رابطه بین شیوههای تأمین مالی و درصد تغییرات هزینه سرمایه
(مطالعه موردی: شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)
چکیده
هدف اصلی از این مقاله، بررسی این موضوع است که آیا بین شیوههای تأمین مالی و درصد تغییرات هزینه سرمایه رابطه معناداری وجود دارد یا خیر. در راستای این هدف به تعریف مفاهیم هزینه سرمایه، میانگین موزون هزینه سرمایه،اقلام تشکیل دهنده میانگین موزون هزینه سرمایه، آماره آزمون t ، آماره آزمون f و ضریب همبستگی پرداخته و به تبع آن نحوه محاسبات هر یک توضیح داده میشود. اطلاعات مورد نیاز برای یک دوره زمانی چهارساله از شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران از صنایع مختلف جمعآوری شده است. پس از محاسبات میانگین موزون هزینه سرمایه شرکتهای مورد مطالعه، ارقام به دست آمده با میانگین موزون هزینه سرمایه دو کشور هند و آمریکا در یک برهه زمانی مشخص (سال 2003 میلادی) به صورت اجمالی مقایسه میشود. با استفاده از روشهای آماری معرفی شده فرضیات تحقیق آزمون میشود. نتایج به دست آمده حاکی از این است که در اکثر موارد بین شیوههای تأمین مالی و درصد تغییرات هزینه سرمایه رابطه خطی وجود دارد ولی معنادار بودن این رابطه بسته به نوع شیوه تأمین مالی و سال مورد رسیدگی متفاوت میباشد.
واژههای کلیدی: تأمین مالی، میانگین موزون هزینه سرمایه، ضریب همبستگی، بورس اوراق بهادار تهران
Faculty of Admin. Sciences & Econ. Journal,
University of Isfahan.
The Relationship Between Financing Methods & Percentage of Change in Cost of Capital
Case Study: Accepted Companies in 'Tehran Stock Exchange'
Abstract
The main objective of this paper is assessing whether there is any significant relation between financing methods and percentage of change in cost of capital. First, some concepts such as Cost of Capital, Weighted Average of Cost of Capital (WACC), Components of Weighted Average of Cost of Capital, T-Statistics, F-Statistics, Coefficient of Correlation are defined and the method for their calculation is dealt with. The necessary data has been collected from 'Tehran Stock Exchange' companies of different industries for a 4 year period. After calculating the companies' WACC the results are compared with WACC calculated in U.S & India in 2003. The results of this study show that in most cases there is a liner relationship between financing methods & percentage of change in cost of capital but this relationship may be meaningful or not, depending on financing methods and(or) the study year.
Keywords: Financing, Weighted Average of Cost of Capital, Coefficient of correlation, 'Tehran Stock Exchange'
مقدمه
یکی از مهمترین روشهای افزایش ارزش کلی یک شرکت انتخاب بهترین راه کارها برای سرمایه گذاری وجوه وتشکیل مناسب ترین ساختار سرمایه می باشد.
تامین مالی به اشکال مختلف صــورت می گیرد که عبارتنـــد از:اســتقراض،صدور سهام و انباشته کردن سود شرکت.انتخاب بهترین گزینه تامین مالی حتما باید با مدنظر گرفتن مخارج تامین مالی صورت گیرد که در ادبیات مالی از آن تحت عنوان هزینه سرمایه یاد می شود(فاوفرنچ[1]،1999).وجوهی که به وسیله شرکت کسب می شود باید در جهت یک سرمایه گــذاری بالقوه، بازده کافی برای تامین کننـدگان این وجوه ایجاد کند. بازده مورد انتظار تامین کنندگان منابع مالی یکسان نمی باشد. درجایی که بستانکاران شرکت به دنبال یک نرخ بهره ثابت ومطمئن هستند،سهامداران پذیرفته اند بازدهی که آنها از شرکت دریافت می کنند بسته به نحوه عمل شرکت متفاوت می باشد(همپتون[2]،1990).همچنین انتظارات سرمایه گذاران بــسته به شرایط سیاسی،اقتصــادی،بازده جاری بازار،ریسک بازار،کیفیــت ونحوه مدیریت وتعداد دیگری از فاکتورها تغییر می کند.
انتظارات وسلیقه های تامین کنندگان مختلف وجوه نقد باید توسط شــرکت شناسایی شود که بتواند به نحو مطلوبی هزینه سرمایه خود را مدیریت کند(کاون[3]،1976).در واقع هزینه سرمایه عبارت است از حداقل نرخ بازدهی که واحد اقتصادی باید به دست آورد تابازده مورد انتظار سرمایه گذاران تامین شود.
