فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:26
فهرست مطالب:
مقدمه
حسن صدر برای تاریخ حقوقی زن سه دوره ی متمایز :
- زن درعرصه ی مذهب :
دستور شرکت تمام زنان در نماز عیدین:
اشتغال زنان معاصر رسول گرامی اسلام
دستور به مردان مبنی بر رفتار نیک با زنان:
حق طلاق:
حق انتخاب همسر:
بررسی علل گرایش زنان به اسلام»
الف: موقعیت و جایگاه زن در قبل از اسلام
نظام خانوادگی و حقوق زن در ایران
زنان و نظام خانواده در جزیره العرب
زن در قرآن و سنت
رحامت عامل فطری روابط اجتماعی
مقام والای مادر در قرآن
اسلام و حیثیت زن
اهتمام قرآن به شخصیت زن
عظمت حقوقی و اجتماعی زن در قرآن
ظرافت گرایش قلبی زن
زنان پیشتاز در دین
پی نوشت :
منابع و مآخذ
مقدمه
برای تاریخ حقوقی زن سه دوره را می توان متمایزکرد :
1- دوره ی وحشی گری و بربریت
2- دوره ی تمدنهای یونان و مصر و ایران و روم
3- دورانی که با ظهور اسلام آغاز شد ،به گونه ای که تحولات حقوق زنان در غرب را نیز
می توان تالی تحولاتی شمرد که اسلام آغاز کرد.
در عصر پیامبر اسلام افق تازه ای در زندگی زنان باز شد .ایشان کرامات خود را باز یافته ، در راه تحصیل علم وکسب کمالات انسانی به حرکت در آمدند ود رنتیجه ، صدها زن متبحر در علوم و معارف اسلامی وفعال در اموراجتماعی تربیت شدند وبه عنوان اعضائی از اجتماع با فضائل انسانی در ظرفیتهای اجتماعی ، مانند: بیعت سیاسی و شرکت در امور اجتماعی ، اقتصادی و عرصه ی علم و فرهنگ ودین و مهاجرت و حتی جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام و شهادت در راه خدا حضور یافتند.
متاسفانه پس از ارتحال پیامبر و با به وجود آمدن انحرافی در اسلام نسبت به مسیری که حضرت به امر خداوند معین کرده بود و با کنار زدن اهل بیت عصمت از مسند حکومت و سیاست ، به موازات به وجود آمدن انحرافات دیگر ، راه حضور فعال زنان در عرصه های فوق به روی آنان بسته شد.
به این معنی که متاسفانه رکود فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جوامع مسلمان باعث کج فهمی آموزه های اسلام شده و به ارزش های آن آسیب جدی وارد کرده است.
این مقاله در صدد است با ذکر جایگاه زن مسلمان معاصر پیامبر و زنان در منظر اهل بیت ، یادآور این مطلب باشد که بداندیشی ها و ستمهایی که گاه به نام مذهب بر زنان اعمال شده و می شود ، ارتباطی به آموزه های والای پیامبر عظیم الشان اسلام و اهل بیت (س)نداشته و بازگشتی به افکار عصر جاهلی است که آغاز این بازگشت در عصر خلفا بوده و به دنبال آن امویان و عباسیان وبسیاری ازسردمداران جوامع اسلامی دنباله رو آن بوده اند.
محمد نصیری می نویسد:« هر چند زن در طول تاریخ ، به شکلهای متفاوت و متناسب با موقعیتهای فرهنگی – اجتماعی گوناگون ، با جاهلیتی پایدار رو به رو بوده است ، اندیشه ی شیء انگارانه ی زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود.سرنوشت زن مقهور اراده ی مرد بود ، به گونه ای که مرد حق فروش ، کشتن و آزار زن را داشت و زن در بسیاری موارد در پذیرش یا عدم پذیرش همسر اختیاری نداشت. »
چند همسری بی قید و شرط بود و انواع ازدواجها – که بسیاری از آنها تنها روابطی غیر شرعی به همراه رفتارهایی غیر انسانی بودند- و نیز انواع طلاقها - بدون اینکه زن حتی حق اظهار نظری داشته باشد- بر زنان تحمیل می شد.
حسن صدر برای تاریخ حقوقی زن سه دوره ی متمایز :
1- دوره ی وحشی گری و بربریت که در آن به زن حتی عنوان انسان نیز اطلاق نمی شد.
2- دوره ی تمدنهای یونان و مصر و ایران و روم که تفاوت آن با دوران قبل در این بود که زن عنوان انسان را دارا شد و تنها از این جهت شریک زندگی مرد بود و نه جهات دیگر.
3- از ظهور اسلام به بعد دوره ی سوم آغاز شد .اسلام نه تنها زن را از وضع رقت بارش خارج کرد ، بلکه برای او شخصیتی حقوقی قائل شد »
- زن درعرصه ی مذهب :
برخی از زنان اهل بیت و جز ایشان در عصر پیامبر و ائمه (ع)شخصیتهایی مذهبی شمرده می شدند،مانند حضرت زهرا و حضرت معصومه .این بزرگواران برای پاسخگویی به سئوالات دینی مرجع دیگران و بخصوص زنان جامعه محسوب می شدند.
برخی بانوان صدر اسلام جزو اولین کسانی بودند که سبقت در اسلام داشتند و حتی پیش از مردان خانواده ی خود اسلام آوردند.
از زنان مبلغ و مجاهد صدر اسلام به نمونه هایی اشاره می کنیم:
ام شریک اسدی ، کارش ارشاد و تبلیغ مردم برای مسلمان شدن و آگاهی بخشیدن به ایشان بود.وی در این راه شکنجه های بسیاری متحمل شد.
امه الفارسیه زنی ایرانی و از اهالی اصفهان بود که پیش از سلمان مسلمان شده بود . وی همان فردی بود که سلمان را به پیشگاه پیامبر (ص) معرفی کرد.
زمانی که رقیه دختر پیامبر(بنا به نقلی بر اثر ضربات همسرش) از دنیا رفت ،حضرت فاطمه(س)با گروهی از زنان بر جنازه اش نماز خواندند.(جواز امامت زن برای نماز میت زنان)
ام ورقه ی انصاری دختر عبدالله ابن حارث ، زنی پارسا بود که پیامبر به گاه دیدار وی می رفت.پیامبر (ص)به او فرمود: پیشوای نماز ساکنان خانه اش باشد و همه ی زنان در نماز به وی اقتداء می کردند. پیامبر به او وعده ی شهادت داد و فرمود:
«ان الله عزو جل مهد لک الشهاده » که پس از این قول وی به «شهیده» معروف شد.در زمان عمر به دست غلام و کنیز خود که مدبر بودند به شهادت رسید
ام کلثوم زنی خود ساخته بود که پدر و برادرانش از مشرکین بودند وی دختر عقبه ابن ابی معیط و خواهر ولید و عمار بود(ولید برادر مادری عثمان که در حکومت عثمان فرماندار کوفه شد و رسوایی وی باعث برکناریش شد ) ام کلثوم در آغاز بعثت مسلمان شد در حالی که هنوز سن و سالی نداشت و ازدواج نکرده بود ، به سبب شرایط خانواده اش توان مهاجرت نداشت اما در سال هفتم فرصتی یافت و با پای پیاده به مدینه گریخت و به مسلمانان پیوست.
عده ای از زنان نیز راوی حدیث پیامبر بودند . به عنوان مثال : امیمه دختر قیس ابن ابی الصلت راوی حدیث بود و گروهی از تابعین شاگرد وی بودند و احادیث نبوی را به واسطه ی او نقل می کردند.
دستور شرکت تمام زنان در نماز عیدین:
از ام عطیه نقل شده است که پیامبر در روز های عید می فرمود: زنان و دوشیزگان همه برای شرکت در نماز از شهر بیرون آیند ، حتی اگر کسی برخواندن نماز عذر دارد در کناری به دعوت مسلمین و خطبه ی عید گوش دهد ، تا جایی که اگر زنی حتی پوشش مناسب برای خروج از خانه ندارد ، آن را از دیگران عاریه کند .
اشتغال زنان معاصر رسول گرامی اسلام
شریعت اسلام وظیفه ی سرپرستی خانواده را بر دوش مرد و تربیت فرزند ان و حفظ آرامش کانون خانواده را بردوش زنان و مادران نهاده است . با وجودی که زنان از جهت قانونی مسئولیتی در خانواده ندارند ، می بینیم که زنانی که اوقات فراغت بیشتری دارند و یا زنانی که همسریا پدرشان از عهده ی تامین مخارج خانواده بر نمی آیند، خود اقدام به تامین هزینه های زندگی می کنند که به نمونه هایی ازفعالیتهای اقتصادی زنان وزنان سرپرست خانواردر صدر اسلام اشاره می کنیم:
قیله زنی بود که تجارت می کرد و احکام معامله را از پیامبر اسلام پرسید و رسول گرامی اسلام او را در جهت صحت معاملات راهنمایی فرمود.
ریطه از زنان ثقیف و همسر عبد الله ابن مسعود بود . وی صنتعتگری می کرد و خرج شوهر (نابینا)و فرزندانش را می داد و اداره اشان می کرد.
سلامه گوسفند می چرانید و زندگی خود را اداره می کرد.
