یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

جنبش تنباکو

اختصاصی از یارا فایل جنبش تنباکو دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

جنبش تنباکو


جنبش تنباکو

16 ص

جنبش تنباکو؛ سرآغاز مشروطه‌خواهی

مقدمه
سلسله‌ی قاجار در طول حیات خود دارای مشکلات عدیده‌ای بود که از میان آنها، مشکل استبداد و انحطاط اقتصادی از همه شاخص‌تر بود. قجرها که از یک سو با نفوذ استعمار انگلیس و از سوی دیگر با شکست‌های ایرانیان از روسیه رو به رو شده بودند، پیوسته تحت تأثیر بیگانگان قرار داشتند. در این بین رقابت سنتی انگلیس و روسیه برای به دست آوردن امتیازات گوناگون در ایران به ویژه در دوران ناصرالدین‌شاه، به اوج خود رسید. مسافرت‌های شاه به خارج از کشور که اغلب به دلیل آشنایی وی با تجدد و شیوه‌های نوین حکومت‌داری صورت می‌گرفت، به دلیل فراهم نمودن هزینه‌های سفر، معمولاً با اعطای امتیازات بزرگی نیز به روس و انگلیس همراه بود.

اعطای امتیاز انحصار محصول توتون و تنباکوی ایران از مرحله‌ی کشت تا فروش در داخل و خارج کشور به مدت پنجاه سال به یک شرکت انگلیسی از سوی ناصرالدین‌شاه، تبعات و پیامدهای زیادی را در ایران به همراه داشت و با مخالفت‌های شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد. در این بین حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو از سوی مرجع بزرگ شیعیان میرزا حسن شیرازی، اعتراض عمومی بی‌نظیری علیه حکومت بوجود آورد که پیامدهای ناگوار واگذاری امتیاز دخانیات ایران به بیگانگان را از میان برد.

از این رو می‌توان تحریم تنباکو را که در سال 1275 خورشیدی (1309 ه‍. ق) در پی حکم آیت‌الله میرزای شیرازی شکل گرفت، به عنوان سرسلسله جنبش‌های آزادی خواهانه در تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. چرا که مخالفت با واگذاری امتیاز تجارت تنباکو به بیگانگان، بسترهای همراهی تجدد‌خواهان و روحانیون را در کنار مردم بوجود آورد و آنها را به قیام علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ترغیب نمود. بنابراین در نوشتار حاضر ضمن مرور اجمالی اوضاع اقتصادی ایران در زمان قاجار، به شرح چگونگی اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به تالبوت خواهیم پرداخت و مخالفت علما و اوج‌گیری مخالفت‌های مردمی و نقش میرزای شیرازی را به عنوان مرجع عالی‌قدر جهان تشیع در جنبش تنباکو مرور خواهیم نمود. در ادامه به چگونگی لغو امتیاز تنباکو و پایداری روحانیون و مردم در این حرکت بزرگ خواهیم پرداخت و ضمن بررسی پیامدها و تبعات جنبش تنباکو، در نهایت با نتیجه‌گیری، بحث حاضر را خاتمه خواهیم بخشید.


دانلود با لینک مستقیم

نقد اثباتگرایی، مارکسیسم و جنبش دانشجویی

اختصاصی از یارا فایل نقد اثباتگرایی، مارکسیسم و جنبش دانشجویی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

نقد اثباتگرایی، مارکسیسم و جنبش دانشجویی


نقد اثباتگرایی، مارکسیسم و جنبش دانشجویی

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :

در هر زمانی، جامعه شناسی خاصی شکل گرفته است که یا جمع گرا بوده، مثل نظریات دورکیم و یا فردگرا مثل اسپنسر، و یا بر تسلط ساختار وهنجار، تأکید می‌کردند، مانند پارسونز. آنچه مشخص است، هر گروه، ضمن بررسی یک بعد، ابعاد دیگر را فراموش کرده است. اما در عصر حاضر،تلفیق ابعاد مطرح است . از جمله:تلفیق فرهنگ و عاملیت، توسط مارگارت آرچر، جامعه شناسی چند بعدی جفری الگزندر، تلفیق کنش با نظام، توسط یورگن هابرماس که عضو برجسته‌ای از مکتب فرانکفورت می‌باشد.

مکتب فرانکفورت، مکتبی انتقادی است، که در آلمان، پایه ریزی و تشکیل شد. مبنای اندیشه این مکتب بر اساس نقد و بررسی نظریات متفاوت، شکل گرفت. آن بر سرمایه‌داری ، اثباتگرایی، مارکسیسم و حتی خود جامعه شناسی هم ایراداتی وارد کرده است. در ضمن، بعضی از عناصر فراموش شده، مثل دیالکتیک و ذهن گرایی را دوباره مطرح نموده است . هابرماس اگرچه وارث این مکتب است، ولی در آن، تجدید نظرهایی را اعمال نموده ، وی از اندیشه های مارکس شروع کرد، تا به کنش ارتباطی رسید. او با انتقادات مختلف، نظرات خود را بسط داده است. وی نظریه اثباتی، جزم‌گرایی مارکسیسم، ایدئولوژی گادامر، نظریه سیستم پارسونز، جنبش دانشجویی و جوامع مدرن را مورد انتقاد قرار داده است. هابرماس، نقش بسزایی در جامعه شناسی آلمان ومکتب فرانکفورت و بقای آن داشته است. گرچه بینش انتقادی او، موجب شده که بعضی از فعالیت ها و اقدامات وی را نادیده گیرند.

تحقیق انجام شده، به حول تفکر انتقادی هابرماس می‌چرخد و از انتقادات او، نقد اثباتگرایی، مارکسیسم، جنبش دانشجویی و نظریه سیستم را برگزیده و به توصیف و تشریح آن، پرداخته است.

