فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:51
فهرست مطالب:
بخش 2 1
پیشرفت گزینهها: 6
مشکلات بهداشتی: 8
ته ماندههای خشره کشها داخل غذا 9
مسمومیت حیات وحش: 14
آلودگی آبهای زمینی: 16
از موارد کلی به موارد خاص: 19
میراث (بازمانده) ِDDT- اثرات محیطی: 24
یک سیستم نظارتی جدید: 26
نقش IPM در کاهش آفت کشها: 31
دیدگاهها در مورد کاهش آفت کشها در ایالت واشنگتن: 33
درگیریهای تاریخی برای کاهش آفت کشها: 36
منابع 41
بخش 2
آفتها موجودات زنده ای هستند که در مکان نامناسب و در زمان نامناسب، برحسب میل انسان، ظاهر میشوند. آنچه مورد نظر است این است که چگونه انسانها، مخصوصا از طریق استفاده از آفت کشها با آفات کنار میآیند. استفاده از آفت کشها بیش از سال 1900، به ندرت توجه دولت یا مقررات را به طور عمده به خود جلب کرد. بر عکس، از اواخر دهه 1900، حشره کشها (افت کشها) منبع اصلی کشمکشهای سیاسی و سیاسی در بسیاری کشورها هستند. در حقیقت، مسئله کاهش افت کش، موضوع اصلی این کتاب، تا حدودی پاسخی به ناکامی طرح ریزی برنامههای نظارتی مناسب در مورد افت کشها میباشد. اگر چه، کاهش استفاده از افت کشها به طور اجتناب ناپذیر بر مهارت برای کاهش طبیعت و کاربرد زمین که در اصل هویت فرهنگی باقی مانده است، تاثیر میگذارد. تلاشها برای کاهش استفاده از آفت کش از درک بهتر در مورد تاریخچه کنترل آفات و آفت کشها، بهره من بود . این بخش یک طرح اولیه مختصر در مورد نکات اصلی فراهم میسازد و این نکات را با مثالهایی برای ایالت (مرکز) واشنگتن توضیح میدهد.
تغییر بینشها درباره افتها و افت کشها: آفات بعنوان تهدیدات محیطی: با آغاز قرن 19، مشکلات آفت به اندازه کافی جدی شد تا توجه جمعی را ایجاب نماید. با انقلاب صنعنتی، کشاورزی قسمتی از اقدامی سرمایه داری گشت و معاش کشاورزان از این بهینه رفع شد. در کشاورزی تجاری، مشکل آفات، یک جنبه جدید یعنی بازاریابی نقدینه محصول، بجای کاربرد معاشی، به خود گرفت بدین معنی که کشاورزان بر درآمد نقدینه متکی بودند.
اگر پول قرضی گرفته شده برای تهیه کردن سرمایه غلات مورد استفاده قرار میگرفت که جنبه مهمی از کشاورزی تجاری بود، آنگاه سطح خاصی از درآمد نقدینه برای خدمات مربوطه به بدهی، ضروری بود.تحت این شرایط، ضرر ناشی از آفات، تهدیدی برای وجود مستمر این اقدام بود. بنابراین کنترل آفات تبدیل به راه حلی برای مشکل محیطی شد. آفت کشها، یکی از جدین روش جدید بود که برای کنترل آفات معرفی شد. محصولاتی که در قرن 19 و پیش از آن گسترش یافته بود. شامل، نفت، سولفور، نیکوتین، دوتنون، مخلصه بابوبه، حشره کش سبز زنگ سمی و اسید آرسنیک، هستند (هاوارد 1930، پرکینژ 1982، صفحه 1). آفت کشها تنها تکنولوژی کنترل آفت نیستند که در قرن 19 معرفی شد، اما پیشرفت گزینهها هم بسته به افزایش جنبه تجاری کشاورزی بود. برای مثال، یکی از موفقترین کاربردهای کنترل بیولوژیکی که تا حال شناخته شده است. معرفی سوسک کفشدوزک استرالیائی و انگل حشره دو بال برای کنترل درجه بندی (میزان) توده پنبه ای در مرکبات کالیفرنیا بود. (دی باچ و روزن، 1991) همانگونه که دیچارد سوور تاریخ شناس به صورت مجاب کننده ای مورد بحث قرار داد، اشتیاق برای کنترل بیولوژیکی به طور گسترده ای از سوی پرورش دهندگان مرکبات به صورت مبتکرانه و به شدت تجاری، برانگیخته شد. (سوور، 1996). بنابراین با وجود روش کنترل افت، این شیوههای جدید همگی نشان داد که آسیب آفات موفقیت تجاری کشاورزان را تهدید میکند. کنترل آفات، شامل استفاده از آفت کشها، روشی برای کنترل پیشامد محیطی بود و افت کش، تکنولوژی انتخابی در طی قرن بیستم شد. بعد از 1900، صنایع هم علاوه بر کشاورزی شروع به متکی شدن بر افت کشها برای موفقیت تجاری شدند. منبع اصلی تغییر در دههای 1950و194، اختراع بسیاری مصنوعات جدید، آفت کشهای آلی، بود که با موفقیت حشره کشهای DDT پس از سال 1939 به فعالیت واداشته شد. (ترغیب شدند). پرکینز، 1978). در سال 1950، صنایع شیمیایی گسترده وسیعی از حشره کشها را مشخص کرد که ارزان، چند کاربردی و موثر در بسیاری مکانها بودند.
در نتیجه، جنگل داری، خانهها و باغها، موسسات خدماتی و تجاری و محلهای صنعتی و تفریحی همگی شروع به بکارگیری حشره کشها کردند. بر مرور گسترده در مورد معرفی و گسترش افت کشها به ورتون (1974)، دونلپ (1981) و پرکینز (1982) مراجعه کنید اگر چه علی رغم موفقیتهای تجاری افت کشها، عوامل متعددی روشی را که مردم آفات و افت کشها را میدیدند، تغییر داد. مقاومت افت کشها، نابودی دشمنان طبیعی و حشرات سودمند توسط افت کشها، پیشرفت استراتژیها کنترل گزینه ای، مشکلات سلامت عمومی آسیب به حیات وحش و موجودات زنده غیر هدف، آلودگی آبهای زمینی و جدیدتر از همه کابوس بهم خوردگی سیستم غدد درون ریز، به طور ویژه ای مهم بود.
مقاومت: مقاومت ارگانسیم آفات در مقابل آفت کشها اولین موج جدید، دیدگاههای اصلاحی بود. این پدیده اولین بار بعنوان حادثه مهمی در باغهای سیب مورد در ایالات واشنگتن در سال 1908 مورد توجه قرار گرفت، هنگامی که مقیاس سن جوس دیگر به درمان شستشوی سولفورآهک (کلسیم) پاسخ نداد. (پارکینز، 1982 صفحات 34-36). اگر چه، دشوار و دردسر ساز بود، مقاومت، صنعت تجاری اصلی را تا زمانی که حشره شناسان در الوزیانا در سال 1954 نتیجه گیری کردند که شبشک پنبه مقاومت را در حشره کشهای هیدروکربن کلرینه شده که عموما استفاده میشد.
متحول کرده است، مورد تهدید قرار نگرفت. (روزل و کلوور، 1955) . متصدیان شورای پنبه ملی، انجمن کاری که ارائه دهنده تمامی بخشها برای صنعت پنبه است، به سرعت برای جانبداری از تحقیق در مورد راه حلهای بلند مدت تر حرکت کرد که شامل شیوههای کنترل آفات با اتکای کمتری به کاربرد دیرینه از افت کشها بود (کنگره امریکا، 1958)حشره شناس کانادایی ای، وی، آی برون در سال 1960 نتیجه گیری کرد که (دوره طلایی) برای حشره کش ها گذشته است بدین علت که مقاومت بسیار رایج شده است. (برون، 1961) مقاومت افزایش بی .وقفه خود را تا امروز ادامه داده است به علاوه، اولین و مهمترین وقوع آن در حشرات که با نمونههایی از علفهای هرز مقام در برابر علف کشها و بیماریهای قارچی مقاوم در برابر قارچ کشها شروع به سازگار شدن بودند. مقاومت هم با مقاومت نامطلوب همراه بود بدین معنی که جمعیت آفات عدم حساسیت به مواد شیمیایی ای نشان داد که هرگز علیه آنها استفاده نشده بود. (هولومن 1993، موس و روبین 1993، بران 1994، تا باشنیک،1994، کنگره امریکا 1995). مقاومت نشان داد که توانایی حشره کشها برای کنترل طبیعت، محدود و ضعیف شده بود.
