این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 224 صفحه می باشد .
نیایش یکی از روحانی ترین لحظات زندگی هر مؤمن است. در همه ادیان آسمانی متناسب با تلقی و درک مؤمنان از دین شیوه ها و شکل هایی برای راز و نیاز با معبود فراهم شده است. شاعران هم به عنوان دارندگان روحهای لطیف و حساس در لابلای اشعار خود مناجات هایی نغز و دلنشین گنجانده اند که از لطیف ترین فرازهای آثارشان است. در این پایان نامه مناجات در شعرهای پنج تن از شاعران برتر سبک عراقی مورد بررسی قرار گرفته است. علت انتخاب سبک عراقی به دلیل لطافت و جنبه های غنایی بالای شعر این دوره است. در بین شاعران متعدد سبک عراقی نظامی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ به اذعان غالب منتقدان مقامی والاتر و بالاتر از دیگران دارند.
نکته اصلی در نیایش، دعا و مناجات ها درخواست از خداوند است به امید اجابت و یا ثنا و ستایش او برای عبادت. پیشوای ششم امام صادق (ع) انگیزه های نیایش را به سه قسم تقسیم نموده اند: الف)- گروهی خدا را به جهت ترس از عذاب خدا عبادت می کنند ب) عده ای برای دریافت مزد و پاداش خدا را می پرستند.ج) دسته ای دیگر خدا را از روی دوستی و علاقه ستایش می کنند. و او را شایسته عبادت و پرستش دانسته به درگاه بی نیازش نیایش می کنند. این دسته در گروه آزادگانند و عبادت آنان بهترین عبادت هاست. در دعا هم از نیاز عاشق سخن می رود، هم از ناز معشوق، هم از احتیاج این، هم از اشتیاق او؛ هم از انس، هم از خوف؛ هم از محبت، هم از معرفت؛ هم از توبه و انابت، هم از کرم و اجابت؛ هم از حاجات معیشتی و زمینی، و هم از مطلوب های آرمانی و آسمانی؛ هم از تسلیم، هم از تعلیم. چیست جز دعا که این همه نعمت و برکات از دامان و آستین آن سخاوتمندانه فرو ریزد؟ و آن همه خدمات و حسنات کریمانه از دست او برخیزد.
این پایان نامه در چهار بخش تنظیم شده است. در بخش اول کلیاتی درباره نیایش و معنای لغوی واصطلاحی آن و معادل و مترادف های دیگر آن بیان شده است. در بخش دوم سعی کرده ایم انواع یا شیوه های مناجات را در ادیان آسمانی بزرگ بررسی و تا حدودی مقایسه نماییم و بعد به مهم ترین شیوه های مناجات در دین اسلام بپردازیم. بخش سوم به نوع ادبی مناجات در ادبیات فارسی دری به طور کلی و در شعر سبک عراقی به طور جزئی پرداخته ایم. شیوه ها و محتواهای عمده مناجات ها در این نوع تقسیم بندی شده و اشکال آن استخراج شده است. بخش چهارم به بررسی جزئی و موشکافانه انواع نیایش در شعر شاعران این دوره اختصاص یافته است. شاعران برگزیده به ترتیب تاریخی هر کدام یک قسمت را به خود اختصاص داده اند. نخستین شاعر نظامی است که نیایش هایش بیشتر جنبه زاهدانه دارد و در مخزن الاسرار بیشتر از مثنوی های دیگر خود مناجات کرده است. در مثنوی های دیگر نیایش ها بیشتر در آغاز یا پایان مثنوی هاست. عطار اولین شاعر عارف این مجموعه است و مناجاتهایش ویژگی عارفانه دارد. مناجات های عطار در لابلای مثنوی هایش پراکنده است و گاه از زبان شاعر و گاه از زبان شخصیت های داستان هایش نقل شده اند. بی پروایی و جسارت و صمیمیتی که در این مناجات ها وجود دارد به آنها عمق خاصی بخشیده است. مولوی بدون تردید بهترین و نغزترین مناجاتهای ادبیات فارسی را در مثنوی و غزلیات خود آورده است. نگاه برخاسته از وحدت وجود او باعث می شود که در جاهایی که حتی با شمس یا دیگر مظاهر حق هم راز و نیاز می کند، رنگ اسمانی و منزهی به نیایش هایش می دهد. مناجات های مثنوی بسیار زیاد و عمیق هستند و انواع لایه های گفتگوی صمیمانه و خالصانه را با معبود شامل می شوند. سعدی بیشتر با نگاه زاهدانه نیایش می کند گرچه در جاهایی رنگ عارفانه به آن می زند. نیایش هایش سعدی در بوستان در ابتدا و انتهای کتاب بیشتر است، سعدی چند قصیده کامل را نیز به مناجات اختصاص داده است. مناجات های حافظ در بین این شاعران از همه کمتر است و شاید آن هم به دلیل کاربرد خاص غزل در شعر حافظ باشد و نگاه انتقادی تندی که به شرایط جامعه خود دارد. نیایش های حافظ بیشتر پراکنده و به صورت تک بیت هایی درخشان در لابلای غزل هاست.
کلمات کلیدی: نیایش- مناجات- شعر فارسی- سبک عراقی- راز و نیاز- سعدی- مولوی- عطار- نظامی- حافظ. غزل- مثنوی- عرفان.
چکیده
کلمات کلیدی
مقدمه
بخش اول(نیایش و ستایش)
نیایش، ستایش و مترادفات آنها
نیایش
حمد
ستایش
دعا
مناجات
ذکر
ماهیت تجربه دینی نیایش
فلسفه نیایش و پرستش
فصل دوم – اقسام نیایش
محتوا و مضمون نیایش
ستایش و نیایش در قرآن
نیایش از دیدگاه دانشمندان و متفکران
سخنان دانشمندان روانشناسی
ستایش و پرستش کل موجودات
فصل سوم – دین
تعاریف دین
مراحل دین
دسته بندی ادیان
نیایش در ادیان مختلف
دین زرتشتی
اصول دین زرتشتان
اوستا کتاب دینی زرتشتیان
نماز و نیایش در آیین زرتشتی
نیایش در آتشکده
آداب نیایش زرتیشتیان
دین یهود
ریشه کلمات عبرانی
خدای یهود
توحید در یهودیت
کتاب آسمانی یهودیان
پوشش هنگام عبادت
اوقات نماز و نیایش یهودیان
ویژگی نمازهای سه گانه یهود
حج های یهود
مکان عبادت
دین مسیح
قتل یا عروج عیسی
خدا در دین مسیح
عبادت در دین مسیح
پی نویس
بخش دوم(دین اسلام ونیایش)
نیایش در دین اسلام
نخستین و مهمترین عبادت
اصول اسلام
ارکان اسلام
نماز
پرستش
محتوای پرستش
عبادت
نیایش و دعا
نیایش در قرآن
توبه راهی به سوی نیایش
صفات خداوند
بخش سوم نیایش در شعر شاعران سبک عراقی
طریقه شعر خراسانی و عراقی
شعرای معروف سبک عراقی
پیشینه نیایش های منظوم فارسی
رواج غزل سرایی
نوع ادبی مناجات
خدا از دیدگاه عرفا
نماز و نیایش در اشعار شاعران
انواع درخواست ها
پی نویس
بخش چهارم بررسی نیایش شاعران برگزیده
فصل اول نظامی
فصل دوم عطار
فصل سوم مولوی
فصل چهارم سعدی
فصل پنجم حافظ
فهرست منابع
۱-قرآن کریم.
