دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
چکیده:
طبق قواعد حسابداری تعهدی ، جریانهای نقدی آزاد ناشی از عملیات ارزش دفتری عملیات را کاهش می دهد اما بر ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام تاثیری ندارد . از طرف دیگر سود ناشی از عملیات هم ارزش دفتری عملیات و هم ارزش حقوق صاحبان سهام را افزایش می دهد . در نتیجه قواعد حسا بداری تعهدی تجویز می کند که سود به ارزش سهامدار می افزاید اما جریانهای نقدی آزاد برای ارزیا بی حقوق صاحبان سهام نا مربوط است . این مقاله اثبات می نماید که بازار سهام با توجه به این رهنمود حقوق صاحبان سهام را ارزیا بی می نماید و بنابراین ارزشیابی را از حسابداری تعهدی ارا ئه می نماید .در حالیکه سود ناشی از عملیات به طور مثبت در بازار ارزیا بی می گردد، جریانهای نقدی آزاد به طور منفی ارزیابی می شوند ، در واقع یک دلار بیشتر از جریانهای نقدی آزاد تقریباً با یک دلار کمتر در ارزش بازار شرکت مرتبط است . با کنترل جزء سرمایه گذاری نقدی جریانهای نقدی آزاد ، جریانهای نقدی ناشی از عملیات نیز ارزش بازار شرکت را دلار به دلار کاهش می دهد . بنابراین ، بازده های سالانه حقوق صاحبان سهام که شرکتها ایجاد می کنند مربوط به جریانهای آزاد نیستند .
مقدمه:
این مقاله ارزیابی می نماید که چگونه سودها و جریانهای نقدی مشترکاً در بازار سهام ارزشیابی می شوند . با استفاده از صورتهای مالی تهیه شده طبق GAAP امریکا ، در می یابیم که سود عملیاتی به طور متوسط به طور مثبت ارزشیابی ومی گردد. با وجود این در مقابل سود عملیاتی ، خالص جریانهای نقدی ناشی از عملیات – جریانهای نقدی آزاد – به طور منفی ارزشیابی می شوند . برآ ورد ها نشان می دهد که یک دلار بیشتر ازجریانهای نقدی آزاد به طور متوسط با یک دلار کمتر در ارزش بازار شرکت مرتبط است .
بنابراین بازده های سالانه حقوق صاحبان سهام که شرکتها ایجاد می کنند با جریانهای نقدی غیر مرتبط است . زیرا تعهدیها اختلاف میان سود و جریانهای نقدی هستند، این نتایج مربوط به ارزشگذار ی تعهدیها هستند .
اختلاف میان سود و جریانهای نقدی در قلب حسابداری تعهدی است . حسابداری تعهدی با مستثنا قرار دادن حسابداری نقدی برای گزارشگری واحد تجاری ، اصول حسابداری را به کار می برد که به طور موثری جریانهای نقدی را به دوره های حسابداری تخصیص نمی دهند . این اصول توصیه می کنند که سود ( تعهدی ) هم ارزش شرکت ( عملیات ) و هم ارزش حقوق صاحبان سهام را افزایش می دهد ، جریانهای نقدی ارزش حقوق صاحبان سهام را تحت تاثیر قرار نمی دهند، و جریانهای نقدی ارزش شرکت را کاهش می دهد ( به طوریکه ما دیدیم ). مقاله اثبات می نماید که بازار سهام سود و جریانهای نقدی طبق GAAP را با توجه به این رهنمود ارزشیابی می نماید . بنابراین مقاله ارزشیابی حسابداری تعهدی برای شرکت و سرمایه گذارانش ارا ئه می نماید .
البته این نتیجه با توجه به سود جدید نیست . در واقع ، وجود همبستگی مثبت میان تغییرات سود و بازده های سهام در مقاله Ball و Brown (1968) بارها تکرار شده اند .برای کسانی که عمدتاً در خصوص جریانهای نقدی خوب فکر می کنند این نتیجه با توجه به جریانهای نقدی ممکن است شگفت انگیز باشد و مقالات قبلی رابطه ی مثبت میان جریانهای نقدی و بازده های سهام را اثبات می کنند . در واقع مفسرانی که این عقیده را توسعه دادند که وجه نقد پادشاه است ( در ارزشیابی ) دیدند تعهدیها نسبت به جریانهای نقدی بهتر نیستند . از طرف دیگر ، حسابداری تعهدی جریانهای نقدی را نه به عنوان افزاینده ارزش بلکه به عنوان پرداخت ناشی از عملیات در نظر می گیرد که ارزش عملیات را کاهش می دهند ؛ جریانهای نقدی آزاد اساساً به عنوان سود تقسیمی تلقی می شوند . این حسابداری مطابق با عقیده Miller و Modigliani در خصوص جایگزینی سود تقسیمی است و مکمل این عقیده که سود تقسیمی نا مر بوط است می باشد .