اگر نرخ بازده سرمایه گذاران یک شرکت از هزینه سرمایه اش بیشتر باشد واین افزایش بازده بدون بالا رفتن درجه ریسک صورت گرفته باشد،نتیجه این خواهد بود که ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت(مایرز[4]،1981).به عبارت دیگر اگر شرکت هزینه سرمایه یا نرخ مورد انتظار سرمایه گذاران را برآورده نسازد، قیمت اوراق بهادار شرکت کاهش خواهد یافت. باتوجه به مطالب بالا، درادامه مقاله این هدف دنــبال می شود که آیا شیوه های تامین مالی منجر به تغییر در نرخ هزینه سرمایــه شرکتها گردیــده است و در صورتی که منجر به تغــییر گردیده است، ارتباط خطی و سهم هر یک از این شیوه ها دررابطه باهزینه سرمــایه چگونه است.
مدلهای هزینه سرمایه
در خصوص هزینه سرمایه مدلهای مختلفی تاکنون مطرح ودر بازارهای مالی مورد استفاده قرار گرفته است.هر کدام از این مدلها در مقطعی از زمان ودر یک یا چند بازار مشخــص دارای کارایـی لازم بــرای برآورد هزینه سرمایـــه بوده اند وبه مــرور زمان از کارایی آنها کاسته شده وجایگزین یکدیگر شده اند.این مدلها عبارتند از:
نرخ بازده متوسط تحقق یافته[5]
طبق این مــدل سرمایه گذاران در سهــام عادی،انتظاری که از سـرمایه گذاری خود دارند، معادل همان بازدهی است که دردوره یا دوره های گذشته عاید آنها شده است.بازدهی که عاید سهامدار عادی مــی شود به دو شکل ظــاهر مــی شود: یکی سود نقــدی تقسیم شده ودیگری تغییر قیمت سهام نسبت به ابتدای دوره است.محاســبه هزینه سرمایه از طریق این مدل هر چند در مقاطعی از زمان مورد اعتراض قرار گرفت اما به نحو گستــرده ای بعنوان روشی جهت تخمین هزینه سرمایه به کار گرفته شده است(لانگ ولاندهلم[6]،1993).
مدل نرخ بازده متوسط تحقق یافته تعدیل شده[7]
این مدل همان مدل نرخ بـــازده تحقق یافته است که بابت رشد سود تقسیمی تعدیل شده است.طبق این مدل نرخ بازده مورد انتظار صاحبان سـهام عادی، تحت تاثیر دو متغیر دیگر قرار می گیرد که عبارتند از: نرخ رشد سودهای آتی ودرصد سود تقسیمی.ایرادی که به این مدل وارد است این است که اول نرخ رشد ثابت نیست وقابلیت پیش بینی آن همانند خود هزینه سرمایه مشکل است و دوم درصد سود تقسیمی در بسیاری از واحدهای اقتصادی ثابت نیست وباتوجه به تصمیمات شرکتها جهت انجام سرمایه گذاری واستفاده از منــابع داخلی می تواند دستخوش تغییر شود.
مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای[8]
بطور خلاصه این مدل نشان می دهد که نرخ بازده مورد انتظار سهام عادی مساوی نرخ بازده اوراق بهادار بدون ریسک بعلاوه صرف ریسکی است که سهامداران به خاطــر تقبل سطح معینی از ریسک می طلبند.هرچه درجه ریسک سیستماتیک بیشتر باشد بازدهی که سهـامداران روی ورقه سهام طلب می کنند بیـشتر خواهد بود.مفروضات این مدل عبارتند از:
وجود بـــازار کامـــل سرمایه ـــ تـــنها ریسک سیــستماتیک وجود دارد و ریـــسک غـیر سیستماتیک را میتوان از طـــریق تنوع بخشی از بــین برد ـــ ریسک سیستماتیک در طـول دوره پروژه ثابت است(فراهان[9]،1981).