فهرست :
مقدمه
فصل اول : تفکر جامعه شناسی آلمان
فصل دوم : تاریخچه مکتب فرانکفورت
فصل سوم : یورگن هابرماس
1-3-زندگینامه
2-3-اندیشه هابرماس
فصل چهارم : هابرماس در مقابل اثبات گرایی
1-4-مکتب اثبات گرایی
2-4-انتقاد از اثباتگرایی
3-4-دفاع هانس آلبرت
4-4-پاسخ هابرماس
فصل پنجم : هابرماس و جنبش دانشجویی
1-5-عوامل تشکیل جنبش دانشجویی
2-5-جنبش در نگاه هابرماس
3-5-اظهارات دوتچکه
4-5-انتقاد بر هابرماس
فصل ششم : هابرماس و سیستم
1-6-نظریه سیستم
2-6-انتقاد بر نظریه سیستم
3-6-پاسخ لومان به هابرماس
فصل هفتم : هابرماس و مارکسیسم
1-7-بازسازی ماتریالیسم تاریخی
2-7-نقد نظریه تکامل مارکس
فصل هشتم : نتیجه گیری
منابع و مآخذ

 


دانلود با لینک مستقیم

پاورپوینت جنبش هنر و صنایع دستی انگلستان

اختصاصی از یارا فایل پاورپوینت جنبش هنر و صنایع دستی انگلستان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پاورپوینت جنبش هنر و صنایع دستی انگلستان


پاورپوینت جنبش هنر و صنایع دستی انگلستان

این فایل در قالب پاور پوینت و قابل ارائه و ویرایش در 57 اسلاید می باشد.

دانلود پاورپوینت جنبش هنر و صنایع دستی انگلستان

انقلاب صنعتی

عبارتست از دگرگونی‌های بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل که در اوسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد.. صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. گاهی سخن از دو انقلاب صنعتی برده می‌شود که یکی در قرن هجدهم و دیگری در قرن نوزدهم است.

پیامدهای انقلاب صنعتیدر انگلستان

پیامد های مثبت

ساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹

احداث اولین شبکهٔ راه آهن در سال ۱۸۲۵
افزایش چشمگیر فرآورده‌های کشاورزی و دامی

پیامد های منفی

جانشینی کارخانه‌ها ی متعدد با دودکش‌های بلند و غلیظ به جای دهکده‌های سبز و خرم روستایی
از بین رفتن جنگل‌ها و فضاهای سبز ،
افزایش دود و آلودگی هوا
بوجود آمدن کوه‌های زغال و تودهٔ فضولات
بیکار شدن عده ای از کارگران
 
و....

اسلاید ۱ :

انقلاب صنعتی عبارتست از دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و  نقل که در اوسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد..

صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت.

 گاهی سخن از دو انقلاب صنعتی برده میشود که یکی در قرن هجدهم و دیگری در قرن نوزدهم است.

اسلاید ۲ :

پیامد های مثبت :

Øساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹

Øاحداث اولین شبکهٔ راه آهن در سال ۱۸۲۵

Øافزایش چشمگیر فرآورده‌های کشاورزی و دامی

پیامد های منفی:

Ø جانشینی کارخانه‌ها ی متعدد با دودکش‌های بلند و غلیظ به جای دهکده‌های سبز و خرم روستایی

Øاز بین رفتن جنگل‌ها و فضاهای سبز ،

Øافزایش دود و آلودگی هوا

Øبوجود آمدن کوه‌های زغال و تودهٔ فضولات

Øبیکار شدن عده ای از کارگران

Øو ….

اسلاید ۳ :

        گروهی از نقاشان ،پیکره سازان و نویسندگان انگلستان، در سال       ۱۸۴۸هنرمندان پیش از رافائل را، الگوی خود قرار داده بودند

      و کوشش داشتند تا با مد نظر قرار دادن

      جاذبه های معنوی و الهام های هنری برخاسته از طبیعت و مذهب 

     و نیز آفرینش تاثیرات تزیینی و زیباشناختی

      به یک اصلاح هنری دست یازند.

اسلاید ۴ :

نهضت هنر و صنایع دستی انگلستان یکی از جنبش های فکری –هنری اروپایی است.شکل گیری این جنبش ریشه در سرگشتگی هنرمندانی دارد که خشمگین از موج فزاینده تکنولوزی بر آن شدند  تا با برگزیدن هدفی مشترک  و رها از هر قید و بندی به یکدیگر پیوسته و از طریق ارتقاء مقام هنرهای کاربردی و نیز احیاء صنایع دستی  به اصلاح شرایط اجتماعی بپردازند.

اسلاید ۵ :

نهضت هنر و صنایع دستی انگلستان یکی از جنبش های فکری –هنری اروپایی است.شکل گیری این جنبش ریشه در سرگشتگی هنرمندانی دارد که خشمگین از موج فزاینده تکنولوزی بر آن شدند  تا با برگزیدن هدفی مشترک  و رها از هر قید و بندی به یکدیگر پیوسته و از طریق ارتقاء مقام هنرهای کاربردی و نیز احیاء صنایع دستی  به اصلاح شرایط اجتماعی بپردازند.

اسلاید ۶ :

اشتیاق و علاقه شدید به هنر قرون وسطی ، طی دوره تاریخی گرایی یعنی نیمه

 قرن نوزدهم ظاهر و به ارزیابی مجدد گوتیک منجر شده بود

تاثیر محسوس عناصر هنری کشورهای بیگانه ، نقشمایه هایی که از معماری مصر

 ،شمال آفریقا ،هند،ترکیه و به ویژه ژاپن جذب و به کار گرفته می شدند و

 کشف اصول عدم تقارن که مستقیما در تقابل با آرمان تقارن در رنسانس

  بود.