نابودی دشمنان طبیعی و حشرات سودمند: مشکلات افت حشره تنها یک نوع از مشکلات آفات است اما کنترل حشرات بی فایده (ناخواسته) با یک محدودیت جدی، مختل شد حشره کشها که حشرات درد سر ساز را هدف داشتند، حشرات غیر هدف را نیز کشتند برخی از این تلفات غیر عمدی حشرات انگلی و شکار گر بودند که از حشرات آفتی تغذیه میکردند. به عبارتی آنها دشمنان طبیعی گونههای آفات بودند و هنگامی که آشکار میشوند، سرکوبی آفات اصلی را ایجاد میکنند. دیگر موارد با میزان مرگ و میر غیر عمدی هم، فوایدی ایجاد مینماید، برای مثال، گرده افشانی و تولید عسل برای زنبورها درک این گروه دوم از مشکلات، نیاز به درک کاملتر اکولوژی جمعیت آفات دارد. افزایش در آفات حشرات بر اثر کاربرد حشره کشها اولین نشانه یک مشکل بود. اگر چه، حشره کشها، برای کشتن آفات طراحی شده بودند و بنابراین این مفهوم که آنها میتوانند جمعیت آفات را افزایش دهند، ضد شهودی بود.
کارهای آزماشگاهی و تئوری در طی تقریبا سه دهه، از اواسط دهه 1920 تا اواسط دهه 1950، اصلی را ایجاد کرد که نابودی دشمنان طبیعی احتمالا پیامد استفاده از حشره کشها میباشد (فولسون، 1927، بویس 1939، کلوزن 1936، سویئت من 1936، استوینر 1938، تامپسون، 1939، دباچ 1946، دی پر 1956، پرکینز 1982 صفحات 38 تا 144.نابودی حشرات گرده افشان و تولید کنندگان عسل هم مشکلی بود که بعد از سال 1945 بخاطر افزایش استفاده از حشره کشهای آلی مصنوعی جدید جدی شد، زنبورهای عسل یک حشره گرده افشان فوق العاده مهم هستند که تقریبا سالانه منجر به 10 میلیارد دلار افزایش تولید محصول میشد. کشاورزان تقریبا 4 میلیارد دلار در سال صرف میکردند تا کندوهای زنبور را برای گرده افشانی و تولید بیشتر اجاره کنند بیش از 4 میلیارد دلار در سال بخاطر گرده افشانی ناکافی، که بیشتر آن به خاطر آسیب حشره کشها به زنبورهای عسل ایجاد شده بود، به هدر رفت. کالج 1993، به ارکسیون 1994 مراجعه کنید)
همراه با نابودی دشمنان طبیعی، نابودی زنبورهای عسل و دیگر گرده افشانها، علامتی برای حشره شناسان و کشاورزان بود که تکنولوژی بر پایه آفت کشها به صورت بالقوه قابل اطمینان نبود. شیوههای جدید کنترل آفات مورد نیاز بودند.
پیشرفت گزینهها:
طرفداران کشاورزی آلی پس از سال 1945 افزایش قدرت یافتند، اما اشتیاق آنها برای کاهش اتکا به آفت کشها، برخوردهای مهمی بر تحقیقات دانشمندان نداشت. در عوض، مقاومت و نابودی دشمنان طبیعی و سودمندان حشره شناسان را تحریک کرد که آنها پیش از همه با این پدیده مورد تاثیر قرار گرفته بودند.
در دهه 1940 تحقیقات حشره شناسان در دانشگاههای کشور و اداره کشاورزی امریکا شروع شد و استراتژیهای جدید برای کنترل جستجو کرد که به طور کامل متکی به حشره کشها نبود آنها به نیاز برای توسعه روشهای جدید کنترل آفات آگاه بودند که برای کشاورزان برای دیگر مصرف کنندگان آفت کشها کارآیی داشته باشد. به عبارت دیگر آنها تلاشهای ابتکاری خود را برای متناسب ساختن شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور میخواستند. دو استراتژی جدید از این کار پدیدار شد: کنترل یکپارچه آفات (IPM) و کنترل جمعیت کلی (TPM) و پرکینز 1982، صفحات 61 تا 126 . TPM مبداء خود را در تحقیق کنترل بیولوژیکی انجام شده در کالیفرنیا و نیاز کشاورزی مردم کالیفرنیا برای پاسخ به صنعت کشاورزی به شدت تجاری شده داشت. IPM بر استفاده از مقاومت گیاه میزبان متکی بود و سرکوبی توسط دشمنان طبیعی صورت میگرفت. هر وسیله دیگری برای سرکوبی آفات، شامل آفت کشها، تابع ساختار مقاومت گیاه میزبان و دشمنان طبیعی بود. IPM طراحی شده بود تا با جستجو کردن مکانهای خاصی از زمینههای انفرادی برای اندازههای جمعیت آفات و جمعیت دشمنان طبیعی عمل کند. آموزش معمولا غیر قابل حصول و غیر ضروری به نظر میرسید. تمامی اپراتورهای کنترل آفات مجبور بودند برای سرکوبی آفات سطوح پایین چیزی را انجام دهید که از نظر اقتصادی کنترل آن مقرون به صرفه باشد.
پس از سال 1959، IPM تبدیل به مهمترین استراتژی تحقیقی در حشره شناسی امریکا شد حتی با وجود اینکه سالها طول کشید تا تنها اجرای موفقیت آمیز محدودی از IPM در مزارع بدست آید. IPM مبداء خود را در اداره کشاورزی امریکا، مخصوصا درباره کار در مورد پاسخ به حشره کرم مارپیچ و شپشک پنبه داشت.
در سال 1952، محققان توانایی تکنیک عقیم کننده مردان را برای سرکوب جمعیت خاصی از حشره کرم مارپیچ در سطوح به شدت کم، سطوح که به احتمال زیاد حقیقتا «نابود کننده» بودند، نشان دادند. از این کار استراتژی TPM بوجود آمد که بر پایه حمله علیه جمعیت آفات در منطقه بسیار بزرگی از زمینهای کشاورزی و نه تنها مزارع شخصی کشاورزان بود. آفت کشها و دیگر روشها در ابتدا برای کاهش جمعیت تا سطح کم مورد استفاده قرار میگرفت، پس از آن روش عقیق ساز مردان برای سرکوبی آن به میزان هر چه بیشتر مورد استفاده قرار گرفت که احتمالا حتی تا نقطه نابودی ادامه داشته است. TPM تحقیقات بیشتری را در طی دهههای 1960 و 1970 آموزش داد اما این روش یک تکنولوژی سخت و دست و پاگیر برای معرفی بود. تمامی صاحبان زمینها در یک منطقه مورد نظر مجبور بودند در این برنامه مشارکت داشته باشند، یک دستاور اجتماعی که کسب آن مشکل بود. هر دوی IPM و TPM طراحی شده بودند تا کنترل حشرات را از مقاومت و نابودی دشمنان طبیعی برهانند. هر یک با محدودیتهایی موفق بودند اما هیچ کدام هنوز جای روشهای بر پایه حشره کشها را نگرفته بودند. سهولت واقتصادی بودن استفاده از آفت کشها در مقایسه با IPM و به خصوص TPM، کشاورزان و دیگران کنترل کنندگان آفات را به ادامه استفاده از مواد شیمیایی بر میانگیخت. تنها زمانی که مقاومت و نابودی دشمنان طبیعی جدی شد، IPM TPM وفاداری بیشتری به دست آورند. در غیر این صورت برنامههای کار تحقیقی برای گزنهها مخصوصا IPM ، برانگیخته شد.
مشکلات بهداشتی:
مواد شیمیایی برای سلامت انسان، سلامت حیوانات وحشی و زندگی گیاهان خطر ناک هستند. دراین زمان، مشکلات بهداشتی، موضوع اصلی برای برانگیختن نیرویی برای اجرای قوانین حشره کشها بود. اهمیت اولیه 1) مشکلات خریداران در مورد ته ماندههای حشره کشها در داخل غذا، 2) زهر مزمن و شدید آفت کشها بر روی کارگران مزارع ودیگر کسانی که از نظر شغلی درمعرض آن قرار داند و 3) زهر مزمن و شدید برای حیات وحش بود.
ته ماندههای خشره کشها داخل غذا
حتی بیش از پیدایش آفت کشهای آلی، مصنوعی، ته ماندهها، جر و بحثهای داغی را بر میانگیخت. مخصوصا در دسرها سرب و آرسنیک و فلورین بودند. (ورتون 1974). برای اکثر بخشهای، ترکیبات حاوی این مواد تنها میوه جات و سبزیجات مورد استفاده قرار میگرفت. تنها محصولاتی با ارزش کافی که هزینههایی برای حفاظت آنها قابل توجیه است.
متاسفانه ، تلاشها برای سامان دادن به این ته مانده پیش از سال 1938 بحث انگیز و غیر کاربردی از کار در آمد. قانون غذا، دارو و لوازم آرایشی فدرال سال 1938 راهی را برای این امر که چگونه امیدهای سازمان غذا ودارو (FDA) راه حلهای قابل اجرایی برای بحثها در مورد ته مانده میباشد، گشود. (ورتون 1974 صفحات 247-243). اگرچه، وقوع ناگهانی جنگ جهانی دوم، اجرای قانون جدید را مختل کرد . بعلاوه، اختراع DDT در سال 1939، تلاش ابتکاری فوق العاده را برای یافتن آفت کشهای جدید دیگر برانگیخته بود. توجه همایشی مستمر درباره رویدادهای زهر شناسانه مطرح شده توسط آفت کشهای جدید شکل گیری کمیته انتخاب برای بررسی در مورد استفاده از مواد شیمیایی در غذاها و لوازم آرایشی در سال 1950 ، تحریک و ترغیب کرد. این کمیته در فرصتهای تبلیغاتی مناسب بین سال 1950 تا 1952 تحت ریاست جیمز جی دلانی (دموکرات ، نیویروک) بصورت بی وقفه وضعیت ته ماندهها را بررسی میکرد. در سال 1954، نماینده ای.ال . میلر (جمهوری خواه، بنراسکا) که در کمیته دلانی خدمت میکرد، به صورت موفقیت آمیزی اجازه عبور پیشنهاد اصلاحی برای قانون غذا، دارو و مواد آرایشی فدرال را در صدر قرار داد (پرکینز، 1982، صفحات 29-34).
