فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:265
چکیده:
تحولات اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و سیاسی که در پی ظهور اسلام در جامعه عربی، ایجاد شد به خودی خود، عرب را با مفاهیمی نو روبرو ساخت. و طبیعی است که به تبع نیاز جامعه، موضوعات جدیدی شکل گرفت و به دنبال آن نیاز به تولد لغاتی نو، جهت پاسخگویی به این نیاز ایجاد شده در سطح وسیع، در جامعه عربی، احساس شد. ایجاد واژگان جدید تنها راه پاسخگویی به این نیاز نبود، بلکه بهترین راه، بارور کردن و تلفیق واژگان و عبارات با یکدیگر، به قصد بیان مفاهیم نو بود.
بنابراین مادة اولیة مصطلحات اسلامی، همان ریشههای لغوی موجود در عصر جاهلی است که قالبهای اسلامی، در پی نیاز جامعه آن را وسعت داد.
البته نظر به اهمیت بالای مفاهیم اسلامی موجود در واژگان مولد، مجموعههای مختلفی در قالب فرهنگ نامههای گوناگون، در زمینه علوم اسلامی، به طور تخصصی شکل گرفت. از اینرو فرهنگهای متنوعی در زمینه اصطلاحات فقهی یا لغات و مصطلحات اصول اسلامی و یا در باب حقوق اسلامی و... تألیف گردید.
اما کیفیت کاربرد مصطلحات اسلامی در اشعار شعراء و اساساً میزان تأثیرپذیری شعر از آن، امری است در خور بررسی، که کمتر بدان پرداخته شده؛ از این رو به آن شدیم که پژوهشی در این باب انجام دهیم، تا نه به عنوان کاری کامل و در خور تقدیر بلکه در حد تحقیقی قابل نقد و بررسی، خدمت اهل نظر ارائه شود.
از آنجا که دامنه موضوع و حیطه زمانی مورد بررسی، وسیع بود، در انتخاب مصطلحات اسلامی، دست به گزینش زدیم؛ به این ترتیب معیار را در این گزینش، اصول و فروع دین و مباحث مربوط به آن قرار دادیم و همین معیار نیز، در طبقهبندی ارائه شده در خصوص مصطلحات، در نظر گرفته شد.
کلید واژهها: مصطلحات، اصطلاحات، وضع، معنی، نقل، مخضرم، اموی، عباسی، اسلامی.
مقدمه:
عرب جاهلی زندگی ساده قبیلهای داشت. قبیله تنها عنصر وحدت اجتماعی اعراب جاهلی محسوب میشد؛ قبیلهای که عرب خود را وابسته به آن میدانست، از آن دفاع میکرد و نسبت بدان تعصب داشت. این قبایل، پیش از اسلام در جنگها و درگیریهای خونین دائمی به سر میبرند. تا اسلام آمد و در پی ظهور آن، واژه (امت) متولد شد. و به این ترتیب با تمسک به آیه شریفه: «إن هذه أمتکم أمه واحده و أنا ربکم فاعبدون»1، (امت) جایگزین (قبیله) شد؛ امتی که در سایه آن، مطامع و منافع قبیلهای رنگ باخت و افراد را با توجه به عقاید و عواطف و اهداف مشترک، زیر چتر حمایت خود گردآورد. امت واحد اسلامی که اجزاء آن هریک در جهت یاری یکدیگر و سوق دادن جامعه به سمت و سوی خیر و راستی در حرکت بودند که: «کنتم خیر أمته أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر».2
تحولات اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و سیاسی ایجاد شده در جامعه عربی، خود بخود عرب را با مفاهیمی نو چون؛ جهاد فی سبیل الله، اعتصام بحبل الله، ایثار در راه خدا و ترجیح مصلحت امت بر مصلحت فرد و قبیله، انفاق در راه خدا و... روبرو ساخت؛ و به تبع این مفاهیم نیاز به تولد لغات جدیدی که بتواند پاسخگوی نیاز ایجاد شده در سطح وسیع باشد، بیش از پیش احساس شد.
برای پاسخگویی به این نیاز، تنها راه، ایجاد واژگان جدید نبود؛ بلکه بهترین راه بارور کردن و تلفیق واژگان و عبارات با یکدیگر به قصد بیان مفاهیمی نو بود. لذا در بسیاری موارد، مفهوم واژة به کار رفته در عصر جاهلی، با معنای آن در عصر اسلامی یکی است. البته به تبع وسعت و پیشرفت فکری، فرهنگی اجتماعی عرب در پی پذیرش اسلام، دامنة مفاهیم لغات موجود نیز گسترش یافت.
بنابراین مادة اولیه مصطلحات اسلامی، همان ریشههای لغوی موجود در عصر جاهلی است که قالبهای اسلامی، در پی نیاز جامعه، آن را وسعت داد.
البته گاه برخی واژگان در عصر جاهلی نیز، در همان معنای مذهبی به کار رفتة در دورة اسلامی، استعمال شده است با این تفاوت که کاربرد آنها در معانی مذهبی در عصر جاهلی بسیار قلیل و محدود بود به گونهای که شاید استعمال آنها تنها در دایرة اشعار، شعرای اهل کتاب یا مخضرمین، آن هم به صورت اندک و دور از چشم، دیده میشد.
