اهمیت رسانه هاس جمعی از همان آغاز انتشار نخستین روزنامه ها در یونان باستان همواره در کانون توجه نویسندگان و گردانندگان آنها و دغه دغه خاطر سیاستمداران و حکام آن زمان بوده و تاکنون نیز ادامه دارد.تلویزیون نیز به عنوان یکی از بزرگترین و پردامنه ترین رسانه همواره توجه جامعه شناسان و ارتباط گران، سیاستمداران و..... دوم خود معطوف داشته است موضوع اصلی، بررسی سازه ها شاخص ایفای صدا وسیما است. سازه شخصی یکی از نظریه ها، جورج کلی ( 1967-1905) می باشد. سازی نحوةنگاه کردن فرد به رویدادهای موجود در دنیایی دوست به عبارت دیگر سازه فرضیه ای عضلانی است که برای توضیح یا تعبیر رویدادهای زندگی ساخته می شود. ما طبق این انتظار که سازه هایمان واقعیت های زندگی رزمره را پیش بینی خواهندکرد و آنها را توضیح خواهند داد، رفتار می کنیم همانند دانشمندان ، همواره این فرضیه ها را آزمایش می کنیم، ما رفتار خود را بر پایة سازه هایمان قرار می دهیم و آثار آن را ارزیابی می کنیم.
برای بررسی سازه های القایی صدا وسیما در این تحقیق طی بررسی های مختلف و مطالعه تعداد 15 سازة مختلف درک تصور می کنم صدا و سیما در جهت القای آنها در مخاطبان در داخل کشور انجام می دهد را انتخاب کردم و آن را داخل جدول 4 گزینه ای با گزینه های موافقم، تا حدودی موافقم، مخالفم، و نظری ندارم قرار دادم و با تأیید استاد این پرسشنامه ها در 100 نفر از دانشجویان به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن دارم و از آنها خواستم تا به مناسب میل و نظر خود به سوالات پاسخ دهند.
روش آماری که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت روش خی دو X2 بود.
پس از بررسی های انجام گرفته شده شخص گرد یرک سازه های ( توهم توطئه) (تهاجم فرهنگی) مورد قبول اکثریت آراء بدست آمده بود و این سازه ها و فرضیه های مربوط به آن مورد پذیرش قرار گرفت.
چکیده تحقیق:
فصل اول
مقدمه
موضوع پژوهش
مسئله پژوهش
هدف پژوهش
ضرورت و اهمیت پژوهش
فرضه ها
فصل دوم
ادبیات پیشینه تحقیق
فصل سوم
جامعه آماری
نمونه و نمونه گیری
ابزار اندازه گیری
روش اجرا
روش آماری
فصل چهارم
فصل پنجم
خلاصه و نتیجه گیری
محدودیتهای تحقیق
منابع
پیوستها
شامل 50 صفحه فایل word
پایان نامه دکتری علوم سیاسی
گرایش مطالعات ایران
351 صفحه
چکیده:
پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی در تاریخ تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران بود. با وقوع انقلاب رابطه میان جامعه و دولت به صورت اساسی دچار تحول شد. نقش نیروها، گروهها، طبقات اجتماعی در ساختار سیاسی و سیاستهای دولت در ابعاد مختلف به صورت سازمانیافته و تودهای افزایش یافت. طبقات و گروههای اجتماعی از تنوع گستردهتری برخوردار شدند. تا سال 1368 برآیند صورتبندی اجتماعی و تأثیر آن بر عرصه سیاسی، یعنی تسلط روحانیون سنتی، بازار و سرمایهداری تجاری، خردهسرمایهداری و طبقات پایین بر ساخت سیاسی با بسیج تودهای، باعث شد تا سمت و سوی سیاستهای اقتصادی در جهت تحکیم اقتصاد دولتی، تک محصولی، تجاری، متمرکز، مصرفی و سیاستهای رادیکال در زمینه رفاه اجتماعی باشد.
