دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
آداب تعلیم و تعلم
1. علم باید با عمل همراه باشد.
2. نهى از گفتار و کردار بدون علم و آگاهى.
3. چه دانشى سزاوار فراگیرى است.
4. وظایف علما.
1. علم باید با عمل همراه باشد
سرانجام شوم عالم غیر عامل
قالعلیه السلام: و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله بل الحجة علیهاعظم والحسرة له الزم و هو عند الله الوم; (1)
عالمى که به غیر دانش خود عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که هرگز از جهلش بیروننمىآید، بلکه حجتبر او عظیم تر و حسرت براى او ثابتتر و او نزد خدا سزاوار سرزنش بیشتراست.
امامعلیه السلام در تبیین و توصیف وضعیت اسفبار عالم بىعمل، ابتدا وى را مساوىجاهل سرگردانى قرار دادهاند که از مسیر حق دور شده و در گرداب گمراهى غوطهوراست. پس از این تسویه، حال وى را بدتر از حال جاهل ترسیم نمودهاند.
اما وجه مساوات این است که: نتیجه علم بدون عمل، مانند نتیجه جهل است کهعبارت است ازگمراهى و دورى از حق و سرگردانى در وادى حیرت.
اما عالم بدون عمل از جاهل بدتر است، زیرا:
اولا: الحجة علیه اعظم : اگر براى جاهل جایى براى عذر آوردن باشد براى عالمجایى براى عذر آوردن نیست و نمىتواند بگوید: انا کنا عن هذا غافلین.
ثانیا: والحسرة له الزم: راغب در معناى حسرت مىگوید:
الحسرة الغم على مافاته والندم علیه کانه انحسر عنه الجهل الذی حمله على ما ارتکبه اوانحسر قواه من فرط غم او ادرکه اعیاء عن تدارک ما فرط عنه;
حسرت به معناى اندوه و غم استبر آنچه از دست رفته، گویا جهلى که بر ارتکاب عمل قبیحوادارش کرده بود، از وى رفته یا نیرویش از فرط غصه و اندوه زایل شده یا از یافتن چیز مفقود خستهشده است.
اما این که چرا غم و اندوه و حسرت عالم بدون عمل از جاهل بیشتر است، از اینجهت است که جاهل نمىداند چه کمالاتى را از دست داده، اما عالم چون مىداندلذات و بهجتهاى معنوى را در مقابل چه چیز بىارزشى از دست داده، حسرتبیشترى دارد، مانند کسى که ارزش جواهر گرانقیمتى را مىداند و سرگرم کارهاىبیهوده شده و آن گوهر قیمتى را از دست مىدهد، این شخص حسرتش بیشتر استازکسى که قیمت و ارزش آن گوهر را نمىداند. (2)
قرآن کریم مىفرماید:
وانذرهم یوم الحسرة اذ قضى الامروهم فى غفلة وهم لایؤمنون; (3)
اى رسول ما! امت را از روز حسرت بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و مردم از آنروز غافلند و به آن ایمان نمىآورند.
ثالثا: وهو عند الله الوم: عالم سزاوارتر است از جاهل بر سرزنش و ملامت، زیرا عالمبا شناخت و آگاهى، راه سرکشى و مخالفتبا خداى تعالى را انتخاب نموده است.
نظیر عبارتى که در خطبه 110 نهج البلاغه گذشت نیز در کافى آمده:
ایها الناس اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون ان العالم العامل بغیره کالجاهل الحائرالذى لایستفیق عن جهله بل قد رایت ان الحجة علیه اعظم والحسرة ادوم على هذا العالم المنسلخمن علمه منها على هذا الجاهل المتحیر فی جهله وکلاهما حائر بائر; (4)
اى مردم! به آنچه دانا شدید عمل نمایید، شاید که به هدایت راه یابید. عالمى که بر خلافعلمش عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که از نادانى به هوش نیاید، بلکه حجتبر او تمامترو حسرت این عالمى که از علم خویش جدا شده، بیشتر است از حسرت جاهل سرگردان در جهالت،و هر دو سرگردان و خوابند.
حاصل کلام این است که عالم بىعمل از جاهل بدتر است.
از امام صادقعلیه السلام روایاتى در این زمینه رسیده است:
یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد; (5)
هفتاد گناه جاهل بخشیده مىشود، پیش از آنکه یک گناه عالم آمرزیده گردد.
قال عیسى بن مریمعلیه السلام: ویل للعلماء السوء کیف تلظى علیهم النار; (6)
واى بر علماى بد که چگونه آتش دوزخ برآنان زبانه مىکشد.
