یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی خشونت سیاسی در افغانستان بررسی علل و ریشه ها

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی خشونت سیاسی در افغانستان بررسی علل و ریشه ها دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی خشونت سیاسی در افغانستان بررسی علل و ریشه ها


پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی خشونت سیاسی در افغانستان بررسی علل و ریشه ها

201 صفحه

چکیده

نوشتار حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال اساسی است که خشونت سیاسی در افغانستان تحت تأثیر چه عواملی امکان بروز یافته است؟

در تلاش‌ برای پاسخگویی دقیق و هم جانبه به سؤال مذکور و نیز سؤالات فرعی‌تر، یک رویکرد تلفیقی به کار رفته و براساس ‌آن ‌موضوع خشونت سیاسی در افغانستان در سطح نظری و عملی بررسی شده است. به عبارت دیگر، در این تحقیق تلاش به عمل آمده است تا علل بروز خشونت‌ جمعی- سیاسی‌ در افغانستان را از طریق الگوی "تدرابرت گر" که در تبیین خشونت سیاسی بر عناصر چون محرومیت و نا رضایتیهای سیاسی – اجتماعی ‌و نیز سائقهای ایدئولوژیک تأکید و تمرکز ویژه دارد، تبیین‌کند. "گر" در باب علل بروز خشونت جمعی- سیاسی جوامع‌ مورد بررسی‌ اش‌ متغیر‌های جامعه ‌شناسانه و روان ‌شناسانه را درهم میآمیزد. با این وصف میتوان قالب نظری او را بر رفتار سیاسی خشونت‌ آمیز در افغانستان تطبیق داد. در تبیین علّی خشونت سیاسی در افغانستان‌ بر اساس‌ چارچوب ‌نظری ‌مذکور می‌توان ‌به اختصار بر عواملی اشاره داشت که بر خشونت سیاسی در این کشور موثر افتاده است. این عوامل عبارت‌اند از: 1. نارضایتی‌های اجتماعی. 2. باورها و ایدئولوژیهای جدید. منظور از نارضایتیهای اجتماعی حالتی روانی برخاسته از محرومیتهای سیاسی - اجتماعی است‌ که ‌در افغانستان حضور دیرپا و دراز دامن‌ دارد ‌و منظور از ایدئولوژیهای جدید کمونیسم - مارکسیسم و بنیادگرایی است‌ که ‌از خارج به درون جامعه ما راه یافته ‌و در تکوین و تکثیر خشونت‌ در این کشور نقش‌ جدی و اساسی ایفا نموده است. بر این اساس، متغیر‌های فوق تأثیر قابل توجهی بر بروز خشونت سیاسی در افغانستان داشته اند. فرضیه مذکور (نارضایتیهای اجتماعی و جاذبه ‌های ایدئولوژیک ‌موجد خشونت سیاسی در افغانستان است) قطع نظر از مباحث مقدماتی که سویه‌ ها و چارچوب نظری پژوهش را به بحث میگذارد، با بهره ‌گیری از روش توصیفی- تحلیلی در ضمن سه ‌فصل ‌مورد سنجش و آزمون‌ قرار گرفته است.

واژگان‌ کلیدی: خشونت، خشونت ‌سیاسی، محرومیت ‌و نا رضایتی، ایدئولوژی، بنیادگرایی

 


دانلود با لینک مستقیم

راهنمای تجارت با افغانستان (صادرات و واردات)

اختصاصی از یارا فایل راهنمای تجارت با افغانستان (صادرات و واردات) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

راهنمای تجارت با افغانستان (صادرات و واردات)


راهنمای تجارت با افغانستان (صادرات و واردات)

 

چشم انداز اقتصادی:

افغانستان یکی از فقیرترین کشورها بوده و نیازمند بازسازی اقتصادی است که بطور گسترده ای بر اثر جنگ نابود شده است و هم اکنون بیش از %۹۰ نیازهایش را از خارج تامین می کند . با وجود این ، افغانستان درطی ۲ سال گذشته در جبهه اقتصادی به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای دست یافته است نظیر :

- نرخ رشد %۲۰ در سال ۲۰۰۳- ۲۰۰۲ و %۱۶ درسال ۲۰۰۴- ۲۰۰۳ .

- حفظ ثبات در اقتصاد کلان با نرخ تورم کمتر از %۱۰ .

- معرفی موفقیت آمیز پول ملی (( افغانی )) که در حال حاضر به پولی قابل اعتماد و با ثبات تبدیل شده است ، از دلایل عمده این موفقیت ، استمرار حمایت جامعه جهانی در ابعاد مختلف از این کشور می باشد .

- طبق گزارش صندوق بین المللی پول ، نرخ GDP حدود ۴/۴ میلیارد دلار تخمین زده می شود و نرخ GDP سرانه ۲۵۰ دلار در سال است .

- وزارت مالیه افغانستان تلاش زیادی را برای بهبود و تسهیل سیستم جمع آوری مالیات در سطح کشور و جلوگیری از تصرف غیرقانونی توسط فرماندهان مسلح محلی انجام داده شده است

 

۲- سرمایه گذاری در افغانستان

 الف ) فرصتهای کوتاه مدت:

- خدمات کشاورزی ،ساختمانی و مهندسی .

- مواد و مصالح ساختمانی .

- رایانه ، ادوات نرم افزاری و سخت افزاری ، تجهیزات و خدمات جانبی ( به زبان دری و فارسی ) .

- تجهیزات و خدمات مخابراتی .

- ژنراتورهای مولد برق .

- خدمات آموزشی و تربیتی .

- انواع و اقسام کالاهای مصرفی .

- ماشین آلات سنگین شامل کامیون ، تریلر ، اتوبوس ، گریدر ، بلدوزر ، دامپر ، مخلوط کن و سایر دستگاههای مشابه .

- تجهیزات امنیتی و حفاظتی .

- لوازم و مبلمان اداری .

- خدمات ترجمه شامل ترجمه همزمان ، سالنها و تجهیزات لازم .

ب) فرصتهای میان مدت :

- سیستمهای برق الکتریکی .

- تجهیزات و ماشین آلات مربوط به معادن و مخازن نفت و گاز و خدمات مهندسی مربوط به اکتشاف و تولید .

- طرحهای آبیاری و فناوری آن .

- ماشین آلات و تجهیزات مربوط به صنایع غذایی و دستگاههای بسته بندی خشکبار

- فرودگاه و تجهیزات فرودگاهی .

 

فهرست مطالب موجود در این پکیج:

لیست تجار و بازرگانان و شرکتها و موسسه های فعال در کشور افغانستان

 دایرکتوری بازرگانان و شرکتهای ثبت شده داخلی و خارجی در افغانستان

شامل:

فهرست بازرگانان تولید فرش - فهرست بازرگانان گوجه فرنگی رب- فهرست تجار بطری و ساخت - فهرست تجار سالن زیبایی - بازرگانان تراشه های تولید- بازرگانان نمک تولید- فهرست تجار تولید بخاری - فهرست تجار لباس تولید- بازرگانان تولید روغن- بازرگانان پالایشگاه کشمش- بازرگانان کفش تولید پلاستیک - بازرگانان الیاف پلی استر بازیافت- لیست تجار نفت و گاز حفاری- لیست تجار فیلتر ساخت- لیست تجار حفاری زغال سنگ- فهرست بازرگانان پرورش ماهی - بازرگانان تولید دستمال کاغذی و دستمال توالت- بازرگانان مواد غذایی و تولید سرکه- بازرگانان بازاریابی و توزیع خدمات- فعالان ساخت کفش- فعالان مزرعه زنبورداران- فعالان لوله کشی، آب، سیستم فاضلاب- فعالان محصولات لبنی- فعالان موزاییک، صنعت پلاستیک- بازرگانان نجاری، مبلمان- بازرگانان تولید آب میوه- بازرگانان اسید و بسته بندی- بازرگانان تولید چسب- تجار و بازرگانان تولید تشک های فوم- تجار و بازرگانان چیپس، اسنک شور- تجار و بازرگانان شرکت تولید نفت- تجار و بازرگانان تولید طلا و جواهر- تجار و بازرگانان پوشک ساخت- تجار و بازرگانان خدمات آبیاری- بازرگانان ساخت لوازم خانگی- بازرگانان بیسکویت، چیپس و ماکارون تولید- بازرگانان رادیو پخش- بازرگانان چوب پنبه و فوم- بازرگانان ساخت و ساز سد- بازرگانان ساخت محصولات ام دی اف

و صدها شرکت دیگر...

