لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
قش باورهای مذهبی درونی و بیرونی در سلامت روان و میزان افسردگی سالمندان
چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش جهت گیری مذهبی(درونی و بیرونی) در سلامت روان و میزان افسردگی سالمندان مقیم مراکز بهزیستی و مقیم جامعه بود.
روش بررسی: روش مطالعه از نوع مطالعات پس رویدادی و همبستگی است که با روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای تعداد 230 آزمودنی از افراد سالمند در مراکز سالمندی تحت پوشش سازمان بهزیستی و مکانهای عمومی(مسجد، پارک) که محل تجمع سالمندان مقیم جامعه است از دو جنس زن و مرد انتخاب و آزمودنیها ابتدا از نظر اختلالات شناختی سرند گردیدند.سپس آزمونهای 28 سوالی سلامت عمومی، افسردگی بک و آزمون نگرش مذهبی آلپورت تکمیل و با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و من ویتنی نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد بین جهت گیری مذهبی با سلامت روان و افسردگی سالمندان رابطه همبستگی معنادار وجود دارد، بدین معنا که هر چه نمرات جهت گیری مذهبی به جهت بیرونی افزایش مییابد، نمرات اختلال در سلامت روان و افسردگی بالا میرود و هر چه نمرات به سمت جهت گیری مذهب درونی تمایل مییابد، نمرات اختلال در سلامت روان و افسردگی کاهش مییابد. همچنین بین سلامت روان، افسردگی و جهت گیری مذهبی سالمندان مقیم و غیر مقیم جامعه تفاوت معنادار وجود دارد. بدین معنا که افراد سالمند مقیم مراکز از جهت گیری مذهبی بیرونی تربرخوردار و اختلال در سلامت روانی و میزان افسردگی بالاتری را نسبت به گروه سالمندان مقیم جامعه دارند.
نتیجه گیری: باور مذهب بیرونی با اختلال در سلامت روان و افسردگی و باور مذهب درونی با سلامت روان رابطه دارند. همچنین اختلال روانی و افسردگی در بین سالمندان مقیم بیشتر از غیرمقیم جامعه است ضمن آنکه سالمندان مقیم دارای نگرش مذهب بیرونی تر هستند.
کلید واژهها: مذهب درونی / مذهب بیرونی / سلامت روان / افسردگی / سالمند
حجت الاسلام فاضل بهرامی
مربی و عضو هیات علمیدانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
عباس رمضانی فرانی
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی ، انستیتو روانپزشکی تهران و مرکز تحقیقات بهداشت روان
مقدمه
مساله سالمندی جمعیت جهان که به دلایل مهمی از جمله کاهش مرگ و میر ناشی از پیشرفت علوم پزشکی، بهداشت ، کنترل موالید، آموزش و پرورش و در نتیجه افزایش نرخ امید به زندگی و طول عمر در سطح جهانی مطرح شده، پدیده نسبتاً نوینی است. از آنجا که این پدیده در کلیه جنبه های زندگی جوامع بشری، از جمله در طیف گسترده ای از ساختارهای سنتی، ارزشها، هنجارها و ایجاد سازمانهای اجتماعی تحولات قابل ملاحظه ای به وجود میآورد، لذا مقابله با چالشهای فرا راه این پدیده و استفاده از تدابیر مناسب در جهت ارتقا وضعیت جسمی، روحی و اجتماعی سالمندان از اهمیت والائی برخودار بوده و در دستور کار جامعه بین المللی قرار گرفته است(2، 1).
جمعیت کل جهان در سال 2000 شش میلیارد و پنجاه و پنج میلیون نفر بوده که از این تعداد 9/6% آن را افراد بالای 65 سال تشکیل میدهند و برآورد میشود در سال 2025 جمعیت جهان به هفت میلیارد و هشتصد و بیست و سه میلیون نفر و تعداد افراد بالای 65 سال به 4/10% برسد(3). همچنین طبق سرشماری عمومی، جمعیت جمهوری اسلامی ایران در سال 1375 حدود32/4% کل جمعیت 60 میلیون نفری کشور را سالمندان 65 سال به بالا تشکیل میدهد(5) و در سال 1378 جمعیت بالای 65 سال بالغ بر 6/2 میلیون نفرگزارش شده است (سیاری 1378 روزنامه اطلاعات). ایران در سال 2050 سالخوردگانش به بیش از 26 میلیون نفر و نسبت آن به کل جمعیت به حدود 23% خواهد رسید(6).