مدل رشد سود تقسیمی[10]
این مدل مبتنی بر مفروضات زیر است:
* Associate Professor of Accounting, University of Tehran
** MA. Candidate for Accounting, University of Tehran
تعداد صفحات : 107
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
فهرست مطالب:
چکیده 1
مقدمه : 2
فصل اول 4
کلیات 4
1-1) موضوع تحقیق : 5
1-2) بیان و تعریف موضوع : 5
1-3) اهداف تحقیق : 6
1-4) فرض تحقیق 6
1-5) قلمرو علمی تحقیق 6
1-5-1) قلمرو مکانی : 7
1-6) متدولوژی تحقیق : 7
1-6-1) روش تحقیق: 7
1-6-2) روش گردآوری اطلاعات: 8
1-7) محدودیت های تحقیق : 8
فصل دوم 9
مروری بر ادبیات تحقیق 9
پیشگفتار: 10
2-1) کلیات 11
2-1-1) اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی 11
2-1-2) مزایای فرایند تحلیل سلسله مراتبی 11
2-2) گام های فرایند تحلیل سلسله مراتبی 13
2-2-1) ساختن سلسله مراتبی 13
2-2-1-1 ) انواع سلسله مراتبی ها 14
2-2-1-2) روش ساختن یک سلسله مراتبی 15
2-2-2) محاسبه وزن در فرایند تحلیل سلسله مراتبی 15
2-2-2-1) روش های محاسبه وزن نسبی 15
2-2-2-1-1) روش حداقل مربعات 16
2-2-2-1-2) روش حداقل مربعات لگاریتمی 17
2-2-2-1-3) روش بردار ویژه 18
2-2-2-1-4) روش های تقریبی 19
2-2-2-2) محاسبه وزن نهایی : 20
2-2-3) محاسبه نرخ ناسازگاری 20
2-2-3-1) ماتریس سازگار 20
2-2-3-2) ماتریس ناسازگار 21
2-2-3-3) الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک ماتریس 22
2-2-3-4)الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک سلسله مراتبی 23
2-4) سیستمهای غیر خطی یا شبکه ها 23
2-5) تئوری مطلوبیت 24
2-5-1) مفهوم مطلوبیت و رابطه اش با ارزش کالاها و خدمات 24
2-5-2) نظریه کاردینالی مطلوبیت 25
2-5-3) نظریه اردینالی مطلوبیت 25
2-5-4) مطلوبیت کل و مطلوبیت نهایی 25
2-5-5) نرخ نهایی جانشینی 28
2-5-6) رابطه بین نرخ نهایی جانشینی با مطلوبیت نهایی 29
2-6) بررسی سوابق گذشته 30
3-1) تجزیه و تحلیل فرایند سلسله مراتبی 36
3-1) تجزیه و تحلیل فرایند سلسله مراتبی 37
4-1) نتیجه گیری 53
4-2) پیشنهادات 53
فهرست منابع: 55
1-1- تصمیمگیری چیست 56
1-1- تصمیمگیری چیست 57
1-1-1- مقدمه و کلیات 57
1-1-2- تعریف تصمیم گیری و مراحل آن 57
1-1-3- ویژگیهای یک تصمیم خوب 59
1-1-4- انواع تقسیمات در تصمیم گیری 60
1-1-4-1- تصمیم های برنامه ریزی شده و نشده 60
1-1-4-2- تصمیمات فردی و گروهی 63
1-1-4-2-1- تصمیمات فردی 63
1-1-4-2-2- تصمیم گیری گروهی 64
1-1-5- مدلهای کلان تصمیم گیری 70
1-1-5-1- مدل راضی کننده 71
1-1-5-2- مدل علاقه ضمنی 73
1-1-5-2- مدل علاقه ضمنی 74
1-1-5-3- مدل حداکثر بهره گیری (بهینه سازی) 76
1-1-6- محیطهای کلان تصمیم گیری 80
1-1-6-1- قطعی و معین 80
1-1-6-2- تحت ریسک 80
1-1-6-3- عدم قطعیت 81
1-2- تعریف MCDM و مفاهیم اولیه آن 81
1-2-1- تعریف تصمیم گیری چند معیاره 81
1-2-2- تعاریف و مفاهیم اولیه 82
1-2-2-1- هدف بصورت یک تابع (Objective) 82
1-2-2-2- راه حل بهینه (Optimal Solution) 82
1-2-2-3- آلترناتیو 83
1-2-2-4- معیار 83
1-2-2-6- راه حل برتر (Preferred Solution) 83
1-2-2-7- راه حل رضایت بخش (Satisfying Solution) 83
1-2-2-8- راهحل موثر (غیرمسلط) 84
1-2-3- مراحل آمادهسازی ماتریس تصمیمگیری 84
1-2-3-1- تبدیل معیارهای کیفی به کمی 84
