لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه13
بخشی از فهرست مطالب
آزادی در اندیشه امام خمینی(ره)
عبد الوهاب فراتی
الف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غرب
ب ـ نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلوی
- امروزه آزادی در کنار مفاهیمی مانند جامعه مدنی و دموکراسی و نیز نحوه تعامل آن ها
با دین, به مهم ترین سؤال و مشغله موجود در حوزه اندیشه سیاسی این مرز و بوم مبدل
شده اند. بی تردید, آزادی در مفهوم امروزینش, مفهوم جدیدی است که سابقه ای در
تاریخ اندیشه دینی ندارد; به دیگر سخن, ما نمی توانیم برای تحلیل چنین واژه ای از
واژگان اختیار و یا حرّیت استفاده کنیم. آزادی فلسفی تحت عنوان اختیار و تفویض در
مقابل جبر, از مباحث دیرین کلام و فلسفه اسلامی است. آزادی عرفانی که رهایی از
تعلقات دنیوی است نیز در اندیشه عرفانی مسلمانان, سابقه ای طولانی دارد و بیش تر با
عنوان حریت و آزادی مورد توجه قرار می گیرد. آزادی حقوقی با عنوان حرّ در مقابل عبد
نیز گرچه در فرهنگ اسلامی, جایگاه اصیلی ندارد, اما با توجه به وجود (عبید) و (اماء)
در عصر تشریع, مباحث متعددی را در آثار فقهی به خود اختصاص داده است.
البته ممکن است کسی در تحلیل مفهوم آزادی, آن را مبتنی و یا حتی متأخر از اختیار
قرار دهد و با انجام اصلاحاتی, روایتی اسلامی از آن, ارائه کند, لکن نمی توان بین
|125|
آزادی در مفهوم فلسفی آن و آزادی در مفهوم مدرن و تجویزی اش, تلازمی منطقی برقرار
کرد. بوده اند عالمانی که با قبول مبنای فلسفی جبر و یا شبهه جبر, از جهت سیاسی,
آزادی خواه شده اند (نظیر مرحوم آخوند خراسانی در نهضت مشروطیت) و یا این که با نفی
چنین مبنایی و طرفداری از اختیار تکوینی آدمی, این گونه آزادی های اجتماعی و سیاسی
را موجب هدم دین دانسته اند(نظر شیخ فضل الله نوری).
- دیدگاه امام خمینی در باب آزادی در واقع بازتابی از روایت ایشان از واقعیت و نه مفهوم
آزادی در مغرب زمین و نیز واکنشی در قبال وارداتی بودن این پدیده در ایران است. به
عقیده امام, آزادی به مفهوم امروزین, مفهومی جدید دارد که از دوران مشروطه به این سو
وارد کشورمان شده و صبغه بومی و اسلامی ندارد. این که آزادی در غرب چه تعاریفی
دارد و در چه مفهومی به کار می رود, اجزا و عناصر تشکیل دهنده آزادی در دستگاه
فلسفی غرب چیست? سؤال هایی است که ایشان دغدغه پاسخ گفتن به آن ها را نداشته
است آن چه امام خمینی را وا می داشت تا به نقد آزادی بپردازد ورود برخی از نمادهای
فسادانگیز آزادی به ایرانی بود که خود در ذیل مستبدترین دولت, توان نفس کشیدن
نداشت. نمادی از آزادی که نه با هویت ایرانی سازگاری داشت و نه هم با هنجارهای دینی
تطابق می کرد. از این رو, امام خمینی با کشاندن این پدیده به حوزه بایدها و نبایدهای
اخلاقی و دینی, تلاش نمود تا در چهارچوب شریعت به آزادی مفهومی جدید بخشد و از
معایب وارداتی آن جلوگیری نماید.
