دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم زندگی اجتماعی و با هم بودن و سازگاری با بچه ها با اخلاق های متفاوت را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم؟بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات30
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد
چکیده
مجموعهای از افراد انسانی که با نظام، سنن، آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دستهجمعی دارند، جامعه را تشکیل میدهند. زندگی دستهجمعی این نیست که گروهی از انسانها در کنار یکدیگر و در یک منطقه زیست کنند و از یک آب و هوا و یک نوع مواد غذایی استفاده کنند.زندگی انسان اجتماعی، بهمعنای این است که ماهیت اجتماعی دارد؛ از طرفی نیازها، بهرهها و برخورداریها، کارها و فعالیتها، ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهرهها و تقسیم رفع نیازمندیها، در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسّر نیست، از طرف دیگر نوعی اندیشهها، ایدهها، خلق و خویها، بر عموم، حکومت میکند؛ که بهآنها وحدت و یگانگی میبخشد. بهتعبیر دیگر، جامعه عبارتست از مجموعهای از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسه عقیدهها، ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطهورند. نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه زندگی انسانها، آنها را آنچنان بهیکدیگر پیوند، میزند و زندگی را آنچنان وحدت میبخشد، که افراد را در حکم مسافرانی قرار میدهد، که در یک هواپیما و یا اتومبیل سوارند، بهسوی مقصدی در حرکتند، همه باهم به منزل میرسند، از رفتن میمانند، دچار خطر میگردند و سرنوشت یگانهای پیدا میکنند.اینجانب … .. آموزشگاه…. … در اقدام پژوهی فوق تصمیم گرفته ام زندگی اجتماعی و با هم بودن را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم و سازگاری دانش آموزان را با اخلاق های متفاوت به هم به آنها یاد دهم.توصیف وضعیت موجود اینجانب …. آموزشگاه …. دارای …. سال سابقه در آموزش و پرورش هستم . و هم اکنون با … نفر دانش آموز خوابگاهی سر و کار دارم. در اقدام پژوهی فوق تصمیم گرفته ام زندگی اجتماعی و با هم بودن را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم و سازگاری دانش آموزان را با اخلاق های متفاوت به هم به آنها یاد دهم. ابتدای سال تحصیلی به مرور رفتارهایى را در دانش اموزان می دیدم که برایم بسیار نا خوشایند بودرفتارهایی مثل : جدلهای بیهوده - پرخاشگری به یکدیگر-تهدید کردن یکدیگربه دعوا صداکردن یکدیگر با القاب ناپسندوعدم کمک به یکدیگر و... اینگونه رفتارها را نیز با سایر همکاران در میان گذاشتم وآنها نیز باتاییدصحبتهای من و اهمیت زیاد تعاملات اجتماعی اینگونه رفتار ها را نگران کننده توصیف می کردند.لذا با توجه به حساسیت موضوع تصمیم گرفتیم تا جایی که برایمان امکان پذیراست در این وضعیت نامطلوب تغییروتحول ایجاد کنیم. توصیف وضعیت موجود اینجانب …. آموزشگاه …. دارای …. سال سابقه در آموزش و پرورش هستم . و هم اکنون با … نفر دانش آموز خوابگاهی سر و کار دارم. در اقدام پژوهی فوق تصمیم گرفته ام زندگی اجتماعی و با هم بودن را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم و سازگاری دانش آموزان را با اخلاق های متفاوت به هم به آنها یاد دهم. ابتدای سال تحصیلی به مرور رفتارهایى را در دانش اموزان می دیدم که برایم بسیار نا خوشایند بودرفتارهایی مثل : جدلهای بیهوده - پرخاشگری به یکدیگر-تهدید کردن یکدیگربه دعوا صداکردن یکدیگر با القاب ناپسندوعدم کمک به یکدیگر و... اینگونه رفتارها را نیز با سایر همکاران در میان گذاشتم وآنها نیز باتاییدصحبتهای من و اهمیت زیاد تعاملات اجتماعی اینگونه رفتار ها را نگران کننده توصیف می کردند.لذا با توجه به حساسیت موضوع تصمیم گرفتیم تا جایی که برایمان امکان پذیراست در این وضعیت نامطلوب تغییروتحول ایجاد کنیم. توصیف وضعیت موجود اینجانب …. آموزشگاه …. دارای …. سال سابقه در آموزش و پرورش هستم . و هم اکنون با … نفر دانش آموز خوابگاهی سر و کار دارم. در اقدام پژوهی فوق تصمیم گرفته ام زندگی اجتماعی و با هم بودن را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم و سازگاری دانش آموزان را با اخلاق های متفاوت به هم به آنها یاد دهم. ابتدای سال تحصیلی به مرور رفتارهایى را در دانش اموزان می دیدم که برایم بسیار نا خوشایند بودرفتارهایی مثل : جدلهای بیهوده - پرخاشگری به یکدیگر-تهدید کردن یکدیگربه دعوا صداکردن یکدیگر با القاب ناپسندوعدم کمک به یکدیگر و... اینگونه رفتارها را نیز با سایر همکاران در میان گذاشتم وآنها نیز باتاییدصحبتهای من و اهمیت زیاد تعاملات اجتماعی اینگونه رفتار ها را نگران کننده توصیف می کردند.لذا با توجه به حساسیت موضوع تصمیم گرفتیم تا جایی که برایمان امکان پذیراست در این وضعیت نامطلوب تغییروتحول ایجاد کنیم.
