16 صفحه یه صورت word
- مفهوم پدیدار شناسی با تکیه بر فلسفه ی پدیدار شناختی کانت و هگل
- پدیدار شناسی فلسفی
2-1- پدیدار شناسی آلمان
2-1-1- ادموند هوسرل(پدیدار شناسی متعالی)
2-1-2- ماکس شلر (پدیدار شناسی اخلاقی)
2-1-3- مارتین هایدگر (پدیدار شناسی هستی مند)
2-2- پدیدار شناسی فرانسوی
2-2-1- ژان پل سارتر (پدیدار شناسی اگزیستانسیالیستی یا هستی شناسانه)
- جامعه شناسی پدیدار شناسانه
3-1- آلفرد شوتس (جبرگرایی فرهنگی)
3-2- پیتر برگر و توماس لاکمن (ساخت اجتماعی واقعیت)
- هیوم: گزاره های راستین، تنها ترکیبی- پسینی اند. (پس از تجربه به دست می آیند- علوم تجربی و استقرایی)
- کانت: گزاره های راستین، تنها تحلیلی- پسینی اند (ریاضیات و منطق) یعنی نه شیء فی نفسه، بلکه پدیداری از آن است
- هگل: گزاره های راستین، تنها تحلیلی- پیشینی اند. جهان به نحو پیشینی و سوبژکتیو در ذهن ما وجود دارد نه پسا تجربی. ما با پدیدارهایی محض و متعالی روبه رواییم.
علت تقسیم پدیدارشناسی به آلمانی و فرانسوی، نه صرفا توجه به جغرافیای پدیدارشناسی بلکه نگاه به تفاوت های ماهوی آن ها نیز هست. پدیدارشناسی آلمانی لحنی کاملا توصیفی دارد و در مقابل، پدیدار شناسی در فرانسه و در آثار ژان پل سارتر، روندی دیالکتیکی می یابد.در فرانسه، پدیدارشناسی با ادبیات هم آغوش است و این امر در آلمان به ندرت به چشم می خورد. هگل در آلمان به عنوان یکی از پیشگامان پدیدارشناسی، کمتر مورد توجه قرار می گیرد. علت آن نیز نبود روش پدیدارشناسانه در فلسفه ی هگل (تعلیق باور به شیوه ی تحویل هوسرل)، اشاره نکردن به شهود پدیدارشناسانه و روش دیالکتیکی هگل است (که بعدا در فرانسه به روش پدیدارشناسانه وارد شد)
کنفرانس کلاسی درمورد پدیدار شناسی