بطور کلی، انسانها در مواجهه با مسایل و مشکلات از سه نوع مکانیسم مقابله ای عمده بهره می گیرند؛ نخست شیوه هایی که مبتنی بر حمایت و کمک خواهی از افراد مناسب است (جستجوی حمایت اجتماغی)؛ دوم، استفاده از راهبردهای شناختی است که در آن افراد بطور ارادی درصدد تغییر شرایط نامطلوب به شرایط بهینه برآیند؛ روش سوم، استفاده از مکانیسم های دفاعی روانی غیر ارادی است که جهت کاهش رنجهای روانی و مقابله با اضطراب به راه می افتند و با تحریف ادراک واقعیت همراهند (وایلانت، 2000).
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (IV، DSM، 1994) مکانیسم های دفاعی روانی را بصورت سلسله مراتب انطباقی بودن نامگذاری و طبقه بندی کرده است. در بالاترین سطح این دفاعها، مکانیسم های انطباقی پیشاپیش نگری، ایثار و نوع دوستی، شوخی و طنز، والاگرایی و فرونشانی گنجانده شده است.
دفاعهای انطباقی (بالغ) احساس رضامندی را افزایش داده و امکان می دهند احساسات، افکار و تبعات آنها بصورت هشیار تجربه شوند. آنها نه تنها تعارضات و ناهماهنگی شناختی ار کاهش می دهند، بلکه بین انگیزه های متعارض تعادل ایجاد کرده و نوعی تلفیق و هماهنگی به وجود می آورند، و از این طریق بهزیستی روانی را ارتقاء می بخشند. در مقابل، در مکانیسم های دفاعی کمتر انطباقی منابع متعارض رفتار انسان از جمله وجدان، واقعیت، روابط بین فردی و هیجانها تحریف یا انکار
می شوند (وایلانت، 2000).
مکانیسم های جستجوی حمایت های اجتماعی و راهبردهای شناختی به دلایل زیادی بویژه از آن جهت که تحت کنترل اراده اند و دنیای واقعی را متأثر می سازند، به مکانیسم های دفاعی روانی ارجحیت دارند. با این حال، به کار گیری مکانیسم های دفاعی روانی مزیتهایی چندی در بر دارد؛ نخست اینکه مستقل از آموزش و طبقه اجتماعی هستند (وایلانت، 2000)، ثانیاً در مواجهه با حقیقت تغییر ناپذیر می توانند ادراکات فرد را تغییر داده و وضعیت نامطلوب را به بهینه تبدیل نمایند. مکانیسم های دفاعی روانی فرصتی فراهم می آورند تا در مواجهه با تغییرات ناگهانی زندگی نوعی سازش یافتگی و مصونیت ایجاد شود (وایلانت، 2000).
فروید نخستین بار (1894) کارکردهای دفاعی مکانیسم های روانی را توصیف کرد و بیان داشت سرکوبی یا دفاع اساس دیدگاه روان پویشی است. اما هیچگاه بصورت نظام دار این مکانیسم ها را تخریب نکرد. پس از فروید، آنا فروید یکی از پیشگامان مطالعه دفاعها بود که آنها را از دیدگاه تحولی بررسی نمود. با گسترش تحقیقات در زمینه زوان درمانگری ضرورت ایجاد ارتباط بین نظریه های زیر بنایی حرفه بالینی و داده های پژوهشی موجل سد این دفاعها بصورت تجربی مورد بررسی قرار گیرند (اسپلند و همکاران، 1997).
بر اساس مطالعات تجربی پری (1989) وایلانت (1986)، بونر (1983) و دیگر پژوهشگران، DSM-IV (1994) سی و یک مکانیسم دفاعی را بصورت سلسله مراتب انطباقی بودن در هفت مقوله بندی کرده است. در DSM-IV مکانیسم های دفاعی به عنوان فرآیندهای روانشناختی خود کاری تعریف شده اند که فرد را در برابر اضطراب و آگاهی از خطر یا عوامل استرس زای بیرونی و درونی حفاظت می کنند و فرد غالباً از این فرآیندها آگاه نیست. شواهد پژوهشی نشان می دهد دفاعهای غیر انطباقی بصورت معنا داری با آسیبهای روانی و نشانه های بیماری جسمی مرتبطند، و دفاعهای انطباقی تر با سالمتی همبستگی دارند. با این، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد برخی از مکانیسم ها و سبکهای دفاعی خاص بصورت معنا داری با انواع ویژه ای از اختلالات و بیماری ها همبسته اند. به عنوان مثال، دفاع های مرزی[1] از قبیل دو پاره سازی[2]، همه توانی/ ناارزنده سازی[3]، همانند سازی فرافکن[4]، و واکنش سازی[5] با اختلال شخصیت مرزی منطبقند. در عین حال کاربرد دفاع های انطباقی در بین شخصیتهای مرزی کمتر به چشم می خورد. در مورد سایر اختلالات روانی الگوی دفاعی واضحی مشاهده نشده است. این مطالعات نشان می دهد با رفع علائم بیماری، سبکهای دفاعی انطباقی تر می شوند، ولی دفاعهای سطح متوسط در طی زمان کمتر دستخوش تغییر می گردند. در برخی موارد سبکهای دفاعی پیش بینی کننده کیفیت پیمان درمانی است (بوند، 2004).
