یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

بیت المال در نهج البلاغه

 این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...

الف) جایگاه ثروت در اسلام

بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است.در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.

ب) جایگاه بیت المال

آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.2ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.3ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.5ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ... .

ج) ماهیّت بیت المال

امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناةُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.

د) آثار بیت المال

على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:

1ـ اصلاح امور

و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.

2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال

کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.

3ـ دوام حکومت

و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.

4ـ اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح

ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به على جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[10]؛سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، براى جهادِ با دشمن، تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهاى خود را بر طرف سازند، پا نمى گیرند.از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادى، استقلال سیاسى است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمى تواند نیروهاى مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهاى پیشرفته کند و با نبود نیروى مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسى، تأمین نمى شود.آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، مى نویسد:اگر بیت المال نباشد، نیروهاى مسلَّح براى تأمین زندگى، باید در پى شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگى براى جهاد با دشمن، از بین مى رود.[11]

ه) راههاى جلب مالیات

یکى از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانى مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههاى جلب مالیات، ... مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد.این مطالب، از چشم مولا على علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لاى خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههاى جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامى ـ انسانى، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگى به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانى در مسایل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در پى دارد و رعایت آنها، نقش بسزایى در تحول و بهبودى سیستم مالیاتى دارد.

1ـ آباد کردن زمین


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه

مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه

اختصاصی از یارا فایل مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه


مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:38

بیت المال در نهج البلاغه

 این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.
هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.
اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...

الف) جایگاه ثروت در اسلام

بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است.
در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.

ب) جایگاه بیت المال

آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:
1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.
2ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.
3ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.
4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.
5ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ... .

ج) ماهیّت بیت المال

امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:
إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناةُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛
این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.

د) آثار بیت المال

على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:

1ـ اصلاح امور

و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛
خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.
امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.

2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال

کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛
تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.
روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.

3ـ دوام حکومت

و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛
حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.
این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.
یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.

4ـ اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح

ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به على جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[10]؛
سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، براى جهادِ با دشمن، تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهاى خود را بر طرف سازند، پا نمى گیرند.
از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادى، استقلال سیاسى است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمى تواند نیروهاى مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهاى پیشرفته کند و با نبود نیروى مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسى، تأمین نمى شود.
آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، مى نویسد:
اگر بیت المال نباشد، نیروهاى مسلَّح براى تأمین زندگى، باید در پى شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگى براى جهاد با دشمن، از بین مى رود.[11]

ه) راههاى جلب مالیات

یکى از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانى مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههاى جلب مالیات، ... مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد.
این مطالب، از چشم مولا على علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لاى خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههاى جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامى ـ انسانى، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگى به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.
هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانى در مسایل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در پى دارد و رعایت آنها، نقش بسزایى در تحول و بهبودى سیستم مالیاتى دارد.

1ـ آباد کردن زمین

و لیکُنْ نظرُکَ فی عِمارةِ الأرضِ أبْلَغَ من نظرِکَ فی استجلابِ الخَراج؛ لأنَّ ذالک لا یُدْرَکُ إلّا بالعِمارة و مَنْ طلب الخَراجَ لغیر عمارةٍ أخْرَبَ البلادَ و أهْلکَ العبادَ و لمْ یستَقِمْ أمْرُه إلاّ قلیلاً.[12]
باید تلاش تو در آباد کردن زمین، بیشتر از جمع آورى خراج (مالیات) باشد؛ زیرا، خراج، جز با آبادانى، فراهم نمى شود و هر کسى، بخواهد خراج را بدون آبادانى زمین به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتى، دوام نخواهد آورد.
آیت الله حسن زاده، در پى شرح این فراز از نهج البلاغه مى نویسد:
امام على، در این بخش، اشاره کرده است که کم درآمدى صاحبان زمین، ناشى از والیان بدى است که تمام همّ و غمّ آنان، جمع آورى مالیات است، بدون رعایت حال رعیّت و کشاورزان.[13]

