فصل اول: (Weapous)
سیستم های رهگیری الکترونیکی
معادله سیستم غیر عامل
گیرنده های هشدار دهنده راداری
آنتن های مختص جهت یابی
گیرنده فرکانس
گیرنده فرکانس بسیار پهن
حساسیت گیرنده تقویت شده
گیرنده های سوپرهتروداین باند باریک
گیرنده های سوپرهتروداین این باند پهن
گیرنده کانالیزه
گیرنده BRAGG CELL صوتی - نوری
گیرنده میکرواسکن ( متراکم)
جهت یاب های از نوع مقایسه دامنه
جهت یاب های از نوع سنجش فاز
اندازه گیری پهنای پالس
کشف اتوماتیک
کشف کننده های خودکار حلقه باز
کشف کننده های خودکار حلقه بسته
شناسایی و پردازش اطلاعات
نمایش
موارد مشکل در ESM
ویژگیهای نمونه یک سیستم ESM دریایی
عامل (ضریب – فاکتور) پیشرفته برد در محیط عملیاتی
فصل دوم
سیستم های اطلاعات الکترونیکی ELINT
حساسه های ELINT
مرکز پردازش کننده ELINT
سیستم های مادون قرمزی رو به جلو
فصل 3
ESM ارتباطی و اطلاعات ارتباطی
ESM ارتباطی
COMINT
مقدمه:
اهمیت اقدامات جنگ الکترونیک:
استفاده از تجهیزات الکترونیکی یا بطور مستقل انجام میگیرد. مانند رادارها و مخابرات و یا به صورت همراه و جزئی از سلاحهای نظامی دفاعی، مانند موشکها و هواپیماها بکار برده میشود که در هر حال کاربرد صحیح آنها بهر صورتی که باشد، باعث ارتقاء سرعت، وقت و قدرت نظامی شده و موجب میگردد تا ضریب موفقیت در جنگهای امروزی بالا رود. ماحصل کلام اینکه در پرتو این کاربرد، شرایط میادین نبرد بگونهای رقم زده شده است که امروزه این میدانها علاوه بر ایجاد عمق، پهناور و قضا دارای بعد چهارمی بنام «قلمرو و طیف امواج الکترومغناطیسی، هم شدهاند. این بعد آنچنان در تمامی زوایا و نقاط صحنههای نبرد نفوذ در رسوخ کرده است که شاید بتوان گفت بدون توجه به آن پیشرفت در سایر ابعاد جنگ هم، امکان پذیر نخواهد بود. با آنکه این قلمرو (طیف امواج الکترومغناطیسی) نیز همانند زمان بطور فیزیکی ملموس و مشهود نمیباشد، ولی دارای اثرات و نتایجی است که ارزش حضور آن را تأیید می کند، از طرف دیگر مطرح شدن نگرش سیستمی نسبت به جنگها و شازعات بشری در قالب اصول و تئوریهای فرماندهی و کنترل ، نیروهای نظامی و درگیر را آن چنان به ارتباطات قوی و پیچیده هدایت و کنترلهای سریع و نیز تصمیمگیریهای قاطع و به موقع نیازمند کرده است که نقش تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی در اجرای این اصول و شیوهها را نه تنها انکار ناپذیر بلکه هر اقدامی بدون آنها را امکان ناپذیر می نمایاند. مورد دیگر اینکه ، با توجه به ضرورت شناسائی رقبا و دشمنان در صحنههای جهانی و منطقهای برای یک کشور و اطلاع از شرایط که آن کشور را جهت ایفای نقش منطقهای و جهانی و حداقل حفظ موجودیت خود، توانمند میسازد.
اهمیت و ارزشی بدست آوردن اطلاعات و آگاهیهای کیفی، دقیق و سریع بیش از بیش مشخص میشود، با توجه به موارد فوق ، جا دارد که این دوران را «عصر اطلاعات» نامگذاری نمایند.
بنابراین کشوری که دارای اطلاعات کافی در امور اشتراکی و تاکتیکی نباشد همانند یک عنصر کور و کر، ضعیف و مشفعل عمل خواهد کرد. لذا استنباط میشود که استفاده از تشعشعات الکترومغناطیسی ناشی از وسایل و تجهیزات الکترونیکی دشمنان و رقبا میتوانند بعنوان یکی از مهمترین و غنیترین منابع کسب اطلاعات مطرح گردد.