- معرفی ادارات دولتی و بازرگانی و موسسات دولتی و مالی و خصوصی و بین المللی
- فهرست قوا و وزراء و ساختار تشکیلاتی وپارلمانی و شهرداری ها و ...
- فهرست معلومات مختصر درمورد هر یک از ولایات زیر: 
(بامیان، بدخشان، بغلان، بلخ، پروانف، پکتیا، پکتیکاف، پنجشیر، تخار، جوزجان، خوست، دایکندی، زابل، سرپل، سمنگان، غزنی،غور، فاریاب، فراه، کابل، کاپیسا، کندز، کندهار، کنر، لغمان، لوگر، ننگرهار، نورستان، نیمروز،هرات، هلمند،ارزگان، بادغیس، وردک)
مشخصات کامل :مساحت (کیلومترمربع) هرولایت، نفوس (میلیون)، نفوس روستاها،سکتورهای اشتغال، زراعت، صنعت، ساختمان و معادن، خدمات، اداره عامه/حکومت وغیره
- فهرست آدرسها و شماره تماسهای ادارات، وزارت خانه ها، نهادها دولتی و خصوصی، بانکها، انجمن ها، بنیادها، موسسه های دولتی و خصوصی، بین اللمللی، دفترهای حکومتی، دفترهای بین المللی و دفترهای تجاری، سفارتخانه ها، صندوق ها، مراکزها، شبکه ها، رادیوها، روزنامه ها، سارمانها، رسانه ها، آزانس ها، اتحادیه ها و غیره...

- لیست تعدادی از شرکت ساختمانی ساخت و ساز و مواد و مصالح ساختمانی فعال

لیست شرکتها خارجی فعال در امر صادرات و واردات در افغانستان

لیست اقلام عمده صادراتی افغانستان

- نحوه اعلام مناقصات در افغانستان

- بانک های فعال در افغانستان (همراه با ادرس)

- لیست اقلام تولیدی و صادراتی افغانستان

 -  فایل اطلاعات اساسی عمومی و تجاری کشور افغانستان

  -  فایل آمار و اطلاعات کلان روابط تجاری ایران و افغانستان


  - فایل آمار واطلاعات کلان روابط تجاری افغانستان با کشورهای جهان

 - مقررات صادرات از کشور افغانستان

   - مقررات واردات به کشور افغانستان

     -  استاندارد کالاهای وارداتی به کشور افغانستان

     - مراحل ترخیص کالا از گمرکات افغانستان

     -  نکات مورد بحث در خصوص کالای وارداتی به کشور افغانستان

     - سیستم صدور مجوز برای ورود کالاهای پزشکی به کشور افغانستان

 

     - لیست اعضای VIP اتاق بازرگانی کشور افغانستان

     -  لیست اعضای پلاتینی اتاق بازرگانی کشور افغانستان

     - لیست اعضای طلایی اتاق بازرگانی کشور افغانستان

     -  لیست اعضای نقره ای اتاق بازرگانی کشور افغانستان

 

   -  لیست اتحادیه های صنفی رسمی در کشور افغانستان +شماره تماس

     - لیست تعاونیهای رسمی ثبت شده در کشور افغانستان+شماره تماس 

     -  لیست انجمن های رسمی ثبت شده در کشور افغانستان +شماره تماس 

         - لیست تاجران و صنعتگران کشور افغانستان  فعال در بخش های : (شامل نام شرکت، نام مدیر، نوع فعالیت و شماره تماس)

1- مواد خوراکی

2- لوازم آشپزخانه

3- ادویه

4- چای

5- گوگرد روغن و صابون

6- لوازم آرایش

7- پوشاک

8- الکتریک

9- سیگار

10- لوازم تحریر

11- خدمات

12- نخ

13- لوازم یدکی

14- ماشین آلات کشاورزی

15- خرده فروشی مصالح ساختمانی

16- دارو

17- تایر و بطری

18- و...

 

  - لیست تجار افغانستان

     - لیست شرکتهای دارویی افغانستان

     - لیست سازمانهای زنان در افغانستان

 

 

لیست اقلام عمده صادراتی ایران به افغانستان در 6 ماهه اول 1394

شامل: لیست اقلام محصولات و کالا و خدمات صادرشده از ایران به افغانستان در6ماهه  اول سال 1394
ارزش ریالی صادرات انجام شده، ارزش دلاری صادرات، میزان وزنی صادرات انجام شده، شرح تعرفه صادراتی

لیست اقلام عمده وارداتی ایران از افغانستان در 6 ماهه اول سال 1394

شامل: لیست اقلام محصولات و کالا و خدمات وارد شده ازافغانستانبه ایران در6ماهه  اول سال 1394

ارزش ریالی واردات انجام شده، ارزش دلاری واردات، میزان وزنی واردات، شرح تعرفه وارداتی

 


دانلود با لینک مستقیم

مقاله ملت سازی در افغانستان

اختصاصی از یارا فایل مقاله ملت سازی در افغانستان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله ملت سازی در افغانستان


مقاله ملت سازی در افغانستان

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:35

فهرست مطالب:

مقدمه
1. جغرافیای انسانی
2. تبیین وضعیت جامعه‏شناسی سیاسی
تغییرات عمودی و مؤلفه‏های ساختار طبقاتی
3. روند تطور روابط ج.ا. ایران با افغانستان
4. چالش‏ها و فرصت‏های روند نوین ملت سازی در افغانستان
6. ملاحظات راهبردی جمهوری اسلامی ایران
منابع:

 

 

«چالش‏ها، فرصت‏ها و تهدیدها» روند ملت سازی در افغانستان

مقدمه

روندهای جهان کنونی به گونه‏ای است که الگوهای کنش‏های متقابل، همواره در حال باز تولیدند. این امر ایجاد چارچوبی از محدودیت‏ها و فرصت‏ها را امکان‏پذیر می‏سازد که کشورها و دولت‏ها باید خود را با آن سازگار کنند. ارزیابی علمی، تحلیل و تبیین چالش‏ها، فرصت‏ها، آسیب‏ها و تهدیدها، مبتنی بر «نگرشی واقع بینانه» ضرورتی انکار ناپذیر است که هر کشور باید الگوی رفتاری خود را مبتنی بر آن تدوین و پیگیری کند. شناخت واقعی از قابلیت‏ها و امکانات واحد ملی از یک سو و از طرف دیگر، ترسیم اهداف و منافع معطوف به تأمین امنیت ملی، بر اساس واقعیت‏ها و هست‏ها و نه آنچه که باید باشد، اصلی است که چراغ راهنمای هر بازیگر بین‏المللی محسوب می‏شود.

الزامات استراتژیک ناشی از موقعیت «افغانستان»، همواره عنصر مهمی در تصمیم‏گیری بازیگران منطقه‏ای و فرا منطقه‏ای در خاور میانه بوده است؛ از این رو می‏توان گفت که «بازی بزرگ استراتژیک» کنونی در افغانستان، ترسیم کننده معادلات آینده امنیتی و استراتژیک خاورمیانه و حتی مناطق پیرامون آن طی قرن 21 خواهد بود. در سطح تحلیل کلان، استراتژی هژمونیک آمریکا و متحدین در منطقه، الزامات منافع ملی کشورهای همسایه؛ در سطح میانی تغییرات شکلی و به ویژه ماهوی در ساختار سیاسی افغانستان و در سطح خرد، جا به جایی متغیرهای تأثیر گذار بر ساختار سیاسی افغانستان نوین، موجد هنجارها و ساختارهای جدیدی در سیستم تابع منطقه‏ای شده است. در شرایط کنونی، مهم‏ترین ویژگی ماهوی تحولات در افغانستان، فرآیندی است تحت عنوان «دولت ـ ملت سازی».

