این رساله درباره جذابترین حرفهها در دنیا است. نیز درباره این است که چگونه بتوانیم زیباترین، متقاعدکنندهترین و مؤثرین ابزار صوتی-یعنی صدای انسانی را تولید کنیم.
تأتر هنری است جمعی و وابسته به کار گروهی، و بازیگران مردمانی هستند متکی به کار مشترک. کار بازیگری علیرغم تصور بسیاری اشخاص، بسیار پرزحمت و شاق است[1]. آنان نمیتوانند مسئولیت خود را تفویض کنند، نمیتوانند در جریان تمرین و اجرا مرتکب غیبت شوند و بدون همکاری نمیتوانند کار کنند. مهمتر از همه اینکه نمیتوانند از زیر بار تمرینهای شخصی و مطالعهی روزانه شانه خالی کنند.
بازیگران انسانهایی اجتماعیاند که باید با خودشان و نقشهایشان رابطة متقابل داشته باشند. بدن و صدا باید هماهنگ با یکدیگر حرکت کنند، همچون زمانی که بازیگر با دیگران حرکت و گفتگو می کند. این نکات پیشة بازیگر را هم جذاب میسازد و هم بسیار مشکل.
من خود به عنوان بازیگر و کارگردان، و تماشاگر، بسیار دیدهام که دانشجویان و مجریان کم تجربه و بعضاً پر تجربه به هنگام اجرای نقش، اجرای کلامی پیچیده که مستلزم طراحی و تربیت بیان است، هراس از نرساندن صدا در سالنی بزرگ، پرداخت خصایص شخصیت، الگوهای متفاوت کلامی، مسئله زمانبندی و نیاز به انعطاف صدا، مشکلات عدیدهای پیش روی خود مییابند. در هرحال خوانندة این سطور- بازیگر- در ارتباط با این مشکلات پیوسته با پرسشهایی مواجه است، و این رساله در پی آن است پاسخهایی پیش رو قرار دهد تا هم دانش نظری او را پیرامون مسایل صدا و بیان صوتی بالا ببرد و هم مواد تمرین عملی برای وی تدارک ببیند . حتی بسیاری معلمین مجرب صدا و همچنین بازیگران توانای صحنه به ما یاد آور میشوند که بازیگر باید نکاتی پیرامون آواز خو اندن بداند. زیرا آواز خواندن یکی از بهترین راههای تربیت صدا است. "خواندن"، حس درک زیر و بمی را تقویت میکند، توجه به ضربآهنگ[2] را ملکه ذهن میسازد، آگاهی از ضرب را افزایش میدهد و موجب روانی و وضوح میگردد.
بازیگر باید بیاموزد و آنچنان عمل کند تا به روح تماشاگر دست یابد. کار بازیگر این است که خود را برانگیزد و سرزنده و هوشیار نگاهدارد، نه به خاطر خود بلکه به خاطر تماشاگر. سخن گفتن بخشی از تخیل است، و چنانچه بازیگر درکی از آنچه بر زبان میآورد نداشته باشد، یا اینکه در کجا سخن میگوید و با چه کسی، صرفنظر از اینکه درست یا نادرست صدا تولید میکند، سخناش شنیده نخواهد شد.
نکته مهم دیگری که بازیگر باید به آن بیاندیشد این است که بکوشد تماشاگر را با آنچه میگوید درگیر سازد، نه اینکه او را متوجه فنون بیان نماید. فرق است میان به نمایش گذاشتن خلاقیت از راه به کارگیری مهارت، و عرضة مهارت و فن.
بالاتر اشاره کردم که صدا مانند سازی است که باید آنرا نواخت. بازیگر لازم است بتواند این ساز را هم تند و هم کند بنوازد، و در انجام این کار هم فنی باشد و هم با احساس، اما در اینکه کدامیک را بر دیگری مقدم بدارد جای بحث و مجادله نیست-فن وسیلهای است برای انتقال هرچه بهتر حقیقت احساس (یا محتوا)، و چنانچه بازیگر بر این گمان باشد که یکی از این دو در الویت است، به راه خطا رفته.