زینب دختر جحش (همسر پیامبر که قبلا همسر زید بود) زنی کارگر و صناعت پیشه بود که پیامبر در میان همسرانش با عبارت (اطولکن یدا = بخشنده ترین و با سخاوت ترین شما ) او را ستود . پس از وفات پیامبر از بیت المال چیزی نگرفت و ار دسترنج خود ارتزاق می کرد وی به عنوان زنی پارسا و اهل عبادت شناخته می شد.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
فهرست مطالب:
صورت مسأله
مقدمه
ایمان در نگاه قرآن
ابهام مفهومی و ایضاح درونی
1. ایمان و تعقل
2. ایمان و عمل
3. قلب جایگاه ایمان
4. ایمان، امری فطری
5. متعلَّق ایمان
6. ایمان یک عمل ارادی
7. افزایش و کاهش ایمان
9. موانع ایمان
تکبر:
نتیجه گیری
ایمان از دیدگاه روایات
1. اهمیت ایمان و عظمت مؤمن
2. آثار و علایم ایمان
3. ایمان و اسلام
4. ایمان و عمل
ایمان از نظر دانشمندان مسلمان
ماهیت ایمان دیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه متفکران شیعه
ازدیاد و نقصان ایماندیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه اندیشمندان شیعه
اصول ایمان
ایمان در فرهنگ مسیحی
دو قرائت
مسأله اول: ماهیت ایمان
عناصر عمده نظریه او عبارتند از:
نقد و بررسی
ایمان در فرهنگ مسیحی
مسأله دوم: ارتباط فهم و ایمان
مسأله سوم: ایمان و تعقل، تحقیق پذیری ایمان
منابع و مآخذ
درآمد
ایمان از جمله مفاهیمی است که هماره مورد توجه متکلمان،فیلسوفان و عارفان بوده است. این اهمیت حیاتی از آنجا ناشی شد کهقرآن کریم به ایمان جایگاهی بالا وشأنی والا بخشید، و آن را اساس ومدار ارزشها و خوبیها قرار داد. ایمان در فرهنگ وحی، نهالی استکه اگر در قلب آدمی بروید و از چشمهسار معرفت و عمل صالح آبخورد، درختی تنومند و پر برگ و بار میگردد. گوهر ایمان نوریاست از عالم جبروت که از مشرق جذبه الهی بر جان سالک میتابد.فیضی است از آسمان قدس حق، که همچون نسیمی جان عاشقان رامینوازد، و سرّی است از اسرار عالم برین، که به زمین تفتیده و تشنهبشر حیاتی طیب و زایشی نو میبخشد. خدای سبحان در آیات بسیاریاز انسان خواسته است تا با «ایمان آوردن » به نجات و رستگاری وسعادت نایل شود. مؤمنان تحت ولایت ویژه پروردگار قرار دارند، وبه همین نسبت به وادی نور و سرای بهجت و سرور وارد میشوند.انسان در تاریکترین و دورترین عوالم زاده شد، محرومیت ها،کاستیها و کمبودها از یکطرف، لذتهای دنیوی، گرفتاری درزندان اوهام و شهوات و هواهای گذرا از سوی دیگر، او را فراگرفتندو در این میان تنها «ایمان» است که چونان حبل متینی بشر را تا عالمغیب هدایت میکند:
والعصران الانسان لفی خسر الاّ الذین امنوا و عملوا الصالحات.
(عصر 3ـ1)
با وجود اهمیت سقایت حجاج در حج ابراهیمی، ایمان از این عملهم عبادتی بالاتر تلقی شده است:
اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجدالحرام کمن امن بالله؛
(توبه / 19)
آیا رتبه آب دادن به حاجیان و تعمیر کردن مسجدالحرام را با مقامآن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد، یکسان شمردید؟
ایمان از آن دسته اموری است که بیشترِ آن مطلوبتر است وتحصیل آنحد و حصری نمیشناسد. خدای سبحان انسان را به ازدیادایمان فراخوانده است:
یا ایها الذین امَنوا امِنوا بالله و رسوله؛(نساء / 126)
ای کسانی که ایمان آوردید به خدا و رسول او ایمان آورید.
و خلاصه ایمان است که به بشر لیاقت خطاب و مواجهه باپروردگار عالمیان را عطا کرده است؛ چنانکه در قرآن کریم مکررمیخوانیم: یاایهاالذین امنوا.
اهتمام و اهمیتی که قرآن کریم برای مسأله ایمان لحاظ کرده است،بهطور طبیعی ایجاب میکرد در صدر اسلام بعد از پیدایش فضایمناسب جهت طرح مباحث دینی، ایمان در زمره چند مسأله نخست واساسی قرار گیرد. رویدادها و تحولات اجتماعی نیز زمینه را تدریجاًفراهم کردند. بهحتم اگر قرآن با سرانگشت تأکید، ایمان را تنها راه ووسیله نجات بشر و مایه حیات معنوی او قرار نمیداد، جریانها وحوادث سیاسی ـ اجتماعی هرگز قادر نبودند مسأله ایمان را تا آناندازه که در تاریخ صدر اسلام مشاهده میگردد، مهم سازند. بنابراینقرآن اولین و مهمترین خاستگاه مسائل اعتقادی و کلامی و از آنجمله مبحث ایمان است. از اینرو بررسی و تحقیق در باب ماهیتایمان برای نخستین بار میان متکلمان صدر مطرح شد و مسائلی چند رابرانگیخت. سپس در ادامه بهتدریج فلاسفه و عرفا به این جریان ملحقشده، آرا و نظریاتی را پدید آوردند.
مسأله ایمان منحصر به عالم اسلام نیست؛ ادیان توحیدی (اسلام،مسیحیت و یهود) همگی بر این امر حیاتی اصرار و پافشاری دارند کهتنها مؤمنان اهل فلاح و نجات و رستگاریاند. کتب مقدس بهجدّ ازدینداران میخواهد تا ایمان خود را افزایش داده و در صدد تقویت وتکمیل آن بکوشند، تا بیشتر و بهتر از منافع و ثمرات آن بهره برگیرند.به هر حال مسأله ایمان امری «بین الادیانی» است و ضرورتی نخستین وعام دارد.
افزون بر همه، در قرن حاضر مسأله ایمان مجدداً احیا شده و بهصحنه آمده است. در سال 1980 تایم خبر داد که «خدا در حالبازگشتن است.» و اظهار داشت که علاقه به دینپژوهی و مطالعاتفلسفی در باب دین اوجی دیگر گرفته است. نقش وتأثیر ایمان درپارهای از مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز در خور توجه شدهاست. ما تنها بر اساس موضعی خاص میتوانیم به سراغ ارتباط ایمان وآزادی رفته، تصویری از مسأله آزادی و دموکراسی را عرضه داریم.از سوی دیگر ایمان پیوند و علقهای ناگسستنی با مسأله نبوت و وحیدارد و میتواند تفسیری ویژه از پیامبری و انسانِ نبی ارائهدهد.
امروزه در زمینه برخی مسائل حکومتی، مسائلی از این دستمطرح میشود: آیا رفاه با ایمان سازگار است؟ این سازگاری تا کجاخواهد بود؟ مبانیِ ایمانیِ تصمیمگیری سیاسیچیست؟ آیاایمان دینیما رابه سوی نظریهای مشخص در باب سیاست و حکومت هدایتمیکند؟ یا این که ایمان تنها یک سلسله ارزشهای سیاسی در اختیارمینهد؟
همچنین ایمان را از بعد عملی هم میتوان به بحث وگفتوگوگذارد؛ مثلاً میتوان پرسید: آزمون تاریخی ایمان چگونه است؟ آیاایمان در عمل مؤثر و مفید بوده است؟ اکنون که ما در مرحله تجدد ومدرنیته هستیم باز هم با پدیده ایمان مواجهیم؟ آیا انسان معاصر، ایمانرا یکسره به کناری خواهد زد؟ یا آن را احیا خواهد کرد؟ احیایدوباره ایمان چگونه ممکن خواهد بود؟
اینها تنها برخی از عمده مسائلی است که درباره «ایمان دینی»مطرح شده یا قابل طرح است و پرداختن به آنها نیازی مبرم وضرورتی سرنوشتساز مینماید و هرگز نمیتوان از زیر بار آنها شانهخالی کرد.
صورت مسأله
قبل از هر چیز مفید و مناسب بلکه ضروری است تا «صورت مسألهایمان دینی» را در غربِ امروز مورد بررسی قرار دهیم. این نگاه تاریخیبه ما نشان خواهد داد که در دوران معاصر اصلیترین مسأله ایمان چیستو چرا ایمان تا بدین حدّ برای دینپژوهان اهمیت یافته است؟
اصلیترین پرسش درباره ایمان، مسأله ایمان و عقل است؛ یعنی:چرا باید به ایمان دینی ملتزم شد؟ عقل در قلمرو دین و ایمان چهجایگاهی دارد؟ جوامع دینی هر یک به نحوی برای آموزش نظامهایدینی خود به نودینان، از روشهایی بهره میبرند؛ میتوان پرسید سهمعقل در این میان چه اندازه است؟ و عقل در تعیین اعتبار ایمان دینیچه نقشی ایفا میکند؟
فصل اول
ایمان در فرهنگ اسلامی
مقدمه
مسأله رابطه ایمان و عقل در غرب، هرگز فروکش نکرده و همیشهپر از تعارض و کشمکش بوده است. برخی از دانشمندان مدّعی شدهاند که ایمان و عقل به هیچ روی با یکدیگر سر سازش ندارند و میانآنها چیزی جز خصومت و تقابل حکمفرما نیست. مثلاً ترتولیان(290تا 160) از مسیحیان نخستین میپرسید: «آتن را با اورشلیم چهکار؟». (مقصود وی از «آتن» فلسفه یونان بود و از «اورشلیم» ایماندینی و کلیسای مسیحی) پاسکال نوشت: «دل دلایل خاص خود رادارد که عقل آن دلایل را نمیشناسد.»
