موضوع :
مادر و تنبیه کودک
عنوان رشته :
روانشناسی و علوم تربیتی
(فایل word قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 7
فهرست مطالب
- خانواده و تنبیه کودک
- مسئله منع تنبیه
- مادر و تنبیه کودک
- فواید تنبیه
- زیان تنبیه
- موارد تنبیه
- مراحل قبل از تنبیه
- انواع تنبیه
- تنبیه مضاعف
- نکته ها در بد آموزی
تعریف تنبیه
تنبیه در روانشناسی گفته میشود به هر نوع محرک بیزارکنندهای که در کاهش نیروی (یا احتمال وقوع) پاسخ مقارن با آن، اثر فوری اما موقتی داشته باشد. تنبیه تحریکی است دردناک که به خاطر انجام رفتاری خاص، از طرف ارگانیسم دریافت میشود و عاملی است برای متوقف ساختن یا جلوگیری از بروز آن پاسخ.
اصطلاح تنبیه را موقعی میتوان بهتر درک کرد که رابطهٔ آن را با اصطلاح «پاداش» در نظر گرفت. تنبیه از لحاظ تاثیری که بر فرد دارد، عیناًمتضاد پاداش نیست. در حالی که پادایش احتمال وقوع پاسخ بخصوصی را «بهطور دائم» افزایش میدهد، تنبیه فقط یک اثر «موقتی» بازدارنده در بروز پاسخ بخصوص دارد
بخشی از متن اصلی :
فصل اول
برای تربیت بدنی معنای مختلفی در نظر گرفته اند که در کتب و تربیت به چشم میخورد بعضی میگویند: تربیت علمی است که از طریق نسل بالغ درباره ی آنها که رشد کافی نیافته اند به منظور پرورش جسمی، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند.
عده ای گویند: تربیت عبارت است از یک عمل عمدی و آگاهانه ودارای هدف که به منظور رشد دادن یا ساختن و دگرگون کردن ونیز شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام شود . آنچه در تعریف تربیت لازم و ضروری است که توجه شود و از خصوصیات و ویژگی هایی است که تربیت باید داشته باشد عبارت است از: آگاهانه بودن ، دائمی بودن، دارای هدف و جهت بودن، شکوفا نمودن نیروهای فطری و استعداد غرائز ( در غیر انسان) و کلا پرورش قوای جسمی و روحی و روانی انسان.
هر گاه از طرف فردی آگاه و تربیت یافته استعدادهای انسان در راستای مطلوبی شکوفا گشته و از قوه به فعلیت در آید تربیت در انسان صورت گرفته است.
مفهوم تعلیم: تعلیم یعنی فراهم آوردن زمینه های و عوامل لازم برای فراگیری فرد. بعضی هم در معنی تعلیم ، انتقال معلومات به ذهن فرد را متذکر شده اند ومعتقدند که علم از معلم به فرد منتقل میشود ه در اصل تفاوت چندانی بین دو تعریف وجود ندارد.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 22
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:69
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول
مقدمه
موضوع پژوهش
اهمیت و ضرورت پژوهش
هدف پژوهش
بیان مسأله
فرضیه های پژوهش
جامعه آماری
نمونه آماری
متغیرهای پژوهش
تعریف عملیاتی
فصل دوم
پیشینه پژوهش
عوامل مؤثر بر یادگیری
آموزش
علاقه (انگیزش)
راههای برانگیختن علاقة مستقیم
برانگیختگی (توجه)
عنوان صفحه
هدف
تشویق(پاداش)
رشد طبیعی و آمادگی (رسش)
محیط
تنبیه
اصول مورد توجه در تشویق
تشویق مفید و مؤثر
تحسین و تمجید
جایزه و معایب آن
ایجاد انگیزه با تشویق و تنبیه
فنون ایجاد علاقه و انگیزه در یادگیرندگان
اصول مورد توجه در تنبیه
تنبیه مؤثر و کارآمد
انتقاد و خرده گیری والدین
مشکلات ناشی از تنبیه
در تشویق و تنبیه از نمره استفاده نکنیم
فصل سوم
تعریف جامعه
تعریف نمونه
عنوان صفحه
