روانشناسی: بررسی علل و عوامل تأثیرگذار در طلاق
از بدو پیدایش انسان بر روى کره زمین، همواره زنان و مردان، با تشکیل کانونى به نام خانواده، عمرى را در کنار هم گذرانده و فرزندانى در دامان پر مهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربسته اند.در یک نگاه ظاهرى متوجه مى شویم که عناصر اصلى تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعى خویش با یکدیگر پیوند زناشویى بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانى بر جمع آنها افزوده شده است.
شاید بتوان در یک تقسیم بندى کلى زندگى انسان را به دو بخش اساسى تقسیم کرد.این دو بخش شامل دوران مجردى و دوران متأهلى است.متأهل کسى است که ضمن تعهد به شخصى دیگر و پایبندى به پیوند بین خود و او در قبال آن شخص وظایف و حقوقى را بر عهده دارد.ازدواج مرز جداکننده مجردى از متأهلى است.در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقى کنیم و چه آن را صرفاً قراردادى اجتماعى بدانیم، داراى تأثیرات اساسى در زندگى فرد و اجتماع است.اساسى ترین و آشکارترین کارکرد ازدواج بقاى نسل بوده و علاوه بر آن کارکردهاى دیگرى نیز بر آن مترتب است.طبیعى ترین شکل خانواده همین است که هیچ عاملى جز مرگ نتواند پیوند زناشویى را بگسلد و میان زن و شوهر جدایى بیفکند. اگر ازدواج را قراردادى بین دو شخص براى زندگى مشترک بدانیم، این قرارداد همواره دایم نیست و گاهى بنا به دلایلى فسخ مى شود.جریان فسخ قرارداد بین یک زوج را اصطلاحاً طلاق مى گویند. هیچ دخترى در آغاز زندگى و در پاى سفره عقد تصور نمى کند که ممکن است روزى مشکلات چنان بر او غلبه کنند و شرایطى بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگى مشترکش پایان دهد.
طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویى است که دو طرف آن براى رهایى از این احساس، اقدام به جدایى مى کنند.گاهى طلاق، تنها راه منطقى، براى حل مشکل به نظر مى رسد.آنچه داراى اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به این پدیده است.
طلاق دلایل گوناگونى دارد.این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعى زوجین متفاوت است.شناخت عوامل موثر در شکل گیرى این پدیده، در کنترل و کاهش آن نقش بسزایى خواهد داشت.
عوامل مؤثر در طلاق
به گفته کارشناسان ازدواج هایى که درآ نها هماهنگى بیشترى میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق مى انجامند.تشابهاتى مانند طبقه اجتماعى، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و …، یک ازدواج موفق را رقم مى زند.ازدواجى که با تشابه نژادى -زبانى -روانى واجتماعى صورت بگیرد ازدواجى موفقیت آمیز است.
تفاوت طبقاتى یکى از عواملى است که با امکانات اجتماعى؛ معمولاً دیدگاه هاى مختلفى را به وجود مى آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهى لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعى ندارد.
دکتر آقاجانى، جامعه شناس معتقد است: «طلاق به عنوان مسأله اجتماعى یکى از مهم ترین پدیده هاى حیات انسانى است.مى توان گفت کمتر پدیده اجتماعى به پیچیدگى طلاق وجود دارد.علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه هاى عمیق اجتماعى قرار دارند یا در لایه هاى ظاهرى.اما باید توجه داشت که درک ،فهم و تفسیر لایه هاى عمقى کار پیچیده اى است.»
دکتر آقاجانى علل و عوامل تأثیر گذار در طلاق را اینگونه بیان مى کند:
1) عدم تفاهم و توافق اخلاقى
2) ناسازگارى و عدم سازش
3) بد اخلاقى و بد رفتارى
4) خشونت (کتک زدن)
5) تفاوت و تضاد در زندگى
6) تفاوتهاى فرهنگى
7) سوء ظن
8) اعتیاد
9) عدم شناخت و درک یکدیگر
10)ازدواج دوم
11)دخالت دیگران در زندگى
12)اختلاف سن
13)عدم علاقه
14)بیمارى روحى
15)بیکارى
16)عدم توافق در مسائل جنسى (زناشویى)
17)ازدواج اجبارى
البته از دیدگاه دکتر آقاجانى در میان طبقات مختلف اجتماعى (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهاى اساسى در علت طلاق وجود دارد.به طور مثال، در طبقه پایین جامعه، مهمترین علت طلاق مشکلات مالى عنوان مى شود و بیکارى و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقى و بدرفتارى از جمله دیگر علل طلاق است.تفاوت هاى طلاق در میان دو طبقه بالا و متوسط نیز مختلف است.مثلاً مهمترین عامل طلاق در میان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافق اخلاقى است.در حالى که در میان طبقه متوسط، تفاوت هاى فرهنگى مهمترین عامل است.