تحت آماده سازیهای جدید، تولید کنندگانی که میخواستندآفت کشی را دارد و ستد کنند که ته ماندههایی روی محصولات باقی میگذارد، نیاز به فراهم ساختن اطلاعاتی برای تحقیقات زهرشناسی در FDA پیش اینکه محصول بتواند فروخته شود داشتند.
FDA از این دادهها ودیگر اطلاعات در مورد سودمندی مواد شیمیایی، برای ایجاد یک مقاومت برای ته ماندهها استفاده کرد. اگر پیشنهاد اصلاحی میلر به طور کامل توجه فراینده ای را که به ته ماندهای حشره کشها در غذا معطوف شده بود، حل نکرد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
چکیده:
شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی :
شهر سلطانیه در 30 کیلو متری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلو متری ابهر قرار دارد . این محل طبق کتیبه هایی که از پادشاهان اشور به دست امده در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگ اور ساکاراتی ها بوده و درعهد فرمانروایان ماد به اسم " اریباد " خوانده میشده است. و پارتها ان را به نام نخستین پادشاه خود " ارساس " نامیدند.
از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام " نیز اگامبی " و " شرویاز " معروف بوده است.
سلطانیه در دوره ایلخانان مغول :
حمد الله مستوفی مورخ نامی که در زمان سلطان محمد خدا بنده میزیسته است از سلطانیه چنین یاد کرده است:
( قبل از حمله مغول در سلطانیه فعلی هیچ گونه اثر ساختمانی نبوده و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطین مغول پس از استقراردر ایران و پایتخت قرار دادن تبریز , برای شکار و گذرانیدن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند به همین جهت این محل " قنقو اولانگ " یا به قولی " ایقرئولن " یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشده است.)
کم کم پادشاهان بعدی در مکان مذبور تصمیم به ایجاد ساختمانهایی برای اسکان خویش و اطرافیان خویش گرفتند . این فکر در زمانی تقویت شد که ارغون خان پسر اباقاخان چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد وی تصمیم گرفت که در محل فعلی سلطانیه که دشت وسیع و سرسبز بود شهری را بنا نماید. لذا دستور داد که قلعه ای که دور باروی ان 12 هزار گام باشد از سنگ تراشیده بسازند وقتی پسرش غازان خان به پادشاهی رسید دستور داد تا بر قبر پدر ارامگاهی دوازده وجهی و از لحاظ معماری بس با شکوه بسازند .
نا گفته نماند که غازان خان ابتدا سعی به بازسازی بخش نیمه تمام کرد ولی بعدا بنا به عللی از انجام این کار انصراف حاصل کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.
با به حکومت رسیدن اولجایتو در سال 702 هجری وی تصمیم گرفت که به ارزوی پدر جامه عمل بپوشاند به همین جهت دستور داد شهری بسازند که دور ان سی هزار گام باشد. قلعه کوچکتر به مساحت 2000 گام و به طول 500 گز و شامل 16 برج و یک دروازه ورودی بوده است.
سلطان ایلخانی پس از طرح شهر سلطانیه امر کرد که ارامگاهی با همان عظمت شنب غازان خان برای وی بسازند.
حافظ ابرو به این نکته اشاره کرده است و چنین مینویسد :
( اولجایتو برای مدفن خود در اندرون قلعه عمارتی ساخته است که ان را ابواب البر نام نهاده با گنبدی بزرگ که قطر ان 60 گز است و ارتفاع ان 12 گز. چنانچه در اقصی بلاد عالم مثل ان عمارتی نشان نمیدهند .)
نا گفته نماند که سلطان ایلخانی برای این کار تمام هنر مندان و صنعتگران و تجار ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و برای اسکان انها جا و مکان مناسب ساخت لذا نام " قنقورلنگ " به "سلطانیه" یعنی محل شاهنشین تغییر یافت.
انچه در شهر سازی سلطانیه جلب توجه میکند همکاری بزرگان و درباریان بوده است. چرا که سلطان خدابنده دستور داد تا هریک از بزرگان قوم و رجال برجسته محله ای که دارا ی مسجد , خانقاه , مدرسه , بیمارستان و مهمانسرا باشد به نام خود بسازند و این کار به سرعت صورت عمل به خود گرفت. اشراف برای جلب توجه شاه هرکدام محله ای به نام بنا کرده و عمارات عالی در ان ساختند و هر گونه وسایل رفاهی در ان فراهم نمودند . منجمله "چلبی اوغلو" که یکی از وزرای مغولی شاه بود محله ای در نزدیکی ارامگاه سلطان محمد خدا بنده در نظر گرفت.
از انجا که سلطان محمد خدابنده مانند بسیاری از حکمرانان گذشته در ایجاد شهر عجله ای زیاد داشت به همین دلیل در بنای سلطانیه امکانات فراوانی ایجاد شد تا انجا که شاه خودش موقتا زیر چادر مجللی به سر برد و انجام کارها و پیشرفت ان را مستقیما تحت نظارت قرار داد.
درسال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و به این مناسبت سلطان مغول جشن مفصلی برپا کرد و این شهر را سلطانیه یا " سلطان چمان " یا " سلطان نشین " نامید. از این فرمان به بعد با توجه وافری که سلطان محمد خدابنده به پایتخت جدید خود مبذول داشت این شهر بعد از تبریز بزرگترین شهر امپراطوری وسیع ایلخانی گردید.
این پادشاه به سال 716 هجری بعد از یک بیماری نسبتا طولانی در گذشت و چون هنرمندان و صنعتگران که از نقاط گوناگون کشور به انجا کوچ داده شده بودند باطنا ناراضی بودند بعد از مرگ اولجایتو شهر سلطانیه را ترک گفتند.
با مرگ سلطان محمد خدابنده و جانشین او "ابوسعید بهادر" در حقیقت سلطانیه نیز مرد . شهر از رونق افتاده بی مهری ها دید و رو به زوال رفت چرا که ابو سعید بهادر نتوانست قدرتی به خرج دهد و از زوال تدریجی پایتخت جلوگیری کند.
به همین جهت وزیر ابو سعید بهادر به نام علیشاه که متوجه زوال شهر سلطانیه گردید در تبریز شروع به ایجاد ساختمانهای مجلل کرد. شاید علیشاه قصد داشته شهر باعظمت دیگری در مقابل سلطانیه بر پا سازد. که این منظور به زودی رنگی از واقعیت به خود گرفت و شهر تبریز بار دیگر رونق یافت . افول قدرت مغول رمق از سلطانیه گرفت و دیری نپاییدکه سلطنت به دست ال مظفر افتاد .
سلطانیه در دوره تیموریان:
با حملات متوالی خونخوار بزرگ امیر تیمور گورکانی در سال 786 ضربه ای مهلک بر پیکر سلطانیه وارد امد . این شهر از سکنه خالی گردید. بسیاری ازابنیه واثار این شهر نابود شد . تنها یادگاری که ماند وباز مورد احترام قرار گرفت گنبد سلطانیه بود.
پس ازتیمور میران شاه پسروی حکومت را به دست گرفت. وی در صدد بر امد در شهر سلطانیه بناهای عالی بسازد لیکن هنگامی که فهمید این کار زمان زیادی طول میکشد وتلاشهای او در برابر عظمت سلطانیه بیثمر است دستور خرابی اثار وابنیه سلطانیه را صادر کرد . عده ایی نیز معتقد هستند که میران شاه به علت عارضه دیوانگی دستور ویرانی سلطانیه را داد.
" کلاویخو" سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا در دربار تیموری در بخارا که از سلطانیه دیدن کرده است وضع شهررا چنین توصیف میکند :
( شهر سلطانیه در دشتی واقع شده است و هیچ حصاری ندارد که درمیان ان دژی بزرگ است که از سنگ ساخته اند و برجهای محکم دارد . برجها و دیوارهای ان با کاشیهای ابی ارایش شده و زیبا است . در هر یک از این برجها یک عراده کوچک توپ قرار دارد.
سرانجام در نتیجه جنگی که بین قرایوسف و فرزند میرانشاه رخ داد شهر سلطانیه به کلی موجودیت سیاسی خود را از دست داد و تبریز دوباره جای ان را گرفت.)