 

«ملت سازی»، روندی جامعه شناختی ـ تاریخی است که از طریق آن، با کم رنگ شدن تمایزهای قومی، قبیله‏ای، نژادی، جنسیتی، زبانی و...، تعداد متنابهی از «مردم»، در «سرزمینی مشخص»، به «هویت مشترک تاریخی» دست می‏یابند و حفظ ارزش‏های آن را از وظایف حیاتی خود تلقی می‏کنند.

اصطلاح ملت سازی در دهه‏های 1320 تا 1330، در میان اندیشمندان علوم سیاسی که رهیافتی تاریخی داشتند، رواج یافت. نظریه ملت سازی، نخست به منظور توصیف فرآیندهای انسجام و پیوستگی ملی که منجر به استقرار دولت ـ ملت‏های مدرن که از اشکال متنوع سنتی دولت‏ها مثل دولت‏های فئودالی و پادشاهی، دولت‏های کلیسایی و امپراتوری متمایز است، به کار رفته است. (همشهری: 8/8/1385، ص 11).

«دولت سازی» نیز فرآیندی است که از طریق آن، رابطه بین دولت و مردم تنظیم شده، در قالب ساختارهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اساسا حقوقی تعریف و نهادینه می‏شود.

قطع نظر از مبانی نظری ملت سازی، به لحاظ جغرافیای تاریخی، افغانستان در منطقه حساس آسیای مرکزی قرار گرفته است؛ از یکسو به شبه قاره هند، از سوی دیگر، به آسیای مرکزی و چین و از سمت دیگر به آسیای غربی مرتبط است. سلسله جبال هندوکش که قسمت وسیعی از خاک کشور را پوشانده، همواره سد محکمی در مقابل مهاجمان بوده است. این کشور در دو قرن گذشته، حایلی میان امپراتورهای شرق و غرب بوده است. جدایی این منطقه از ایران و پیدایش کشوری به نام افغانستان به همین منظور بود. مقصود آن بود که دیوار مستحکمی بین مرزهای شرق و غرب وجود داشته باشد.

این منطقه در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، حایلی میان متصرفات انگلیس و روسیه بود. در این مدت، افغانستان بین مستملکات آن دو قدرت فاصله می‏انداخت و مانع از برخوردهای رویاروی آنها می‏شد؛ حتی در منطقه شمال غربی افغانستان نیز تنگه واخان را ضمیمه خاک افغانستان نگاه داشتند، تا بین هندوستان که در استعمار انگلیس بود، با آسیای مرکزی که در تصرف روسیه قرار داشت، فاصله و جدایی بیندازد.

در نیمه دوم قرن بیستم نیز افغانستان حایلی میان آمریکا و شوروی بود. حکومت افغانستان برای مدت‏ها نسبت به شرق و غرب حالت «بی طرفی» داشت. این بی طرفی را شرق و غرب نیز پذیرفته بودند و دولت‏های افغانستان نیز آن را اجرا می‏کردند، زمانی هم که این بی طرفی از سوی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) نقض شد، مشاجرات و درگیری‏های سختی آغاز گردید و این کشور به عنوان یکی از کانون‏های اصلی منازعه بلوک شرق و غرب تبدیل شد. اگر بخواهیم این گزاره کلی را به روابط افغانستان ـ آمریکا تعمیم دهیم، سه دوره مهم و اساسی در روابط دو کشور قابل شناسایی است.

دوره اول از سال 1357 تا سال 1371 را شامل می‏شود، در این دوره، آمریکا در چار چوب رقابت‏های دوران جنگ سرد، نوعی «جنگ نیابتی» را از طریق نیروهای جهادی افغانستان علیه شوروی (سابق) و حکومت کمونیستی کابل شروع کرده بود. در این دوره، اسلام گرایی و کاپیتالیسم در کنار هم و علیه کمونیسم عمل می‏کردند .

دوره دوم، از سال 1371 ـ با فرو پاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد ـ تا سال 1380 را شامل می‏شود. در این دوره، امریکا محیط منازعه‏آمیز داخلی افغانستان را به حال خود رها می‏کند؛ بدینسان، افغانستان برای مدت حدود یک دهه از مرکز توجه قدرت‏های جهانی خارج شد و به محلی برای منازعه گروه‏های مختلف تبدیل گردید نتیجه این دوره صف‏آرایی اسلام گرایان در مقابل هم بود که تا سال 1374 در شکل‏گیری بین گروه‏های جهادی و از سال 1373 تا سال 1381 در شکل‏گیری بین نیروهای جهادی ائتلاف شمال و طالبان تجلی یافت.

دوره سوم، از سال 1381 به بعد را شامل می‏شود که آمریکا به عنوان یک قدرت مداخله گر وارد عمل می‏شود و پس از حوادث یازدهم سپتامبر (2001) که فرصتی بنیادین را در اختیار امریکا قرار داد، در ائتلاف با جهادی‏ها، علیه طالبان قرار می‏گیرد.

با آشکار شدن تهدیدات ناشی از گروه «القاعده» برای امنیت جهان، به ویژه امنیت کشورهای غرب، این کشور بار دیگر در مرکز توجه بین المللی قرار گرفت. این مداخله به سقوط طالبان در کابل منجر شد؛ اما به فرو پاشی این گروه منجر نشد؛ زیرا این گروه به رغم عقب نشینی فاحش اولیه ـ به سمت مرزهای جنوبی افغانستان ـ اکنون سازماندهی مجدد شده است و در قالب سه گروه «القاعده»، «طالبان» و «حزب اسلامی حکمتیار»، علیه آمریکا و دولت مرکزی کابل عمل می‏کنند. (بررسی‏های راهبردی: 251، ص 4).

در مجموع، حمله آمریکا به افغانستان و سقوط حکومت «طالبان» موجب آغاز روند نوین «دولت ـ ملت سازی» در این کشور شد؛ این روند با چالش‏ها و موانعی رو به رو است که متأثر از عوامل مختلفی چون زمینه تاریخی ملت سازی، وضعیت جامعه‏شناسی سیاسی افغانستان، به خصوص شکاف‏های قومی ـ مذهبی و نقش بازیگران منطقه‏ای و بین‏المللی آن است.

هدف نوشته حاضر، بررسی ابعاد «روند ملت سازی در افغانستان»، مبتنی بر رهیافت جامعه‏شناسی ـ تاریخی و همچنین بر شماری چالش‏ها، تهدیدات و فرصت‏های ناشی از آن برای جمهوری اسلامی ایران است. بدین منظور، نخست به زمینه شکل‏گیری دولت در افغانستان می‏پردازیم و در بخش‏های بعدی به تبیین وضعیت جامعه‏شناسی سیاسی افغانستان، روند تطور روابط دو جانبه ایران با این کشور، چالش‏ها، فرصت‏ها و تهدیدات، روند جدید دولت سازی در افغانستان و در پایان «الزامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران» خواهیم پرداخت.

 

به طور کلی به لحاظ تاریخی، روند دولت سازی در افغانستان شامل پنج مرحله عمده است: مرحله اول، جدایی افغانستان از ایران و استقلال آن است. مرحله دوم، تجاوز شوروی به افغانستان و تشکیل حکومت کمونیستی است. مرحله سوم، خروج شوروی (سابق) از افغانستان و در پی آن تشکیل حکومت اسلامی مجاهدین است. مرحله چهارم، تشکیل حکومت توسط طالبان است و مرحله کنونی (پنجم) نیز تشکیل دولت به واسطه مداخله آمریکا در این کشور است.

صرف نظر از فرایند تاریخی ملت سازی ـ که شرح مختصر آن گذشت ـ در بخش‏های بعدی، به ویژگی‏های جامعه شناختی روند دولت ـ ملت سازی در افغانستان خواهیم پرداخت.

