بخشی از متن اصلی :
سید محمد علی جمال زاده در سال 1309 هـ . ق. برابر با سال 1270 هـ . ش. در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدر او سید جمال الدین واعظ همدانی معروف به (اصفهانی) از خاندان بزرگ صدر در لبنان و مادر او مریم فرزند میرزا حسن باقرخان از اعیان شهر اصفهان بود.
پدر جمال زاده روحانی ای مبارز و از خطیبان و بزرگان مشروطه خواه و موسسان آزادی سیاسی در عهد مشروطه به شمار می رفت و چون همیشه در حال سخنرانی علیه شاه بود، از طرف ظل السلطان (پسر ناصرالدین شاه) حاکم وقت اصفهان، مورد آزار و اذیت قرار می گرفت و او مجبور بود در شهرهای دیگری غیر از اصفهان، به سخنرانی و بیداری مردم بپردازد و همین آوارگی ها زندگی را برای خانواده ی او دشوار کرده بود.
خانه ی جمال زاده در آن وقت ها در اصفهان در محله ی بیدآباد و نزدیک به چهار سوی علیقلی آقا بود. جمال زاده در چهار سالگی نزد زن دایی اش (آمنه بیگم) که زن باسواید بود، البا را یاد می گرفت و پس از آن به چند مکتب از جمله مکتب پسر (ملا علی اصغر) که به گفته ی خودش از حیث صورت و سیرت به (ازرق شامی) می مانست، می رود و چون از همام جلسه اول فلکه می شود خیلی زود آن جا را ترک می کند.
او دوباره به چند مکتب دیگر جهت تحصیل مراجعت می کند، اما هیچد کدام با طبع لطیف و مذاق وی خوش نمی آید. تا این که مادرش او را در (راستا بازار) بیدآباد نزد میرزاحسن صحاف می گذارد تا هم شاگردی کند و هم از او درس بیاموزد. جمال زاده بعدها در خاطرات خود می گوید: «تازه آن جا معنی خواندن و نوشتن را فهمیدم و کم و بیش دستگیرم شد که منظور از یاد گرفتن این علامت های مج معوج که به نام حروف و حرکات چون کرم های زیان کاری از اولین دوره ی کودکی به مغز و ریشه ی عمر اطفال معصوم می افتد و تا دم مرگ شیره ی جان شان را می مکند، چیست.»
دهنه ی همان بازار بیدآباد در کنتار نهر معروف به (ماری بابا حسن) واقع بود، رفتم. عمامه به سرم گذاشتند و با همه ی صغر سن به صورت طلاب علوم دینیه درآمدم. در آن زمان بیش تر از ده سال نداشتم و با وجود این اسمم را (رُجیل) که مُصَغّر رَجُل (مرد کوچک) است، گذاشته بودند.»
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 15
صائب تبریزی و مکتب جمال در عرفان اسلامی
ء نگاهی دقیق درباره شعر صائب، چهره دیگری از او مینمایاند، چهره شاعری که به مدد شعر در حریم عرفان پا میگذارد و مسیر بزرگانی مانند سنایی و عطار و مولوی و حافظ و سعدی و جامی را پی میگیرد.
ء صائب میگوید خدا در تتق غیب نیست، بلکه «از در و دیوار در تجلی» است، اما هیهات از «اولیالابصار». شاعر میگوید: حسن معشوق حقیقی نیست در بند نقاب/ دست مژگان ترا خوان گران پیچیده است.
راههای رسیدن به خدا به عدد انسانهاست.»(1) هر انسانی براساس فطرت خداجوییش، راهی را برای رسیدن به خدا برمیگزیند، یکی راه دین، یکی راه اخلاق، یکی از راه عبادت، یکی از راه تعقل؛ اما به شهادت دل، کوتاهترین راه برای رسیدن به خدا، راه عشق است.(2)
عشق از انگیزههای بسیاری حاصل میشود، اما باز به گواهی دل، مهمترین محرک و برانگیزاننده عشق، جمال است؛ تا آنجا که جمال را، مادر عشق نامیدهاند.
