دانلود رساله بررسی قطعیت آراء در نظام کیفری ایران با توجه به اختیارات رئیس قوه قضائیه 204 ص با فرمت word
چکیده:
به عنوان یک قاعده کلی می توان اظهار داشت که قطعیت صادره هنگامی مصداق می یابد که امکان تجدید نظر خواهی و اعتراض به آن خواه از طریق عادی و خواه فوق العاده دیگر امکان پذیر نباشد. علی رغم رسمیت این اصل، گاه مجریان امور در اجرای مقررات کیفری که دارای ضمانت اجراهای شدید می باشند از روی عمد و بیشتر غیرعمد مرتکب اشتباهاتی می گردند که بسیاری از این اشتباهات به علت ویژگی خاص نوع بشر و روابط گسترده اجتماعی غیر قابل اجتناب است فلذا برای پاکسازی این اشتباهات و پیشگیری از آن و به منظور اجرای صحیح قانون و عدالت و کشف واقع که هدف اصلی در دادرسی جزایی است قانونگزاران طرقی را برای جبران اشتباهات قضایی پیش بینی کرده اند که اعاده دادرسی متداولترین و شناخته شده ترین روش در امور کیفری است
اگر هدف از اجرای قانون احقاق حق و رسیدن به عدالت قضایی باشد. اعاده دادرسی طریقه ای خاص و فوق العاده در فرایند دادرسی های کیفری است که راه را برای رفع اثر از اشتباهات قضایی و کشف حقیقت باز گزارده است. اعاده دادرسی به عنوان تنها طریقه اعتراض به احکام قطعی کیفری همواره مورد تأیید و اجرای نظامهای مدون و متمدن دادرسی کیفری بوده است و در نظام قضایی ایران نیز چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب دارای حالت ثباتی در مجموعه های قوانین شکلی مصوب بوده است که این امر بر خلاف سایر طرق اعتراض فوق العاده بوده که در تدوین و حذف آنها هیچگاه رویه ثابتی ملاحظه نشده است و با ملاحظه قوانین مصوب بعد از انقلاب عدم ثبات قانونگزاران در تدوین این گونه طرق فوق العاده مشخص است.
بنابراین اگر چه قانونگزار پس از سالها کشمکش در خصوص شرعی یا غیرشرعی بودن تجدید نظر در نهایت ضمن تأکید بر اصل قطعیت آراء در موارد متعددی عملاً تجدید نظر از احکام را میسر دانسته که به نظر می رسد این استثناء بر اصل را آنچنان گسترده کرده که دیگر هیچ حکم قطعی باقی نمی ماند مگر آنکه به یکی از طرق منصوص قابل نقض و تجدید نظر می بود، به همین دلیل در سال 1381 نیز با سعی در جبران گذشته به حذف موارد و مراجع مختلف تجدید نظر اقدام کرد اما این بار نیز در آزمون و خطای دیگر موفق عمل نکرد و با تأسیس شعب تشخیص در دیوان عالی کشور برای تجدید نظر از احکام قطعی یکباره این مرجع عالی را در حد یک دادگاه تالی تنزل داد و در سال1385 نیز با اصلاح ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب هر چند که تا حد بسیاری از اشتباهات و نواقص قانون 1381 کاسته ولی همچنان با محق دانستن رئیس قوه قضائیه در جهت تجدید نظر از حکم قطعی خلاف بین شرع مرتکب نقض غرض شده و کماکان اصل قطعیت آراء کیفری را زیر سئوال برده است.
پیش گفتار:
عالم حقوق عالم اعتبار است و این موجود اعتباری متناسب با رشد افکار اجتماعی و تحولات زندگی بشری دائماً در حال تغییر و تحول است، در عالم حقوق در طول حیات خود قواعد و اصولی پا به عرصه هستی نهاده و با گذشت زمان دستخوش تغییر و تحول شده اند به گونه ای که مثلاً امروزه نگرش به شخصیت متهم با نگرش گذشته فرق کرده است و اصولی همچون اصل قانونی بودن جرم و مجازات و منع مجازات مضاعف و . . . در خصوص حفظ حقوق متهم متناسب با رشد افکار اجتماعی به وجود آمده و در اکثر قوانین کشورها نقش بسته است.
در عالم حقوق پرونده قضایی دارای اهمیت خاصی است و در حقیقت در جریان این پرونده هاست که حقوق رسالت خود را انجام می دهد، پرونده هنگام تشکیل به مثابه نوزادی است که تازه متولد شده و باید مراحل تحول خود را طی کند تا به غایت آفرینش خود برسد، پرونده هم برای خود وجودی مستقل دارد که باید مراحلی را طی کند، مراحلی از قبیل کشف جرم، تعقیب، تحقیق محاکمه، صدور حکم را بایدپشت سر بگذارد و به غایت خود که اجرای حکم است برسد.
