علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی است که در آن از فضایل و رذایل اخلاقی و از خصلتها و رفتارهای آدمیان سخن به میان میآید.
متفکران مسلمان در علم اخلاق میراثی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و ضمن بهرهگیری از میراث اخلاقی پیشینیان، مبانی اخلاقی خود را بر پایة تعالیم مکتباسلام استوار کردهاند.
در گذشته همة علوم و معارف بشری زیر پوشش فلسفه بود و از فلسفه بهعنوان «علم به حقایق اشیا، چنانکه هستند، به قدرِ طاقت بشری» یاد و اشیا به دو دسته تقسیم میشد:
اشیایی که هستی آنها مقدور آدمیان نیست و درپی علل خود پدید میآیند یا معدوم میشوند؛ (هستیهای غیرمقدور)
اشیایی که هستی آنها در حوزة اختیار آدمیان قرار دارد؛ (هستیهای مقدور)
اشیای دستة نخست در حوزة حکمت نظری یا فلسفة نظری و اشیای دستة دوم در حوزة حکمت عملی بحث میشود.
حکمت نظری دارای سه شاخة اصلی طبیعیات، ریاضیات و فلسفه است. حکمت عملی نیز سه شاخه دارد: اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن.
2) نگاه کوتاهی به اندیشة اخلاقی عرب پیش از اسلام
هر چند در عصر جاهلیت، بنیادهای اخلاقی در جوامع بشری بهویژه در جزیرةالعرب، فروریخته بود، ولی پارهای فضایل اخلاقی از قبیل: سخاوت، شجاعت و میهماننوازی همچنان در جزیرةالعرب رواج داشت. اسلام در آغاز شکلگیری نظاماخلاقی، نقشی اصلاحگرانه دربرابر نظام پیشین اخلاقی ایفا کرد و بهجای تخریب کامل نظام پیشین با بهرهگیری از عناصر مثبت اخلاقی آن، به نوسازی پرداخت.
پیامبر خدا(ص) بهجای بهرهگیری از واژة «تأسیسِ» بنیاد ارزشها از تتمیم و تکمیل مکارم اخلاقی سخن گفت و فلسفة بعثت خود را تتمیم و کاملسازی بنیاد مکارماخلاقی معرفی کرد. بزرگترین شاگرد مکتب اخلاقی پیامبر، یعنی حضرتعلی(ع) نیز عدم رعایت ارزشهای اخلاقی را فینفسه - اگر هم امید ثواب و عقابی در کار نمیبود - شایستة انسان نمیداند و تأکید میکند:
«لو کنا لا نرجوا جنه، و لا نخشی نارا و لا ثوابا و لا عقابا،لکان ینبغی ان نطلب مکارم الاخلاق، فانها تدل علی سبیل النجاح»
ازاینرو عرب حتی پس از ظهور اسلام از آثار سودمند شاعران و حکم و سفارشهای بزرگان پند میگرفت و ادب میآموخت.
مقایسة نظام اخلاقیای که در کتاب و سنت ارائه گردیده، با نظام اخلاقی عرب پیش از اسلام، بیانگر این است که برخی دستورهای اخلاقی اسلام، مهر تأییدی بر آداب و اخلاق پسندیدة نظام پیشین اخلاقی است و فقط در موارد لازم، عناصر جدیدی جایگزین عناصری از نظام پیشین یا عناصری از نظام پیشین، اصلاح و نوسازی شده است. در حوزة فقه و حقوق نیز همین شیوة برخورد با نظام پیشین حقوقی بهچشم میخورد و احکام به دو دستة تأسیسی و امضایی، تقسیم میشود.
اخلاق رایج میان عربهای شهرنشین، از اخلاق اعراب بادیهنشین نسبتاً متکاملتر بوده است و درعینحال هر دو در چارچوب نظام قبیلهای تفسیر میشده است. کشتن، به بردگیگرفتن افراد قبیلة متخاصم و به یغما بردن اموال آنان، امری غیراخلاقی تلقی نمیشده است. در نظام اخلاقی قبیله، حمایت از عضو قبیله دربرابر بیگانه - هر چند این عضو متجاوز و ظالم بود - امری اخلاقی به شمار میآمد. اسلام این مضمون را بدین شکل اصلاح و نوسازی کرد که «یاری برادر ظالم، جلوگیری او از ارتکاب ظلم است.»
در آستانة ظهور اسلام، حرکتی فرا قبیلهای ازسوی رجال صاحب نام و نیک نفس جامعة مکه با نام «حلف الفضول» یا پیمان جوانمردان برای حمایت از مظلوم - از هر تیره و تباری - آغاز گردید که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود از مؤسسان آن بود و آن را پس از بعثت نیز تأیید کرد. حلف الفضول، جنبشی جوانمردانه برای شکستن «حمیتجاهلیت» و جانبداری کورکورانه و بیقید و شرط از اعضای قبیله نبود.
درست است که پارهای عناصر اخلاقی تا حدودی در جامعة جاهلی دیده میشد، ولی نخست این عناصر در مقابل عناصر غیراخلاقی رایج، بسیار اندک و نادر بود و دوم اینکه بر انگیزة الاهی استوار نبود و اغلب در خودخواهی و شهرت ریشه داشت. انحطاط اعتقادی و اخلاقی جامعة جاهلی بدان پایه بود که از نگاه ژرفکاو قرآنکریم بر لبة پرتگاه قرار داشت؛ پرتگاهی پر از آتش که اگر پیامبر(ص) بهعنوان منجی آسمانی آنان را نجات نمیداد، در آن فرومیافتادند.