در عصر اسلامی، این قبیل واژگان نیز در زمرة مصطلحات اسلامی قابل بررسیاند. زیرا این واژگان و ترکیبات اسمی در قالب فرهنگ اسلامی توانستند، در معنای مذهبی خود، رخ نمایند و شکل غالب و گسترده یابند به گونهای که در سایة فرهنگ اسلامی، معانی دیگر این واژگان رنگ باخت و اندک اندک از رواج افتاد و یا به طور کامل فراموش شد. مثلاً واژهای چون: الرب، هرچند پس از اسلام نیز در معانی چون: صاحب و دارنده و... استعمال شد، اما به طور عمده الرب و ترکیبات دیگرش ـ چون رب هذا البیت، رب العالمین و... مختص و منحصر به (الله) واحد گردید. این غلبه یک معنا بر دیگر معانی، تنها در سایه فرهنگ اسلامی میسر شده بود. و یا استعمال اسماء فرشتگان در اشعار که پیش از اسلام به صورت قلیل و نادر تنها منحصر به شعرای اهل کتاب ـ مثلاً امیه بن ابیالصلت شاعر حنیف عصر جاهلی دیده میشد، در عصر اسلامی شکلی گسترده و متداول به خود گرفت.
از اینرو هرچند واژگانی چون الرب و ترکیبات آن و یا اسماء فرشتگان زاییدة اسلام و فرهنگ اسلامی نبود و کاربرد آن پیش از اسلام نیز ریشه در ادیان آسمانی داشته است، اما از آنجا که در پی ظهور اسلام این واژگان قلیل استعمال در معانی مذهبی به شکل عام و رایج وارد عرصه ادبیات شد لذا این قبیل واژگان نیز در دایرة مصطلحات اسلامی قابل ذکراند. که البته به دلیل محدودیتهای موجود در ارائه مطلب، از پرداختن به این مقوله صرف نظر شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:200
فهرست مطالب:
بخش اول: کلیات 17
«الف» اهمیت و ضرورت بحث 18
1)آشنایی با یکی از مهمترین تحولات جامعه ایران: 18
2)سخنان حضرت امام خمینی خطاب به دانشجویان در وصیت نامه: 18
3)مسئولیتهای آینده: 19
4)فوائد مباحث تاریخی – اندیشه ای: 20
«ب»تعریف انقلاب و مفاهیم مرتبط با آن 20
تعریف انقلاب ازدیدگاه شهید مطهری 22
تعریف نهائی: انقلاب و ابعاد آن از نظر ساموئل هانتینگتون: 22
ویژگیهای انقلاب 23
1)رفرم یا اصلاح (Reform): 23
2)کودتا (Coup Detat): 24
انقلاب و دوآلیسم قدرت: 24
انقلاب یا اصلاح؟ دیدگاههای مربوط به انقلاب 26
«ج» نظری اجمالی بر تئوریهای انقلاب: 27
1)نظریه مارکسی و انقلاب اسلامی 29
مراحل پنجگانه زندگی بشر از دیدگاه مارکس: 32
انقلاب اسلامی در چالش با نظریه مارکسی: 33
2)تئوری کارکردگرا – ساختاری چالمرز جانسون و انقلاب اسلامی 34
عدم تعادل؛ عوامل و علایم آن: 36
مدل انقلاب از دیدگاه چارلمرز جانسون: 37
«ب» انعطاف ناپذیری نخبگان: 37
«ج» عوامل شتابزا: 37
ارزیابی تئوری کارکردگرائی جانسون با انقلاب اسلامی ایران: 38
نظریه توسعه نامتوازن ساموئل هانتینگتون: 41
3)نظریه آیت الله سیدمحمد باقر صدر (ره) 43
علت وقوع انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه شهید صدر: 45
4-نظریه آیت الله مطهری: 45
«ب» تقسیم انقلاب از دیدگاه شهید مطهری: 46
«ج» تعریف انقلاب ازدیدگاه شهید مطهری: 46
1) برای فهم انقلاب اسلامی چه مراحلی و فرآیندی را باید طی کرد؟ 47
به قول مرحوم علامه طباطبایی: 48
«فرضیههای توطئه» Conspiracy Theories 48
ارزیابی نظریه توطئه: 50
چرای تئوری توطئه در فرهنگ ایران جا افتاده است؟ 52
فرضیه مدرنیزه کردن: Modernization theory 53
ارزیابی فرضیه مدرنیزه: 54
نظریه اقتصاد عامل بروز انقلاب: 55
گروه اول: چریکهای فدایی چرایی پیدایش انقلاب اسلامی را این گونه پاسخ می دهند: 57
گروه دوم: مجاهدین: 58
گروه سوم: حزب توده: 59
چهارمین گروه: چپهای ایرانی: 60
ارزیابی نظریه اقتصاد 61
نظریه مذهب: 61
دین در ایران 63
1)مراحل نفوذ تشیع در ایران: 63
1-1-نفوذ تشیع در میان «موالی» ایرانی مقیم عراق 63
1-2-تقویت و گسترش شیعه باروری کارآمدن عباسیان تا استقرار کاملشان: 64
1-3-نفوذ تشیع در بعضی از مناطق ایران همچون قم 64
1-4-)فتح طبرستان به دست علویان: 64
1-5-برپائی حکومت آل بویه: 65
1-6)پس ازحملات مغول: 65
1-7)روی کار آمدن صفویه: 66
1)برای محکم کردن پایههای حکومت خود؛ 66
2)مذهب تشیع عاملی وحدت بخش بود: 66
3)مبارزه با عثمانی: 67
2)نهاد مرجعیت و علمای شیعه 67
«الف» شکل گیری نهاد مرجعیت: 67
رابطه دین و دولت در ایران: 69
1)همگرائی منفی : 70
2)واگرائی: 71
3)بی تفاوتی: 72