آنان که بر ایمان تکیه میکنند و به عقل در برابر ایمان بیتوجهینشان میدهند، معمولا جایگاه خاص و ویژهای برای«تجریه دینی»قائلند. در برابر، فلاسفهای با تکیه بر نقش عقل در ایمان، اظهارمیدارند که تنها معیار اثبات ایمان تعقل است. اینک خلاصه ای ازشرح این ماجرا:
کلیفورد بر طرح ایده عقلگراییِ حداکثری قائل شد که ایمان دینیآنگاه معقول و مقبول است که بتوان صدق آن را اثبات کرد. او نوشت:
همیشه، همه جا و برای همه کس اعتقاد به هر چیزی بر مبنای قرائنناکافی، کاری خطا و نادرست است. فرض کنید شخصی در دورانکودکی یا پس از آن عقیدهای را پذیرفته است، و آن عقیده را ازخارخار هرگونه شکی که در ذهنش میخلد، به دور و ایمن نگهمیدارد؛ و طرح پرسشهایی را که موجب تشویش آن عقیدهمیشوند کافرکیشانه تلقی میکند؛ زندگی چنین شخصی گناهی عظیمدر قبال نوع بشر است. تحقیق درباره قرائن یک عقیده، کاری نیستکه یکبار و برای همیشه انجام پذیرد و واجد اعتباری قطعی باشد.هرگز نباید مانع شک شد؛ زیرا یا میتوان آن شک را بر مبنایپژوهشهای پیشین، واقعاً مرتفع کرد، یا این شک ثابت میکند کهآن پژوهشها کامل نبودهاند.
آنچه که کلیفورد را بر آن میدارد که چنین ملاک دشوار و سختیرا برای پذیرش ایمان مطرح کند، پیامدهای ناگواری است که برپذیرش اعتقدق بدونِ دلیل مترتب است؛ مثل این که ملوانی بدوناطمینان از استحکام و سلامت کشتی با جمعی از مسافران به اقیانوسبرود و در بین راه غرق شود. ریشه این حادثه ناگوار در این نکته نهفتهاست که او حق نداشت بدون دلایلی استوار دست به چنین اقدامی بزند.کلیفورد معتقد است که هر انسان و اعتقادی که بر اساس دلیل یا دلایلناکافی استوار گردد، قابل سرزنش و نکوهش است. کسی که به عقلانیتِحداکثری روی آورده است، هرگز از سر احساسات و عواطف به اینسوی و آن سو نمیگراید تا به تشتّت رأی و سستی اعتقاد مبتلا گردد.راه، تنها این است که بتوان بر اساس دلیل کافی و وافی صحت مدعاییرا اثبات و از آن تبعیت کرد. کلیفورد هر چند در این رأی تنها نبود وپیش از او جان لاک و توماس آکویناس و بعد از او سوئین برن آراییشبیه او داشتند، در عین حال ایرادهای متعدد تدریجاً موضععقلگراییِ حداکثری را از نظرها انداخت. به اعتقاد برخی، بسیاری ازمردم به ویژه آنان که برای امرار معاش سخت کار میکنند و طبعاًفرصت کمی برای مطالعه دارند، و از عهده تفکرات سخت و پیچیدهبرنمیآیند، عملاً قادر به تهیه مقدماتی که کلیفورد برای ایمان ضروریمیداند، نیستند. کلیفورد پاسخ داد: «شخصی که فرصت مطالعه وتحقیق ندارد، طبعاً فرصتی هم برای ایمان آوردن نخواهد داشت.»
پرسش دیگری که نسبت به موضع عقلگراییِ حداکثری مطرح شداین است که آیا این دیدگاه در مقام عمل میتواند مورد استفاده قرارگیرد؛ به عبارت دیگر تاکنون هیچ نظام اعتقادی نبوده است که بتواندبراساس عقلانیت محض همه را قانع سازد؛ لااقل افرادی هستند که ازپذیرش ادله سرباز میزنند. بنابراین چون براهین همگانی نیستند نظریهعقلگراییِحداکثری قابل قبول نیست.
به هر حال رویکردق مبتنی بر عقلگراییِ حداکثری امروزه در غرباز جایگاهی قوی و اعتبار شایسته بر خوردار نیست. در برابر، دونظریه دیگر آهسته آهسته پدیدآمده است:
دیدگاه نخست «ایمان گروی» است. ایمان گروی جنبشی استدر فلسفه دین و معرفت شناسیِ دینی که به خصوص در نیمه دوم قرنبیستم تحت تأثیر مستقیم تعالیم ویتگنشتاین توسعه یافت و برخیدیگر از فلاسفه متأخر هر یک به نحوی بر گستره آن افزودند. براساس رأی محوری ویتگنشتاین، دین همانند علم و هر فعالیت دیگرانسانی، شکلی از حیات است. وظیفه فیلسوف هرگز تلاش براییافتن«دلیل و شاهد» یا «توجیه عقلانی» به نفع باور به خدا نیست؛ بلکهوی باید فعالیتهای متنوعی را که به حیات انسانی شکل دینی دادهاست، توضیح دهد. در این طریقه، شناخت دینی مبتنی بر آگاهی عقلییا طبیعی نیست؛ بلکه فقط بر ایمان استوار است. این دیدگاه ترکیب وتألیفی است از شکاکیت کامل ـ لااقل در قلمرو دینی ـ همراه با توسلبه معرفتی که از راه ایمان ونه دلیل عقلی حاصل میشود. در واقع اهلایمان کوششهایی را که آدمیان برای فهم خدا از طریق عقل خودکردهاند، نمونه ای از غرور و خودبینی انسانی توصیف نموده اند.
به نظر آنان چنین تلاشی برای سنجیدن عالم الهی است با موازینضعیف فهم انسانی. برای پرهیز از این گستاخی و بی پروایی نارواآدمی باید دریابد که یک شکاک فلسفی بودن، نخستین و اساسی ترینگام به سوی این است که یک دیندار درست اعتقاد باشد. ایمان گراییدیدگاهی است که نظامهای باورهای دینی را موضوع ارزیابی وسنجش عقلانی نمیداند؛ مثلاً اگر گفتیم «ما به وجود خدا ایمان داریم»در واقع گفته ایم که ما این باور را مستقل از هر گونه دلیل و استدلالیپذیرفتهایم.
سورن کیرکگارد، کسانی را که دین را به مدد قراین و براهینمیکاوند، تمسخر میکند. شخصی که حقیقتاً نگران وضع خویشاست، هرگز هستی خود را در معرض مخاطره قرار نمیدهد؛ تا بامطالعه بیشتر و با یافتن قراین افزونتر تصمیم بگیرد که آیا خدا را قبولکند یا خیر! بلکه او میداند که «هر لحظهای را که بدون خدا سر کندضایع شده است.» از نظر کیرکگارد تناقض ایمان و عقل به اینمعناست که اعتقاد با استدلال نسبت معکوس دارد: هر چه دلایل کمترباشد بهتر است. ایمان و استدلال نقیض یکدیگرند. موضوع مهم،دانش واقعی نیست؛ بلکه فهمی عمیق از خود و از وجود انسان است.مهم نیست که چه میدانیم؛ مهم آن است که چگونه از خودعکسالعمل نشان دهیم. او میگوید:
بدون خطر کردن، ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شوربیکران روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوندرا بهنحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم. امّا دقیقاً از آنرو که قادرنیستم باید ایمانآورم.
به عقیده او ایمان نوعی تعهد است؛ نوعی جهش است؛ مستلزمسرسپردگی به امر مطلق است. وی هم چنین ایمان را از مقوله ورزشمیدانست؛ زیرا هر چه تناقض ایمان و عقل بیشتر باشد، شخص درایمان آوردن نیازمند زورآزمایی بیشتری است. موضعکیرکگارد بهجنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم یاریفراوان داد. همچنین این موضعالهامبخش کارلبارت ورودولفبولتمان شد.
دیدگاه دیگری که به عنوان موضعی در مقابل عقلگراییِ حداکثریمطرح شد و تاحدی از موضع ایمانگروی سخت کیرکگارد هم تنزلکرد، عقلگراییِ انتقادی است. این طرز تلقی فرض را بر این میگذاردکه ایمان گروی و عقلگراییِ حداکثری هر دو بر خطا رفتهاند. از اینرومیخواهد راه میانهای را نشان دهد. در این نگرش اعتقاد بر این استکه ما برخلاف ایمانگراها میتوانیم به امکان نقد و ارزیابی مبانیایمان قائل شویم. همچنین به رغم عقلگراییِ حداکثری، مدعی استکه با بررسیهای عقلانی محض، نمیتوان به اثبات قاطعانهی نظامایمانی رسید. بنابراین با تأکید بر باز بودن پرونده ارزیابی پایههاینظام ایمانی، میتوان به اعتقادی ایمان آورد و در عین حال نبایداثبات و صحت آنرا تمام شده تلقی کرد. خلاصه آنکه عقلگرایِانتقادی به جای اینکه به اثبات پذیری قطعی مبانی ایمانی معتقد باشد،بر نقش انتقادی عقل در سنجش و ارزیابی ایمان پای میفشارد.