روش نمونه گیری (نحوة انتخاب)
مشخصات نمونه
ابزار پژوهش
طرح پژوهش
شیوه اجرا
فصل چهارم
تحلیل آماری داده های پژوهش
فصل پنجم
خلاصه پژوهش
بحث در نتایج پژوهش
پیشنهادات
محدودیت های پژوهش
منابع و مآخذ
پیوستها
چکیده
موضوع پژوهش عبارت است از: تأثیر تشویق و تنبیه بر میزان یادگیری دانش آموزان که مفاهیم مهم این موضوع تشویق، تنبیه و میزان یادگیری است. بررسی و مطالعة اثر تشویق و تنبیه بر میزان یادگیری دانش آموزان ، جایگزین کردن تشویق به جای تنبیه و استفاده کمتر از جمله اهداف این پژوهش است جامعه آماری تحقیق، 60 نفر از دانش آموزان دختر کلاس چهارم ابتدایی است که در قالب گروهA و B در آزمون شرکت کرده اند. گروه A مورد تشویق و گروه B مورد تنبیه قرار گرفت تا اثر آن بر یادگیری سنجش شود. آزمون ما در دو مرحله یکی قبل از ارائه تشویق برای گروه A و تنبیه برای گروه B و دیگری در حین اجرای تشویق برای گروه A و تنبیه برای گروه B اجرا شد و خطاهای آنها در هر دو مرحله محاسبه و با یکدیگر مقایسه شد و تعداد خطاها و میانگین آنها ما را به این نتیجه رهنمون می کند که تشویق موجب بهبود یادگیری و تنبیه باعث کاهش یادگیری در دانش آموزان می گردد.
فصل اول
مقدمه
آنچه به عنوان تشویق و تنبیه در این تحقیق عرضه می شود مطلب تازه ای نیست. سالهاست که همة ما، چه در خانواده، چه در مدرسه و چه در جامعه به صورتهای گوناگون با آن روبرو بوده ایم و هر روز هم در معرض تشویق و تنبیه دیگراه هستیم و هم رفتار دیگران را مورد تشویق و تنبیه قرار می دهیم. مادران و پدران همیشه در خانواده ها به تأیید و تشویق رفتارهای مطلوب کودکان می پرداختند و برای چنین رفتارهایی پاداشهای مادی و یا پاداشهای غیر مادی مثل تمجید و تحسین، لبخند و مانند آنها را در نظر می گرفتند در مدرسه نیز رفتارهای دانش آموزان با دادن ستاره، کارت آفرین، نمره خوب و جایزه به آنها و تأیید و تحسین دانش آموزان کوسشا در کلاس یا در سر صف مانند آنها تقویت می شد در مدارس هم برای دانش آموزانی که رفتار آنها مطابق با ضوابط و معیارهای نبود تنبیهاتی در نظر گرفته می شد بنابراین، وقتی که به اصا تقویت مثبت و منفی به عنوان یک اصل روانشناسی اشاره می شود، نباید تصور کنیم که این اصل یافته ای وارداتی از غرب و شرق است و در فرهنگهای دیگر مورد استفاده نبوده، این اصل به عنو.ان یک روش آموزشی و پرورشی تقریباً در همه جا مورد استفاده قرار می گیرد تفاوت فرهنگی، در چگونگی استفاده از این اصل است و اینکه هر فرهنگی خود تعیین می کند که چه رفتارهایی مطلوب اوست چه رفتارهایی نا مطلوب و باید تنبیه شود و چه نوع تقویت کننده هایی را بکار برد.
(جان دی کرومبولتز، هلن بیکرومبولتز،1972)
در روانشناسی و تعلیم و تربیت، امر تشویق و تنبیه یا پاداش و کیفر بعنوان یکی از عوامل و محرکهای مهم یادگیری تلقی می شود. برخی از مکاتب تربیتی از تشویق و تنبیه و نتایج عملی آنها چنین استنباط کردند که انسان نیز بسیاری از چیزها را ابتدا با طول شرطی شدن و در نهایت با عادت کردن به آنها می آموزد و با توجه به اهمیتی که تشویق و تنبیه در این نوع یادگیری دارد، طبیعی است که اگر فعالیتی با پادئاش همراه گردد آن فعالیت و رفتار جدید در انسان تثبیت و اگر در پاسخ جدید، تنمبیه و مجازاتی اعمال شود، آن رفتار جدید متوقف خواهد شد.