۲-ابراهیمی مهدی: نسیم وحی در مثنوی عشق ، پژوهش در مبانی و روش های تفسیر قران کریم در مثنوی ، کتاب طه، آیت عشق، قم، ۱۳۸۴٫
۳-ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامه، چاپ مسکو، ۱۹۶۵ م .
۴-ابوالقاسمی محسن: تاریخ زبان فارسی، چ دوم، انتشارات سمت، ۱۳۷۹٫
۵-ابوریحان بیرونی: آثار الباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت؛ انتشارات ابن سینا، تهران، ۱۳۵۲٫
۶-اپستاین ایزیدور: یهودیت بررسی تاریخی، ترجمه بهزاد صالحی، چ اول، مؤسسه پژوهش حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۸۵٫
۷-ایزد پناه مهرداد: آشنایی با ادیان قدیم ایران و بین النهرین، چ اول، انتشارات محور، تهران، ۱۳۸۱٫
۸-باهنر محمد جواد: دین شناسی تطبیقی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی جا، ۱۳۶۱٫
۹-بهار محمد تقی(ملک الشعرا): سبک شناسی زبان و شعر فارسی، به اهتمام کیومرث کیوان، چاپ اول، انتشارات مجید، تهران، ۱۳۷۷٫
۱۰-بویس مری: زرتشتیان،باورهاواداب دینی آنها،ترجمه عسکربهرامی، چاپ دوم، ققنوس، تهران،۱۳۸۱٫
۱۱-توفیقی حسین: آشنایی با ادیان بزرگ، چ هشتم، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، مؤسسه فرهنگی طه و مرکز جهانی علوم اسلامی۱۳۸۵٫
۱۲-جمعی از نویسندگان: نماز در سیمای خانواده، انتشارات انجمن اولیا و مربیان ، چاپ سوم ۱۳۸۱٫
۱۳-جلال الدین محمد مولوی، مثنوی معنوی،۳ جلد، تصحیح نیکلسون ،چاپ سوم،تهران، انتشارات مولی ،۱۳۶۳٫
۱۴-چیتیک ویلیام: شأن شایان نیایش های شیعی، ترجمه غلامرضا مهردادی، نمایه، بی تا، بی جا،
۱۵-حافظ شمس الدین محمد: دیوان، محمد قزوینی و قاسم غنی، چاپ سوم، لوح محفوظ، تهران، ۱۳۸۱٫
۱۶-حسینی ، جواد: دعا شاه کلید حل مشکلات ، نشریه کیهان ، ۲۲/۱۰/۸۴٫
۱۷-خرمشاهی بهاء الدین انصاری مسعود: پیام پیامبر مجموعه نامه ها و خطبه ها، انتشارات جام، تهران، ۱۳۷۶٫
۱۸-داوودی حسین: نجوای قلم(درآمدی بر پیشینه مناجات منثور فارسی) چاپ اول، امیر کبیر، تهران، ۱۳۸۰٫
۱۹-راغب اصفهانی: المفردات فی غریب القرآن، به تحقیق محمد سید گیلانی، انتشارات، مرتضویه، تهران، بی تا، ذیل واژه دعا.
۲۰-ربانی محمدحسین: جهان زیبایی یا راه بهشت ، ، تهران، انتشارات انجام کتاب، چاپ اول، بهار۱۳۸۲
۲۱-رضوان طلب: پرستش آگاهانه ، چاپ اول ، ستاد اقامه نماز، قم، ۱۳۷۴٫
۲۲-رضی هاشم: آیین مهر تاریخ آیین راز آمیز میترایی در شرق و غرب از آغاز تا امروز، چ اول ،انتشارات حقیقت، ۱۳۸۱٫
۲۳-رضی هاشم: ادیان بزرگ جهان، چ پنجم، انتشارات فروهر، تهران، ۱۳۶۰٫
۲۴-زمردیان احمد: علی علیه السلام و کمیل، انشارات امیر کبیر، چ سوم، تهران، ۱۳۶۵٫
۲۵-سعدی شیرازی: گلستان، تصحیح غلامحسین یوسفی، چ پنجم، خوارزمی، ۱۳۷۷٫
۲۶-سروش عبدالکریم: حدیث بندگی و دلبردگی، چ اول، انتشارات صراط، تهران، ۱۳۷۵٫
۲۷-شاهرخ،ارباب کیخسرو: زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت،به کوشش فرزان کیانی،چاپ پنجم، جامی، تهران،۱۳۸۳٫
۲۸-شریعتی علی: تاریخ ادیان، اکونومیست، تهران، ۱۳۵۲٫
۲۹-شفیعی کدکنی محمدرضا ، مقدمه مختارنامه،۱جلد، تهران،انتشارات توس،۱۳۵۸،
۳۰-شمیسا سیروس: انواع ادبی ، ۱ جلد ، چاپ اول، انتشارات باغ آینه ، تهران ، ۱۳۷۰٫
۳۱-شهرستانی سید علی: پژوهشی درباره اذان، ، ترجمه سید هادی حسینی، چاپ اول ،قم ،دلیل ها، ۱۳۸۵٫
۳۲-شیمل آن ماری: من بادم و تو آتش، فریدون بدره ای، توس، تهران، ۱۳۷۷٫چ
۳۳-صفا ذبیح الله: تاریخ ادبات ایران، خلاصه جلد ۱ و ۲، فردوس، ۱۳۷۹٫
۳۴-عباسی محبوبه: خوشه های خوشرنگ شاخه های معرفت(نوشتاری پیرامون عرفان و نیایش حسینی)، نشریه رسالت، ۸۲/۷/۸
۳۵-عبادزاده کرمانی محمد: تئوری هاواکتشافات علمی امروز در اشعارمولانا ،انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۶۳٫
۳۶-عرب احمدی سعید رضا: از صورت تا معنا، گذاری بر اندیشه های عرفانی در خسرو وشیرین نظامی، ،چ اول، انتشارات اطلاعات تهران، ۱۳۸۴ .
