یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی ) بروز شده

اختصاصی از یارا فایل جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی ) بروز شده دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی ) بروز شده


جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی ) بروز شده

 در این جزوه برای تمامی مباحث آموزشی موجود در جزوه مثال های آموزشی جهت تفهیم موضوعات گنجانده شده و نیز در آخر تست های طبقه بندی شده ای برای تمرین آورده شده اند ۱ - خلاصه مباحث درسی شیمی ۳ ۲ - مثال های حل شده متناسب با هر درس ۳ - سوال های امتحان نهایی ۴ - فکر کنید و پاسخ تمرینات بر اساس کتاب شیمی ۵ - تست های کنکور سراسری همراه با پاسخ ...


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق غرب زدگی زندگی جلال آل احمد

اختصاصی از یارا فایل تحقیق غرب زدگی زندگی جلال آل احمد دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق غرب زدگی زندگی جلال آل احمد


تحقیق غرب زدگی زندگی جلال آل احمد

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:55

فهرست مطالب:

مقدمه
زندگی نامه جلال (مثلاً شرح احوالات)
اندیشه های جلال ۸
پایگاه اجتماعی جلال ۱۰
پدیدة غربزدگی از دیدگاه جلال ۱۶
زنان از دیدگاه جلال ۲۰
مذهب و روحانیت از دیدگاه جلال ۲۱
جلال از دیدگاه سیمین دانشور (شوهر من جلال) ۲۳
خاطره ای از جلال (ویلیام میلوارد) ۳۵
آثار جلال ۴۰
مرگ جلال ۴۲
مرثیه ای در سوگ جلال (مهدی اخوان ثالث) ۴۳
جمع بندی ۴۵
منابع و ماخذ ۵۴

 