اوج این شرایط در جنگ، ایجاد سیستم کوپنی و شکلگیری ستاد بسیج اقتصادی بود. تغییر صورتبندیهای اجتماعی و به دنبال آن تغییر در جناحهای سیاسی، ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی و ضرورت تقویت قدرت ملی در عرصه بینالمللی موجب تحول در سیاستهای اقتصادی پس از سال 1368 شد. در این پژوهش در مرحله اول برای مطالعه آرایش نیروهای اجتماعی به بررسی شاخصهای صنعت، تجارت، خردهسرمایهداری تجاری، کشاورزی، وضعیت فقر و رفاه در طبقات پایین و اقتصاد زیرزمینی پرداخته شده است. از این طریق با تعیین ارتباط نیروهای اجتماعی با یکدیگر و نسبت دولت و جامعه، چگونگی تأثیرگذاری نیروهای اجتماعی را در تغییرات نهادی و سیاستهای اقتصادی و نقش هر دو در تحول رویکرد سیاست خارجی در دوره 1384 تا 1376 بررسی میشود. از آنجا که پرداختن به تحولات اقتصادی ـ اجتماعی و سیاست خارجی این دوره بدون مرور بر تحولات دوره قبل امکانپذیر نیست. نگاهی گذرا به تحولات 1368 تا 1376 در عرصه داخلی و خارجی ضروری است.
از سال 1368 ائتلافی میان بازار و سرمایهداری تجاری، روحانیون سنتی و معتدل همچنین فنسالاران ایجاد شد. این موضوع باعث کاهش نفوذ و تأثیرگذاری روشنفکران مذهبی و جناح تندرو موسوم به چپ سنتی بر روی ساختار دولت شد. شرایط جدید، سیاستهای اقتصادی در چارچوب تعدیل اقتصادی و اصلاح ساختار و تعدیل سیاست خارجی را در جهت اجرای هر چه بهتر سیاستهای اقتصادی به دنبال داشت. تأثیرپذیری سیاستهای اقتصادی از برنامهها و شیوههای بانک جهانی و عدم شناخت ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی بومی ایران، ساختار معیوب اقتصادی به جا مانده از قبل، وابستگی به درآمد نفت و مخالفت گروههای سنتی و مذهبی باعث شد تا نتایج مطلوبی از این سیاستها به دست نیاید. آزادسازی تجارت خارجی بازار سنتی را تبدیل به یک سرمایهداری تجاری لجام گسیخته کرد. بازار ماهیت سنتی و مذهبی خود تا حدود زیادی از دست داد. سرمایهداری تجاری وابسته در قالب قاچاق و اقتصاد زیرزمینی رشد روز افزون یافت. خصوصیسازی به دلیل فقدان بخش خصوص قوی و متعهد، عدم تصویب نهادها و قوانین و نظارت مناسب و واگذاری از طریق مزایده یا مذاکره باعث گسترش رانتخواری و سوداگری شد. خصوصیسازی به افزایش تولید، کاهش هزینه و کاهش قیمت منجر نشد. بلکه تورم و شکاف طبقاتی را به دنبال آورد. سرمایهداری مستغلات متأثر از سیاستهای ساخت و ساز، سوداگری مسکن را دامن زد.
تلاش گسترده دولت در مبارزه با فقر در شهرها و روستاها و توسعه صنعت در این شرایط و متأثر از عوامل فوقالذکر به مقدار زیادی خنثی شد. با وجود این سرمایهگذاری دولت در صنایع سنگین و زیرساختها چون نیروگاهها، صنایع فلزی و معدنی، صنایع پتروشیمی، جاده و منابع آب، علاوه بر گسترش سرمایهداری صنعتی دولتی زمینه ایجاد یک بخش خصوصی در حال رشد را به وجود آورد. نقاط ضعف برنامه تعدیل ساختاری چون افزایش تورم، حضور و نقش برجسته فنسالاران در برنامه اقتصادی دولت و رویکرد سیاست خارجی دولت اعتراض روحانیون سنتی و بازار و طبقات پایین را برانگیخت و باعث توقف این رویکرد در داخل و خارج شد. تضعیف جایگاه خارجی در اثر توقف برنامههای اقتصادی و نوسان در سیاست خارجی به دلیل رقابت نیروهای اجتماعی بحران اقتصادی و ضعف ساختار اقتصادی ـ اجتماعی را تشدید کرد.