هنگامی که حکمی در مورد پرونده صادر می شود بعد از قطعی شدت آن حیات پرونده خاتمه می یابد و احیای مجدد آن با وجود چند شرط امکان پذیر نیست، چنین سرنوشتی را تحت عنوان قاعده ای علمای حقوق در آورده اند که اعتبار امر مختوم می گویند که از مباحث عمده نظامهای حقوقی است و در تمام نظامهای حقوقی کشورها طبیعی و مطابق با عقل سلیم است و از اهمیت خاصی در تضمین حقوق متهم و جامعه برخوردار است.
لذا در یک جامعه سامان یافته و مبتنی بر اصول حقوقی که به تعبیری جامعه مدنی گفته می شود وجود نظم و امنیت اجتماعی اساسی ترین عامل توسعه و رشد فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است که بدون رعایت حقوق و آزادیهای فردی تحقق آن امکان پذیر نیست. بنابراین توجه به اجرای عدالت در جامعه موجب استحکام مبانی حکومت می گردد، در این میان قوانین کیفری به طور قطع و بالاخص مقررات مربوط به دادرسی کیفری نقش عمده ای در بقاء و دوام نظام جامعه ایفا می نمایند.
قانونگزار فکور در تدوین قوانین به گونه ای عمل می کند که ضمن رعایت حقوق عمومی و جامعه به حقوق اشخاص خصوصی نیز لطمه وارد نیاید و حقوق مکتسبه آنها را زیر سئوال نبرد.
در زمینه مقررات مربوط به دادرسی کیفری قانونگزار ایران بعد از انقلاب به گونه ای عمل کرده که تعارض و تضاد دیدگاهها در آن نمایان است و نمی توان بر خلاف دوران قبل از انقلاب که نوعی وحدت نظر در تدوین قوانین حاکم بود در این دوران به لحاظ سعی در اسلامی شدن قوانین در هر زمان یا تدوین و تصویب قانونی مغایر و معارض با قبل سعی در ابراز عقاید خود دارد. در این میان مقررات شکلی کیفری در مبحث اعتراض به احکام و تجدید نظر خواهی تغییرات و تحولات بسیاری را به خود دیده است که تماماً عمدتاً در راستای لطمه به اعتبار آراء محاکم و زیر سئوال رفتن اصل قطعیت احکام است.
در این تحقیق به صورت جامع و مفصل سعی می گردد سیر تحولات قانونگزاری ایران در زمینه رعایت یا عدم رعایت قطعیت احکام بررسی گردد و در این راستا از تعریف مبنا و ماهیت آن از نگاه عرف و قانون و دکترین حقوقی غافل نخواهیم شد و در ادامه ضمن بررسی رویکرد اسلام و خصوصاً فقه شیعه در زمینه امکان تجدید نظر از احکام و اعتراض به آراء در فصل دوم به مبحث اصلی تحقیق یعنی امکان نقض آراء قطعی توسط عالیترین مقام قضایی خواهیم پرداخت که سعی می گردد بیشتر به مصوبه اخیر قانونگزار در این باب بپردازیم که رویکرد اصلی ما خواهد بود و در ادامه ضمن تعریف و تحلیل مختصری از اعاده دادرسی کیفری که ارتباط تنگاتنگی با مصوبه اخیر دارد به بررسی آثار اجرای این مصوبه می پردازیم. بنابراین تحقیق مذکور در دو فصل ارائه می گردد که فصل اول کلیات بوده که در قسمت اول فصل اول به بیان ماهیت و مفهوم قطعیت آراء از دیدگاه عرفی و قانونی و شرعی آن می پردازیم و در قسمت دوم فصل اول سیر تاریخی قانوگزاری قبل و بعد از انقلاب قطعیت آراء می آید.
در فصل دوم نیز که موضوع اصلی بحث است بیشتر در مبحث اول به بررسی دقیق و مشروح قانون اصلاح ماده 18 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب می پردازیم که در آن ضمن بررسی و پیشینه قانونی مصوبه مذکور مکانیزم اجرایی آن نیز بیان می گردد و از تعریف مفهوم و محتوای شرع و بین شرع و خلاف بین شرع نیز غافل نخواهیم شد و در مبحث دوم به بررسی آثار ایجاد تزلزل در قطعیت احکام خواهیم پرداخت که به تأثیر آن در اجرای آراء قطعی و حقوق طرفین پرونده ها می پردازیم.