زندگی نامة جلال (مثلاً شرح احوالات)
در خانواده ای روحانی (مسلمان- شیعه) برآمده ام. پدر و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهرهایم در مسند روحانیت مردند. و حالا برادرزاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانی اند. و این تازه اول عشق است. که الباقی خانواده همه مذهبی اند. با تک و توک استثنایی. برگردان این محیط مذهبی را در «دید و بازدید» می‎شود دید و در «سه تار» و گله به گله در پرت و پلاهای دیگر.
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 بی اغراق سرهفت تا دختر آمده ام. که البته هیچکدامشان کور نبودند. اما جز چهار تاشان زنده نمانده اند. دو تاشان در همان کودکی سر هفت خان آبله مرغان و اسهال مردند و یکی دیگر در سی و پنج سالگی به سرطان رفت.
کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتیکه وزارت عدلیة «داور» دست گذاشت روی محضرها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. دبستان را که تمام کرد دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازی؛ بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و ازین قبیل … و شبها درس. و با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست «جواد» ؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهایم که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم- در سال 1322- یعنی که زمان جنگ. به این ترتیب است که جوانکی با انگشتری عقیق به دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده می‎شود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشتو خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور آزار دهندة قوای اشغال کننده را.
جنگ که تمام شد دانشکدة ادبیات (دانشسرای عالی) را تمام کرده بودم. 1325 و معلم شدم. 1326 در حالیکه از خانواده بریده بودم و با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار امریکایی که خدا عالم است از تن کدام سرباز به جبهه رونده ای کنده بودند تا من بتوانم پای شمس العماره به 80 تومان بخرمش. سه سالی بود که عضو حزب توده بودم. سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی آشنا شدم و مجله «پیمان» و بعد «مرد امروز» و «تفریحات شب» و بعد مجلة «دنیا» و مطبوعات حزب توده … و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم «انجمن اصلاح». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهای مجانی فنارسه درس می دادیم و عربی و آداب سخنرانی. و روزنامة دیواری داشتیم و به قصد وارسی کار احزابی که همچو قارچ روییده بودند هر کدام مامور یکیشان بودیم و سرکشی می کردیم به حوزه ها و میتینگهاشان … و من مامور حزب توده بودم و جمعه ها بالای پسقلعه و کلک چال مناظره و مجادله داشتیم که کدامشان خادمند و کدام خائن و چه باید کرد و ازین قبیل … تا عاقبت تصمیم گرفتیم که دسته جمعی به حزب توده بپیوندیم. جز یکی دو تا که نیامدند. و این اوایل سال 1323. دیگر اعضای آن انجمن «امیرحسین جهانبگلو» بود و رضای زنجانی و هوشیدر و عباسی و دارابزند و علینقی منزوی و یکی دو تای دیگر که یادم نیست. پیش از پیوستن به حزب، جزوه ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم «عزاداریهای نامشروع» که سال 22 چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم که انجمن یک کار انتفاعی هم کرده. نگو که بازاریهای مذهبی همه اش را چکی خریده اند و سوزانده. اینرا بعدها فهمیدیم. پیش از آن هم پرت و پلاهای دیگری نوشته بودم در حوزة تجدیدنظرهای مذهبی که چاپ نشده ماند و رها شد.
در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیتة حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و ازین مدت دو سالش را مدام قلم زدم. در «بشر برای دانشجویان» که گرداننده اش بودم و در مجله ماهانة «مردم» که مدیر داخلیش بودم. و گاهی هم در «رهبر» اولین قصه ام در «سخن» درآمد. شمارة نوروز 24. که آنوقتها زیر سایة صادق هدایت منتشر می‎شود و ناچار همة جماعت ایشان گرایش به چپ داشتند. و در اسفند همین سال «دید و بازدید» را منتشر کردم؛ مجموعة آنچه در «سخن» و «مردم برای روشنفکران» هفتگی درآمده بود. به اعتبار همین پرت و پلاها بود که از اوایل 25 مامور دشم که زیر نظر طبری «ماهانة مردم» را راه بیندازم. که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآورم. حتی ششماهی مدیر چاپخانه حزب بودم. چاپخانة «شعله ور» . که پس از شکست «دموکرات فرقه سی» و لطمه ای که به حزب زد و فرار رهبران، از پشت عمارت مخروبة «اپرا» منتقلش کرده بودند به داخل حزب. و به اعتبار همین چاپخانه ای در اختیار داشتن بود که «از رنجی که می بریم» درآمد. اواسط 1326. حاوی قصه های شکست در آن مبارزات و به سبک رئالیسم سوسیالیستی! و انشعاب در آذر 1326 اتفاق افتاد. بدنبال اختلاف نظر جماعتی که ما بودیم- به رهبری خلیل ملکی- و رهبران حزب که به علت شکست قضیة آذربایجان زمینة افکار عمومی حزب دیگر زیر پایشان نبود. و به همین علت سخت دنباله روی سیاست استالینی بودند که می دیدیم که به چه بواری می‎انجامید. پس از انشعاب، یک حزب سوسیالیست ساختیم که زیر بار اتهامات مطبوعاتی حزبی که حتی کمک رادیو مسکو را در پس پشت داشتند، تاب چندانی نیاورد و منحل شد و ما ناچار شدیم به سکوت.
در این دورة سکوت است که مقداری ترجمه می کنم. به قصد فنارسه یاد گرفتن. از «ژید» و «سارتر» و نیز از «داستایوسکی» «سه تار» هم مال این دوره است که تقدیم شده به خلیل ملکی. هم درین دوره است که زن می گیرم. وقتی از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچکش را در چاردیواری خانه ای می سازی. از خانة پدری به اجتماع حزب گریختن و از آن به خانه شخصی. و زنم سیمین دانشور است که می شناسید. اهل کتاب و قلم و دانشیار رشتة زیباشناسی و صاحب تالیف ها و ترجمه های فراوان. و در حقیقت نوعی یار و یاور این قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم درآمده بود. (و مگر در نیامده؟!. از 1329 به این ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد. و اوضاع همین جورها هست تا قضیه ملی شدن نفت و ظهور جبهة ملی و دکتر مصدق. که از نو کشیده می شوم به سیاست. و از نو سه سال دیگر مبارزه. در گرداندن روزنامه های «شاهد» و «نیروی سوم» و مجلة ماهانة «علم و زندگی» که مدیرش ملکی بود. علاوه بر اینکه عضو کمیتة نیروی سوم و گردانندة تبلیغاتش هستم که یکی از ارکان جبهة ملی بود. و باز همین جورهاست تا اردیبهشت 1332 که به علت اختلاف نظر با دیگر رهبران نیروی سوم، ازشان کناره گرفتم. می خواستند ناصر وثوقی را اخراج کنند که از رهبران حزب بود؛ و با همان «بریا» بازیها، که دیدم دیگر حالش نیست. آخر ما به علت همین حقه بازیها از حزب توده انشعاب کرده بودیم. و حالا از نو به سرمان می آمد.
در همین سالهاست که «بازگشت از شوروی» ژید را ترجمه کردم و نیز «دستهای آلوده» سارتر را. و معلوم است هر دو به چه علت. «زن زیادی» هم مال همین سالهاست. آشنایی با «نیما یوشیج» هم مال همین دوره است. و نیز شروع به لمس کردن نقاشی. مبارزه ای که میان ما از درون جبهة ملی با حزب توده درین سه سال دنبال شد، به گمان من یکی از پربارترین سالهای نشر فکر و اندیشه و نقد بود.
بگذریم که حاصل شکست در آن مبارزه به رسوب خویش پای محصول کشت همه مان نشست. شکست جبهه ملی و برد کمپانیها در قضیة نفت- که از آن به کنایه در «سرگذشت کندوها» گپی زده ام- سکوت اجباری مجددی را پیش آورد که فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکستها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش «اورازان- تات نشینهای بلوک زهرا- و جزیره خارک» که بعدها موسسه تحقیقات اجتماعی وابسته به دانشکدة ادبیات به اعتبار آنها ازم خواست که سلسله نشریاتی را درین زمینه سرپرستی کنم. و اینچنین بود که تک نگاری (مونوگرافی) ها شد یکی از رشته کارهای ایشان. و گرچه پس از نشر پنج تک نگاری ایشان را ترک گفتم. چرا که دیدم می خواهند از آن تک نگاریها متاعی بسازند برای عرضه داشت به فرنگی و ناچار هم به معیارهای او و من اینکاره نبودم. چرا که غرضم از چنان کاری از نو شناختن خویش بود و ارزیابی مجددی از محیط بومی و هم به معیارهای خودی. اما به هر صورت این رشته هنوز هم دنبال می‎شود.


