دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته جغرافیا کشف علمی مجهولات مسبب عدم توفیق ایران در صنعت جهانگردیبافرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات 344
بیان مسأله
تغییر پرشتاب پارادایم ها و تحولات تکنولوژیک، در نیم قرن اخیر، جهان را وارد عصر جدیدی کرده است که یکی از ویژگی های برجسته آن ظهور گردشگری جهانی بصورت امروزی از قلب این تحولات تکنولوژیکی، در نتیجه کاهش سریع فاصله های زمانی و مکانی است. گردشگری با تمام پیچیدگی هایش در کنار سایر ویژگی های این عصر، همچون ادغام فزاینده نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و رشد خیره کننده تولید و مصرف، چهره بسیار متمایزی از خود در عرصه فعالیت های بشری به نمایش گذاشته است. پیچیدگی گردشگری ناشی از پویایی او است. پویایی گردشگری جهانی علاوه بر ایجاد تغییر در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و مناسبات اجتماعی، پروسه های تولید، توزیع و مصرف را نیز دگرگون کرده است و تخصصهای گوناگونی را بصورت مستقیم و غیرمستقیم به خدمت گرفته است که خود موضوع جداگانه¬ای است و جای بحث ویژه¬ای دارد. از نگاه دیگر، روند گردشگری جهانی، نقشه جغرافیای اقتصادی جهان را دگرگون کرده است که شناخت مکانیزم های این روند، نیروها و عوامل عمده آن و تأثیری که اینان بر زندگی مردم جهان، بخشهای دولتی و خصوصی فعال در آن می گذارند، حائز اهمیت است. در دنیای امروز گردشگری جهانی، حقیقتاً یک شانس و یک فرصت است. فرصتی نسبتاً کوتاه که برای کشورهای گوناگون مهیا می کند که از آن بهره گیرند و خود را با شرایط آن تطبیق دهند که اگر نتوانند، دچار عقب افتادگی ناشی از غفلت خود می گردند. چرا که هر چند اهمیت اجتماعی و اقتصادی جهانگردی درجهان بصورت واقعیتی روشن و چشمگیر در آمده است، این اهمیت را، همیشه همه کسانی که با آن در ارتباط مستقیم هستند، درک نمی کنند.
دانائی از نظر کیفیت و کارائی مهمترین منبع قدرت است منظور از دانائی، نه تنها دانش و اطلاعات ، بلکه شهود و احستس و تخیل و ارزشهای انسانی نیز میباشد.
با ورود فناوری اطلاعات به سازمان، عملکردهای مدیریت منابع انسانی دستخوش تغییر می شود. این تغییر در صورتی می تواند موثر باشد که ابتدا فعالیت هایی را که فناوری اطلاعات می تواند انجام دهد، شناخته و زمینه بروز این فعالیت ها را فراهم نماییم. متعاقب آن مدیریت منابع انسانی با شرایط جدید آشنایی لازم را پیدا نموده تا بتواند با بهره گیری از ظرفیت هایی که فناوری اطلاعات می تواند ایجاد کند، سبب ارتقاء عملکرد و منابع انسانی سازمان شود
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:13
چکیده:
«حسین توفیق الحکیم» پدر نمایشنامه نویسی عرب به سال ۱۸۹۸م در اسکندریه زاده شد . پدرش، اسماعیل از قاضیان مشهور و اهل ادب بود. توفیق بسیاری از خوی های پدرش در متانت ، صبر و تأمل را به ارث برد.مادرش نیز زنی ترک نژاد و بسیار جسور بود . او تسلط زیادی بر همسر و فرزندش داشت و مانع ارتباط فرزند با دنیای خارج و بازی با همسن و سالهایش می گشت و همین عامل ، زمینه ی گوشه گیری توفیق حکیم را فراهم ساخت.
توفیق ، از همان کودکی به قران ، کتابهای ادبی ، داستانهای هزارو یک شب و کلیله و دمنه که مادرش برایش تعریف می کرد و نیز نمایشهایی که در شهرشان توسط گروه نمایشی «شیخ سلامه حجازی» اجرا می شد بسیار علاقمند بود و همین امور بعدها در رویکرد وی به ادبیات نمایشی و نمایشنامه نویسی ـ بنا به گفته ی خودش ـ بسیار تأثیر گذار بود. توفیق از دبیرستان شروع به تألیف نمایشنامه و اجرای آن توسط دوستانش کرد.
انقلاب ۱۹۱۹م نیز از جمله عللی بود که وی را به نگارش هدایت کرد . انقلابی که جوانان رابه طرفی سوق داد که هر کدام جویای وسیله ای بودند تا احساسات خود را به گونه ای در قالب شعر ، سخنرانی و یا سرودهای ملی بیان دارند .