۳۷-عطار نیشابوری فرید الدین: تذکره الاولیاء، تصحیح نیکلسون، انتشارات میلاد، تهران، ۱۳۷۶٫
۳۸-عطار نیشابوری فریدالدین: ،مصیبت نامه ،به اهتمام دکتر نورانی وصال ، تهران، زوار، ۱۳۳۸٫
۳۹-عطار نیشابوری فریدالدین: منطق الطیر، محمد رضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن، تهران، ۱۳۸۴٫
۴۰-عطار نیشابوری فریدالدین: مختارنامه، محمد رضا شفیعی کدکنی، توس، تهران، ۱۳۵۸٫
۴۱-کارگر محمدیاری، رحیم: نماز از دیدگاه دانشمندان و متفکران ، ستاد اقامه نماز ، چاپ اول زمستان ۷۴٫
۴۲-کارنگی دیل: آئین زندگی، مترجم م. آذین فر، چ چهارم، انتشارات اسکندری، تهران، ۱۳۴۸،
۴۳-کرمانی محمد: دعا و نیایش(پژوهش پیرامون مسئله دعا و معرفی دعاهای مثنوی مولوی) چ اول، به نشر، آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۳،
۴۴-کلینی رازی: اصول کافی، مترجم سید هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، تهران، ج ۴٫
۴۵-محمود حقیقی کریم: عبادت عاشقانه، چ اول، انتشارات حضور، ۱۳۷۴٫
۴۶-مزداپور کتایون: سروش پیر مغان، یادنامه جمشیدسروشیان، چاپ اول ،ثریا، تهران،۱۳۸۱٫
۴۷-مصباح یزدی محمد تقی: بر درگاه دوست، عباس قاسمیان، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، تهران، ۱۳۷۶٫
۴۸-منسوب به امام جعفر صادق(ع) مینیاگر عشق،ص۵۳۸ یا مصباح الشریعه، ترجمه و شرح حسن مصطفوی ،انجمن حکمت و فلسفه ایران،سال ۱۳۶۰٫
۴۹-موسوی کلانتری دامغانی: جلوه های نیایش، چ اول، انتشارات پیام آزادی، تهران، ۱۳۷۸،
۵۰-ناس جان: تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، چ ۹، تهران، ۱۳۷۷٫
۵۱-نظامی گنجوی ، خمسه ،تصحیح وحید دستگردی،۳ جلد، چ دوم، موسسه مطبوعاتی علمی، تهران، ۱۳۶۳،
۵۲-ابوهلال عسگری: الفرق اللغویه، مکتبه القدسی، قاهره، ۱۳۵۳ه.ق.
۵۳-زرین کوب، عبدالحسین: سرنی ،چاپ سوم،انتشارات علمی ،تهران،۱۳۶۸٫
۵۴-زمانی کریم: بر لب دریای مثنوی معنوی، چاپ اول، نشر قطره، ۱۳۸۲٫
۵۵-زمانی کریم: میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی، نشر نی، تهران، ۱۳۸۲٫
۵۶-سعیدی، گل بابا: فرهنگ اصطاحات عرفانی ابن عربی، چاپ دوم، انتشارات شفیعی، تهران، ۱۳۸۴٫
۵۷-عطاری کرمانی عباس: عشق،عشق،… باز هم عشق(زندگی پر ماجرای مولوی)، نشر آسیم، تهران، ۱۳۸۳٫
۵۸-فاضلی قادر: فرهنگ موضوعی ادب فارسی، مصیبت نامه و مظهر العجایب، چاپ اول، ۱۳۷۴٫
۵۹-فاضلی قادر: اندیشه عطار، چاپ اول، طلایه، تهران، ۱۳۷۴٫
۶۰-فرشاد محسن: اندیشه های کوانتومی مولانا، پیوند علم و عرفان، انتشارات جامعه، تهران، ۱۳۸۰٫
۶۱-قشیری ابوالقاسم: ترجمه رساله قشیریه، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، چاپ دوم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۱٫
۶۲-مجتهد شبستری محمد: پرواز در ابرهای ندانستن،ماهنامه کیان ،ش ۵۲ ،۱۳۷۹٫
۶۳-محمد بن حسین بن خلف تبریزی، برهان قاطع ،۵ جلد، به اهتمام دکتر محمد معین ،چ دوم، ابن سینا تهران، ۱۳۴۲ ، ج ۴٫
۶۴-محمود حقیقی کریم: عبادت عاشقانه، چاپ سوم، انتشارات حضور، قم، ۱۳۷۸٫
۶۵-مسعودی فر جلیل: معرفت شناسی مثنوی مولوی، آهنگ قلم، مشهد، ۱۳۸۲٫
۶۶-مشیدی جلیل: نگرشی بر اندیشه های مولوی، ، اراک، دانشگاه اراک، چاپ اول، ۱۳۸۴٫
۶۷-مصباح یزدی محمد تقی: بر درگاه دوست، عباس قاسمیان، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، تهران، ۱۳۷۶
۶۸-مولانا جلال الدین محمد: کلیات شمس تبریزی، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، به کوشش اردوان بیاتی، انتشارات دوستان، تهران، ۱۳۸۰٫
۶۹-مولانا جلال الدین محمد: مثنوی معنوی، قوام الدین خرمشاهی، چاپ اول، انتشارات دوستان، ۱۳۷۵٫
۷۰-کاتوزیان محمد علی همایون: سعدی شاعر عشق و زندگی، چاپ اول، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۵٫
۷۱-کارل الکسیس: نیایش،۱جلد، ترجمه دکترعلی شریعتی،شرکت انتشارات ،تهران،۱۳۳۹٫
۷۲-مطهری، مرتضی: آشنایی با قرآن، چ سوم، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق، تهران، سال۱۳۸۲
۷۳-نوریها حسنعلی: پرورش در پرتونیایش ، چاپ اول ، انتشارات دارالفکر، قم، ۱۳۷۲٫
۷۴-نوری، نظام الدین: جلوه علی(ع) در ادب فارسی، زهره، ساری، ۱۳۷۹٫
۷۵-واعظی نژاد، حسین ، طهارت روح ، ستاد اقامه نماز ، ج ۳ ، قم ، ۱۳۷۴٫
۷۶-هاشمی سید جواد: محمد راز آفرینش، ترجمه و شرح موضوعی صحیفه سجادیه، چاپ دوم، انتشارات ایات بینات، بی تا. قم
۷۷-هجویری ابوالحسن علی بن عثمان جلابی: کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، دوم، طهوری، تهران، ۱۳۷۱٫
۷۸-همایی، جلال الدین: فتون بلاغت ، صناعات ادبی، ۲ جلد در یک جلد ، چاپ دوم ، توس ، تهران ، ۱۳۵۱٫
سپاس وستایش ویژه ذات اقدسی است که انسان را آفرید تا او را پرستش کنند. سلام و درود بر خاتم پیامبرانش که بنده خاص اوست، وبراوصیای گرامی آن حضرت که همه شان بندگان شایسته او بوده ومی باشند بالاخص بر خاتم آنان که همچون مهر فروزان در پس ابر غیبت به شیفتگان خود نور امید می افشاند.