با این استدلال است که در حال حاضر بعلت ارزش و اهمیت اطلاعات، آنرا فرد چهارم سیستمهای فرماندهی و کنترل [1]میدانند . از سوی دیگر پیش بینی می گردد در نبردها و جنگهای آینده میتوان از سه نیرو و قوه قدرتمند هستهای شیمیایی و الکترونیکی بهرهمند شد. اما از آنجائی که قدرت تخریب سلاحهای هستهای زیاد بوده و اثرات ناشی از آن زیانبار است. بصلاح کشورهای واجد این سلاح نیست که از آن استفاده نمایند، زیرا خودشان هم بنحوی متضرر خواهند شد. از این رو آنرا بصورت یک عنصر بازدارنده مقبولتر میدانند . بدلایل مختلف و از جمله بعلت زشتی و قبحی که سلاحهای شیمیایی در جوامع بشری پیدا کرده است، استفاده وسیع از این سلاحها هم توصیه نمیگردد. اما به لحاظ اینکه سیستمهای الکترونیکی دارای اینگونه محدودیتها نبوده و حتی ارکان استفاده از آنها در سلاحهای هستهای و شیمیایی هم وجود دار د، لذا چنین نتیجهگیری می شود، جنگهای آینده شاید به احتمال ضعیف هستهای یا شیمیایی باشد ولی بطور مسلم الکترونیکی خواهد بود. جهت روسنتز شدن بیانات فوق در اهمیت و ارزش جنگ الکترونیک در امور نظامی نمونه ای از استفاده آمریکا در بکارگیری تجهیزات الکترونیکی و امواج الکترومغناطیسی در کنترل و هدایت واحدهای تابعهاش در جهان در شرایط بحرانی و استراتژزیکی و همچنین جمعآوری اطلاعات از اقصی نقاط جهان بیان می شود...
.
.
.
-4-2-1- کشف کننده های خودکار حلقه باز
در یک کشف کننده خودکار حلقه باز (شکل 27-4) ، تعداد معینی از سلولهای بسیار برای پالس های وارد شونده موجود هستند. این سلول ها با اطلاعاتی در خصوص پارامترهای لحظه ای انتشار به عنوان مثال PW و DOA ها طبقه بندی می شوند. زمانی که پالس وارد می شود، یک سلول آزاد خود را برای پذیرفتن پالس های دیگر با همان PW و DOA پالس اول. در یک حد معین، قابل استفاده اعلام می دارد. ممکن است معیار مناسبی برای به حساب آوردن میزان تغییرات سریع پارامترها استفاده شود. به عنوان مثال، معیار زیر برای کشف تشعشعات با تغییر سریع فرکانس با فرکانس ثابت (اگر مورد نیاز باشد)، به کار می رود. هنگام ورود پالس های دیگر به PW و DOA برابر، این سلول می تواند برای در برگرفتن حدود فرکانسی کمتر یا بیشتری بنابر فرکانس پالس هایی که به دنبال می آیند، تنظیم می شوند. اگر پالس های اول از نوع فرکانس ثابت باشند این سلول خود را برای پذیرفتن فقط پالس های با آن فرکانس ها، PW ها و DOA ها (همیشه در تولرانس های معینی که باید گستردگی پارامترهای اندازه گیری شده را به حساب آورند)
پالس هایی با همان PW و DOA اما با گستردگی فرکانس تا ده درصد پهنای باند را خواهد پذیرفت.
هر سلول فقط به مدت چند ده میلی ثانیه پالس ها را دریافت می کند که در طول آن زمان فقط می تواند حداکثر تعداد معینی از پالس ها را جمع کند. به محض این که سلول پر شود، پالس های قدیمی را با پالس های جدید (فقط اگر دامنه نوسان آنها بزرگتر از دامنه نوسان پالس های ذخیره شده باشد.) جایگزین می نماید. به این طریق با توجه به ظرفیت محدود حافظه، تا حدی کلاسه بندی انجام می شود. یعنی پالس هایی که دارای شدت بیشتر و دارای حداقل نویز هستند انتخاب می شوند یعنی پالس هایی که دارای شدت بیشتر و دارای حداقل نویز هستند انتخاب می شوند و اطلاعات گنجانده شده در پالس های با SNR کمتر پذیرفته نمی شوند. این عمل طبقه بندی، از عمل اشباع در طول مدت پردازش بعدی اجتناب می کند یعنی از پردازش پالس هایی که اطلاعاتی را اضافه نمی نمایند خودداری می کند که به عنوان مثال از آن قبیل در رادار پالس داپلر که به تعداد بسیار زیادی از پالس ها را که همگی از نظر ECM مساوی هستند در هر ثانیه ساطع می کند اتفاق می افتد.
هنگامی که زمان دریچه ای سپری شد، محتوای سلول ها به طبقه بندی کننده ای که تلاش می نماید تا تأیید کند که آیا در میان پالس های ذخیره شده در سلول حافظه رابطه زمانی خاصی از رادارهای PRF وجود دارد یا خیر، فرستاده می شود. اندازه گیری و جستجو برای PRF ، یا بهتر بگوییم PRI براساس تحلیل اختلاف زمان ورود بین این پالس ها می باشد. این عمل معمولاً با جستجو برای یافتن حداقل موجود بین دو پالس متوالی و با تأیید این که پالس های دیگر در فاصله های زمانی مناسب (مدت زمان دریافت پالس) با چند حداقل به علاوه یا منهای یک تولورانس مناسب، انجام می شود. اگر در دریچه های مزبور تعداد پالس هایی بیشتر از آستانه معین ( 5 تا 10) وجود داشته باشد، چنین فرض می شود که ساطع کننده، کشف و مرحله پردازش بعدی شروع شده است. در غیر این صورت این عمل با در نظر گرفتن های حداقل دیگر تکرار می شود. پالس هایی که به هیچ گروهی تعلق ندارند پذیرفته نمی شوند. عمل اندازه گیری PRI معمولا مستلزم عملکردهای بسیاری در زمان شبه واقعی می باشد و چندین الگوریتم برای سرعت بخشیدن تا حد ممکن به این عملکرد در نظر گرفته شده اند....