بررسی دلایل عمده ی افزایش آمار طلاق :
دکتر سید هادی معتمدی – روانپزشک و مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی کشور- در خصوص علل افزایش طلاق در جامعه گفت : علل افزایش طلاق از سه نقطه نظر ، اجتماعی ، اقتصادی و آماری قابل بررسی است . از نظر اجتماعی تغییر در فضای جامعه و آشنا شدن مردم بویژه زنان با حقوقشان یکی از علل رشد طلاق است همچنین گسترش سازمانهای حمایت و حمایتهای اجتماعی از مطلقین بویژه زنان مطلقه از دیگر عوامل رشد این پدیده است . نکته دیگر قانون به روز شدن مهریه است . تا ده سال پیش زنان نه با حقوقشان آشنایی داشتند و نه در صورت طلاق از پشتوانه مالی برخوردار بودند اما با وضع قانونهای جدید ، مسائل مالی که یکی از موانع اقدام به طلاق بود ، حل شده و زنان مطمئن هستند که در صورت طلاق علاوه بر حمایت های اجتماعی ، پشتوانه مالی نیز خواهند داشت . این مسأله باعث شده بسیاری از طلاقهای عاطفی تبدیل به طلاق واقعی شود. او افزود : می توان گفت طلاق بطور مطلق افزایش پیدا نکرده بلکه بیشتر نمود اجتماعی پیدا کرده است و خود را نشان می دهد و همچنین با اشاره به پیوندهای زناشویی جدید که بیشتر دوبنایی است گفت : جوانان امروزه بدون در نظر گرفتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت به مسائل زیربنایی ازدواج ، اقدام به این کار کنند و ازدواجها تبدیل به نوعی نمایشگاه و نوعی مسابقه نمایش امکانات شده است. این سطح نگری در ازدواج علل بروز طلاق در سالهای آینده است و بیشتر طلاق ها نیز در بین این گروه اتفاق می افتد. دکتر معتمدی تورم و بیکاری را از علل اقتصادی طلاق برشمرد. دکتر پیمان آزاد- استاد دانشگاه و حقوقدان در حال حاضر از زوایای مختلف می توان به پدیده طلاق و بی میلی جوانن به ازدواج نگاه کرد مسأله پیچیده ای نیست ولی ابعاد گوناگون دارد ، از یک منظر کلان ، عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو ، بنیان خانواده را سست میکند و از طرفی رشد میزان ازدواج را به خطر می اندازد. در جامعه مدرن ، تساوی حقوقی زن و مرد در همه عرصه های زندگی مطرح میشود و نقش زن در خانواده و جامعه تحول پیدا می کند و در بستر این تحول است که وظایف و تکالیف زن و مرد تغییر می کند ، در صورتی که آحاد جامعه و خصوصاً مردان برای قبول این تحول آماده باشد رشد میزان طلاق اجتناب ناپذیر می شود چرا که معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونیهای مداوم است.
طلاق و عوامل موثر بر آن
وقتی دختر و پسری در عنفوان جوانی با داشتن عشق فراوان نسبت به یکدیگر با بستن عقد ازدواج، کانونی گرم به نام خانواده را تشکیل می دهند، هیچ گاه تصور نمی کنند که روزی ممکن است مشکلات زندگی چنان بر آنها غلبه کند و شرایطی بر آنها تحمیل شود که باعث شود دادخواست طلاق داده و زندگی عاشقانه خود را به پایان برساند. چه اتفاقی پیش می آید که تمام آروزهای دو نفر از هم می گسلد و زندگی آنها قبل از موعد خود می پاشد. در این تحقیق به این موضوع می پردازیم:
عوامل ایجاد کننده طلاق چیست؟
طلاق می تواند دلایل فراوانی داشته باشد و شناخت عوامل موثر در طلاق نقش بسزایی در کاهش آن دارد.
1- عوامل روان شناختی:
عوامل روانی فراوانی در وقوع طلاق دخیل هستند، اما در این مجال چند مورد از آن را بررسی می کنیم:
1- عدم تفاهم: وقتی از زن و شوهری که از هم می خواهند جدا شوند می پرسیم: علل طلاق آنها چیست؟ می گویند: با هم تفاهم نداشتیم. وقتی منظورشان را از بیان این علت می پرسیم، دلیل قانع کننده ای ندارند. از مفاهیمی همانند اینکه او مرا درک نمی کند، ما با هم هیچ شباهتی نداریم، او مرا دوست ندارد، او خانواده اش را به من ترجیح می دهد، وابستگی فراوانی به خانواده اش دارد و… حرف می زند.اما این عدم تفاهم می تواند دلایل فراوانی داشته باشد از جمله این موارد:
الف) ازدواج اجباری
ازدواجی که به صورت اجباری و فقط به خواسته یکی از والدین یا هر دو باشد و تمایلی از سوی زوجین برای این ازدواج نباشد، در اکثر مواقع به شکست می انجامد.
