مقدمه
اگر خلق یک اثر معماری را این گونه تصور کنیم که خواست های محیط طبیعی به هوراه خواسته های محیط انسانی منجر به تولید یک سری عملکردها و برنامه های فیزیکی درقالب خصوصی و به نام سازمان فضایی می گردد و در مرحله بعد ، سازمان فضایی در ماشین ذهن خلاق معمار، بااضافه شدن عنصر ایده به یک ساختار کالبدی، شامل فرم: پوشش، سازه، تأسیسات و بالاخره همه جزئیات موردنیاز برای خلق یک اثر می رسد!
معمای حاصل ازیک تصویر، نتایج تأثیر روانی و فیزیولوژیک محرکهای خارجی است که بر اندام زنده انسان اثر می کند. یک تصویر یا شکل بصری تشکیل یافته ات از نخست : عناصری با خصوصیات و ترتیبی ویژه و سپس تأثیر و نیرویی که در بیننده بر می انگیزد. نحوه انتخاب عناصر مورد استفاده در طرح و چگونگی استفاده از انها باید بر اساس آن جهت و میلی باشد که محتوی آن ایجاب می کند. به این ترتیب شکل نهایی یک عبارت بصری ، مبتنی بر نتیجه تجزیه و حلیل عینی طراح یاسازنده آن است . اوست که تعیین می کند یک اثر بصری صرفاً برای کار ویژه اش ساخته میشودو یا جنبه خبری دارد و یا هر دو.
اگرعبارت معروف لویی سالی وان را بپذیریم که شکل تابع کار ویژه است، منطقی خواهد بود که در ادامه آن بگوییم:« شکل تابع محتوی است.»