تأثیر پاداش و کیفر و ستایش و سرزنش در چگونگی یادگیری انسانها نیرز در موارد متعددی مورد ارزیابی قرار گرفته و تأیید شده است که اگر با تحقق شرایط لازم و کافی انجام گیرد، در تعلیم و تربیت انسانها نیز لااقل در شرایط خاصی بسیار مفید خواهد بود.(ساعی، 1376)
کانت در مورد این مطلب می گوید: در بین ابداعات بشر دو تا از بقیه مشکل تر است:
موضوع پژوهش:
تأثیر تشویق و تنبیه بر میزان یادگیری دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهرستان شاهین دژ.
اهمیت و ضرورت پژوهش
تشویق و تنبیه یکی از مهمترین عواملی هستند که نه تنها بر رفتار حال، بلکه به نوعی رفتار آینده ما نیز بر اساس آن شکل می گیرد. ما روزانه بدون اینکه خودمان متوجه باشیم در معرض این تحریکات به دفعات قرار می گیریم. بر اثر تشویق و تنبیه ممکن است برای انجام عملی رغبت نشان داده و آن را به کرات انجام دهیم و یا از انجام عملی، موقتاً یا دائماً اجتناب ورزیم و یا انجام آن همراه با تشویق، ترس و نگرانی باشد.
تشویق و تنبیه نه تنها بر رفتار عادی و روزمرة ما، بلکه بر فرآیند آموزش و یادگیری نقش بسزایی دارد. آموزش و یادگیری بر اثر تشویق، تثبیت و تداوم پیدا می کند و بر اثر تنبیه مورد نفرت قرار گرفته و به تدریج فراموش می گردد. در عین حال صاحینظران علوم تربیتی، تشویق و تنبیه را از جمله ابزارهای مؤثر تربیتی و پرورشیب می دانند و بر این عقیده اند که بر اثر این عوامل می توان رفتارهای مطلوب را ایجاد کرد و رفتارهای نامطلوب را تعدیل و یا از بین برد. تشویق و تنبیه وقتی که از سوی فرد صاحب نفوذ و قدرت مانند معلم اعمال گردد، اثر مثبت یا منفی آن دو چندان می شود.
به وضوح مشاهده می گردد که تشویق دانش آموز در مدرسه، آنچنان او را به شوق می آورد که برای موفقیت و جلب رضایت معلم، از هیچ کوششی دریغ نمی کند و با علاقه و انگیزه با مسائل آموزشی برخورد می کند و همواره تشویق کلامی معلم و جوایز خود را به رخ برادران و خواهران خویش می کشد و از آن بعنوان وسیله ای جهت رضایت و محبوبیت خود در نزد والدین تلقی می نماید و بدین وسیله حتی بسیاری از حرفهای خود را به پشتوانه تشویق معلم به دیگران می قبولاند و علاوه بر این موجب اعتماد به نفس، عزت نفس، امید و تلاش بیشتر می شود.
بر عکس تنبیه موجب نفرت دانش آموزان از درس و مشق، مدرسه و معلم، آموزش و یادگیری می گرددئ مضاف بر این سبب افسردگی، گوشه گیری، بی اعتمادی، بدبینی، شکسته نفسی، عدم خود باوری مثبت و سازنده در فرد می گردد و در نهایت به تنهایی با همراه عوامل دیگری موجب ترک تحصیل و گریز از مدرسه می شود.
در هر حال آنچه که در عملِ تشویق و تنبیه بیشتر اهمیت و تأثیر دارد، اثر روانی آن است و در این میان اثر سازندگی تشویق بیش از تنبیه است.
اثر تشویق آنقدر مهم است که پژوهشگران و روانشناسان می گویند: حتی اگر کسی مورد تشویق قرار نمی گیرد، خوش باید خودش را مورد تشویق قرار دهد تا باعث بالا رفتن و افزایش اعتماد به نفس شود (ساعی، 1376) خلاصه اینکه می توان گفت اهمیت تشویق و تنبیه به حدی است که می توان فرآیند آموزش، یادگیری و پیشرفت را در سازمان مدرسه به آنها نسبت داد و یکی از عوامل و محرکهای مهم یادگیری تلقی کرد.
اهداف پژوهش
بطور کلی بررسی و مطالعه اثر تشویق و تنبیه بر میزان یادگیری دانش آموزان مقطع ابتدایی، از اهداف عمده و مهم این پژوهش است.