توصیف وضعیت موجود
اینجانب …. آموزشگاه …. دارای …. سال سابقه در آموزش و پرورش هستم . و هم اکنون با … نفر دانش آموز خوابگاهی سر و کار دارم. در اقدام پژوهی فوق تصمیم گرفته ام زندگی اجتماعی و با هم بودن را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم و سازگاری دانش آموزان را با اخلاق های متفاوت به هم به آنها یاد دهم. ابتدای سال تحصیلی به مرور رفتارهایى را در دانش اموزان می دیدم که برایم بسیار نا خوشایند بودرفتارهایی مثل : جدلهای بیهوده - پرخاشگری به یکدیگر-تهدید کردن یکدیگربه دعوا صداکردن یکدیگر با القاب ناپسندوعدم کمک به یکدیگر و... اینگونه رفتارها را نیز با سایر همکاران در میان گذاشتم وآنها نیز باتاییدصحبتهای من و اهمیت زیاد تعاملات اجتماعی اینگونه رفتار ها را نگران کننده توصیف می کردند.لذا با توجه به حساسیت موضوع تصمیم گرفتیم تا جایی که برایمان امکان پذیراست در این وضعیت نامطلوب تغییروتحول ایجاد کنیم.
پژوهش بودن یا نبودن ارزشیابی کیفی توصیفی در مجله رشد آموزش ابتدایی مهرماه 1393 شماره 1 دوره هیجدهم
بخشی از متن اصلی :
اصل قانونی بودن جرم و مجازات
ا عصر رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه، افراد بنابر میل پادشاه و حاکم و کشیش و روحانی مجازات می شدند، چه بسیار افراد بی گناه که با خباثت طبع حکام به مجازات رسیدند، چه خون های پاک که بر زمین ریخته شد، چه اموال و نفوس و ارض و ناموس مردم که مورد هتک قرار گرفت.
انقلاب کبیر فرانسه و حلول عصر رنسانس، عصر بیداری مردم و زمینی شدن حکومت ها بود تا این زمان پادشاهان، حکام، کشیش ها و روحانیون خود را سایه و نماینده و نایب خدا می دانستند. در این زمان تحول اساسی در افکار مردم به وجود آمد، حکام در هر موقعیتی که بودند فقط خدمتگزار و نوکر مردم محسوب می شدند، هیچ کس حق نداشت خود را از دیگران برتر بداند.
بازپرسی ها در قرون وسطی در اروپا فاجعه بار بود، به دستور بازپرس فرد دستگیر شده تا سرحد مرگ شکنجه می شد تا اقرار کند، در صورت اقرار، اظهارات او در حضور کشیش صورتمجلس و به امضای حاضران می رسید. بر مبنای این اقاریر، حکم شدیدی برای زندانی تعیین می شد، معمولاً کسی از این دخمه ها جان سالم به در نمی برد، در صورت عدم اقرار، این شکنجه تا مرگ ادامه می یافت. در این زمان اصل بر مجرمیت بود، این متهم بود که باید بی گناهی خود را در زیر شکنجه ثابت می کرد. مردم با ادعاهای واهی دستگیر و شکنجه شده تا اتهامات بزرگی را بپذیرند. ظهور عصر جدید آغاز تولد انسانی دیگر است، بر مبنای این نگرش؛
۱- اصل بر برائت بوده، این قاضی بی طرف بود که باید با دلایل محکمه پسند اتهام متهم را ثابت می کرد و در صورت عجز، دیگر نگهداری او در زندان یا تحت قرار به هیچ وجه مجاز و قانونی نبود (اصل ۳۷ قانون اساسی و ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۲- اصل قانونی بودن جرم و مجازات؛ طبق این اصل عمل ارتکابی از ناحیه متهم باید جرم بوده و قانونگذار برای آن مجازات تعیین کرده باشد (اصل ۳۶ قانون اساسی و ماده ۲ قانون مجازات اسلامی، بند ۲ ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :7
بخشی از متن اصلی :
رژیم قانونی بودن حقوق کیفری عامل موثر دررشد وتوسعه
چکیده
تضمین ورعایت حقوق وآزادیهای اساسی آحاد جامعه ازاصول مسلم حقوقی است که در تحقق نظم وامنیت اجتماعی مهمی راایفا میکند .این اصل ازجانبی مقتضای پایبندی به قرارداد اجتماعی وانجام وظیفه حکومت دربرابرحفظ حقوق ملت است وازجانب دیگر باایجاد رابطه منطقی ومثبت عامل مهم به وجود آورنده علاقه قلبی بین مردم وححکومت به حساب می آید ودرنهایت ضامن نظم وامنیت اجتمائی وعامل مؤثربرای تحقق رشد وتوسعه است .بررسی موضوع مهم حقوق وآزادیها ی فردی وچگونگی تضمین آنها ومحدوده اچرائی آن ازوظایف وموضوعات اساسی است که فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیزبه بیان مصادیق وچار چوب این حقوق پرداخته است .یکی ازمصادیق مهم این حقوق ،لزوم رعایت رژیم قانونی بودن حقوق کیفری است که دراصول مذکور وسایر اصول قانون اساسی در فصلهای دیگر برآن تأکید شده است ؛به نحوی که می توان گفت قانونگذار مؤسس ؛رعایت رژیم مذکوررا مقدم بر سایر حقوق ومهمتر از آنها مورد توجه قرارداده است ودراصول مختلف قانون اساسی عناصر اصلی حقوق جزا یعنی جرم،مجازات وآئین دادرسی و صلاحیت محاکم رامقید به تجویز و اداره قانونگذار کرده است، پذیرش رژیم مذکور حاکی حاکی ازآن است که فقه اسلامی نیز چنین شیوه ای موردتوجه قرارگرفته است که اساس آن برقاعده قبح عقاب بلابیان استوار است وبه نظرمی رسدمفهوم آن ازمستقلات عقلی است که در همه زمانها ومکانها موردقبول عقلای عالم قرارداشته است. درحال حاضر به رغم سابقه تاریخی رژیم مذکور وقبول آن در فقه اسلامی وقانون اساسی ،بعضی ازقوانین عادی مصوب قوه قانونگذاری با تعرض به محدوده آن ،از سر بی توجهی باآن برخورد کرده اند که به منزله مانع اساسی رشد وتوسعه به حساب می آیند. ازجمله مقررات مغایر با رژیم مذکور می توان به ماده 289 قانون اصلاح آئین دادرسی کیفری مصوب 1361 وماده ق.ت.د.ک مصوب 1361و ماده 2 و 3 و 4 و 8 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373 اشاره کرد که زمینه ناامنی حقوقی را در روابط اجتماعی فراهم کرده واعتمادمردم رابه رعایت حقوق و آزادیهای خود ،توسط دستگاه غذائی سست کرده است .دراین مقاله در پی آن هستیم که با تشریح اصول قانون اساسی واثبات لزوم رعایت رژیم قانونی بودن حقوق جز اتبعات عدم رعایت آنرا بیان کنیم و یادآور شویم که به شرطی زمینه های توسعه خصوصا ًدربعد اقتصادی آن فراهم خواهد شد که افراد جامعه نسبت به رعایت حقوق و آزادیهای اساسی خود اطمینان خاطر داشته باشند والا اگر قرر باشد قضاوت محاکم در صورت فقدان قانون ،رفتار افراد را بر اساس منابع فقهی بافتوای مشهور که اغلب به زبان عربی است ارزیابی کنند باعث الزام افراد به یادگیری زبان عربی می شود که چنین الزامی خلاف اصل 15 قانون اساسی است وتکلیف مالایطاق است وبا قاعده قبح عقاب بلابیانم موافق نیست ونیز بااصول 36 و 37 و269 قانون اساسی مغایر است وزنظر رشد و توسعه اقتصادی کمترکسی حاضربه سوق سرمایه های خود به سمت سرمایه گذاریهای زیربنایی واساسی وسازنده خواهد بود .