سلطانیه در دوره صفوی:
در زمان صفویه شهر سلطانیه هر چند از اهمیت سابق افتاده بود مع ذالک یکی از منارل معتبر بین راه تبریز محسوب میشد و بسیاری از عمارات قدیم به صورت نیمه مخروبه وجود داشته است. "پیتر دلاواله " سیاح ایتالیایی در اوایل قرن 17 میلادی از سلطانیه بازدید نموده است از ویرانیهای سلطانیه در عهد صفوی سخن میگوید. :
( سلطانیه سابقا شهر بزرگی بوده ولی امروز خراب شده , دیوار قسمت اعظم خانه ها نیز به ویرانی گراییده است به قسمی که اکنون در شهر تعداد زمینهای بایر که بر روی ان چادر زده شده است خیلی بیشتر از تعداد محدود خانه های مسکونی است. )
" ادام اولاریوس " که در نیمه اول قرن 17 از سلطانیه دیدن کرده بود در سفرنامه خود شرح کوتاهی در باره سلطانیه اورده است و مینویسد:
( این شهر به مناسبت ساختمانهای بلند برجها و ستونهای بسیار از خارج زیبا به نظر میرسد . )
این مورخ تصویری از شهر سلطانیه تهیه کرده است که در ان ساختمانهای بلند را بسیار واضح نشان میدهد.
از طرف راست به چپ این بنا ها وجود دارند:
مسجدی که دو مناره ان دو طرف سردر ان واقع گردیده و بر همه شهر مسلط است. سپس یک مقبره استوانه ای که بر فراز ان گنبدی بیضی شکل هویدا است , در کنار ان دروازه ای ملاحظه میگردد که بر روی برجی با گنبدی مخروطی شکل تعبیه شده است . نزدیک این دروازه مسجدی با گنبدی بسیار زیبا مشاهده میشود. در وسط تصویر زیگوراتی عظیم ملاحظه میگردد و در کنار ان برجی استوانه ای که از ان بلندتر است از ابهت ارتفاعی ان کاسته است.بعد از یک ردیف ویلا و ساختمانهای ییلاقی مقبره سلطان محمد خدابنده با تمام ابهت خود نمودار میگردد.
شاردن و تاورنیه دو سیاح فوانسوی که در اواسط قرن 17 از این شهر دیدن نموده اند ان را زیبا , اباد و مصفا یاد کرده اند.
سلطانیه اگرچه براثر از مرکزت افتادن و دگرگونیهای سیاسی و لشکر کشیهای متعدد ملوک و عوامل طبیعی مانند زمین لرزه و طوفانهای شدید به سرعت رو به زوال و ویرانی نهاد لیکن تا پایان دوران صفویه به صورت شهر کوچکی با نعمت فراوان و عمارات نیمه ویران اما با شکوه خود , جلوه ای داشته است.
سلطانیه در دوره قاجار:
در اوایل سلطنت سلسله قاجار انچه از این شهر و بناهای رفیع ان از دستبرد عوامل ویران کننده طبیعی و دیگر عوامل بر جای ماند دچار هوسهای شاهانه فتحعلیشاه شد.
در زمان جنگ ایران و روس سلطانیه محل تجمع قوای ایران بود. فتحعلیشاه که برای ترتیب سپاه در ایام تابستانی مدتی را در انجا گذراند و طول اقامتش به اندازه ای بود که دستور داد عمارتی از مصالح گنبد سلطانیه برروی تپه های سلطانیه برای وی ساخته شود.
فعلا اثاری از این بنا جز پی ها و قسمتی از اشیا مکشوفه چیزی وجود ندارد.
به طور کلی میتوان گفت که سلطانیه بعد از دوره سلطنت سلطان محمد خدابنده , هرگز ان عظمت گذشته را نیافت. بنا ها ویران گشت . شهر باشکوهی که روزی پایتخت بزرگترین امپراطوری دنیا بود به ویرانی کشیده شد و امروز به صورت روستایی دیده میشود.
گنبد عظیم سلطانیه:
گنبد عظیم سلطانیه در حال حاضر در بین خانه های خشتی سلطانیه همچون نگینی میدرخشد. و گوشه اس از هنر و فرهنگ و معمای این مرزو بوم را یه نمایش میگزارد.
علت ایجادگنبد سلطانیه:
در مورد علل ایجاد گنبد سلطانیه در تواریخ این چنین آمده است:
( اولجایتو پس از طرح طهر سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از اراگاه برادرش غازان خان آرامگاه رفیعی برای خود بسازد.به همین جهت برای برپایی این آرامگاه از هرسو به سلطانیه امدند تا یکی از بناهای بزرگ دوره مغول را بنا کنند.
بنای گنبد سلطانیه در سال 702 بر اساس طرح ارامگاه غازان خان که رد ان هم از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو الهام گرفته شده بود ساخته شد. با این تفاوت که پلان ارامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه 8 ضلعی است.)
اگرچه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن جنبه های ابتکاری در بنای اخیر یه حدی است که آن را به صورت یکی از بناهای شاهکار معماری ایران در اورده است که بعدها به عنوان الگو و نمونه برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.
معمار گنبد سلطانیه شخصی به نام سید علی شاه بوده است. ظاهرا هنگامی که اولجایتو امر به احداث ارامگاه خود کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان دین و مذهب رسمی انتخاب نکرده بود ور تقریبا در سال 709 یعنی وقتی که کار ساختمانی گنبد سلطانیه بو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک امام حسین و حضرت علی در کربلا و نجف زیارت نمود. بنا به قولی بر اثر ترغیب و تشویق علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه مملکتی دارای نفوذ بودند اولجایتو مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد و بعد از مدتی اعلام کرد که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص میدهد . بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانیه داشت تا بر رونق اقتصادی و اهمیت این شهر اضافه کند لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا را که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت بود که کلمه علی به صورت مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شد.
در همین اوان سلطنت محمد خدا بنده دستور ساختن آرامگاهی ساده برای خود در جنب گنبد اصلی را صادر کرد که به گفته مورخین این بنای آجری ظرف چند هفته به اتمام رسید .اما انتقال اجساد مطهر ائمه اطهار به سلطانیه به خاطر انتقاد و مخالفت علمای شیعه با این عمل و انجام نگرفت.
بنابراین سلطان ایلخانی مصمم شد تا دوباره این بنا را به اراگاه خود اختصاص دهد و به نظر میرسد که در همین ایام از مذهب تشیع به مذهب تسنن گروید.
و شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری را که کلمه علی بر آن نقش بسته بود و تمام تزئینات آجری و گره سازی را با پوشش های گچ اندود کنند و روی ان پوشش را با کتیبه ها و اشکال مختلف گل و بوته دار بارنگ آبی بر زمینه سفید گچبری کردند.( حدود سال 713 ه_ق ).
اولجایتو در سال 716 یعنی تقریبا 4 سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگی درگذشت و جسد او در تابوتی از زر ناب در آرامگاه ابدی او دفن شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:51
فهرست مطالب:
بخش 2 1
پیشرفت گزینهها: 6
مشکلات بهداشتی: 8
ته ماندههای خشره کشها داخل غذا 9
مسمومیت حیات وحش: 14
آلودگی آبهای زمینی: 16
از موارد کلی به موارد خاص: 19
میراث (بازمانده) ِDDT- اثرات محیطی: 24
یک سیستم نظارتی جدید: 26
نقش IPM در کاهش آفت کشها: 31
دیدگاهها در مورد کاهش آفت کشها در ایالت واشنگتن: 33
درگیریهای تاریخی برای کاهش آفت کشها: 36
منابع 41
بخش 2
آفتها موجودات زنده ای هستند که در مکان نامناسب و در زمان نامناسب، برحسب میل انسان، ظاهر میشوند. آنچه مورد نظر است این است که چگونه انسانها، مخصوصا از طریق استفاده از آفت کشها با آفات کنار میآیند. استفاده از آفت کشها بیش از سال 1900، به ندرت توجه دولت یا مقررات را به طور عمده به خود جلب کرد. بر عکس، از اواخر دهه 1900، حشره کشها (افت کشها) منبع اصلی کشمکشهای سیاسی و سیاسی در بسیاری کشورها هستند. در حقیقت، مسئله کاهش افت کش، موضوع اصلی این کتاب، تا حدودی پاسخی به ناکامی طرح ریزی برنامههای نظارتی مناسب در مورد افت کشها میباشد. اگر چه، کاهش استفاده از افت کشها به طور اجتناب ناپذیر بر مهارت برای کاهش طبیعت و کاربرد زمین که در اصل هویت فرهنگی باقی مانده است، تاثیر میگذارد. تلاشها برای کاهش استفاده از آفت کش از درک بهتر در مورد تاریخچه کنترل آفات و آفت کشها، بهره من بود . این بخش یک طرح اولیه مختصر در مورد نکات اصلی فراهم میسازد و این نکات را با مثالهایی برای ایالت (مرکز) واشنگتن توضیح میدهد.