شاعران و نویسندگان پارسی زبان با بهره گیری از سخن پیامبر که فرمود “هر کاری با نام خدا آغاز نشود ابتر است” از دیر باز ،سروده ها و نوشته های خود رابا نام پروردگار جهان آغاز کرده اند وبزرگی و بخشندگی وی را ستوده و سر نیاز بر آستان او نهاده اند. بر پایه این شیوه پسندیده بهترین سرآغاز هر نوشته یا شعر فصلی است در نیایش خداوند وهیچ گنجی از گنج های حکمت ومعرفت گشوده نمی شوندمگر آن که وصف یگانگی آفریدگار هستی ،کلید آن باشد.
از آن جا که تحمیدیه ها در آغاز هر اثر ادبی بخش مختصری از متون ادبی را تشکیل می دهد وبا عنایت به با ارزش بودن آنها از نظر محتوا وکیفیت ،بر آن شدم تا در گشتی کوتاه در گل گشت دل گشای آثار تعدادی از پارسی سرایان نامور سبک عراقی ،دامنی از گلهای رنگین بچینم – گر چه از شمیم دلاویز آن دا منم از دست رفت- وبا مطالعه نیایش های شاعران وعرفا در لابلای متون آنها مرغ جانم به سوی افق مشرق به پرواز در آمد وبا مرکب عشق برای گذاشتن از وادی های دشوارقدم در راه طلب نهاده در آسمان توحید بال وپری زدم تا شاید نصیبی برم واز آن جا که گام نهادن در کوچه پس کوچه های اندیشه های عرفا وخوشه چینی از کلام آنها جسارتی غظیم می طلبید که در خور توان نگارنده نبود، اما شوق وافر به تحقیق در زمینه وموضوع رساله ، زمام اختیار ازکفش ربود و همچو حافظ طائر فکرش به دام اشتیاق افتاد که عنایت حق شامل حالش شد واو را در این راه رهنمون ساخت.
این وجیزه خوشه چینی از خرمن اندیشمندان ودل سوختگانی است که عمری را در این راه گام نهاده اند، قلم فرسایی در مورد این موضوع از ناقصی چون این حقیرکاری بس دشوار بود ولی از آنجا که سرمایه بازار عرفان عشق به ذات بی نشان است ،هیچ دستی از این بازار،دستار تهی باز نمی گردد، این حقیر قلم به دست گرفته به پژوهش و تحقیق پیرامون نیایش معبود پرداختم. ابتدا درباره نیایش وستایش ونیاز آدمی به دین و پرستش موجودی روحانی پرداخته شد و پس ازآن به پژوهش ونیایش ها و مناجات های شاعران نامور سبک عراقی پرداخته شد همواره تلاش شد تا مباحث همراه با مأخذ باشد، همواره کوشش شده تا مآخذ و مراجع مهم تر ارائه شود و از مآخذ درجه دوم و کم اهمیت تر چشم پوشی شود.
در پایان از شاعر خوش قریحه و مضمون یاب سبک هندی غنی کشمیری مدد می گیرم:
گر سخن اعجاز باشد بی بلند و پست نیست در ید بیضا همه انگشت ها یک دست نیست.
در همه ادیان و مذاهب در کنار وظایف فردی و اجتماعی که برای پیروان وضع شده، لحظات و زمان هایی هم برای ارتباط خالصانه و نزدیک با خالق در نظر گرفته شده است تا مؤمن در این لحظات بتواند پنهان ترین رازهای خود را با نزدیک ترین منبع آفرینش خود در میان بگذارد. این لحظات تنهایی را در فرهنگ دینی به اسامی گوناگونی نامیده اند. اسامی چون : نیایش، دعا، مناجات، حمد، ثنا، ذکر، تسبیح و … در ادبیات فارسی این واژگان ریشه عربی یا ایرانی دارند و در عین این که تفاوت های اندکی با یک دیگر دارند؛ همه به یک مفهوم و دلالت واحد اشاره دارند و آن عبارت است از خلوت کردن و درد دل گفتن با خالق یگانه که سرچشمه همه فیض ها و لطف هاست.
برای شروع بحث و به منظور روشن شدن دامنه بحث در ابتدا ضروری می نماید تا به تعاریف و مفاهیم واژه نیایش و مترادفات آن در زبان فارسی بپردازیم.
در برهان قاطع ذیل کلمه نیایش آمده است:
«نیایش به معنی آفرین و تحسین و دعایی است که از روی تضرع باشد ». این کلمه در زبان پهلوی nyayishn (پرستیدن) و در زبان ایرانی باستان nighayishn و در سانسکریت nyayati (آواز خواندن ) بوده است. نیاییدن مصدری بوده که در فارسی میانه به کار رفته و به معنی با مویه و نرم نرم سخن گفتن است. این نوع سخن گفتن مخصوص اعمال عبادی به خصوص راز و نیازهایی بوده که در هنگام نیاز و برای برآوردن حاجت به درگاه خداوند انجام می شده است. لحن این نوع راز و نیازها نرم و ملایم بوده و در فرهنگ ایرانی معمولاً در نیمه های شب یا صبح گاه و پس از انجام طهارت صورت می گرفته است. شخصیت های شاهنامه وقتی که در تنگنایی گرفتار می شوند طهارت کرده، سپس پیشانی بر زمین می نهند و با تضرع و گریه و زاری از خدا می خواهند تا گره از کارشان بگشاید. این نوع نیایش معمولاً در خلوت و دور از چشم دیگران صورت می گیرد.*
دکتر الکسیس کارل می گوید:
« نیایش پرواز روح آدمی است به طرف آن کانون روحانی عظیم و مرموز کائنات.»