تسری عشق از طریق حسن در رگهای عالم و عالمیان، در میان دیربازترین آراء فلسفی غرب و شرق دیده میشود. نگاهی به آثار افلاطون و فلوطین(3)، یا بررسی آیینهای کهن دینی در ایران باستان (چون آیین مهر یا میتراییسم و دین زردتشتی)(4) و بالاخره اصول عقاید مکتب جمال در عرفان اسلامی(5) به روشنی این مطلب را برای ما بازگو خواهد کرد.
مقدمه
ء صائب را بیشتر به عنوان یک شاعر میشناسند تا عارف؛ شهرت او بیشتر به خاطر سبک شعریش (هندی) و به خاطر «طرزنو»ش است و از او بیشتر انتظار تازهگویی و خیالبندی و نکتهپردازی و مفردات نغز میرود تا عرفان.
اما نگاهی دوباره به شعر صائب، چهره دیگری هم از او مینماید؛ چهره شاعری که به مدد شعر در حریم عرفان پا میگذارد و مسیر بزرگانی چون سنایی و عطار و مولوی و حافظ و سعدی و جامی را پیمیگیرد؛ او نهتنها از معتقدان این مکتب عرفانی، بلکه یکی از مفسران و داعیان و مبلغان بزرگ آن است.(6)
سعی ما در این مقاله، بررسی اصول عقاید مکتب جمال عرفان در شعر صائب است.
ء در یک نگاه کلی، رئوس عقاید مکتب جمال را میتوان در سه عنوان خلاصه کرد:
وحدت وجود- زیبایی- عشق
این سه عنوان با هم، تشکیل یک چرخه را میدهند و چرخه از هرکجا که آغاز شود و به هر جهت که حرکت کند، به وحدت وجود خواهد انجامید.
ء در فلسفه «وحدت وجود» وجودی جز معشوق ازلی نیست، هرچه هست از من و تو، ما و شما از اوست و به او بازمیگردد.
صائب، مسأله وحدت وجود را بارها در شعر خود با زبانی هنرمندانه مطرح کرده است:(7)
«نیست به جز یک شراب در خم و مینا و جام/ دیده غفلت بمال، باده وحدت بنوش.» ج5 ص 2459
و این اویی که اول و آخر است(8) و ظاهر و باطن (9) و خالق مایشاء(10)، بس زیباست (11)؛ همه اسماء او زیباست(12)؛ و همه اوصافش زیباست؛ و هرآنچه آفریده زیباست.(13)
براساس داستان زیبای آفرینش، خداوند منشأ زیبایی، حسن خود را میدید اما چون تنها بود، مثلث عشق را کامل نمییافت(14)؛ پس خداوند جهان را آفرید و جن و انس را و جمال خود و عشق را به آنان عرضه کرد (15) و همه میدانند تنها موجود ظلوم جهولی که زیر بار امانت سنگین عشق (که گردون هم آن را نیارد کشیدن) رفت، آدم بود.(16) صائب در این مورد طنز ظریفی به کار برده است و میگوید عشق از «بیآدمی» هم صحبتی ما را پذیرفت.(17)
به هر جهت، آدم با و جود خردیش در قیاس با افلاک و سماوات و ارض و جبار، چیزی در وجودش داشت که او را مستعد پذیرش عشق ساخت و این عشق نهتنها در وجود آدم، بلکه در وجود «ملک»(18) همچنان شوری انگیخت، که رشک ابلیس را برانگیخت:
«عشق اول به دل سوخته آدم زد/ مایه ور شد ز دل آدم و بر عالم زد
در دل و جان ملک شور قیامت افتاد/ زان نمک کز دل خود بر جگر آدم زد
تن خاکی که همان دید ز انسان ابلیس/ مشت خاکی است که بر دیده نامحرم زد
صائب از عشق چه سان قامت خود راست کند/ که فلک از ته این بار گران پس خم زد» ج4 ص 1636
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب :
پیشگفتار 1
مقدمه 2
شورآباد 3
عناصر داستان 24
فهرست منابع و مأخذ 27
پیشگفتار:
دریافت یک سویه ی جمالزاده از ساخت زندگی و میزان تاثیر پذیری اش از گذشته باعث شده تا مجموعه آثار داستانی خلق شده ، به نوع بستر تبدیل گرد. یعنی بر این اساس خواننده توانایی تصمیم گیری درباره ی صحت پدیده ها را ندارد و هر آنچه را وی میگوید باید بپذیرید .
