12 ص
تاریخچه آب و هوایی نمایشگاه ایالت آیوا
نمایشگاه ایالت آیوا میزبان یکی از بزرگترین نمایشگاه باز در ایالت آیوا است جایی که مردم برای جشن هر ساله جمع می شوند. فعالیتهای وسیع خارج از ساختمان مردم را در معرض تجهیزات آب و هوایی قرار می دهد که آیوا دارد و با شرکت کنندگان نمایشگاه که حالا حدود 1 میلیون نفر در سال هستند، آب و هوا به داشتن نقش مهم در تجربه بازدید کنندگان طی فصل نمایش گاه ادامه می دهد.
تاریخ این نمایشگاه معروف است و به 150 سال پیش می رسد، ابتدا در Des Moines . با این وجود قبل از 1880 ، محل های دیگری در طول ایالت ، اساساً در قسمت شرقی آیوا، خانه ای برای نمایشگاه در اختیار قرار می داد. نبود یادداشتهای کامل برای این محل ها مانعی ایجاد می کند وقتی سعی می کنیم برای نمایشگاه هواشناسی ایجاد کنیم.Des Moines ، از طرف دیگر یادداشتهای آب و هوایی کامل دارد که به تاریخ 1878 بر می گردد و در نتیجه داده های لازم برای ایجاد هواشناسی برای نمایشگاه را در اختیارمان می گذارد . این داده های قبل از 1940 از محلی درمرکز شهر Des Moines نزدیک ساختمان دادگستری آمریکا بدست آمده است. بعد از این دوره و تا کنون ، داده ها از فرودگاه بین المللی Des Moines بدست آمده است. در حالیکه دماهای متفاوت میان این محل ها و محوطه نمایشگاه بتدریج حداقل خواهد بود، بارندگی می تواند در فاصله های کوتاه بطور وسیع تغییر کند. بنابراین مقادیر ارائه شده واقعاً نمایشگر آنچه در زمین نمایشگاه روی داده است نخواهد بود و گاهگاهی بطور چشمگیر متفاوت خواهد بود. نکته آخر ، نمایشگاه در 1998 یا از 1942 تا 1945 طی جنگ جهانی دوم بر پا نشده است.
نه فقط نمایشگاه متوسط شما
رفتن به میانگین ها برای این نمایشگاه تا حدی دشوار است چون نمایشگاهها طی یک چارچوب زمانی خاص بر پا نشده است. در شروع این دوره ، اساساً قبل از 1900 ، نمایشگاه اکثراً در سپتامبر برگزار می شد. طی 125 سال گذشته ، تاریخ نمایشگاه به ماههای اول سال جلو آمده و حالا حدوداً در میانه آگوست رسیده است. این تغییر طی 3 هفته یقیناً تأثیراتی بر دمای تجربه شده طی نمایشگاه خواهد داشت. این بخاطر این حقیقت است که بطور طبیعی در اوایل سپتامبر حدود 5 درجه خنک تر از اواسط اگوست است. این بطور قطع برای بعضی تمایلات بحساب میآید که در این مقاله مشاهده خواهد شد، با این وجود تلاشی برای داده های میانگین صورت نگرفته تا برای این تغییر در زمان بحساب آید.
نمونه سوال جامعه شناسی ایالت و عشایر
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
فهرست مطالب:
سیاست ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس 1
1-انقلاب اسلامی ایران و سیاست های منطقه ای آمریکا 1
2- تحلیل سیاست آمریکا از وقایع خلیج فارس: 3
3- عربستان سعودی: ستون اصلی سیاست آمریکا در منطقه 7
4- عربستان سعودی و تسلیحات جدید 10
5- ایجاد کمربند امنیتی با تداوم دکترین کیسینجر – نیکسون: 17
7- نقش مصر: 20
9- نقش بحرین در سیاست خلیج فارس آمریکا 32
10- مساله فلسطین – اسرائیل 33
11- نیروهای نظامی بعنوان ابزار سلطه ایالات متحده آمریکا 33
12- تشکیل نیروهای واکنش سریع 37
ج- ساختار نیروهای واکنش سریع: 43
د- تحولات مربوط به نیروهای واکنش سریع: 43
و- استفاده از کشتی های جنگی قدیمی 51
ز- تقویت و تکمیل پایگاه دیه گوگارسیا: 52
ح- سایر اقدامات: 55
ط- نتیجه: 57
بخش اول
سیاست ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس
1-انقلاب اسلامی ایران و سیاست های منطقه ای آمریکا
پیروزی انقلاب اسلامی ایران تغییراتی بنیادی در موقعیت آمریکا در منطقه بوجود آورد که برخی از مهمترین آنها عبارت بودند از:
- از دست دادن پایگاه استراق سمع و تعطیل شدن مرکز جاسوسی آمریکا در منطقه.