محمدتقی جعفری درباره نیایش معتقد است:
آن حالت روحی که میان انسان و معبودش رابطه انس ایجاد نموده و کشش برقرار می سازد ، نیایش نامیده می شود
در زبان فارسی کلمه ای نداریم که ترجمان دقیق کلمه «حمد» باشد. دو کلمه مدح و شکر عربی در زبان فارسی معادل دارند که معمولاً از این معادل ها برای کلمه حمد استفاده می شود. مدح را می توان ستایش و شکر ار می توان سپاس ترجمه کرد. با این حال هیچ کدام به تنهایی رساننده معنای حمد نیستند.
مدح به معنای ستایش است؛ ستایش از احساس های مخصوص انسانی است. این احساس در حیوان وجود ندارد. انسان در مقابل کمال و جلال ، زیبایی های طبیعت و عظمت خداوندی زبان به ستایش می گشاید. حیوان نه قدرت درک آنها را دارد و نه می تواند ستایشگر این اوصاف باشد. البته گاهی عمل ستایش در انسان به صورت پستی ظاهر می شود که آن را چاپلوسی می گویندو از صفات رذیله به حساب آید. چاپلوسی در موردی که انسان امر بی حقیقتی را ستایش می کند. و چه زشت و ناپسند است که انسان قدرت ستایشگری خود را که باید کمال و جمال و عظمت و زیبایی های واقعی را ستایش کند، از روی طمع در پای موجودی صرف کند که هیچ ارزش ستایش ندارد.قدرت ستایش گری برای آن است که انسان آن احساس عالی را ؛ یعنی تمجید و تکریم را؛ ارضا و اشباع نماید؛ نه این که در خدمت حس طمع که نوعی پستی است قرار دهد.
در ستایش های واقعی هیچ گونه طمعی در کار نیست، زیرا ستایش امری فطری و طبیعی است و انسان در مقابل زیبایی ها ناخوداگاه زبان به ستایش می گشاید. انسان وقتی در مقابل زیبایی ها و عظمت ها قرار می گیرد، خاضع می شود و خضوع خود را به صورت ستایش اظهار می کند و آن پدیده ی زیبا را تحسین می کند بدون آن که سودی از آن تحسین ببرد و این معنی کلمه ی مدح است.
اسم مصدر است از ستاییدن و ستودن. در پهلوی «ستایشن » بوده است. در معنای دعا، ثنا، شکر نعمت، مدح و نیکویی گفتن، ستودن و آفرین. مقابل نکوهش.
ستایش کردن به معنی شکر نعمت خدا را به جا آوردن و او را مدح نمودن، پرستیدن، در معنی عبادت کردن، خم شدن به رسم تعظیم و نماز بردن و… نیز معنی شده است. ستایش از نظر زمانی معمولاً در جایگاه دوم قرار می گیرد؛ یعنی در ابتدا نعمتی داده می شود و ستایش کننده پس از دریافت آن نعمت اقدام به ستایش می کند. یا در مقابل زیبایی یا عظمتی قرار می گیرد و مجذوب آن شده خواسته یا ناخواسته زبان به ستایش می گشاید.
در لغت به معنی طلب فعل است و در اصطلاح، طلب کردن چیزی از خداوند و یاری خواستن از اوست.همچنین در تعریف دعا آورده اند که ندا کردن خداوند است با گریه و زاری برای آن که از دعا کننده دفع عذاب کند یا مطلوبش را برآورده سازد. در اصطلاح علمای بلاغت: «دعا یعنی طلب کردن دانی از عالی با تضرع و خشوع.» از نظر ابن عربی دعا به ضم دال، در لغت به معنای خواندن کسی ، حاجت خواستن، مدح و ثنا و نیایش و امثال آن آمده است و در عرف علما کلام انشایی است که دال بر طلب باشد با خضوع و آن را سؤال نیز نامند. ابن عربی در اعتبار و اهمیت دعا از حدیث پیامبر بهره می گیرد: الدعا مخ العباده؛ دعا مغز عبادت است، زیرا با مغز، اعضای دیگر بدن قوت می گیرند لغت دعا جایگاه خاصی در بین مسلمانان ، بلکه جهانیان دارد و ۲۱۲ بار در قران کریم آمده است. به همین جهت، دعا، تبتل، ابتهال، تضرع، مطلق خواندن و صدا کردن، ندا، صدا، آواز، درخواست، طلب حاجت، مناجات، قنوت، ندبه، ذکر، سجده، رکوع، سجود، تسبیح، مسئلت، التماس، حمد، ثناو… از معانی غنی دعا و نیایش بر می آید که درفارسی ما آن را خواندن، نیایش، کرنش، زاری، راز و نیاز، ارتباط قلبی با خدا، … می نامیم. اما حمد نه مدح خالص است و نه سپاسگزاری خالص. می توان گفت ترکیب مدح و سپاسگزاری حمد است؛ یعنی مقامی که هم لایق ستایش است و هم لایق سپاسگزاری. ستایش به خاطر عظمت و جلال و حسن و کمال و سپاسگزاری به دلیل نیکی ها و احسان و نعمت های فراوانی که به ما بخشیده است.
به نظر مطهری بعید نیست که در معنی حمد مفهوم دیگری نیز چون پرستش دخالت داشته باشد. پس در مفهوم حمد سه عنصر در آن واحد دخالت دارند: ستایش؛ سپاس؛ پرستش. وقتی می گوییم الحمدلله حمد مخصوص خداوند است. تنها سپاسگزاری نکرده ایم بلکه مفهوم ستایش و پرستش هم در آن گنجانده شده است. خداوند را به دلیل این که یگانه ذات شایسته پرستش است ستایش و سپاس و پرستش می کنیم.
مناجات مصدر عربی از باب مفاعله و ریشه آن کلمه نجو (نجا ) است . ابوهلال عسگری می گوید: «نجوا سخنی پنهانی است که با دوستت در میان می گذاری و گویی آن سخن را چنان بالا می بری که غیر از او کسی را بر آن دسترسی نیست و این بدان دلیل است که معنی اصل کلمه، رفعت و بلندی است و از همین ریشه است نجوه به معنی سرزمین بلند.»
راغب اصفهانی در معنی مناجات آورده است:« مناجات کردن با کسی، همان به راز سخن گفتن است و در اصل سخن گفتن با کسی در سرزمین بلند و دور از چشم دیگران است» در متون ادب فارسی از میان واژگانی که هم معنی نیایش آورده اند، مناجات بیشتر از لغات دیگر به این تعریف نزدیک است. می توان مناجات را در اصطلاح خاص دینی چنین تعریف کرد:
مناجات راز و نیاز گفتن بنده به درگاه خداوند است که معمولاً در خلوت از روی صفای قلب و رقت احساس، به منظور استغفار و جلب یاری و ترحم وی انجام می گیرد.