مشکلات روانی در دوران سالمندی به فراوانی قابل مشاهده میباشد و اثراتی بر وضعیت روانی، عاطفی، رفتاری سالمندان بر جای میگذارد. حدود 15 تا 25 درصد افراد مسن مسائل روانی مهمیدارند(7)ضمن آنکه سالمندی بر دوره بیماریهای جسمانی آنان اثرات بالقوه ای دارد.(8)
شخص پیر ناگزیر است با سوگ فقدان های متعدد (مرگ همسر، دوست، خانواده و همکار و ...) تغییر وضع شغلی و افت توانایی جسمی و تندرستی، مدارا نماید. فقدان در هر زمینه ای در دوران پیری سبب میشود که شخص انرژی زیادی را صرف سوگواری ، فراق ناشی از مرگ و ایجاد تطابق با تغییرات ناشی از فقدان نماید. تنها زندگی کردن استرس عمدهای است که حدود 10% سالمندان را تحت تاثیر و تغییرات قرار میدهد(9). براساس یافتههای تحقیقاتی حدود 15% از سالمندان دچار اختلال روانی افسردگی هستند(2). اضطراب نیزمانند افسردگی دامنه بسیار گستردهای دارد. میزان خودکشی در بین سالمندان بیش از سنین دیگر گزارش شده است(10).
با توجه به رشد روزافزون افراد سالمند و شیوع اختلالات روانی به ویژه افسردگی در بین آنان و کمبود شدید متخصصین روان پزشکی سالمندی و خدمات ویژه آنان ، لزوم توجه به منابع بیرونی و درونی سالمند برای مقابله با شرایط پیری احساس میشود. در بین شیوه های مقابله ای سالمندان ، مذهب احتمالا" نقش مهم و اساسی را میتواند ایفا نماید. چرا که مذهب میتواند دارای ارزش مثبتی در پر کردن فضای خالی زندگی، حمایت از سالمندان ، مواجهه با استرس و ساز و کاری مناسب برای موقعیت و معنی دهی زندگی و مرگ داشته باشد (12، 11). از این رو لازم است چنین پیش فرضی مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص شود آیا مذهب به عنوان یک منبع درونی و بیرونی در سلامت روان و میزان افسردگی افراد سالمند دارای نقش هست یا خیر، و چنانچه نتیجه آن مثبت باشد به عنوان یک مولفه مهم لازم است در برنامه حمایتی از سالمندان مورد توجه قرار گیرد، به خصوص آنکه با توجه به نوع مذهب (درونی یا بیرونی) آیا میتوان نقش مثبت تری را در ارتباط بین مذهب و سلامت روان تعریف نمود. یعنی آیا آن گونه که آلپورت (1966) میگوید مذهب درونی( یعنی مذهبی که فرد آنرا از درون طلب کرده، با آن زندگی میکند و نیز تمامی زندگی اش را با آن با معنا و با انگیزه میسازد) دارای نقش بیشتری در سلامت روانی نسبت به مذهب بیرونی است که فرد آنرا برای راحتی،آسایش ، جایگاه ، مقام و حمایت اجتماعی میخواهد؟
روش بررسی
پژوهش حاضر از نوع مطالعات پس رویدادی و همبستگی است که با روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای تعداد 230 نفر از افراد سالمند در مراکز سالمندی تحت پوشش بهزیستی و مکانهای عمومی (مسجد ، پارک)که محل تجمع سالمندان مقیم جامعه است از دوجنس زن و مرد انتخاب و آزمونهای سلامت عمومی GHQ و افسردگی بک "BDI" و آزمون نگرش سنج مذهبی (درونی و بیرونی آلپورتEIR) و آزمون معاینه بالینی مختصر روانی (MMSE) به همراه فرم مشخصات تکمیل و پس از آن دادههای مربوطه جمع آوری و پس از نمره گذاری با استفاده ار آزمونهای آماری همبستگی پیرسون،t و واریانس ارزیابی مشترک، نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
اعتبار آزمون نگرش سنج مذهبی آلپورت توسط جان بزرگی(1378) در یک گروه نمونه 235 نفری از دانشجویان دانشگاههای استان تهران با اعتبار 737% براساس آلفای کرو نباخ مورد آزمون قرار گرفته است. درپژوهشی دیگر که مختاری(1379) در یک نمونه 112 نفری در دانشگاه تهران انجام داد نیز اعتبار این مقیاس به روش آلفای کرو نباخ محاسبه گردید که ضریب آلفای معادل 712% بدست آمد.ضمنا این آزمون در جمعیتهای مختلف در ایران مورد استفاده قرار گرفته و اعتبار قابل قبولی را نشان داده است (14، 13).
جمعیت آماری را سالمندان مقیم و غیر مقیم مراکز بهزیستی شهر تهران که دچار اختلالات روانی درمانی شامل: دمانس،آلزایمر و عقب ماندگی ذهنی(MR) نبودهاند تشکیل میدهند. روش نمونه گیری تصادفی و تصادفی خوشه ای بود که از جمعیت مورد مطالعه سالمندی جمعا" چها گروه انتخاب گردید. آزمودنی ها شامل دو گروه کلی سالمندان مقیم مراکز و غیر مقیم میشوند. سالمندان مقیم بصورت تصادفی خوشه ای از مراکز دولتی و غیردولتی تحت نظارت بهزیستی انتخاب و آزمودنی های مقیم جامعه نیز از مساجد و پارکهای شمال، مرکز و جنوب شهر تهران بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. حجم نمونه حاضر براساس مطالعات قبلی و نوع آزمونهای آماری مورد استفاده در آن 230 نفر پیش بینی گردید که چنانچه تعداد آزمودنی ها به دلایلی افت کرد از آزمودنیهای جایگزین استفاده گردد . هرچند افتی در تعداد آزمودنیها بوجود نیامد.