الف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غرب
نگاه منتقدانه امام خمینی به آزادی در غرب مبتنی بر سه جزء است:
اوّلاً: آزادی در غرب "مخالف سنن انسانی" و "مخالف با اخلاق" است و در حصار
محدود کننده قواعد و قوانین قرار نمی گیرد. [1]
ثانیاً: اگر چیزی به نام آزادی هم وجود داشته باشد, صورتی صرف است و عینیتی
|126|
ندارد, چرا که نفی آزادی در هر دو شعبه مدرنیسم "مارکسیسم و لیبرالیسم" در قالب های
دیکتاتوری حزب کمونیست و استبداد نژاد پرستانه اکثریت وجود دارد, به گفته
امام خمینی:
"همان هایی که ادعای کمونیستی و کذا می کنند خود آن ها از همه قلدرتر و از همه
دیکتاتورترند و ملت هایشان را به بند کشیده اند, آزادی در آن ممالک نیست برای
کسی. همان طوری که در ممالک غربی هم آزادی نیست. اگر آزادی باشد این
سیاه های بیچاره, چه کرده اند که این طور تحت فشارند."> [2]
ثالثاً: این به مفهوم نادیده گرفتن عناصر یا مصادیق مفید آزادی در غرب نیست, آزادی
بیان, آزادی انتخاب و آزادی قلم از محسنات آزادی در آن دیار است, که سوگمندانه
اجزای نامطلوب دیگر آن به کشورمان وارد شده است.
"غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد, دارد چیزِ مفید اما به ما نمی دهد, صادر
نمی کند, آنی که به ما صدر می کند آن چیزهایی است که مملکت های ما را به
تباهی می کشند. [3] این طور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان پدر و پسر
وارد کردند, این آزادی باشد که در غرب هست. یا این دموکراسی که ادعا می کنند
و در ایران هم تعقیب می کنند… آزادی که برای ایران و برای ممالک شرقی آن ها
تحویل داده اند, عبارت از آزادی در اموری است که موجب تباهی ملت ما و
جوان های ما شده است."> [4]
ب ـ نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلوی
ب 1 . ویژگی بارز آزادی در ایران عصر پهلوی "وارداتی" یا "استعماری" بودن آن است.
این نوع از آزادی که رسماً از دوره رضاشاه وارد ایران شد در واقع تجزیه آن کلّیتی از آزادی
بود که در مغرب زمین جریان داشت. به تعبیر امام:
"نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان, نه زن ها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچی,
آزادی در کار نبود, اسم, صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود. آن آزادی هم که آن ها
|127|
می خواستند برای مملکت ما آن آزادی است که هم جوان های پسر ما را و هم
جوان های دختر ما را به تباهی می کشد. آن آزادی را آن ها می خواهند که من از این
تعبیر می کنم به آزادی وارداتی, آزادی استعماری یعنی یک آزادی که در ممالکی که
می خواهند وابسته به غیر باشد, این آزادی ها را سوغات می آوردند… آن طوری
که می گفتند از تهران تا آخر شمیران صدها محل فساد به بدترین فسادها [بود] این ها
آزاد اما قلم نه, بیان هم نه, آن آزادی که آن ها می گفتند… این معنا بود که
مشروب فروشی بیش تر از کتاب فروشی باشد و مراکز فحشا بیش تر از مراکز علم
باشد."> [5]
ب 2. هر چند نمادهایی از آزادی نیز پیش از به قدرت رسیدن خاندان پهلوی, در قانون
اساسی مشروطه منعکس گردید, لکن هیچ گاه به آن ها عمل نشد و در پروسه مدرنیزه کردن
ایران به نمادهای دیگری از آزادی بها داده شد که به تعبیر حضرت امام ریشه در فرهنگ
اسلامی ایران نداشت:
"ما حرفمان این است که به قانون اساسی عمل بکنید, مطبوعات آزادند, قلم آزاد
است, بگذارید بنویسند مطالب را اگر دین دارید به دین عمل کنید. اگر چنان چه
دین را ارتجاعی می دانید به قانون اساسی عمل کنید. [6] قانون اساسی مطبوعات را
آزاد کرده است شما آزاد نمی کنید [7] قدرت آزادی دادن ندارید, الخائن خائف."> [8]
ج 1. آزادی فلسفی: در اندیشه کلامی و سیاسی امام خمینی آزادی به دو معنا به کار رفته
است: آزادی فلسفی یا توصیفی. به بیان دیگر, اختیار (FreeـWill) و آزادی حقوقی یا
تجویزی (Om Freed) آزادی فلسفی در نظر امام, مبتنی بر تحلیلی است که ایشان در
کتاب "طلب و اراده" درباره ماهیت انسان مطرح نموده اند. مهم ترین موضوعی که در
تحلیل ماهیت انسان در بین متکلمین اسلامی رواج دارد مجبور بودن یا مختار بودن آدمی
تحقیق در مورد آزادی در اندیشه امام خمینی(ره)