جمالزاده به منظور دست یافتن بر آموزه ها و آزاد خود داستان را خدا مضمون کرده است .
او با توجه به توانمندی بالا در خلق آثار برتر و نگاه موشکافانه و جستجوگر در غالب موارد حاضر شده پیکر و زیر ساخت داستانهایش را متزلزل کند اما مضمون و دور نمایی داستانها ، آنگونه که میخواهد مطرح گردد. او به راحتی همه چیز را در اختیار خواننده قرار میدهد و از این که مبادا مطلبی دست نخورده باقی بماند به اطناب روی میآورد .
حرکت جمالزاده در هنگام توصیف مضامین و پدیده های طبیعت از کل به جز بوده است .
جمالزاده در داستانهای اولیه ی خود در صدد توصیف و بررسی مسائل عمده و بنیادین هستی چون مرگ ، زندگی ، راه سعادتمندی و ....... بوده است و پس از گذشت زمان برای ایجاد تنوع و ظاهرا دگر اندیشی به مباحث جزئی تر پرداخته است .
مقدمه :
موضوعی را که من انتخاب کرده ام در مورد روستایی به نام شور آباد واقع در کنار کویر لوت میباشد و وصف مردمانی که از هر گونه امکانات شهری و حتی وسایل و ملزومات اولیه زندگی بدور میباشند. کسانی که زندگی خود را به سختی میگذرانند و از هر چه که طبیعت در اختیار آنها قرار میدهد استفاده میکنند درست مانند انسانهای اولیه .
این دهکده سیصد فرسنگ در دویست فرسنگ مساحت دارد و در یک جای دور و پرت و پلایی قرار دارد که در گذشته کمتر کسی حتی اسم آن راشنیده بود.
جمعیتی به اسم (کلید داران سعادت ملی ) سه نفر از کارکنان خود را به آن ده و ده هایی دیگر فرستادند تا اهالی آن دهکده ها را با سواد و رفاه آنان را تامین کنند .
وقتی که آنها به دهکده ی شور آباد وارد میشوند و وضعیت ساکنین آن را مشاهده میکنند تصمیم میگیرند که به آنها کمک کنند و برای این منظور چند جلسه تشکیل میدهند و با یکدیگر مشورت میکنند تا یک راه حل درست را پیدا کنند و وقتی به نتیجه رسیدند به خاطر خوابی که یک زن باردار دیده بود و تعبیر شخصی که اهالی ده از هر نظر به او ایمان داشتند معلوم شد که این سه نفر به خواب آن زن که میگفت سه افعی سیاه شاخدار از شکمش بیرون آمدند ربط دارند و به همین خاطر با چوب و چماق آنها را از خوب این هم یک نوع تمدن قار نشینی با کمی پیشرفت است .
وقتی که این سه نفر به تهران برای ارائه ی گزارش خود برگشتند دیدند که وضع عوض شده و یک دولت دیگر بر سر کار است .
شور آباد
بزرگان قوم و سران ملت ،رواج فرهنگ را بهترین وسیله ی ترقی و رستگاری تشخیص داده جمعیتی به اسم « کلید داران سعادت ملی » برای پیشرفت این مقصود مقدس و آرمان شریف تشکیل دادند که در ایالات و ولایات در خارجه شعبه های معتبر و مراکز مجهز و اداره ی حسابداری و کارشناس آمار و شعبه ی بازرسی و حساب مخصوص در بانک دارد و مامورین ورزیده و با اطلاع و با ایمان به اطراف و اکناف مملکت میفرستد که مردم را با مرام جمعیت آشنا ساخته و وسایل بسط فرهنگ و تامین سعادتمندی و رفاه هموطنان عزیز را فراهم آورند .