ه) جریان غربگرائی در ایران: 72
1)نیروی سلطنتی: 73
2)نیروی دین: 73
1)تاثیرنوگرائی غرب در ایران: 73
1)تاثیر بعد فرهنگی رنسانس: 73
2)تاثیر بعد سیاسی رنسانس: 74
3)تاثیر بعد اقتصادی رنسانس: 74
انواع برخورد با غرب و فرهنگ غربی در ایران 76
1)غرب زدگی: 76
2)غرب ستیزی: 76
3)غرب گرائی: 77
بررسی اندیشه دو متفکر غرب ستیزو غرب زده 78
1)سیدجمال الدین اسدآبادی، غرب ستیز آگاه: ق 1314-1254 78
1)از نظر طبیعی: از این نظر سید دارای دو ویژگی مهم بود: 78
2)از نظر اکتسابی: ازا ین نظر سید دارای چهار ویژگی بسیار مهم بود: 78
اوضاع و شرایط عصرسیدجمال الدین اسدآبادی: 79
1)جهان غرب: 79
2)جهان اسلام: 79
مسائل و معضلات اساسی جهان اسلام ازدیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی: 80
6)ابتدا احکام خودکامه در کشورهای اسلامی؛ 81
ب)معضلات خارجی: 81
3-راه حلها: 82
4)اقدامات عملی سید برای اعتلای جهان اسلام 82
نقش و تاثیرات سید جمال الدین در نهضتهای اسلامی معاصر؛ 83
2)میرزاملکم خان، غربزده مرعوب 84
2)اقدامات عملی ملکم خان«30» 84
«الف» تاسیس فراموش خانه (فراموشی نه): 84
«ب»امتیاز لاتاری و انتشار روزنامه قانون: 85
بخش دوم: مشروطه و فرجام آن 87
1)تعریف مشروطه: 88
2)زمینههای پیدایش انقلاب مشروطه: 89
1)زمینههای فکری انقلاب مشروطه: 89
«ب»زمینههای فکری خارجی: 89
2)زمینههای اجتماعی انقلاب مشروطه: 90
3)زمینههای اقتصادی انقلاب مشروطه: 90
3)فرآیند انقلاب مشروطه: 91
1)تشکیل کمیتهای انقلابی: 91
2)ماجرای میسو نوزبلژیکی: 91
3)حادثه کرمان: 92
4)مهاجرت صغری: 92
5)مهاجرت کبری: 93
6)عزل عین الدوله و جایگزینی مشیرالدوله: 93
7)صدور فرمان تاسیس دارالشوری: 93
3)نیروهای فکری – سیاسی درگیر در مشروطه: 94
«الف» آشنایی با رهبران و فرهنگهای سیاسی موجود در ایران: 94
»الف» اختلاف در مفهوم مشروطه: 94
«ب»اختلاف در اهداف: 96
«ب» آشنایی با افکار وا ندیشههای مطرح در انقلاب مشروطه: 96
1)اصول تفکر سیاسی نائینی: 96
پیامدهای مشروطه: 97
1)چهارده سال ناامنی و آشوب: 97
2)روی کارآمدن رضاخان: 98
ویژگیهای حکومت رضاخان: 98
بخش سوم: اسلامخواهی 101
ادوار حکومت محمدرضا شاه و ویژگیهای آن در دوران یکه تازی: 102
1)شخص گرایی: 103
2)حاکمیت رابطه بجای ضابطه: 103
3)کنترل و اقتدار سیاسی غیر رسمی و پنهانی: 103
4)موازنه تضاد و استفاده از دشمنی و تضاد رقبا توسط شاه: 104
5)تکیه شاه بر قدرت نظامی و ساواک: 104
6)تلاش شاه برای فریب مردم ازطریق تظاهر به مذهب: 104
احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی و نقش آنها در مخالفت با رژیم پهلوی: 106
«الف» احزاب، گروهها و جمعیتهای اسلامی: 106
1)روحانیت: 106
2)هیاتهای موتلفه اسلامی: 107
3)حزب ملل اسلامی: 108
4)حزب توده: 108
5)جبهه ملی: 109
6)نهضت آزادی ایران: 110
7)سازمان مجاهدین خلق: 110
8)سازمانهای چریکهای فدائی خلق: 110
9)انجمن حجتیه: 111
«ب»شخصیتهای سیاسی – فرهنگی اسلامی: 112
1)شهید مطهری: 112
2)دکتر علی شریعتی: 113
رضاشاه و نیروهای مذهبی: 114
1)حرکت آقانورالله اصفهانی: 114
2)حرکت شهید مدرس: 115
3)حرکت شیخ محمدتقی بافقی: 117
4)واقعه مسجد گوهرشاد: 118
5)تاسیس حوزه علمیه قم (احیای حوزه علمیه قم) 118
پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم: 120
1)ایجاد فضای باز سیاسی در کشور: 120
2)تضعیف حکومت مرکزی: 120
3)گسترش فقر، بیکاری، قحطی، بیماری، تورم ... 120
نیروهای فکری – سیاسی دهه بیست: 121
2)فدائیان اسلام«37»: 121
نیروهای درگیر در نهضت ملی شدن نفت: 122
1)نیروهای اسلامی: 124
2)نیروهای ملی: 124
3)نیروهای توده ائی و چپی: 125
علل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و انعقاد کنسرسیوم: 125
کنسرسیوم: 126
امام خمینی (ره) و مبارزه علیه استبداد و استکبار 128
»الف» زندگینامه سیاسی امام خمینی : ]امام خمینی و تاریخ سیاسی معاصر[ 128
2)امام خمینی و تحریم لایحه انجمن ایالتی و ولایتی: 128
«ب» اندیشههای سیاسی حضرت امام خمینی (ره) 132
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی: 133
«الف» ادله نقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی: 133
1) لزوم حکومت از منظر روایات: 133