بخشی از متن اصلی :
چکیده:
به عنوان یک قاعده کلی می توان اظهار داشت که قطعیت صادره هنگامی مصداق می یابد که امکان تجدید نظر خواهی و اعتراض به آن خواه از طریق عادی و خواه فوق العاده دیگر امکان پذیر نباشد. علی رغم رسمیت این اصل، گاه مجریان امور در اجرای مقررات کیفری که دارای ضمانت اجراهای شدید می باشند از روی عمد و بیشتر غیرعمد مرتکب اشتباهاتی می گردند که بسیاری از این اشتباهات به علت ویژگی خاص نوع بشر و روابط گسترده اجتماعی غیر قابل اجتناب است فلذا برای پاکسازی این اشتباهات و پیشگیری از آن و به منظور اجرای صحیح قانون و عدالت و کشف واقع که هدف اصلی در دادرسی جزایی است قانونگزاران طرقی را برای جبران اشتباهات قضایی پیش بینی کرده اند که اعاده دادرسی متداولترین و شناخته شده ترین روش در امور کیفری است
اگر هدف از اجرای قانون احقاق حق و رسیدن به عدالت قضایی باشد. اعاده دادرسی طریقه ای خاص و فوق العاده در فرایند دادرسی های کیفری است که راه را برای رفع اثر از اشتباهات قضایی و کشف حقیقت باز گزارده است. اعاده دادرسی به عنوان تنها طریقه اعتراض به احکام قطعی کیفری همواره مورد تأیید و اجرای نظامهای مدون و متمدن دادرسی کیفری بوده است و در نظام قضایی ایران نیز چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب دارای حالت ثباتی در مجموعه های قوانین شکلی مصوب بوده است که این امر بر خلاف سایر طرق اعتراض فوق العاده بوده که در تدوین و حذف آنها هیچگاه رویه ثابتی ملاحظه نشده است و با ملاحظه قوانین مصوب بعد از انقلاب عدم ثبات قانونگزاران در تدوین این گونه طرق فوق العاده مشخص است.
بنابراین اگر چه قانونگزار پس از سالها کشمکش در خصوص شرعی یا غیرشرعی بودن تجدید نظر در نهایت ضمن تأکید بر اصل قطعیت آراء در موارد متعددی عملاً تجدید نظر از احکام را میسر دانسته که به نظر می رسد این استثناء بر اصل را آنچنان گسترده کرده که دیگر هیچ حکم قطعی باقی نمی ماند مگر آنکه به یکی از طرق منصوص قابل نقض و تجدید نظر می بود، به همین دلیل در سال 1381 نیز با سعی در جبران گذشته به حذف موارد و مراجع مختلف تجدید نظر اقدام کرد اما این بار نیز در آزمون و خطای دیگر موفق عمل نکرد و با تأسیس شعب تشخیص در دیوان عالی کشور برای تجدید نظر از احکام قطعی یکباره این مرجع عالی را در حد یک دادگاه تالی تنزل داد و در سال1385 نیز با اصلاح ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب هر چند که تا حد بسیاری از اشتباهات و نواقص قانون 1381 کاسته ولی همچنان با محق دانستن رئیس قوه قضائیه در جهت تجدید نظر از حکم قطعی خلاف بین شرع مرتکب نقض غرض شده و کماکان اصل قطعیت آراء کیفری را زیر سئوال برده است.
پیش گفتار:
عالم حقوق عالم اعتبار است و این موجود اعتباری متناسب با رشد افکار اجتماعی و تحولات زندگی بشری دائماً در حال تغییر و تحول است، در عالم حقوق در طول حیات خود قواعد و اصولی پا به عرصه هستی نهاده و با گذشت زمان دستخوش تغییر و تحول شده اند به گونه ای که مثلاً امروزه نگرش به شخصیت متهم با نگرش گذشته فرق کرده است و اصولی همچون اصل قانونی بودن جرم و مجازات و منع مجازات مضاعف و . . . در خصوص حفظ حقوق متهم متناسب با رشد افکار اجتماعی به وجود آمده و در اکثر قوانین کشورها نقش بسته است.
در عالم حقوق پرونده قضایی دارای اهمیت خاصی است و در حقیقت در جریان این پرونده هاست که حقوق رسالت خود را انجام می دهد، پرونده هنگام تشکیل به مثابه نوزادی است که تازه متولد شده و باید مراحل تحول خود را طی کند تا به غایت آفرینش خود برسد، پرونده هم برای خود وجودی مستقل دارد که باید مراحلی را طی کند، مراحلی از قبیل کشف جرم، تعقیب، تحقیق محاکمه، صدور حکم را بایدپشت سر بگذارد و به غایت خود که اجرای حکم است برسد.
هنگامی که حکمی در مورد پرونده صادر می شود بعد از قطعی شدت آن حیات پرونده خاتمه می یابد و احیای مجدد آن با وجود چند شرط امکان پذیر نیست، چنین سرنوشتی را تحت عنوان قاعده ای علمای حقوق در آورده اند که اعتبار امر مختوم می گویند که از مباحث عمده نظامهای حقوقی است و در تمام نظامهای حقوقی کشورها طبیعی و مطابق با عقل سلیم است و از اهمیت خاصی در تضمین حقوق متهم و جامعه برخوردار است.