1-2-3-1-1- خطکش مقیاس 84
1-2-3-1-2- منطق فازی (Fuzzy Logic) 85
1-2-3-2- نرمالیزه کردن 86
1-2-3-2-1- نرمالیزه کردن برداری 86
1-2-3-2-2- نرمالیزه کردن خطی 86
1-2-3-2-3- روش سوم نرمالیزه کردن 87
1-2-3-3- وزندهی 87
1-2-3-3-1- روش آنتروپی 87
1-2-3-3-2- روش مقایسات زوجی 88
1-3- انواع تکنیکهای MCDM 88
1-3-1-1- روش Dominance 89
1-3-1-2- روش Maximin 89
1-3-1-3- روش Maximax 89
1-3-1-4- روش Conjunctive 89
1-3-1-5- روش Disjunctive 90
1-3-1-6- روش Lexicography 90
1-3-1-7- روش حذفی 90
1-3-2- تکنیک های تعاملی 91
1-3-2-1- روش مجموع ساده وزین (SAW) 91
1-3-2-2- روش TOPSIS 92
1-3-2-3- روش ELECTRE 92
1-3-2-4- روش AHP 93
1-3-2-5- روش DEMATEL 93
1-3-2-6- روش NAIADE 94
1-3-3- تکنیکهای پیشرفته تعاملی 94
1-3-3-1- روش EVAMIX 94
1-3-3-2- روش MAVT 95
1-3-3-3- روش UTA 95
1-3-3-4- روش MAUT 95
1-3-3-5- روش SMART 95
1-3-3-6- روش ORESTE 96
1-3-3-7- روش PROMETHEE 96
1-3-3-8- روش REGIME 96
1-3-3-9- روش PAMSSEM 96
1-3-4- مقایسه تکنیکهای MCDM 97
چکیده
از آنجا که اتخاذ تصمیم صحیح و به موقع می تواند تاثیر به سزایی در زندگی شخصی و اجتماعی انسانها داشته باشد ضرورت وجود یک تکنیک قوی که بتواند انسان را در این زمینه یاری کند کاملا محسوس می باشد. یکی از کار آمد ترین این تکنیک ها فرایند تحلیل سلسله مراتبی (Analytical hierarchy process ) است که برای اولین بار توسط توماس ال ساعتی در دهه ی 1970 مطرح شد. این تکنیک بر اساس مقایسه های زوجی بنا نهاده شده و امکان بررسی سناریو های مختلف را به مدیران می دهد.
این فرایند با توجه به ماهیت ساده و در عین حال جامعی که دارد مورد استقبال مدیران و کاربران مختلف قرار گرفته است، لذا در این پایان نامه سعی شده است تا با نگرشی متفاوت در مقایسه ی دو به دوی معیار ها و زیر معیار ها در این فرایند نتایج حاصل از این روش به واقعیت موجود نزدیک تر شود. بر همین اساس با توجه به اینکه هر معیار یا زیر معیاری در این فرایند در سطوح مختلف دارای مطلوبیت متفاوتی می باشد پس بهتر است با توجه به مطلوبیت معیار ها در هر سطح آنها را دو به دو با هم مقایسه کرد.
جهت آزمایش نتایج حاصل از این کار پژوهشی تکنیک حاصله به صورت حل یک مسئله پیاده گردیده که در این پایان نامه موجود می باشد.
مقدمه :
دنیای اطراف ما مملو از مسائل چند معیاره است و انسانها همیشه مجبور به تصمیم گیری در این زمینه ها هستند. بطور مثال هنگام انتخاب شغل معیار های مختلفی مانند در امد، موقعیت اجتماعی، خلاقیت و ابتکار و... مطرح می باشند که فرد تصمیم گیرنده گزینه های مختلف را باید بر طبق این معیار ها بسنجد. در تصمیم گیری های کلان مانند تنظیم بودجه ی سالانه ی کشور نیز متخصصین اهداف مختلفی مانند امنیت، اموزش توسعه ی صنعتی و... را تعقیب نموده و مایلند که این اهداف را بهینه نمایند.
در زندگی روز مره مثالهای فراوانی از تصمیم گیری با معیار های چند گانه وجود دارد. در بعضی موارد نتیجه تصمیم گیری به حدی مهم است که بروز خطا ممکن است ضرر های جبران ناپذیری را بر ما تحمیل کند از این رو لازم است که تکنیک یا تکنیک های مناسبی برای انتخاب بهینه و تصمیم گیری صحیح طراحی شود تا تصمیم گیرنده بتواند به بهترین انتخاب ممکن نزدیک تر شود.