2)سیره و سنت معصومین: 134
«ب»ادله عقلی ضرورت تشکیل حکومت: 135
1)لزوم موسسات اجرائی: 135
2)ماهیت و کیفیت قوانین اسلام: 136
3)لزوم انقلاب سیاسی: 137
4)لزوم وحدت اسلامی: 137
5)لزوم نجات مردم مظلوم و محروم: 138
وجوب تشکیل حکومت بر فقها: 138
اهداف حکومت اسلامی 138
ماهیت و شکل حکومت اسلامی: 139
اختیارات ولی فقیه و رهبر حکومت اسلامی از دیدگاه حضرت امام: 139
تاثیرات امام خمینی بر جامعه ایران: 140
امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران: 142
1-زمینههای انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه امام خمینی 142
2- اوضاع اقتصادی: 145
3-عوامل پیروزی انقلابی اسلامی از دیدگاه امام خمینی: 145
جمع بندی: 147
1-عوامل و ریشههای وقوع انقلاب، (چرا انقلاب اتفاق افتاد؟) 147
2)وقایع انقلاب؛ (چگونه انقلاب اتفاق افتاد؟) 147
3-ایدئولوژی، ارزشها و آرمانهای انقلاب: 147
4-کارگزاران انقلاب: 148
«الف» نیروهای بوجود آورنده انقلاب: 148
1)نیروی دین و علماء: 148
2)نیروی غرب و روشنفکران : 148
«ب» نیروهای بازدارنده: 149
1)استبداد: 149
2)استعمار: 149
منابع و مآخذ: 9
1) فراگیری مطالب جدید: 11
2)ایجاد ارتباط میان حوادث و رسیدن به یک تحلیل کلی: 11
3)تعمیم: 11
مقدمه:
نظریههای انقلاب، کم و بیش در پی پاسخ گویی به این پرسشاند که چرا و چگونه انقلاب به وقوع میپیوندد. و یا چرا و چگونه انقلابهای خاصی واقع شده اند. برخی به پیامدهای این پدیده نیز پرداخته اند. منظور ازچرایی وقوع انقلاب زمینه ها، ریشه ها، علل و عوامل وقوع این پدیده است. در حالی که بازگشت مفهوم چگونگی عمدتا به شرایط و تحولاتی است که این علل و عوامل را پدید آوردهاند و در عین حال جدا کردن این دو مفهوم در روند وقوع پدیده انقلاب به آسانی امکان پذیر نیست و آن دو با یکدیگر ارتباطی تنگاتنگ دارند.
هر چند هدف هر نظریه انقلاب، آن است که پژوهشگر یا خواننده مطالب خود را به کلید یا شاه کلیدی برای گشودن قفل این پدیده مجهز کند، اما ناشی از ماهیت پدیدههای اجتماعی و پیچیدگی آنها (به دلیل ارتباط با عامل انسانی – که دارای قوای تفکر، حافظه، اراده و ... است، وجود عوامل ناشناخته بسیار و تنوع عوامل،عدم امکان آزمایش ارادی یافتههای علمی و عدم دقت کافی در نظریه پردازی و ...) هر نظریهای نتایج خاصی را بیان نموده است. بدین ترتیب، مجموعهای ازآثار و نوشتههای نظری درباره پدیده انقلاب اسلامی گاه متفاوت از هم و حتی برخی با یکدیگر کاملا متناقض اند، پدید آمده است. اما علی رغم همه اینها در داخل ایران حجم انتشارات در خصوص «انقلاب اسلامی» بنحو حیرت انگیزی اندک است. قسمت عمدهای از آثار نوشته شده در مجموع از یکسری کلیشههای تکراری مشخص و رایج فراتر نرفته اند.
بطور کلی سه هدف عمده این درس عبارتند از:
1) فراگیری مطالب جدید:
در این درس مفاهیم متعددی ازجمله، انقلاب، کودتا، رفرم، شورش و ... توضیح داده میشوند. علاوه بر این، مطالب بسیار مهمی در مورد تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی ایران از دوران قدیم تاکنون به بحث و بررسی گذاشته میشوند که امکان فراگیری مطالب جدید را برای دانشجو فراهم میسازند.
2)ایجاد ارتباط میان حوادث و رسیدن به یک تحلیل کلی:
این درس ضمن آشنایی با تئوریها و دیدگاههای مختلف پیرامون حوادث و رخ دادهای انقلاب اسلامی، دانشجو را قادر میسازد تا میان مطالب پراکندهای که طرح شده است، ارتباطی منطقی ایجاد کرده و تحلیل کلی از وقایع و حوادث را ارائه نماید. رسیدن به این تحلیل کلی هدف دوم درس است.
3)تعمیم:
پس از آنکه دانشجو به تحلیلی کلی ازانقلاب اسلامی رسید، این درس وی را قادر میسازد تا با توجه به انقلابهای دیگر، و ارزیابی و مقایسه بین انقلابهای جهان با انقلاب اسلامی ایران، اقدام به تعمیم انقلاب اسلامی به دیگر انقلابها نموده و یا بالعکس مسائلی را از دیگر انقلابها نسبت به انقلاب اسلامی ایران تعمیم دهد. با توجه به اهداف و انتظارات مذکور، چهار سوال اصلی این درس عبارتند از:
1-عوامل انقلاب اسلامی چیست؟ به عبارت دیگر چرا انقلاب اسلامی اتفاق افتاد؟ در جواب از این سوال به ریشههای دور و نزدیک، عوامل فرعی و شتابزا، سلبی و ایجابی پرداخته میشود.
