای زیادی از این دست که در یک چشمانداز گسترده و تعمداً شاعرانه اطراف هم ساخته میشدهاند، شاید بدین منظور که تداعی گر بهشت باشند. حتی شاید در نداشتن استحکام، وجود دیوارهای پرروزنه و طرح عموماً روشن این ساختمانها، منظور گنجانده.
آشنایی با پنج کشور تازه استقلال یافته آسیای مرکزی : ترکمنستان ,قرقیزستان, قزاقستان, ازبکستان, تاجیکستان
188 صفحه
چکیده
فروپاشی شوروی منجر به ظهور کشورهایی از جمله روسیه در نظام بینالملل جدید با خصوصیات جدید شد که با مسئله انطباق ساختاری با واقعیتهای سیستمی جدید، بازتعریف جایگاه و بازبینی رویکردهای سیاست خارجی خود در هر دو محیط داخلی و خارجی نمواجه بودند. مهمترین ویژگیهای محیط داخلی سیاست خارجی دورة پس از شوروی متنوع و گسترده شدن کنشگران اعم از نهادی، مدنی و نقشی و منافع آنها در این حوزه بود. در دهة 70 (90 م) فرآیند تصمیمسازی سیاست خارجی روسیه متأثر از این تحول دچار نابسامانی، «هرج و مرج کثرتگرایانه» و «سیاستزدهگی» شده بود، به نحوی که در این حوزه به جای منافع ملی مفاهیم مختلفی از «بهینة ملی» مورد توجه قرار میگرفت. در محیط خارجی تحولات فزایندة بینالمللی از جمله جهانی شدن در تمام ابعاد آن، فرآیند همگرایی در اروپا، توسعهطلبیهای امریکا، گسترش اسلام سیاسی، تروریسم بینالملل و موضوع تهدیدهای نامتقارن، امنیت انرژی، قدرتیابی فزایندة چین و هند و تحولات اقتصاد بینالملل مجموعهای از تهدیدها و فرصتهای جدید را برای روسیه فراهم آورده و با ایجاد شرایط، الزامات و واقعیتهای جدید این کشور را با ضرورت بازتعریف جایگاه، نقش و اهداف خود در این عرصه مواجه کرد. عدم واقعبینی نسبت به این تحولات در دورة یلتسین و عدم التفات به ضرورت تحصیل اجماع داخلی در خصوص اهداف و سازوکارهای سیاست خارجی و سازگاری این اهداف و سازوکارها با ملزومات شرایطِ جدید محیط بینالملل موجب عدم درک صحیح تحولات محیطی، عدم توان سناریوپردازی و تصمیمگیریهای نابسامان و منفعلانه شده بود.
به اعتراف بسیاری از تحلیلگران از آغاز ریاستجمهوری پوتین در فروردین 1379 (مارس 2004) تحولی مثبت در سیاست خارجی روسیه، از آرمانگرایی به واقعگرایی، از بیثباتی به ثبات نسبی و از رهیافتهای غیرعقلایی به عقلایی صـورت پذیرفته و این سیاسـت در مقـایسه با دورههای قبل آن، با بازخـوردهایِ منفـیِ کمـتری از محیطهای داخلـی و خارجـی مـواجه است. پوتین تلاش کرده در محیط داخلی در مقام یک «اقتدارگرای اصلاحطلب» اجماع دستوری را در تعامل با کنشگران نهادی، مدنی و نقشیِ دخیل در روندهای سیاست خارجی و در محیط خارجی با تأکید بر عینیگرایی و با پیگیری رویکردی محیطی، سازگاری با قواعد و هنجارهایِ سه متغیر عمدة سیستمی؛ ساختار نظام بینالملل، تعهدات بینالمللی و جایگاه ساختاری را در روندی تدریجی محقق سازد. این تغییرات سیاست خارجی پوتین را به نحو آشکاری از سیاست خارجی یلتسین متمایز میکند. از منظر نوشتار حاضر بهینه شدن فرآیند شکلگیری اجماع داخلی و سازگاری خارجی بیشترین تأثیر را در افزایش تحققپذیری اهداف سیاست خارجی و خروج این سیاست از وضعیت نامطلوب و نیل آن به وضعیتِ نسبتاً مطلوب داشته است. به نظر میرسد پیگیری سیاست تمرکز قدرت در محیط داخلی و اتخاذ رویکرد عملگرایانه از سوی پوتین در محیط خارجی متغیری است که بیشترین سهم را در تحول مثبت بازگفته ایفا کرده که در نوشتار حاضر نحوة این تأثیر بر فرآیند شکلگیری اجماع داخلی در خصوص اهداف و سازوکارهای سیاست خارجی و سازگاری این اهداف و سازوکارها با الزامات محیط خارجی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
واژگان کلیدی: عملگرائی، اجماع، سازگاری، سیاست بینالملل، روسیه، هنجارمندی، اقتدارگرایی