تنها به طوریکه سود تقسیمی ، توزیع وجه نقد به سهامداران ، حقوق صاحبان سهام را کاهش می دهد اما ارزش سهام همراه با سود حقوق صاحبان سهام را تحت تاثیر قرار نمی دهد ، جریانهای نقدی آزاد در مقابل توزیع ناشی از عملیات (به همه ی مدعیان ) ارزش عملیات را کاهش می دهد اما ارزش سهام همراه با سود عملیات را تحت تاثیر قرار نمی دهند .جریانهای نقدی آزاد تاثیری بر ادعاهای صاحبان سهام بر ارزش عملیات ندارند. مشابه سود تقسیمی در مورد خالص حقوق صاحبان سهام شرکت (بدون خالص بدهی ) برای ارزش عملیات ارزش حقوق صاحبان سهام و جریانهای نقدی آزاد معادل خالص پرداخت به سهامداران یکسان است . نتایج تجربی ما نشان می دهد که جریانهای نقدی آزاد به طور متوسط در بازار ارزشگذاری می شوند به طوریکه اگر آنها ارزش عملیات را کاهش دهند و برای ارزشیابی حقوق صاحبان سهام نا مربوط هستند . بنابراین با کنترل جزء سرمایه گذاری نقدی جریانهای نقدی آزاد (بطوریکه بوسیله ی GAAP اندازه گیری شد )جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی ارزش عملیات را دلار به دلار کاهش می دهد .
موضوع اینکه آیا جریانهای نقدی یا سود ها مبنای اولیه در ارزیابی حقوق صاحبان سهام باشد برای تحلیل گران حقوق صاحبان سهام مهم است . در حالیکه حسابداری تعهدی این فرض قوی را بیان می کند که سودها مهم و اساسی هستند ، این عقیده تقویت می شود که با سوء استفاده های اخیر از حسابداری تعهدی نکاتی در خصوص جریانهای نقدی مهم و اساسی است که بر آن باید سرمایه گذار تمرکز نماید . در واقع تحقیق اخیر در خصوص جریانهای نقدی و تعهدیها که به وسیله ی Sloan (1996)انجام گرفت ، سوالاتی درباره ی کیفیت تعهدیها به وجود آمد . این مقاله دیدگاه اصلاحی را ارائه می نماید . ما نشان می دهیم که به طور متوسط بازار اعداد حسابداری طبقGAAP را ارزیابی می نماید به طوریکه اگر تعهدیها برای ارزشیابی مربوط هستند و جریانهای نقدی نیستند این نتایج در هیچ روشی یافته ها را رد نمی کند که حسابداری تعهدی ممکن است نارسا باشد و جریانهای نقدی ممکن است در شرایط خاصی مربوط باشد( برای مثال در خصوص تعهدیهای نهایی بررسی شده به وسیله ی Sloan ). در واقع خصوصیاتی که ما با توجه به موضوع توسعه می دهیم می تواند در آزمون سوالاتی در خصوص کیفیت سودهای (تعهدی ) تحت شرایط خاص بکار رود.
تعیین رگرسیونهای بازده شامل سودها و جریانهای نقدی تفاوت میان نتایج در این تحقیق و تحقیقات قبلی حول موضوع تعیین خصوصیات بررسی می شوند .این بخش تعیین رگرسیون تقریبا منظمی را توسعه می دهند تا اختلافات به طور کامل درک شوند.
اغلب تحقیقات قبلی ،در حالیکه عمومآ برآوردهای از معادلات رگرسیون را در برگرفتند به جای آزمون مدلهای مشخص ، همبستگیهایی را گزارش می دهند. Dechow (1994 ) ارزشهای R² ناشی از رگرسیونهای برآوردی سود ها و جریانهای نقدی به طور گزینه ای به عنوان نتایج رگرسیون (regressors ) مقایسه نمود. همچنین آن یک اجرا همبستگی است . Rayburn (1986 ) ، Bowen ،Burgstahler و Daley (1987 ) ،clubb (1995) و Francis ، schipper وVincent (2003) محتوای اطلاعاتی اضافی سودها و جریانهای نقدی را (با نتایج متفاوت) به عنوان اعمال همبستگی سنتی آزمون نمودند . در حالیکه تایید سوال محتوای اطلاعاتی از اقلام خاص خط مشی حسابداری است ، این همبستگیها برای اعتبار بخشیدن به کاربرد حسابداری تعهدی به جای حسابداری نقدی در قلب گزارشگری مالی کافی نیستند .Holthausen و watts (2001) مشاهدات مشابه ای را با توجه به تحقیقات بازار های سرمایه و موضوعات نرماتیو (تجویزی) حسابداری به طور گسترده تر بدست آوردند .به لحاظ اقتصادی مشخص می شود که درک پدیده های خارق العاده پیشرفت نموده است.