مایکل پترسون، ویلیام هاسکر و بروس رایشنباخ از معروفترینمتفکران این نحله، برای همیشه باب انتقاد را در باب ایمان دینیمفتوح دانستهاند. این دیدگاه از دو جهت خود را سخت محتاج توجهبه آرای رقیب میداند. از یک سو با بررسی دیدگاههای رقیب بر خودفرض میداند تا محاسن و نکات مثبت آن را برگیرد و جذب کند، و ازسوی دیگر با توجه به انتقادهای رقبا در کاهش کاستیها و رفعکمبودها میکوشد. و این همان معنای پایان ناپدیر بودن تأملاتانتقادی است.
نتیجهای که چنین برداشتی به بار میآورد، چیزی غیر از این نیستکه اگر کسانی بکوشند به مدد تأملات انتقادی در باب ایمان داوریکنند، قدم در راهی بی پایان نهادهاند؛ چون این مسیر هرگز به مقصدنمیرسد. توگویی این سخن ما را آهسته آهسته به دیدگاه کیرکگارد کهمیگفت باید بی تأمل به دریای ایمان جست زد و... میرساند. امّا تعقلبا بررسی شقوق بدیل به سرانجامی نخواهد رسید.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
فهرست مطالب:
صورت مسأله
مقدمه
ایمان در نگاه قرآن
ابهام مفهومی و ایضاح درونی
1. ایمان و تعقل
2. ایمان و عمل
3. قلب جایگاه ایمان
4. ایمان، امری فطری
5. متعلَّق ایمان
6. ایمان یک عمل ارادی
7. افزایش و کاهش ایمان
9. موانع ایمان
تکبر:
نتیجه گیری
ایمان از دیدگاه روایات
1. اهمیت ایمان و عظمت مؤمن
2. آثار و علایم ایمان
3. ایمان و اسلام
4. ایمان و عمل
ایمان از نظر دانشمندان مسلمان
ماهیت ایمان دیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه متفکران شیعه
ازدیاد و نقصان ایماندیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه اندیشمندان شیعه
اصول ایمان
ایمان در فرهنگ مسیحی
دو قرائت
مسأله اول: ماهیت ایمان
عناصر عمده نظریه او عبارتند از:
نقد و بررسی
ایمان در فرهنگ مسیحی
مسأله دوم: ارتباط فهم و ایمان
مسأله سوم: ایمان و تعقل، تحقیق پذیری ایمان
منابع و مآخذ
درآمد
ایمان از جمله مفاهیمی است که هماره مورد توجه متکلمان،فیلسوفان و عارفان بوده است. این اهمیت حیاتی از آنجا ناشی شد کهقرآن کریم به ایمان جایگاهی بالا وشأنی والا بخشید، و آن را اساس ومدار ارزشها و خوبیها قرار داد. ایمان در فرهنگ وحی، نهالی استکه اگر در قلب آدمی بروید و از چشمهسار معرفت و عمل صالح آبخورد، درختی تنومند و پر برگ و بار میگردد. گوهر ایمان نوریاست از عالم جبروت که از مشرق جذبه الهی بر جان سالک میتابد.فیضی است از آسمان قدس حق، که همچون نسیمی جان عاشقان رامینوازد، و سرّی است از اسرار عالم برین، که به زمین تفتیده و تشنهبشر حیاتی طیب و زایشی نو میبخشد. خدای سبحان در آیات بسیاریاز انسان خواسته است تا با «ایمان آوردن » به نجات و رستگاری وسعادت نایل شود. مؤمنان تحت ولایت ویژه پروردگار قرار دارند، وبه همین نسبت به وادی نور و سرای بهجت و سرور وارد میشوند.انسان در تاریکترین و دورترین عوالم زاده شد، محرومیت ها،کاستیها و کمبودها از یکطرف، لذتهای دنیوی، گرفتاری درزندان اوهام و شهوات و هواهای گذرا از سوی دیگر، او را فراگرفتندو در این میان تنها «ایمان» است که چونان حبل متینی بشر را تا عالمغیب هدایت میکند:
والعصران الانسان لفی خسر الاّ الذین امنوا و عملوا الصالحات.
(عصر 3ـ1)
با وجود اهمیت سقایت حجاج در حج ابراهیمی، ایمان از این عملهم عبادتی بالاتر تلقی شده است:
اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجدالحرام کمن امن بالله؛
(توبه / 19)
آیا رتبه آب دادن به حاجیان و تعمیر کردن مسجدالحرام را با مقامآن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد، یکسان شمردید؟
ایمان از آن دسته اموری است که بیشترِ آن مطلوبتر است وتحصیل آنحد و حصری نمیشناسد. خدای سبحان انسان را به ازدیادایمان فراخوانده است:
یا ایها الذین امَنوا امِنوا بالله و رسوله؛(نساء / 126)
ای کسانی که ایمان آوردید به خدا و رسول او ایمان آورید.
و خلاصه ایمان است که به بشر لیاقت خطاب و مواجهه باپروردگار عالمیان را عطا کرده است؛ چنانکه در قرآن کریم مکررمیخوانیم: یاایهاالذین امنوا.
اهتمام و اهمیتی که قرآن کریم برای مسأله ایمان لحاظ کرده است،بهطور طبیعی ایجاب میکرد در صدر اسلام بعد از پیدایش فضایمناسب جهت طرح مباحث دینی، ایمان در زمره چند مسأله نخست واساسی قرار گیرد. رویدادها و تحولات اجتماعی نیز زمینه را تدریجاًفراهم کردند. بهحتم اگر قرآن با سرانگشت تأکید، ایمان را تنها راه ووسیله نجات بشر و مایه حیات معنوی او قرار نمیداد، جریانها وحوادث سیاسی ـ اجتماعی هرگز قادر نبودند مسأله ایمان را تا آناندازه که در تاریخ صدر اسلام مشاهده میگردد، مهم سازند. بنابراینقرآن اولین و مهمترین خاستگاه مسائل اعتقادی و کلامی و از آنجمله مبحث ایمان است. از اینرو بررسی و تحقیق در باب ماهیتایمان برای نخستین بار میان متکلمان صدر مطرح شد و مسائلی چند رابرانگیخت. سپس در ادامه بهتدریج فلاسفه و عرفا به این جریان ملحقشده، آرا و نظریاتی را پدید آوردند.
مسأله ایمان منحصر به عالم اسلام نیست؛ ادیان توحیدی (اسلام،مسیحیت و یهود) همگی بر این امر حیاتی اصرار و پافشاری دارند کهتنها مؤمنان اهل فلاح و نجات و رستگاریاند. کتب مقدس بهجدّ ازدینداران میخواهد تا ایمان خود را افزایش داده و در صدد تقویت وتکمیل آن بکوشند، تا بیشتر و بهتر از منافع و ثمرات آن بهره برگیرند.به هر حال مسأله ایمان امری «بین الادیانی» است و ضرورتی نخستین وعام دارد.
افزون بر همه، در قرن حاضر مسأله ایمان مجدداً احیا شده و بهصحنه آمده است. در سال 1980 تایم خبر داد که «خدا در حالبازگشتن است.» و اظهار داشت که علاقه به دینپژوهی و مطالعاتفلسفی در باب دین اوجی دیگر گرفته است. نقش وتأثیر ایمان درپارهای از مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز در خور توجه شدهاست. ما تنها بر اساس موضعی خاص میتوانیم به سراغ ارتباط ایمان وآزادی رفته، تصویری از مسأله آزادی و دموکراسی را عرضه داریم.از سوی دیگر ایمان پیوند و علقهای ناگسستنی با مسأله نبوت و وحیدارد و میتواند تفسیری ویژه از پیامبری و انسانِ نبی ارائهدهد.
امروزه در زمینه برخی مسائل حکومتی، مسائلی از این دستمطرح میشود: آیا رفاه با ایمان سازگار است؟ این سازگاری تا کجاخواهد بود؟ مبانیِ ایمانیِ تصمیمگیری سیاسیچیست؟ آیاایمان دینیما رابه سوی نظریهای مشخص در باب سیاست و حکومت هدایتمیکند؟ یا این که ایمان تنها یک سلسله ارزشهای سیاسی در اختیارمینهد؟
همچنین ایمان را از بعد عملی هم میتوان به بحث وگفتوگوگذارد؛ مثلاً میتوان پرسید: آزمون تاریخی ایمان چگونه است؟ آیاایمان در عمل مؤثر و مفید بوده است؟ اکنون که ما در مرحله تجدد ومدرنیته هستیم باز هم با پدیده ایمان مواجهیم؟ آیا انسان معاصر، ایمانرا یکسره به کناری خواهد زد؟ یا آن را احیا خواهد کرد؟ احیایدوباره ایمان چگونه ممکن خواهد بود؟
اینها تنها برخی از عمده مسائلی است که درباره «ایمان دینی»مطرح شده یا قابل طرح است و پرداختن به آنها نیازی مبرم وضرورتی سرنوشتساز مینماید و هرگز نمیتوان از زیر بار آنها شانهخالی کرد.