توفیق حکیم هم به نگارش سرودهای ملی – حماسی پرداخت و گاه خودش آنها را آهنگ گذاری می کرد… ؟ هر چند اشعارش به چاپ نرسید و یا در رادیوها در میان ازدحام اشعار شوقی و امثال وی پخش نشد .
سرودهای وی گاه در میان مردم منتشر و خوانده می شد و حال آنکه آنها نمی دانستند شاعر و آهنگ گذار آنها که بوده است .
توفیق حکیم هم در انقلاب ۱۹۱۹ تأثیر گذاشت و هم از آن تأثیر پذیرفت . کتاب وی به نام «عودة الروح» نمونه ای از تأثیرپذیری ایشان می باشد چرا که داستانی کامل راجع به انقلاب است .
او در اثنای انقلاب ۱۹۱۹ دستگیر و در «القلعة» به اتهام شرکت در تظاهرات بازداشت شد.
در همان سال توفیق، اولین نمایشنامه اش به نام «الضیف الثقیل» را با الهام از پدیده ی اشغالگری و استعمار نوشت در آن موقع اجرای آن نمایش ممکن نبود به همین خاطر آن اثر از بین رفت.
رسالت نمایش نسبت به اوضاع اجتماعی موجود ، توفیق ،دانشجوی حقوق را بر آن داشت که دومین نمایشنامه اش به عنوان «المرأة الجدیدة» را به سال ۱۹۲۳ بنویسد .
او آن زمان که اشتیاق بسیار مردم نسبت به نمایش غنایی (شعری) را دید بر آن شد نمایشنامه ی «علی بابا» را بنگارد که برخی از قسمتهای آن به شکل زجل و عامیانه است .
از این سه نمایشنامه که توفیق، بدانها کار ادبی اش را آغاز کرد پیداست که وی به طور کامل تابع تحولات هنری حاکم در روزگارش بوده است .
توفیق حکیم همچنان به کارهای ادبی و هنری خود ادامه می داد به گونه ای که خانواده اش نگران آن شدند که مبادا اشتیاق او به ادبیات ، وی را از ادامه تحصیل در رشته ی حقوق بازدارد. به همین خاطر پدرش تصمیم گرفت حکیم را با فرستادن به فرانسه از محافل ادبی و هنری دور کند. اما بر خلاف آنچه انتظار می رفت سفر به فرانسه حکیم را وارد جریانات ادبی بسیاری کرد به گونه ای که سبب پختگی وی در ادبیات نمایشی شد. او از نزدیک با آثار مشاهیر بزرگ دنیای غرب بخصوص نمایشنامه نویسان بزرگی چون شکسپیر و مولییر آشنا شد و به تماشای نمایشنامه های آنها می رفت. توفیق به این نکته پی برد که تئاتر اروپا از تئاتر یونانیها سرمنشأ گرفته است . به همین خاطر به بررسی نمایش یونانی ها روی آورد و تکامل آن به دست غربیان را بررسی کرد . وی در خلال تحقیقاتش پیرامون داستانهای اروپایی فهمید که چقدر اروپائیان در پی انعکاس روحیه ی ملی و نیز اوضاع اجتماعی و روانشناختی خود هستند .
آری توفیق در فرانسه به سوی ادبیاتی سوق داده شد که بسیار برتر از سطح جلوه های سیاسی و اجتماعی و مردمی زودگذر بود تا بدان جا که به سمت ادبیات انسانی روی آورد ؛ ادبیاتی که در نمایشهای سمبلیکش که همانا نقطه شروع اوج ادبی وی به شمار می آید جلوه گر شد .
توفیق آنقدر غرق در دنیای نمایش و نمایشنامه نویسی شد که از احراز درجه ی دکترای حقوق در فرانسه باز ماند.زمانی که والدینش فهمیدند که پسرشان در پاریس همان مسلک هنری را دنبال کرده از او خواستند که بازگردد .
او به سال ۱۹۲۸ با کوله باری پر از اندوخته هایش از فرهنگ ها و ادبیات ملل مختلف به مصر باز گشت .
توفیق حکیم آماده ی ایجاد یک حول عظیم در ادبیات بود اما همه چیز بر وفق مرادش صورت نگرفت. در مصر آن زمان به خاطر کشمکش های سیاسی احزاب تمام توجهات معطوف به سیاست شده بود و دیگر توجهی به ادبیات و بخصوص نمایش و نمایشنامه نمی شد .دوستان قدیمی اش همه از کارهای نمایشی دست کشیده بودند. حکیم خود را تنها یافت، بی هیچ یاوری اما مأیوس نشد. هر چند این جوّ حاکم سبب گوشه گیری وی گشت ولی او همچنان به کارهای ادبی پرداخت.