الهامهایی که معماری جدید از فرم های طبیعی می گرفت . در واقع  فرایند رشد ارگانیک ،منبع الهامی بود برای بدست آوردن عناصر نمادینی که به جز شباهتهای صوری انتزاعی ،هیچ گونه وجه اشتراکی با اصل خود نداشتند.

اسلاید ۷ :

به طور کلی نهضت هنر و صنایع دستی را می توان به لحاظ تحول شا لوده فکری و اهداف ان در دو مرحله مورد تحقیق و مطالعه قرار داد

اسلاید ۸ :

موریس طراحی خانه خود را به عهده دوست معمار خود، فلیپ وب گذاشت ولی تاثیر اندیشه های وی در در این خانه، که خانه قرمز نام گرفت آشکار است.

طرح خانه چنان که گفتیم ازفلیپ وب بود و موریس و همکارانش تمام اثاثیه و مفروشات خانه را طرح کرده و ساختند.خانه قرمزبعدها، عملا به صورت کارگاه موریس و همکارانش در آمد و مورد استفاده قرار گرفت.

اسلاید ۹ :

در مورد کارهای دستی ایراد وارد ایشان این بود که صنعت با تقلید بی مایه از طرح های اصیل کارهای دستی آنها را به ابتذال کشیده است.به ویژه موریس با مردم دوستی خود می خواست فرآوردههایی بسازد که     :

با دست مردم و برای خود مردم

 باشد،اما آنچه کارگاهش تولید می کرد چون کار دست بود آن قدر گران تمام می شد که فقط ثروتمندان می توانستند از عهده پرداخت بهای آن برآیند.

اسلاید ۱۰ :

   ویلیام دمورگن  یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین هنرمندان نهضت هنر و صنایع و از دوستان ویلیام موریس بود که بسیار تحت تاثیر سفالگری ایرانی قرار داشت.

 او سبک خود را «سبک پارسی»  می‌نامید. همچنین درخشندگی و تابناکی رمزآمیز موجود در کاشی‌های ایرانی، مهم‌ترین منبع و سرچشمه الهام آثار او بودند.

 بیشترین نقوش و تزئینات به کار رفته در آثار دمورگن متشکل از گل‌های میخک، سنبل، لاله و نیز برگ‌های گیاهان است.

 

 

انقلاب صنعتی

پیامدهای انقلاب صنعتی در انگلستان

انجمن پیش رافائل

نهضت هنر و صنایع دستی انگلستان (1940-1850)

سه منبع مهم شکل گیری ریشه های جنبش هنر و صنایع دستی

نهضت هنر و صنایع دستی انگلستان (1940-1850)

اهداف،گرایش های فکری و شخصیت ها

فاز اول

فاز دوم

جان راسکین JOHN RUSKIN 1900-1819

ویلیام موریس (1896- 1834) WILIAM MORRIS

فعالیت های موریس

خانه موریس

تناقص در کارها ی موریس و راسکین

ویلیام دمورگن (1917 -1839)

اوئن جونز (74 – 1809) (Owen Jones)

دانته گابریل روستی (82 -1828) (Dante Gabriel Rosseti)

والتر کرین (1915 – 1845) (Walter Crane)

آگوستوس ولبی نورتمور پیوجین (52 – 1812)(AWN Pugin)

ادوارد برن جونز (98-1833)(Edward Burne – Jones)

چارلز لاک ایستلیک (1906 – 1836)Charles Locke Eastlake

آرتور لیبرتی (1917 – 1845)Arthur Lasenby Liberty

کریستوفر درسر (1904 – 1834)Christopher Dresser

چارلز وویسی (1941 – 1857)CFA Voysey

آرتور مک موردو (1942 – 1851)Arthur HMakmurdo

 ریچارد نورمن شاو (1912-1831) Richard NShaw

چارلز اشبی (1942 – 1863)Chaerles Robert Ashbee

ویلیام لئبی (1931 – 1857)William RLethaby

منابع


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی


دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

این فایل در قالب ورد وقابل ویرایش در 150 صفحه می باشد .
فهرست مطالب:

 آشنایی زدایی (بیگانه کردن) [Ostranenie]

تکنیک های آشنایی زدایی

هنر به مثابه تمهید (فن) Art as technique

بوریس توماشفسکی (Boris Tomashevski)

طرح (Plot)

انگیزش یا مقابلع با عادی یا طبیعی بودن (motivation)

عنصر غالب

کارکرد (Function) به جای تمهید

ماده قصد (Fabula) و قصد پرداخت شده (Syzhet)

فرم و محتوا

بررسی زمان اثر ادبی (شعر) و هنری در نظام خاص خود نه در نظام موقعیت ادبی

جدایی اثر از نیت مولف

جدایی شعر و زبان کاربردی (دشواری زبان شعر)

اهمیت ریتم (ضرباهنگ) و آوا

معنا و تمهیدات زبانی در شعر

ساختگرایی در شعر درب اره غیرارتباطی و ابزاری بودن زبان در شعر

در نوع ساختار در داستان های روایت گر

نقد به فرمالیسم

در این راستا دو روش دارند

تاکید بر گوهر اصلی و ادبی متن

استقلال پژوهش ادبی

کوشش برای شناختن شیوه های بیان ادبی در موقعیت امروزی شان

یاکوبسن

نقش عاطفی

نقش ترغیبی (یا کوشش)

نقش ارجاعی

نقش همدلی

نقش فرازبانی

نقش شعری

استعاره و مجاز

نقد یاکوبسن

استعاره و مجاز در پروست

استعاره – مجاز یاکوبسن در میمون پشمالو

(umberto Eco) در مقاله ایجاد پیامهای زیباشناختی در زبان

یاکوبسن

بختین

کارناوالی شدن

«کارناوال»