از جمله دکتر مسعود زمین نیا و میرزا عبدالجواد غمخوار و میرزا منصور پور جناب سیاق الوزرا را مامور کرده اندکه به یک عده از دهات جنوب شرقی و از آن جمله دهکده ی شور آباد رفته مطالعات لازمه را به قصد با سواد ساختن اهالی و تامین رفاه ساکنین به عمل آورند و نتیجه را به مرکز گزارش بدهند و ورقه های آمار و پرسشنامه های چاپی را که از طرف شعبه ی مرکزی به آنها داده شده پر کنند و ضمنا با اعتبار مالی معینی که در اختیار دارند و وسایل اولیه ی انجام منظور را که همانا با سوادساختن (مبارزه ی انا لفا بتیسم ) خود شان راسا در محل بود بیاورند .
دکتر زمین نیا در دانشگاهی از دانشگاه های لا تعد و لا تحصای بی نام و نشان آمریکا تحصیل علم
« اگر کال چرا ل پدا گوجی » کرده است ولی از لحاظ کشاورزی و کشاورزان ، میگویند شاگرد اول بوده است و اگر علاقه ی وافرش بر ایران و هموطنان نبوده میتوانست همانجا بماند و در همان دانشگاه معظم استاد باشد و حقوق سرشار بگیرد و از مزایای بسیار برخوردار باشد به ایران آمده است و کارش هم بد نگرفته است و همه جا در کار های زراعتی و فرهنگی و غیر زراعتی و فرهنگی و مشیر و مشار است به طوری که دیگر مدتی است فیلش کمتر به یاد هندوستان میافتد و نسبتا از بعضی هارت و هورت ها افتاده است و مثل بچه ی آدم بر ادای وظایف شغلی مشغول است .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:15
چکیده:
دراین مقاله میخواهیم یادی کنیم از معروفترین شخصیت شهرمان کسی که نامش با اسدآباد عجین شده و اعتباری به آن بخشیده است
مردی از محله سیدان .که او را بیدار گر شرق نامیده اند .سید جمال که جان در راه اعتقاداتش نهاد
سید جمال الدین در شعبان سال 1254 در اسد آباد همدان بدنیا آمد. پدرش سید صفدر و مادرش سکینه بیگم بودند. مطابق شجره نامه های موجود وی از سادات حسینی ساکن در محله سیدان اسدآباد می باشد. اما به دلایلی نام خود را به همراه کلمه افغانی به کار می برده است و بدین نام مشهور می باشد.
موضوع تحقیق درباره اشخاص معروف محلی می باشد که موفق می باشند و ما در شهرمان سید جمال الدین راشناسایی و به تحقیق از کتابها و سایتها پرداخته تا با اندیشه ها و مبارزات او در آن زمان با استعمار و استبداد بیشتر آشنا شویم
اهداف تحقیق : هدف از تحقیق یعنی شناخت کسب اطلاعات بیشتر در باره یک موضوع که در باره آن اطلاعات کافی را نداریم که ما در این تحقیق به این مهم دست یافتیم
سوالاتی که ذهن ما را برای این تحقیق مشغول کرده بود اینها بودند
1- سید جمال کیست ؟
2- آیا واقعا سید جمال اسدآبادی است ؟
3- سید جمال به دنبال چه هدفی بوده است؟
4- آیا سید جمال به اهداف خود در راهی که انتخاب نموده بود رسید؟
5- علت این همه مخالفت کشورهای استعمارگر با سید جمال چه بوده است؟
6- آیا سید جمال از دیدگاه بزرگان اسلام مورد تایید است؟
7-سید جمال مهمترین دردهای جامعه ی اسلامی چه مواردی تشخیص داده بودو چاره این دردها از نظر سیدجمال چه بود
روش انجام تحقیق :
برای این تحقیق ما به کتابها و سایتهای اینترنتی متفاوتی رجوع نمودیم که در پایان همه یافته ها را با هم مقایسه نموده و بهترین را انتخاب نمودیم.