ابتدا با تعیین ( مدل رگرسیون ) و سپس به وسیله ی ارائه تعیین برای آزمون تجربی . سپس همبستگیها به عنوان قبول یا رد طرح خاص ساختار در تعیین تفسیر میشوند و از خطرات تعیین نادرست جلوگیری می شود . Jennings (1990) به برخی موضاعات خاص دررگرسیونهای جریانهای نقدی و سودها می پردازد و Barth،Beaver،Hand وLandsman (1999) به مدلهای ارزشیابی برای توسعه ی معادلات رگرسیون در برگیرنده ی سودها و جریانهای نقدی اشاره می کنند. اما هیچ یک از این مقالات از یک تعیین استفاده نمی کنند که منعکس می نماید چگونه سودها و جریانهای نقدی طبق اصول حسابداری تعهدی گزارش می شوند . بنابراین ، تحقیقات به موضوع تجویزی جریانهای نقدی نامربوط فرض شده به وسیله ی سیستم حسابداری تعهدی نمی پردازد . بر عکس ، این مقالات همبستگیهای مثبت ( غیر صفر ) میان بازده های سهام و جریانهای نقدی را بیان می کنند .
1.1 تعیین در تحقیقات بازارهای سرمایه
نکته ای که تعیین باید در حسابداری منعکس نماید این است که اعداد را تحت کنترل درآورد که می تواند به وسیله ی خواست اینکه چگونه عدد بهای تمام شده کالای فروش رفته (CGS) در بازار ارزشیابی می شود تشریح گردد: آیا کاهش ارزش حقوق صاحبان سهام توسط حسابداری تجویز شده است ؟ در پاسخ به این پرسش ، ممکن است فردی ساده لوحانه رگرسیون مقطعی زیر را با استفاده از تعیین سطوح اجرا نماید :
P = a +bcgs +e
در اینجا p ارزش بازار سهام شرکت i در زمان t است . یا با استفاده از تعیین تغییرات یا بازده های سهام به نحو زیر رگرسیون را اجرا می نماید :
p + d - p = α+β Δcgs +є
یک حسابدار ممکن است از طرفی سوال تغییرات در مقابل تعیین سطوح را موضوع خوبی بداند : بهای تمام شده ی کالای فروش رفته یک هزینه است (کاهش ارزش سهامدار ) با این وجود ضرایب شیب برآورد شده این معادلات احتمالاً مثبت هستند . در واقع ،با استفاده از داده ها ی سالهای 1963 تا 2001 توصیف شده در بخش 2 برآورد b برابر 1.12 است . ( با آماره یt که 13.52 از میانگین برآورد رگرسیونهای مقطعی سالانه محاسبه گردیده است .) و برآورد β بعد از کاهش هر متغییر بوسیله ی قیمت اول دوره p 0.23 است .(با آماره ی t 8.62 ) . به عنوان موضوعی از همبستگی آماری ، برآورد ها مناسب هستند اما آنها اطلاعات ارا ئه نمی نمایند . بهای تمام شده ی کالای فروش رفته بخشی از محاسبه ی سود است ؛ طبق اصل حسابداری ، که بهای تمام شده ی کا لای فروش رفته به طور مشترک با فروشها تطابق داده می شوند تا سود ناخالص تعیین گردد بنابراین بهای تمام شده ی کالای فروش رفته نمی تواند بدون تطابق با فروشها مورد توجه قرار گیرند .
تعیین رگرسیون ها طبق این اصل ،
P = a +b sales + bcGs + e
P + d - P = α+β Δsales +βΔcGs + ε
با استفاده ازداده های ما ، برآورد b با اطمینان منفی است( 3.94- با آماره ی t از 17.74-)
برآوردی از β ( 0.74- با آماره ی t 9.48- )؛ برآوردهایی از b و β با اطمینان مثبت هستند به ترتیب 3.66 و 0.82