اصلاحات انجام شده در امور اقتصادی- اجتماعی و همینطور سیاست خارجی در بین سالهای 1368 تا 1376 باعث تغییر آرایش نیروهای اجتماعی بعد سال 1376شد. در این دوره با افزایش سطح آموزش و همینطور افزایش رفاه اقتصادی، نقش طبقه متوسط اعم از روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی، دانشجویان، سرمایهداری تجاری جدید، فنسالاران و روحانیونی که به سمت این گروهها تمایل داشتند در دولت افزایش یافت. دوم خرداد محصول نزدیکی دیدگاههای این گروهها به یکدیگر بود. در مقابل، گروههای اصولگرا و مذهبی متشکل از بازار، روحانیون سنتی و نظامیان به خصوص سپاه پاسداران و بسیج انقلاب اسلامی نسبت به اتخاذ سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به گروههای جدید در عرصه داخلی و خارجی اعتراض داشتند. نیروهای جدید طرفدار توسعه سیاسی و جامعه مدنی و تقویت آزادیهای سیاسی و اجتماعی بودند.
این گروهها در سیاست خارجی به دنبال تعامل با نظام بینالملل و ادغام در اقتصاد جهانی بودند. در این جهت از پافشاری بر بسیاری از اصول و آرمانهای انقلاب مورد تأکید گروههای سنتی و مذهبی خودداری شد. سیاست سازش و نرمش در مقابل نظام جهانی در چارچوب سیاست خارجی تنشزدا و گفتگوی تمدنها برای کسب منافع اقتصادی در پیش گرفته شد. اگر چه گروههای جدید راهبرد توسعه سیاسی در داخل و سیاست مدارا و توسعه روابط منطقهای و جهانی را در پیش گرفته بودند، عملاً طرح و نقشه حسابشدهای را برای عملیاتی کردن برنامههای خود نداشتند. این همان نقطه ضعفی بود که گروهها و طبقات سنتی و مذهبی با آن به سختی مواجه بودند. گروههای سنتی سیاستهای اجتماعی و آزادی بیحد و حصر در زمینه اجتماعی را بستر براندازی و تحریف نظام و تضعیف ارزشهای اسلامی و انقلابی میدانستند. از نظر این گروهها روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی و فنسالاران عوامل ایجاد استحاله در ساختار اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی هستند. این امر با ترجمهاندیشی، شتابزدگی و سطحی نگری، عدم توافق فکری و عدم شناخت ظرفیتهای مذهبی و اجتماعی بومی که ویژگی محیط روشنفکری و دانشگاهی ایران بود، مطابقت داشت. در این شرایط رویارویی نیروهای اجتماعی و سیاسی در عرصه داخلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به شدت متأثر ساخت.
در این دوره تقابل نیروهای جدید و سنتی از شدت، تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار شد. این امر بیثباتی اقتصادی را در دور اول ریاست جمهوری خاتمی افزایش داد. سیاستهای اقتصادی در چارچوب برنامه اقتصاد آزاد با نظارت نهادی و تصویب قوانین مورد نیاز در سطح بهتر و بیشتری نسبت به دوره قبل پیگیری شد. حجم خصوصیسازی از طریق بازار سرمایه و نه مزایده و مذاکره افزایش یافت، ولی رانتهای موجود از بین نرفت. قوانین تجارت خارجی در جهت تشویق صادرات اصلاح شد و بازار سرمایه به لحاظ کمی و کیفی توسعه یافت. قوانین به خصوص قوانین مالیاتی در جهت تقویت صنعت و تأمین منابع مالی آن اصلاح شد. قاچاق و سرمایهداری تجاری وابسته کاهش نیافت ولی افزایش قابل توجهی نیز پیدا نکرد.