ساختارگرایی و معنا

نقد فرمالیسم

تخیل رمانتیک

ویلیام بلیک

لوکاچ

باوره

شلی شعر و زبان زدایی

ارگارد آلن پو

بودله ادگار آلن پو

تخیل و شهود نزد بودلر

رمبو

زندگی ها

تکنیک های سمبولیسم در شعر

استفان مالارمه

فضای شاعرانه و غیرعقلانی و غیرقابل فهم بودن شاعرانگی در اتندیشه مالارمه

هاوزر

الیوت

رهایی شعر از اعتقاد

الیوت و تجربه شاعری (شعری) شهود

خیال از نظر الیوت

تحلیل (I.A.Richards)

ریچاردز

ایماژیسم

جونز

سورئالیسم

سوررئالیسم و رمانتیسم

وضوح (شهود و مکاشفه)

بیگزبی

مناسبت زبان‎ با نقاشی

ورود به دنیای شهود و اشراق و کندن از روزمرگی

سوررئالیسم و افلاب

تخیل و کشف (تخایل و کشف و ابداع)

شگفت‎انگیزی (ترکیب‎های جدید و بازی‎های زبانی و تصویری)

ترکیب‎های جدید بازی‎های تصویر و زبانی

جادو

کلاژگونه بودن

نگارش خودکار

نقد اتوماسیون نگارش خودکار

نقد اتوماسیون درامه

تصادف، درک شهودی و غیرتداعی‎گر

رویا

شعر

واقعه حادثه بودن هنر

جنون و شعر

مکان

مکان از نظر ژنه

عمل (کنش) در تئاتر شاعرانه

خود قانون‎گذاری

قطعه قطعه بودن (کلاژگونه بودن)

کلاژ و رویا

سلسله مراتب‎زدایی

غنی شدن ناخودآگاه

نشانه در تئاتر (صحنه)

تک گویی درونی (ذهنیت سیال)

روش های تک گویی

زمان

زمان و مکان

تکرار در مواجهه با شعر و تئاتر شاعرانگی

تکرار

تداعی و خاطره

دکتر بنیامین معتقد است

بکت و تداعی

تقابل های دوگانه و شاعرانگی

تقابل های دوگانه از نظر دریدا

دریدا

نفی کارآمدی و نادیده مداری در هنر و شعر

کانت

داوری ذوقی از نظر کیفیت

داوری ذوقی از نظر کمیت

داوری ذوقی از نظر نسبت

داوری ذوقی از نظر جهت

شوپنهاور و بی غرضی در هنر

 

 

چکیده:

جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی یکی از جریان های ادبی است که علیرغم آنکه در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و خیلی رود هم از بین برده شد. اما تاثیر انکارناپذیری بر جریان های ادبی گذاشت که سال های دوری بعد از آن پا گرفت.

بسیاری از اصولی که امروزه در بررسی و نقد و تحلیل شعد و ادبیات، اصول مسلم فرض می شوند، برای نخستین بار در جنبش فرمالیسم مطرح و تئوریزه شدند. فرمالیست ها در پس پاسخ به این سوال برآمدند که چه چیز باعث می شود که شعر یا متن ادبی از متون دیگر متفاوت باشد؟ در پاسخ به این سوال به سوی تعریف نوعی شعر ناب روآوردند که تأکیدش بر جنبه های صوری ادبیات و شعر و شکل های خاص آن است و به خصوص نوع زبانی که به کار می برد. و این به دلیل استفاده از تکنیک ها و شگردهایی است که به کار می برند.

در این بخش سعی در معرفی این شگردها داریم که به کاذر بستن آنها موجد شاعرانگی در زبان است.

آشنایی زدایی (بیگانه کردن) [Ostranenie]

یکی از مهم ترین و جذاب ترین مفاهیم در فرمالیسم که از اصلی ترین ویژگی هایی است که به شکل های مختلفی در بیان ادبی استفاده شده است، آشنایی زدایی یا بیگانه کردن است. شکلوفسکی (Victor Shkovsky) نخستین بار این مفهوم را مطرح کرد. پس از او یاکوبسن و «تینیالوف» در مواردی از این مفهوم به عنوان بیگانه سازی یاد کردند. ویکتور شکلوفسکی در رساله اش «هنر همچون شگرد» (هنر به مثابه فن) (Art Technique) 1917 برای اولین بار به این مفهوم اشاره می کند.

به گفته «شکلوفسکی» ما هرگز نمی توانیم تازگی دریافتهایمان از اشیاء را حفظ کنیم. الزام های وجود متعارف موجب می شود که آن ها تا حدود زیادی «خودکار» شوند. آن چشم انداز معصومانه ای که در آن طبیعت شکوه و تازگی یک رویا را حفظ می کند، حالت متعارف شعور انسانی نیست. این وظیفه خاص هنر است که آن اشیاء را که به موضوع های عادی آگاهی روزمره ما تبدیل شده است به ما بازگرداند (مسلون، ویدوسون (1377) ص 49)

هر ادراک حسی ما را دوباره سازمان یم دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می کند. هنر عادت هایمان را تغییر می دهد و هر جنبه آشنا را به چشم ما بیگانه می کند. میان ما و تمام چیزهایی که به آن خو گرفته ایم فاصله می اندازد و اشیاء را چنانکه برای خود وجود دارند به ما می نمایاند و خودکاری را که زاده ادراک حسی است از ما دور می کند.