لذا در یک جامعه سامان یافته و مبتنی بر اصول حقوقی که به تعبیری جامعه مدنی گفته می شود وجود نظم و امنیت اجتماعی اساسی ترین عامل توسعه و رشد فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است که بدون رعایت حقوق و آزادیهای فردی تحقق آن امکان پذیر نیست. بنابراین توجه به اجرای عدالت در جامعه موجب استحکام مبانی حکومت می گردد، در این میان قوانین کیفری به طور قطع و بالاخص مقررات مربوط به دادرسی کیفری نقش عمده ای در بقاء و دوام نظام جامعه ایفا می نمایند.
قانونگزار فکور در تدوین قوانین به گونه ای عمل می کند که ضمن رعایت حقوق عمومی و جامعه به حقوق اشخاص خصوصی نیز لطمه وارد نیاید و حقوق مکتسبه آنها را زیر سئوال نبرد.
در زمینه مقررات مربوط به دادرسی کیفری قانونگزار ایران بعد از انقلاب به گونه ای عمل کرده که تعارض و تضاد دیدگاهها در آن نمایان است و نمی توان بر خلاف دوران قبل از انقلاب که نوعی وحدت نظر در تدوین قوانین حاکم بود در این دوران به لحاظ سعی در اسلامی شدن قوانین در هر زمان یا تدوین و تصویب قانونی مغایر و معارض با قبل سعی در ابراز عقاید خود دارد. در این میان مقررات شکلی کیفری در مبحث اعتراض به احکام و تجدید نظر خواهی تغییرات و تحولات بسیاری را به خود دیده است که تماماً عمدتاً در راستای لطمه به اعتبار آراء محاکم و زیر سئوال رفتن اصل قطعیت احکام است.
در این تحقیق به صورت جامع و مفصل سعی می گردد سیر تحولات قانونگزاری ایران در زمینه رعایت یا عدم رعایت قطعیت احکام بررسی گردد و در این راستا از تعریف مبنا و ماهیت آن از نگاه عرف و قانون و دکترین حقوقی غافل نخواهیم شد و در ادامه ضمن بررسی رویکرد اسلام و خصوصاً فقه شیعه در زمینه امکان تجدید نظر از احکام و اعتراض به آراء در فصل دوم به مبحث اصلی تحقیق یعنی امکان نقض آراء قطعی توسط عالیترین مقام قضایی خواهیم پرداخت که سعی می گردد بیشتر به مصوبه اخیر قانونگزار در این باب بپردازیم که رویکرد اصلی ما خواهد بود و در ادامه ضمن تعریف و تحلیل مختصری از اعاده دادرسی کیفری که ارتباط تنگاتنگی با مصوبه اخیر دارد به بررسی آثار اجرای این مصوبه می پردازیم. بنابراین تحقیق مذکور در دو فصل ارائه می گردد که فصل اول کلیات بوده که در قسمت اول فصل اول به بیان ماهیت و مفهوم قطعیت آراء از دیدگاه عرفی و قانونی و شرعی آن می پردازیم و در قسمت دوم فصل اول سیر تاریخی قانوگزاری قبل و بعد از انقلاب قطعیت آراء می آید.
در فصل دوم نیز که موضوع اصلی بحث است بیشتر در مبحث اول به بررسی دقیق و مشروح قانون اصلاح ماده 18 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب می پردازیم که در آن ضمن بررسی و پیشینه قانونی مصوبه مذکور مکانیزم اجرایی آن نیز بیان می گردد و از تعریف مفهوم و محتوای شرع و بین شرع و خلاف بین شرع نیز غافل نخواهیم شد و در مبحث دوم به بررسی آثار ایجاد تزلزل در قطعیت احکام خواهیم پرداخت که به تأثیر آن در اجرای آراء قطعی و حقوق طرفین پرونده ها می پردازیم.
این فایل به همراه چکیده، فهرست مطالب، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word و قابل ویرایش در اختیار شما قرار
می گیرد.