یافته ها
الف- نتایج توصیفی دادهها:
شاخص های توصیفی دادههای جمع آوری شده گرو ه های نمونه در جدول 1و2 نشان داده شده است.
جدول1: مشخصات گروه های نمونه مقیم و مراکزمقیم جامعه
گروه های نمونه
زن
مرد
فراوانی
درصد
مقیم مراکز
دولتی
33
46
79
3/34
غیردولتی
18
11
29
6/12
مقیم جامعه
پارک
7
46
53
23
مسجد
42
27
69
30
جمع کل
100
130
230
100
همانگونه که در جدول 1 مشاهده میشود 108 آزمودنی یعنی 9/46% آزمودنی ها را گروه نمونه مقیم مراکز و 122 آزمودنی یعنی 53% را آزمودنی های مقیم جامعه تشکیل میدهند. همچنین تعداد 100 نفر از آزمودنی ها یعنی 5/43 درصد از گروه های نمونه زنان و تعداد 130 نفر از آزمودنی ها یعنی 5/56 درصد از گروه های نمونه را مردان تشکیل میدهند.
میانگین سنی سالمندان که از 65 سال به بالا بودهاند 61/71 با واریانس 52/6 میباشد و از نظر تحصیلات بیشتر آزمودنی ها در گروه نمونه زیر دیپلم قرار دارند.
جدول 2 : وضعیت تأهل
وضعیت تأهل
فراوانی
درصد
بی همسر
84
5/36
با همسر
108
47
نامشخص
38
5/16
کل
230
100
همانگونه که در جدول 2 مشاهده میشود نزدیک به نیمی از آزمودنی ها را سالمندان بی همسر تشکیل میدهندکه بیش از 80 درصد از آنان مقیم در مراکز سالمندی هستند.
ب- نتایج استنباطی دادهها
بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان سالمندان که با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون انجام گرفت نشان داد، بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان سالمندان با 001/0=p و 291/0=r رابطه همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. بدین معنا که هر چه نمرات جهت گیری مذهبی به جهت مذهب بیرونی (نمره 100) افزایش مییابد نمرات اختلال در سلامت روان بالا میرود و هر چه نمرات به سمت جهت گیری مذهب درونی(نمره 20) تمایل مییابد، نمرات اختلال در سلامت روانی کاهش مییابد. بنابراین بین مذهب بیرونی با اختلال در سلامت روان و مذهب درونی با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و میزان افسردگی سالمندان نشان داد، بین جهت گیری مذهبی و میزان افسردگی سالمندان با 001/0=p و 276/0=r رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنا که با افزایش نمرات به جهت مذهب بیرونی(نمره 100) نمرات افسردگی بالا رفته و با کاهش نمرات به جهت مذهب درونی(نمره 20) نمرات افسردگی کاهش مییابد. بنابراین بین جهت گیری مذهب بیرونی با افزایش افسردگی و مذهب درونی با کاهش افسردگی رابطه معناداری وجود دارد.
از آنجا که گروههای مقیم مراکز بهزیستی و مقیم جامعه در متغیرهای مذهبی، افسردگی و سلامت روان، دارای توزیع نرمال نبودند بنابراین برای بررسی رابطه میان سلامت روان ، افسردگی و جهت گیری مذهبی سالمندان مقیم مراکز ومقیم جامعه از آزمون غیرپارامتریک من و یتنی استفاده گردید . نتایج این آزمون نشان داد 1- میانگین رتبه های سلامت روان گروه مقیم مراکز 38/145و گروه مقیم جامعه 05/89 در سطح 001/0p= معنادار است (جدول شماره 3). بدین معنا که میزان سلامت روان در گروه مقیم جامعه بطور معناداری بهتر از گروه مقیم مراکز است.2- میانگین رتبه افسردگی 96/146 برای گروه مقیم مراکز و65/87 برای گروه غیر مقیم جامعه در سطح 001/0p= معناداراست (جدول 3). بدین معنا که میزان افسردگی در گروه مقیم بطور معناداری بالاتر از گروه مقیم جامعه است.3- میانگین رتبه های جهت گیری مذهبی 02/128 برای گروه مقیم مراکزو 42/104 برای گروه مقیم جامعه در سطح 007/0 = P معنادار است (جدول شماره 3). بدین معنا که گروه مقیم مراکز در جهت گیری
تحقیق قش باورهای مذهبی درونی و بیرونی در سلامت روان و میزان اف (1)