لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که جان آفرید
زمین آفرید و زمان آفرید
خدایی که رحمت به اعلاء رساند
توان سخن در لیسان آفرید
زمین و زمانه به فرمان اوست
هم او ارضی و هم کهکشان آفرید
منور از او اختر تابناک
بهشت از بر صالحان آفرید
به خشکی ز انواع جنبد گان
به دریا همه ماهیان آفرید
همه دیو و دد زیر فرمان اوست
به اوج فلک ماکیان آفرید
به روز آفتاب درخشنده را
به شب ماه در آسمان آفرید
به بنده در توبه را وا نمود
شب خلوت نادمان آفرید
به عشق سینه ها را مزین نمود
دل صابر و صابران آفرید
به طفلان توانائی گریه داد
دل نازک مادمان آفرید
زمین با رو ورگشت ز الطاف او
در رحمت از آسمان آفرید
برون است نعمات او از شمار
بر راحت بندگان آفرید
صلاح همه بندگان داند او
هر آنچه خوش است او همان آفرید
سعیدی کی باشد که پرسد چرا
چنین آفرید و چنان آفرید
روز اجل
می رسد روز یاجل گرد مرا
یادی از آن روز عمناکم کند
معصت کار گناه الوده ام
بعد مرگم شسته و پاکم کند
جامه دنیائیم را بر کند
با کفن پوشانده و خاکم کند
بوی تنه دنیوی دارد تنم
با گلاب عطرین و نمناکم کند
شیون و زاری کنید اشک را
مرهم زخم دل چاکم کند
سوره یاسین تلاوت کرده و
فاتحه خوانده طربناکم کند
جسم خاکی باز گردد سوی خاک
جستجو در اهل فلاکم کند
همه می خواهید اگر از جنس درد
پس ز شعرم شمع پژواکم کند
اهل دل داند زبان اهل دل
اهل دل باشید و ادراکم کند
می زند هر دم نفیرم پیک مرگ
یادی از تیر غضناکم کند
لذت دنیا سعیدی لحظه ایست
فکر فردای اسفناکم کند
دل غافل
دل غافل حیاتت را ببین چون
پر کاهی که بربادی سوار است
به هر سو باد خواهد می کشاند
دما دم پرشتاب ولی قرار است
بسا مردان صاحب مکنت مال
کنون بر سنگ نامش آَکار است
زبد نامان فقط ننگی بجا ماند
خوش آن نیکی که نامش ماندگار است
وفا با کسی ندارد این خرابات
تمامش بی وفایی یادگار است
من و ما آن پر کاهیم جانا
که با فرمان بادی در گذار است
همی گویم چند عمر اعتبار است
همی گویم که این چرخ و فلک را
صباحی چند عمر و اعتبار است
دعا کن عیش دنیا را سعیدی
که از دنیا گسستن افتخار است
اشعار