تعداد صفحات : 209
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:110
کلیات ۱
مقدمه ۲
تعریف موضوع ۳
اهمیت موضوع ۳
پیشینه موضوع ۳
سئوال اصلی ۳
فرضیه ۳
سئوالهای فرعی ۳
روش تحقیق ۴
محدودیتهای تحقیق ۴
پیشنهادات ۴
چکیده ۵
فصل اول بررسی لغوی لغات مطرح شده در سوره مبارکه غاشیه
۱- غاشیه ۷
۲- خاشعه ۷
۳- عامله ۹
۴- ناصیه ۹
۵- تصلی ۱۰
عنوان صفحه
۶- حامیه ۱۱
۷- انیه ۱۲
۸- ضریع ۱۳
۹- یُسمن ۱۴
۱۰- ناعمه ۱۵
۱۱- لاغیه ۱۵
۱۲- سُرُر ۱۶
۱۳- مرفوعه ۱۷
۱۴- اکواب ۱۷
۱۵- نمارق ۱۸
۱۶- مصفوفه ۱۹
۱۷- زرابّی ۱۹
۱۸- مبثوث ۲۰
۱۹- رفعت ۲۱
۲۰- نصبت ۲۱
۲۱- سطحت ۲۱
۲۲- مصیطر ۲۲
۲۳- تولی ۲۳
۲۴- ایاب ۲۳
عنوان صفحه
فصل دوم: تفسیر آیات سوره مبارکه غاشیه
مقدمه ۲۶
معرفی سوره ۲۶
ارتباط سوره با سوره قبل ۲۸
ارتباط سوره غاشیه با سوره طور ۲۹
مفهوم کلی دسته اول، آیات ۷ تا ۱ ۳۰
- ترجمه و تفسیر آیه ۱ ۳۱
- ترجمه و تفسیر آیات ۳ و ۲ ۳۳
- ترجمه و تفسیر آیات ۵ و ۴ ۳۷
- ترجمه و تفسیر آیات ۷ و ۶ ۳۹
مفهوم کلی دسته دوم، آیات ۱۶ تا ۸ ۴۲
- ترجمه و تفسیر آیات ۹ و ۸ ۴۳
- ترجمه و تفسیر آیات ۱۲ و ۱۰ ۴۵
- ترجمه و تفسیر آیات ۴ و ۱۳ ۴۷
- ترجمه و تفسیر آیات ۱۶ و ۱۵ ۴۹
مفوم کلی دسته سوم، آیات ۲۶ تا ۱۷ ۵۱
- ترجمه و تفسیر آیه ۱۷ ۵۲
- ترجمه و تفسیر آیات ۲۰ و ۱۸ ۵۴
- ترجمه و تفسیر آیات ۲۲ و ۲۱ ۵۹
عنوان صفحه
- ترجمه و تفسیر آیات ۲۶ و ۲۳ ۶۲
نتیجه ۶۸
فصل سوم: بررسی نکات برجسته سوره مبارکه غاشیه
مقدمه ۷۰
الف: اسماء قیامت ۷۰
ب: نعمتها و نقمتهای اخروی ۷۲
۱- نعمتهای اخروی ۷۲
۲- نقمتهای اخروی ۷۵
ج: توجه به آیات آفاقی ۷۸
۱- شتر ۷۹
۲- آسمان و زمین ۸۲
۳- کوه ۸۵
د: فایده تذکر ۸۶
- چه کسانی پند پذیرند؟ ۸۸
- چه کسانی از پند رویگردانند؟ ۸۹
- شرط تذکر ۸۹
هـ: رسالت پیامبر صلیالله علیه و آله ۹۰
- سخنی درباره نبی و رسول ۹۰
- فرق نبی و رسول ۹۱
عنوان صفحه
- ضرورت رسالت ۹۲
- پیامبر (ص) رابط انسان و خدا ۹۳
- نقش وحی و رسالت پیامبر (ص) ۹۳
- پیامبر (ص) سراج منیر ۹۴
ابلاغ: وظیفه پیامبر (ص) ۹۵
اهل بیت درهای هدایت ۹۶
نتیجه ۹۷
منابع ۹۸
مقدمه:
با سلام و درود بر پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی و خاندان مطهرش. آنان که قرآن ناطقند و هدایت گران انسانند تا روز قیامت.
خدای متعال را شاکریم که به ما این اجازه را فرمود که در دریای عمیق علوم قرآن غوطهور شویم و از آن درّ گرانمایه سعات را بیابیم.
سوره غاشیه یکی از سورههای کوتاه اما پر محتوایی است که جامع سعیدی از مطالب، حول محورهای توحید، نبوت و معاد است، این پروژه کوتاه با استفاده از کتب تفسیری و لغوی سعی دارد به مباحث مختلفی که در این سوره آمده است بپردازد.
تعریف موضوع
این پروژه بر آنست با برسی سوره غاشیه اهداف اصلی این سوره با توجه به تفاسیر شیعه و سنی مورد کنکاش قرار دهد.
اهمیت موضوع
قرآن کریم کتاب هدایت بشر در همه زمانها و مکانها بوده و شایسته است تمامی سوره قرآن کریم مورد توجه و تحقیق و بررسی قرار گیرند تا در پرتو این پژوهشها به اهداف عالی آن دست یافته و سبب تفکر و تعمق هر چه بیشتر در آیات این کتاب الهی شود.
پیشینه موضوع:
درخصوص سوره غاشیه در کتب تفسیری شیعه و سنی، مطالبی بیان شده است. اما کتاب یا پروژهای که اختصاصاً به این سوره، محتوایش و هدف آن پرداخته باشد، وجود ندارد.