 

  1. جغرافیای انسانی

میزان جمعیت افغانستان حدود 20 تا 29 میلیون نفر (بسته به تعداد آوارگان)، متفاوت است. بر آورد می‏شود که از این میزان 38 درصد پشتون (طبق منابع دیگر حدود 50 درصد)، 25 درصد تاجیک، 19 درصد هزاره، 6 درصد ازبک و 12 درصد سایر گروه‏های قومی هستند.

از منظر مذهبی 84 درصد مردم مسلمان سنی، 15 درصد مسلمان شیعه و بقیه اقلیت‏های مذهبی 1 درصد را تشکیل می‏دهند. زبان‏های افغانستان پشتو، دری و عربی برای مراسم دینی است. نرخ باسوادی (افراد دارای 15 سال یا بیشتر که می‏توانند بخوانند یا بنویسند) در مردان 47 درصد و در زنان 15 درصد است. از جمعیت افغانستان 420 درصد بالای 14 سال، 55 درصد بین 15 تا 64 و 3 درصد 65 سال به بالا سن دارند و متوسط عمر نیز 46 سال است. (کورنا، 114: 1383).


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق در باره بحران اشتغال در افغانستان

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در باره بحران اشتغال در افغانستان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق در باره بحران اشتغال در افغانستان


تحقیق در باره بحران اشتغال در افغانستان

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:60

فهرست مطالب:

بودا در افغانستان تخریب نشد، از شرم فرو ریخت. ۳
جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم کرة زمین ۳
جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم ایران ۵
موضع جامعة جهانی در قبال افغانستان ۵
فاجعة افغانستان به روایت آمار ۶
افغانستان کشور بی تصویر ۱۰
تصویر تاریخی این کشور بی تصویر ۱۱
در افغانستان اقوام بزرگ عبارتند از : ۱۵
چرا سی در صد جامعة افغان  از افغانستان مهاجرت کرده است؟ ۱۷
فرهنگ افغانستان در مقابل مدرنیسم واکسینه شده است ۱۸
اوضاع جغرافیایی افغانستان و پیامدهای اقتصادی آن ۲۱
بازار خماری جهانی و نسبت آن با تولید مواد مخدر افغانستان ۲۹
مسألة مهاجرت و پیامدهای آن ۳۵
طالبان کیستند ؟ ۴۳
ملاعمر کیست؟ ۵۰
نقش سازمان های بین المللی در افغانستان ۵۳
زن افغان، زندانی‏ترین زن جهان ۵۴
خشونت افغان ۵۶
عاقبت جنگ در افغانستان ؟ ۵۷
حل بحران اشتغال ۶۰

 

 

بودا در افغانستان تخریب نشد، از شرم فرو ریخت.   چنانچه این مقاله را به طور کامل بخوانید حدود یک ساعت از وقت شما را خواهد گرفت. در همین یک ساعت، حداقل 12 نفر دیگر در افغانستان از جنگ و گرسنگی می میرند و 60 نفر دیگر از افغانستان آواره کشور های دیگر می شوند. این مقاله در توضیح علت این مرگ و آوارگی است. اگر این موضوع تلخ خیلی به زندگی شیرین شما مربوط نیست، از خواندن آن منصرف شوید.   جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم کرة زمین

در سال 2000 در جشنوارة پوسان در کشور کره جنوبی حضور داشتم و در پاسخ این سؤال که فیلم بعدی تو دربارة چیست، می گفتم: دربارة افغانستان. و بلافاصله مورد این پرسش واقع می شدم که "افغانستان چیست؟"

چرا این چنین است؟ چرا تا این اندازه می تواند کشوری در جهان مهجور باشد که مردم یک کشور آسیایی مثل کره جنوبی حتی نام افغانستان را به عنوان یک کشور دیگر آسیایی نشنیده باشند؟ دلیل آن واضح است. افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتی ندارد. نه به عنوان یک کشور اقتصادی که از طریق یکی از کالاهای آن به یاد آورده شود و نه به عنوان یک کشور صاحب علم که جهان را از دانش خود بهره‏مند کرده باشد و نه به عنوان یک کشور صاحب هنر که اسباب افتخاری شده باشد.

در امریکا، اروپا و خاورمیانه البته وضع فرق می کند و افغانستان به عنوان یک کشور خاص شناخته می شود. اما این خاص بودن نیز معنی مثبتی ندارد. آن ها که نام افغانستان را می شناسند آن را بلافاصله با یکی از این کلمات به صورت تداعی ـ معانی به یاد می آورند. قاچاق مواد مخدر، بنیادگرایی اسلامی طالبان، جنگ با روسیه، جنگ داخلی طولانی.

در این تصویر ذهنی نه نشانی از صلح و ثبات است، نه نشانی از آبادانی، پس نه هیچ توریستی را رؤیای سفر می آورد و نه هیچ بازرگانی را طمع سود.

پس چرا نباید فراموش شود؟ تا آن جا که می توان در کتاب های لغت در مقابل کشور افغانستان نوشت : افغانستان کشوری تولید کنندة مواد مخدر، با ملتی خشن و جنگجو و بنیادگرا، که زنان خود را زیر چادرهایی بدون منفذ پوشانده اند. به همة این ها اضافه کنید " تخریب بزرگترین مجسمة بودای جهان" را در بامیان افغانستان، که اخیراً تأثر همة کرة زمین را برانگیخت و تمام اهل فرهنگ و هنر را به دفاع از مجسمة بودای تخریب شده واداشت. اما چرا کسی بجز نمایندة امور انسانی دبیرکل سازمان ملل از مرگ قریب الوقوع یک میلیون انسان در افغانستان به دلیل فقر مفرط ناشی از خشکسالی اظهار تأسف نکرد؟ چرا هیچ‏کس از دلایل این مرگ ومیر سخن نمی‏گوید؟ چرا فریاد بلند همگان برای تخریب "مجسمة بودا" ست، اما کوچکترین صدایی برای جلوگیری از مرگ انسان های گرسنة افغان بر نمی آید؟ آیا در جهان معاصر مجسمه ها از انسان ها عزیزترند؟

نگارنده به عنوان کسی که به درون افغانستان سفر کرده است و تصاویر واقعی تر و زنده تری از این کشور و مردمش را به چشم دیده و همین طور به عنوان کسی که دو فیلم سینمایی را در فاصلة سیزده سال دربارة افغانستان ساخته است (اولی "بایسیکل ران" در سال 1366 و دومی " سفر قندهار " در سال 1379) و نیز به عنوان کسی که برای تحقیق دو فیلمی که ساخته، حدود ده هزار صفحه کتاب و اسناد گوناگون را مطالعه کرده است، تصویر متفاوتی از افغانستان با آنچه در ذهنیت مردم دنیاست سراغ دارد. تصویری پیچیده تر، متفاوت تر، غم انگیزتر و ای بسا مظلوم تر. تصویری که نیازمند توجه است تا فراموشی یا سرکوب. اما کجاست سعدیِ " بنی آدم اعضای یکدیگرند ؟! " تا بیهودگی نصب شعرش را بر سردر سازمان ملل ببیند.

 

جایگاه افغانستان در ذهنیت مردم ایران

تصور مردم ایران مبتنی است بر همان تصویری که مردم اروپا و امریکا و خاورمیانه از افغانستان دارند، البته از کمی نزدیکتر. کارگران ایرانی، مردم جنوب شهر تهران و اهالی شهرستان های کارگری ایران، افغان ها را دوست ندارند و آنها را رقبای کارگری خود می دانند و از طریق فشار به وزارت کار ایران خواستار بازگشت مهاجران افغان به داخل خاک افغانستان هستند. طبقة متوسط ایرانی معمولاً افغان ها را آدم های امینی می دانند که می توان، حداقل یکی از آنها را به عنوان آبدارچی یا خدمتکار درون دفتر کار خود گماشت. بسازبفروش ها، افغان ها را کارگران ساختمانی خوبی که بهتر از معادل ایرانی خود کار می کنند. و احیاناً مزد کمتری هم می‏گیرند، می دانند. مسئولین مبارزه با قاچاق مواد مخدر می دانند و راه حلی جز سرکوب قاچاقچیان و بیرون کردن همة افغان ها، برای فیصله دادن همیشگی به این مشکل پیشنهاد نمی کنند. پزشکان ایرانی آنها را علت شیوع برخی از بیماری هایی که پیش از این در ایران سابقه نداشت، از جمله سرماخوردگی افغانی می دانند و چون به جلوگیری از مهاجرت نمی توانند دل ببندند، راه حل را انجام واکسیناسیون از داخل افغانستان می دانند که در این زمینه موفق شدند برای جلوگیری از شیوع فلج اطفال، هزینة واکسیناسیون را برای ملت افغانستان نیز بپردازند.