ب) عدم بلوغ اجتماعی
برخی از ازدواجها که به صورت عاشقانه و علاقه طرفین به ازدواج همراه بوده، اما باز هم بعد از مدتی شاهد فروپاشی این ازدواج هستیم، وقتی به عمق این طلاق می پردازیم متوجه می شویم دختر یا پسر یا هردوی آنها هنوز به درجه ای از رشد اجتماعی نرسیده اند که بتوانند یک زندگی مشترک را اداره کنند. آنها ازدواج را وسیله ای برای پایان بخشیدن به مشکلات خود می دانند، آنها زندگی را آرمانی می خواهند و می خواهند زندگی را به صورت ساخته شده تحویل بگیرند، نه اینکه زندگی را بسازند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:88
فهرست مطالب:
مقدمه. ۵
چکیده ۶
فصل اول. ۱
کلیات تحقیق. ۱
۱-۱طرح مسأله: ۱
۱-۲اهداف تحقیق: ۳
۱- ۳ضرورت و اهمیت: ۳
۱-۴تاریخچه (سرگذشت تاریخی ورزش فوتبال): ۶
فصل دوم ۹
مبانی نظری تحقیق. ۹
۲-۱ مروری بر تحقیقات پیشین. ۱۰
۲-۲ ادبیات تحقیق. ۱۳
۲-۲-۱ تعریف ورزش: ۱۳
۲-۲-۲کارکرد های ورزش در جامعه چیست؟. ۱۴
۲-۲-۳ انواع کارکرد اجتماعی. ۱۴
۲-۲-۴ کارکردهای منفی ورزش.. ۱۵
۲-۲-۵ سرگذشت و تاریخچه ورزش.. ۱۷
۲-۲-۶ فوتبال یک فرهنگ… ۱۸
۲-۲-۷ نظریه کنش متقابل و تحقیقات ورزشی: ۲۰
۲-۲-۸ نظریه مبادله اجتماعی(ورزش به عنوان داد و ستد) ۲۱
۲-۲-۹ نظریه کارکرد گرایی(ورزش به عنوان یک پدیده الهام بخش و مثبت) ۲۲
۲-۲-۱۰ نقش ورزش در مسافرت های تفریحی. ۲۴
۲-۲-۱۱ طرفدار. ۲۵
۲-۲-۱۲ ریشه یابی: ۲۶
۲-۲-۱۳ خصوصیات یک طرفدار. ۲۶
۲-۲-۱۴ آرزوی داشتن ارتباط اجتماعی با سایر طرفداران: ۲۷
۲-۲-۱۵ طرفدار در مقابل مجنون (شیفته یک موضوع خاص) ۲۷
۲-۲-۱۶ چارچوب روانی – اجتماعی برای بررسی تماشاگران. ۲۷
۲-۲-۱۷ انواع حضار : ۲۹
۲-۲-۱۸ تأثیرات تماشاگران ( پاره ای عوامل تأثیر گذار ) ۲۹
۲-۲-۱۹ تشویقگران (Fans) 30
2-2-20 چارچوب روانی – اجتماعی پدیدة آشوب در میان هواداران (Fans) 33
2- 3 نقد و بررسی بر تحقیقات پیشین. ۳۳
۲-۴چارچوب نظری تحقیق. ۳۴
۲-۴-۱ کارل مانهایم: ۳۵
۲-۴-۲ وبلن. ۳۶
۲-۴-۳ مارکس: ۳۷
۲-۴-۴ کولی. ۳۸
۲-۴-۵ گروه های مرجع – گروه های همسالان. ۳۸
۲-۴-۶ گروه های مرجع: ۳۹
۲-۴-۷ نمایش یا بازی نقش ها: ۳۹
۲-۴-۸ خود آیینه سان. ۳۹
۲-۴-۹ دگری تعمیم یافته: ۴۰
۲-۴-۱۰ دگری مؤثر و با نفوذ: ۴۰
۲-۴-۱۱ گروه های همسالان: ۴۰
۲-۴-۱۲ رسانه های جمعی: ۴۱
۲-۴-۱۳ گروه های مرجع: ۴۱
۲-۵ فرضیات تحقیق: ۴۱
فصل سوم ۴۳
روش شناسی تحقیق. ۴۳
۳-۱تعریف شاخص ها و مفاهیم تحقیق. ۴۴
۳-۲ روش پژوهش(نوع تحقیق) ۴۶
۳-۳ جامعه آماری: ۴۶
۳-۴ حجم نمونه: ۴۷
۳-۵ شیوه نمونه گیری: ۴۷
۳-۶ تکنیک های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده ها ۴۸
۳-۷ ابزار جمع آوری داده ها: ۴۸
فصل چهارم ۴۹
تجزیه و تحلیل داده ها ۴۹
۴-۱ یافته های توصیفی. ۴۹
۴-۲-آزمون فرضیات.. ۷۳
فصل پنجم ۷۸
نتیجه گیری و پیشنهادات.. ۷۸
۵-۱ خلاصه یافته ها ۷۸
۵-۲ بحث و نتیجه گیری.. ۸۱
۵-۳پیشنهادات.. ۸۲
منابع و مآخذ ۸۳
ضمائم ۸۶
پرسشنامه. ۸۶
مقدمه
ورزش پدیده ای جمعی و اجتماعی- جهانی و تاریخی است، ورزش از یک طرف به عنوان یک نهاد اجتماعی دارای کارکردهای خاص خود برای نظام اجتماعی می باشد و از طرف دیگر به عنوان بخشی از یک نظام اجتماعی تحت تأثیر نظام اجتماعی کل بوده و درعین حال بر آن تأثیر نیز می گذارد. ورزش فوتبال بین رشته های مختلف ورزشی در سراسر دنیا بیشترین مخاطب و طرفدار را دارد و این موضوع به روشنی هم در تعداد افرادی که به این رشته ورزشی می پردازند و هم در تعداد طرفداران و علاقه مندان این ورزش مشخص است. شاید بتوان گفت که ورزش در گذشته های دور بیشتر به عنوان یک امر تفریحی برای مردم بوده ولی امروزه شاهد آن هستیم که یادآوری تاریخ رویدادهای زندگی بیشتر افراد جامعه مصادف با تاریخ برگزاری یا خاتمه رویدادهای ورزشی مهم از جملعه فوتبال در جهان و ایران است بطوریکه مثلاً مشاهده می کنیم افرادی تاریخ سال تولد، گردش و تفریح دسته جمعی با دوستان در یک مکان و ... خودشان را مصادف با تاریخ فلان جام جهانی فوتبال یا فلان برد تیم فوتبال مورد نظرشان در یک رقابت ورزشی و ... می دانند و از آن یاد می کنند. و این سایر ناشی از تعلق خاطری است که این افراد در جامعه به این رشته ورزشی دارند و خود سعی می کنند در آن مشارکت نیز داشته باشند. تجربه نشان داده است که طرفداران تیم های فوتبال را افرادی تشکیل می دهند که با طرفداری از دو تیم مورد نظر هویت های ورزشی خلق می کنند و این هویت ها نه تنها از عوامل و عناصر متمایز کننده اجتماعی و فرهنگی تأثیر نمی پذیرد، بلکه در مواردی تحت تأثیر هویت های فراتر مانند هویت های ملی یا دینی نیز قرار می گیرند.