2ـ رسیدگى به شکایت مالیات دهندگان

فإنْ شَکَوْا ثِقَلاً أوْ عِلّةً أوْ انقطاعِ شِرْبٍ أوْ بالَّةٍ أوْ إحالَةَ الأرضِ اغْتَمَرها غَرَقٌ أوْ أجحفَ بها عطشٌ خَفَّفْتَ عنهم بما تَرْجوُ أنْ یَصْلُحَ به أمْرُهُم.[14]
پس اگر مردم، از سنگینى مالیات یا آفت زدگى یا خشک شدن آب چشمه ها یا کمى باران یا خراب شدن زمینى در سیلابها یا خشکسالى، شکایت کردند، در گرفتن مالیات، تا آن اندازه اى که بفهمى امورشان سامان مى یابد، تخفیف بده.
دهقانان، از همه طبقات، زحمتکش تر و پرتلاش ترند و از سویى، زندگى آنان، اسیر عوامل طبیعى و پدیده هاى جهان طبیعت، همانند خشک سالى، سیل، سرما، گرما است. از این رو، آنان، نیاز بیشترى به توجه و همراهى حکومت دارند.
این فراز از فرمان امام على علیه السلام اشاره به این مطلب دارد.
ابن ابى الحدید، در باره زیاد نگرفتن مالیات و آثار منفى آن مى نویسد:
استاندار اهواز، در حکومت انوشیروان، بیشتر از معمول، مالیات جمع آورى کرد و براى انوشیروان فرستاد. انوشیروان، فرمان داد که آنها را به صاحبانش مسترد کنند. سپس گفت: زیاد کردن ثروت شاه از مالیات نابه حق رعیت، همانند بنا کردن سقفى است بر پایه هاى لرزان و سست.[15]

3ـ عفو از مالیات

و لا یَثْقُلَنَّ علیک شی ءٌ خَفَّفْتَ عنهم به المؤونة عنهم؛ فإنَّه ذُخْرٌ یَعودُونَ به علیک فی عِمارةِ بلادِکَ و تَزیینِ ولایتکَ مع اسْتِجْلابکَ حُسنَ ثَنائهم وَ تَبَجُّحِکَ باستفاضَة العدل فیهم[16]؛
هرگز، تخفیف دادن در مالیات، تو را نگران نسازد؛ زیرا، آن، اندوخته اى است که در آبادانى شهرهاى تو و آراستن ولایتهاى تو، نقش دارد و رعیت، تو را مى ستایند، و تو، از گسترش عدالت میان مردم، خشنود خواهى شد و به افزایش قوّت آنان، تکیه خواهى کرد.
آیت الله حسن زاده، پس از شرح و تفسیر این بخش از فرمایش امام على علیه السلام مى نویسد:
توجه به عمران و شکایات و تخفیف مالیات، براى حکومت، آثار مثبتى را به همراه دارد و والى، از این رهگذر، ضرر و زیان نمى کند؛ زیرا:
اولاً، آبادى بلاد، منافع و سودش، به حکومت و والى نیز خواهد رسید.
ثانیاً، آبادى و عمران سرزمین، زینت و افتخار حکومت به شمار مى آید.
ثالثاً، این کار، موجب مدح و ثناى مردم را نسبت به حکومت و نیز عدالت و اعتماد آنان را فراهم مى کند.
رابعاً، اگر شرایطى پیش بیاید که دولت، محتاج قرض گرفتن از مردم شود و نیازمند فداکارى جانى و مالى آنان باشد، آنان، به راحتى، پاسخ مى دهند.[17]
ابن ابى الحدید، در این بخش، پس از شرح و تفسیر مى نویسد:
در نامه شاپور، پسر اردشیر، به فرزندش، مطالبى همانند فرمایش امیر مؤمنان، یافته مى شود.
او، این نامه را چنین گزارش کرده است:
از وضع خراج و درآمد املاک، بازرسى کن، به وجهى که مایه بهبود خراج دهندگان باشد، زیرا، در بهبودى امر خراج و بهبود حال خراج دهندگان، بهبودى حال دیگران نهفته است و دیگران را، جز بدانها، بهبودى میسر نیست؛ زیرا همه مردم، نان خورِ خراج دهندگانند. و باید توجه تو به آبادى زمین، بیشتر باشد از توجه به جلب خراج، زیرا، خراج جز از زمین آباد، به دست نیاید ... .[18]

و) منزلت ممیّزان مالیات

امام على علیه السلام در نامه پنجاه و یکم، در شأن و جایگاه ممیّزان مالیاتى، اوصافى را بیان کرده است که افزون بر شأن، ارزش و شرافت کارگزاران بیت المال، نشانه جایگاه و منزلت بیت المال نیز هست؛ زیرا، تا بیت المال، اهمیت و منزلت نداشته باشد، کارگزارانش، ارزش پیدا نخواهند کرد.
این اوصاف چنین است:

1ـ خزینه داران مردم

فإنَّکم خزّانٌ الرعیة؛ پس همانا، شما (مأموران مالیات) خزینه داران مردم هستید.[19]

2ـ نماینده امت

فإنَّکم ... وکلاءُ الأُمة؛ پس همانا شما، نمایندگان امت مسلمان هستید.[20]

3ـ سفیران پیشوایان

فإنَّکم ... سفراءُ الأئَمة؛ پس همانا، شما، ... سفیران پیشوایان هستید.[21]

ز) صفات و وظایف ممیّزان مالیات

یکى از اهداف اساسى دین مقدس اسلام، برقرارى عدالت اجتماعى و قسط قرآنى در جامعه اسلامى است. بى گمان، تحقق چنین هدف و آرمان مقدسى، به عوامل فراوانى، بستگى دارد.
از جمله مهمترین عوامل نقش آفرین، کارگزارانِ شایسته از نظر ایمان و اخلاق و رفتار است. از این رو، امام على علیه السلام در موارد بسیارى، به کارگزاران خویش، تأکید و سفارش مى کند که بهترین افراد را به عنوان همکار گزینش کنند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بیت المال در نهج البلاغه

سیره پیامبر اکرم در بیت المال

اختصاصی از یارا فایل سیره پیامبر اکرم در بیت المال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

سیره پیامبر اکرم در بیت المال

معناى بیت المال

کلمه بیت المال مرکب از دو واژه ((بیت)) و ((مال)), به معناى خانه دارایى و خزینه مال است. و در اصطلاح به دو معنا مىآید: گاهى به معناى اموال عمومى و حکومتى و هر آنچه که مردم به نحوى در آن حق دارند, استعمال مى شود و گاهى به معناى مکانى که اموال عمومى در آن نگهدارى مى شود. معناى اول قائم به اموال است و معناى دوم قائم به مکان است.

با نگاهى در منابع روایى و تاریخى به دست می آید که لفظ بیت المال و استعمال آن در زمان پیامبر اکرم(ص) وجود نداشته است. بلکه این اصطلاح در چند دهه بعد از وفات آن حضرت, خصوصا در زمان حکومت على(ع) رواج یافته است. بنابراین اگر این اصطلاح در زمان حاضر در مورد اموال عمومى در زمان پیامبر اکرم(ص) به کار برده مى شود, از باب حکایت از معناى آن خصوصا معناى اول آن است, نه این که این لفظ در گفتار پیامبر(ص) و صحابه در زمان حکومت آن حضرت استعمال شده باشد(1)

O سیره پیامبر(ص) در اداره بیت المال

گرچه دوران حکومت پیامبر(ص) و به تبع آن, اداره امور بیت المال از ناحیه آن حضرت, محدود به ده سال بود و از طرفى منابع تإمین کننده بیت المال و مصارف آن محدود به مدینه و اطراف آن بوده است, ولى با این حال شیوه آن حضرت در گردآورى, حفظ و نگهدارى, تقسیم و مصرف آن در موارد خاص خود داراى جایگاه خاصى است. چه این که سیره علمى و عملى آن حضرت نشان از حضور قطعى قدرت سیاسى و مدیریتى وى در اداره امور مالى مسلمانان مى باشد. و این مى تواند سرمشق مناسبى براى تمام مدیران بیت المال باشد. همان طور که حضرت على(ع) خود را ملزم به تبعیت از آن حضرت در مدیریت بیت المال مى داند و سیره آن حضرت را سرمشق رفتارهاى خود قرار مى دهد; چنانچه مى فرماید:

(( و انى حاملکم على منهج نبیکم(ص) و منفذ فیکم ما امرت به ان استقمتم لى و بالله المستعان الا ان موضعى من رسول الله(ص) بعد وفاته کموضعى منه ایام حیاته فامضوا لما تومرون و قفوا عند ما تنهون عنه(2);من شما را به راه و روش پیامبر (ص) خواهم برد و به آنچه فرمان داده شده ام درباره ى شما عمل خواهم کرد. اگر به آنچه مى خواهم[ تن سپردید و] مستقیم شدید و[ البته] از خدا باید یارى جست. بدانید که موضع من نسبت به رسول الله(ص) پس از رحلت او همچون موضع من در دوران زندگى اوست. پس نسبت به آنچه امر مى شوید, ملتزم و نسبت به آنچه نهى مى شوید, متوقف شوید.))