روش AHP که بر اساس تحلیل مغز انسان برای مسائل پیچیده و فازی می باشد توسط محققی بنام«توماس ال ساعتی » در دهه ی 1970 پیشنهاد گردیده است.
فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از جامع ترین سیستم های طراحی شده برای تصمیم گیری با معیار های چند گانه است زیرا این تکنیک امکان فرموله کردن مسئله را به صورت سلسله مراتبی فراهم می کند و همچنین امکان در نظر گرفتن معیار های مختلف کمی و کیفی را در مسئله دارد این فرایند گزینه های مختلف را در تصمیم گیری دخالت داده و امکان تحلیل حساسیت روی معیار ها و زیر معیار ها را دارد، علاوه بر این بر مبنای مقایسه ی زوجی بنا نهاده شده که قضاوت و محاسبات را تسهیل می نماید، همچنین میزان سازگاری و نا سازگاری تصمیم را نشان می دهد که از مزایای ممتاز این تکنیک در تصمیم گیری چند معیاره می باشد.
نوع مقایسه زوجی ما بین معیارها و زیر معیارها به صورت خطی بوده و به عنوان مثال اگر ترجیح عنصر A بر عنصرB همواره برابر n باشد ترجیح عنصر B بر عنصر A همواره برابر 1/n خواهد بود در حالیکه در سطوح مختلف از عنصر A مطلوبیت عنصر B دستخوش تغییر است و در این تحقیق سعی شده که بر اساس تئوری مطلوبیت که یکی از پر کاربرد ترین تئوری ها در علم اقتصاد خرد میباشد مقایسه ای دقیق تر ما بین معیار ها و زیر معیار ها انجام پذیرد و وزن نسبی هر یک از معیارها با استفاده از تابع مطلوبیت بین هر دو معیار بدست می آید.
مقاله با عنوان رابطه بین شیوه های تأمین مالی و درصد تغییرات هزینه سرمایه در فرمت ورد در 27 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
چکیده
مقدمه
ابزارهای تامین مالی
تامین مالی میان مدت و بلند مدت
روش های تامین مالی میان مدت و بلند مدت
مدلهای هزینه سرمایه
نرخ بازده متوسط تحقق یافته
مدل نرخ بازده متوسط تحقق یافته تعدیل شده
مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای
مدل رشد سود تقسیمی
فرضیه های پژوهش
روش تحقیق
هزینه خاص بدهی
هزینه خاص سهام ممتاز
هزینه خاص سهام عادی
هزینه خاص سود انباشته
توزیع فیشر
ضریب همبستگی
یافته های پژوهش وتحلیل آنها
آزمون فرضیه ها
نتایج تحقیق و پیشنهادات
منابع
تعداد صفحات : 107
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
فهرست مطالب:
چکیده 1
مقدمه : 2
فصل اول 4
کلیات 4
1-1) موضوع تحقیق : 5
1-2) بیان و تعریف موضوع : 5
1-3) اهداف تحقیق : 6
1-4) فرض تحقیق 6
1-5) قلمرو علمی تحقیق 6
1-5-1) قلمرو مکانی : 7
1-6) متدولوژی تحقیق : 7
1-6-1) روش تحقیق: 7
1-6-2) روش گردآوری اطلاعات: 8
1-7) محدودیت های تحقیق : 8
فصل دوم 9
مروری بر ادبیات تحقیق 9
پیشگفتار: 10
2-1) کلیات 11
2-1-1) اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی 11
2-1-2) مزایای فرایند تحلیل سلسله مراتبی 11
2-2) گام های فرایند تحلیل سلسله مراتبی 13
2-2-1) ساختن سلسله مراتبی 13
2-2-1-1 ) انواع سلسله مراتبی ها 14
2-2-1-2) روش ساختن یک سلسله مراتبی 15
2-2-2) محاسبه وزن در فرایند تحلیل سلسله مراتبی 15
2-2-2-1) روش های محاسبه وزن نسبی 15
2-2-2-1-1) روش حداقل مربعات 16
2-2-2-1-2) روش حداقل مربعات لگاریتمی 17
2-2-2-1-3) روش بردار ویژه 18
2-2-2-1-4) روش های تقریبی 19
2-2-2-2) محاسبه وزن نهایی : 20
2-2-3) محاسبه نرخ ناسازگاری 20
2-2-3-1) ماتریس سازگار 20
2-2-3-2) ماتریس ناسازگار 21
2-2-3-3) الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک ماتریس 22