 

موضع جامعة جهانی در قبال افغانستان

همیشه باید دید تیتر خبری ای که با نام هر کشوری قرینه است، چیست؟ تصویری که با اخبار در مورد هر کشوری به دنیا داده می شود ترکیبی است از واقعیات آن کشور و تصویری ـ تخیلی ـ تدوینی که قرار است مردم دنیا از جایی داشته باشند. اگر قرار باشد کشورهایی از جهان به یک جایی طمع کنند، لازم است از قبل زمینه های خبری اش را بسازند. آنچه من دریافته ام این است که متأسفانه در افغانستان امروز چیز چندانی به جز خشخاش برای طمع کردن وجود ندارد. پس افغانستان در اخبار همیشگی دنیا سهم کمی دارد و قرار نیست مشکلی از آن به این زودی ها حل شود. افغانستان اگر مثل کویت صاحب نفت و مازاد درآمد نفتی بود، می شد سه روزه آن را توسط امریکا از عراق پس گرفت و هزینة حضور ارتش امریکا را هم از مازاد درآمد نفتی کویت برداشت. همچنان که تا دیروز که شوروی وجود داشت، افغان می توانست به عنوان جنگنده علیه بلوک شرق و با عنوان شاهد ظلم کمونیست ها در رسانه های غربی مورد توجه قرار گیرد اما پس از عقب نشینی شوروی از افغانستان و فروپاشی آن، چرا امریکا که مدعی حقوق بشر است، نه برای ریشه کن کردن فقر این همه انسان که در خطر مرگ از گرسنگی هستند، و نه برای ده میلیون زنی که از تحصیل و فعالیت اجتماعی محرومند، گامی جدی پیش نمی نهند؟

برای آنکه افغانستان چیزی برای طمع کردن و بهره بردن دنیای امروزی ندارد. افغانستان دختر زیبایی نیست که دل هزاران نفر عاشق را بلرزاند، متأسفانه افغانستان امروز بسان پیرزنی است که هرکه طمع نزدیک شدن به او را داشته باشد با محتضری روبرو خواهد شد و هزینة این محتضر را کسی که آن را روی دست خود یافته است می پردازد و می دانیم که روزگار ما روزگار سعدیِ " بنی آدم اعضای یکدیگرند " نیست.

 

فاجعة افغانستان به روایت آمار

در افغانستانِ دو دهة اخیر هیچ آمار علمی ای گرفته نشده و همة آمارها نسبی و تقریبی است. طبق این آمارها، جمعیت افغانستان بیست میلیون نفر (1992). در طی بیست سال گذشته از بدو اشغال شوروی تا امروز، حدود 5/2 میلیون نفر کشته شده یا مرده اند. دلایل این مرگ و میر و کشتار یا حملات نظامی بوده است، یا تلف شدن از گرسنگی و آوارگی یا کمبود تجهیزات پزشکی. به عبارتی دیگر هر سال صد و بیست و پنج هزار نفر و یا روزی حدود سیصد و چهل نفر و یا هر ساعت حداقل دوازده نفر. یعنی در بیست سال گذشته در افغانستان در هر پنج دقیقه یک نفر از این فاجعه مرده یا کشته شده است. در جهانی که وقتی تنها چندین نفر در زیردریایی شوروی در حال مرگ بودند، ماهواره ها اخبار لحظه به لحظة آن را منتشر می کردند، در جهانی که اخبار تخریب مجسمة بودا را لحظه به لحظه شنیدیم، هیچ کس از مرگ ملت افغان در هر پنج دقیقه یک نفر، در طول بیست سال گذشته سخن نگفت.

در مورد آوارگی افغان ها، رقم فاجعه از این هم فراتر رفته است. طبق آماری دقیق تر، آوارگان افغان "خارج از افغانستان" به ویژه در ایران و پاکستان به شش میلیون و سیصد هزار نفر رسید. چنان چه این رقم نیز بر سال و روز و ساعت و دقیقه تقسیم شود، طی بیست سال گذشته در هر یک دقیقه، یک نفر از کشور افغانستان آواره شده است. که البته این آمار شامل کسانی که هر روز در اثر حمله ها و جنگ های داخلی از شمال به جنوب یا از جنوب به شمال افغانستان می گریزند، نمی شود.

به یاد نمی آورم که در دو سه دهة اخیر ده درصد ملتی کشته شده باشند و سی درصد ملتی از کشورشان گریخته باشند و باز هم جهان این اندازه با آن بی تفاوت برخورد کرده باشد. رقم کشته شدگان و آوارگان ملت افغانستان بر اثر جنگ های مستمر داخلی و خارجی معادل کل جمعیت کشور فلسطین است، اما سهم هم دردی با این مردم حتی توسط ما ایرانیان به ده درصد از هم دردی با مردم فلسطین یا بوسنی هم نمی رسد. با آنکه مرز و زبان مشترکی با افغان ها داریم.

وقتی برای سفر به داخل افغانستان از مرز می گذشتم در گمرک دوغارون تابلویی را دیدم که وارد شدگان را از دست زدن به اشیایی با اَشکال عجیب و غریب که" مین " نام داشت، بر حذر می داشت. زیر تابلو نوشته شده بود : " در هر 24 ساعت 7 نفر در افغانستان روی " مین" می روند، مراقب باشید شما امروز و فردا یکی از آن 7 نفر نباشید ". وقتی به داخل افغانستان رفتم در داخل یکی از کمپ های صلیب سرخ با آماری جدی‏تر از این برخوردم و معلوم شد که گروه کانادایی که برای خنثی کردن " مین " به سرزمین افغانستان آمده بودند، به دلیل وسعت فاجعه، اعلام ناامیدی کرده و بازگشته است. طبق همین آمار تا پنجاه سال آینده هر روز مردم افغانستان بایستی گروه گروه روی " مین " بروند تا شاید زمین های افغانستان آماده کشاورزی و زندگی شود. به دلیل این که هر گروه و دسته ای علیه گروه و دستة دیگر مین کار گذاشته اند، و همة این مین ها فاقد هر نوع نقشه‏ای برای جمع آوری بعدی بوده اند. فرم کارگذاری مین ها به صورت رفتار ارتش ها که در جنگ مین گذاری می کنند و در صلح آن را جمع می کنند نبوده است، بلکه مین ها برحسب ضرورت لحظة جنگی کار گذاشته شده اند و این مثابة آن است که ملتی در هرکجا علیه خودش مین کار گذاشته باشد و علاوه بر آن هنگامی که بارندگی شدید می شود، آب های سطحی زمین، مین ها را جا به جا می کند و کوره راه هایی که تا ساعاتی قبل از بارندگی امن بود را، دوباره ناامن می سازد.

این آمار میزان ناامنی برای زیستن در افغانستان را نشان می دهد و همین امر باعث تداوم مهاجرت است. چرا که هر افغان تصویری که از موقعیت خود دارد ناامنی و خطر است. خطر مردن از جنگ و گرسنگی و مریضی. پس چرا افغان مهاجرت نکند ؟ ملتی که سی درصدش مهاجرت می کنند، یعنی از آیندة خود به عنوان یک ملت ناامید شده است. بقیة آن هفتاد درصد نیز که مهاجرت نکرده اند به این دلیل است که ده درصدشان کشته شده یا مرده اند و شصت درصد دیگرشان، امکان خروج از مرز را نداشته اند. یا خارج شدند و توسط کشورهای همسایه بازگردانده شده اند.