بازیگر لازم است ضمن فراگیری فن، شرایط فراخواندن احساسهای گوناگون را به عنوان مشقی از مشقهای بازیگری در درون خود ایجاد کند. یکی از اهداف این رساله این بوده است که ضمن تدارک مواد تمرین سازنده و کارآمد، آنها را به گونهای طرح کند که هر دو مورد مزبور، یعنی فن و احساس برای خواننده قابل تجربه باشد. اگر خواننده بازیگر است، پس این رساله دربارة اوست، دربارة صدای اوست. تمرینهای صدا و بیان که در این جا ارایه می شود از ساده تا پیچیده –مقدماتی تا پیشرفته را شامل خواهد شد که برخی از آنها را ضمن کار گروهی یافتهام که در جای خود به آنها اشاره خواهم کرد. شما به عنوان بازیگر به قدرت صدا نیاز دارید. اگر توانستید این نیاز را در خود احساس کنید,به وجوب تربیت صدای خود پی خواهید برد. من امیدوارم چنین شود، زیرا در این صورت امکان عظیمی را به حوزه بازیگری خود وارد میسازید و نتیجتاً توان اجرای تولیدی را که در آن شرکت میجویید بالا میبرید. یادگیری این فن ویژه مشکل،اما در عین حال لذت بخش است. به جوهر هنر بازیگری بیاندیشید تا به معیارهای بازیگری خوب دست یابید و بتوانید بازیگری رایج در تولیدات صحنهای و تصویری امروز را در کشورمان بررسی و نقد کنید[3].
"استانیسلاوسکی" را همه نیک میشناسیم، او نه تنها یک نظریه پرداز بلکه همچنین تکنسینی ممتاز بود که برآن شد تا حقیقت و زیبایی را در حوزة کلی تأتر وارد سازد. او میگفت: «تفاوت عمدة میان هنر بازیگر و هنرهای دیگر در این است که سایر هنرمندان ممکن است زمانی که به آنان الهام میشود چیزی خلق کنند. اما هنرمند صحنه، باید آقا و ارباب الهام خود باشد و باید بداند چگونه آنرا هنگام اجرا فرابخواند، این است راز اساسی هنر ما. بدون این، کاملترین فنون، عظیمترین مواهب نیز کاری صورت نخواهند داد[4].» بازیگر رابط میان نمایشنامه نویس و تماشاگر است. صدای او وسیلهای است که اثر نمایشنامهنویس توسط آن عینی میگردد، و از راه آن فکر و احساس اثر جریان پیدا میکند. از این رو بازیگر عهده دار مسئولیت معینی نسبت به نمایشنامهنویس، کارگردان،سایر بازیگران و تماشاگران است. کلمات نمایشنامه به یک معنا جزء تغییر ناپذیر هر اجرای بازیگر است. بازیگران با خصوصیات جسمانی متفاوت و تفسیرهای گونهگون ممکن است به ایفای نقش بپردازند، اما باز هم واژهها همان است که نمایشنامهنویس نوشته است. با این وجود خود واژهها بسته به اینکه به چه نحو توسط بازیگر ادا شوند مستعد انتقال معانی متنوعی هستند. همین چگونه ادا کردن است که نیاز بازیگر را به فن پیش میآورد، و هر گاه سخن از نیاز فنی به میان میآید صدا وبیان روشنتر و مهمتر از هر فن دیگری خود را مینمایانند. آموزش و تربیت بیان بازیگر باید چنان باشد که وی را قادر سازد بر صدای خود با توجه به ارتفاع, لحن، زیر و بمی، زمانبندی و وضوح واژهها تسلط کامل پیدا کند، زیرا حد توان او برای تفسیر شخصیتهای گوناگون توسط خصوصیت کنونی صدای خود وی و میزان قابلیتی که وی میتواند آنرا به کار برد محدود میشود. برای از میان برداشتن این محدودیت تنها میتوان به تربیت صدا و بیان از راه صحیح و علمی روی آورد. "جودیت تامپسون" نمایشنامه نویس معاصر کانادایی، در مقدمة نمایشنامة کوتاه خود بنام "صورتی" اظهار میکند:«من معتقدم صدا دری است که ما را نه تنها به درون روح فرد، بلکه به درون روح یک ملت و فرهنگ آن، به درون روح یک طبقه، یک اجتماع،یک نژاد راهبر میشود[5].»
بیشتر دانشجویان رشته بازیگری با صداهایی که دارند گذران میکنند، صدایی که به ندرت تغییر میکند،این صدا را میتوان بهتر کرد یا بدتر کرد. اما از آنجا که این صدا آلت موسیقی بازیگر شمرده میشود وطیفة اوست که به نواختن صحیح آن همت کند. این رساله پیشنهادها و تمرینهایی برای تولید و نواختن صدا در بر دارد.بازیگران دانشجو و تازه کار باید مطالبات هنر خویش را که عبارت از ذکاوت ، هوش، قوهی تخیل وبیان تربیت شده است بشناسند و از حوزههای اساسی پژوهش یعنی موسیقی، نقاشی، نگارش و مطالعه آگاه باشند.