2-2-3-4)الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک سلسله مراتبی 23
2-4) سیستمهای غیر خطی یا شبکه ها 23
2-5) تئوری مطلوبیت 24
2-5-1) مفهوم مطلوبیت و رابطه اش با ارزش کالاها و خدمات 24
2-5-2) نظریه کاردینالی مطلوبیت 25
2-5-3) نظریه اردینالی مطلوبیت 25
2-5-4) مطلوبیت کل و مطلوبیت نهایی 25
2-5-5) نرخ نهایی جانشینی 28
2-5-6) رابطه بین نرخ نهایی جانشینی با مطلوبیت نهایی 29
2-6) بررسی سوابق گذشته 30
3-1) تجزیه و تحلیل فرایند سلسله مراتبی 36
3-1) تجزیه و تحلیل فرایند سلسله مراتبی 37
4-1) نتیجه گیری 53
4-2) پیشنهادات 53
فهرست منابع: 55
1-1- تصمیمگیری چیست 56
1-1- تصمیمگیری چیست 57
1-1-1- مقدمه و کلیات 57
1-1-2- تعریف تصمیم گیری و مراحل آن 57
1-1-3- ویژگیهای یک تصمیم خوب 59
1-1-4- انواع تقسیمات در تصمیم گیری 60
1-1-4-1- تصمیم های برنامه ریزی شده و نشده 60
1-1-4-2- تصمیمات فردی و گروهی 63
1-1-4-2-1- تصمیمات فردی 63
1-1-4-2-2- تصمیم گیری گروهی 64
1-1-5- مدلهای کلان تصمیم گیری 70
1-1-5-1- مدل راضی کننده 71
1-1-5-2- مدل علاقه ضمنی 73
1-1-5-2- مدل علاقه ضمنی 74
1-1-5-3- مدل حداکثر بهره گیری (بهینه سازی) 76
1-1-6- محیطهای کلان تصمیم گیری 80
1-1-6-1- قطعی و معین 80
1-1-6-2- تحت ریسک 80
1-1-6-3- عدم قطعیت 81
1-2- تعریف MCDM و مفاهیم اولیه آن 81
1-2-1- تعریف تصمیم گیری چند معیاره 81
1-2-2- تعاریف و مفاهیم اولیه 82
1-2-2-1- هدف بصورت یک تابع (Objective) 82
1-2-2-2- راه حل بهینه (Optimal Solution) 82
1-2-2-3- آلترناتیو 83
1-2-2-4- معیار 83
1-2-2-6- راه حل برتر (Preferred Solution) 83
1-2-2-7- راه حل رضایت بخش (Satisfying Solution) 83
1-2-2-8- راهحل موثر (غیرمسلط) 84
1-2-3- مراحل آمادهسازی ماتریس تصمیمگیری 84
1-2-3-1- تبدیل معیارهای کیفی به کمی 84
1-2-3-1-1- خطکش مقیاس 84
1-2-3-1-2- منطق فازی (Fuzzy Logic) 85
1-2-3-2- نرمالیزه کردن 86
1-2-3-2-1- نرمالیزه کردن برداری 86
1-2-3-2-2- نرمالیزه کردن خطی 86
1-2-3-2-3- روش سوم نرمالیزه کردن 87
1-2-3-3- وزندهی 87
1-2-3-3-1- روش آنتروپی 87
1-2-3-3-2- روش مقایسات زوجی 88
1-3- انواع تکنیکهای MCDM 88
1-3-1-1- روش Dominance 89
1-3-1-2- روش Maximin 89
1-3-1-3- روش Maximax 89
1-3-1-4- روش Conjunctive 89
1-3-1-5- روش Disjunctive 90
1-3-1-6- روش Lexicography 90
1-3-1-7- روش حذفی 90
1-3-2- تکنیک های تعاملی 91
1-3-2-1- روش مجموع ساده وزین (SAW) 91
1-3-2-2- روش TOPSIS 92
1-3-2-3- روش ELECTRE 92
1-3-2-4- روش AHP 93
1-3-2-5- روش DEMATEL 93
1-3-2-6- روش NAIADE 94
1-3-3- تکنیکهای پیشرفته تعاملی 94
1-3-3-1- روش EVAMIX 94
1-3-3-2- روش MAVT 95
1-3-3-3- روش UTA 95
1-3-3-4- روش MAUT 95
1-3-3-5- روش SMART 95
1-3-3-6- روش ORESTE 96
1-3-3-7- روش PROMETHEE 96
1-3-3-8- روش REGIME 96
1-3-3-9- روش PAMSSEM 96
1-3-4- مقایسه تکنیکهای MCDM 97
چکیده
از آنجا که اتخاذ تصمیم صحیح و به موقع می تواند تاثیر به سزایی در زندگی شخصی و اجتماعی انسانها داشته باشد ضرورت وجود یک تکنیک قوی که بتواند انسان را در این زمینه یاری کند کاملا محسوس می باشد. یکی از کار آمد ترین این تکنیک ها فرایند تحلیل سلسله مراتبی (Analytical hierarchy process ) است که برای اولین بار توسط توماس ال ساعتی در دهه ی 1970 مطرح شد. این تکنیک بر اساس مقایسه های زوجی بنا نهاده شده و امکان بررسی سناریو های مختلف را به مدیران می دهد.