اگرچه سرمایهگذاری خارجی افزایش قابل توجه نداشت ولی نسبت به دورههای قبل وضعیت بهتری پیدا کرد. حجم سرمایهگذاری به هیچ وجه با ظرفیتهای اقتصادی ایران همخوانی نداشت. از دیگر سوی حجم اقتصاد دولتی و هزینه شرکتهای دولتی رو به افزایش بود و بخش خصوصی و کارآفرین صنعتی به معنای کامل شکل نگرفت. همزمان سرمایهداری تجاری و سرمایهداری مالی رو به گسترش گذاشت. در عرصه سیاسی توسعه سیاسی به دلیل عدم توافق در میان روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی، عدم شناخت از ظرفیتهای اجتماعی و اتکا به ترجمهاندیشی و فضای خارجی نهادینه نشد. سیاست خارجی با وجود همراهی با آمریکا و اروپا در جنگ عراق، افغانستان و مسایل هستهای دستاورد چندانی نداشت. آمریکا ایران را را جز کشورهای محور شرارت به حساب آورد. اروپا از طریق حمایت از اصلاحطلبان قصد تأثیرگذاری بر روی تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران را داشت. با وجود این رویکرد سیاست خارجی جدید در ارتباط با خلیج فارس و شمال آفریقا، آسیای مرکزی، اروپا همینطور شرق آسیا دستاوردهای قابل توجهی داشت که به آنها خواهیم پرداخت.
اصل 1
جمهوری فنلاند کشوری مستقل است که قانون اساسی آن بر اساس شکل کنونی حکومت و سایر قوانین وضع گردیده است.
اصل 2
حاکمیت مطلق، از آن مردم است که آن را از طریق نمایندگان منتخب خویش در پارلمان اعمال مینمایند.
اعمال قوه مقننه از طریق پارلمان و در رابطه با رییس جمهور میباشد.
اعمال قوه مجریه بر عهده رییس جمهور گذارده شده است، به منظور اداره امور عمومی مملکت علاوه بر رییس جمهور، شورای وزیران نیز که متشکل از نخست وزیر و تعداد لازم از وزراء میباشد تشکیل خواهد گردید.
اعمال قوه قضاییه به دادگاههای مستقل دادگستری واگذار خواهد گردید.
عالیترین مرجع رسیدگی به دعاوی، دیوان عالی کشور و دیوان عالی عدالت اداری خواهد بود.
اصل 3
جمهوری فنلاند کشوری غیر قابل تجزیه است و مرزهای آن را نمیتوان تغییر داد مگر با تصویب پارلمان.
اصل 4
حق تابعیت فنلاند متعلق به کلیه افرادی است که از پدر و مادر فنلاندی و یا از زنان خارجی که به ازدواج شهروندان فنلاندی درآمدهاند، متولد شده باشند. اتباع خارجه نیز میتوانند با رعایت مقررات و شرایطی که قانون معین خواهد کرد به تابعیت کشور فنلاند درآیند.
اصل 5
مردم فنلاند در برابر قانون مساوی خواهند بود.
اصل 6
زندگی، شرف، آزادیهای فردی و حق مالکیت افراد مورد حمایت قانون میباشد.
حق اشتغال کلیه افراد ملت مورد پشتیبانی ویژه دولت میباشد. شرایط پرداخت غرامت کامل به کسانی که از اموال آنان به منظور تأمین رفاه عمومی سلب مالکیت شده است را قانون معین میکند.
اصل 7
هیچ کس را نمیتوان از حق اقامت در کشور و انتخاب آزادانه محل زندگی و مسافرت از نقطهای به نقطه دیگر محروم نمود، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد. ضوابط مسافرت به خارج از کشور را قانون معین میکند.