در این تحقیق سعی بر آن است که عوامل تأثیرگذار بر تعلق خاطر افراد بر تیم های فوتبال لیک برتر ایران را در بین دانشجویان دانشگاه یزد مطالعه کنیم. این تحقیق در پنج فصل تدوین شده است که در فصل اول به بیان طرح مسأله، ضرورت و اهمیت تحقیق، اهداف و تاریخچه موضوع پرداخته شده است. در فصل دوم مبانی نظری تحقیق شامل ادبیات تحقیق، چارچوب نظری تحقیق، فرضیات می باشد. فصل سوم روش شناسی تحقیق را که شامل تعریف عملیاتی مفاهیم، نوع تحقیق، جامعه آماری، روش تحقیق، حجم نمونه و تفکیک های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده هاست را در بر می گیرد.
فصل چهارم شامل تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده است و فصل پنجم شامل نتیجه گیری و پیشنهادات است در پایان منابع و مآخذ همراه یک نسخه از پرسش نامه ضمیمه شده است.
چکیده
در این تحقیق تحت عنوان بررسی عوامل تأثیرگذار بر تعلق خاطر دانشجویان دانشگاه یزد نسبت به تیم های فوتبال لیگ برتر ایران، تلاش شده تا تأثیر متغیرهایی از قبیل جنسیت، پایگاه اقتصادی اجتماعی دانشجویان، رشته تحصیلی، میزان استفاده از رسانه های جمعی و تأثیر الگوی نقش را بر تعلق خاطر نیست به تیم های قوتبال مورد بررسی و آزمون قرار بگیرد.
به منظور آزمون فرضیات تحقیق، از طریق پرسشنامه اطلاعات لازم جمع آوری شده و سپس با استفاده از روش های آماری مناسب شامل : آزمون T-test، ANORA، ضریب همبستگی پیرسون ارتباط هرکدام از متغیرهای مذکور با میزان استفاده از اینترنت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. و نتایج نشان داد که :
تأثیر الگوی نقش در علاقه مندی و تعلق خاطر نسبت به یک تیم فوتبال و میزان استفاده از رسانه های جمعی و جنسیت به میزان متعلق خاطر دارای رابطه معنی دار است اما سایر متغیرهای مورد بررسی (پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رشته تحصیلی) رابطه معنی داری با تعلق خاطر نداشته اند.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1طرح مسأله:
«ورزش پدیده ای جمعی و اجتماعی، جهانی و تاریخی است، ورزش از یک طرف بعنوان یک نهاد اجتماعی دارای کارکردهای خاص خود برای نظام اجتماعی می باشد و از طرف دیگر بعنوان بخشی از یک نظام اجتماعی تحت تأثیر نظام اجتماعی کل بوده و در عین حال بر آن تأثیر نیز می گذارد. ورزش پدیده ای اجتماعی با قدمتی برابر با پیدایش خود انسان است و دارای ارزش ها، هنجارها، قواعد، قوانین و آداب و رسوم خاص خود می باشد. ورزش به شکل رسمی و غیررسمی آن بدون قواعد و قوانین وجود عینی ندارد. ورزش در هر جامعه متأثر از ساختار اجتماعی حاکم بر همان جامعه و بیانگر ارزش ها و هنجارهای حاکم بر آن جامعه می باشد. ورزش بعنوان یک پدیده و نهاد اجتماعی مورد توجه جامعه شناس نیز می باشد. توسعه ورزش به عنوان بخش مهمی از جریان زندگی در جوامع جدید و تأثیرات متقابلی را که ورزش بر افراد و دیگر نهادهای اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی بر جای می گذارد، سبب علاقه و توجه جامعه شناسان به آن می گردد.» (جوزف،1381: 229).