اهمیت تحقیق :
اهمیت این تحقیق براین است که افراد موفق شهر و محل خود را بهتر و با روش زندگی و پشتکار آنها آشنا شده و از روش زندگی آنها الهام می گیریم و سرلوحه زندگی خود قرار می دهیم
محدودیت های تحقیق
نبود امکانات کتابخانه ای متفاوت در شهر محل خودمان و همچنین کتابی که بتواند در باره مفاخر و بزرگان شهر بانک اطلاعاتی داشته باشد مشکل اساسی ما در این تحقیق بود.
تعریف واژه ها:
سیدان : نام محله ای در اسدآباد که بیشتر سیدهای اسداباد در این محل زندگی می کنند به همین علت نام این محله را سیدان نهاده اند.
ممالک : جمع مملکت یا همان سرزمینها می باشد.
استعمار : به کشورهایی گفته می شود که ثروتهای ملی کشور دیگری را به یغما می برند.
محبس : همان زندان امروزی است
محبوس : کسی که زندانی شده است.
نهضت : به سازمانی اطلاق می شود مردمی یا دولتی که برای انجام کاری موقت با هدفی مشخص و متحد تشکیل می شود که قوانین خاص خود را دارد که اعضاء ملزم به رعایت آن قوانین می باشند.
بخشی از متن اصلی :
فیلسوف اعظم اسلام سیدجمالالدین قدسالله سرهالعزیز محقق است که جد کبارش از سنة 673 هجری در اسدآبادتوطن و سکنا داشتهاند. از بعضی نوشتجات و بخصوص از الواح قبور نیاکان و اجدادش که در جنب امام زاده احمد و « محلة سیدان» که قرب خانة پدری و اجدادی سیدجمالالدین واقع است از سنة هشتصد و شصت و و دو الی یومنا هذا، که چهارصد و هفتاد و هفت سال میشود، اسامی آباء و اجداد او خلفاً بعد سلف و نسلاً بعد نسل معلوم میگردد و جد اعلای او را درهمان سنه (862) چون اجداد عظام و خودش شهید نمودهاند. غرض ایشان، اباً عن جدٍ اسدآبادی و آن آفتاب از برج اسدطالع و لامع گشته و از سادات جلیلالقدر و عظیمالشأن بودهاند و هریک علی حسب مراتبهم از علوم و کمالات صاحبمایهو بلندپایه بودهاند و در این ولایت ببزرگی و عظمت مشهور و بعضی را در الواح قبورشان با رفعت تام نام بردهاند ــ مثلاً:نخبةالاکابر و نقبةالاخیار جلالالدوله و الدین سیدالصالح السعید الشهید منقوش ــ ملقب بهشیخالاسلام و منسوب بقاضی ـ ودر اسدآباد معروف بطایفة شیخالاسلامی هستند. گذشته از مراتب علمی بعضی بحسن خط نیز موصوف بودهاند چونمیرذکی که عموی سیدجمالالدین و میرزاجلال و میرزاجواد خالویان آن مرحوم که اگر بشرح احوال آن بپردازد این مختصرمطول خواهد شد ــ از طرف پدر و مادر متفرع از یک اصل و منشعب از یک شعبهاند.
خواص و عوام این ولایت را اعتقاد و اعتماد تام به شرافت و کرامت خانوادة جلیلة آنها بوده و هست و از قدیمالایام خانوادة ایشان مرجع و ملجأ عموم اهالی ولایت بوده و در نزد حکام وقت و اعیان و اشراف نهایت احترام را داشتند و اکنونهم همان طریقه را مرعی میدارند. از صغیر و کبیر و غنی و فقیر آن خانواده را محترم میدارند و بعضی کرامات و خوارقعادات را به آن سلسلة جلیله نسبت میدهند که نقل و ورد زبانهاست.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 74