متأسفانه در جامعة ما از تشویق برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان کمتر استفاده شده است و از جمله اهداف ما در این پژوهش جایگرین کردن تشویق به جای تنبیه در ایجاد انگیزه دانش آموزان برای یادگیری است از آنجا که تشویق در میزان یادگیری دانش آموزان مؤثر است و آنها را با انگیزة بیشتری برای پیشرفت آماده می سازند، لذا باید از تشویق استفادة بیشتر و بهتری کرد. از طرف دیگر این پژوهش استفاده کمتر از تنبیه است چون که تنبیه نه تنها بر میزان یادگیری دانش آموزان مؤثر نیست. بلکه یکگ سد محکمی در مقابل پیشرفت دانش آموزان است. زیرا تنبیه دانش آموزان را ترسو و پر رو بار می آورد و موجب یادگیری سطحی و بدون انگیزه می شود.
بیان مسأله
فرضیه های پژوهش
جامعه آماری
در این پژوهش جامعه آماری، تمام دانش آموزان مقطع ابتدایی مدارس دخترانه شهرستان شاهین دژ می باشد.
نمونه آماری
نمونه آماری در این تحقیق 60 نفر از دانش آموزان کلاس چهارم دبستان عبادی نیا هستند.
متغیرها
متغیر مستقل: دراین پژوهش، تشویق و تنبیه،متغیرهای مستقل هستند.
متغیر وابسته: در این تحقیق، میزان یادگیری دانش آموزان، متغیر وابسته است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
تشویق بهتر است یا تنبیه؟ ۲
فصل اول. ۳
تفاوت معنای تعلیم و تربیت.. ۵
فصل دوم : تشویق. ۷
نقش تشویق در تربیت.. ۷
نوجوانان چگونه باید تشویق شوند؟ ۹
اثرات نامطلوب عادت به تشویق. ۱۴
تشویق در مورد چه کسانی اعمال میشود؟ ۱۷
فصل سوم : تنبیه ۲۰
اعتقادات برخی از صاحبنظران درباره ی تنبیه ۲۰
تشویق بهتر است یا تنبیه؟
منظور از تشویق این است که افراد چگونه باید تشویق شوند و همچنین تنبیه در مورد آنها چگونه باید باشد؟
و آیا افراط و تفریط در این امرو ضروری است؟
آیا تنبیه بدنی لازم است؟
و آیا لازم است که در ابتدای کار تنبیه انجام شود؟
و همچنین تشویق و تنبیه در کدامیک از مراحل زندگی بر روی فرد تاثیر میگذارد؟
و نیز تشویق و تنبیه به چه معناست ؟ و ما از آن چه تصوری داریم؟
فصل اول
برای تربیت بدنی معنای مختلفی در نظر گرفته اند که در کتب و تربیت به چشم میخورد بعضی میگویند: تربیت علمی است که از طریق نسل بالغ درباره ی آنها که رشد کافی نیافته اند به منظور پرورش جسمی، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند.
عده ای گویند: تربیت عبارت است از یک عمل عمدی و آگاهانه ودارای هدف که به منظور رشد دادن یا ساختن و دگرگون کردن ونیز شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام شود . آنچه در تعریف تربیت لازم و ضروری است که توجه شود و از خصوصیات و ویژگی هایی است که تربیت باید داشته باشد عبارت است از: آگاهانه بودن ، دائمی بودن، دارای هدف و جهت بودن، شکوفا نمودن نیروهای فطری و استعداد غرائز ( در غیر انسان) و کلا پرورش قوای جسمی و روحی و روانی انسان.
هر گاه از طرف فردی آگاه و تربیت یافته استعدادهای انسان در راستای مطلوبی شکوفا گشته و از قوه به فعلیت در آید تربیت در انسان صورت گرفته است.
مفهوم تعلیم: تعلیم یعنی فراهم آوردن زمینه های و عوامل لازم برای فراگیری فرد. بعضی هم در معنی تعلیم ، انتقال معلومات به ذهن فرد را متذکر شده اند ومعتقدند که علم از معلم به فرد منتقل میشود ه در اصل تفاوت چندانی بین دو تعریف وجود ندارد.
تفاوت معنای تعلیم و تربیت
الف: مفهوم تربیت گسترده تر از تعلیم است، تعلیم اختصاص به انسان دارد که داری درک و فهم و شعور است و قدرت یادگیری دارد ولی تربیت در مورد موجودات فاقد شعور که در عین حال رشد میکنند نیزبه کار میرود. برای مثال باغبانی که به پرورش گل و گیاه می پردازد و در حقیقت به تربیت و زمینه سازی برای فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه گیاه پرداتند بنابراین کار باغبان تربیت است نه تعلیم دادن.