صورت مسأله
قبل از هر چیز مفید و مناسب بلکه ضروری است تا «صورت مسألهایمان دینی» را در غربِ امروز مورد بررسی قرار دهیم. این نگاه تاریخیبه ما نشان خواهد داد که در دوران معاصر اصلیترین مسأله ایمان چیستو چرا ایمان تا بدین حدّ برای دینپژوهان اهمیت یافته است؟
اصلیترین پرسش درباره ایمان، مسأله ایمان و عقل است؛ یعنی:چرا باید به ایمان دینی ملتزم شد؟ عقل در قلمرو دین و ایمان چهجایگاهی دارد؟ جوامع دینی هر یک به نحوی برای آموزش نظامهایدینی خود به نودینان، از روشهایی بهره میبرند؛ میتوان پرسید سهمعقل در این میان چه اندازه است؟ و عقل در تعیین اعتبار ایمان دینیچه نقشی ایفا میکند؟
فصل اول
ایمان در فرهنگ اسلامی
مقدمه
مسأله رابطه ایمان و عقل در غرب، هرگز فروکش نکرده و همیشهپر از تعارض و کشمکش بوده است. برخی از دانشمندان مدّعی شدهاند که ایمان و عقل به هیچ روی با یکدیگر سر سازش ندارند و میانآنها چیزی جز خصومت و تقابل حکمفرما نیست. مثلاً ترتولیان(290تا 160) از مسیحیان نخستین میپرسید: «آتن را با اورشلیم چهکار؟». (مقصود وی از «آتن» فلسفه یونان بود و از «اورشلیم» ایماندینی و کلیسای مسیحی) پاسکال نوشت: «دل دلایل خاص خود رادارد که عقل آن دلایل را نمیشناسد.»
آنان که بر ایمان تکیه میکنند و به عقل در برابر ایمان بیتوجهینشان میدهند، معمولا جایگاه خاص و ویژهای برای«تجریه دینی»قائلند. در برابر، فلاسفهای با تکیه بر نقش عقل در ایمان، اظهارمیدارند که تنها معیار اثبات ایمان تعقل است. اینک خلاصه ای ازشرح این ماجرا:
کلیفورد بر طرح ایده عقلگراییِ حداکثری قائل شد که ایمان دینیآنگاه معقول و مقبول است که بتوان صدق آن را اثبات کرد. او نوشت:
همیشه، همه جا و برای همه کس اعتقاد به هر چیزی بر مبنای قرائنناکافی، کاری خطا و نادرست است. فرض کنید شخصی در دورانکودکی یا پس از آن عقیدهای را پذیرفته است، و آن عقیده را ازخارخار هرگونه شکی که در ذهنش میخلد، به دور و ایمن نگهمیدارد؛ و طرح پرسشهایی را که موجب تشویش آن عقیدهمیشوند کافرکیشانه تلقی میکند؛ زندگی چنین شخصی گناهی عظیمدر قبال نوع بشر است. تحقیق درباره قرائن یک عقیده، کاری نیستکه یکبار و برای همیشه انجام پذیرد و واجد اعتباری قطعی باشد.هرگز نباید مانع شک شد؛ زیرا یا میتوان آن شک را بر مبنایپژوهشهای پیشین، واقعاً مرتفع کرد، یا این شک ثابت میکند کهآن پژوهشها کامل نبودهاند.
آنچه که کلیفورد را بر آن میدارد که چنین ملاک دشوار و سختیرا برای پذیرش ایمان مطرح کند، پیامدهای ناگواری است که برپذیرش اعتقدق بدونِ دلیل مترتب است؛ مثل این که ملوانی بدوناطمینان از استحکام و سلامت کشتی با جمعی از مسافران به اقیانوسبرود و در بین راه غرق شود. ریشه این حادثه ناگوار در این نکته نهفتهاست که او حق نداشت بدون دلایلی استوار دست به چنین اقدامی بزند.کلیفورد معتقد است که هر انسان و اعتقادی که بر اساس دلیل یا دلایلناکافی استوار گردد، قابل سرزنش و نکوهش است. کسی که به عقلانیتِحداکثری روی آورده است، هرگز از سر احساسات و عواطف به اینسوی و آن سو نمیگراید تا به تشتّت رأی و سستی اعتقاد مبتلا گردد.راه، تنها این است که بتوان بر اساس دلیل کافی و وافی صحت مدعاییرا اثبات و از آن تبعیت کرد. کلیفورد هر چند در این رأی تنها نبود وپیش از او جان لاک و توماس آکویناس و بعد از او سوئین برن آراییشبیه او داشتند، در عین حال ایرادهای متعدد تدریجاً موضععقلگراییِ حداکثری را از نظرها انداخت. به اعتقاد برخی، بسیاری ازمردم به ویژه آنان که برای امرار معاش سخت کار میکنند و طبعاًفرصت کمی برای مطالعه دارند، و از عهده تفکرات سخت و پیچیدهبرنمیآیند، عملاً قادر به تهیه مقدماتی که کلیفورد برای ایمان ضروریمیداند، نیستند. کلیفورد پاسخ داد: «شخصی که فرصت مطالعه وتحقیق ندارد، طبعاً فرصتی هم برای ایمان آوردن نخواهد داشت.»
پرسش دیگری که نسبت به موضع عقلگراییِ حداکثری مطرح شداین است که آیا این دیدگاه در مقام عمل میتواند مورد استفاده قرارگیرد؛ به عبارت دیگر تاکنون هیچ نظام اعتقادی نبوده است که بتواندبراساس عقلانیت محض همه را قانع سازد؛ لااقل افرادی هستند که ازپذیرش ادله سرباز میزنند. بنابراین چون براهین همگانی نیستند نظریهعقلگراییِحداکثری قابل قبول نیست.
به هر حال رویکردق مبتنی بر عقلگراییِ حداکثری امروزه در غرباز جایگاهی قوی و اعتبار شایسته بر خوردار نیست. در برابر، دونظریه دیگر آهسته آهسته پدیدآمده است:
دیدگاه نخست «ایمان گروی» است. ایمان گروی جنبشی استدر فلسفه دین و معرفت شناسیِ دینی که به خصوص در نیمه دوم قرنبیستم تحت تأثیر مستقیم تعالیم ویتگنشتاین توسعه یافت و برخیدیگر از فلاسفه متأخر هر یک به نحوی بر گستره آن افزودند. براساس رأی محوری ویتگنشتاین، دین همانند علم و هر فعالیت دیگرانسانی، شکلی از حیات است. وظیفه فیلسوف هرگز تلاش براییافتن«دلیل و شاهد» یا «توجیه عقلانی» به نفع باور به خدا نیست؛ بلکهوی باید فعالیتهای متنوعی را که به حیات انسانی شکل دینی دادهاست، توضیح دهد. در این طریقه، شناخت دینی مبتنی بر آگاهی عقلییا طبیعی نیست؛ بلکه فقط بر ایمان استوار است. این دیدگاه ترکیب وتألیفی است از شکاکیت کامل ـ لااقل در قلمرو دینی ـ همراه با توسلبه معرفتی که از راه ایمان ونه دلیل عقلی حاصل میشود. در واقع اهلایمان کوششهایی را که آدمیان برای فهم خدا از طریق عقل خودکردهاند، نمونه ای از غرور و خودبینی انسانی توصیف نموده اند.
به نظر آنان چنین تلاشی برای سنجیدن عالم الهی است با موازینضعیف فهم انسانی. برای پرهیز از این گستاخی و بی پروایی نارواآدمی باید دریابد که یک شکاک فلسفی بودن، نخستین و اساسی ترینگام به سوی این است که یک دیندار درست اعتقاد باشد. ایمان گراییدیدگاهی است که نظامهای باورهای دینی را موضوع ارزیابی وسنجش عقلانی نمیداند؛ مثلاً اگر گفتیم «ما به وجود خدا ایمان داریم»در واقع گفته ایم که ما این باور را مستقل از هر گونه دلیل و استدلالیپذیرفتهایم.
سورن کیرکگارد، کسانی را که دین را به مدد قراین و براهینمیکاوند، تمسخر میکند. شخصی که حقیقتاً نگران وضع خویشاست، هرگز هستی خود را در معرض مخاطره قرار نمیدهد؛ تا بامطالعه بیشتر و با یافتن قراین افزونتر تصمیم بگیرد که آیا خدا را قبولکند یا خیر! بلکه او میداند که «هر لحظهای را که بدون خدا سر کندضایع شده است.» از نظر کیرکگارد تناقض ایمان و عقل به اینمعناست که اعتقاد با استدلال نسبت معکوس دارد: هر چه دلایل کمترباشد بهتر است. ایمان و استدلال نقیض یکدیگرند. موضوع مهم،دانش واقعی نیست؛ بلکه فهمی عمیق از خود و از وجود انسان است.مهم نیست که چه میدانیم؛ مهم آن است که چگونه از خودعکسالعمل نشان دهیم. او میگوید:
بدون خطر کردن، ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شوربیکران روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوندرا بهنحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم. امّا دقیقاً از آنرو که قادرنیستم باید ایمانآورم.
به عقیده او ایمان نوعی تعهد است؛ نوعی جهش است؛ مستلزمسرسپردگی به امر مطلق است. وی هم چنین ایمان را از مقوله ورزشمیدانست؛ زیرا هر چه تناقض ایمان و عقل بیشتر باشد، شخص درایمان آوردن نیازمند زورآزمایی بیشتری است. موضعکیرکگارد بهجنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم یاریفراوان داد. همچنین این موضعالهامبخش کارلبارت ورودولفبولتمان شد.