اذا بلغت النفس هنا - واشار بیده الى حلقه - لم یکن للعالم توبة ثم قرء: انما التوبة على اللهللذین یعملون السوء بجهالة; (7) و (8)
وقتى که جان به این جا رسد - با دستبه گلویش اشاره نمود - براى عالم توبه اى نیست; سپساین آیه را تلاوت نمود: پذیرش توبه بر خدا فقط براى کسانى است که از روى نادانى بدى مىکنند.
از امیرمؤمنان علىعلیه السلام روایتشده که فرمودند:
آفة العلم ترک العمل به; (9)
آفت علم، عمل نکردن به آن است.
فراگیرى براى به کارگیرى
ذکر فیها آل محمدعلیهم السلام قالعلیه السلام: عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة لا عقل سماع وروایة فانرواة العلم کثیر و رعاته قلیل; (10)
در این خطبه از آل محمدعلیهم السلام سخن به میان آمده: دین را درک کردند توام با فراگیرى و عمل، نهصرف شنیدن و نقل کردن، به درستى که راویان علم فراوان و رعایت کنندگان و عمل کنندگان کمند.
امامعلیه السلام در توصیف آل محمدعلیهم السلام مىفرمایند:
آنها دین را با آگاهى کامل درک نموده و آنرا با عمل توام کردهاند، چه بسیارندکسانى که معارف دینى را شنیدهاند و براى دیگران هم بازگو مىکنند، ولى خود درعمل بهرهاى نبرده و دستورها و تعالیم دینى را به کار نبستهاند. به طور کلى مهمترینویژگى مربیان الهى، تبلیغ عملى است.
قالعلیه السلام: اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة فان رواة العلم کثیر و رعاتهقلیل; (11)
(خبرى را که مىشنوید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر براى عمل نه براى بازگو کردن، به درستىکه راویان علم بسیارند و عمل کنندگان به آن کم.
امام صادقعلیه السلام مىفرمایند:
العلماء همتهم الرعایة والسفهاء همتهم الروایة; (12)
علماى راستین سعى در بکارگیرى دانش خود دارند، ولى سفیهان فقط در پى یادگیرى و بازگوکردن براى دیگران هستند.
در روایت دیگرى مىفرمایند:
ان رواة الکتاب کثیر و رعاته قلیل وکم من مستنصح للحدیث مستغش للکتاب فالعلماءیحزنهم ترک الرعایة والجهال یحزنهم حفظ الروایة فراع یرعى حیاته وراع یرعى هلکته فعندذلک اختلف الراعیان وتغایر الفریقان; (13)
روایت کنندگان قرآن بسیارند و رعایت کنندگان کم; چه بسا مردمى که نسبتبه حدیثخیرخواه و نسبتبه قرآن جنایتکارند. علماء از رعایت نکردن غمناکند و جاهلان از حفظ روایت.یکى در پى حفظ حیات خود است و دیگرى در پى هلاکتخویش; این جاست که دو دستهرعایت کنندگان اختلاف پیدا مىکنند و از هم جدا مىشوند.
قال عیسىعلیه السلام:
کیف یکون من اهل العلم من یکون مسیره الى آخرته وهو مقبل على دنیاه وکیف یکون مناهل العلم من یطلب العلم لیخبر به ولا لیعمل به; (14)
چگونه ممکن است کسى که مسیرش به سوى آخرت است و به دنیا توجه دارد از اهل علمباشد، و چگونه ممکن است اهل علم باشد کسى که در پى یادگرفتن باشد تا براى دیگران نقل کند نهبراى عمل؟
برترین دانشها
قالعلیه السلام: اوضع العلم ما وقف على اللسان و ارفعه ماظهر على الجوارح و الارکان; (15)
پست ترین دانشها آن است که تنها روى زبان متوقف شود و برترین دانشها آن است کهدراعضاء و جوارح آشکار گردد.
یادگیرى، مقدمه به کاربستن و عمل کردن است، نه براى نقل کردن. در مذمتعلمى که از گفتار فراتر نرود و به کردار نرسد، همین بس که خداى تعالى مىفرماید:
یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لاتفعلون; (16)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا به زبان چیزى مىگویید که در مقام عمل خلاف آن مىکنید؟بترسید از این که سخنى بگویید و خلاف آن عمل کنید که بسیار خدا را به غضب مىآورد.
در سوره جمعه مىفرماید:
مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوهاکمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوابآیات الله والله لایهدى القوم الظالمین; (17)
وصف حال آنان که تحمل تورات نموده و بر خلاف آن عمل کردند، در مثل به حمارى ماند کهبار کتابها بر پشت کشد که از آن بهرهاى نمىبرد، قومى که مثل حالشان این است که آیات خدا راتکذیب کردند، بسیار مردم بدى هستند و خدا هرگز ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.
دانش بىثمر
قالعلیه السلام: رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لاینفعه; (18)
چه بسیارند دانشمندانى که جهلشان آنها را کشته، در حالى که علمشان با آنهاست، اما سودىبراى آنها ندارد.