2-کارگزاران انقلاب اسلامی چه کسانی بودند؟ کارگزاران شامل موافقان و مخالفان است.
الف: مؤافقان:
1- علماء و مراجع تقلید
2- روشنفکران
ب: مخالفان:
1- استبداد شاهنشاهی
2- استکبار قدرتهای بزرگ
«الف» رهبری «ب» تئوری پردازان «ج» هر دو
3-فرآیند انقلاب اسلامی چه بود؟ وقایع انقلاب یا به عبارتی، انقلاب اسلامی چگونه اتفاق افتاد. عمر انقلابی یک پیشینه و یک پیامد دارد که در این سوال به پیشینه انقلاب و پیامد آن پرداخته میشود.
4-ایدئولوژی یا اهداف انقلاب اسلامی ایران چیست؟ به عبارت دیگر انقلاب برای چه هدفهایی بوجود آمد؟ در این سوال به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی پرداخته میشود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:79
فهرست مطالب:
پیش گفتار
*فصل اول: کلیات تحقیق*
موضوع تحقیق
انقلاب
اهداف و اهمیت تحقیق
روش تحقیق و مشکلات و موانع تحقیق
*فصل دوم: دیدگاههای نظری *
مفهوم انقلاب
جنگ و انقلاب
*فصل سوم: ادبیات و تاریخچه موضوع تحقیق *
اختلافات ایدئولوژیک
اختلاف و دیدگاههای مرزی بین ایرانی و عراق
وقوع انقلاب اسلامی
*فصل چهارم: فرضیهها (تجزیه و تحلیل دادهها) *
عوامل فرعی
سؤالات اصلی
فرضیهها
نقش قدرت های بزرگ
*فصل پنجم: فرضیهها (تجزیه و تحلیل دادهها)*
تأمین و ثبات نفت و منافع غرب
ترس از سرایت انقلاب
*فصل ششم: نتیجهگیری و پیشنهادها*
*فصل هفتم: فهرست منابع *
پیشگفتار:
قبل از شروع اصل تحقیق لازم میدانم، شمائی از کل تحقیقام را در اختیار خوانندگان محترم قرار دهم. موضوع تحقیق عبارت است از: «بررسی انقلاب اسلامی و تأثیر آن در بروز جنگ میان ایران و عراق» بنابراین همانطور که از موضوع پیداست میخواهیم علل و عوامل بروز جنگ را مورد کنکاش و دیگرخوانی قرار دهیم. بنا براین ناگفته پیداست که هدف از ارا ئه این تحقیق روشن نمودن برخی نقاط پنهان و جا مانده از اندیشه چرایی انقلاب اسلامی و چگونگی بروز جنگ ایران و عراق خواهد بود.
اصولاً جنگ زمانی اتفاق میافتد که اختلافات در بین دو یا چند کشور در سطح بینالملل وجود داشته یا پیدا شود بنابراین و قطعاً جنگ در سطح بینالملل نمیتواند تک علتی یا تک بعدی باشد. موشکافنه دیدن و بررسی کردن عوامل بروز جنگ و اختلافات از اهدافی بود که محقق فوق سعی در بازشناسی یا پیدا نمودن آنها کرد و به این تحقیق روی آورد.
همانطور که ملاحظه خواهید فرمود در برخی از فصول سعی میشود برخی علل و عوامل اصلی را با دیدی کارشناسانه مورد نقد و بررسی قرار گیرند. از آنجایی برخی در مورد چگونگی و انجام وقوع جنگ بر یک نظر میباشند و مهم اینکه بر نظر خود نیز تأکید دارند، محقق فوق سعی نموده به نظرات متفاوت و همچنین به اثبات علمی هر یک از نظرات فوق بپردازد. اما انگیزهایی که باعث روی آوردن به این موضوع و تحقیق گردید بدین پا شکل گرفته است که مدت مدیدی از شروع و پایان جنگ گذشته است و در این برهة زمانی یا برخی علل و عوامل پیدایش جنگ را فراموش نمودهاند و یا عدهای از چرایی آن اطلاع چندانی ندارند، رساندن این پیام و منصفانه قضاوت نمودن در مورد آن، انگیزه فوق را پدید آورده است.
بنابراین در موضوع فوق متغیر اصلی را «انقلاب اسلامی» در نظر گرفته و عواملی مانند: بروز ایدئولوژی، اختلافات ایدئولوژی و مرزی، نقش قدرتهای بزرگ، خلاء قدرت در منطقه و … را که به متغیر اصلی ربط پیدا مینمایند را مورد برسری قرار میدهیم. (رجوع شود به فصول بعد)
تحقیق فوق قطعاً به تنهایی و خودی خود نمیتوانست شکل بگیرد، بنابراین در جهت انجام آن اساتید ارجمند و بزرگواری سهم داشتهاند که جا دارد از ایشان تشکر و قدردانی نمایم. اساتید محترمی چون جناب آقای دکتر ابوالقسام ظاهری استاد محترم دانشکده حقوق و علوم سیاسی کرج و قرآن. اساتید محترم دیگر همچون، جناب آقای دکتر شفیعی و آقای دکتر امامزاده فرد و همچنین جا دارد از مجموعة مراکز و کتابخانههایی که در تهیه و اختیار قرار دادن کتب و مدارک به اینجانب در انجام این تحقیق یاری رسانیدند مراکزی همچون، کتابخانه مرکزی وزارت امور خارجه، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، مرکز حفظ آثار جنگ، کتابخانه فرهنگسرای بهمن و همچنین مسئولان و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران و جا دارد از همسر و فرزندم که در انجام این تحقیق از اوقات آنها نیز بهره بردم، تشکر و قدردانی بنمایم.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:47
فهرست مطالب:
چکیده. ۱
مقدمه. ۳
ماهیت اقتصاد اسلامی… ۴
علم اقتصاد( اقتصاد اثباتی ). ۴
مکتب اقتصادی.. ۹
سیستم اقتصادی.. ۱۰
دیدگاهها در این زمینه. ۱۲
جامعیت اسلام. ۱۵
سابقه نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی… ۱۹
جمعبندی و نتیجهگیری.. ۲۳
منابع.. ۳۵
چکیده:
اقتصاد اسلامی مقولهای است که از دیرباز مورد بحث و بررسی علماء اسلامی قرار گرفته است. دانشمندان اسلامی درباره ماهیت اقتصاد اسلامی بحثهای زیادی داشتهاند و کتب و مقالات زیادی دراین زمینه به رشته تحریر درآمده است. به رغم مباحث زیاد هنوز بحثهایی حل نشده در این خصوص وجود دارد. بعضی اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتی» می دانند، در حالی که عده ای آ ن را مکتب اقتصادی « اقتصاد هنجاری » می پندارند و گروهی نیز براین عقیده اند که تفکیک علم اقتصادو مکتب اقتصادی از یکدیگر امری بی حاصل است.