این فرایند با توجه به ماهیت ساده و در عین حال جامعی که دارد مورد استقبال مدیران و کاربران مختلف قرار گرفته است، لذا در این پایان نامه سعی شده است تا با نگرشی متفاوت در مقایسه ی دو به دوی معیار ها و زیر معیار ها در این فرایند نتایج حاصل از این روش به واقعیت موجود نزدیک تر شود. بر همین اساس با توجه به اینکه هر معیار یا زیر معیاری در این فرایند در سطوح مختلف دارای مطلوبیت متفاوتی می باشد پس بهتر است با توجه به مطلوبیت معیار ها در هر سطح آنها را دو به دو با هم مقایسه کرد.
جهت آزمایش نتایج حاصل از این کار پژوهشی تکنیک حاصله به صورت حل یک مسئله پیاده گردیده که در این پایان نامه موجود می باشد.
مقدمه :
دنیای اطراف ما مملو از مسائل چند معیاره است و انسانها همیشه مجبور به تصمیم گیری در این زمینه ها هستند. بطور مثال هنگام انتخاب شغل معیار های مختلفی مانند در امد، موقعیت اجتماعی، خلاقیت و ابتکار و... مطرح می باشند که فرد تصمیم گیرنده گزینه های مختلف را باید بر طبق این معیار ها بسنجد. در تصمیم گیری های کلان مانند تنظیم بودجه ی سالانه ی کشور نیز متخصصین اهداف مختلفی مانند امنیت، اموزش توسعه ی صنعتی و... را تعقیب نموده و مایلند که این اهداف را بهینه نمایند.
در زندگی روز مره مثالهای فراوانی از تصمیم گیری با معیار های چند گانه وجود دارد. در بعضی موارد نتیجه تصمیم گیری به حدی مهم است که بروز خطا ممکن است ضرر های جبران ناپذیری را بر ما تحمیل کند از این رو لازم است که تکنیک یا تکنیک های مناسبی برای انتخاب بهینه و تصمیم گیری صحیح طراحی شود تا تصمیم گیرنده بتواند به بهترین انتخاب ممکن نزدیک تر شود.
روش AHP که بر اساس تحلیل مغز انسان برای مسائل پیچیده و فازی می باشد توسط محققی بنام«توماس ال ساعتی » در دهه ی 1970 پیشنهاد گردیده است.
فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از جامع ترین سیستم های طراحی شده برای تصمیم گیری با معیار های چند گانه است زیرا این تکنیک امکان فرموله کردن مسئله را به صورت سلسله مراتبی فراهم می کند و همچنین امکان در نظر گرفتن معیار های مختلف کمی و کیفی را در مسئله دارد این فرایند گزینه های مختلف را در تصمیم گیری دخالت داده و امکان تحلیل حساسیت روی معیار ها و زیر معیار ها را دارد، علاوه بر این بر مبنای مقایسه ی زوجی بنا نهاده شده که قضاوت و محاسبات را تسهیل می نماید، همچنین میزان سازگاری و نا سازگاری تصمیم را نشان می دهد که از مزایای ممتاز این تکنیک در تصمیم گیری چند معیاره می باشد.