از منظر روانشناسی اریک فروم می گوید: «عمیق ترین نیلز بشر نیاز اوست به غلبه بر جدایی و رهایی از این زندان تنهایی»(عسکری خانقاه، 123:1381 ) از نظر او انسان ها به بهانه های مختلف می کوشند از تنهایی رهایی یابند و با دیگران پیوند برقرار نمایند و بازی به طور اخص هم یکی از همین روش هاست. در گذشته و هم اکنون شیوه های متفاوتی از فوتبال وجود داشته و دارد: فوتبال انگلیسی، آمریکایی، اسکاتلندی، فرانسوی، و ... شاید بتوانیم ریشه های فوتبال را در افسانه فرانسویان جستجو کنیم «اما در دوران معاصر با پیشرفت سرمایه داری، گسترش رفاه و آزادی تشکل ها و افزایش گروه های مختلف اجتماعی و فرصت های مضاعف بیشتری در جهت تجلی شور جمعی در انسان ها، می بینیم که محبوبیت و شهرت فوتبال همچنان حفظ شده است و حتی به کمک های رسانه های جمعی به اقصی نقاط نیز گسترش یافته است. به نظر می رسد این پیشرفت و محبوبیت مضاعف را در نظر گاه متفاوت می توان بررسی کرد: یکی پیشرفت فوتبال در کشورهای توسعه یافته و دوم پیشرفت این رشته ورزشی در کشورهای در حال توسعه در سرمایه داری عقلانی کشورهای توسعه یافته، فوتبال بستری است برای شرکت های مختلف در جهت تبلیغ محصولاتشان با هزینه های هنگفت تبلیغاتی و اگر بپذیریم که جهان سرمایه داری را سرمایه داران اداره می کنند، در حال حاضر فوتبال یکی از علایق ویژه آنها شده است. اما در کشورهای در حال توسعه فوتبال به طریقی دیگر محبوبیت یافته است. شاید این کشورها که با کمبود و فقر فرصت برای بروز شور جمعی شان مواجه هستند، هنوز هم فوتبال تنها راهی است که با آن می توانند در یک روز تعطیل به ورزشگاهی بروند و در آنجا با شور تمام فریاد بزنند، جیغ بکشند، به هوا بپرند یا به سر و کله هم بکوبندو... یا از لحاظی دیگر تماشای یک فوتبال زیبا از تلویزیون برای مردمی که زیر بار فشار زندگی روزانه شکسته و خرد شده اند فرصتی است برای استراحت ذهنی و فکری حتی اگر این فوتبال در آخرین ساعات پخش شود و احتمال هم بدهند که فردا دیر به سرکارشان برسند و احیاناً اخراج هم بشوند.»(عسکری خانقاه، 1281: 122).
در ادامه می توان گفت که با پیشرفت تکنولوژی و توانایی های شگفت انگیز وسیله های ارتباط جمعی که دانشمندان با کاربرد اصطلاح دهکده های جهانی از آن سخن می گویند، علاقه مندان به فوتبال در هرگوشه ای از جهان، جریان بازی را زودتر می بینند و می شنوند تا مردم یک دهکده جریان واقعی را که در آن محدوده کوچک اتفاق افتاده است. شاید امروز پیش آمد و پدیده ای دیگر را سراغ نداشته باشیم که مردم جهان، تا این اندازه نسبت به دیدن و دانستن آن علاقه مند باشند. علاقه مندی به تماشای مسابقه های فوتبال به اندازه ای است که گمان نمیرود هیچ واقعه علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد که جامعه ای با این وسعت (دهکده جهانی)، بخواهد به این شتاب جریان آن را تماشا کند. شادی کردن، متأثر بودن و به اصطلاح «ابراز احساسات» کردن هنگام بازی و برد و باخت فوتبال منحصر به تماشاگران حاضر در میدان نیست تماشاگران تلویزیونی نیز آرام نمی نشینند و خواه ناخواه و به هر علت و انگیزه ای که باشد، طرفدار یکی از تیم ها می شوند. و این طرفداری ها ممکن است به گریه و فریاد و دعوا بکشد، روانشناسان بر این نظرند که در اینگونه موردها گریستن و خندیدن با صدای بلند و فریاد زدن خود نوعی نیازمندی جسمی و روانی است و آرامش بخش است. حال با توجه به مباحث بالا به نظر می رسد که در جوامع امروزی و از میان رشته های ورزشی، فوتبال هوادارترین ورزش موجود است.