یاد کردن، بر زبان راندن، به معنای یاد، آوازه، صیت، ثنا، دعا، ورد، جمع اذکار. ذکر به معانی چندی به کار رفته است که عبارتند از: ۱- به معنی خلاف نسیان و فراموشی. چون قول خدای تعالی: «و فانساه الشیطان ذکر ربه» (یوسف/۴۲) ۲- تلفظ و ذکر لسان «فاذکروا الله کثیراً »۳- احضار امری در ذهن به نحوی که همواره بماند و غایب نشود و همیبن معنی نیز خلاف نسیان است. ۴- الفاظ وارده خاص ۵- مواظب بر عمل ۶- ذکر قلب۷- طاعت و جزا ۸- صلاه ۹- بیان. ۱۰- حدیث. ۱۱- قرآن . ۱۲- علم. ۱۳- شرف. ۱۴- حفظ غیب. ۱۵- شکر. ۱۶- نماز جمعه. ۱۷- نماز عصر.
ابن عربی گوید: ذکر، نعمت الهی است و با این که نعمت الهی است، خلق را از آن پاداش و مزدی است چنان که خدای تعالی فرماید: «فاذکرونی اذکرکم» (انبیاء/ ۲۰)در ایه ۴۵ سوره عنکبوت بعد از آن که اهمیت نماز را بازگو می کند در پایان می افزاید: وَ لَذِِِکرُ اللهِ أکبَر. و بدین سان غایت نماز را که یادکرد خداوند است تأکید می کند. یا در آیه ۱۴ سوره طه در خطاب به موسی می فرماید:أقم الصَلوهَ لذکری. نماز را برپا دار تا یاد من باشی. در اهمیت ذکر روایات بسیاری از پیامبر و معصومین آمده است. وقتی از ایشان پرسیدندکدامین عمل فضیلت بیبشتری دارد فرمودند: أن تَموتَ و لسانُِکَ رطبٌ بذکر الله. این که در حال مرگ نیز زبانت به یاد خدا مرطرب شود. از امام صادق نیز نقل شده است که هیچ چیز نیست مگر آن که برایش حدی است. مگر ذکر خدا که برای آن محدودیتی نیست
ماهیت تجربه دینی نیایش
در نیایش احوالی پدید می آید که فیلسوفان دین امروز آن را «تجربه دینی» می نامند؛ یعنی که آدمی با جان خود اموری را می یابد که در ذهنش خطور نکرده است. مواجهه وجودی با حقایقی پنهان و دور از دسترس حواس و برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم و فراتر از تمامی آنچه که خوانده و شنیده است. انتقال این احوال و بازگفت این اسرار امکان پذیر نیست باید مرد راه بود و صادقانه گام در طریق سلوک نهاد و به آستان حقیقت رسید.
فیلسوفان غربی برای این سئوال سه پاسخ مهم و متفاوت مطرح کرده اند:
۱- تجربه دینی، احساس یا ترکیبی از احساسات است. تجربه دینی احساس اتکای مطلق به موجودی متعالی است و مستقل از تصورات و باورها و افعال صاحب تجربه است و غیر شناختی است.
۲- تجربه دینی، تجربه ای است که صاحبش آن را دینی تلقی می کند چرا که این تجربه بر اساس امور طبیعی برای او تبیین پذیر نیست.
۳- تجربه دینی، نحوه ای ادراک است و ساختی مشابه ادراک حسی دارد.
فلسفه آفرینش انسان، بندگی و عبادت و عبودیت است. این صریح کلام الهی در قرآن کریم است که می فرماید: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات/۵۶) جن و انس را جز برای پرستش و بندگی خود نیافریدم. پس با این تصریح هدف اصلی آفرینش عبادت دانسته شده است. اما سؤالی که مطرح می شود این است که آیا در دوران های پیشین و اقوام گذشته امر پرستش چگونه صورت می گرفته یا چرا بعضی از انسان ها در گذشته به سوی بت پرستی یا ستایش عناصر طبیعت گرایش می یافته اند.
شور دینی، مبتنی بر شعور دینی است و شعور دینی بعدی اصیل و ریشه دار در وجود آدمی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. بسیاری از فیلسوفان و متکلمان به صراحت، بر اصیل بودن حس پرستش و دین ورزی آدمی مهر تایید نهاده اند. بدین سان نیایش بخشی از ساختار وجودآدمی است. همین بافت مستقیم حضوری است که او را به نیایش و تضرع در آستان حق فرا می خواند. نیایش در عمق جان او ریشه دارد نه اینکه حاصل ترس و جهل او در برابر سیل و طوفان و زلزله و بلایای طبیعی باشد.
متکلمان، عارفان و پدیده شناسانی چون شلایرماخر، به ویژه رودولف اتو ، نیایش و میل پرستش در آدمی را زاییده شعور به «مخلوقیت» او می دانند. آن جا که آدمی در می یابد موجودی است مخلوق و الوهیتی در کار است که خود را به گونه های مختلف جلوه گر می سازد، میل به ارتباط و عطش رسیدن و وصول به آن «مطلقاً دیگر» ( The wholly other) یا « نومنیوس» در او بیدار می شود.
دین شناسان غربی اعتقاد دارند که پرستش در بشر ازپرستش سنگ، چوب، خورشید، ماه، آب، آتش وحیوانات گوناگون به عنوان معبود و مسجود شروع شده تا ارباب انواع مختلف تکامل یافته و سرانجام به پرستش خدا رسیده است.
بسیاری از تاریخ نویسان که تاریخ ادیان می نویسند معتقدند که پرستش بشر در ابتدا از پرستش همین بت یا پدر خانواده شروع شد و از کوچک ها شروع شد به طوری که از خدای خانواده به خدای قبیله و از آن به خدای مملکت و… رسید و بشر در این سیر تصاعدی به خدای یگانه رسید.
قرآن بر عکس این نظر سر چشمه همه ستایش ها را در توحید و پرستش خدای یگانه می داند. قرآن می گوید ابتدا پرستش خدای یگانه بوده است و انحراف از پرستش خدای یگانه منجر به بت پرستی یا شرک شده است.
مرتضی مطهری عقیده دارد از نظر برخی از دانشمندان مانند ماکس مولر بشر ابتدا موحد و یگانه پرست بوده و خدای واقعی خویش را می پرستیده است. پرستش بت یا ماه یا ستاره یا انسان از نوع انحراف هایی است که بعداً رخ داده؛ یعنی بشر چنین نبوده است که پرستش را از بت یا از انسان مخلوقی دیگر آغاز کرده باشد و تدریجاً با تکامل تمدن به پرستش خدای یگانه رسیده باشد. حس پرستش که احیاناً به حس دینی تعبیر می شود در عموم افراد بشر وجود دارد.