اصل 8
هر کس میتواند به طور انفرادی و یا دسته جمعی به انجام مراسم مذهبی خود بپردازد. مشروط بر این که به حریم قانون و یا اخلاق حسنه تجاوز ننماید، و همچنین همه افراد ملت حق دارند که بر اساس قوانین مربوطه جامعه مذهبی خود را ترک نموده و پیرو مذهب دیگری شوند.
اصل 9
پیروی یا عدم پیروی از مذهب خاصی به هیچ وجه تغییری در حقوق و وظائف افراد بوجود نخواهد آورد و در موارد مربوط به استخدام مشاغل دولتی و اداری که مربوط به استخدام دولتی و مشاغل اداری میگردد محدودیتهای پیشبینی شده قبلی همچنان معتبر خواهد بود، مگر آن که قانون ترتیب دیگری مقرر نماید.
اصل 10
آزادی بیان، چاپ و نشر عقاید چه به صورت کلام و یا تصویر بدون ایجاد مزاحمت از جانب مقامات کشوری، مورد حمایت قانون است.
تشکیل اجتماعات برای ابراز عقیده در مورد رویدادهای عمومی و یا هر منظور دیگر مشروط بر آن که بر خلاف قانون و یا اخلاق حسنه نباشد آزاد است.
ضوابط آن را قانون معین میکند.
اصل 11
مسکن اشخاص مصون از تعرض است. شرایط صدور مجوز جهت بازرسی خانهها را قانون معین میکند.
اصل 12
بازرسی مکاتبات پستی و افشای مخابرات تلگرافی و تلفنی ممنوع است مگر به حکم قانون
اصل 13
هیچ کس را نمیتوان محاکمه نمود مگر در دادگاهی که صلاحیت قانونی داشته باشد.
اصل 14
زبان فنلاندی و سوإدی، زبانهای ملی کشور هستند. مردم حق دارند هنگام مراجعه به دادگاهها و ادارات دولتی به زبان مادری خود تکلم نموده و اسناد و مدارکی را که به این زبان نوشته شده است، مبادله و دریافت نمایند.
دولت موظف است حقوق مردم فنلاندی و سوإدی زبان را مورد حمایت قرار دهند.
دولت موظف است نیازهای فرهنگی و اقتصادی مردم فنلاندی و سوإدی زبان را به طور یکسان برآورده سازد.
اصل 15
عناوین اشرافی و سایر امتیازات موروثی در کشور، ملغی میباشد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق کنند یا اینکه شخص ثالثی را برای داوری بین خود انتخاب کنند و شخصش منتخب طرفین باید با رعایت بی طرفی و از روی عدالت و راستی قضاوت می نمود و معمولاً به اشخاصی رجوع می کردند که از نقطه نظر اجتماعی در موقعیت بالاتری باشد این افراد در اجتماعات بیشتر روحانیون و پادشاهان بودند روحانیون بدلیل اینکه کمتر در امور عادی و دنیوی دخالت می کردند مورد اعتماد مردم بودند و شاه نیز بعلت بعطه و قدرتی که بر افراد جامعه داشت خواه نا خواه به عنوان قیصه دهنده اختلاف لقب گرفته بود و با توجه به اینکه شاه به تنهایی نمی توانست رفع اختلاف نماید مردم برای تسریع در احقاق حق خود به روحانیون و علماء دینی و آگاهان و مطلعین روی آوردند و این افراد موثق و قابل اعتماد بودند و عمده دلیل این اعتماد استقلال اندیشه و رأی و قضات بی طرفانه آنها بود و این استقلال برای شخص قاضی امری فطری و از اعتقادات قلبی انسان بوده است و یا تکامل اجتماعات انسانی به عنوان اصلی اجتناب ناپذیر در دستگاه قضایی هر کشور جایگاه ویژه ای پیدا کرد. استقلال در تصمیم گیری لازمه قضاوت است و استقلال دادرس امنیت قضایی را تضمین می کند. و با اعتماد به مصونیت و امنیت شغلی به حمایت از حق و درگیری با فشارها و افراد صاحب نفوذ می پردازد هسته مرکزی دستگاه تأمین کننده عدالت هر کشور، دادگستری است که مرکب از عده ای اقتصاد می باشد که دادرسان واقعی جامعه می باشند و باید مستقل و بی طرف باشند تا بتوانند وظیفه خطیر و سنگین خود را به نحو احسن انجام دهند. استقلال قضایی، و افکار عمومی را شامل می شود. وقتی شخصی پس از طی مراحل مختلف به تصدی شغل قضات رسید شأن قضاوت و موقعیت و جایگاه ویژه آن اقتصاد دارد که چنین فردی مصونیت شغل داشته باشد و با این تضمین قاضی عدالت گستر جامعه خویش خواهد بود
دین اسلام در چهارده قرن پیش اصل فوق الذکر را به رسمیت شناخته است و برای آن ارزش والا قائل شده است در کشور مار ایران پس از بروز اندیشه های قانون خواهی وارد قانون اساسی و متون مدون قانونی گردید هدف از این تحقیق بررسی استقلال قضات در قوانین و مقررات کشور ایران است که ببنیم روند قانونگذاری در مورد این اصل چگونه است و چه راه هایی و مکانیسم هایی را برای حفظ این اصل پیش بینی نموده اند.