دیدگاه دیگری که به عنوان موضعی در مقابل عقلگراییِ حداکثریمطرح شد و تاحدی از موضع ایمانگروی سخت کیرکگارد هم تنزلکرد، عقلگراییِ انتقادی است. این طرز تلقی فرض را بر این میگذاردکه ایمان گروی و عقلگراییِ حداکثری هر دو بر خطا رفتهاند. از اینرومیخواهد راه میانهای را نشان دهد. در این نگرش اعتقاد بر این استکه ما برخلاف ایمانگراها میتوانیم به امکان نقد و ارزیابی مبانیایمان قائل شویم. همچنین به رغم عقلگراییِ حداکثری، مدعی استکه با بررسیهای عقلانی محض، نمیتوان به اثبات قاطعانهی نظامایمانی رسید. بنابراین با تأکید بر باز بودن پرونده ارزیابی پایههاینظام ایمانی، میتوان به اعتقادی ایمان آورد و در عین حال نبایداثبات و صحت آنرا تمام شده تلقی کرد. خلاصه آنکه عقلگرایِانتقادی به جای اینکه به اثبات پذیری قطعی مبانی ایمانی معتقد باشد،بر نقش انتقادی عقل در سنجش و ارزیابی ایمان پای میفشارد.
مایکل پترسون، ویلیام هاسکر و بروس رایشنباخ از معروفترینمتفکران این نحله، برای همیشه باب انتقاد را در باب ایمان دینیمفتوح دانستهاند. این دیدگاه از دو جهت خود را سخت محتاج توجهبه آرای رقیب میداند. از یک سو با بررسی دیدگاههای رقیب بر خودفرض میداند تا محاسن و نکات مثبت آن را برگیرد و جذب کند، و ازسوی دیگر با توجه به انتقادهای رقبا در کاهش کاستیها و رفعکمبودها میکوشد. و این همان معنای پایان ناپدیر بودن تأملاتانتقادی است.
نتیجهای که چنین برداشتی به بار میآورد، چیزی غیر از این نیستکه اگر کسانی بکوشند به مدد تأملات انتقادی در باب ایمان داوریکنند، قدم در راهی بی پایان نهادهاند؛ چون این مسیر هرگز به مقصدنمیرسد. توگویی این سخن ما را آهسته آهسته به دیدگاه کیرکگارد کهمیگفت باید بی تأمل به دریای ایمان جست زد و... میرساند. امّا تعقلبا بررسی شقوق بدیل به سرانجامی نخواهد رسید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:32
فهرست مطالب:
یادی از معلم نمونه
مقدمه
جامعه در حال رشد ، افراط و تفریط ها و راه میانه :
افراط و تفریط ها و راه میانه:
عقل در راه اعتدال ، خوارج ، عوامل تفکر اسلامی ، اخباریگری:
خوارج :
عوامل تصفیه تفکر اسلامی :
اخباریگری :
مشروطیت:
شئون پیامبر (ص ) :
مقتضیات زمان (1) :
مقتضیات زمان (2)، تغییرات زمان در تاریخ اسلام، اجتهاد و تفقه در دین،
قاعده ملازمه:
تغییرات زمان در تاریخ اسلام :
قاعده ملازمه :
اجتهاد و تفقّه در دین :
علی ( ع ) شخصیت همیشه تابان:
نسبیت آداب:
عبادت و پرستش ، نیاز ثابت انسان:
بررسی نظریه نسبیت عدالت:
بررسی نظریه نسبت اخلاق:
مسأله نسخ و خاتمیت :
خاتمیت :
وجدان و مسأله نسبیت اخلاق :
یادی از معلم نمونه
استاد شهید مرتضی مطهری- رضوان الله تعالی علیه- در سال 1298 هجری شمسی در قریه فریمان متولد شد. سالهای اولیه عمر را در خدمت پدر، به طلب علوم اسلامی پرداخته و پس از آن در حوزه علمیه مشهد، مقدمات عربی و فقه و اصول و منطق را فرا گرفته و در سن 15 سالگی از مشهد به قم- شهر قیام- هجرت نمود.
مدت پانزده سال به کسب معرفت از خورشید تا بانی چون امام خمینی (ره) پرداخت و در کنار آن در حوزه علمیه در محضراستادانی چون مرحوم بروجردی، مرحوم محقق، مرحوم آشتیانی، مرحوم یثربی کاشانی، مرحوم خوانساری، مرحوم صدر و سرانجام، استاد فقیه مفسر قرآن، علامه طباطبایی به کسب علم مشغول شد.
او الگوی نیکوی معلمی بود که همه وجودش سوز بود و عشق. او با بینش عمیق و اندیشه ای بلند و قامتی راست، همچون سپری مقاوم در برابر تهاجم فرهنگی بیگانگان و جهل و خود باختگی ها ایستاده بود. و به همین جهت، سرانجام سر پر سوادیش همانند فرق مبارک امام و مرادش، حضرت علی (ع)، هدف تیرکین قرار گرفت و به فیض شهادت و... نائل گردید.
از این رو، روز 12 اردیبهشت ماه، روزی که به نام زیبا و پر معنای معلم، مزین گردید، یادآور بعثت پیامبران- علیه السلام- است. این روز، یوم الله محسوب می گردد، چرا که اول مربی، خداوند است. این روز، روز تزکیه و تعلیم است. روز سپاس و تشکر است.
امام خمینی- رهبر فقید انقلاب اسلامی- در شهادت معلم نمونه انقلاب، بسیار گریستند و در مورد ایشان فرمودند:
من اگر چه فرزندی عزیز را که پاره تنم بود از دست دادم، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشته و دارد.
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
مقدمه
کانون اندیشه مطهر که توسط جمعی از دانشجویان دانشگاه پیام نور و با همکاری نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه و در آغاز ترم تحصیلی حاضر تشکیل گردید، اهداف ارزشمندی را سر لوحه کار خویش قرار داده است و سعی دارد تا هرچه بیشتر در جهت تحقق بخشیدن به این آرمانها گام بردارد.
با عنایت به حساسیت شدید و عمیق استاد شهید مرتضی مطهری نسبت به جریانات انحرافی و التقاطی دین و مجاهدت علمی کم نظیر ایشان جهت احیاء و ارائه اندیشه های اصیل اسلامی و مبارزه خستگی ناپذیر وی در مقابله با تحجر و التقاط و اشکال مختلف تجدد مآبی و نیز تاکید امام راحل عظیم الشان در استفاده دانشگاهیان از آثار و آراء آن شهید، امروزه توجه به آراء و افکار استاد شهید در جامعه دانشگاهی از اهمیت بسزایی برخوردار است و می تواند سلامت فکری جامعه را در مقابل هجمه های فرهنگی و فکری دشمنان تضمین نماید.
گوشه ای از اهداف تاسیس کانون اندیشه مطهر به قرار زیر است:
1- تلاش در جهت تعمیق و گسترش فرهنگ دینی و اشاعه ارزشهای اسلامی در جامعه دانشگاهی از طریق تحقیق و بررسی دیدگاههای شهید مطهری.
2- ایجاد و تقویت زمینه های فکری، عقیدتی، سیاسی و فرهنگی و تهذیب نفس در بین دانشجویان.
از این رو بود که جمعی از دانشجویان متعهد و نیک اندیش گرد هم آمدند تا به سهم خود در جهت تقویت باورهای دینی و اعتقادی و ارتقای سطح آگاهی خود و دیگر دانشجویان تلاش نموده، دین خویش را در مقابل مذهب فرهنگ و جامعه خویش ادا نمایند.
«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»
« به نام ایزد یکتا »
مقتضیات زمان شامل « مقدمه» علت تغییر زمانها و دو نوع تغییر در زمان :
شناخت اسلام واقعی از سه دیدگاه قابل بررسی است : 1 ـ از دیدگاه فلسفه اجتماعی،
2ـ به عنوان یک ایدئولوژی اللهی 3 ـ به شکل دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت بخش .
وظیفه طبقه روشنفکر جامعه چیست ؟ 1 ـ شناخت و شناساندن اسلام (به شکل صحیح آن ) ، 2 ـ درک مقتضیات زمان و تفکیک شکل صحیح و ناصحیح آن . مطرح کردن یک اشکال : اسلام و مقتضیات زمان دو پدیده ناسازگارند و غیر قابل جمع شدن پس دو راه بیشتر باقی نمی ماند : 1 ـ پذیرفتن تعلیمات اسلامی و پرهیز از نوگرایی (متوقف کردن زمان ) ، 2 ـ تسلیم مقتضیات متغیر زمان شدن اسلام (اسلام را کهنه و قدیمی انگاشتن ) . ارائه راه حل کلی : استفاده از فرضیه رابط متغیر ثابت یا حادث ، به قدیم ، فلاسفه اللهی میگویند وجودیک رابط ، حل کننده مشکل است . این رابط از سوئی « ثابت و ازلی» ، و از سوئی « متغیر و حادث » است . در مجموع ،پیوند دهندة متغیر و حادث به قد یم و کامل ازلی است . با توجه به اینکه اسلام و مقتضیات زمان هم به نوعی «مسأله اجتماعی » به حساب می آید آیا در اینجا هم وجود « رابط» الزامی است ؟ باید توجه داشت که ]جاودانگی قوانین اسلام و فسخ ناپذیری آن[ ( که امری قطعی و از ضروریات دین است ) ، ] قابلیت ، انعطاف قوانین[ (که مربوط به سیستم قانون گذاری اسلام است) دو امر مجزا از هم هستند. چرا گسترش اسلام در جهان از قرن 8 به بعد رو به افول گذاشت ؟ 1 ) بی توجهی مسئولین 2 ) دهشت زدگی در مقابل غرب که تو هم نارسابودن قوانین اسلامی را در اذهان ایجاد کرد. توجه کنیم که : اسلام راه راست ، نه توقفگاه و منزل ( اسلام، صراط مستقیم است ) اگر منازل عوض شود و تغییر کند ، الزامی ندارد که راه هم دستخوش تغییر گردد.