3) مراحل تطور علم اخلاق اسلامی
علم اخلاقاسلامی در بستر تاریخی خود، مراحل گوناگونی را درنوردیده و در قالبها و چهرههای مختلف ارائه شده است. غالباً این تطور از سیستمی ساده و بسیط بهسوی سیستمی پیچیده صورت میگرفته است. حرکت از ساده به پیچیده، منحصر به علم اخلاق اسلامی نیست؛ زیرا این علم در مسیحیت نیز همین روند را پشت سر نهادهاست. در اخلاق مسیحی بهرغم عقاید گوناگون و عدم وجود فلسفهای متجانس - که بتوان آن را بدون قید و شرط اخلاق مسیحی نامید - سه جریان اصلی اندیشة اخلاقی را میتوان بهعنوان اخلاق مسیحی نام برد که بیانگر تطور این اخلاق از ساده به پیچیده است:
- اخلاق مسیحی روستایی (Pastorial christian ethics) یا شبانی.
این اخلاق از فرقههای نخستین مسیحی نشأتگرفته است و بر احکام دهگانه و اعمال و شعائر دینی مانند: غسل تعمید، تعالیم اخلاقی مسیح و جملاتی از قبیل «هرکسی آن دِرود عاقبتٍ کار که کشت» تأکید دارد؛ به سبب اینکه این اخلاق ارتباط بسیار اندکی با تفکر نظری پیچیدة فلسفی دارد، روستایی خوانده میشود.
- اخلاق کلیسایی در مقایسه با نوع پیشین بیشتر جنبة تحلیلی دارد. این نوع اخلاق محصول هنگامی است که کلیسا علاوهبر جنبة دینی بهعنوان یک مؤسسة سیاسی نیز گسترش یافت. این اندیشة اخلاقی دستخوش دگرگونیهای فراوانی شده است و آبای کلیسا از افلاطون و ارسطو تأثیر گرفتند.
- اخلاق پروتستانی رهآورد نهضت مذهب پروتستان بود و در بسیاری جهات با نظریات اخلاقی مذهب کاتولیک تناقض داشت.
- با تأمل در تاریخ علم اخلاق اسلامی، مراحل تطور آن را میتوان به چهار مرحلة کلی تقسیم کرد؛ اما این تطور همواره از ساده به پیچیده نبوده و گاه بهعکس بوده است.
این چهار مرحله - به تصور نگارنده - عبارت است از:
1 . اخلاق نقلی
- اخلاق فلسفی
- اخلاق عرفانی و صوفیانه
- اخلاق مزجی (مرکب از نقل، عقل و عرفان)
3/1) مرحلة یکم: اخلاق نقلی
تفکر اخلاقی مسلمانان پیش از نهضت ترجمه و آشنایی با فلسفة یونان، بیشتر متأثر از قرآن و حدیث بود؛ ولی مایههایی از تعالیم تورات و انجیل، آداب و حکم عربی، فرهنگ یونانی - که به حکم اختلاط در لابهلای تفکر اسلامی راه یافته بود - بهویژه آداب و حکم فارسی و هندی نیز با آن درآمیخته بود؛ زیرا بیشتر حکم فارسیان در قالب کلمات قصار ریخته شده بود و این امر بیش از فلسفة یونان - که نیازمند بررسی تحلیلی عمیق بود - با ذهنیت و طرز تفکر عرب سازگاری داشت و عرب با اینگونه ادب و حکمت بیشتر مأنوس بود تا ادب و حکمت یونانیان.
البته ارتباط و اختلاط عرب و مسلمانان با فرهنگ فارسی را نیز نباید فراموش کرد. فرهنگ و ادب فارسی و هندی از راه کتابهای کسانی چون ابنمقفع به میان مسلمانان عرب راه یافت. ادب کبیر، ادب صغیر و کلیلهودمنة ابنمقفع در این انتقال، نقشی بسزا برعهده داشت.
در سدههای نخستین اسلامی، برخی متون اخلاقی از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه شده است. از آن میان میتوان به «اندرزنامه»ها یا «پندنامه»ها اشاره کرد که در قالب مواعظ، آداب، وصایا و حکم به عربی ترجمه شده است مترجمان ایرانی مانند ابنمقفع سهم بزرگی در ترجمة این آثار داشتهاند. از کتابهایی که در زمینة ادب و اخلاق از پهلوی به عربی ترجمه شده است، «جاویدان خرد» ترجمة عربی«نامةهوشنگ» است و ابوعلی مسکویه کتاب «جاویدان خرد یا الحکمةالخالدة» خود را براساس آن نوشته است. کتاب دیگر «حکم بهمن الملک» است. بهمن، نام فرزند اسفندیار است که به اردشیر درازدست معروف بوده است. این کتاب گزارشی از مجلس پادشاه است که در آن، حکیمان فرزانه به پرسشهای اخلاقی او پاسخ دادهاند.
شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله نگرشی به مراحل علم اخلاق اسلامی