در این مقاله ابتدا تعاریفی از «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» ارائه شده است. سپس بحثهای موجود به تناسب در هر یک از این مقولات انجام شده است. و در نهایت با توجه به جامعیت دین اسلام دیدگاهی که به نظر میرسد با مجموعه اهداف وآرمانهای اسلامی نزدیکتر باشد تحت عنوان سیستم اقتصادی اسلام معرفی شده است. ویژگیهای نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی و نتایج مترتب بر آن بحثهای دیگری است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
مقدمه:
بحث درخصوص اقتصاد اسلامی بسیار زیاد است. عدهای از دانشمندان اسلامی در پی تئوریزه کردن مباحث اقتصاد اسلامی بوده و هستند. بعضی از اقتصاددانان مسلمان معتقدند که اقتصاد اسلامی از مقولات «اقتصاد دستوری» است. عدهای نیز بر اینباورند که اقتصاد اسلامی از نوع «اقتصاد اثباتی» است. بعضی دیگر بر این اعتقادند که در اقتصاد اسلامی نمیتوان مفاهیم اثباتی و دستوری را از هم تفکیک کرد. علاوه بر نظرات فوق عدهای دیگر از علمای اسلامی به نحو دیگری به مسئله نگاه میکنند گروهی بر این باورند کهاقتصاد اسلامی همان «مکتب اقتصادی» است. عده ای نیز اعتقاد دارند که اقتصاد اسلامی نوعی «سیستم اقتصادی است» و گروهی به آن با دیده مسائل اخلاقی مینگرند.این مقاله در پی آن است تا ضمن مروری خلاصه بر مفاهیم «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» جایگاه اقتصاد اسلامی و نوع نگرش به آن را در حد توان روشن سازد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
مقدمه:
علوم اسلامی را که اکنون موضوع بحث است چند گونه می توان تعریف کرد و بنا به هر تعریف ,موضوع فرق می کند.
1- علومی که موضوع و مسائل آن علوم اصول یا فروع اسلام است و یا چیزهایی است که اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات می شود , یهنی قرآن و سنت , مانند علم قرائت , علم تفسیر , علم حدیث , علم کلام نقـلی , علم فقه , علم اخلاق نقلی.
2- علوم مذکور در فوق به علاوه علومی که مقدمه آن علوم است , علوم مقدمه مانند:ادبیات عرب از صرف و نحو و لغت ومعانی و بیان و بدیع و غیره مانند کلام عقلی , اخلاق عقلی , حکمت الهی , منطق , اصول فقه , رجال و درایه .
3- علومی که به نحوی جزء و اجبات اسلامی است , یعنی علومی که تحصیل آن علوم و لو به نحو واجب کفایی بر مسلمین واجب است و مشمول حدیث نبوی معروف می گردد : طلب العلم فرضیه علی کل مسلم یعنی دانش طلبی بر هر مسلمانی واجب است . می دانیم علومی که موضوع و مسائل آنها اصول و یا فرئع اسلامی است و یا چیزهایی است که به استناد آنها آن اصول و فروع اثبات میشود , واجب است تحصیل و تحقیق شود , زیرا دانستن و شناختن اصئل دین اسلام براى هر مسلمانى واجب عینى است و شناختن فروع آن واجب کفایى است. شناختن قرآن و سنت هم واجب است زیرا بدون شناخت قرآن و سنت شناخت اصئل و فروع اسلام غیر میسر است و هم چنین علومى که مقدمه تحصیل و تحقیق این علوم است نیز از باب مقدمه واجب واجب است .
4- علومی که در حوزه هاى فرهنگى اسلامى رشد و نما یافته است اعم از آنکه از نظر اسلام , آن علوم واجب و لازم بوده, یا نه و اعم از آنکه آن علوم از نظر اسلام ممنوع بوده است یا نه , ولی بهر حال در جامعه اسلامى و در میان مسلمانان راه خود را طى کرده است , مانند نجوم احکامى ( نه نجوم ریاضى ) و بعضى علوم دیگر
علم منطق
علم منطق :
یکى از علومى که از جهان خارج وارد فرهنگ اسلامى شد و پذیرش عمومى یافت , و حتى به عنوان مقدمه اى بر علوم دینى جزء علوم دینى قرار گرفت , علم منطق است .