علت تغییر مقتضیات زمانها : قرآن کریم در آیات بسیاری (از جمله آیه 72 سوره احزاب ) ، انسان را به تفکر دعوت نموده است . همچنین در سوره انفال آیه 22 ، از بدترین جنبندگان سخن به میان آمده و به خصوصیات گروهی انسانها ، اشاره شده است . اما در آیه 72 سوره احزاب ، از « امانت» سخن به میان آمده که به کوه و زمین و آسمان عرضه شد ولی آنها از پذیرش آن امتناع نمودند. پس صرفاً پذیرفتن مطرح نبوده ، بلکه اصل تحمل کردن بوده است معنای عرضه کردن : کمال و فیض از ناحیه خدا عرضه می گردد اما فقط آنکه استعداد دارد آن را می پذیرد . در حقیقت امر ، مضایقه نیست . برهمه عرضه می شود اما فقط افراد خاصی می توانند بپذیرند و مستعد آنند. چگونه می توان با مقتضیات زمان هماهنگ بود و خود را تطبیق داد ؟ به مفهوم دیگر ، با توجه به اینکه مقتضیات زمان تغییر می کند چگونه می شود انسان دیندار بماند. چون لازمة دینداری این است که انسان ، خودش را در مقابل مقتضیات زمان نگهدارد و مقتضیات زمان به ناچار تغییر پذیرند ؟ پس آیا برای ترقی داشتن در این دنیا ، باید طرفدار تجدد و نوخواهی بود و دین داری را به بهانه کنهه پرستی کنار گذارد؟ پاسخ به این سوالات تنها از راه شناخت صحیح قوانین اسلامی می تواند امکان پذیر باشد. اخلاق : عبارت است از یک سری خصلت ها ، سجایا و ملکات اکتسابی که بشر ، آنها را به عنوان اصول اخلاقی می پذیرد . برخی می گویند « اخلاق نسبی است » . اخلاقی وجود ندارد که برای همه مردم و در همه زمانها خوب باشد. مطلق بودن اخلاق مورد تائید است . اخلاق خوب همیشه خوب است و اخلاق بد ، همیشه بد. برخی از اخلاقیات برای مردم معینی درزمان معینی خوب است و برای دیگران بد . (به عبارتی این انسانها هستند که در هر دوره ای به اقتضای سود و زیان خود ، اخلاق خامی را ارزش بخشید و یا از ارزش ساقط می کنند. )
دو نوع تغییر در زمان : با اشاره به آیه 72 سوره احزاب ، براین حقیقت تاکید شده است ، که : تنها زندگی انسان قابلیت تحول و تکامل را دارد. و زندگی موجودات دیگر ، ثابت و یکنواخت است و با گذشت زمان ، نظامات حاکم بر آنها ، دستخوش تغییر نمی گردد . چرا فقط زندگی انسان با تغییر و تبدیل همراه است ؟ زیرا انسان قوة عقل و ابتکار دارد. ابتکار به معنی خلق کردن و آفریدن چیزهای جدید یعنی طرح نقشه های نو . قوه غریزه که هدایت گر حیوان است ، از انسان سلب شده در عوض قوه ابتکار و عقل به ا و اعطا گردیده است . البته زندگی برخی از افراد انسان در پرتو قوه وحی نیز می تواند باشد ولی تا جائی که عقل و ابتکار کارآمد است وحی داخل نمی شود . «تکلیف» «وظیفه و مسئولیت» همان چیزی است که قرآن (در آیه 72 سوره احزاب ) از آن به« امانت» یاد کرده است . تفاوت انسان با حیوان در چیست ؟ حیوان در زندگی ا جتماعی فاقد تحول و ترقی و تکامل است . پس انحراف و سقوط هم ندارد. پائین آمدن ندارد چون ، بالا رفتن نداشته است آنچنانکه در آیات 3 ـ 1 سوره دهر به آن اشاره شده است ، انسان از ماده ای آفریده شده که در آن ماده ، استعدادهای گوناگون وجود دارد از این روست که آزاد گذاشته شده تامورد آزمایش قرار گیرد. سرشت انسان مرکب است ، گاهی پس و گاهی پیش می رود . به عبارتی میتواند زمان خود را بسازد. تغییراتی که در زندگی انسان رخ می دهد بر دو نوع است :
1 ) تغییراتی صحیح و اعتلائی 2 ) تغییرات ناصحیح و غیراعتلائی . آیا باید با تغییراتی که در زمان پیدا می شود ،هماهنگی کرد یا مخالفت ؟ با تغییرات زمان نه باید کاملاً هماهنگی کرد و نه صدرصد مخالفت . چون انسان ، زمان را می سازد و این قابلیت را دارد که زمان را در جهت خوب یا بد تغییر دهد. پس با تغییراتی که در جهت خوبی است باید هماهنگی کرد و با تغییراتی که در جهت بدی است مخالفت . قرآن کریم به دو استعداد وجودی انسان در کنار هم اشاره کرده می فرماید: 1) انا عرضنا الامانه 2) انه کان ظلوماً جهولاً. استعداد ابتکار بشر با استعداد ظلم وستمگری او اتحاد یافته، یعنی قدرت ستمگری بشر، قدرت ابتکار او را در خدمت خود گرفته است . حکیم سنائی با همین مضمون سروده است : « چو علم آموختی ، از حرص آنکه ترسی کاندر شب ـــــ چو دزدی ، چراغ آید ، گزیدهتر برد کالا»
نهایت اینکه اگر گفته شود با مقتضیات زمان نباید دربست ، هماهنگی کرد ، این گفته ، مخالفت با علم نیست . نتیجه نهایی اینکه : عصری که در آن قرار داریم نه عصر عقل است نه عصر علم و نه فکر . عصر ما هنوز ، عصر شهوت است . دنیای ما هنوز دنیای جاه طلبی است و هنوز بسیار فاصله داریم تا زمان به جائی برسد که تمام تغییراتش صحیح باشد.
جامعه در حال رشد ، افراط و تفریط ها و راه میانه :
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:77
پروژه تحقیقاتی کارشناسی رشته علوم قرآن و حدیث
فهرست مطالب:
تقدیم
تقدیر و تشکر
چکیده:
مقدمه
فصل اول:
اخلاق و رفتار زوجین در اسلام
بخش اول:
«تعریف و اصطلاحات»
- واژه ی دستورات
- واژه ی اخلاق
- واژه ی رفتار
- واژه ی اسلام
- واژه ی زوجین
بخش دوم:
عوامل مؤثر در بوجود آمدن
اخلاق و رفتار سالم میان
زوجین از دیدگاه اسلام
- شناخت حقوق متقابل
- رعایت عفاف و حدود الهی دربرخوردها
- چشم پوشی از خطاهای یکدیگر (عفو و گذشت)
- همسانی و همگونی در مسائل دینی (هم کفو بودن)
- برخورد منطقی متناسب با شرایط زندگی
بخش سوم:
آثار اخلاق و رفتار توصیه شده از
سوی اسلام به زوجین
- حسن خلق
- احترام و تکریم متقابل
- تامین نیاز جنسی یکدیگر
- سپاسگذاری و قدر دانی
- کاستن از توقعات
بخش چهارم
آثار عدم رعایت دستورات اسلام بر اخلاق و رفتار زوجین
خشونت و تندخویی
بدگمانی و سوء ظن
سرزنش و سرکوفت
منازعات لفظی
آزار جسمی همسر
استهزاء و مسخره کردن
فصل دوم:
تجزیه و تحلیل اطلاعات
تحلیل سوال اول
تحلیل سوال دوم
تحلیل سوال سوم
نتیجه گیری کلی
محدودیت ها
پیشنهادات
فهرست منابع
چکیده:
نهاد خانواده که با پیوند مقدس ازدواج شکل می یابد، یکی از مهمترین نهادهای بشری است. که با کارکردها گوناگون خود مانند اقناع و ارضای میل جنسی و تامین امنیت جسمی و روحی اعضای خانواده، تکامل زن و شوهر و کمک به رشد اخلاقی، عقلانی و اجتماعی یکدیگر، نقش بسیار مهمی در تامین نیازهای آدمی دارد اما اگر اخلاق و رفتار زوجین که بیشترین تاثیر را در متعالی ساختن و شکوفا کردن استعدادهای خانواده دارند، از شایستگی لازم برخوردار نباشند، زیربنای خانواده به زوال و نابودی کشیده خواهد شد.