1-2اهداف تحقیق:
در این بررسی و تحقیق، هدف کلی «بررسی عوامل تأثیرگذار بر تعلق خاطر دانشجویان دانشگاه یزد نسبت به تیم های ورزشی (مورد مطالعه تیم های فوتبال) لیگ برتر ایران در سال تحصیلی 87-86 می باشد.» در کنار هدف کلی فوق، اهداف جزیی زیر پیگیری می شود:
1- تبیین رابطه بین الگوی نقش و تأثیر آن بر تعلق خاطر به تیم های فوتبال
2- تبیین رابطه میزان استفاده از رسانه های جمعی و تعلق خاطرنسبت به تیمهای فوتبال
-3تبیین رابطه بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد و تعلق خاطر نسبت به تیم های فوتبال
4-تبیین رابطه بین تعلق خاطر در بین دانشجویان رشته های مختلف
5-تبیین رابطه بین تعلق خاطر زنان و مردان نسبت به تیم های فوتبال
1- 3ضرورت و اهمیت:
ورزش فوتبال بین رشته های مختلف ورزشی در سراسر دنیا بیشترین مخاطب و طرفدار را دارد و این موضوع به روشنی هم در تعداد افرادی که به این ورزش می پردازند و هم در تعداد طرفداران و علاقه مندان این ورزش مشخص است ویژگی های گوناگون روانی و اجتماعی در جذب بیشتر مردم در جوامع مختلف به سمت این ورزش نقش دارند به اعتقاد برخی از محققان از جمله دلایلی که می توان در مورد محدودیت و رواج ورزش فوتبال ذکر کرد این است که این ورزش نیاز به ابزار زیادی ندارد و وسایل بازی هم نسبتاً ارزان است. ساختار بازی فوتبال سبب می شود تنش های و هیجان هایی در بازیکنان و تماشاچیان به وجود آید که از این هیجان ها و تنش ها همه لذت می برند.می توان درکنار مباحث فوق کارکردهایی را برای این ورزش ذکر کرد که عبارتند از:
کارکرد اجتماعی: برگزاری مسابقات فوتبال در سطح جهانی امروز در نزد بسیاری از جامعه شناسان به عنوان ابزاری برای اندازه گیری ارق و همبستگی ملی مورد استفاده قرار می گیرد و فوتبال می تواند در بالا بردن این همبستگی نقش مهمی را ایفا کند. یکی از کارکردهای ورزش بالا بردن همبستگی ملی است و کشورهایی که از تعدد اقدام برخوردارند، از ورزش های گروهی و بویژه فوتبال بعنوان بالا بردن وحدت ملی استفاده می کنند. و اگر امروزه فوتبال به عنوان نهادی برای جهانی سازی نام برده می شود برای اینست که تمامی بازیکنان از تمام نژادها، قوم ها، فرهنگ ها را دور هم جمع می کند و تحت قواعدی یکسان و جهانی به مسابقه می پردازند و جالب اینکه قانون فوتبال از معدود قوانینی است که برای تمامی کشورها یکسان است.»
کارکرد سیاسی: بسیاری از سیاستمداران معتقدند برای برقراری رابطه بین دو کشور، بهترین بزار و وسیله همانا فوتبال است، و این امر نشان می دهد که این ورزش گروهی برای مقاصد سیاسی نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد، چرا که مسابقه بین دو تیم کشور در واقع مسابقه بین دو ملت است. دست دادن بازیکنان دو کشور با یکدیگر و لباس عوض کردن و دادن هدیه برای یکدیگر و حضور مسئولین رده بالای کشور در بازی فوتبال، می تواند زمینه های ایجاد نوعی رابطه بین کشورها باشد.
کارکرد فرهنگی: فوتبال امروزه دنیا و فرهنگ خود را می سازد و قواعد خاص خود را بر ملت ها حاکم می سازد. برای بسیاری از جامعه شناسان، فوتبال شکل کوچک شده ای از جامعه است که در آن می توان به ویژگی های افراد آن جامعه است یافت. مطمئناً رفتار بازیکنان و تماشاگران حامی آنها، نوع برخورد با یکدیگر می تواند نشان دهنده رفتار یک ملت باشد و میلیون ها چشم رفتار بازیکنان را می بینند و آن را مورد ارزیابی قرار می دهند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
چکیده:
از بدو پیدایش انسان بر روى کره زمین، همواره زنان و مردان، با تشکیل کانونى به نام خانواده، عمرى را در کنار هم گذرانده و فرزندانى در دامان پر مهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربسته اند.در یک نگاه ظاهرى متوجه مى شویم که عناصر اصلى تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعى خویش با یکدیگر پیوند زناشویى بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانى بر جمع آنها افزوده شده است.
شاید بتوان در یک تقسیم بندى کلى زندگى انسان را به دو بخش اساسى تقسیم کرد.این دو بخش شامل دوران مجردى و دوران متأهلى است.متأهل کسى است که ضمن تعهد به شخصى دیگر و پایبندى به پیوند بین خود و او در قبال آن شخص وظایف و حقوقى را بر عهده دارد.ازدواج مرز جداکننده مجردى از متأهلى است.در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقى کنیم و چه آن را صرفاً قراردادى اجتماعى بدانیم، داراى تأثیرات اساسى در زندگى فرد و اجتماع است.اساسى ترین و آشکارترین کارکرد ازدواج بقاى نسل بوده و علاوه بر آن کارکردهاى دیگرى نیز بر آن مترتب است.طبیعى ترین شکل خانواده همین است که هیچ عاملى جز مرگ نتواند پیوند زناشویى را بگسلد و میان زن و شوهر جدایى بیفکند. اگر ازدواج را قراردادى بین دو شخص براى زندگى مشترک بدانیم، این قرارداد همواره دایم نیست و گاهى بنا به دلایلى فسخ مى شود.جریان فسخ قرارداد بین یک زوج را اصطلاحاً طلاق مى گویند. هیچ دخترى در آغاز زندگى و در پاى سفره عقد تصور نمى کند که ممکن است روزى مشکلات چنان بر او غلبه کنند و شرایطى بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگى مشترکش پایان دهد.
طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویى است که دو طرف آن براى رهایى از این احساس، اقدام به جدایى مى کنند.گاهى طلاق، تنها راه منطقى، براى حل مشکل به نظر مى رسد.آنچه داراى اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به این پدیده است.
طلاق دلایل گوناگونى دارد.این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعى زوجین متفاوت است.شناخت عوامل موثر در شکل گیرى این پدیده، در کنترل و کاهش آن نقش بسزایى خواهد داشت.
عوامل مؤثر در طلاق
به گفته کارشناسان ازدواج هایى که درآ نها هماهنگى بیشترى میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق مى انجامند.تشابهاتى مانند طبقه اجتماعى، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و …، یک ازدواج موفق را رقم مى زند.ازدواجى که با تشابه نژادى -زبانى -روانى واجتماعى صورت بگیرد ازدواجى موفقیت آمیز است.
تفاوت طبقاتى یکى از عواملى است که با امکانات اجتماعى؛ معمولاً دیدگاه هاى مختلفى را به وجود مى آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهى لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعى ندارد.
دکتر آقاجانى، جامعه شناس معتقد است: «طلاق به عنوان مسأله اجتماعى یکى از مهم ترین پدیده هاى حیات انسانى است.مى توان گفت کمتر پدیده اجتماعى به پیچیدگى طلاق وجود دارد.علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه هاى عمیق اجتماعى قرار دارند یا در لایه هاى ظاهرى.اما باید توجه داشت که درک ،فهم و تفسیر لایه هاى عمقى کار پیچیده اى است.»
دکتر آقاجانى علل و عوامل تأثیر گذار در طلاق را اینگونه بیان مى کند:
1) عدم تفاهم و توافق اخلاقى
2) ناسازگارى و عدم سازش
3) بد اخلاقى و بد رفتارى
4) خشونت (کتک زدن)
5) تفاوت و تضاد در زندگى
6) تفاوتهاى فرهنگى
7) سوء ظن
8) اعتیاد
9) عدم شناخت و درک یکدیگر
10)ازدواج دوم
11)دخالت دیگران در زندگى
12)اختلاف سن
13)عدم علاقه
14)بیمارى روحى
15)بیکارى
16)عدم توافق در مسائل جنسى (زناشویى)
17)ازدواج اجبارى
البته از دیدگاه دکتر آقاجانى در میان طبقات مختلف اجتماعى (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهاى اساسى در علت طلاق وجود دارد.به طور مثال، در طبقه پایین جامعه، مهمترین علت طلاق مشکلات مالى عنوان مى شود و بیکارى و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقى و بدرفتارى از جمله دیگر علل طلاق است.تفاوت هاى طلاق در میان دو طبقه بالا و متوسط نیز مختلف است.مثلاً مهمترین عامل طلاق در میان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافق اخلاقى است.در حالى که در میان طبقه متوسط، تفاوت هاى فرهنگى مهمترین عامل است.
بررسی دلایل عمده ی افزایش آمار طلاق :
دکتر سید هادی معتمدی – روانپزشک و مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی کشور- در خصوص علل افزایش طلاق در جامعه گفت : علل افزایش طلاق از سه نقطه نظر ، اجتماعی ، اقتصادی و آماری قابل بررسی است . از نظر اجتماعی تغییر در فضای جامعه و آشنا شدن مردم بویژه زنان با حقوقشان یکی از علل رشد طلاق است همچنین گسترش سازمانهای حمایت و حمایتهای اجتماعی از مطلقین بویژه زنان مطلقه از دیگر عوامل رشد این پدیده است . نکته دیگر قانون به روز شدن مهریه است . تا ده سال پیش زنان نه با حقوقشان آشنایی داشتند و نه در صورت طلاق از پشتوانه مالی برخوردار بودند اما با وضع قانونهای جدید ، مسائل مالی که یکی از موانع اقدام به طلاق بود ، حل شده و زنان مطمئن هستند که در صورت طلاق علاوه بر حمایت های اجتماعی ، پشتوانه مالی نیز خواهند داشت . این مسأله باعث شده بسیاری از طلاقهای عاطفی تبدیل به طلاق واقعی شود. او افزود : می توان گفت طلاق بطور مطلق افزایش پیدا نکرده بلکه بیشتر نمود اجتماعی پیدا کرده است و خود را نشان می دهد و همچنین با اشاره به پیوندهای زناشویی جدید که بیشتر دوبنایی است گفت : جوانان امروزه بدون در نظر گرفتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت به مسائل زیربنایی ازدواج ، اقدام به این کار کنند و ازدواجها تبدیل به نوعی نمایشگاه و نوعی مسابقه نمایش امکانات شده است. این سطح نگری در ازدواج علل بروز طلاق در سالهای آینده است و بیشتر طلاق ها نیز در بین این گروه اتفاق می افتد. دکتر معتمدی تورم و بیکاری را از علل اقتصادی طلاق برشمرد. دکتر پیمان آزاد- استاد دانشگاه و حقوقدان در حال حاضر از زوایای مختلف می توان به پدیده طلاق و بی میلی جوانن به ازدواج نگاه کرد مسأله پیچیده ای نیست ولی ابعاد گوناگون دارد ، از یک منظر کلان ، عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو ، بنیان خانواده را سست میکند و از طرفی رشد میزان ازدواج را به خطر می اندازد. در جامعه مدرن ، تساوی حقوقی زن و مرد در همه عرصه های زندگی مطرح میشود و نقش زن در خانواده و جامعه تحول پیدا می کند و در بستر این تحول است که وظایف و تکالیف زن و مرد تغییر می کند ، در صورتی که آحاد جامعه و خصوصاً مردان برای قبول این تحول آماده باشد رشد میزان طلاق اجتناب ناپذیر می شود چرا که معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونیهای مداوم است.