سئوال اصلی: آیا میتوان گفت تناسب آیات در این سوره ما را به انا علینا حسابهم میرساند؟
فرضیه: بین دیدگاههای مفسران شیعه و سنی در مورد نکات برجسته سوره غاشیه اتفاق نظر وجود دارد.
سئوالات فرعی:
1- آیا اسماء قیامت توقیفی هستند. چرا در این سوره؟
2- چرا در این سوره به برخی از نعمتها و نقمتها اشاره شده است؟
3- چرا به برخی از آیات آفاقی اشاره شده است؟
4- چرا پیامبر صلیالله علیه و آله مصیطر نیست؟
روش تحقیق:
با توجه به موضوع پروژه این تحقیق کتابخانهای است.
محدودیتهای تحقیق:
با توجه به اینکه تمامی تفاسیر مطالبی شبیه به هم را بیان کرده بودند این پروژه با محدودیت منابعی که مطالب جدید و نوین ارائه کرده باشند رو به رو بوده است.
پیشنهادات
از آنجایی که کتب تفسیری هر کدام کمابیش با الهام از تفاسیر دیگر نگاشته شدهاند این امر باعث شده است مطالب تفسیری تقریباً تکرار شوند. مخصوصاً در نقل روایات و نتیجهگیری آیات و مباحث مربوط به محتوای سوره، به نظر میرسد که اگر بخواهیم مطالب جدید و نوین در رابطه با این سوره یا سورههای دیگر بدست آوریم باید گذشته از مطالب تفسیری و علوم قرآنی از علوم دیگر، مانند- نجوم، روانشناسی، اخلاق و … در این خصوص بهره برد.
چکیده
لازم به ذکر است که درباره این سوره مطالب بسیاری قابل بحث و بررسی است ولیکن این پروژه به لحاظ گنجایش، ظرفیت پرداختن به تمامی موضوعات مربوطه را ندارد.
به همین علت، این تحقیق به بعضی از موضوعاتی که در آیه مورد توجه قرار گرفته، به طور گذرا و کلی پرداخته است. مطالبی که در این پروژه مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند به این ترتیب است: فصل اول: این فصل حاوی بررسی لغوی لغات مطرح شده در سوره مبارکه غاشیه است. در این قسمت سعی شده است لغات با توجه به کتب لغوی معتبر و نیز کتب تفسیری مورد بررسی قرار گیرند.
فصل دوم: در مورد تفسیر آیات سوره مبارکه غاشیه میباشد و لذا مطالبی که در این قسمت آمده بیشتر جنبه تفسیری دارد، ولی قبل از پرداختن به تفسیر آیات، موضوعات مختلفی پیرامون سوره، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مانند: معرفی سوره- فضیلت سوره- ارتباط سوره با سوره قبل و دیگر سوره.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:37
فهرست مطالب:
مقدمه………………………………….. 5
فصل اول : تحلیل حقوقی موضوع پرونده
مبحث اول : مفهوم مشارکت در جرم و شروط تحقق آن. 7
گفتار اول: عنصر قانونی شرکت درجرم…………. 9
گفتار دوم: عنصر مادی شرکت در جرم…………. 10
گفتار سوم: عنصرروانی شرکت در جرم و مجازات شرکت در جرم 12
مبحث دوم: مفهوم جرم سرقت و شروط تحقق آن…… 14
گفتار اول: عنصر قانونی جرم سرقت………….. 15
گفتار دوم: عنصر مادی جرم سرقت……………. 17
گفتارسوم: عنصر روانی جرم سرقت……………. 18
مبحث سوم: مفهوم آدم ربایی و شروط تحقق آن….. 19
گفتار اول: عنصر قانونی جرم آدم ربایی…….. 20
گفتار دوم : عنصر مادی جرم آدم ربایی………. 21
گفتار سوم: عنصر روانی جرم آدم ربایی………. 24
گفتار چهارم: مجازات آدرم ربایی در منابع فقهی و قانون مجازات اسلامی ……………………………………… 25
فصل دوم: تجزیه و تحلیل آرا
مبحث اول: نقد و تحلیل شکلی آرا…………… 30
مبحث دوم: نقد و تحلیل ادبی آرا…………… 33
مبحث سوم:تصویر متن آراءمورد نقد و بررسی
منابع و مأخذ…………………………… 37
مقدمه:
اولین موضوعی که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته موضوع سرقت می باشد سرقت یکی از قدیمی ترین جرایم علیه اموال و مالکیت، که شاید از همان ابتدای پیدایش مفهوم مالکیت در جوامع بشری اتفاق افتاده و معمولاً مجازاتهای سختی هم برای مرتکبین آن در ادیان و قبایل و جوامع مختلف پیش بینی شده است این جرم بدلیل سهلتر بودن ارتکاب آن و محسوس بودن منفعت حاصله از آن بخش اعظم جرائم ارتکابی در کشورهای مختلف را تشکیل می دهد پلیس با شناخت انواع دزدیها و طبقات سارقین از یک طرف و قانونگذار و قضات از طرف دیگر با تدوین قوانین مناسب و نظارت و کوشش در حسن اجرای آنها باید از این قبیل جرایم که هر روز بر پیچیدگی نحوه ارتکاب آنها افزوده می شود جلوگیری به عمل آورند. معمولاً سارقین با سرقتهای جزئی و کوچک کار خود را شروع می کنند وبتدریج با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی مدارج تکامل راهی و حرفه ای می شوند اغلب سرقتها برای رفع کمبودهای مادی اتفاق میافتد گرچه بعدها به صورت یک حرفه پرافتخار در می آید. لذا ریشه سرقت را بایستی در نظام روابط نادرست اقتصادی جستجو کرد و هیچ شخصی نمی تواند سرقت را در جامعه، چه برای خود و چه برای دیگران تجویز کند و همگان سرقت را به عنوان پدیده ای منفور تلقی و با آن مبارزه می کنند و در ادبیان مختلف، همچنین مبین اسلام، مجازات سختی برای سرقت در نظر گرفته شده است.