او در نامه ای خطاب به دوست فرانسوی اش «اندریه» می نویسد : « از همه چیز و از همه کس خسته شده ام . از اینکه کشوری چون مصر در آینده ای نزدیک ، صاحب حیاتی فکری شود مأیوسم . کسی که برای فکر کردن زندگی می کند را توان زیستن در مصر نیست .
توفیق، بارها و بارها بر روزهای خوشی که در پاریس می گذراند غبطه می خورد.
او در مصر کارش را به عنوان دادستان کل در دادگاههای اسکندریه آغاز کرد .او از نزدیک با بسیاری از مشکلات جامعه اش آشنا شد ودر نوشته هایش از آنها الهام گرفت . وی بسیاری از ملاحظاتش در این خصوص را در دو کتاب «یومیات فی الاریاف» و«ذکریات فی الفن والعدالة» جمع آوری کرد.
او در سال ۱۹۳۳- آن زمان که رئیس تحقیقات وزارت آموزش و پرورش بود – نمایشنامه ی «اهل الکهف» را منتشر کرد و بدین وسیله نمایش فکری – فلسفی را وارد ادبیات عربی کرد و اعجاب ادب دوستان را برانگیخت . توفیق به سال ۱۹۴۳ از کارهای دولتی استعفا داد و در روزنامه ی «اخبار الیوم» به کار مشغول شد و از آن طریق به ابراز بسیاری از نظرات خود در ادب ، سیاست و فرهنگ و… می پرداخت. وی در این روزنامه نیز به چاپ سلسله ای از نمایشنامه های اجتماعی اش پرداخت.
حکیم در سال ۱۹۴۶ با زنی مطلقه ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای اسماعیل و زینب شد.
او در سال ۱۹۵۱ دوباره به کارهای دولتی روی آورد و همزمان با مسئولیت وزارت آموزش و پرورش به عنوان رئیس دارالکتب مصر منصوب گشت و در ۱۹۵۴ عضو مجمع زبان عربی قاهره شد. وی در ۱۹۵۷ عضو دائمی شورای عالی نظارت بر هنرها و ادبیات و علوم اجتماعی گردید و موفق شد بالاترین نشان دولتی را در تقدیر از خدماتش به ادبیات و تفکر عربی در ۱۹۵۸ از دستان «جمال عبدالناصر» – رئیس جمهور وقت مصر- کسب کند.
او همچنین توانست از سوی آکادمی هنرها با حضور «محمد انور سادات»- رئیس جمهور وقت مصر – مدرک دکترای افتخاری دریافت کند چرا که او توانسته بود تفکر و فرهنگ عرب را با بیش از پنجاه کتاب و هشتاد نمایشنامه اش غنی سازد.
توفیق حکیم و « طه حسین » نامزد جایزه نوبل در دهه شصت بودند و بعد از فوت دکتر طه حسین ، توفیق ، تنها نامزد جایزه نوبل در جهان عرب شد.
توفیق حکیم در ۲۶/۷/۱۹۸۷ در بیمارستان « المقاولون العرب » قاهره دار فانی را وداع گفت.
بیشتر آثار حکیم به زبانهای مختلف اروپایی ، آسیایی ترجمه شده برخی از نمایشنامه های وی بر صحنه های تئاتر غرب به اجرا درآمده است . او نویسنده ای بی سبک و بی اسلوب بود . به میراث و ارزشهای کهن احترام می گذاشت و از آنها در آثارش الهام می جست ، ولی از تقلید کردن بیزار بود . توفیق از اینکه هنرش را مبتنی بر مذهب و طریقه ای گرداند بیزار بود چر که معتقد بود هنر یک جستجوگر و کاشف آزاد در اسرار هستی است و این آزادی در احساس و جستجو وتفکر همان وسیله اول وی بود .
او بر خود واجب می دانست که از هر علم و ادب وهنری ،جرعه ای بر گیرد . چرا که معتقد بود که ادیب در زمان حاضر باید یک « دایرة المعارف » باشد . به همین خاطر می کوشید بر آثار برجسته ی نبوغ انسانها احاطه پیدا کند.
توفیق در برخی آثارش نظیر عودة الروح» ، «عصفور من الشرق» و «یومیات نائب فی الاریاف» و «مسرح المجتمع» هدفی ملی گرایانه و اصلاح طلبانه در پیش گرفت و در نمایشنامه هایی چون «اهل الکهف» ، «شهرزاد» ، «سلیمان الحکیم» ، «پجمالیون» و «الملک اودیب» و . . . هدفی مذهبی که متصل به سرنوشت انسان می باشد را تعقیب می نموده است . او این داستانها را بخاطر زیبایی یک اسطوره ننوشت بلکه به گفته ی خودش این اسطوره ها و داستانها را جهت تحقق هدفی دیگر نگاشت .