این برداشت از آشنایی زدایی تاثیر پدیدارشناسی (هوسرل) بر شکلوفسکی است و آشکارا یادآور بحث نابسنده بودن رویکرد آغازین یا طبیعی ما به جهان و ضرورت راهیابی به خود چیزهاست (احمدی (1375) ص 47) شکلوفسکی در کتاب «هنر همچون شگرد» این نکته را آشکار می کند.

«هنر وسیله ای است برای تجربه ساختن شیء، اما شی ساخته شده اهمیتی در هنر ندارد»

«هنر هست تا به ما کمک کند حس زندگی را بازیابیم، هست تا واداردمان که چیزها را احساس کنیم، تا سنگ را سنگی کند. غایت هنر اعطای حی شی است آن گونه که دیده می شود، نه آن گونه که شناخته یم شود. تکنیک هنر ناآشنا کردن چیزهاست. مبهم کردن فرم هاست. تا دشواری و طول زمان ادراک را افزایش دهد. عمل ادراک در هنر فی نفسه غایت است و باید طولانی شود در هر تجربه ما از ساختن است که اهمیت دارد نه شی ساخته شده.

او می گوید «وقتی ادراک عادت یم کند، خودکار می شود.... سی را گویی پیچیده در کیسه می بینیم. از هیئتش می دانیم که چیست، اما فقط سایه ی آن را می بینیم.»

«شکلوفسکی» تعریف از روش «تولستوی» (Talstoy) سرمشق می گیرد یعنی «دیدن چیزها خارج از زمینه ی معمولی و طبیعی وجودشان» او در بررسی قطعه ای از یادداشتهای روزانه ی «تولستوی» به این نتیجه می رسد: عادت اشیاء، لباس ها، اثاث، همسر آدم و ... پس از جنگ را می بلعد. اگر کل زندگی پیبچیده بسیاری از انسان ها ناآگاهانه ادامه یابد، در این صورت این زندگی ها انگار هرگز نبوده است.

«شکلوفسکی» سپس با ذکر نمونه هایی از آثار «تولستوی» تکنیک آشنایی زدایی را به تفصیل تشریح می کند و نشانمان می دهد که تولستوی چگونه با استفاده از نظرگاه یک دهقان، یا حتی یک حیوان، می تواند امر آشنا را بیگانه بنمایاند. به نحوی که در باره آن می بینیم... در داستان، آشنایی زدایی البته از طریق نظرگاه و سبک انجام می پذیرد، اما نحوه ی تدارک طرح هم در نیل به آن سهیم است. طرح، با تنظیم در باره ی رخدادهای قصه، آن ها را آشنایی زدایی می کند. و چون هنر خود معرضو زمان است، تمهیدات خاص برای آشنایی زدایی هم تن به عادت می دهند و به قراردادهایی بدل می شوند که سرانجام همان اشیاء و رخدادهای را که هدف از ابداع این تمهیدات آشکار کردن آن ها بود تار و مبهم می کنند پس وجود یک تکنیک «واقعگرایانه»ی دائمی امکان پذیر نیست.

در نهایت، واکنشی که هنرمند به استبداد قراردادهای داستانی یا بازنمایی داستانی نشان می دهد واکنشی هجوآمیز است. او، چنان که «شکلوفسکی» می گوید، با مبالغه در تکنیک های متعارف، آن ها را «عریان» می کند. (اسکولر (1383) صص 122 و 123)

آشنایی زدایی در آثار «شکلوفسکی» به دو معنا به کار رفته است:

1-نخست به معنای روشی در نگارش که آگاهانه یا ناآگاهانه در هر اثر ادبی برجسته ای یافتنی است و حتی گاه شکل مسلط بیان است. این مفهوم، ریشه در بحثی قدیمی در نظریه ی ادبی در مورد کاربرد عناصر مجاز در متون ادبی و شعر دارد. کاربرد مجازی واژگان ذهن را متوجه معنای تازه ای می کند و معناهای آشنا بی اهمیت و ناپدید می شدند.

معنای دوم «آشنایی زدایی» در آثار «شکلوفسکی» معنایی گسترده است و تمامی شگردها و فنونی را دربر می گیرد که مولف آگاهانه از آنها سود می جوید تا جهان متن را به چشم مخاطبان بیگانه بنمایاند. نویسنده به جای مفاهیم آشنای واژگان، شیوه ی بیان یا نشانه های ناشناخته را به کار می گیرد. این ترفند، البته درک دلالت های معنایی اثر را بسیار دشوار می کند و موضوع را چنان جلوه می دهد مه گویی از این پیشتر وجود نداشته است.

هدف بیان زیبایی شناسانه در این حالت نه روشن کردن فوری و مستقیم معانی، بلکه آفرینش حس تازه، ویژه و نیرومندی است که خود آفریننده ی معانی تازه می شود. در واقع با ورود واژه و موضوع شعری به قلمرو ادراک حسی تازه آشنایی زدایی آغاز می شود.

«شکلوفسکی» نوشته است که ساحل نشینان صدای امواج دریا را دلگیر نمی شوند و ما هر روز به یکدیگر نکاه می کنیم بدون آنکه یکدیگر را ببینیم. زیرا ادراک حسی ما به جهان عادت کرده است. وظیفه ی شاعر از میان بردن نیریو عادت است، آفرینش دنیای تازه و دیدن چیزهای پیشتر نادیده.