مطهری درباره نیاز انسان به پرستش می گوید:
یکی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل ترین ابعاد وجود انسانها حس نیایش و پرستش است. مطالعه آثار زندگی بشر نشان می دهد که در هر زمان و مکانی که بشر وجود داشته نیایش و ستایش هم وجود داشته است. پیامبران پرستش را نیاوردند بلکه نوع پرستش را به بشر آموختند و دیگر اینکه از پرستش غیر ذات یگانه (شرک ) جلوگیری به عمل آوردند.
عمق و اصالت گرایش انسان به پرستش معبود را می توان از استواری و عظمت بناهایی که در طول تاریخ برای پرستش گری بنیان گردیده دریافت. زیرا بشر خود درخانه کلوخین زندگی می کرده ولی کلیساها، کنیسه ها و مساجد و یا هر عمارت دینی را به بهترین وجه ساخته است و جنگهای سختی را در حمایت از معبود و مسجود خود تحمل می نموده است.
طبعاً به عقل خود رجوع می کند همانگونه که حضرت ابراهیم (ع) به هنگام مواجهه با ماه پرستان، با آنان اظهار همراهی کرد و چون ماه ناپدید شد آن را عقلاً فاقد قابلیت خواند و سپس به خورشید روی آورد و به ظاهر نسبت به آن، اظهار علاقه نمود زیرا که بزرگتر و درخشنده تر بود و وقتی خورشید غروب کرد از آن نی
نام فایل | حجم فایل |
---|---|
niyayesh-dar-adabiyat_336529_1049.zip | 401.7k |
قابل توجه فرهنگیان و دفاتر خدمات کامپیوتری و کافی نت ها این پکیج متشکل از 118 عدد گزارش اقدام پژوهی می باشد که در تمامی مقالات فرمت های مورد نیاز رعایت شده است.مشابه این مجموعه با قیمت های بسیار بیشتری در اینترنت به فروش می رسد.که ما آن را با قیمت مناسب در اختیار شما مشتریان گرامی قرار می دهیم. اقدام پژوهی های حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش ...
توضیحات بیشتر - دانلود 50,000 توماناین جزوة بی نقص و عالی
ریاضیات مهندسی دکتر
اکبر صدیقی ازاساتید
بنام و برجستۀ ریاضی
دانشگاه آزاد اسلامی
تبریز و عضو هیئت علمی
دانشگاه می باشد و مطالب آن بسیارساده،روان و
قابل فهم برای هردانشجویی است.
فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:370
چکیده
نیایش یکی از روحانی ترین لحظات زندگی هر مؤمن است. در همه ادیان آسمانی متناسب با تلقی و درک مؤمنان از دین شیوه ها و شکل هایی برای راز و نیاز با معبود فراهم شده است. شاعران هم به عنوان دارندگان روحهای لطیف و حساس در لابلای اشعار خود مناجات هایی نغز و دلنشین گنجانده اند که از لطیف ترین فرازهای آثارشان است. در این پایان نامه مناجات در شعرهای پنج تن از شاعران برتر سبک عراقی مورد بررسی قرار گرفته است. علت انتخاب سبک عراقی به دلیل لطافت و جنبه های غنایی بالای شعر این دوره است. در بین شاعران متعدد سبک عراقی نظامی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ به اذعان غالب منتقدان مقامی والاتر و بالاتر از دیگران دارند.
این پایان نامه در چهار بخش تنظیم شده است. در بخش اول کلیاتی درباره نیایش و معنای لغوی واصطلاحی آن و معادل و مترادف های دیگر آن بیان شده است. در بخش دوم سعی کرده ایم انواع یا شیوه های مناجات را در ادیان آسمانی بزرگ بررسی و تا حدودی مقایسه نماییم و بعد به مهم ترین شیوه های مناجات در دین اسلام بپردازیم. بخش سوم به نوع ادبی مناجات در ادبیات فارسی دری به طور کلی و در شعر سبک عراقی به طور جزئی پرداخته ایم. شیوه ها و محتواهای عمده مناجات ها در این نوع تقسیم بندی شده و اشکال آن استخراج شده است. بخش چهارم به بررسی جزئی و موشکافانه انواع نیایش در شعر شاعران این دوره اختصاص یافته است. شاعران برگزیده به ترتیب تاریخی هر کدام یک قسمت را به خود اختصاص داده اند. نخستین شاعر نظامی است که نیایش هایش بیشتر جنبه زاهدانه دارد و در مخزن الاسرار بیشتر از مثنوی های دیگر خود مناجات کرده است. در مثنوی های دیگر نیایش ها بیشتر در آغاز یا پایان مثنوی هاست. عطار اولین شاعر عارف این مجموعه است و مناجاتهایش ویژگی عارفانه دارد. مناجات های عطار در لابلای مثنوی هایش پراکنده است و گاه از زبان شاعر و گاه از زبان شخصیت های داستان هایش نقل شده اند. بی پروایی و جسارت و صمیمیتی که در این مناجات ها وجود دارد به آنها عمق خاصی بخشیده است. مولوی بدون تردید بهترین و نغزترین مناجاتهای ادبیات فارسی را در مثنوی و غزلیات خود آورده است. نگاه برخاسته از وحدت وجود او باعث می شود که در جاهایی که حتی با شمس یا دیگر مظاهر حق هم راز و نیاز می کند، رنگ اسمانی و منزهی به نیایش هایش می دهد. مناجات های مثنوی بسیار زیاد و عمیق هستند و انواع لایه های گفتگوی صمیمانه و خالصانه را با معبود شامل می شوند. سعدی بیشتر با نگاه زاهدانه نیایش می کند گرچه در جاهایی رنگ عارفانه به آن می زند. نیایش هایش سعدی در بوستان در
فهرست مطالب
چکیده..........
مقدمه.........
بخش اول(نیایش و ستایش).......
نیایش، ستایش و مترادفات آنها
اقسام نیایش
دین
بخش دوم(دین اسلام ونیایش).........
بخش سوم......... نیایش در شعر شاعران سبک عراقی
طریقه شعر خراسانی و عراقی
پیشینه نیایش های منظوم فارسی
نوع ادبی مناجات
نماز و نیایش در اشعار شاعران
انواع درخواست ها
بخش چهارم.........
فهرست منابع
بررسی چند شخصیت برجسته در مدیریت
(لائوزی – جیمز برنهام – آبراهام مازلو)
فهرست مطالب:
لائوزی
1
جیمز برنهام
9
آبراهام مازلو
20
تعداد صفحات: 29
دیباچه............................................................................... ۹
بخش اول. «من در نخجوان به دنیا آمده ام...»............................ ١٧
۱۰ می سال ۱۹٢٣، نخجوان.............................................. ١٧
روزی در تاریخ............................................................... ١۹
خانه پدری...................................................................... ٢٢
بخش دوم. اینجا هم جبهه است................................................ ٣٧
۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱، نخجوان............................................. ٣٧
هیئت اعزامی شوروی به آذربایجان جنوبی............................... ۴٢
در این مورد سکوت می نمودند............................................. ۵٣
بخش سوم. حیدر و ظریفه...................................................... ۶٣
بخش چهارم. «من این حرفه را از سال های جوانی انتخاب نموده ام».. ۸٢
۲۱ دسامبر سال ۱۹۸۰، باکو............................................... ۸٢
١۵ جولای سال ۱٩٩۷، باکو................................................ ۸۸
ما در چه کشوری زندگی می کنیم........................................ ١١١
بخش پنجم. در رأس جمهوری............................................... ١٢۶
۱۴ جولای سال ۱۹۶۹، باکو ............................................. ١٢۶
«بگویید آیا این شخص انسان درستکاری هست؟»..................... ١٣٠
کادرهای ثابت همه مسائل را حل می کنند............................... ١٣۴
حس انجام وظیفه ........................................................... ١۴٠
«رفیق وکیل اف، آرزو دارم».......................................... ...١۵۴
پیروز باد عدالت............................................................. ١۶٧
۲ دسامبر سال ۱۹۸۲، باکو............................................... ١٧۶
بخش ششم. «سراسر اتحاد شوروی به تو نیاز دارد، حیدر»............ ١۸۴
آخرین سفر دبیرکل.......................................................... ١۸۴
۲۲ نوامبر سال ۱۹۸۲، مسکو............................................ ١۹٣
شورای وزیران، روزهای کاری.......................................... ٢٠٠
کودکان غریب............................................................... ٢١۸
ماندگاری و فراموشی....................................................... ٢٢۸
راه آهن بایکال ـ آمور....................................................... ٢٣١
نور ستاره ای خاموش....................................................... ٢٣۹
۲۲ آوریل سال ۱۹۸۵، مسکو............................................ ٢۴۴
۳۱ آگوست سال ۱۹۸۶، نووروسیسک.................................. ٢۵٢
وی می توانست نیکی را ارج بنهد........................................ ٢۶٠
مشغولیات و سرگرمی شما چیست؟....................................... ٢۶٣
پولیت بوروی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی.......... ٢۶۹
بخش هفتم. «من سنگ نیستم، آهن نیستم، انسانم»...................... ٢۹٣
۱۹ اکتبر سال ۱۹۸۷، مسکو............................................. ٢۹٣
تاریخچه یک حسادت....................................................... ٢۹۶
سرکوبی...................................................................... ٣٠١
قره باغ........................................................................ ٣٠٣
۲۸ ژوئن سال ۱۹۸۸، مسکو............................................. ٣٠۶
دفترچه یادداشت باکویی.................................................... ٣٠۹
«من تلاش می کردم تا ملاقاتی با گورباچف داشته باشم»............. ٣٢۵
۲۱ ژانویه سال ۱۹۹۰، مسکو............................................ ٣٢٧
ضربه «پراودا»............................................................. ٣٣٣
محاصره مسکویی........................................................... ٣٣٧
بخش هشتم. حق در کنار ملت خود بودن................................... ٣۴١
۲۲ جولای سال ۱۹۹۰، نخجوان......................................... ٣۴١
دیگر هدف مشخص شده است............................................. ٣۴٧
بازگشت به مبدأ.............................................................. ٣۵٣
شریک سرنوشت خلق...................................................... ٣۵٧
۱۹ جولای سال ۱۹۹۱، مسکو........................................... ٣۶۵
کودتا.......................................................................... ٣۶۹
نخجوان در محاصره........................................................ ٣٧٧
۲۴ ـ ۲۶ اکتبر سال ۱۹۹۲، نخجوان.................................... ٣۸١
«آذربایجان منتظر پاسخ شماست»........................................ ٣۸٧
بخش نهم. سال «نود و سه»................................................. ۴٠٣
می ـ ژوئن سال ۱۹۹۳، نخجوان ـ باکو.................................. ۴٠٣
تانک های سرهنگ حسین اف............................................ ۴٠۴
بازگشت....................................................................... ۴٠۹
فرار رئیس جمهور ایلچی بیک............................................ ۴١٢
تفویض اختیارات رئیس جمهور به حیدر علی اف...................... ۴١۴
آذربایجان حیدر علی اف را انتخاب کرد................................. ۴٣٠
۳٠ سپتامبر سال ۱۹۹۴، نیویورک....................................... ۴٣٢
«من به خلق تکیه می کنم»............................................... ۴٣٣
بخش دهم. نفت آذربایجان در سیاست جهان............................... ۴۴٠
اگر نفت ملکه است......................................................... ۴۴٠
۲۱ آوریل سال ۱۹۷۱، باکو............................................... ۴۴٣
درس هایی از علی اف..................................................... ۴۴۴
۲٠ سپتامبر سال ۱۹۹۴، باکو............................................. ۴۵٠
سفر بخیر «دده قورقود»................................................... ۴۵۵
راهی به سوی نفت فراوان................................................. ۴۵۹
یلتسین به باکو نیامد......................................................... ۴۶۴
درباره «قرارداد قرن»...................................................... ۴۶٧
۳ جولای سال ۱۹۹۷، مسکو............................................. ۴۶۹
ناممکن را هم «اراده» ممکن می سازد.................................. ۴٧٢
١ آگوست سال ۱۹۹۷، واشنگتن.......................................... ۴٧٣
افسانه ها و واقعیت های سه دریا.......................................... ۴٧۹
بخش یازدهم. خورشید از سوی دریا طلوع می کند....................... ۴۸٣
١۴ ـ ۱۵ جولای سال ۲۰۰۱، باکو....................................... ۴۸٣
وی دوستی با روسیه را به آذربایجان وصیت کرد...................... ۴۸۶
۲۱ سپتامبر سال ۱۹۹۹، باکو............................................. ۴۹٠
«از تن جدا کی گشته جان...»............................................ ۴۹٢
۹ ژانویه سال ۲۰۰۱، باکو................................................ ۵٠٠
حتی «دبیرخانه آسمان» تابع وی بود..................................... ۵١٠
«من همه کوچه های باکو را خوب می شناسم»........................ ۵١٢
بخش دوازدهم. سال رئیس جمهور.......................................... ۵١۸
تقویم را ورق بزنیم.......................................................... ۵١۸
۲۴ ژانویه سال ۲۰۰۲، مسکو............................................ ۵٢٠