موضوع این رساله چگونگی ادراک وجود نزد پارمنیدس و هراکلیتوس است . اهمیت این مسئله ازآن جا ناشی می شود که پس از پدیدآمدن شکاف معرفت شناسی میان فاعل شناسا و متعلق شناسایی که در دورة جدید مورد تأکید قرار گرفت ، عده ای از متفکرین که منتقد انحصار روش شناخت در این نوع خاص شاخت مبتنی بر شکاف معرف شناختی بودند کوشیدند در اندیشه های موجود در جریان تاریخی اندیشه غرب در پی متفکرینی بگردند که به گمان ایشان در آن ها ما با شناختی از نوعی دیگر مواجه هستیم . دو تن از این اندیشمندان بی شک پارمنیدس وهراکلیتوس هستند . در این رساله تلاشی شده است در جهت درک درست کیفیت شناخت عالی ترین حقیقتی که هر یک از این دو متفکر در منظومه فکری خود از آن خبر داده اند . روشن است که انتخاب عنوان کیفیت ادراک وجود نزد پارمنیدس وهراکلیتوس به ما این معنی را انتقال می دهد که گویی این هر دو از وجود سخن گفته اند لذا در مورد این عنوان توضیح زیر لازم است : لغت وجود در اصطلاح سنت فلسفی کشور ما ، پس از ملاصدرا قرین نوعی خارجیت اصالت ، وحدت و فراگیری است . جستجوی از چگونگی درک شدن وجود به معنایی که ما امروز از ان در سنت فلسفی خود می فهمیم ، در واقع پرسیدن سوالی است از دو اندیشمندی که در فضایی اندیشیده اند که از رنج های معرفت شناسانه دنیای معاصر فارغ بوده است . در واقع پرسیدن این سوال است که عالی ترین حقیقتی که شما در اندیشه خود آن را درک می کردید چگونه درک می شود . برای مثال عنوان این رساله را می شد کیفیت ادراک عالی ترین حقیقت نزد پارمنیدس و هراکلیتوس گذاشت . البته در آن صورت ممکن بود کسی انتقاد کند که مثلاً مگر در پارمنیدس حقایق متعدد وجود دارد که شما از عالی ترین آن ها سخن می گوئید و قص علی هذا ... ، هنگامی که موضوع این رساله به هیئت داوری موضوع تقدیم شد ، به صورتی کاملاً عادی من از بستر فکری خویش که فضای فلسفی کشور ماست این سوال را از پارمنیدس و هراکلیت پرسیدم و پس از تصویب این موضوع و پس از کاربر روی آن دریافتم که عناوین دقیق تری نیز برای آن ممکن بود . به هر حال امیدوارم اکنون مقصود روشن باشد .
ناگزیر می باید تحقیقی می شد در مورد تاریخ لفظ وجود و لفظ لوگوس تا معلوم شود پیش از پارمنیدس وهراکلیت این کلمات به چه معنایی استفاده شده اند این کار در 1 . 1 و 1 . 2 انجام شده است . سپس با مراجعه به متن قطعات این دو، به بررسی وجود و لوگوس در منظومه فکری آن ها پرداخته شده است . این کار را به این صورت ارائه شده که برخی از اهم صفات وجود و لوگوس بر اساس نظر این دو به صورت مجزا استخراج و تبیین شده است . ( در 2 . 1 به بعد و 2 . 2 به بعد )
در فصل سوم به دلیل این که سروکار این رساله از یک طرف با مسئله ادراک بوده است اقسام مختلف درک کردن تا حد امکان ، در اندیشه یونانیان باستان استقصا شده است و 8 نوع مختلف درک کردن مورد اشاره قرار گرفته است .
مقدمه ۸
فصل اول ۱۲
۱٫۱٫ تاریخ وجود قبل از هراکلیتوس و پارمنیدس ۱۲
۱٫ ۱٫ ۱ هومر- هسیود- سولون ۱۳
۴ . ۱٫ ۱ برخی صفات وجود ۲۶
۲٫ ۲٫ ۱ تفاوت روش پارمنیدس و روش ملطی ها ۳۵
۳٫ ۲٫ ۱ برخی صفات وجود نزد پارمنیدس ۳۷
۳ .۲ .۱ مدخلی برای هم سخنی با هراکلیت: ۵۴
فصل دوم ۵۶
۱ .۲ . تاریخ لوگوس ۵۶
۳ . ۲ . ۲ لوگوس و قانون طبیعت ۷۷
فصل سوم ۸۵
۱ .۳ چیستی ادراک ۸۵
فصل چهارم ۹۵
۴ . ۳ . ۴ مسئله خواب و بیداری – جایگاه روح ۱۴۴
الف- رابطه حواس و روح ۱۴۴
ب- رابطه روح و بدن ۱۴۵
ج- مسئله خواب و بیداری ۱۵۰
۵٫ ۳٫ ۴ خدا و درک او در اندیشه هراکلیت ۱۵۴
فصل پنجم ۱۶۰
۱٫ ۵ تقابل اندیشه پارمنیدس و هراکلیتوس ۱۶۰
۱ . ۲ . ۵ مسئله حواس ۱۶۱
۲ . ۲ .۵ قبیله میرندگان ۱۶۶
فهرست منابع ۲۰۴
شامل 225 صفحه فایل word