و نیز مى فرماید: ((کان خلیلى رسول الله(ص) لا یحبس شیئا لغد و کان ابوبکر یفعل و قد رإى عمربن الخطاب فى ذلک ان دون الدواوین و اخر المال من سنه الى سنه و اما انا فإصنع کما صنع خلیلى رسول الله(ص) ;(3) دوستم رسول خدا(ص) چیزى را براى فردا نگه نمى داشت و ابوبکر این کار را مى کرد و[ اما] عمر بن خطاب در این کار نظر کرده و دفاتر حقوق و عطایا را تدوین کرد و مال را از این سال تا آن سال به تإخیر انداخته[ و انبار مى کرد] و اما من همان کارى را مى کنم که دوست من رسول خدا (ص) مى کردند.))

و باز مى فرماید: ((محوت دواوین العطایا و اعطیت کما کان رسول الله(ص) یعطى بالسویه و لم إجعلها دوله بین الاغنیإ(4); دفاتر حقوق و عطایا را[که به دستور عمر طبق ملاک هاى طبقاتى تعیین شده بود] از بین بردم. و مانند رسول خدا(ص) که به طور مساوى تقسیم مى کرد, آن را به مساوات تقسیم کردم و آن را در دست توانگران قرار ندادم.))

امام صادق(ع) نیز بر تإسى از سیره پیامبر(ص) تإکید مى کند, شیوه آن حضرت را به عنوان حکم خداوند مطرح مى کند. نمونه اش جواب از سوالى درباره نحوه تقسیم بیت المال است که مى فرماید: ((هذا هو فعل رسول الله(ص) فى بدو امره(5); این[ تساوى در حقوق] همان شیوه رسول خدا(ص) در[ همان] ابتداى حکومتش است((

از جمله اوصاف مهدى(ع) نیز اداره امور بیت المال به شیوه پیامبر(ص) ذکر شده است. عبدالله بن مسعود از پیامبر(ص) در مورد اوصاف آن حضرت نقل مى کند که: ((یقسم المال بالسویه و یجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامه;([ (6مهدى (عج]( مال را طبق مساوات تقسیم مى کند و خداوند قلب هاى این امت را لبریز از بى نیازى خواهد کرد.))

O منابع مالى بیت المال

1 ـ انفال

((انفال)) عبارت است از هر مالى که اختصاص به مقام نبوت و ولایت امر دارد.(7) (یسئلونک عن الانفال قل الانفال لله وللرسول);(8) ((اى پیامبر! از تو در مورد انفال سوال مى کنند, بگو: انفال مال خدا و رسول اوست.))

زمین هاى بایر, سواحل دریاها, جنگل ها, کوه ها, اموال پادشاهان, غنائم برجسته و مال بى وارث از مصادیق انفال هستند که پیامبر اکرم(ص) طبق مصلحت اسلام و مسلمین, از آن ها بهره بردارى و به مصرف مى رساند.(9)

2 ـ خمس

((خمس)) عبارت است از یک پنجم درآمد سالانه و بعضى اموال دیگر که به حاکم اسلامى تحویل داده مى شود.

(واعلموا إنما غنمتم من شیىء فإن لله خمسه و للرسول...);(10)((اى مومنان بدانید که هر چه به شما غنیمت رسد خمس آن, مال خدا و رسول اوست((.

منفعت کسب, معدن, گنج, مال حلال مخلوط به حرام, غواصى, غنیمت جنگى و زمینى که کافر ذمى از مسلمان بخرد, از مواردى است که خمس به آن تعلق مى گیرد.(11) بله در زمان پیامبر اکرم(ص) طبق تصریح مورخان و مفسران و فقهإ, خمس اختصاص به غنیمت هاى جنگى داشته است و در غیر آن, پیامبر اکرم(ص) از مردم خمس نگرفته است. گرچه بعضى از عالمان گفته اند که خمس در زمان پیامبر اکرم(ص) اختصاصى به غنایم جنگى نداشته بلکه از مطلق درآمد بوده است, و مستند خود را نامه هاى آن


دانلود با لینک مستقیم


سیره پیامبر اکرم در بیت المال