- انحلال کامل پیمان سنتو.
- از بین رفتن حلقه متصله بین پیمان ناتو و سیتو.
- کاهش حجم صادرات نفت ایران.
- ازدیاد قیمت نفت در سطح جهان.
- کاهش صادرات کالاهای نظامی و غیر نظامی به ایران.
- امکان صدور انقلاب اسلامی ایران به سایر کشورهای منطقه.
- بخطر افتادن موقعیت دولتهای سلطه گر در منطقه.
- بخطر افتادن امنیت تنگه هرمز.
- بی اعتبار شدن امریکا در منطقه و ایجاد جو عدم اعتماد در وابستگان وی.
- از دست رفتن «ژاندرم منطقه» و شکست سیاست های غرب در منطقه.
- بهم ریختن معادلات سیاسی تنظیم شده قدرتهای بیگانه برای منطقه.
تحت چنین شرایطی که آمریکا «شاه ایران» یعنی «ژاندارم منطقه» را از دست داد و تمام کوششهایش برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی با شکست مواجهه شده بود، می بایست در فکر حفظ نفوذ و منافع خود در سایر کشورهای منطقه باشد. در میان این کشورها عربستان سعودی اولویت نخست را برای امریکا دارا بود زیرا این کشور دارای وسعت زیاد و مرز طولانی با خلیج فارس است، در میان کشورهای عربی و حتی مسلمان دارای اهمیت سیاسی بوده، صاحب مخازن عظیم نفت است و سرانجام موقع جغرافیایی آن چنان است که خاک آن عملیات نظامی علیه سایر کشورهای شبه جزیره عربستان و منطقه به آسانی ممکن می شود و سواحل آن در دریای سرخ (بحر احمر) امکان صدور نفت را بعنوان جایگزینی برای خلیج فارس امکان پذیر می سازد. با توجه به این مسائل است که مطبوعات امریکا تبلیغات وسیعی را در تاکید بر اهمیت خلیج فارس و نیاز اقدام عاجل به هنگام بروز خطر برای حفظ این منافع شروع می کنند. بعنوان نمونه مجله فورچون در مقاله ای با امضاء نویسنده ای بنام د – کامرون در اردیبهشت ماه 1358 (ماه مه 1979) به تفضیل «وضعیت ممکنه» بکارگیری نیروهای ضربتی در خلیج فارس توسط امریکا را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد که در یکی از موارد زیر این مداخله ضروری خواهد بود:
1-پیدایش اغتشاش در عربستان سعودی.
2- امتناع عربستان سعودی از فروش نفت به ایالات متحده آمریکا.
3- بسته شدن تنگه هرمز.
اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان ماه 1358 (4 نوامبر 1979)، اشغال مسجدالحرام در مکه توسط گروههای آزادی خواه، گسترش احساسات ضد آمریکایی در پاکستان، بنگلادش، اندونزی و هند... و عاقبت ورود سربازان شوروی به خاک افغانستان همگی ابزاری در دست مقامات آمریکایی برای تبلیغ حضور نظامی بیشتر این کشور، در منطقه خلیج فارس شد.
2- تحلیل سیاست آمریکا از وقایع خلیج فارس:
تحلیل سیاست آمریکا از وقایع خلیج فارس در این زمان براساس سه سوال انجام می گرفت: الف-آیا امنیت آمریکا در آینده با حملات نظامی احتمالی شوروی در منطقه بخطر می افتد؟
الف- خطر شوروی: تحلیلگران آمریکایی استدلال می کردند که شوروی نیروهای عظیم زمینی، هوایی و دریایی در محدوده خاورمیانه در اختیار دارد و همانطور که در حمله به افغانستان نشان داد. در صورت لزوم از آنها استفاده نیز خواهد کرد، ولی با وجود این احتمال حمله نظامی مستقیم شوروی به منطقه خلیج فارس در آینده نزدیک بعید است زیرا:
-شوروی «داشتن منافع حیاتی» غرب در منطقه را قبول دارد و می داند که غرب در مقابل به خطر افتادن این «منافع حیاتی» عکس العمل نشان خواهد داد. بعلاوه نوع و نتایج این عکس العمل ها قابل پیش بینی نیست، پس شوروی ریسکی را متحمل نخواهد شد.
- شوروی بطور سنتی بیشتر تجاوزات غیر مستقیم و روشهای دراز مدت تجاوز را ترجیح می دهد (نمونه بارز آن را در بحران برلین مشاهده کردیم، وقتی شورویها با عکس العمل جدی غرب روبرو شدند و در مرحله ای احساس کردند که آنها راحت تر از آمریکا می توانند از موضع خود عقب نشینی کنند، همین کار را کردند).