طلاق و عوامل موثر بر آن
وقتی دختر و پسری در عنفوان جوانی با داشتن عشق فراوان نسبت به یکدیگر با بستن عقد ازدواج، کانونی گرم به نام خانواده را تشکیل می دهند، هیچ گاه تصور نمی کنند که روزی ممکن است مشکلات زندگی چنان بر آنها غلبه کند و شرایطی بر آنها تحمیل شود که باعث شود دادخواست طلاق داده و زندگی عاشقانه خود را به پایان برساند. چه اتفاقی پیش می آید که تمام آروزهای دو نفر از هم می گسلد و زندگی آنها قبل از موعد خود می پاشد. در این تحقیق به این موضوع می پردازیم:
عوامل ایجاد کننده طلاق چیست؟
طلاق می تواند دلایل فراوانی داشته باشد و شناخت عوامل موثر در طلاق نقش بسزایی در کاهش آن دارد.
1- عوامل روان شناختی:
عوامل روانی فراوانی در وقوع طلاق دخیل هستند، اما در این مجال چند مورد از آن را بررسی می کنیم:
1- عدم تفاهم: وقتی از زن و شوهری که از هم می خواهند جدا شوند می پرسیم: علل طلاق آنها چیست؟ می گویند: با هم تفاهم نداشتیم. وقتی منظورشان را از بیان این علت می پرسیم، دلیل قانع کننده ای ندارند. از مفاهیمی همانند اینکه او مرا درک نمی کند، ما با هم هیچ شباهتی نداریم، او مرا دوست ندارد، او خانواده اش را به من ترجیح می دهد، وابستگی فراوانی به خانواده اش دارد و… حرف می زند.اما این عدم تفاهم می تواند دلایل فراوانی داشته باشد از جمله این موارد:
الف) ازدواج اجباری
ازدواجی که به صورت اجباری و فقط به خواسته یکی از والدین یا هر دو باشد و تمایلی از سوی زوجین برای این ازدواج نباشد، در اکثر مواقع به شکست می انجامد.
ب) عدم بلوغ اجتماعی
برخی از ازدواجها که به صورت عاشقانه و علاقه طرفین به ازدواج همراه بوده، اما باز هم بعد از مدتی شاهد فروپاشی این ازدواج هستیم، وقتی به عمق این طلاق می پردازیم متوجه می شویم دختر یا پسر یا هردوی آنها هنوز به درجه ای از رشد اجتماعی نرسیده اند که بتوانند یک زندگی مشترک را اداره کنند. آنها ازدواج را وسیله ای برای پایان بخشیدن به مشکلات خود می دانند، آنها زندگی را آرمانی می خواهند و می خواهند زندگی را به صورت ساخته شده تحویل بگیرند، نه اینکه زندگی را بسازند.
فرمت:word
طرح مسئله
هدف و ضروت
دیدگاه نظری
بحث و نتیجه گیری
منابع و مأخذ
عنوان
مقدمه……………………………………………………………………………….
اشتغال زنان حقی برابر با نیازهای اقتصادی………………………………………….. 1
تاریخچه…………………………………………………………………………….. 8
نقل یک سلیقه تاریخی راجع به قضاوت………………………………………………. 12
طرح مسئله………………………………………………………………………….
جمعیت از اشتغال زنان در چارچوب سازمان ملل……………………………………. 15
اشتغال زنان در جامعه………………………………………………………………. 21
بررسی زمینه های نظری و تجربی موضوع زن و اشتغال………………………………. 22
بهداشت……………………………………………………………………………. 24
انگیزه زنان در ورود به بازار کار…………………………………………………….. 25
موانع اشتغال………………………………………………………………………… 36
هدف و ضرورت……………………………………………………………………. 41
دیدگاه نظری……………………………………………………………………….. 49
عوامل مختلف تأثیرگذار……………………………………………………………………………..
موانع اشتغال و کارآفرینی زنان در ایران………………………………………………………….. 60
عوامل فردی………………………………………………………………………………………….. 61
عوامل اجتماعی………………………………………………………………………………………. 62
عوامل فرهنگی……………………………………………………………………………………….. 63
عوامل اقتصادی………………………………………………………………………………………. 64
وضعیت حقوق و قوانین…………………………………………………………………………….. 65
بحث و نتیجه گیری………………………………………………………………………………….. 66
منابع و مأخذ………………………………………………………………………………………….. 70