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :26
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
فهرست مطالب:
مقدمه
وابستگی ما به دیگران
حاصل حیات اجتماعی
لزوم ضابطه و اخلاق
ضرورت وجود ضوابط
تعاریف اخلاق
خرق بین آداب و اخلاق
فرق اخلاق و وظیفه
اهمیت اخلاق در اسلام
خلقیات در اسلام
دسته بندی مسائل اخلاقی
فوائد و آثار اخلاق
توصیه ها به اخلاق
اصول و ضوابط اخلاقی اسلامی
نقاط اشتراک در حیات
اصول حیات مشترک
اصول و ضوابط اخلاقی
ویژگیهای اخلاقی یک مسلمان
طبیعت و خوی او
در کلیات اخلاق
معاشرت در خانواده
معاشرت زوجین
اساس روابط در خانواده
معاشرت مرد با زن
معاشرت زن با شوهر
معاشرت والدین با فرزندان
ضرورت تربیت کودک
نیکی به کودک
معاشرت فرزندان با والدین
اطاعت از والدین
نیکی به والدین
معاشرت با خویشان و نزدیکان
حقوق معاشرتی
فواید صله رحم
منابع و مأخذ:
مقدمه :
حیات هر انسان لااقل از سه جنبه قابل ملاحظه و بررسی است :
1- از لحاظ جنبه های زیستی که در آن سعی داریم مباحثی چون وراثت و صفات ارثی ، جنبه های مربوط به وزن و شکل و قد و حجم و وظایف الاعضاء سلامت و بیماری ، زشتی و زیبایی ، طول عمر ، استخوان بندی ، وضع غدد ، غرائز و ... را مورد بررسی قرار دهیم .
2- از لحاظ جنبه های اجتماعی که در آن بحث از مباحثی چون شخصیت ،رفتار اجتماعی ، طرز برخوردها و معاشرت ها ، حدود و حقوق ، طرز فکرها و موضعگیریها ، آموخته ها و مکتسبات از محیط و فرهنگ ، کیفیت عمل ، نحوه مواجهه با مشکل و ... است .
3- از لحاظ جنبه های معنوی و روانی و عاطفی که ارزش حیات و مباحث مربوط به تشکیل شخصیت و رتبت و موقعیت اجتماعی انسان مورد بحث و بررسی قرار میگیرد .
با اینکه برخی از این ابعاد ظاهراً به فردیت فرد مربوط میشدند اگر نیکو بررسی شود دور از تأثیر پذیری از جمع و حیات جمعی و نفوذ افراد و اشخاص دیگر نیستند . در امری چون هوش و استعداد ، در بیماری مادرزادی ، در سلامت یا بیماری اعصاب وروان ، آدمی ساخته و پرداخته نفوذ دیگران و لااقل والدین است .
وابستگی ما به دیگران
وابستگی به دیگران و اثر گیری از غیر ، چه در جنبه درونی وجود و چه در جنبه بیرونی آدمی ، امری ا ست که از لحظه تشکیل و تکون جنین آغاز شده است و تا پایان عمر ادامه دارد .
ما از همان آغاز تکون وجودی از پدر و مادر اثر می گیریم و بعدها نیز تحت تأثیر اخلاق و رفتار آنها ،برادران و خواهران آن هستیم و با آنها روابطی مستقیم و یا غیر مستقیم داریم . اعمالی را که انجام می دهیم بظاهر برای ما و بر اساس ذوق و سلیقه ماست ولی اگر نیکو تعمق کنیم همه آنها متکی به وظایف فردی نیستند ، در مواردی بسیار مبتنی بر مراعات حال اشخاص و افرادی هستند که ما بگونه ای از آنها تأثیر پذیرفته ایم . چون چنین جنبه ها و مشخصه ها در رفتاری است که سبب میشود جامعه شناسان مشخصه حیات انسان را اجتماعی بودن ذکر کنند .