تغییر بینشها درباره افتها و افت کشها: آفات بعنوان تهدیدات محیطی: با آغاز قرن 19، مشکلات آفت به اندازه کافی جدی شد تا توجه جمعی را ایجاب نماید. با انقلاب صنعنتی، کشاورزی قسمتی از اقدامی سرمایه داری گشت و معاش کشاورزان از این بهینه رفع شد. در کشاورزی تجاری، مشکل آفات، یک جنبه جدید یعنی بازاریابی نقدینه محصول، بجای کاربرد معاشی، به خود گرفت بدین معنی که کشاورزان بر درآمد نقدینه متکی بودند.
اگر پول قرضی گرفته شده برای تهیه کردن سرمایه غلات مورد استفاده قرار میگرفت که جنبه مهمی از کشاورزی تجاری بود، آنگاه سطح خاصی از درآمد نقدینه برای خدمات مربوطه به بدهی، ضروری بود.تحت این شرایط، ضرر ناشی از آفات، تهدیدی برای وجود مستمر این اقدام بود. بنابراین کنترل آفات تبدیل به راه حلی برای مشکل محیطی شد. آفت کشها، یکی از جدین روش جدید بود که برای کنترل آفات معرفی شد. محصولاتی که در قرن 19 و پیش از آن گسترش یافته بود. شامل، نفت، سولفور، نیکوتین، دوتنون، مخلصه بابوبه، حشره کش سبز زنگ سمی و اسید آرسنیک، هستند (هاوارد 1930، پرکینژ 1982، صفحه 1). آفت کشها تنها تکنولوژی کنترل آفت نیستند که در قرن 19 معرفی شد، اما پیشرفت گزینهها هم بسته به افزایش جنبه تجاری کشاورزی بود. برای مثال، یکی از موفقترین کاربردهای کنترل بیولوژیکی که تا حال شناخته شده است. معرفی سوسک کفشدوزک استرالیائی و انگل حشره دو بال برای کنترل درجه بندی (میزان) توده پنبه ای در مرکبات کالیفرنیا بود. (دی باچ و روزن، 1991) همانگونه که دیچارد سوور تاریخ شناس به صورت مجاب کننده ای مورد بحث قرار داد، اشتیاق برای کنترل بیولوژیکی به طور گسترده ای از سوی پرورش دهندگان مرکبات به صورت مبتکرانه و به شدت تجاری، برانگیخته شد. (سوور، 1996). بنابراین با وجود روش کنترل افت، این شیوههای جدید همگی نشان داد که آسیب آفات موفقیت تجاری کشاورزان را تهدید میکند. کنترل آفات، شامل استفاده از آفت کشها، روشی برای کنترل پیشامد محیطی بود و افت کش، تکنولوژی انتخابی در طی قرن بیستم شد. بعد از 1900، صنایع هم علاوه بر کشاورزی شروع به متکی شدن بر افت کشها برای موفقیت تجاری شدند. منبع اصلی تغییر در دههای 1950و194، اختراع بسیاری مصنوعات جدید، آفت کشهای آلی، بود که با موفقیت حشره کشهای DDT پس از سال 1939 به فعالیت واداشته شد. (ترغیب شدند). پرکینز، 1978). در سال 1950، صنایع شیمیایی گسترده وسیعی از حشره کشها را مشخص کرد که ارزان، چند کاربردی و موثر در بسیاری مکانها بودند.
در نتیجه، جنگل داری، خانهها و باغها، موسسات خدماتی و تجاری و محلهای صنعتی و تفریحی همگی شروع به بکارگیری حشره کشها کردند. بر مرور گسترده در مورد معرفی و گسترش افت کشها به ورتون (1974)، دونلپ (1981) و پرکینز (1982) مراجعه کنید اگر چه علی رغم موفقیتهای تجاری افت کشها، عوامل متعددی روشی را که مردم آفات و افت کشها را میدیدند، تغییر داد. مقاومت افت کشها، نابودی دشمنان طبیعی و حشرات سودمند توسط افت کشها، پیشرفت استراتژیها کنترل گزینه ای، مشکلات سلامت عمومی آسیب به حیات وحش و موجودات زنده غیر هدف، آلودگی آبهای زمینی و جدیدتر از همه کابوس بهم خوردگی سیستم غدد درون ریز، به طور ویژه ای مهم بود.
مقاومت: مقاومت ارگانسیم آفات در مقابل آفت کشها اولین موج جدید، دیدگاههای اصلاحی بود. این پدیده اولین بار بعنوان حادثه مهمی در باغهای سیب مورد در ایالات واشنگتن در سال 1908 مورد توجه قرار گرفت، هنگامی که مقیاس سن جوس دیگر به درمان شستشوی سولفورآهک (کلسیم) پاسخ نداد. (پارکینز، 1982 صفحات 34-36). اگر چه، دشوار و دردسر ساز بود، مقاومت، صنعت تجاری اصلی را تا زمانی که حشره شناسان در الوزیانا در سال 1954 نتیجه گیری کردند که شبشک پنبه مقاومت را در حشره کشهای هیدروکربن کلرینه شده که عموما استفاده میشد.
متحول کرده است، مورد تهدید قرار نگرفت. (روزل و کلوور، 1955) . متصدیان شورای پنبه ملی، انجمن کاری که ارائه دهنده تمامی بخشها برای صنعت پنبه است، به سرعت برای جانبداری از تحقیق در مورد راه حلهای بلند مدت تر حرکت کرد که شامل شیوههای کنترل آفات با اتکای کمتری به کاربرد دیرینه از افت کشها بود (کنگره امریکا، 1958)حشره شناس کانادایی ای، وی، آی برون در سال 1960 نتیجه گیری کرد که (دوره طلایی) برای حشره کش ها گذشته است بدین علت که مقاومت بسیار رایج شده است. (برون، 1961) مقاومت افزایش بی .وقفه خود را تا امروز ادامه داده است به علاوه، اولین و مهمترین وقوع آن در حشرات که با نمونههایی از علفهای هرز مقام در برابر علف کشها و بیماریهای قارچی مقاوم در برابر قارچ کشها شروع به سازگار شدن بودند. مقاومت هم با مقاومت نامطلوب همراه بود بدین معنی که جمعیت آفات عدم حساسیت به مواد شیمیایی ای نشان داد که هرگز علیه آنها استفاده نشده بود. (هولومن 1993، موس و روبین 1993، بران 1994، تا باشنیک،1994، کنگره امریکا 1995). مقاومت نشان داد که توانایی حشره کشها برای کنترل طبیعت، محدود و ضعیف شده بود.
نابودی دشمنان طبیعی و حشرات سودمند: مشکلات افت حشره تنها یک نوع از مشکلات آفات است اما کنترل حشرات بی فایده (ناخواسته) با یک محدودیت جدی، مختل شد حشره کشها که حشرات درد سر ساز را هدف داشتند، حشرات غیر هدف را نیز کشتند برخی از این تلفات غیر عمدی حشرات انگلی و شکار گر بودند که از حشرات آفتی تغذیه میکردند. به عبارتی آنها دشمنان طبیعی گونههای آفات بودند و هنگامی که آشکار میشوند، سرکوبی آفات اصلی را ایجاد میکنند. دیگر موارد با میزان مرگ و میر غیر عمدی هم، فوایدی ایجاد مینماید، برای مثال، گرده افشانی و تولید عسل برای زنبورها درک این گروه دوم از مشکلات، نیاز به درک کاملتر اکولوژی جمعیت آفات دارد. افزایش در آفات حشرات بر اثر کاربرد حشره کشها اولین نشانه یک مشکل بود. اگر چه، حشره کشها، برای کشتن آفات طراحی شده بودند و بنابراین این مفهوم که آنها میتوانند جمعیت آفات را افزایش دهند، ضد شهودی بود.
کارهای آزماشگاهی و تئوری در طی تقریبا سه دهه، از اواسط دهه 1920 تا اواسط دهه 1950، اصلی را ایجاد کرد که نابودی دشمنان طبیعی احتمالا پیامد استفاده از حشره کشها میباشد (فولسون، 1927، بویس 1939، کلوزن 1936، سویئت من 1936، استوینر 1938، تامپسون، 1939، دباچ 1946، دی پر 1956، پرکینز 1982 صفحات 38 تا 144.نابودی حشرات گرده افشان و تولید کنندگان عسل هم مشکلی بود که بعد از سال 1945 بخاطر افزایش استفاده از حشره کشهای آلی مصنوعی جدید جدی شد، زنبورهای عسل یک حشره گرده افشان فوق العاده مهم هستند که تقریبا سالانه منجر به 10 میلیارد دلار افزایش تولید محصول میشد. کشاورزان تقریبا 4 میلیارد دلار در سال صرف میکردند تا کندوهای زنبور را برای گرده افشانی و تولید بیشتر اجاره کنند بیش از 4 میلیارد دلار در سال بخاطر گرده افشانی ناکافی، که بیشتر آن به خاطر آسیب حشره کشها به زنبورهای عسل ایجاد شده بود، به هدر رفت. کالج 1993، به ارکسیون 1994 مراجعه کنید)
همراه با نابودی دشمنان طبیعی، نابودی زنبورهای عسل و دیگر گرده افشانها، علامتی برای حشره شناسان و کشاورزان بود که تکنولوژی بر پایه آفت کشها به صورت بالقوه قابل اطمینان نبود. شیوههای جدید کنترل آفات مورد نیاز بودند.