قرآن کریم در آیه 38 سوره مائده مجازات سرقت را چنین مقرر فرموده است: “والسارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزء بما کسبنانکاه من الله و الله عزیز حکیم.” همچنین در آیین یهود جرم سرقت ممنوع و نامشروع بوده و سارق محکوم به استرداد چهار تا پنج برابر مال مسروق به مالباخته بوده است. در دول باستانی ایران نیز جرم سرقت خصوصی بوده و مجازاتش اعدام بوده است در قانون روم یکی از عوامل ایجاد بردگی، ارتکاب جرم سرقت بوده است در روسیه که کیفر دزد و قاتل یکی بود، دزدها همیشه مرتکب قتل می شدند تا سرقت آنها افشا نشود.
دومین موضوعی که در تحقیق حاضر به آن پرداخته شده است آدم ربایی می باشد جرم آدم ربایی یا دزدیدن دیگری که لازمه ارتکاب آن عدم رضایت طرف است در ماده 621 قانون مجازات اسلامی بیان شده است آدم ربایی در زمره جرائم علیه اشخاص (شخصیت معنوی) قرار میگیرد رفتار فیزیکی لازم برای ارکتاب آن «ربودن» است همانطور که ربودن مال مستلزم نقل مکان کردن مال است آدم ربایی هم مستلزم جابجایی شخص بدون رضایت وی میباشد بطور خلاصه آدمربایی جرمی است عمدی و لذا باید قصد مجرمانه یا سوء نیت مرتکب جرم در دادگاه احراز شود و با این حال انگیزه مرتکب اعم از شرافتمندانه و غیر شرافتمندانه در تحقیق آن بیتأثیر است و تنها میتواند موجب تخفیف یا تشدید مجازات باشد
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:140
مقدمه
حق حاکمیت ملت یا حق مردم در تعیین سرنوشتشان، بخشی از حقوق و آزادیهای اساسی مردم مبتنی بر حقوق طبیعی انسان میباشد، چنین حقوقی ریشه در عمیقترین لایههای هویت و ویژگیهای متمایز انسان دارد.
اعمال این حق بنیادین بشری تنها در رژیمهای مردم سالار معنا پیدا میکند.
در این راستا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل پنجاه و ششم ضمن توجه به ضرورت حاکمیت خداوند به حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش توجه داشته است:
«حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. و ملت این حق خدا داد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند.»