برخی مطالعات نشان داده اند بطور کلی اختلالات شخصیت، با استفاده بیشتر دفاعهای غیر انطباقی و تحریف بیشتر واقعیت مرتبطند، اما شواهد محکمی وجود ندارد. در مطالعه پوولک و اندروز (1989)، مشاهده شده بیماران مبتلا به اختلال وسواسی اجباری به احتمال کمتری از مکانیسم شوخ طبعی بهره می گیرند و به احتمال بیشتر از مکانیسم ابطال سازی، فرافکنی، و واکنش سازی استفاده می کنند. این یافته صحت مفروضه دیدگاه روان پویشی را در خصوص وسواس مورد تأیید قرار می دهد. مطالعات همچنین نشان می دهد بیماران اضطرابی، بیشتر از مکانیسم ابطال سازی، و کمتر از طنز و شوخ طبعی استفاده می کنند. در اختلال وحشتزدگی[6]، مکانیسم های جابجایی و بدنی سازی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند که نشان می دهد افراد مبتلا منبع اضطراب را به سمت بدن و یا دیگران با وجود شواهد ارائه شده، در استنباط چنین یافته هایی باید جانب احتیاط را رعایت نمود. در برخی مطالعات نتایج متناقضی نیز به چشم می خورند. به عنوان مثال، در یک مطالعه طولی و پیش بین (وارن، 2002)، نتایج دور از انتظاری به دست آمد. بدین معنا که سبکهای دفاعی رشد نایافته سازگاری بیشتر تا سؤ رفتار را پیش بینی می کرد و برعکس (بوند، 2004).
از آنجا که رشد سلامت روان همیشه متضمن شناخت عواطف است، دفاعهای روانی انطباقی در سلامت روان نقش اساسی دارند، زیرا به جای تحریف یا انکار واقعیت، بین تعارضات موجود نوعی تلفیق و موازنه ایجاد کرده و آنها را تخفیف می دهند. به نظر می رسد در شرایط بدون تعارض، مکانیسم های دفاعی پیشاپیش نگری، نوع دوستی و فرونشانی، آگاهانه و ارادی باشند. با این وجود، در شرایط برانگیختگی هیجانی، این مکانیسم ها در تبدیل و بهینه سازی شرایط کارایی دارند. این دفاعها در بین افراد واجد سلامت و روان متداول ترند و در طی بلوغ، از نوجوانی تا میانسالی بصورت برجسته تری بروز می نمایند. دفاعهای انطباقی سطح عالی، در برابر تحریف غیر ارادی واقعیت متعادل ترین پاسخ را فراهم می آورند. با اینکه در این گزینه موارد این مکانیسم ها نسبت به مکانیسم های دیگر آگاهانه ترند، با این حال غیر ارادی اند (وایلانت، 2000).
در مطالعات ولی وایلانت (1992) دفاعهای انطباقی، عدم ناتوانی جسمی (پس از گذشت 30 سال) را پیش بینی می کرد، اما این دفاعها کاهش سلامت جسمی را پیش بینی نمی کرد. در مطالعه ای دیگر نشان داده شد، به میزانی که افراد در سنین 20 تا 47 از دفاع های انطباقی بیشتری استفاده کرده بودند، به همان نسبت در 65سالگی سلامت جسمی بالاتری را گزارش کردند؛ از جمله توانایی بالا رفتن از پله ها، پیاده روی در مسافتهای طولانی، و درگیری در فعالیت های فیزیکی شدید لذت بخش، با این حال، سلامت جسمی عینی (معاینه پزشک) آنها با سطح دفاعی بی ارتبا بود. در مطالعات پیش بینی دیگری (کوی و وایلانت، 1996)، تعداد و شدت رویدادهای استرس زا. میزان افسردگی اساسی را پیش بینی می کرد- افسردگی اساسی تنها در بین- افرادی مشاهده شد که وقایع استرس زای بالایی را تجربه کرده بودند. با این حال، افرادی که از دفاعهای انطباقی استفاده کرده بودند- با وجود تجربه رویدادهای استرس زای مشابه- دچارافسردگی نشده بودند،همچنین دفاعهای انطباقی نشانه های اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) را در افراد بازمانده جنگی تخفیف داده بود (وایلانت، 2000).
در باب ماهیت مکانیسم های انطباقی چند پرسش مطرح می شود؛ نخست اینکه آیا این دفاعها منعکس کننده صفات مادرزادی اند و یا بیانگر صفاتی هستند که از طریق آموزش و بلوغ کسب می شوند؟ دوم، آیا چنین مکانیسم هایی باید همانند خلاقیت و هموردی [7] یک مزیت به شمار روند؟ یا باید آنها را نوعی خود فریبی انطباقی جهت حل تعارضات در نظر گرفت به نظر می رسد، دفاع های انطباقی همه موارد فوق را در بر می گیرند، اما نیازمند تحقیقات بیشتر است (وایلانت، 2000).
[1] . Borderline defenses
[2] . spilitting
[3] . omnipotence/ devalution
[4] . projective identifieation
[5] . Acting out
[6] . panic
[7] . Symaothy
نظریه های روانی مکانیسم دفاعی - 130 صفحه - منابع معتبر + Doc