دانلود با لینک مستقیم

جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی )

اختصاصی از یارا فایل جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی ) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

جزوه شیمی 3 (استاد احمد آخوندی )


جزوه شیمی 3  (استاد احمد آخوندی )

در این جزوه برای تمامی مباحث آموزشی موجود در جزوه مثال های آموزشی جهت تفهیم موضوعات گنجانده شده و نیز در آخر تست های طبقه بندی شده ای برای تمرین آورده شده اند

۱ - خلاصه مباحث درسی شیمی ۳

۲ - مثال های حل شده متناسب با هر درس

۳ - سوال های امتحان نهایی

۴ - فکر کنید و پاسخ تمرینات بر اساس کتاب شیمی

۵ - تست های کنکور سراسری همراه با پاسخ


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله مسجد احمد ابن طولون

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله مسجد احمد ابن طولون دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله مسجد احمد ابن طولون


دانلود مقاله مسجد احمد ابن طولون

ابن طولون ، جامع سومین مسجد ساخته مسلمانان در مصر و یکی از بزرگترین مساجد کهن جهان اسلام که به فرمان احمد بن طولن در ناحیه القطایع در حومه فسطاط بر روی جبل یشکر برپا گردید . کندی گوید : احمد ابن طولن در 259 ق دستور داد تا مسجد جامعی بسازند و نیز می گوید در 264 ق ساختمان آن آغاز و در 266 ق پایان گرفت ، اما به گفته کرسول ساختمان ان در 265 ق پایان یافته است و وجود کتیبه ای  بر یکی از جرز های سمت قبله مسجد تاریخ برپایی بنا در رمضان 265 است و وجود کتیبه ای بر یکی از جرز های سمت قبله مسجد که حاوی تاریخ بر پایی بنا در رمضان 265 است ، این مطلب را تاکید  می کند ) معماری 000
ویژگی های معماری :
مسجد از نظر معماری طرحی بسیار ساده دارد . بنا شامل یک صحن مربع به ابعاد تقریبی 92 متر است که از 3 سو رواقی با 13 چشمه طاق در 2 ردیف ، و از سوی قبله(جنوب شرقی )رواقی با 17 چشمه طاق در 5 ردیف را در بر می گیرد . با احتساب عرض رواق ها مجموع بنا و صحن مستطیلی است که به ابعاد 26/122 و 33/140 متر . در بنای مسجد به جای ستون از جرز بهره گرفته اند .کلیه دیوار ها ، جرز ها و چشمه ها ی شبستان ها یکسره از آجر سرخ رنگ به اندازها های 5/4 در  5/8 تا 8 در 18 تا 19 سانتی متر در ملاطی ضخیم  چیده شده و یک قشر گچ سخت آنها راپوشانیده است .
طاق ها از نوع نوک تیز (شکسته) است و پایه های حمال آن را جرز های مکعب مستطیل ستبر به ابعاد 46/2 در 27/1 متر تشکیل می دهد که به فاصله 60/4 متر از یکدیگر قرار دارند . نمونه پیشین این گونه جرز ها در مساجد المتوکل و ابودلف در سامره نیز دیده میشود

مسجد احمد ابن طولون
سقف :
فواره :
زیاده :
مناره :
سرگذشت مسجد در دوره های بعد:
مناره مسجد ابن طولون
ویژگی های معماری :
تزئینات بنا



شامل 20 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم

آموزش کاربردی جاوا اسکربپت تالیف احمد بادپی

اختصاصی از یارا فایل آموزش کاربردی جاوا اسکربپت تالیف احمد بادپی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

آموزش کاربردی جاوا اسکربپت تالیف احمد بادپی


آموزش کاربردی جاوا اسکربپت تالیف احمد بادپی

دانلود با لینک مستقیم