لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:46
مقدمه:
وقتی تصمیم برای انجام طلاق گرفته می شود، چه تاثیری بر والدین وفرزندان به وجودمی آورد؟به یاد داشته باشید گرچه طلاق جوانب حقوقی دارد بیشتر جوانب عاطفی طلاق بیرون از دادگاه رخ می دهد. والدین باید یادبگیرند که چگونه با تاثیرات طلاق هم برای خود وهم برای فرزندانشان کنار بیایند.
نکته مهمی که باید خاطرنشان کنیم این است که این موضوع مورد اختلاف وبحث است که آیا اثرات منفی طلاف نتیجه خود طلاق است یا نتیجه مشاجرات داخل خانه که منجر به طلاق می شود. به عبارت دیگر آیا صدماتی که به کودک وارد می آید، برخاسته از تغییر در ساختار خانواده است که در نتیجه طلاق انجام می شود یا نتیجه کشمکش والدین ، فشار اقتصادی، یا نداشتن والدین خوب؟ اگر اثرات به کشمکش با خانواده مربوط می شود وتنها به جدایی والدین ربط نداشته باشد این اثرات ممکن است خیلی گسترده باشند. اگر چنین باشد بچه هایی که در خانواده بدون طلاق زندگی می کنند نیز احتمال دارد با مشکلات مشابهی برخورد کنند.(وینستوک وکین،2002)
پیشینه نظری
نظریة وابستگی
باولبی مبدع نظریة وابستگی است. او به بررسی تاثیر غرایز و نیز محیط در رشد کودک پرداخت. ریشه این نظریه را می توان در رفتارگرایی دانست- مطالعة رفتار اجتماعی و خانوادگی پرندگان و حیوانات هر یک از انواع در بدو تولد صاحب ذخیرة رفتاری ویژة نوع خودش است. در ایجاد هر یک از انواع رفتار مراحلی بحرانی وجود دارد و محرکها و پاسخهای محیطی این رفتار را برمی انگیزاند یا خاموش می کنند. رخدادهای این مراحل بحرانی در ایجاد یا عدم ایجاد پاسخ ها، شدت سرکوب و اشکال حرکتی آنها و نیز محرکهای خاصی که آنها را فعال می کنند یا پایان می بخشند تاثر می گذارند. رفتار حاکی از وابستگی بخشی از ذخیرة رفتاری نوزاد است. هدف آن حفظ نزدیکی با مادر برای تضمین بقاست. مادر لزوما مادر بیولوژیکی یا حتی مونث نیست، باولبی در نوشته های بعدیش متوجه شد نقشهای خانوادگی قابلیت تعویض پذیری دارند. نوزاد با انواع متعدد رفتار نزدیکیش را حفظ می کند: با گریه، لبخند، چسبیدن، دنبال کردن. پاسخ مناسب مادر به این رفتارها خاتمه می دهد. رفتار حاکی از وابستگی غالبا احساس عمیقاً دوگانه عشق و نفرت را به همراه دارد، حال آنکه احساس عشق و امنیت دوگانگی را تحلیل می برد و در محیط ایجاد اعتماد می کند. وابستگی در سه ماهة آخر سال اول بسیار شدید است و در سال دوم و سوم با شدت کمتری ادامه می یابد. پس از این دوره کودکان قادر می شوند جداییهای کوتاه مدت را تحمل کنند. رفتار وابستگی در وضعیتهایی که مایة ترس و ناشادمانی است تشدید می شود؛ مثلا در بیماری، تاریکی، و محیط ناآشنا. کودکان وابسته و دارای احساس امنیت، که نیازهاشان برطرف شده باشد، بیش از کودکان وابسته ای که احساس امنیت نمی کنند قادرند جدایی را تحمل و جهان اطراف را کشف کنند. باولبی تمایل به تک شکلی را مسلم می دانست- بیشتر کودکان به تصویر مادر واحد وابسته می شوند. (والچاک، 1366).
باولبی تعدادی واکنش های مشترک را که به دنبال گسستن یک پیوند وابستگی در اثر جدایی پدید می آیند کشف کرد. او سه مرحله را شناسایی کرد: اعتراض، یاس، و کنارهجویی. به اعتقاد او، جدایی ممکن است تاثیرات زیان آوری در سلامت روانی، چه در کوتاه مدت و چه در درازمدت، بگذارد.
عقاید باولبی مباحثات بسیاری به دنبال داشته است. آنچه بیش از همه تردید ایجاد کرد، مسئلة تمایل به تک شکلی است، اینکه آیا «مادر» لزوماً باید مونث باشد، و اینکه پیامدهای پایدار جدایی کدام اند. گفته اند که «محرومیت از مادر» مفهومی غیردقیق است. با همة اینها تقریبا همه توافق دارند که ایجاد و استحکام پیوند با یک یا چند فرد که عشق و امنیت می بخشند برای رشد سالم ضروری است. گسیختن این پیوند مسبب رنج روحی و خشم می شود. این نیاز به پیوند داشتن یا ترجیح دادن یک فرد به دیگری تا بزرگسالی ادامه می یابد.
مقاله اثرات روانی طلاق برکودکان