پیشرفت گزینهها:
طرفداران کشاورزی آلی پس از سال 1945 افزایش قدرت یافتند، اما اشتیاق آنها برای کاهش اتکا به آفت کشها، برخوردهای مهمی بر تحقیقات دانشمندان نداشت. در عوض، مقاومت و نابودی دشمنان طبیعی و سودمندان حشره شناسان را تحریک کرد که آنها پیش از همه با این پدیده مورد تاثیر قرار گرفته بودند.
در دهه 1940 تحقیقات حشره شناسان در دانشگاههای کشور و اداره کشاورزی امریکا شروع شد و استراتژیهای جدید برای کنترل جستجو کرد که به طور کامل متکی به حشره کشها نبود آنها به نیاز برای توسعه روشهای جدید کنترل آفات آگاه بودند که برای کشاورزان برای دیگر مصرف کنندگان آفت کشها کارآیی داشته باشد. به عبارت دیگر آنها تلاشهای ابتکاری خود را برای متناسب ساختن شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور میخواستند. دو استراتژی جدید از این کار پدیدار شد: کنترل یکپارچه آفات (IPM) و کنترل جمعیت کلی (TPM) و پرکینز 1982، صفحات 61 تا 126 . TPM مبداء خود را در تحقیق کنترل بیولوژیکی انجام شده در کالیفرنیا و نیاز کشاورزی مردم کالیفرنیا برای پاسخ به صنعت کشاورزی به شدت تجاری شده داشت. IPM بر استفاده از مقاومت گیاه میزبان متکی بود و سرکوبی توسط دشمنان طبیعی صورت میگرفت. هر وسیله دیگری برای سرکوبی آفات، شامل آفت کشها، تابع ساختار مقاومت گیاه میزبان و دشمنان طبیعی بود. IPM طراحی شده بود تا با جستجو کردن مکانهای خاصی از زمینههای انفرادی برای اندازههای جمعیت آفات و جمعیت دشمنان طبیعی عمل کند. آموزش معمولا غیر قابل حصول و غیر ضروری به نظر میرسید. تمامی اپراتورهای کنترل آفات مجبور بودند برای سرکوبی آفات سطوح پایین چیزی را انجام دهید که از نظر اقتصادی کنترل آن مقرون به صرفه باشد.
پس از سال 1959، IPM تبدیل به مهمترین استراتژی تحقیقی در حشره شناسی امریکا شد حتی با وجود اینکه سالها طول کشید تا تنها اجرای موفقیت آمیز محدودی از IPM در مزارع بدست آید. IPM مبداء خود را در اداره کشاورزی امریکا، مخصوصا درباره کار در مورد پاسخ به حشره کرم مارپیچ و شپشک پنبه داشت.
در سال 1952، محققان توانایی تکنیک عقیم کننده مردان را برای سرکوب جمعیت خاصی از حشره کرم مارپیچ در سطوح به شدت کم، سطوح که به احتمال زیاد حقیقتا «نابود کننده» بودند، نشان دادند. از این کار استراتژی TPM بوجود آمد که بر پایه حمله علیه جمعیت آفات در منطقه بسیار بزرگی از زمینهای کشاورزی و نه تنها مزارع شخصی کشاورزان بود. آفت کشها و دیگر روشها در ابتدا برای کاهش جمعیت تا سطح کم مورد استفاده قرار میگرفت، پس از آن روش عقیق ساز مردان برای سرکوبی آن به میزان هر چه بیشتر مورد استفاده قرار گرفت که احتمالا حتی تا نقطه نابودی ادامه داشته است. TPM تحقیقات بیشتری را در طی دهههای 1960 و 1970 آموزش داد اما این روش یک تکنولوژی سخت و دست و پاگیر برای معرفی بود. تمامی صاحبان زمینها در یک منطقه مورد نظر مجبور بودند در این برنامه مشارکت داشته باشند، یک دستاور اجتماعی که کسب آن مشکل بود. هر دوی IPM و TPM طراحی شده بودند تا کنترل حشرات را از مقاومت و نابودی دشمنان طبیعی برهانند. هر یک با محدودیتهایی موفق بودند اما هیچ کدام هنوز جای روشهای بر پایه حشره کشها را نگرفته بودند. سهولت واقتصادی بودن استفاده از آفت کشها در مقایسه با IPM و به خصوص TPM، کشاورزان و دیگران کنترل کنندگان آفات را به ادامه استفاده از مواد شیمیایی بر میانگیخت. تنها زمانی که مقاومت و نابودی دشمنان طبیعی جدی شد، IPM TPM وفاداری بیشتری به دست آورند. در غیر این صورت برنامههای کار تحقیقی برای گزنهها مخصوصا IPM ، برانگیخته شد.
مشکلات بهداشتی:
مواد شیمیایی برای سلامت انسان، سلامت حیوانات وحشی و زندگی گیاهان خطر ناک هستند. دراین زمان، مشکلات بهداشتی، موضوع اصلی برای برانگیختن نیرویی برای اجرای قوانین حشره کشها بود. اهمیت اولیه 1) مشکلات خریداران در مورد ته ماندههای حشره کشها در داخل غذا، 2) زهر مزمن و شدید آفت کشها بر روی کارگران مزارع ودیگر کسانی که از نظر شغلی درمعرض آن قرار داند و 3) زهر مزمن و شدید برای حیات وحش بود.
ته ماندههای خشره کشها داخل غذا
حتی بیش از پیدایش آفت کشهای آلی، مصنوعی، ته ماندهها، جر و بحثهای داغی را بر میانگیخت. مخصوصا در دسرها سرب و آرسنیک و فلورین بودند. (ورتون 1974). برای اکثر بخشهای، ترکیبات حاوی این مواد تنها میوه جات و سبزیجات مورد استفاده قرار میگرفت. تنها محصولاتی با ارزش کافی که هزینههایی برای حفاظت آنها قابل توجیه است.
متاسفانه ، تلاشها برای سامان دادن به این ته مانده پیش از سال 1938 بحث انگیز و غیر کاربردی از کار در آمد. قانون غذا، دارو و لوازم آرایشی فدرال سال 1938 راهی را برای این امر که چگونه امیدهای سازمان غذا ودارو (FDA) راه حلهای قابل اجرایی برای بحثها در مورد ته مانده میباشد، گشود. (ورتون 1974 صفحات 247-243). اگرچه، وقوع ناگهانی جنگ جهانی دوم، اجرای قانون جدید را مختل کرد . بعلاوه، اختراع DDT در سال 1939، تلاش ابتکاری فوق العاده را برای یافتن آفت کشهای جدید دیگر برانگیخته بود. توجه همایشی مستمر درباره رویدادهای زهر شناسانه مطرح شده توسط آفت کشهای جدید شکل گیری کمیته انتخاب برای بررسی در مورد استفاده از مواد شیمیایی در غذاها و لوازم آرایشی در سال 1950 ، تحریک و ترغیب کرد. این کمیته در فرصتهای تبلیغاتی مناسب بین سال 1950 تا 1952 تحت ریاست جیمز جی دلانی (دموکرات ، نیویروک) بصورت بی وقفه وضعیت ته ماندهها را بررسی میکرد. در سال 1954، نماینده ای.ال . میلر (جمهوری خواه، بنراسکا) که در کمیته دلانی خدمت میکرد، به صورت موفقیت آمیزی اجازه عبور پیشنهاد اصلاحی برای قانون غذا، دارو و مواد آرایشی فدرال را در صدر قرار داد (پرکینز، 1982، صفحات 29-34).
تحت آماده سازیهای جدید، تولید کنندگانی که میخواستندآفت کشی را دارد و ستد کنند که ته ماندههایی روی محصولات باقی میگذارد، نیاز به فراهم ساختن اطلاعاتی برای تحقیقات زهرشناسی در FDA پیش اینکه محصول بتواند فروخته شود داشتند.
FDA از این دادهها ودیگر اطلاعات در مورد سودمندی مواد شیمیایی، برای ایجاد یک مقاومت برای ته ماندهها استفاده کرد. اگر پیشنهاد اصلاحی میلر به طور کامل توجه فراینده ای را که به ته ماندهای حشره کشها در غذا معطوف شده بود، حل نکرد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
چکیده:
شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی :
شهر سلطانیه در 30 کیلو متری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلو متری ابهر قرار دارد . این محل طبق کتیبه هایی که از پادشاهان اشور به دست امده در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگ اور ساکاراتی ها بوده و درعهد فرمانروایان ماد به اسم " اریباد " خوانده میشده است. و پارتها ان را به نام نخستین پادشاه خود " ارساس " نامیدند.
از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام " نیز اگامبی " و " شرویاز " معروف بوده است.