علم منطق از متون یونانى ترجمه شد , واضح و مدون این علم ارسطاطالیس یونانى است.این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت , اضافاتى بر آن شد و به سر حد کمال رسید . بزرگترین منطقهاى ارسطویى که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفاى بو على سینا است , منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است.
تعریف منطق :
منطق < قانون صحیح فکر کردن > است . یعنى قواعد و قوانین منطقى به منزله یک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هر گاه بخواهیم درباره برخى از موضوعات علمى یا فلسفى تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را این مقیاسعا و معیارها بسنجیم و ارزیابى کنیم که بطور غلط نتیجه گیرى نکنیم , منطق براى یک عالم و فیلسوف که از آن استفاده مى کند نظیر شاقول یا طراز است که بنا از وجود آنها براى ساختمان استفاده مى کند و مىسنجد که آیا دیئارى که بالا برده است عمودى است یا نه ؟ و یا آیا سطحی که چیده است افقى است یا نه؟
فائده منطق :
از تهریفى که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق نیز روشن مى شود معلوم شئ فایده منطق جلوگیرى ذهن است از خطاى در تفکر ؛ تفکر عبارت است از مربوط کردن چند معلوم به یکدیگر براى بدست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم . در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوى یک سلسله مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوى آن مطلوب براى تبدیل آن به معلوم.
ذهن آنکاه که فکر مىکند و می خواهد از ترکیب و مزدوج کردن معلومات خویش مجهولى را تبدیل به معلوم کند , باید به آن معلومات شکل نظم و صورت خاص بدهد . یعنى معلومات قبلى ذهن تنها در صئرتى مولد و منتج مىشوند که شکل و صورت خاصى به آنها داده شود منطق قواعد و قوانین این نظم و شکل را بیان مى کند .
خطاى ذهن :
ذهن آنگاه که تفکر مى کند و امورى را براى امرى دیگر قرار میدهد ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. منشاء خطا یکى از دو امر ذیل ممکن است باشد :
1- آن مقدماتى که آنها را پایه قرار داده و معلوم فرض کرده خطا و اشتباه باشد . یعنى مقدماتى که مصالح استدلال ما را تشکیل مىدهد فاسد باشد.
2- نظم و شکل و صورتى که به مقدمات داده شده غلط باشد یعنى هر چند مصالح استدلال ما صحیح و درست است ولى شکل استدلال ما غلط است.
خطا سنجى منطق ارسطویى منحصراً مربوط به شکل و صورت استدلال , اما سنجش خطاى ماده استدلال از عهده منطق ارسطویى خارج است , لهذا منطق ارسطویى را منطق صورت مى نامند .
موضوع منطق :
موضوع علم عبارت است از آن چیزى که آن علم در اطراف آن بحث مىکند و هر یک از مسائل آن علم را در نظر بگیریم خواهیم دید بیانى است از یکى از احوال و خواص و آثار آن . عبارتى که منطقیین و فلاسفه در تعریف موضوع علم بکار برده اند اینست : موضوع کل علم هو ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه یعنى موضوع هر علم آن چیزىاست که آن علم درباره عوارض ذاتى آن بحث مىکند.
در اینجا دو نظریه است :
1- علت این امر اینست که مسائل هر علمی بالاخره در اطراف یک حقیقت معینى بحث میکند . مثلا علت هم خانواده بودن مسائل حساب اینست که همه آنها در اطراف عدد و خواص و آثار اعداد است و علت هم خانوادگی و قرابت مسائل هندسى اینست که همه آنها در اطراف مقدار مى باشند.
2- نظریه دوم اینست که پیوند مسائل علوم با یکدیگر ناشى از آثار و فوایدى است که بر آنها مرتب میشود. فرضا یک عده مسائل در اطراف یک موضوع معین نباشد , هر مسئله ای مربوط به موضوع جداگانه ای باشد اگر آن مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضىکه به دانستن آنها تعلق میگیرد وحدت و اشتراک داشته باشند کافى است که قرابت و هم خانوادگى میان آنها برقرار گردد و ضمناا آنها را از مسائل دیگرى که علم دیگر بشمار میرود متمایز کند. ولى این نظریه صحیح نیست اینکه یک عده مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضى که به دانستن آنها تعلق میگیرد وحدت و سنخیت پیدا مى کند ناشى از شباهت ذاتى لأن مسائل بیکدیگر استو شباهت ذاتى آن مسائل بیکدیگر ناشى از اینست که همه أن مسائل از حالات و عوارض موضوع واحدی می باشند.
کلی و جزیى :
یکی دیگر از بحثهای مقدماتى منطق بحث کلى و جزیى است .تصورات کلى و تصورات جزیى :
تصورات جزیی یک سلسله صورتها است که جز بر شخص واحد قابل انطباق نیست , در مورد مصداق این تصورات کلماتى از قبیل " چندتا" کدامیک " معنى ندارد.
ادراک کلى , علامت رشد و تکامل انسان در میان جانداران است . راز موفقیت انسان – بر خلاف حیوانات-
به درک قوانین جهان و استخدام آن قوانین و ایجاد صنایع و تشکیل فرهنگ و تمدن ، همه در ادراک کلیات نهفته است .منطق که ایزار صحیح فکر کردن است هم با سروکار دارد هم با کلى ، ولى بیشتر سرو کارش با کلیات است .