«شکلوفسکی» تلاش در «بیگانه سازی» و «آشنایی زدایی» را به هیچ وجه من خاص هنر مدرن نمی داند. بلکه آن را خصلت بسیاری از بسیاری از متون هنری گذشته می شناسد. او یکی از استادان هنر رئالیستی یعنی «تولستوی» مثالی می آورد که بهترین لحظات آثارش آنهایند که از هر چیز آشنا جدا می شوند. در جنگ و صلح صحنه ی اپرا به مجموعه ای از ورق های بازی همانند می شود و یا راوی داستان کوتاه «خولستومر» یک اسب است. (احمدی (1375) صص 47-48)

«شکلوفسکی» در تک نگاری خود «برتریسترام شندی» اثر «استون»، توجه خواننده را به شیوه هایی معطوف می دارد که در آن اعمال آشنا در نتیجه کند شدن و طولانی شدن آشنایی زدایی می شوند. این شگرد تاخیر و طولانی کردن اعمال ما، ما را وادار می کند مناظر و حرکات را به گونه ای بنگریم که ادراک خودکاری از آنها نداشته باشیم و بدین ترتیب آنها را غریبه شده ببینیم. (سلدن، دیوسون (1377) صص 50 و 51)

هدف آشنایی زدایی در ادبیات طبق نظر «شکلوفسکی» آن است که ادراک های زندگی واقعی را تازه کند، ادراک هایی که در اثر عادت ملال آور و خودکار می شود. خودکاری ای که اشیاء را می فرساید. اما هنر رویکردهای ناآشنا و شیوه های نامنتظره ی برای دیدن فراهم می کند تا بتوانیم به گونه ای اشیاء را ببینیم که گویی نخستین بار است که آن را می بینیم.

«شکلوفسکی» شگردهای غیرخودکارکننده را می ستاید. و مهم تر از همه برای او شگردهای پرشمار بازدارنده ای است که از دریافت آسان جلوگیری می کنند. مثلاً دورزدن ها، تکرارها و به طور کلی زبان پیچیده شده.

ما باشد شی را از مجموعه ی تداعی هایی که آن را در برگرفته اند بیرون بکشیم...

«ما به تعریفی از شعر دست پیدا کرده این که شعر را از زبان گفتار تحریف شده و بازداشته شده می داند» (Shklovski (1990) P.13)

سطح دیگر از آشنایی زدایی، آشکارسازی شگرد است. یعنی بیگانگی واژگان در زبان که توجه را به سوی واژه به منزله ی واژه و زبان به منزله ی زبان می کشاند. رسانه که دیگر به شیوه ی معمول کار نمی کند نیز غیر خودکار شده است و در بالاترین سطح آگاهی و حتی در همان هنگام که شگردهای به کار گرفته می شوند، از آن ها آگاهی می یابیم...

این امر نه تنها اعتلای دیدن آگاهانه نیست بلکه اعتلای شکل نسبت به محتوا است. هنگامی که شگرد به خود فرد باز می گردد تحقق یافتن شکل، همان محتوای اثر به معنای واقعی واژگان است.

بدین ترتیب آشنایی زدایی هم با «خودکارکردن زندگی» واقعی و هم با «خودکارکردن» واژگان ادبیات رویارویی می کند. فرمالیستها درمی یابند که چشم اندازهای ناآشنا سرانجام آشنا و تحریف هیا نامنتظر زبان، سرانجام مطابق انتظار می شود... نتیجه ای که از این بینش به دست می آید آن است که تکامل ادبی زنجیره ی بی پایانی از انقلاب هاست.

ادبیات برای آنکه بتواند انجام دادن یک کار را ادامه دهد باید همواره راه های انجام آن را دگرگون کند. (هارلند (1382) ص 242)

تکنیک های آشنایی زدایی

1-ناآشنا و غریبه کردن چیزها (به نحوی که از عادت ها و کارکردهای خودکار دور شود).

2-مبهم کردن فرم ها و دشوار کردن قالب ها.

3-با افزایش دشواری طول زمان ادراک را افزاش دادن.

 

هنر به مثابه تمهید (فن) Art as technique

تأکید فرمالیست ها به جنبه های تمهیدی (تکنیکی) موجب شد که آنها ادبیات را نوعی کاربرد ویژه زبان به شمار آورند که با انحراف از «زبان عملی» (روزمره) و در هم ریختن آن متمایز یم گردد. زبان عملی در خدمت برقراری ارتباط قرار می گیرد و حال آنکه زبان ادبی هیچ گونه کارکرد عملی ندارد و صرفاً ما را وادار می کند که ]امور را[ به گونه ای متفاوت ببینیم. فرمالیست های اولیه بر این تمایل بودند که «ادبی بودن» را با «شاعرانه بودن» یکسان قلمداد کنند. به آسانی می توان نشان داد که هیچ زبان ادبی ذاتی وجود ندارد... آنچه ادبیات را از زبان علمی متمایز می کند کیفیت ساخته شده ی آن است. فرمالیست ها شهر را کاربرد ادبی ناب زبان می دانستند...


دانلود با لینک مستقیم

مقاله نقش جنبش دانشجویی در تحولات اجتماعی

اختصاصی از یارا فایل مقاله نقش جنبش دانشجویی در تحولات اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله نقش جنبش دانشجویی در تحولات اجتماعی


مقاله نقش جنبش دانشجویی  در تحولات اجتماعی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:64

چکیده:

- بحث محوری، بررسی نقش جنبشهای دانشجویی در تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران است. این جنبش یک پیشینه تاریخی دارد که با تاسیس دانشگاه تهران در آغاز قرن حاضر (خورشیدی) شروع می‌شود و تا امروز ادامه می‌یابد. البته در مقاطعی با افت و خیزها و فراز و نشیبهایی روبه‌روست. اگر موافق باشید گفتگو را از همین نقطه آغاز کنیم.
- تصور من این است که جنبش دانشجویی ایران را باید در قالب و چارچوب تئوریک نگاه کنیم؛ آن وقت این سوال مطرح است که دانشجو از چه رده سنی است؟ و در چه موقعیت اجتماعی قرار دارد؟
اگر از لحاظ رده سنی نگاه کنیم و هستی‌شناسی جوان  را مورد بررسی قرار بدهیم، این سوال مطرح می‌شود که «جوان چه نیازهایی دارد؟» با این تعریف می‌بینیم که دوران جوانی دوران انرژی‌زایی است اما در مقابل این انرژی‌زایی، جوان دچار یک مجموعه پرسشهای جدید می‌شود. یعنی با تحولاتی که در وجود بیولوژیک او مطرح است، از درونش یک دسته فشارها و محرکهای جدید پدید می‌آید که این محرکها برای او پرسش ایجاد می‌کنند. اما وقتی می‌گوییم دانشجو، مسئله دیگری را هم اضافه کرده‌ایم؛ یعنی علاوه بر اینکه او فشارها و محرکهای درونی او مطرح است، محرکهای بیرونی هم وجود دارد. یعنی دانشجو خود را در چارچوب خانواده، محله و موقعیت اعتقادی معرفی نمی‌کند، بلکه خود را در چارچوب شغل هم مطرح می‌سازد؛ یعنی به یک انتخاب جدید می‌رسد.
- ... یعنی وقتی از محیط خانوادگی دور می‌شود به عنوان یک «طبقه»ی جدید، یک هویت نوپیدا می‌کند؟
- دقیقاً همین‌طور است. او می‌خواهد یک هویت جدید پیدا کند. او یک دسته زمینه‌های هویتی پیشینی اولیه دارد. مثل خانواده و ابعاد اعتقادی، که کشفی است. وقتی که کودکی در یک خانواده به دنیا می‌آید، قومیت و اعتقادات خانواده بر روی او تاثیر می‌گذارد. اما این جوان وقتی وارد دانشگاه می‌شود رشته تحصیلی انتخاب می‌کند. انتخاب این رشته، سرنوشت چهل- پنجاه ساله زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این انتخاب دیگر یک بحث «کشفی» نیست بلکه بحثی است «تاسیسی». او در اینکه «قومیتش» چیست، از اعتقاد خانواده که به او القا شده تاثیر می‌پذیرد. اما این وضعیت جدید «القا» نشده، بلکه «انتخاب» شده است، یعنی او به جای رشته (الف) رشته (ب) را انتخاب کرده است.
معمولاً در دوران دبیرستان نیز چنین وضعیتی به وجود می‌آید، اما حقیقت این است که در آن زمان جوان به آن رشد نرسیده که بپرسد: «چرا این رشته؟» محرکهای محیطی به انتخاب منجر می‌شود؛ مثلاً رفتن به رشته‌های ریاضی، ادبیات یا طبیعی بدون یک محاسبه عقلایی سنجیده. اما وضعیت در دانشگاه بسیار متفاوت، ملموس و روشن است. یک دانش‌آموز وقتی «ریاضی» می‌خواند نمی‌داند که نتیجه این رشته قطعاً به «مهندسی» می‌انجامد یا نه و اگر می‌انجامد به چه گرایشی از مهندسی؟ یا اگر «تجربی» می‌خواند، آیا حتماً به پزشکی ختم می‌شود؟ اما وقتی او به دانشکده می‌آید این شغل برایش «انضمامی» شده است. دانشجوی علوم سیاسی یا دانشجوی عمران یا دانشجوی پزشکی دارای چارچوب شغلی تقریباً مشخصی است.
- ... چرا شغل؟
- به دلیل آنکه دانشگاه اصولاً برای رفع نیازهای «پسینی» به وجود آمده است. حالا ممکن است در دانشگاه به فلسفه بپردازند، ولی وقتی به دانشگاه می‌روید «رشته»، تخصصی است، این تخصص در مواردی به نیاز معنوی نپرداخته است. مثلاً مهندسی عمران را در نظر بگیرید، این وضع دقیق‌تر است.
اما هنوز در علوم سیاسی این تاثیرات خیلی روشن نیست. در رشته‌های سیاسی به دو نکته می‌اندیشید: یکی آزادی فردی، دیگری استقلال ملی. یعنی مفهوم رشته سیاسی یک مفهوم امنیتی است: راههای ارتقای قدرت ملی برای تامین منافع ملی. ولی در جامعه ما این نکته هنوز جا نیفتاده است. رشته‌های علوم انسانی بسیار مظلوم واقع شده‌اند. اما وقتی یک نفر رشته مهندسی مکانیک را انتخاب می‌کند، هدف او مشخص است. یا اگر رشته‌های پزشکی را انتخاب می‌کند در حقیقت برای تامین شغل است. بنابراین هویتهای پیشینی با این هویتهای پسینی در مقابل هم قرار می‌گیرند.
 