نوع مقایسه زوجی ما بین معیارها و زیر معیارها به صورت خطی بوده و به عنوان مثال اگر ترجیح عنصر A بر عنصرB همواره برابر n باشد ترجیح عنصر B بر عنصر A همواره برابر 1/n خواهد بود در حالیکه در سطوح مختلف از عنصر A مطلوبیت عنصر B دستخوش تغییر است و در این تحقیق سعی شده که بر اساس تئوری مطلوبیت که یکی از پر کاربرد ترین تئوری ها در علم اقتصاد خرد میباشد مقایسه ای دقیق تر ما بین معیار ها و زیر معیار ها انجام پذیرد و وزن نسبی هر یک از معیارها با استفاده از تابع مطلوبیت بین هر دو معیار بدست می آید.
مقاله با عنوان سود تحقق یافته و تغییرات در قیمت بازار داراییهای مالی در فرمت ورد و شامل ترجمه متن زیر می باشد:
Realized income and changes in market price of financial assets
The income measured in accounting (net income or earnings) is not the economic income mentioned above. Instead, measure of income captures the extent to which the results expected at the time of the investment have been achieved (i.e., realized). In other words, the performance of an investment is measured based on the ex post facts that can be compared with the ex ante expectation. Since an investment is made in expectation of cash flows, it is natural that the ex post fact to be compared with the expectation is the actual cash flows. The realized income for accounting purposes is measurement of performance based on the fact of cash flows, adjusted by allocation on the accrual basis. This concept implies that performance of an investment is not measured by changes in the value of
assets held, but measured based on the realization of cash flows that were expected or not expected before the fact. In cases of real investments in business operations, income is measured in terms of cash flows arising from business activities such as sales of products, regardless of changes in the value of operating assets. Conventional accounting standards (so-called historical cost accounting) that avoid value assessment of assets and instead allocate the cost among periods is inextricably linked with such concept of realized income. On the other hand, in cases of investment in financial assets, in general, cash flows as results of the investment are realized without waiting for sales. Changes in the value (equal to market value) of financial assets, unlike cases of physical assets, themselves have the same meaning with realization of cash flows. As already mentioned, future cash flows expected to arise from financial assets can be changed into the present cash flows at any time and at a market price that is equivalent to the future cash flows. When this price is same to anyone, a change in the market price of financial assets is already an achieved result of investment and therefore can be considered as realized income, even if it is not yet converted into cash through sales. However, conventional accounting standards and practices have generally considered a sales transaction as the requisite for realization of the results, in cases of financial investments as well as in cases of real investments. That is, while inflows and outflows of financial assets are included in cash flows as a requisite for realization, changes in their market prices are not. For example, when goods are sold in exchange for some financial assets, the income on the real investment is considered as realized even if it is not cash sales. On the other hand, when the market price of a financial asset has increased, the result has not been deemed as realized until it is converted into cash. We can say that judgment about whether financial assets are identical to cash has been made differently between in cases of real investments and in cases of financial investments. This is not a matter of the realization basis itself but rather a matter of its interpretation. Such an interpretation about realization of income has been a significant obstacle to recognition of valuation gains or losses of financial assets not bound to business activities. It appears that the FASB
intended to become free from such restriction when it adopted the new criteria of “realizable” instead of “realized”5). However, physical assets used in business also sometimes have markets where they can be converted into cash and therefore they are often “realizable” in that meaning.Unless fair value measurement of physical assets is intended, it would have been enough to make the concept of realization separated from sales transactions and refine it in line with a broader sense of cash flows Anyway, with regards to financial assets that can be sold freely, there is no difference between the change in market price during the holding period and the change in stock through a sale. In this meaning, changes in the market price of financial assets are the same as realization of cash flows. If such a case is required to be backed up with an actual sale, it is a requirement alien to the role of realized income whose aim is to affirm the ex ante expectation by the ex post facts. Considering in this way, valuation gains or losses on financial assets would be, in principle, included in the realized income that excludes valuation gains or losses on physical operating assets. As the discussion above shows, measurement of realized income, which is a traditional business in corporate accounting, does not necessarily preclude valuing financial assets at fair value and recognizing the resultant gains or loss in income statement. If anything, under the concept of economic income, changes in the value should be recognized for not only financial assets but also physical operating assets. If the appreciation concept is adopted, changes in market value cannot be neglected even when goodwill can be neglected. If such revaluation of physical assets is not considered at present, we should give more attention to the concept of realized income and discuss about it in depth. As mentioned below, the largest issue from such viewpoint would be mark-to-market measurement of financial assets that are bound to business activities and therefore cannot be freely sold.