از آنجا که دین مبین اسلام یکیاز اولین ادیان تعیین کنندة اصل استقلال قضات بوده است در بخش اول پس از ارائه تعاریف قضاوت به بررسی این اصل در اندیشه و متون اسلامی خواهیم پرداخت و در ادامه مباحث این بخش به بررسی استقلال قوه قضاییه می پردازیم و در بخش دوم مسیر تحول قوانین و مقررات در مورد اصل استقلال قضات مورد تحقیق و پژوهش قرار خواهد گرفت و در بخش پایانی مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامی قضات مورد بررسی قرار خواهد گرفت قسمت اخیر این تحقیق نیز نتیجه گیری می باشد.
مبحث اول: اهمیت قضاوت در اسلام
دین اسلام شأن والای قضاوت را به گونه ای ممتاز متمایز ساخته و موقعیت ویژه آنرا در میان سایر بخشهای اجتماعی با ارائه تعاریف و تحلیل های مختلف مستند نموده است.
قرآن مجید به عنوان اولین و بزرگترین منشور زندگی مسلمانان، تعریفهای متنوعی از قضاوت بیان داشته است و احکام دینی، تمام زوایای این محکم را بررسی نموده اند علمی رواندانیشمندان اسلامی نیز به تبع آن به شرح و تفسیر آن پرداخته اند.
در این مبحث ایتدا- تعاریف قضاوت پرداخته و سپس اهمیت قضاوت مورد بحث قرار می گیرد.
مقدمه
بخش اول : کلیات
فصل اول: اهمیت و استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام
مبحث اول: اهمیت قضا در اسلام
بند اول: تعاریف از نظر اسلام و فرق آن با داوری
بند دوم: اهمیت قضاوت
مبحث دوم: استقلال قضایی در اسلام
بند اول: مفهوم استقلال قضایی
بند دوم: استقلال قضایی در متون اسلامی
فصل دوم: استقلال قضایی در متون اسلامی
مبحث اول: تعریف نهاد قضایی و اصول اساسی استقلال قوه قضائیه
مبحث دوم: بررسی استقلال قوه قضاییه در انقلاب اسلامی ایران
بخش دوم: بررسی مسیر تحول استقلال قضات در قوانین جمهوری اسلامی ایران
فصل اول: شاخصهای استقلال قضات و بررسی آن در قوانین اساسی
مبحث اول: تعریف و توضیح شاخصهای استقلال قضات
بند اول: شاخص عدم نفوذ و تأثیر پذیری قضات
بند دوم: شاخص منع عزل قضات
بند سوم: شاخص منع تغییر و انتقال قضات
بند چهارم: عدم نقص رأی قضایی
بند پنجم : تمکن مالی قضات
بند ششم: وظایف و تکالیف قضات در حفظ استقلال قضایی خود
مبحث دوم: بررسی استقلال قضات در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
فصل دوم: استقلال قضات در دیگر قوانین و مقررات در جمهوری اسلامی ایران
بخش سوم: مسئولیت، مصونیت وتعقیب انتظامی قضات
فصل اول: مسئولیت و مصونیت قضایی
مبحث اول: مسئولیت کیفری قضات و مصونیت آنها
مبحث دوم: مسئولیت مدنی قضات و مصونیت آنها
فصل دوم: تخلفات و تعقیب انتظامی قضات
مبحث اول: تخلفات قضات
مبحث دوم: تعقیب انتظامی قضات
نتیجه گیری