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. ۱
بخش اول: مفهوم و اصول همهپرسی و پیشینة تاریخی آن در ایران
فصل اول: مفهوم و اصول همهپرسی۷
مبحث اول: مفهوم همه پرسی.. ۷
بند اول: دموکراسی.. ۸
اول: تعریف دموکراسی.. ۸
دوم: انواع دموکراسی.. ۱۰
الف) دموکراسی مستقیم (مشارکتی) ۱۰
ب) دموکراسی غیر مستقیم (دموکراسی بر اساس نمایندگی) ۱۱
ج) دموکراسی نیمه مستقیم. ۱۱
یک ـ وتوی مردم. ۱۱
دو ـ رفراندم (همه پرسی) ۱۲
I) ضرورت مراجعه به همه پرسی.. ۱۳
II) ماهیت همه پرسی.. ۱۴
۱ـ همه پرسی مشورتی.. ۱۴
۲ـ همه پرسی تصویبی.. ۱۴
۳ـ همه پرسی الزامی.. ۱۴
۴ـ همه پرسی اختیاری.. ۱۵
سه ـ پله بیسیت.. ۱۵
چهار ـ ابتکار عام (پیشنهاد مردم) ۱۶
پنج ـ گزینش گری.. ۱۷
شش ـ حق لغو نمایندگی (باز خوانی) ۱۸
بند دوم: تمایز همه پرسی با انتخابات و افکار عمومی.. ۱۹
اول: همه پرسی و انتخابات.. ۱۹
دوم: همه پرسی و افکار عمومی.. ۲۲
مبحث دوم: بررسی اصول و مقولههای مرتبط با همه پرسی.. ۲۹
بند اول: همه پرسی و توسعه سیاسی.. ۲۹
اول: مفهوم توسعه سیاسی.. ۲۹
دوم: رابطه همه پرسی با توسعه سیاسی.. ۳۱
بند دوم: همه پرسی و حاکمیت قانون.. ۳۴
اول: مفهوم حاکمیت قانون.. ۳۴
الف) استقلال قوه قضاییه و حاکمیت قانون.. ۳۵
ب) دموکراسی و حاکمیت قانون.. ۳۶
دوم: رابطه همه پرسی با اصل حاکمیت قانون.. ۳۸
الف) بررسی اصول قانون اساسی در خصوص همه پرسی.. ۳۸
ب)محدودیتهایوارده براصل حاکمیتقانون درخصوص همهپرسی.. ۴۰
فصل دوم: پیشینة تاریخی همه پرسی در ایران ۴۴
مبحث اول: همه پرسی در دورهی مشروطیت.. ۴۵
بند اول: همه پرسی ۱۲ و ۱۹ مرداد ۱۳۳۲٫ ۴۵
بند دوم: همه پرسی ۶ بهمن ۱۳۴۱٫ ۴۸
مبحث دوم: همه پرسی در جمهوری اسلامی.. ۵۲
بند اول: همه پرسی ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸٫ ۵۲
بند دوم: همه پرسی ۱۲ آذر ۱۳۵۸٫ ۵۷
بند سوم: همه پرسی بازنگری قانون اساسی.. ۶۳
بخش دوم: بررسی نظام حقوقی همهپرسی
فصل اول: همهپرسی قانونی و سیاسی ۶۹
مبحث اول: همه پرسی قانونی.. ۷۳
بند اول: همه پرسی تقنینی (موضوع اصل ۵۹) ۷۳
اول: قلمرو وضع قواعد از طریق همه پرسی.. ۷۷
دوم: ابتکار همه پرسی.. ۷۹
سوم: شأن و ارزش مصوبات از طریق همه پرسی.. ۸۱
بند دوم: همه پرسی تأسیسی (موضوع اصل ۱۷۷) ۸۳
اول: مشروعیت قانون اساسی.. ۸۸
دوم: همه پرسی و تعیین نظام سیاسی کشور. ۹۳
مبحث دوم: همه پرسی سیاسی.. ۹۷
فصل دوم: همهپرسی و قوای مقننه و مجریه ۹۹
مبحث اول: همه پرسی و قوهی مقننه. ۹۹
بند اول: همه پرسی و مجلس شورای اسلامی.. ۹۹
اول: ارتباط همه پرسی با مجلس شورای اسلامی.. ۹۹
دوم: همه پرسی ناقض استقلال قوهی مقننه یا محدودیت دامنهی قانونگذاری مجلس؟ ۱۰۱
بند دوم: همه پرسی و شورای نگهبان.. ۱۰۳
اول: نظارت شورای نگهبان بر مصوبه مجلس در خصوص ارجاع امر به همهپرسی ۱۰۳
دوم: نظارت شورای نگهبان در جریان اجرای همه پرسی.. ۱۰۴
سوم: نظارت یا عدم نظارت شورای نگهبان بر نتیجهی همه پرسی.. ۱۰۵
مبحث دوم: همه پرسی و قوهی مجریه. ۱۱۱
بند اول: همه پرسی و رهبر. ۱۱۱
الف) نظریه عمومیت اختیارات مقام رهبری.. ۱۱۲
ب) نظریه خاص بودن اختیارات مقام رهبری.. ۱۱۲
بند دوم: همه پرسی و رئیس جمهور. ۱۱۴
الف) منع تجدید نظر در قانون اساسی.. ۱۱۸
ب) منع همه پرسی: ۱۱۸
نتیجهگیری.. ۱۱۹
منابع و مأخذ. ۱۲۴
منابع و مأخذ
منابع فارسی:
الف) کتب
۱- آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران نشر تندر، ۱۳۶۳
۲- آشوری، داریوش، فرهنگ سیاسی، چاپ پنجم، تهران، مروارید، ۱۳۷۸
۳- ابوالحمد دکتر عبدالحمید، حقوق اداری ایران، تهران، انتشارات توس، چاپ دوم، ۱۳۷۶
۴- ـــــــــــــــــــــــــــ، مبانی سیاست (جامعه شناسی سیاسی)، انتشارات توس، چاپ پنجم، ۱۳۶۸
۵- امام خمینی، کتاب البیع، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵
۶- ــــــــــــ، ولایت فقیه، تهران، دفتر نشر فقیه، بیتا