ب: هدفهای تربیت نسبت به اهداف تعلیم، از گستردگی بیشتری برخوردار است. در تربیت هدف این است که زمینه رشد و شکوفایی همه استعداد های درونی انسان اعم از جسمانی و روحانی و عقلی و عاطفی رشد کند، در صورتی که هدف در تعلیم دادن معلومات یا افزایش آن در ذهن فرد است.
ج: تربیت عملی است و تعلیم ذهنی؛ افراد بسیاری هستند که نسبت به مسائل مختلف، علم و آگاهی زیاد میدارند ولی از آن همه علم و دانش در مقام عمل بهره ای نبرده اند.
د: تربیت دشوار تر از تعلیم است؛ تربیت از آن جهت دشوار تر است که فرد باید خود را با دیگری را طوری بسازد که بتواند دانسته های صحیح خویش را به عمل در آورد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:76
مقدمه :
«... یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی - تربیتی، با دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر میگذارد. تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقشپذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا میشود.
به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند. در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر میکنیم خانوادهها مطمئنترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون میآیند که هر چند وارد مدرسه میشوند و تحت تربیتی اصولیتر قرار میگیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه میآورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند. مشکلاتی که حاصل دیدهها و شنیدههای خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدین خود میباشد و او تا مرحله ورود به فضای دیگری غیر از خانه آنها را لمس کرده و تحت تاثیر نقاط منحنی آن مسائل قرار گرفته است.
به طول کلی، طبقهبندی مشکلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمایی تحصیلی تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهمیت و فراوانی عبارتند از:
روابط خانوادگی، مشکلات مادی، مشکلات مدرسهای، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مشکلات سازشی و غیره که عواملی از جمله: ترس، نگرانی، کم رویی، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناکامی، تعارض و ... را سبب شده که پیامدهای حاصل از این مشکلات و عوامل به عنوان بخش عمدهای از معضلات، مدارس ما را درگیر مسائل پیچیده رفتاری و تربیتی میکند ...
در حالی که یک نظام تربیتی سالم معتقد است که انسان وقتی میتواند از سعادت واقعی هر دو جهان برخوردار شود که دست و دل و مغز او هماهنگ تربیت یابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فکر سالم بهرهمند گردد.
مولانا میفرماید:
هر کسی از ظن خود شد یارمن
سر من از ناله من دور نیست
وز درون من نجست اسرار من
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
علاوه بر شناخت هر یک از دانشآموزان، آگاهی به عواملی که رفتار آنان را نیز برانگیخته است ضروری مینماید. و لزوم دستیابی به این آگاهی، پرداختن به درون و اسرار ناگفته خود دانشآموز است که وظیفهای است بس خطیر و حساس که توجه مربیان ومسئولین تربیتی مدرسه را میطلبد.
زیرا با نفوذترین و محبوبترین فردی که میتواند در این مرحله حساس (تربیت) به فراگیر کمک کند، معلم است، به همین جهت دانشآموزان، معلم را به عنوان یک الگو میپذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب و بد او سرمشق میگیرند و خود را با وی همسان میسازند. دانشآموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی خدمتگزار مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد معلمان با مدیر مدرسه، معلمان با یکدیگر، معلمان با دانشآموزان، درس میگیرند و از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و با ادبی، از خیرخواهی و نوع دوستی معلم نکتهها میآموزند. همچنین از اخلاق و رفتار و کردار بد معلمان متاثر میشوند و خود را با آنان همسان میسازند.
کوتاه سخن این که شغل معلمی حساسترین و پر مسئولیت ترین شغلهاست.
«لان یهدی الله بک رجلاً و اجراً خیر لک من الدنیا و مافیها» (1)
بدین ترتیب روشن میشود که اصلاح جامعه باید بعد از اصلاح خانواده و بعد از آن اصطلاح مدرسه، بوسیله پرورش و به کار گرفتن معلمان خوب و شایسته انجام بگیرد. که مراکز تربیت معلم و دانشکدههای تربیت مدرس و دبیر در این رابطه مسئوولیت بزرگی را بر عهده دارند.