[1] - دانیل مییر دینکگراف در کتاب "رویکردهای بازیگری" (راتلج،2001،ص163) به نقل از آلیسون هاج نویسندهی کتاب "تربیت بازیگر در قرن بیستم" مینویسد: تربیت بازیگر بی نظیرترین پدیدة تأتر در قرن بیستم است.
[2] - در بخش ضمیمه پیرامون زمانبندی (rate, tempo, rhythm) به طور مشروح سخن خواهیم گفت.
[3] -"الک گینس" بازیگر شهیر تأتر و سینما میگوید" من نمیدانم بازیگری خوب چیست، اما مطمئنم هر کس آن را ببیند به راحتی تشخیص خواهد داد." به نقل از کتاب "بازیگری" نوشته جان هاروپ، انتشارات راتلج-1994
[4] -my life in art, c.Stanislavsky, translated by , j,j, Rabins, Mardian books, N,Y.1956,p,517
• مقاله با عنوان: استفاده از روش تکاملی برنامه ریزی بیان ژن در برآورد میزان آبشستگی پایه های پل در بستر های غیر چسبنده براساس داده های آزمایشگاهی و میدانی
• نویسندگان: کیومرث روشنگر ، شبنم میرحیدریان
• محل انتشار: هشتمین کنگره ملی مهندسی عمران - دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل - 17 و 18 اردیبهشت 93
• محور: سازه های هیدرولیکی
• فرمت فایل: PDF و شامل 9 صفحه می باشد.
چکیــــده:
همه ساله پلهای زیادی بدلیل آبشستگی پایههای آن در اثر جریان آب در رودخانهها تخریب میشوند، بنابراین پیش بینی عمق آبشستگی پایهی پل برای طراحی ایمن و اقتصادی پل ضروری است. تاکنون، تحقیقات آزمایشگاهی و صحرایی در زمینه آبشستگی اطراف پایههای پل، منجر به ارائه روابط متعدد برای برآورد حداکثر عمق آبشستگی شده است. در این تحقیق، روش برنامه ریزی بیان ژن (GEP) برای تخمین میزان آبشستگی پایههای پل برای بستر با خاک غیر چسبنده مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان داد که برنامه ریزی بیان ژن (GEP) در تخمین عمق آبشستگی پایههای پل برای خاکهای غیر چسبنده، در مقایسه با معادلات غیر خطی موجود عملکرد موثر و کارایی بهتری دارد. همچنین از بین معادلات موجود معادله CSU برای خاکهای غیر چسبنده منجر به نتایج بهتری شده است. براساس آنالیز حساسیت سرعت جریان بیشترین تأثیر را بر میزان عمق آبشستگی برای داده های آزمایشگاهی در حالت با بعد دارد، اما برای دادههای میدانی عمق جریان موثرتر است.
مقدمه:
پلها به عنوان کلید راههای ارتباطی از جمله مهمترین سازههای رودخانهای هستند. هر ساله با وقوع سیلاب در هر رودخانه تعداد زیادی از این پلها، درست زمانی که بیشترین نیاز به آنها وجود دارد تخریب میگردند. یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل این تخریبها آبشستگی اطراف پایههای پل میباشد. به فرسایش بستر و کناره آبراهه در اثر عبور جریان آب، فرسایش بستر در پایین دست سازههای هیدرولیکی به علت شدت جریان زیاد و یا به فرسایش بستر در اثر بوجود آمدن جریانهای متلاطم موضعی، آبشستگی گویند. همچنین عمق ناشی از فرسایش بستر نسبت به بستر اولیه را عمق آبشستگی مینامند. تعیین دقیق عمق آبشستگی پایهها، برای طراحی ایمن و اقتصادی پایههای پل ضروری است. زیرا تخمین کم عمق آبشستگی ممکن است منجر به تخریب پل و تخمین زیاد منجر به هزینههای اضافی گردد.
طی سالهای اخیر مطالعات متنوعی در زمینه تخمین عمق آبشستگی پایههای پل انجام گرفته است. از جمله شن در مطالعات خود به این نتیجه رسید که نسبت عمق آبشستگی به عرض پایه با عدد فرود پایه ارتباط دارد. کوتیاری وهمکاران مطالعهای بر روی تغییرات زمانی عمق آبشستگی حول پایههای دایرهای در جریان آب زلال در شرایط جریان دائمی و غیر دائمی انجام داده و رابطهای برای تخمین حداکثر عمق آبشستگی موضعی ارائه کردند.