نسب اربعه :
از جمله مسا ئلی که لازم است دانسته شود ، انواع رابطه و نسبتی است که دو کلی با یکد یگر ممکن است داشته باشند . هر کلی را نظر با ینکه شامل افراد بسیاری است ، اگر آن را با یک کلی دیگر که آن نیز شامل یک سلسله افراد است مقاسیه کنیم یکی از چهار نسبت ذیل را با یکدیگر خواهند داشت:
تبا ین تساوی عموم و خصوص مطلق عموم و خصوص من وجه
زیرا یا اینست که هیچیک از این دو کلی بر هیچیک از افراد آن کلی دیگر صدق نمی کند و قـلمرو هـر کدام ازاینهـا ازقـلمرو دیگری جدا است،در این صورت نسبت میان این دو کلی نسبت تباین است و آن دو کلی را « متباینین » می خوانند.
هـر یک از این دو بر تمام افراد دیگری صدق می کند ، یعنی قـلمرو هـر دو کلی یکی است ، در این صورت نسبت میان این دو کلی نسبت « تساوی » است و آن دو کلی را« متسا ویین » می خوانند.
اینست که یکی بر تمام افراد دیگری صدق می کند و تمام قـلمرو آنرا در بر می گیرد اما دیگری تمام اولی را در بر نمی گیرد بلکه بعضی از آنرا در رب می گیرد ، در این صورت نسبت میان آن دو کلی ، نسبت « عموم و خصوص مطلق » است و آن دو کلی را « عام و خاص مطلق » می خوانند .
اینست که هـر کدام از آنها بر بعضی از افراد دیگری صدق می کند و در بعضی از قـلمرو های خود بر یکدیگر اشتراک دارند و اما هـر کدام بر افرادی صدق می کند که دیگری صدق نمی کند یعنی هـر کدام قـلمرو جداگانه نیز دارند ، در این صورت نسبت میان آن دو کلی « عموم و خصوص من وجه » است و آن کلی را« عام و خاص من وجه » می خوانند.
قضایا :
اول باید قضیه را تعریف کنیم و سپس به تقسیم قـضایا بپردازیم و آنگاه احکام قضایا را ذکر کنیم . پس سه مرحله باید کار کنیم : تعریف . تقسیم . احکام
برای اینکه قـضیه را تعریف کنیم مقدمه ای باید ذکر کنیم که مربوط به الفاظ است. گرچه منطق سر وکارش با معانی و ادراک ذهـنیه است و مستقیماً کاری با الفاظ ندارد ( بر حلاف نحو صرف که سر کارشان مستقیماً با الفاظ است ) و هـر گونه تعریف یا تقسیم یا بیان حکمی که می کند مربوط به معانی و ادراکات است ، در عین حال گاهی منطق ناچار است به پاره ای تعریف و تقسیمها درباره الفلظ بپردازد.
البته تعریف و تقسیماهائی که منطق در الفاظ بکار می برد به اعتبار معانی آن الفاظ است ، یعنی آن الفاظ به اعتبار معانی خودشان به گونه ای تعریف می شوند و تقسیمهائی بر آنها وارد می شود . در قدیم معمول بود که به نو آموزان منطق این بیت : منطقی در بند بحث لفـظ نیست لیک بحث لفظ او را عارضی است
در اصطلاح منطقـیین هـر لفظی که برای یک مهنی وضع شده باشد و مفید معنی باشد « قول » خوانده می شود .
علیهذا تمام الفاظی که ما در محاورات خود بکار می بریم و مقاصد خود را به یکدیگر تفهیم میکنیم « اقوال» می باشد و اگر لفظی فاقد معنی باشد آن را مهمل می گویند و قول خوانده نمی شود . مثلاً لفظ « اسب » در فارسی ، قول است زیرا نام یک حیوان خاص است ،اما لفظ « ساب » قول نیست زیرا مفید معنی نمی باشد .
قول بر دو قسم است یا مفرد است یا مرکب . اگر دارای دو جزء باشد و هـر جزء آن بر جزء معینی دلالت کند آن را مرکب خوانند و اگر نه ، مفرد.
علیهذا لفظ « آب» مفرد است اما « آب هـندوانه » مرکب است. مرکب بر دو قسم است یا تام است یا ناقص . مرکب تام آنستکه یک جمله تمام باشد ، یعنی بیان کننده یک مقصود کامل باشد بطوریکه اگر به دیگری گفته شود ، او مطلبی را درک کند و به اصطلاح صجت سکوت داشته باشد و حالت انتظار باقی نماند . اما مرکب ناقص برخلاف این است ، کلامی نیمه تمام است ، مخاطب از آن معنی و مقصودی درک نمی کند .
مرکب تام نیز بر دو قسم است یا خبر است یا انشاء . مرکب تام خبری آن است که از واقـعـیتی حکایت می کند . یعنی از امری که واقع شده است یا واقع خواهـد شد یا در حال واقع شدن اشت و یا هـمواره بوده و هـست و خواهد بود خبر می دهـد . مثل آنکه می گوییم : من سال گذشته به مکه رفتم . من سال آ ینده در فوق لیسانس شرکت می کنم. اما مرکب انشائی عبارت است از جمله ای که از چیزی خبر نمی دهـد بلکه خودبخود آورنده یک معنی است. مثل آنکه می گوییم : برو ، بیا ، حرف نزن ، آیا با من می آیی؟
مرکب تام خبری چون از چیزی حکایت می کند و خبر می دهـد ممکن است با آنچه از آن خبر می دهـد مطابقت داشته باشد و ممکن است مطابقت نداشته باشد . اما مرکب انشایی چون از چیزی حکایت نمیکند و خبر نمی دهـد بلکه به وجود آورنده یک معنی است ، چیزی در خارج ندارد که با آن مطابقت داشته باشد یا مطابقت نداشته باشد ، از این رو در مرکب انشایی صادق بودن یا کاذب بودن بی معنی است .