همین تصویر ناامن برای خارجیان نیز باعث عدم حضور در کشور افغانستان شده است. تاجری که به دنبال منفعت و سود است هیچ گاه به چنین منطقة ناامنی پا نمی‏گذارد مگر آنکه تاجر مواد مخدر باشد و کارشناسان سیاسی دنیا ترجیح می دهند از کشور خودشان سوار هواپیما شوند و راهی کشوری در اروپا شوند و همین مسئله تحلیل وضعیت افغانستان را برای خروج از بحران دشوار کرده است. در حال حاضر نیز به دلیل تحریم سازمان ملل و نیز به دلیل ناامنی، غیر از سه کشور (رسمی) ویکی دو کشور (غیر رسمی) کارشناسی در افغانستان وجود ندارد. هرچه هست گمانه‏زنی های سیاسی از راه دور است و خود این امر باعث گنگ ماندن هرچه بیشتر اوضاع بحرانی کشوری است با این ابعاد فاجعه و تا آن اندازه بی خبری جهان معاصر. من به چشم خودم در حاشیة شهر هرات حدود000‚20 نفر زن و مرد و کودک را در حال مرگ از گرسنگی دیدم، چنان چه حتی دیگر نای راه رفتن را نداشتند و همگی در انتظار مرگ، روی زمین ها ریخته بودند. علت این مرگ و میر خشکسالی اخیر افغانستان بود. در همان روز خانم ژاپنی مشاور امور انسانی دبیرکل سازمان ملل هم از این 000‚20 نفر دیدن کرد و قول داد که جهان برای آن ها کاری خواهد کرد، اما سه ماه بعد از اخبار رادیو ایران شنیدم که همان خانم ژاپنی مشاور امور انسانی دبیرکل سازمان ملل، آمار کسانی را که از گرسنگی در سراسر افغانستان در حال مرگ هستند را یک میلیون نفر اعلام کرد. من اصلاً به این نتیجه رسیدم که مجسمة بودا را کسی تخریب نکرد. مجسمة بودا از شرم فرو ریخت. از شرم بی توجهی جهانیان به مردم مظلوم افغانستان، خودش از اینکه دید عظمت او به هیچ کاری نمی آید از هم پاشید.

در شهر دوشنبه تاجیکستان تصویری را دیدم از آوارگی حدود 000‚100 نفر از مردم افغان که از جنوب به شمال می گریختند. پای پیاده، گویی صحرای محشر بود. این تصاویر را هیچ گاه رسانه های دنیا نشان نمی دهند. کودکان جنگ زده، پای برهنه و گرسنه دهها کیلومتر را گریخته بودند. بعدها همین جماعتِ گریزان از پشت سر مورد حملة دشمن داخلی قرار گرفتند و از سوی تاجیکستان که به سویش پناه می بردند هم پذیرفته نشدند و هزار هزار، در جزیره ای بین افغانستان و تاجیکستان مردند، و مردند و مردند، و نه تو دانستی نه هیچ کس دیگر.

به قول خانم گلرخسار شاعر مشهور تاجیک : " اگر کسی از مردم دنیا برای این همه غمی که افغانستان دارد بمیرد، عجیب نیست. عجیب این است که چرا هیچ کس از این همه غم نمی میرد! "

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله خلاصه ماسترپلان زراعتی افغانستان

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله خلاصه ماسترپلان زراعتی افغانستان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله خلاصه ماسترپلان زراعتی افغانستان


دانلود مقاله خلاصه ماسترپلان زراعتی افغانستان

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:33

فهرست مطالب:

1. نظر عمومی:
2. پیشینه:

3- نقش چندین جانبه زراعت:
3 -1 : مصئونیت غذائی:
3-2 : بدست آوردن اسعار خارجی:
3-3 : تقلیل ناداری:
3-6 : بهبود عاید و وضعیت زنان:
3-5 : بدیل برای کوکنار:
3-4 : در زراعت بخش سکتور خصوصی غلبه دارد:
4 – اولویت های امتعه وی :
4- 1 باغداری

4-2 : مالداری:
4-2-1  تولید  توسعوی یا غیر متراکم مالداری:
4-2-2 تولیدات تکثیفی یا متراکم مالداری:
غله جات و مصئونیت غذائی:
5- اولویت های عمومی یا فراگیر:
5 – 1 منابع طبیعی :
5-2 : تحقیقات، ترویج و حفاظه نباتات:
5-3 سیستم های تمویل:
سازمان های اجتماعی ودهقانی
5-5  تساوی حقوق زن ومرد :
6- ارتقای ظرفیت کاری :
6-1 پلانگذاری :
6-2 : حمایه سکتور خصوصی:
6-3 فعالیت های ارزش فزائی و تشبثات زراعتی:
6-4 انتظام و کنترول کیفیت:
7- کمبودی ها در تحلیل:
سرمایه بشری:
7-2 زیرساخت فزیکی(زیربناها):
7-3 : پلان سرمایه گذاری:
جدول 2 – پلان سرمایه گذاری پنجساله، کتگوری سرمایه گذاری و پروگرام ها 2006-1010 (تمام اعداد به ملیون)
7-4 نتیجه گیری:

 

 

 

  1. نظر عمومی:

 

مجموعه اجزای مختلف ماستر پلان طوری ترتیب گردیده که 6 فیصد آهنگ رشد عمومی را در سکتور زراعت فراهم نماید. بدان اساس عواید زراعت طی 12 سال دو برابر خواهد شد. این آهنگ رشد بدلیل رونما شدن افزایش بزرگ در عاید و استخدام بخش غیر زراعت پیشه دهات، کدام تغیر قوی را در توزیع عواید دهات همراه نداشته و یا مقدار بهبودی حقیقی را درآن بوجود خواهد آورد. بدین معنی که مجموع عواید روستا از آن طریق نیز دو برابر میگردد. هرگاه سکتور شهری تمام رشد نفوس دهات را جذب نماید، طی این مدت عواید سرانه اهالی روستا دو چند میگردد. با در نظرداشت وضع کنونی رشد بسیار سریع جمعیت، مطابق معیارهای جهانی رسیدن به این هدف را مشکل مینماید. این ارقام بر استنتاج تخمینی از فصل های جداگانه این پلان متکی بوده و از این لحاظ بدست آمده است تا حدی یک تخمین معقول میباشد.

احتمالأ کمتر از مناصفه مجموع سرمایه گذاری پلان مستقیماً به هدف رشد معطوف میباشد. زیرا سرمایه گذاری های عمده در بازسازی فزیکی زیرساخت ها و انکشاف سرمایه بشری بیرون از این اهداف ماستر پلان قرار میگیرد. معقول خواهد بود گفته شود که مناصفه مبلغ مجموع سرمایه گذاری با اولویت بندی محتاطانه و تخصیص به اجزای در برآورده شدن این رشد ستراتیژی، ضروری خواهد بود.

ناگفته هویداست که سرمایه گذاری های دیگر پلان را نیز نمیتوان فاقد اولویت دانست. بطور مثال سرمایه بزرگی برای احداث جنگلات بکار برده می شود که نه فقط برای زراعت، بلکه برای کشور حایز اهمیت میباشد. چه این تضمین یک رشد زراعت پایداری را بوجود آورده میتواند. بهمین گو نه سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای برای ذخایر اضطراری غذا، تخصیصیه های معطوف به مقابله با ناداری و فقر ارائه گردیده که فواید اینها با رشدیکه بوسیله اعداد فوق ارائه شده، کاملاً کم میباشد.