- البته بیان دو مورد فوق بدان مفهوم نیست که آمریکا در محاسبات خود باید احتمال حمله مستقیم شوروی را در خاورمیانه و یا استفاده و بهره وری از امتیازات نزدیکی نیروی نظامی این کشور به منطقه را بطور کلی نفی کند. اما بطور عام شوروی ترجیح می دهد که برای استثمار و ازدیاد نفوذ خود در منطقه از روشهایی به غیر از حمله نظامی به کشورهای حوزه خلیج فارس استفاده کند.
ب- خطر عدم ثبات سیاسی یا خطر فوری : با توجه به بحث فوق، تحلیلگران مزبور چنین نتیجه می گرفتند که مشکل و خطر جدی و فوری از نظر آمریکا در خلیج فارس «عدم ثبات سیاسی» می باشد. این عدم ثبات از زمان سقوط شاه ایران بوجود آمده و در حال افزایش است (البته مفهوم واقعی «عدم ثبات» اینست که امکان استثمار بدون درد سر منابع محلی از دست رفته و یا کاهش یافته و آنهم بخاطر انقلاب اسلامی. بعلاوه هر روز که انقلاب اسلامی بیشتر پیش می رود موقع دولت های استکباری بیشتر وخیم می شود).
این عدم به اصطلاح ثبات سیاسی (یا در واقع پیروزی انقلاب اسلامی) باعث شده است:
- دسترسی مداوم به منابع نفت منطقه و بنابراین ادامه حیات اقتصاد غرب در معرض خطر قرار گیرد.
- این عدم ثبات سیاسی ممکن است مورد سوء استفاده شوروی برای ازدیاد نفوذ و رسیدن به مقاصدش در منطقه قرار گیرد. ممکن است حتی موجبی برای ازدیاد قدرت رهبران ایران و لیبی شود.
- این عدم ثبات سیاسی ممکن است مورد سوء استفاده شوروی برای ازدیاد نفوذ و رسیدن به مقاصدش در منطقه قرار گیرد. ممکن است حتی موجبی برای ازدیاد قدرت رهبران ایران و لیبی شود.
- این عدم ثبات سیاسی ممکن است منجر به تغییر سیستم حکومتی در کشورهایی نظیر عربستان سعودی شود، این کشور با توجه به دسترسی به منابع و ذخایر عظیم نفت و نفوذی که بر کشورهای کوچک تر خلیج فارس دارد بعنوان «کلید منطقه» است. هرگاه این کشور سیستم حکومتی اش از سلطنتی به نوع دیگری تبدیل شود، امکان ادامه دستیابی به منابع نفتی منطقه توسط غرب بسیار نامطمئن خواهد بود.
ج- کشورهای خلیج فارس چقدر ثبات دارند؟ البته بحث در این خصوص در حدود حدس و گمان است. اما روی هم رفته تحلیل گران سیاست آمریکا چهار عامل را تشخیص می دهند.
اول – منطقه خلیج فارس توسط تعدادی از کشورهایی که به اشکال قدیمی حکومت می شوند محاصره شده است. یک شاه در عربستان سعودی، یک سلطان در عمان، چند شیخ و امیر در امارات متحده عربی، قطر، بحرین و کویت حکومت می کنند. تا سال 1357 «شاه» در ایران حکومت می کرد که سرنگون شد و بوسیله یک رژیم انقلابی جایگزین گردید. در عراق نیز سیستم سلطنتی در 1337 با سیستم جمهوری جایگزین شد. این بدان معنی است که منطقه خلیج فارس بزرگترین و وسیع ترین منطقه جهان برای حکومت های سنتی است. بجز ملک حسین در اردن و ملک حسن در مراکش، حکومتهای موجود خلیج فارس مظهر و نماینده حکومتهایی هستند که زمانی در سراسر جهان وجود داشتند و بتدریج از بین رفته اند. همین حقیقت این شک را ایجاد می کند که حکومتهای سنتی موجود در منطقه خلیج فارس مظهر و نماینده حکومتهایی هستند که زمانی در سراسر جهان وجود داشتند و بتدریج از بین رفته اند. همین حقیقت این شک را ایجاد می کند که حکومتهای سنتی موجود در منطقه خلیج فارس تا چه وقت می توانند به حیات خود ادامه دهند.
دوم – بخصوص آنکه دو رژیم غیر سنتی در ایران و عراق بر بیشتر از دو سوم جمعیت خلیج فارس حکومت می کنند. بعلاوه انقلاب ایران حرکت مهمی برای جدا شدن از شیوه های حکومت سنتی بوده، سقوط یک پادشاه مقتدر، موجی از ناباوری و وحشت در میان رژیم های سنتی و حامیان آنها در منطقه ایجاد کرد و بنابراین وضع آنها را بیشتر متزلزل و نامطمئن کرده است. با توجه به این مسائل نمی توان امیدوار بود که این رژیم های سنتی منطقه برای مدت طولانی دوام بیاورند.