فهرست منابع
شامل 90 صفحه فایل word
پایان نامه دکتری روابط بین الملل
265 صفحه
مقدمه
دیپلماسی عبارت است از هدایت روابط بین دولتها از طریق نمایندگان رسمی آنها[1]؛ و به بیان کلی تر امروزه دیپلماسی عبارت است از هنر و مهارت پیشبرد و ارتقای منافع ملی از طریق مبادلات پایدار اطلاعات و ایجاد ارتباطات پایدار بین دولتها،ملتها،و افراد. براساس یک تعریف دیگر دیپلماسی به دو دسته سنتی و عمومی تقسیم می شود.
دیپلماسی عمومی در فرهنگ واژگان روابط بین الملل که در سال 1985 توسط وزارت خارجه امریکا منتشر شده این چنین تعریف می شود:" دیپلماسی عمومی به برنامه های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع رسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی دیگر کشورها است.ابزار اصلی آن نیز انتشار متن،تصاویر،مبادلات فرهنگی ،رسانه های عمومی و اینترنت است." دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت محقق می شود:1- به مدیریت سازمآنهای دیپلماتیک رسمی 2- به صورت خودجوش و در راستای سیاستهای کلان کشور.
اصطلاح دیپلماسی عمومی در دهه 1960 و با هدف ارتباط حکومت امریکا با شهروندان سایر کشورها ابداع شد.دیپلماسی عمومی شامل برنامه های فرهنگی و آموزشی و تبادل شهروندان سایر کشورها و در چارچوب حمایتهای دولتی می باشد.دیپلماسی عمومی می تواند از طریق کانالهای رسمی و یا خصوصی و نیز توسط مؤسسات و یا افراد صورت می گیرد.بنا به نظر دکتر استیون لیوینگستون استاد ارتباطات سیاسی و رئیس مؤسسه دیپلماسی عمومی دانشگاه جرج واشنگتن فلسفه وجودی دیپلماسی عمومی مبتنی بر این واقعیت است که جایگاه یک ملت در افکار عمومی بر سطح روابط آن با سایر ملتها تأثیرگذار است.
هارولد نیکلسون دیپلمات وزارت خارجه انگلیس مقایسه ای تطبیقی از دیپلماسی قدیم و نوین ارائه می کند که بیانگر تغییرات امروزی دیپلماسی باشد.طبق نظرات نیکلسون مشخصات دیپلماسی در معنای سنتی آن عبارت بود از :پنهان کاری ،غیردمکراتیک،روابط دوجانبه ،عمل گرا،و وضعیتی که توسط عده کمی از دولتهای بزرگ اجرا و هدایت می شد.امادیپلماسی نوین درست برعکس آن و با مشخصاتی چون آشکار بودن،دمکراتیک،چندجانبه،اصول گرا،و با مشارکت دول بسیاری از جمله دولتهای کوچک انجام می شود.دیپلماسی نوین در شکل عمومی آن اشاره به مردم دارد و نه دولتها و تاکتیکهای دیپلماسی بیشتر خطاب به مردم است تا دولتها.[2]
[1] سی پلینو،جک؛آلتون،روی.فرهنگ روابط بین الملل،ترجمه حسن پستا،(تهران،انتشارات فرهنگ معاصر؛1375).صص 325-326.
[2] Lord Carter," The Past and The Future of The Public Diplomacy", Orbis, 42(1), , (Winter 1998). 49-51.