از سوی دیگر قرآن کریم و روایات اسلامی به مساله تربیت اخلاق و رفتار زوجین اهمیت فراوانی داده اند. بنابراین اگر زوجین باورهای خود را بر اساس تعالیم اسلامی و اخلاق و رفتار خود را بر مبنای دستورات اسلام بنا کنند و طبق آنها به وظایف خود در برابر یکدیگر عمل کنند، روابطی پایدار و مستحکم و سرشار از آرامش خواهند داشت و آنگونه که شایسته است به رشد و شکوفایی و بالندگی خواهند رسید.
مقدمه
خانواده از مهمترین عوامل موثر در روابط فردی و اجتماعی و محیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است. خانواده کانونی است شکل گرفته بر پایه ی پیمان مقدس ازدواج کرد که در بستر آن نیازهای اساسی زوجین از جمله نیازهای عاطفی و نیاز به مودت و آرامش برآورده می شود و اساساً خانواده کانون امنیت و آرامش است اما با این حال در عصر حاضر نظام خانواده ها دچار مشکل های بنیادی شده که گاهی اساس آن نیز زیر سوال رفته است. ظهور و بروز این مشکلات نشان می دهند که زوجین نیازمند توصیه های تربیتی هستند تا بتوانند اخلاق و رفتار خود را آنگونه که شایسته یک خانواده است اصلاح کنند و آنها را به جهات مثبت سوق دهند. متون دینی ما سرشار از توصیه های کارآمد و متناسب با هر عصر و برهه ی زمانی در باب اساسی ترین عوامل استحکام روابط زوجین، و حتی جزئی ترین موارد آن نیز هست. حسن خلق و رفتار شایسته در محیط خانواده از دیدگاه اسلام از اهمیت بسزایی برخوردار است چون رعایت این امر سعادت دنیا و آخرت را برای خانواده به ارمغان می آورد. در صورتی که زوجین به وظایفی که مستقیماً در قرآن و نیز روایاتی که از طریق معصومین (ع) در خصوص اصول و احکام و وظایف متقابل آنها تشریح شده عمل کنند محیط خانواده همچون بهشت و دوست داشتنی خواهد شد و زوجین به کمال آرامش و مودت قلبی خواهند رسید. اهدافی که این تحقیق دنبال می کند عبارتند از: آشنایی با عوامل موثر در بوجود آمدن اخلاق و رفتار سالم زوجین از نظر اسلام، تبیین آثار اخلاق و رفتار توصیه شده از سوی اسلام و تبیین آثار عدم رعایت توصیه های اسلام به زوجین می باشد. پایان نامه حاضر شامل سه سئوال می باشد که عبارتند از: عوامل موثر در پیدایش اخلاق و رفتار سالم زوجین از نظر اسلام چگونه بیان شده است؟ آثار اخلاق و رفتار توصیه شده بر زوجین چگونه بیان شده است؟ عدم رعایت توصیه های اسلام به زوجین چه پیامد های مخربی به دنبال دارد؟
در رابطه با ازدواج و چگونگی اخلاق مناسب زوجین تحقیقاتی به انجام رسیده است که به چند نمونه ی آن اشاره می شود.
1- «همسرداری» امینی، ابراهیم – در این کتاب نویسنده موضوعاتی همچون اهداف ازدواج، وظایف زوجین، و حقوق زوجین و پیشنهادهایی در رابطه با مسائل خانواده مطرح نمود که در ذیل هر عنوان از آیات و روایات اهل بیت (ع) را بیان نموده است.
2- «روابط سالم در خانواده» حسینی، داود در این کتاب نویسنده در بخش اول کلیات که مربوط به اهمیت و ضرورت تشکیل خانواده است و در بخش دوم، انواع ارتباط سایر اعضای خانواده از جمله رابطه همسران، رابطه والدین با فرزندان، رابطه فرزندان با یکدیگر و رابطه با خویشاوندان را بیان نموده است و بخش سوم به نقد برنامه های خانوادگی و فیلم ها و برنامه ها در زمینه روابط خانوادگی و ... پرداخته است.
3- «اخلاق معاشرت» محدثی، جواد، نویسنده در این کتاب به بیان مباحثیاز جمله حریم خانه و زندگی دید و بازدید، صله رحم، حقوق زوجین چگونگی برخورد زوجین با یکدیگر، آئین دوستی، تقدیر و تشکر و ... پرداخته است و کتاب خود را با آیات و احادیث اهل بیت (ع) منور نموده است.
4- «بهشت خانواده» مصطفوی، سید جواد. این کتاب راهنمای مسایل ازدواج و زندگی زناشویی است، این کتاب شامل هفتاد درس و توصیه های کارآمد با توجه به فرمایشات اهل بیت و قرآن است. کتاب حاضر از مفیدترین و پرمغزترین منابع مورد استفاده شده در این پروژه بوده است.
5- «جوان و همسر گزینی» امینی، ابراهیم. ایشان در کتاب خود در بخش اول فواید، موانع و راه حل های ازدواج را مطرح نموده و در بخش دوم معیارهای انتخاب هر رابطه در بخش سوم مقدمات از خواستگاری تا عقد و در بخش چهارم از عقد تا عروسی را برای جوانان نگارش کرده است.
با توجه به ماهیت موضوع تحقیق اهداف و سؤالات روش متناسب با زمینه پژوهشی در این نوشتار، روش تحقیق نقلی- توصیفی و از نوع کتابخانه ای می باشد. به همین جهت از این روش برای نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است و در این نوشتار سعی بر آن شده تا حد الامکان از منابع معتبر استفاده شود. از آن جا که روش اجرای این تحقیق مبنی برروش کتابخانه ای بوده است، لذا برای جمع آوری اطلاعات و ثبت داده ها از روش فیش برداری استفاده شده است. به این صورت که ابتدا با استفاده از فیش های مآخذ منابع موجود در ارتباط یا مباحث مطرح شده، شناسایی و بعد از استخراج مطالب مورد نیاز پرداخته شد. سپس مطالب جمع آوری شده با توجه به طرح تحقیق در بخش های مرتبط قرار داده شد.
فصل اول:
اخلاق و رفتار زوجین در اسلام
بخش اول:
«تعریف و اصطلاحات»
- واژه ی دستورات
- واژه ی اخلاق
- واژه ی رفتار
- واژه ی اسلام
- واژه ی زوجین
واژه ها و اصطلاحات
واژه ی «دستورات»
در کتاب «فرهنگ فارسی» دستورات جمع دستور و به معنی حالت دستوری، امر، رخصت، اجازه آیین.
در کتاب «فرهنگ بزرگ سخن» به معنی فرمان، امر، اجازه آمده است.
دهخدا در «لغتنامه ی دهخدا» دستور را به معنی صاحب مسند، وزیر مشیر ||کسی که به گفته او بتوان اعتماد کرد. مشاور. راهنمای عقل|| شیوه و روش آوری است.
از نظر اصطلاحاتی، صاحب کتاب «معارف و معاریف» می نویسد، دستور صاحب مسند، وزیر مرکب است از لفظ (دست) که به معنی مسند و قدرت باشد و لفظ (ور) که به معنی صاحب آید به جهت تخفیف ما قبل و او را ساکن کرده اند. و به معنی روش کار هم می باشد. چنانکه پیغمبر (ص) فرمود: «گفتار و کردار را ارزش نبود جز آنکه با نیت صحیح همراه باشد و هر سه بی اعتبارند اگر طبقدستور «شرع» نباشند.
واژه ی «اخلاق»
در کتاب «فرهنگ فارسی» اخلاق جمع خلق به معنی خوی ها ست.
از نظر اصطلاحی این واژه به معنی عادت و خوی و طبیعت است کیفیتی است درونی که کارهای آدمی به آسانی از آن برمی خیزد.
اخلاق در اصطلاح در کتاب «دایره المعارف تشیع» دو معنی خاص و عام به کار رفته است. عام یعنی عملی که علم تهذیب اخلاق را در برمی گیرد. یعنی حکمت عملی و خاص آن علم تهذیب اخلاق است که یکی از شاخه های حکمت عملی است و در آن نیک و بد بودن خوی ها و رفتار های فردی بحث می شود.
واژه ی «رفتار»
صاحب کتاب «فرهنگ فارسی» رفتار را روش، سیر، طرز حرکت، سلوک معنی کرده است.
صاحب کتاب «فرهنگ فارسی امروز» رفتار را شیوه ی عمل یک جاندار در وضع یا مورد معین و پاسخ فرد، گروه یا گونه محیط خویش آورده است.
رفتار در اصطلاح:
واژه ی «اسلام»
در کتاب «لغتنامه دهخدا» اسلام را گردن نهادن، تسلیم شدن مسلمان شدن. دین پذیرفتن. به دین پیغمبر (ص) در آمدن نگاشته است.
صاحب کتاب «فرهنگ فارسی» اسلام را به معنی گردن نهادن، فرمان بردن و پذیرفتن دین و شریعت محمد بن عبدالله (ص) آورده است.
اسلام در اصطلاح در کتاب «لغتنامه دهخدا» دین حضرت محمد (ص) را پذیرفتن با ادای شهادتین و ایمان به توحید، معاد، نبوت. این دین رسمی مسلمانان است و کتاب آن قرآن است.
اسلام آیین جامعی است که حتی انحراف در بهره گیری از حیوانات را هم تحمّل نمی کند چه رسد به انسانها. دین اعتدال است. هم تحریف نابجا را ممنوع می کند و هم مصرف بی رویه را.
واژه ی «زوجین»
زوجین تثنیه زوج به معنی زن و شوهر. همسر
این واژه در اصطلاح