 

  1. پیشینه:

ماستر پلان طی یک فرایند طولانی، مغلق و بسیار فراگیر که جلسات بزرگ و کوچکی را به سطح ملی و ولایات احتوا می نمود، انکشاف داده شده است. کمیته های بزرگی از افغانها و متخصصین خارجی فصل های جداگانه آنرا تهیه نموده اند. آن کمیته ها و دیعه خود را که بازتاب دهنده محصول مساعدت های اساسی خارجی میباشد، درآن طور شایسته بجا گذاشته اند. نیرومندی ماستر پلان وابسته به آن فصل ها میباشد که شرح مبسوط دورنما و نقطه آغاز کار مشرح به تطبیق گذاری پروژه های آماده شده را در بر می گیرند.

این فرایند به عدم تجانس زیاد در ارائه موضوع منجر شده که چاشنی این طعم در متن و این خلاصه عمومی بر جای مانده است. معهذا یک عده اولویت ها درین ضمن تصریح گردیده اند. اینها شامل مصئونیت غذایی، باغداری و مالداری می شوند که از طرف وزارت زراعت، مالداری و مواد غدایی قبلاً نیز مورد تأکید قرار گرفته بودند.

پلان سرمایه گذاری برای یک دوره بعدی پنج ساله مجموعاً به 1768.32 ملیون دالر بالغ می شود. این مقدار سرمایه گذاری، سرمایه ضروری برای سکتور ثانوی آبیاری را در بر نمی گیرد، زیرا فصل مربوط به آن هنوز توسط گروپی از کارشناسان تحت کار قرار دارد. تخمین های اولیه آنها اینست که سکتور ثانوی آبیاری طی پنجسال در حدود 688 ملیون دالر ضرورت خواهد داشت. اما البته در اینجا احتمال یک مقدار تداخل حسابی را نیز نمیتوان از نظر دور داشت. این رقم دست آوردهای سریع را بسوی اهداف مهمی را که درباره آنها توافق عمومی وجود داشت، احتوا مینماید. این پلان همچنان مبالغ هنگفتی برای آن وظایف را در بر می گیرد که از مسئولیت حکومت است (مثل ذخایر مواد غذایی اضطراری) و اخیراً توسط موسسات بین الملل ( از جمله پروگرام غذایی جهان) فراهم میشود. بناً در صورت ضیقی بودجه اینگونه سرمایه گذاری ها را میتوان بدست تعویق سپرد. به گونه یک مثال دیگر، حجم سرمایه گذاری برای باغداری گرچه بسیار بزرگ معلوم میشود، اما گستردگی آنچه که باید به دست آید و حجم خالص رشد سکتوری آن این فکر را تقویه مینماید که نمی شود از آن انصراف نمود. تصمیم گیری در باره این موضوعات در حیطه صلاحیت تهیه کننده گان ماستر پلان نبود. در موارد دیگر وقتی که مساعی برای کارآغاز میگردد. تفصیل موضوع به تحلیل پروژه گذاشته شده است، بالاخره، انکشاف دادن یک پلان فراگیر برای وزارت زراعت، مالداری و مواد غذائی به خودی خود باید این سند را پیگیری نماید. انکشاف اقلام بودجوی وزارت عمدتأ در فصل های جداگانه جای داده شده است. با وصف این، برای یک پلان فراگیر سرمایه گذاری به وزارت زراعت، و مواد غذائی لازم است تا همه آنها را با هم مدغم و توحید کرده بتواند. در هرحال، بخش زیاد بودجه انکشافی وزارت زراعت و مواد غذائی محتملأ مربوط به پروژه هائی میشود که در انطباق با اولویت های کالائی و وظیفوی تنظیم شده اند، تا به تمایل وزارت.

ماسترپلان، چهارچوب پلان و ستراتیژی 2004 را برای احیاء و انکشاف سکتور زراعت تفویض مینماید. در اقتصاد پرتحرک افغان با موازات توسعه دانش و مهارت ها، خیلی چیزها تغیر کرده است و اینها به دگرگونی های قابل ملاحظه ای در ارتباط به بسیاری موضوعات منجر شده اند. به خصوص آگاهی از نقش وزارت و اولویت های آن به اندازه زیاد تکمیل شده است.

 

3- نقش چندین جانبه زراعت:

زراعت بر اقتصاد و جامعه افغانی استیلا دارد. انکشاف اقتصادی فرایندی است که طی آن همچو اقتصاد از غلبه زراعت به غلبه ماشینی ساختن و خدمات تغیر شکل میدهد. اما در افغانستان بنابر طبیعت اساس منابع و اثرات آن بالای مزیت مقایسوی، ماشینی ساختن و خدمات شدیدأ به زراعت متکی خواهد بود. مهمتر از آن، حتی وقتی به موازات رشد اقتصادی اهمیت نسبی زراعت کاهش یابد، حجم مطلق آن وسیعأ افزایش یافته و به نیروی محرکه تغیر اقتصاد و حتی بیشتر از آن به وسیله کاهش فقر و محو کشت تریاک مبدل خواهد شد. ماستر پلان نقشه ای راه را برای تسریع این قوه محرکه و تغیرات بعدی در اقتصاد فراهم میسازد.

 

3 -1 : مصئونیت غذائی:

در کشوری با عاید نازل ، مصئونیت غذائی در مغز توده های مردم و حکومت آن جای مقدم را احراز میکند. زراعت در وهله اول با تولید احتیاجات اساسی غذائی هر خانواده مصئونیت غذائی را تضمین میکند. وقتی انکشاف صورت میگیرد، عاید برای خریداری غذا، هم برای کشور و هم برای خانواده های جداگانه بوجود میآید و این امر زمینه را برای اختصاص یافتن به تولیدیکه با بنیاد منابع طبیعی بهترین سازگاری را نشان بدهد، فراهم میسازد. برای افغانستان، ضروری آنست که محصولات عمده غذائی در ساحات رو به کاهش به شکل تشدیدی تولید شوند، تا ساحات مرتبأ جدید برای تولید محصولات با ارزش تر که اهداف دیگری را پیگیری میکنند، آزاد شوند.

ماسترپلان نیاز های تولیدی را در فصل مربوط به مصئونیت غذائی بیان میکند. در فصل مذکور همچو پالیسی های مربوط به حالت اضطرار که از اقلیم و دیگر موانع در برابر میلان صعودی تولید بوجود میآید، نیز تشریح شده اند. در دراز مدت، ماسترپلان به چنان افزایش زیاد در عواید زراعت و مزد مردمان روستائی و اشتغال آنها نیل دارد که مصئونیت غذائی بوسیله عاید مکفی حتی درسال های دشوار تضمین شده میتواند.

مصئونیت غذائی تنها به مفهوم کالوری مکفی نیست. سؤ تغذی و کمبودی های عناصر مغذی قلیل در افغانستان به خصوص در میان اطفال انتشار وسیع دارد. طوریکه احصائیه های بلندی قد در برابر وزن، واضح میسازد که 45 الی 55 فیصد اطفال پائین سن 5 سالگی از سؤ تغذی مزمن رنج میبرند. فصل مربوط به مصئونیت غذائی به این موضوع میپردازد. این موضوع نیز در خور توجه است که در ممالک دارای عاید نازل، وقتی تولیدات باغداری توسعه مییابند، اخذ مواد مغذی از مدرک محصولات این تشبث به اندازه زیاد افزایش پیدا میکند. زیرا سبزی ها و میوه های کیفیت نازلتر داشته و برای فروش و صادرات مساعد نیستند به قیمت ارزان قابل دسترسی میگردند. بناء اولویت باغداری دارای اثرات مساعد بالای وضع تغذی نفوس دهات بوده میتواند.

 

3-2 : بدست آوردن اسعار خارجی:

زراعت همیشه در صادرات افغانستان نقش مسلط داشته و در آینده های نزدیک نیز این نقش را حفظ خواهد کرد. این بدلیل آنست که طبیعت خداداد این سرزمین برای تولید میوه جات خشک و مغزباب کیفیت عالی، سازگار میباشد.

بازار این محصولات در حال گسترش است و افغانستان در این مارکیت ها موقف نیرومند تاریخی را دارا است. ماسترپلان در باره سرمایه گذاری عظیم و اعمار موسسات ضروری برای بهره گیری از این امکانات باالقوه شرح مبسوط را احتوا میکند. انتظار میرود که افزایش صادرات میوه خشک و مغزباب به تنهائی طی ده سال آینده به یک ملیارد دالر در سال بالغ شود.

