یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این مقاله می خوانیم:

مکه و مدینه در دوران زندگى پیامبر اسلام (570 ـ 632م) ـ على‏رغم آنچه تاکنون به طور گسترده‏اى مقبول واقع شده است ـ یکسره از جهان خارج برکنار و منتزع نبودند. [گویا] این دو شهر، خلاف آنچه امروزه به طور مکرر، اظهار یا (حداقل) تلویحا بدان اشاره مى‏شود، مراکز حیات فرهنگىِ مترقّى و شکوفا نیز محسوب نمى‏شدند. این حقیقت که عربستانِ مرکزى [در آن دوران] با تمدّن برتر هم‏عصرِ خود تماس بسیار اندکى داشته است، در خالى بودنِ قرآن از اشاراتى به علم طب و طبابت جلوه‏گر مى‏شود، چرا که از دیدگاه سنت دینى، چنین امورى مى‏بایست مُستظهر به حکم و فرمانى از جانب خداوند مى‏بودند. مى‏توان پذیرفت درمانگرانى بومى، که به طور علمى آموزش ندیده بودند، در آن عصر مى‏زیسته‏اند و [گاهى هم] ممکن بود تصادفا گذار یک پزشک واقعى به عربستان مرکزى افتاده باشد (نظیر موردى که در سر حد شمال غربى بیابان عربستان بدان برمى‏خوریم). البته چنین پزشکى نمى‏توانست دانشمند برجسته‏اى باشد. نه او و نه هیچ کس دیگر نمى‏توانسته‏اند انبوهى از آموخته‏ها را از جهان خارج به شهرهایى که به زودى مکان‏هاى مقدس اسلامى مى‏شدند، منتقل کرده باشند. از سوى دیگر، ساکنان این شهرها به واسطه‏ى تجارت کاروانى، این امکان را داشتند که با حیات فرهنگى هم‏عصر خود در جوامع بزرگ‏ترى چون فلسطین و سوریه آشنایى پیدا کنند. استفاده‏ى آنها از این فرصت در منابع ناچیزى که در دست داریم تأیید شده است.
همه‏ى پیوستگى‏هاى فرهنگى از این دست، به مناطقى معطوف مى‏شود که تمدن عصر باستان کلاسیک (در قالب هلنیسم و آنچه از آن در کسوت یونانى و تمدن رومى به شرق رسیده است) اثر خود را در آنها بر جا نهاده بود. در واقع مى‏توان ادعا کرد که در یک گفتمان فرهنگى، بخش غربى عربستانِ مرکزى، پاره‏اى از جهان هلنیستى باستان بود؛ اما پاره‏اى بسیار دورافتاده که در حقیقت بهره‏اى از دستاوردهاى عالى عقلانى جهان هلنیستى نصیب آن نشده بود. میراث معنوى و فکرى آسیاى جنوب غربى باستانى دوران قبل از هلنیسم، با پیشرفت موفقیت‏آمیز مسیحیت، گنوستى‏سیسم و یهودیت از جهات مختلف تداوم پیدا کرد و تجدید حیات و استحکام یافت. هلنیسم مترقى عربستانِ جنوبى و امپراتورى ساسانى در ایران نیز به شدت از هلنیسم متأثر شدند. پیروزى و غلبه‏ى هلنیسم، هم‏چنان که شائدر توصیف کرده، حقیقتى است که کشفیات جدید بارها و بارها آن را تصدیق کرده است.
با وجود این، در آغاز قرن هفتم میلادى، روند هلنیسم به گونه‏اى بود که به طور گسترده‏اى ارتباط خود را با زبان یونانى از دست داد؛ چرا که مبشران مسیحى و در زمان فترت آنان، مبلغان فرقه‏هاى گنوسى، از همان ابتداى دعوت خود به ناآموختگان و توده‏هاى عظیم عوام روى‏آوردند و [از این رو [اصرار داشتند. که در ادبیات [تبشیرى[ خود از زبان‏هاى بومى استفاده کنند. گذشته از این، هلنیسم در این دوران به گونه‏اى فعال نبود که سراسرِ فرهنگ عصر باستان کلاسیک را در بر بگیرد، بلکه عمدتا به واسطه‏ى نظریات و عقاید جدید دینى به یک انتخابِ نسبتا محدود، تقلیل پیدا کرد. موج اول فتوحات اسلامى (632 ـ 641م) سلطه‏ى کامل اعراب را بر سوریه و مصر و ـ به همین قیاس ـ بخش امپراتورى ساسانى که به شدت تحت تأثیر هلنیسم بودند، فراهم ساخت. شاید اقبالى که این فرصت را براى اعراب فراهم آورد که گوى سبقت را از فرهنگ عصر باستان کلاسیک ـ که همواره در حاشیه‏ى آن زیسته بودند ـ بربایند، به دور از خصومت‏ورزى‏شان هم نبود و در ابتداى امر نیز، آن را به طور مشخص درک و تصدیق نکردند. دین و زبان، اعراب مسلمان را از همسایگانشان ممتاز ساخت. نخستین وظیفه‏ى آنان کسب توفیق در این دو خصوصیت متمایز عصر جدید بود. وابستگى فرهنگى‏اى که از گذشته براى اعراب مسلمان به میراث مانده بود، موجب شکل‏گیرى یک مانع و حتى یک تهدید بر سر راه تحقق این وظیفه شد. با وجود این، تفوق دستاوردها و عناصرى از تمدّن هلنیستى در همه‏ى سطوح، مشهود بود و دائما این نیاز وجود داشت که حاکمان جدید آنها را براى خود حاصل کنند.
هنگامى که سلسله‏ى بنى‏امیه (660 ـ 750م) به قدرت رسید و دمشق به جاى مدینه پایتخت امپراتورى اسلامى شد، این تمایلات کشمکش‏آمیز به طور فزاینده‏اى خود را آشکار ساختند. اعراب به گونه‏ى مساعد و مطلوب به سمت فرهنگ مسلط آن زمان گرایش یافتند و از آنچه عرضه مى‏داشت، استفاده مى‏کردند، اما هنوز جرئت نمى‏کردند که بدان وابسته شوند. (به همین علت است که ادبیات عربى، کاخ‏هایى نظیر قُصیر عمره را نادیده مى‏گیرد و آنها را به رسمیت نمى‏شناسد.) بیش از نیم قرن پس از درگذشت پیامبر اسلام، پیش از آن‏که زبان عربى زبان رسمى دیوانى شود و حتى پس از این هم، بى‏تردید تفوّق فرهنگى اعراب هنوز به حصول نپیوسته بود، حکام اموى در خلال دومین موج فتوحات اسلامى (670 ـ 711م) که در فتح اسپانیا به حد اعلاى خود رسید، درگیر خصومتى سخت با بیزانس بودند (که بعدا در دوره‏ى اوج کام‏یابى و ایام خوش امپراتورى اسلامى، دیگر به همان اندازه‏ى سابق خطرناک به شمار نمى‏آمد)؛ از این رو کاملاً طبیعى بود که امویان نه مى‏توانستند کار مهم مطالعات رسمى فرهنگ یونانى را به عهده بگیرند و نه قادر بودند نسبت به آن تسامح ورزند؛ و شگفت‏انگیز نیست که در زمان حاکمیت آنان فعالیّت‏هاى ترجمه در مقیاسى وسیع صورت نگرفت.

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم