لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه24
بخشی از فهرست مطالب
مقدمه
پیدایش امپرسیونیست در اروپا
تاثیرات نور در امپرسیونیست
عناوین دیگر امپرسیونیست
همگان می دانند نقاشی که شاخه ای از هنر های تجسمی است سبک ها و شیوه ها مختلفی از جمله امپرسیونیسم و ... است شناخت و بررسی این سبک ها کمک بسزایی در بالا بردن توانایی های عقلی و عملی خواهد داشت.هدف از بررسی سبک امپرسیونیسم تاریخچه آن که چه قرنی بوجود آمده و از کجا سرچشمه گرفت و به کجا ختم می شود. امپرسیونیسم مهمترین پدیده هنر اروپایی در سده ی نوزدهم و نخستین جنبش نقاشی سبک ها روبروست. امپرسیونیسم مکتبی است که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظر و عرضه مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفت هسته اولیه جنبش رامنه، رنوآر، سیلی شکل دادند این هنرمندان با چند تن از هنرمندان دیگر گروهی را تشکیل دادند که به آنها انجمن بی نام هنرمندان نقاشی، پیکره ساز و چاپگر گویند و نمایشگاهی برگزار کردند در همین نمایشگاه عنوان یکی از نقاشی های منه (امپرسیون : طلوع آفتاب) بهانه ای شد که لویی لورا – روزنامه نگار نشریه ی ساری واری- آنان را به مشخره(امپرسیونیست) خواند این عنوان از سوی اعضای گروه پذیرفته شد .
منظور از مطالعه و تحقیق این شیوه آشنایی با سبک ها و روش کار آنهاست که ما به خلاصه ای از شیوه ی کار امپرسیونیسم در اینجا اشاره کردیم و هنر بطور کلی، قدرتمند ترین شیوه ی بیانی است که انسان بوجود آورده است تا از طریق آن درباره ی جهان، انسان یا درون خود مفهومی را بیان کند. آثار هنری نتیجه و احساس بشر هستند و احساسات و ادراکات او را نسبت به جهان نمایان می کند.
پیدایش سبک امپرسیونیسم
مهمترین پدیده هنر اروپایی در سده نوزدهم و نخستین جنبش نقاشی مدرن به شمار می آید. امپرسیونیسم مکتبی با برنامه و اصول معین نبود بلکه تشکل آزادانه ی هنرمندانی بود که به سبب برخی از نظرات مشترک و به منظور عرضه ی مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفتند. اینان نظام آموزشی متداول و هنر آکادمیک را مردو د می شمردند و نیز با این اصل رمانتیسم که مهمترین مقصود هنر انتقال هیجان عاطفی هنرمند است ، مخالف بودند. اما برعکس این نظر رئالیست ها را می پذیرفتند که مقصود هنر باید ثبت پاره هایی از طبیعت و زندگی به مرد روحیه علمی و فارغ از احساسات شخصی باشد. بر این اساس
می توان امپرسیونیسم را ادامه منطقی رئالیسم صده نوزدهم دانست.
هنرمندان این سبک
هسته ی اولیه ی این جنبش را منه، نوآر، سیسلی و بازی شکل دادند. آنان پس از تشکیل«انجمن بی نام هنرمندان نقاش، پیکره ساز و چاپگر» آارشان را در عکاسخانه نادر به معرض دید عموم گذاشتند.
در همین نمایشگاه عنوان یکی از نقاشیهای منه{امپرسیون: طلوع آفتاب} بهانه ای شد تا لویی لروا- رونامه نگار نشریه شاری واری- آنان را به مسخره «امپرسیونیست» بخواند.
تنوع آثار این نقاشان باعث شده است که امپرسیونیسم را نه چون یک سبک متمایز بلکه حساسیت مشترک هنرمندان مزبور نسبت به روح زمانه بدانند.
در واقع، مشخصات سبک امپرسیونیسم را در منظره های اولیه رنوآر، و در آثار منه، پیسارو، سیسلی و مریزو می توان باز شناخت.
فلسفه امپرسیونیستی
زیباشناسی در عصر امپرسیونیسم به اوج بسط و کمال خود می رسد و معیارهای خاص آن، یعنی نگرش منفعل و فکورانه به زندگی، زودگذری و ناپایداری و احساس گدائی متبنی بر لذت جوئی است. مرم درباره اسرار هستی و عمق روح بشری یاوه می سرایند، یزهایی معقول را لوس و بی مزه می دانند و می خواهند در چیزهای ناشناخته کندو کاو کنند.
نسبت به آرمانهای زاهدانه و چشم پوشی از جهان اظهار اعتقاد و اخلاص می کنند.
امپرسیونیسم به عنوان آخرین سبک معتبر هنری در پایان قرن به بایگانی هنر خوانده می شود. در حالی که متفکر
تحقیق در مورد سبک امپرسیونیسم