- ... و این یک تعارض است؟
- تعارض نه، تباین است! چون هویت پیشینی انسان جزو «وجود فلسفی» اوست. آیا این وجود فلسفی پیشینی که بدیهی است (یعنی انسان خود را در آن کشف می کند) با شغلش در تعارض است؟ تصور من این است که چنین نیست.
دو گروه این امر را در تعارض می‌بینند. سنتی‌ها که نگرش متافیزیکی دارند و با تاکید بر هویت پیشینی، پسینی را رها می‌کنند؛ یعنی می‌گویند که دنیا چه اعتباری دارد، بنابراین برای آنها «ملی» هم چیز بدی است، «تخصص» هم چیز بدی است و به هیچ یک هم توجه نمی‌کنند. گروه دیگر کسانی هستند که همه نکته‌های پیشینی را نقد می‌کنند و بر پسینی تاکید می‌کنند و با پسینی به تعارض پیشینی می‌روند. اما در دنیای امروزی به موازات اینکه مسائل پسینی مثل اقتصاد، صنعت و شغل پیشرفت کرده، خودآگاهی فرهنگی هم زیاد شده است. قبلاً تصور می‌شد که در کنار این پیشرفتهای تمدنی (صنعت، اقتصاد و ...) که راحتی و آسایش می‌انجامد. به همین لحاظ است که این عزیزان گاه دچار اشتباه می‌شوند و تمدن و فرهنگ را یکی می‌گیرند. پس گروه سنتی، تمدن و فرهنگ را یکی می‌گیرد و تمدن را مقهور فرهنگ می‌داند، یعنی لایه فرهنگی را تقویت می‌کند، در نتیجه تاکیدش بر روی هویتهای پیشینی است. در مقابل، گروه دیگر تاکیدش بر تمدن است و فرهنگ را ناشی از تمدن می‌داند.
تصور ما این است که باید، تلفیقی از این دو صورت گیرد و در این تلفیق دو حرکت وجود دارد. یکی حرکت انبساطی است که به سوی آسایش، راحتی، رفاه و توانمندی می‌رود. این توانمندی برای آمریکایی یا ایرانی، برای طبقه پایین یا طبقه بالا فرقی نمی‌کند. توانمندی، بیرون از انسان است. در برخورد مبتنی بر زور یک تانک در مقابل یک خودرو، با هر اعتقادی که شما داشته باشید، غلبه با تانک است. من به ابعاد توانمندی می‌گویم: تمدنی!
دانشجو وقتی وارد دانشگاه می‌شود رشته انتخاب می‌کند: مهندسی، پزشکی، داروسازی. نکته‌ای که ابتدا از این مبحث، در نظرش مجسم می‌شود تمدنی است که به او توانمندی بدهد. ما معتقدیم که این توانمندی برای معدودی از افراد این پرسش را به وجود می‌آورد که کمال تو چیست؟ همان ارزشهای پیشینی است که فلسفه انسان است؛ اعتقاد و قومیت انسان است که من به آنها می‌گویم کمال فرهنگی.
- آیا جنبش دانشجویی در ایران کمال گراست؟
- ابتدا می‌خواست کمال گرا باشد و به توانمندی نمی‌اندیشید. یعنی اگر امروز با دانشجویان آن زمان درباره نظام حکومتی شاه صحبت کنید (دانشجویانی که مبارزه می‌کردند) و بپرسید: مشکل شما با شاه چه بود؟ مجموعه جملاتی را به شما می‌گوید که همگی فعلیه است: دزد بودند، فاسد بودند، وابسته بودند، کثیف بودند، خود فروخته بودند و ... حال اگر بپرسید: آیا توانمندی داشتند یا نه؟ ممکن است جوابهایی به شما بدهند که با بخش او در تعارض باشد. غرض من این نیست که بگویم آنها خوب بودند یا بد، اینجا بحث تایید یا تکذیب مطرح نیست.
در آن زمان دانشگاههایی که به وجود آمده بودند درونی نشده بودند. البته هنوز هم این مشکل را داریم. اگر به دانشجو بگویید: آقای مهندسی، آقای دانشجوی علوم سیاسی، شما وارد دانشگاه شدید که قصد دارید چه توانمندی‌ای داشته باشید؟ شاید برنامه‌ دقیقی نتوانند ارائه دهند.
جامعه ما در 30-40 سال اخیر دچار تحول بنیادی شده و بحث شغل و تخصص مطرح گردیده است. یعنی یک نفر که در پی کسب تخصص است، می‌داند که این تخصص به او امکانات و رفاه می‌دهد و او در عمل می‌تواند کمال خود را حفظ کند. بی‌دلیل نیست که هم اکنون در ایران کسانی صاحب قدرت و منصب هستند که در رشته‌های مهندسی و پزشکی تحصیل کرده‌اند. یعنی گروهی که تخصصهای پول‌ساز و توانمند ساز داشته‌اند توانستند در رشته‌های سیاسی- فرهنگی- ملی هم فعال باشند. در حالی که کسانی که رشته‌های سیاسی یا علوم انسانی خوانده‌اند، نتوانسته‌اند. یعنی وجود تخصیصی‌شان تابعی از محیط بوده است.
- به این نکته اشاره کردید که در 30-40 سال اخیر شغل مطرح شده است. یعنی در سال 1313 دانشگاه تهران تاسیس می‌شود و 10 سال بعد محصولات این دانشگاه وارد جامعه می‌شود و آثار علوم جدید را در کشور آشکار می‌سازد.
- آثار؟ نه، می‌خواهم بگویم گروه اولی که به دانشگاه آمدند آثار را ندیده بودند بلکه به خاطر پرستیژ وارد دانشگاه شدند.
- بعد که وارد جامعه می‌شوند کسان دیگری آثار تحصیل آنان را می‌بینند. بنابراین دیگر رفتن به دانشگاه برای کسب پرستیژ نیست بلکه به یک ضرورت تبدیل می‌شود.
- علت این است که تا قبل از انقلاب که روحانیت به عنوان نیروی عمده مخالف شاه مطرح بود، یک نظام دو قطبی در داخل جامعه مطرح می‌شد. البته بعضی از روحانیون مبارزات سیاسی نداشتند. غرضم تمجید یا تکذیب نیست. پرسشهای ما پایه‌های اخلاقی داشت و این سوالات اخلاقی اجازه نمی‌داد مباحث تخصصی مطرح شود. صحبتی که مطرح می‌شد و نگرشی که در جامعه نسبت به مسائل سیاسی وجود داشت و جنبش دانشجویی از آن متاثر بود، این بود که آیا اینها وابسته هستند یا نه، فاسد هستند یا نه، سالم هستند یا نه، آزادیخواه هستند یا نه. به اصطلاح مفاهیم کیفی مطرح می‌شد.


دانلود با لینک مستقیم