سلطانیه در دوره ایلخانان مغول :
حمد الله مستوفی مورخ نامی که در زمان سلطان محمد خدا بنده میزیسته است از سلطانیه چنین یاد کرده است:
( قبل از حمله مغول در سلطانیه فعلی هیچ گونه اثر ساختمانی نبوده و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطین مغول پس از استقراردر ایران و پایتخت قرار دادن تبریز , برای شکار و گذرانیدن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند به همین جهت این محل " قنقو اولانگ " یا به قولی " ایقرئولن " یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشده است.)
کم کم پادشاهان بعدی در مکان مذبور تصمیم به ایجاد ساختمانهایی برای اسکان خویش و اطرافیان خویش گرفتند . این فکر در زمانی تقویت شد که ارغون خان پسر اباقاخان چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد وی تصمیم گرفت که در محل فعلی سلطانیه که دشت وسیع و سرسبز بود شهری را بنا نماید. لذا دستور داد که قلعه ای که دور باروی ان 12 هزار گام باشد از سنگ تراشیده بسازند وقتی پسرش غازان خان به پادشاهی رسید دستور داد تا بر قبر پدر ارامگاهی دوازده وجهی و از لحاظ معماری بس با شکوه بسازند .
نا گفته نماند که غازان خان ابتدا سعی به بازسازی بخش نیمه تمام کرد ولی بعدا بنا به عللی از انجام این کار انصراف حاصل کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.
با به حکومت رسیدن اولجایتو در سال 702 هجری وی تصمیم گرفت که به ارزوی پدر جامه عمل بپوشاند به همین جهت دستور داد شهری بسازند که دور ان سی هزار گام باشد. قلعه کوچکتر به مساحت 2000 گام و به طول 500 گز و شامل 16 برج و یک دروازه ورودی بوده است.
سلطان ایلخانی پس از طرح شهر سلطانیه امر کرد که ارامگاهی با همان عظمت شنب غازان خان برای وی بسازند.
حافظ ابرو به این نکته اشاره کرده است و چنین مینویسد :
( اولجایتو برای مدفن خود در اندرون قلعه عمارتی ساخته است که ان را ابواب البر نام نهاده با گنبدی بزرگ که قطر ان 60 گز است و ارتفاع ان 12 گز. چنانچه در اقصی بلاد عالم مثل ان عمارتی نشان نمیدهند .)
نا گفته نماند که سلطان ایلخانی برای این کار تمام هنر مندان و صنعتگران و تجار ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و برای اسکان انها جا و مکان مناسب ساخت لذا نام " قنقورلنگ " به "سلطانیه" یعنی محل شاهنشین تغییر یافت.
انچه در شهر سازی سلطانیه جلب توجه میکند همکاری بزرگان و درباریان بوده است. چرا که سلطان خدابنده دستور داد تا هریک از بزرگان قوم و رجال برجسته محله ای که دارا ی مسجد , خانقاه , مدرسه , بیمارستان و مهمانسرا باشد به نام خود بسازند و این کار به سرعت صورت عمل به خود گرفت. اشراف برای جلب توجه شاه هرکدام محله ای به نام بنا کرده و عمارات عالی در ان ساختند و هر گونه وسایل رفاهی در ان فراهم نمودند . منجمله "چلبی اوغلو" که یکی از وزرای مغولی شاه بود محله ای در نزدیکی ارامگاه سلطان محمد خدا بنده در نظر گرفت.
از انجا که سلطان محمد خدابنده مانند بسیاری از حکمرانان گذشته در ایجاد شهر عجله ای زیاد داشت به همین دلیل در بنای سلطانیه امکانات فراوانی ایجاد شد تا انجا که شاه خودش موقتا زیر چادر مجللی به سر برد و انجام کارها و پیشرفت ان را مستقیما تحت نظارت قرار داد.
درسال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و به این مناسبت سلطان مغول جشن مفصلی برپا کرد و این شهر را سلطانیه یا " سلطان چمان " یا " سلطان نشین " نامید. از این فرمان به بعد با توجه وافری که سلطان محمد خدابنده به پایتخت جدید خود مبذول داشت این شهر بعد از تبریز بزرگترین شهر امپراطوری وسیع ایلخانی گردید.
این پادشاه به سال 716 هجری بعد از یک بیماری نسبتا طولانی در گذشت و چون هنرمندان و صنعتگران که از نقاط گوناگون کشور به انجا کوچ داده شده بودند باطنا ناراضی بودند بعد از مرگ اولجایتو شهر سلطانیه را ترک گفتند.
با مرگ سلطان محمد خدابنده و جانشین او "ابوسعید بهادر" در حقیقت سلطانیه نیز مرد . شهر از رونق افتاده بی مهری ها دید و رو به زوال رفت چرا که ابو سعید بهادر نتوانست قدرتی به خرج دهد و از زوال تدریجی پایتخت جلوگیری کند.
به همین جهت وزیر ابو سعید بهادر به نام علیشاه که متوجه زوال شهر سلطانیه گردید در تبریز شروع به ایجاد ساختمانهای مجلل کرد. شاید علیشاه قصد داشته شهر باعظمت دیگری در مقابل سلطانیه بر پا سازد. که این منظور به زودی رنگی از واقعیت به خود گرفت و شهر تبریز بار دیگر رونق یافت . افول قدرت مغول رمق از سلطانیه گرفت و دیری نپاییدکه سلطنت به دست ال مظفر افتاد .
سلطانیه در دوره تیموریان:
با حملات متوالی خونخوار بزرگ امیر تیمور گورکانی در سال 786 ضربه ای مهلک بر پیکر سلطانیه وارد امد . این شهر از سکنه خالی گردید. بسیاری ازابنیه واثار این شهر نابود شد . تنها یادگاری که ماند وباز مورد احترام قرار گرفت گنبد سلطانیه بود.
پس ازتیمور میران شاه پسروی حکومت را به دست گرفت. وی در صدد بر امد در شهر سلطانیه بناهای عالی بسازد لیکن هنگامی که فهمید این کار زمان زیادی طول میکشد وتلاشهای او در برابر عظمت سلطانیه بیثمر است دستور خرابی اثار وابنیه سلطانیه را صادر کرد . عده ایی نیز معتقد هستند که میران شاه به علت عارضه دیوانگی دستور ویرانی سلطانیه را داد.
" کلاویخو" سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا در دربار تیموری در بخارا که از سلطانیه دیدن کرده است وضع شهررا چنین توصیف میکند :
( شهر سلطانیه در دشتی واقع شده است و هیچ حصاری ندارد که درمیان ان دژی بزرگ است که از سنگ ساخته اند و برجهای محکم دارد . برجها و دیوارهای ان با کاشیهای ابی ارایش شده و زیبا است . در هر یک از این برجها یک عراده کوچک توپ قرار دارد.
سرانجام در نتیجه جنگی که بین قرایوسف و فرزند میرانشاه رخ داد شهر سلطانیه به کلی موجودیت سیاسی خود را از دست داد و تبریز دوباره جای ان را گرفت.)
سلطانیه در دوره صفوی:
در زمان صفویه شهر سلطانیه هر چند از اهمیت سابق افتاده بود مع ذالک یکی از منارل معتبر بین راه تبریز محسوب میشد و بسیاری از عمارات قدیم به صورت نیمه مخروبه وجود داشته است. "پیتر دلاواله " سیاح ایتالیایی در اوایل قرن 17 میلادی از سلطانیه بازدید نموده است از ویرانیهای سلطانیه در عهد صفوی سخن میگوید. :
( سلطانیه سابقا شهر بزرگی بوده ولی امروز خراب شده , دیوار قسمت اعظم خانه ها نیز به ویرانی گراییده است به قسمی که اکنون در شهر تعداد زمینهای بایر که بر روی ان چادر زده شده است خیلی بیشتر از تعداد محدود خانه های مسکونی است. )
" ادام اولاریوس " که در نیمه اول قرن 17 از سلطانیه دیدن کرده بود در سفرنامه خود شرح کوتاهی در باره سلطانیه اورده است و مینویسد:
( این شهر به مناسبت ساختمانهای بلند برجها و ستونهای بسیار از خارج زیبا به نظر میرسد . )
این مورخ تصویری از شهر سلطانیه تهیه کرده است که در ان ساختمانهای بلند را بسیار واضح نشان میدهد.
از طرف راست به چپ این بنا ها وجود دارند:
مسجدی که دو مناره ان دو طرف سردر ان واقع گردیده و بر همه شهر مسلط است. سپس یک مقبره استوانه ای که بر فراز ان گنبدی بیضی شکل هویدا است , در کنار ان دروازه ای ملاحظه میگردد که بر روی برجی با گنبدی مخروطی شکل تعبیه شده است . نزدیک این دروازه مسجدی با گنبدی بسیار زیبا مشاهده میشود. در وسط تصویر زیگوراتی عظیم ملاحظه میگردد و در کنار ان برجی استوانه ای که از ان بلندتر است از ابهت ارتفاعی ان کاسته است.بعد از یک ردیف ویلا و ساختمانهای ییلاقی مقبره سلطان محمد خدابنده با تمام ابهت خود نمودار میگردد.
شاردن و تاورنیه دو سیاح فوانسوی که در اواسط قرن 17 از این شهر دیدن نموده اند ان را زیبا , اباد و مصفا یاد کرده اند.