حیات جمعی برای ما امری ضروری و لازم است و این ضرورت از چند دید و رابطه قابل ذکر و بررسی است .
جنبه فطری بودن آن :
بدین معنی که عده ای از فلاسفه و متفکران قدیم ،حتی از زمان افلاطون به بعد انسان را موجودی اجتماعی معرفی کرده و برای آن زمینه طبع و فطرت را مطرح کرده اند . گرچه این نظر در این اواخر توسط روان شناسان اجتماعی مورد تردید قرار گرفته ولی امری است که شدت وابستگی انسان به جمع موجبات تقویت طرفداران این طرز فکر را فراهم آورده است .
جنبه تأمین نیاز :
بدین معنی که ما برای یافتن توان جهت داشتن یک زندگی انسانی و آرام و مرفه و رفع نیازهای حیات ناگزیریم در جمع زندگی کنیم . از تفاوتهای حیات جمعی انسان با حیوان یکی همین مسأله است که انسانها در سایه عقل و خردی که دارند دریافته اند باید در جمع زندگی کنند تا بتوانند نیازهای یکدیگر را تأمین کنند . ما عقلاً دریافته ایم که برای گذران زندگی نیاز به کمک گروههای بسیاری داریم که حتی برخی از آنها را نمی شناسیم . در این مسأله تنها رفع نیاز مطرح نیست که غنا بخشیدن به زندگی و دستیابی به رفاه هم مطرح است .
حاصل حیات اجتماعی
حاصل حیات اجتماعی چیست ؟ میتوان گفت : حاصل آن نجات از تنهایی و انزوا ، تأمین نیازها ، رسیدن به مقاصدی که آدمی به تنهایی نمی تواند بدان دست یابد مثل ازدواج و تولید نسل ، دستیابی به حقوق ، قواعد و مقررات و نجات از حیات حیوانی ، پذیرش و انجام مسئولیت ،طی طریق به سوی رشد و تکامل و سرانجام وصول به مقام حزب الهی .
اجتماع همه گاه جزئی از تفکر ما و تجارب زندگی ماست . بر اساس آن حیات ما معنی پیدا می کند و فرد جزئی از کل میشود و سطه و اقتدار پیدا می کند .
در عین حال و با وجود این همه بحث ها درباره تأثیر اجتماع ارزش خواست و اراده را منکر نیستیم . اداء تکالیف و مسئولیت های ما بدون نفوذ اراده ما نیست و تأثیر عقل و اراده انسان را در سرنوشت سازی خود منکر نیستیم .
لزوم ضابطه و اخلاق
گفتیم انسان موجودی اجتماعی است . زندگیش دائماً در کنار مردم و با مردم است . به مقیاس بس وسیع به دیگران نیازمند است و برای تأمین سعادت و رفاه خود ناگزیر است با دیگران همکاری و همگامی کند . در میان جمع است و البته در مواردی نه با جمع .
انسانها در برابر سرنوشت یکدیگر مسئولند و در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند . هر کدام در حدود مسئولیت خود گام برمیدارند ولی حاصل ایفای این مسئولیت به دیگری هم میرسد . بدین سان انجام وظیفه اش نمیتواند تنها بر اساس ذوق و خواست شخصی باشد .چون در دیگران مؤثر است آنها هم می بایست بگونه ای در او تأثیر و نظر داشته باشند .
ضرورت وجود ضوابط
بر این اساس لازم است در اجتماع ضابطه و معیاری موجود باشد که همه افراد ناگزیر باشند رفتار و سلوک خود را بر آن مبنا قرار دهند و حیات جمعی خود را با آن ضوابط نظام ببخشند.ضوابط و قوانین باید به ما بگویند ما چگونه سخن بگوئیم ، چگونه رفتار کنیم و از چه اموری اجتناب نمائیم .
اخلاق و فوائد وجودی آن
در مسألة قانون و مقررات اجتماعی آنچه دربرخورد اول به چشم و گوش می آید کوری و کری ، بی عاطفگی نادیده گرفتن جوانب حیات است . قانون هم چون تیغ برنده ای است که بر گردن متخلف قرار می گیرد و