لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
مقدمه
چرا باید نوجوانان را بشناسیم؟
«دنیای نوجوان»
جریان زندگی همانند رودخانه ای است که از مبداء تا مقصد از کنار سرزمین های مختلف و متنوعی می گذرد و سرانجام به دریا می پیوندد.
نوجوانی یا بلوغ یکی از متنوع ترین و پیچیده ترین چشم اندازها را در این مسیر طولانی به خود اختصاص داده است به عنوان مثال بیشتر مربیان، تغییر و تحولات روحی نوجوان را امری غیرعادی و نگران کننده توصیف می کنند و یا اغلب والدین از «منفی گرایی» فرزندان خود رنج می برند و آن را یک حادثۀ بزرگ و صرفاً مرتبط با خود تلقی می کنند، حال آنکه به اقتضای سن بلوغ، بیشتر این امور طبیعی و مرحله ای گذرا و موقت است. لذا با شاخت روحی نوجوان؛ فضایی که با ابرهای سنگین و تیره بر روابط نوجوان و دیگران سایه افکنده، به روشنایی می گراید و واقع بینی، جایگزین بدبینی شده و حُسن تفاهم، به جای سوء تفاهم بر این روابط حاکم می شود.
پس زبان همدکی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است
بی تردید شناخت، همدلی می آفریند و در پرتو آن، می توان به دنیای درون نوجوان نفوذ نمود و صبورانه و مسالمت آمیز به ایجاد دگرگونی همّت گماشت و شخصیتی متّکی بر تفاهم و اطمینان متقابل را بنیان نهاد و استوار ساخت.
ویژگیهای نوجوانی
تعریف نوجوانی از نظر دایره المعارف بریتانیکا
نوجوانی اغلب به عنوان دوره ای بین بچگی و بزرگسالی تعریف می شود. گر چه، بعضی از مؤلفین نوجوانی را مساوی بلوغ جنسی و دورۀ تغییرات فیزیکی که اوج آن در تکامل و رسیدگی در تولید مثل است می دانند، ولی اغلب، نوجوانی بامفاهیم روانی و اجتماعی تعریف می شود، مثلاً شروع آن، با بلوغ جنسی و خاتمۀ مبهم و نامشخص آن با بزرگسالی است. به عنوان یک واقعیت دورۀ نوجوانی را باید یک مرحلۀ بسیار مهم از زندگی تلقی کرد، دوره ای که با ویژگیهایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این خصوصیات عبارتند از:
1- نوجوانی، یک دورۀ مهم به شمار می رود:
گر چه همۀ دوران عمر مهم است ولی برخی از آنها مهمتر از سایرین می باشد. زیرا این دوره دارای تأثیراتی ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد می باشد.
2- نوجوانی، یک دورۀ انتقال (برزخی) است:
انتقال به معنی، یک وقفه یا تغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نمی باشد، بلکه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحلۀ دیگر می باشد. نوجوانی در این زمان نه کودک است و نه بزرگسال است، اگر نوجوانان مانند کودکان رفتار کنند، به آنها گفته می شود که به مانند سن خودشان عمل کنند. اگر آنها سعی کنند نظیر بزرگسالان عمل کنند، اغلب متهم می شوند که برای شلوارهای کوتاه خود، خیلی بزرگ شده اند و برای تلاشی که انجام می دهند تا مثل بزرگترها عمل کنند، مورد سرزنش واقع می شوند. از طرف دیگر، آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها یاد می دهد تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری، ارزشی و نگرشی بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.
3- نوجوانی، یک دورۀ تغییر است:
میزان تغییر در نگرشها و رفتار در طی دورۀ نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است. در طی سالهای اولیۀ نوجوانی، زمانی که تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود، تغییرات در نگرشها و رفتار همچنین با شتاب به وجود می آید. همچنان که تغییرات بدنی آرام به پیش می رود، به همان نسبت نگرشها و رفتار نیز تغییر می یابند.
4- نوجوانی، یک سن مسئله آفرین است:
گر چه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد، با این حال، مسائل نوجوانان اغلب برای پسرن و دختران به گونه ای است که آنها به سختی از عهدۀ حلشان برمی آیند دو دلیل برای این مسئله وجود دارد: اول این که، در سرتاسر دورۀ کودکی، مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، در حالی که بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی، به تنهایی از عهدۀ حل مسائلشان برنمی آیند. دوم این که نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند. آنها درخواست ارائۀ راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهدۀ حل مسائل برآیند و کوششهایی را که از جانب والدین و معلمان برای کمک به آنها ارائه می شود. انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فردگرایی است. همچنان که قبلاً اشاره شد، کودکان ارشد در لباس، گفتار و رفتار علاقمندند که تقریباً و در حد امکان شبیه افراد گروه باشند. به تدریج آنها در صدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند. هویتی را که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است که (او کیست) نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر باشد؟ آیا او علی رغم نژاد، مذهب، یا زمینه های ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟
6- نوجوانی، یک سن هراس می باشد:
اعتقاد نوجوانان به این که بزرگسالان، نگرش حقیرانه ای نسبت به آنها دارند، انتقال آنان را به مرحلۀ بزرگسالی دشوار می سازد. چنین امری در نوجوانان، به حساسیت زیادی نسبت به والدین آنها منجر می شود و مانعی بین آنها و والدینشان ایجاد می کند و از برگشتن نوجوانان به سوی آنها برای کمک خواستن در حل مسائلشان جلوگیری می کند.
مقاله دنیای نوجوان