امروزه استفاده از سیستمهای کامپیوتری در محاسبات پیچیده، گسترش بسیاری یافته است. از جمله این سیستمهای کامپیوتری، الگوریتم تکاملی است. الگوریتمهای تکاملی، روشهایی بر مبنای جستجوی تصادفیاند که از مدل سازی بیولوژیکی طبیعی الگو برداری شدهاند. آنها بر روی پاسخهای ممکنی کار میکنند که از ویژگی برتری برخوردارند و بقای نسل بیشتری دارند، لذا تخمین نزدیکتری از پاسخ بهینه بدست میدهند. الگوریتم تکاملی تفاوت اساسی با دیگر روشهای بهینه سازی دارد چراکه تنها یک نقطه را جستجو نمیکند، بلکه جمعیتی از نقاط را بصورت موازی بررسی مینماید و نیاز به اطلاعات ضمنی و دیگر دانشهای مکمل ندارد، فقط تابع هدف و شایستگی مربوطه در جهتهای جستجو تاثیر گذارند. همچنین هیچگونه محدودیتی برای تعریف تابع هدف وجود ندارد و از قوانین در حال تغییر احتمالی بهره میبرند نه موارد مشخص و معین.
در این تحقیق با استفاده از دادههای آزمایشگاهی و میدانی قابلیت و کارایی روش تکاملی برنامه ریزی بیان ژن (GEP) در تخمین عمق آبشستگی پایههای پل در مقایسه با روابط تجربی موجود در خاکهای غیر چسبنده مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین اثر پارامترهای هیدرولیکی، مشخصات پایه و بستر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تاکنون تحقیقات محدودی در خصوص بکارگیری از روش GEP انجام یافته است. از جمله آیتک و کیشی، روش جدید GEP را برای فرموله نمودن رابطه رسوبات معلق و دبی روزانه بکار گرفتند، که نتیجه مقایسات توانایی این روش را در تخمین رسوبات معلق تایید کرد. همچنین آیتک و همکاران برای مدلسازی بارش - رواناب، دو روش GEP و شبکههای عصبی مصنوعی (ANN) را مقایسه کردند، که نتیجه برتری برنامه ریزی بیان ژن را اثبات کرد.
________________________________
** توجه: خواهشمندیم در صورت هرگونه مشکل در روند خرید و دریافت فایل از طریق بخش پشتیبانی در سایت مشکل خود را گزارش دهید. **
** توجه: در صورت مشکل در باز شدن فایل PDF مقالات نام فایل را به انگلیسی Rename کنید. **
** درخواست مقالات کنفرانسها و همایشها: با ارسال عنوان مقالات درخواستی خود به ایمیل civil.sellfile.ir@gmail.com پس از قرار گرفتن مقالات در سایت به راحتی اقدام به خرید و دریافت مقالات مورد نظر خود نمایید. **
موضوع فارسی : اخلاق حرفه ای و اشتغال: مشکلات بیان شده توسط استادان دانشگاه در مکزیک و اسپانیا
موضوع انگلیسی : Professional ethics and employability: problems expressed by
university teachers in Mexico and Spain
تعداد صفحه : 7
فرمت فایل :pdf
سال انتشار : 2014
زبان مقاله : انگلیسی
چکیده
مقاله فراهم می کند برخی از عناصر نظری و تجربی از اخلاق حرفه ای و اشتغال از پروژه تحقیقاتی
در مورد اخلاق حرفه ای در دانشگاه خودمختار ملی مکزیک (UNAM) توسعه یافته است. معرفی ما سه نوع
داروهایی که رفتار اخلاقی حرفه ای را تحت تاثیر قرار در محل کار خود و بحث در مورد اطلاعات تجربی از
پاسخ به دو سوال از یک راهنمای مصاحبه باز در UNAM و تا چهل هماهنگ کننده برنامه های تحصیلات تکمیلی اعمال
چهارده استادان از سه دانشگاه در والنسیا در اسپانیا: دانشگاه والنسیا، دانشگاه پلی تکنیک
والنسیا و دانشگاه کاتولیک والنسیا "سنت وینسنت شهید". دو سوال پرسیده می شوند: چه اخلاقی
معضلات که دانشجویان فارغ التحصیل در عمل حرفه ای خود مواجه هستند؟ چالش هایی که جامعه خواستار از چیست
دانشگاه در رابطه با آموزش حرفه ای در زمینه خود را از دانش؟
کلمات کلیدی: اخلاق حرفه ای؛ استخدام. دانشگاه ها؛ مکزیک؛ اسپانیا
در این پژوهش اصول راهبردی مذاکره با افراد و نحوه فن بیان آموزش داده شده است همچنین روشهایی برای مذاکره موفق پیشنهاد شده است که تمامی این روشها و راهکارها هم بررسی و تجزیه و تحلیل شده است.