سلطانیه اگرچه براثر از مرکزت افتادن و دگرگونیهای سیاسی و لشکر کشیهای متعدد ملوک و عوامل طبیعی مانند زمین لرزه و طوفانهای شدید به سرعت رو به زوال و ویرانی نهاد لیکن تا پایان دوران صفویه به صورت شهر کوچکی با نعمت فراوان و عمارات نیمه ویران اما با شکوه خود , جلوه ای داشته است.
سلطانیه در دوره قاجار:
در اوایل سلطنت سلسله قاجار انچه از این شهر و بناهای رفیع ان از دستبرد عوامل ویران کننده طبیعی و دیگر عوامل بر جای ماند دچار هوسهای شاهانه فتحعلیشاه شد.
در زمان جنگ ایران و روس سلطانیه محل تجمع قوای ایران بود. فتحعلیشاه که برای ترتیب سپاه در ایام تابستانی مدتی را در انجا گذراند و طول اقامتش به اندازه ای بود که دستور داد عمارتی از مصالح گنبد سلطانیه برروی تپه های سلطانیه برای وی ساخته شود.
فعلا اثاری از این بنا جز پی ها و قسمتی از اشیا مکشوفه چیزی وجود ندارد.
به طور کلی میتوان گفت که سلطانیه بعد از دوره سلطنت سلطان محمد خدابنده , هرگز ان عظمت گذشته را نیافت. بنا ها ویران گشت . شهر باشکوهی که روزی پایتخت بزرگترین امپراطوری دنیا بود به ویرانی کشیده شد و امروز به صورت روستایی دیده میشود.
گنبد عظیم سلطانیه:
گنبد عظیم سلطانیه در حال حاضر در بین خانه های خشتی سلطانیه همچون نگینی میدرخشد. و گوشه اس از هنر و فرهنگ و معمای این مرزو بوم را یه نمایش میگزارد.
علت ایجادگنبد سلطانیه:
در مورد علل ایجاد گنبد سلطانیه در تواریخ این چنین آمده است:
( اولجایتو پس از طرح طهر سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از اراگاه برادرش غازان خان آرامگاه رفیعی برای خود بسازد.به همین جهت برای برپایی این آرامگاه از هرسو به سلطانیه امدند تا یکی از بناهای بزرگ دوره مغول را بنا کنند.
بنای گنبد سلطانیه در سال 702 بر اساس طرح ارامگاه غازان خان که رد ان هم از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو الهام گرفته شده بود ساخته شد. با این تفاوت که پلان ارامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه 8 ضلعی است.)
اگرچه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن جنبه های ابتکاری در بنای اخیر یه حدی است که آن را به صورت یکی از بناهای شاهکار معماری ایران در اورده است که بعدها به عنوان الگو و نمونه برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.
معمار گنبد سلطانیه شخصی به نام سید علی شاه بوده است. ظاهرا هنگامی که اولجایتو امر به احداث ارامگاه خود کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان دین و مذهب رسمی انتخاب نکرده بود ور تقریبا در سال 709 یعنی وقتی که کار ساختمانی گنبد سلطانیه بو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک امام حسین و حضرت علی در کربلا و نجف زیارت نمود. بنا به قولی بر اثر ترغیب و تشویق علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه مملکتی دارای نفوذ بودند اولجایتو مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد و بعد از مدتی اعلام کرد که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص میدهد . بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانیه داشت تا بر رونق اقتصادی و اهمیت این شهر اضافه کند لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا را که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت بود که کلمه علی به صورت مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شد.
در همین اوان سلطنت محمد خدا بنده دستور ساختن آرامگاهی ساده برای خود در جنب گنبد اصلی را صادر کرد که به گفته مورخین این بنای آجری ظرف چند هفته به اتمام رسید .اما انتقال اجساد مطهر ائمه اطهار به سلطانیه به خاطر انتقاد و مخالفت علمای شیعه با این عمل و انجام نگرفت.
بنابراین سلطان ایلخانی مصمم شد تا دوباره این بنا را به اراگاه خود اختصاص دهد و به نظر میرسد که در همین ایام از مذهب تشیع به مذهب تسنن گروید.
و شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری را که کلمه علی بر آن نقش بسته بود و تمام تزئینات آجری و گره سازی را با پوشش های گچ اندود کنند و روی ان پوشش را با کتیبه ها و اشکال مختلف گل و بوته دار بارنگ آبی بر زمینه سفید گچبری کردند.( حدود سال 713 ه_ق ).
اولجایتو در سال 716 یعنی تقریبا 4 سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگی درگذشت و جسد او در تابوتی از زر ناب در آرامگاه ابدی او دفن شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
اماکن تاریخی در استان اصفهان
تاریخچه عمارت چهل ستون
اصفهان، گنجینه زنده دنیا از نگاه مسافران نوروزی
تاریخچه
گردشگاه و باغ های تاریخی چهارباغ
کاخ چهل ستون
کاخ هشت بهشت
عمارت عالی قاپو
منار جنبان
پل الله وردی خان ( سی وسه پل )
پل خواجو
مسجد جامع عباسی (مسجد شاه)
مسجد شیخ لطف الله
مسجد و مناره برسیان
اماکن تاریخی در استان اصفهان
اصفهان را می توان یکی از معروف ترین مناطق ایران در جهان دانست که قرن هاست به نصف جهان شهره است. وجود بیش از شش هزار اثر تاریخی در استان اصفهان سبب شده لقب نصف جهان برازنده این خطه ارزشمند از سرزمین ایران باشد. اصفهان آمیزه ای از میراث های فرهنگی باشکوه و طبیعت زیباست که پیشینه ای به قدمت تاریخ تمدن و فرهنگ ایران دارد. آثار متعدد و با ارزشی که از دوره های مختلف تاریخی در شهرهای مختلف این منطقه برجای مانده، اصفهان را به موزه ای هنری – تاریخی – طبیعی تبدیل کرده که بازدید از آن در لیست آرزوهای گردشگران ایران و جهان قرار دارد.
یادگارهای باارزش منطقه که از دوره های مختلف تاریخی به جای مانده، حاصل موجودیت تاریخی ناحیه ای است که قدمت آن به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد. وجود تپه های باستانی و در راس آن ها تپه های تاریخی سیلک گواه این مطلب است. قدمت طولانی و معماری ارزشمند بناهای تاریخی اصفهان سبب شده که برخی از آثار تاریخی منطقه مانند: میدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده، سازمان ملی یونسکو قرارگیرند.
مسجدهای قدیمی با ارزش های تاریخی و معماری بالا بیش ترین آثار استان اصفهان را تشکیل می دهند که در شهرستان های مختلف استان پراکنده شده اند. مسجد شیخ لطف الله یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان است که هر تماشا کنندهای را خیره و به اظهار تحسین و اعجاب وا می دارد. مسجد جامع اصفهان مجموعهای از ساختمانها و آثار هنری دورههای بعد از اسلام است که یادگارهایی از افراد متعدد را در بر دارد و بخشی از تحولات معماری دورههای اسلامی تاریخ ایران را در مدت هزار سال نشان می دهد. محراب الجایتو که در این مسجد قرار گرفته یکی از شاهکارهای هنر گچ بری به شمار می آید.
اوژن فلاندن ـ سیاح و نقاش فرانسوی؛ مسجد بابا سوخته اصفهان را گوهری گران بها در هنر معماری ایران توصیف کرده است. مسجد امام از لحاظ عظمت، جنبه معماری و تزیینات، مهم ترین مسجد دوره صفویه است که در شهر اصفهان واقع شده است. مسجد جامع اردستان از کهن ترین مساجد ایران به شمار می آید که بنای اولیه آن، مربوط به قرون اولیه اسلامی است. مسجد جامع زواره در 15 کیلومتری شمال خاوری اردستان اولین مسجد چهار ایوانی ایران است که در دوره سلجوقی ساخته شده و مسجد جامع گلپایگان نیز از آثار با ارزش دوره سلجوقی است.
کاخ های تاریخی با معماری های کم نظیر از دیگر دیدنی های استان اصفهان هستند. کاخ چهل ستون از جمله بناهایی است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمی از شهرت خود را مدیون آن است و عمارت تاریخی هشت بهشت نمونه ای از کاخ های محل سکونت آخرین سلاطین دوره صفوی است. کاخ عالی قاپو نمونه منحصر به فرد و یکی از عجایب معماری کاخهای عهد صفوی است.
باغ های باشکوه استان اصفهان با شهرت های جهانی نیز از دیگر آثار باارزش این منطقه به شمار می آیند که همواره نظر جهانگردان را به خود جلب نموده است. باغ فین کاشان از دوره صفویه برجای مانده و از لحاظ باغ آرایی و آب رسانی دارای اهمیت ویژهای است ضمن آن که از نظر گردشگری از منابع بسیار ارزشمند ایران به شمار می آید. چهار باغ مجموعه ای عظیم و زیبا است که از باغ های مختلف تشکیل شده و تعداد ی از آن ها هم اکنون نیز بر جاست.