 

3-3 : تقلیل ناداری:

روستا، جایگاه عمده مردمان فقیر است. نصف اهالی دهات با داشتن کمتر از یک دالر عاید روزانه در خط فقر قرار دارند و این علی الرغم سرازیر شدن پول هنگفت از بابت کشت کوکنار میباشد. تهی دستان دهات، آنهائی نیستند که بخش عمده محصولات زراعتی را تولید میکنند. تهی دستان عمدتأ بخش غیرزراعتی اهالی ده میباشند. اما برخلاف زمیندارانی که بخش عمده محصولات زراعتی را تولید میکنند، مطابق به معیارهای محل فقیر دانسته نمی شوند . آنها از بابت کار خود و زمین خود عاید بدست می آورند , د رحالیکه تهی دستان اغلباً تنها متکی به کار خود میباشند .

   مردمان زیادی در ده دارای آنقدر ساحه زمینداری کم هستند که نه منبع عاید عمده و نه منبع اشتغال آنها قرار گرفته می تواند . اینگونه اشخاص که معمولاً دهقان تصنیف میشوند، بخشی از نفوس غیر روستائی را تشکیل میدهد . ضروری است تا اشتغال درین بخش غیر زراعت کار به صورت کتلوی افزایش پیدا نماید .

اجناس و خدمات ایکه این بخش غیر زراعتی تولید میکند با آنکه تقریباً بصورت کامل مورد تقاضای بازار های محلی است ولی آنها بدلیل کیفیت و مخارج انتقالات نمی توانند د رلندن , پاریس یا توکیو بفروش رسانده شوند . بناً وقتی آنها رشد میکنند , باید همزمان عاید زراعت نیز آنقدر بالا رفته باشد تا پیشرفت و جذب آنها را تامین کرده بتواند .

در جائیکه عواید زراعت سریعأ رشد میکند، بازار شهرها جای ارزانی اند. وقتی رشد شهری نباشد، آنها جای افسرده و توأم با فقر و بیکاری میباشند. صعود عواید فارم بخش غیر زراعتی ده را به پیش میراند و مساعی برای رشد آن بدون افزایش تقاضا در زراعت یابه ناکامی می انجامد و یا طور ساده سبب انتقال عاید در بین تهی دستان میگردد. بناء ماسترپلان روی فعالیت هائی تأکید دارد که سبب تزئید سریع عاید زراعت میشود و بدینگونه اشتغال و افزایش اندازه دستمزدها را تشویق مینماید. در این ارتباط مساعی برای توسعه سهمگیری در این فعالیت ها موثر بوده و بخش مهم ماسترپلان را میسازد. در حالیکه این فرایندها موثر میباشند، ماسترپلان به جوانب مختلف مصئونیت غذائی برای تهی دستان و پروگرام عملی مستقیم جهت بالابردن عائد تهی دستان و ساحات دارای منابع کم توجه را جلب مینماید.

 

3-6 : بهبود عاید و وضعیت زنان:

وضعیت زنان روستائی با مسئله فقر مناسبت نزدیک دارد. ماسترپلان به انکشاف مالداری تکثیفی که از جانب تولیدی از پیش متعلق به زنان بوده است، اولویت زیاد قائل میگردد. اینجا امکاناتی بوجود میآید تا زنان در بازار یابی محصولات حیوانی، به خصوص محصولات لبنی به کار گرفته شده و بدین ترتیب کنترول بر عواید خود را ببیشتر نمایند. اولویت باغداری نیز امکان تأمین سهم گیری فعال زنان را در تولید و بازاریابی فراهم میسازد. اما مساعی خدمات برای تأمین کار به گرایشات ماضی جهت دورنگهداشتن زنان از سهمگیری و بدین گونه دور نگهداشتن آنان از امکانات باالقوه تکنالوژی برای ازدیاد عاید شان مورد توجه قرارمیگیرد. یقینأ باید عده زیاد زنان منحیث ماموران پروگرام های توسعه، بخصوص در ساحه مالداری و باغداری تربیه شوند.

 

3-5 : بدیل برای کوکنار:

کوکنار به دهقانان سالانه به اندازه 600 ملیون دالر عاید فراهم می آورد. زارعان کوکنار از این مبلغ، 300 ملیون آنرا به بخش غیرزراعتی بمصرف میرسانند. باغداری چندین ساله ( میوه جات، مغزباب و تاکستان) تقریبأ مناصفه عاید خالص کوکنار را در فی هکتار زمین تولید کرده میتواند. ساحه این محصولات با ارزش میتواند وسیعأ توسعه داده شده و حاصل ساحات موجوده به اندازه زیاد بالابرده شود.

تأکید برای توسعه کریدت برای روستا که در ذیل و در فصل مربوط به کریدت برای روستا تذکر یافته از لحاظ محو نقش تریاک منحیث منبع عمده تمویل برای بقیه فعالیت های زراعتی بسیار مهم میباشد.

پلان عظیم باغداری به صورت خاص و در ترکیب با دیگر اجزای ماسترپلان نه فقط امکانات بالقوه را برای تفویض عاید کوکنار فراهم میسازد، بلکه فراتر از آن رفته، به موضوع کاهش دادن فقر میپردازد.

دهقانان فقط با بزرگ شدن تدریجی درختان و غرس تاکستان احساس ثروتمندی میکنند. اما اهالی غیرزراعتکار دهات دیر تر از مزیت بالارفتن عایدات نقدی مستفید خواهند شد. بناء، ضروری پنداشته میشود تا مخارج بزرگ روی زیرساختارهای کارزا در دهات آغاز شود. اینکار البته شامل بازسازی راههای دهات و سیستم های آبیاری خواهد بود که برای دوام رشد آنها ضروری است.

 

3-4 : در زراعت بخش سکتور خصوصی غلبه دارد:

اکثریت متشبثین بخش خصوصی در افغانستان را مردم زراعت کار تشکیل میدهند. عده آنانیکه دارای زمین های کافی هستند نه فقط برای معیشت خود بلکه برای فروش محصولات شان کار میکنند که نفوس آنها تقریبأ به یک ملیون میرسد. بخش غالب سکتور صنایع مربوط به عوامل تولید زراعتی و معطوف به تولید جهت فراهم آوری خدمات به دهقانان و تشبثات غیرزراعتی مربوط به زراعت میباشد. این متشبثین خصوصی مردم قویأ توافق پذیر هستند.

ماسترپلان، به خدمات عمومی ضروری که بسیج مکمل این امکانات وسیع باالقوه را میسر سازد اولویت داده و آنرا در برابر یارانه ها (سبسایدیها) برای تهیه هرگونه جنس و خدماتیکه در بخش خصوصی تولید شده بتواند، حمایت مینماید. ماسترپلان به قوانین و مقرراتیکه میتواند رشد سکتورخصوصی باالخصوص صادرات را تشویق نماید، توجه میکند. اما، زارعین بخش خصوصی و متشبثین، باالخصوص در افغانستان در این مرحله از بازسازی و انکشاف برای آنکه بتوانند در بازار های بین المللی قابلیت رقابتی داشته باشند، به خدمات جدی حکومت نیاز دارند.بعضی ازین خدمات کاملاً موقتی اند، چه بسیاری توسط کمکهای خارجی و بیرون از موسسات دولتی فراهم گردیده و ازبین میروند . اما بسیاری شان برای مدت طولانی ضروری میباشند .

بنآ ماستر پلان، ایجاد موسسات و سرمایه گذاری های وسیع جهت فراهم آوری خدمات را برای مساعدت به سکتور خصوصی مطالبه می نماید . از آنجائیکه منابع مالی و حتی بیشتر از آن پرسونل ورزیده و دارای قابلیت کاری موسسوی کم یاب اند , ماستر پلان اولویت دادن به این خدمات را معقول میداند .


دانلود با لینک مستقیم