یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان پهلوی اول

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان پهلوی اول دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان پهلوی اول


دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان پهلوی اول

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:25

فهرست مطالب:

عنوان                                                               صفحه

مقدمه.......................................... 2

معرفی رضاخان میرپنج............................ 3

دوران فرمانفرایی رضاخانه...................... 7

تقسیم بندی حکومت دوره رضا خان ................ 6

وقایع تاریخی دوران حکومت 16 ساله رضا خان ..... 8

نتیجه گیری ................................... 22

منابع ........................................ 23

 

  

 

 

مقدمه:

22 بهمن سال 1357، روز خاتمه بیش از دو قرن حکومت پادشاهان در ایران بود. در طول تاریخ کشور ما، اکثر پادشاهان در مقابل منافع ملی، فرهنگ و ارزشهای مردم قرار داشتند اما خاطره تلخ پادشاهان قاجار و فجایع سیاه رژیم پهلوی فراموش نشدنی است در دوران قاجار سرآغاز بیداری مردم و ایجاد شکاف عمیق میان پادشاهان با خواست مردم بود که تبلور این مبارزه را در نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه می توان دید و انحراف مشروطه از مشروعه و تبدیل فاصله پادشاهان با مردم به مقابله با خواست و اراده آنان در وقوع انقلاب اسلامی به رهبری قائده اعظم حضرت امام خمینی «ره» بررسی حکومت سیاه و استبداد 16 ساله پهلوی اول می تواند فاصله گیری حکومت از امت مسلمان ایرانی و زمینه های ایجاد ناامیدی از حکومت پهلوی را نمایان ساخت که ما در این مجموعه بصورت اجمالی سعی کردیم به صورت ویژه به حکومت 16 ساله استبدادی رضاخان می پردازیم.


معرفی رضاخان میرپنج

رضاخان در 24 اسفند 1256/ ربیع الاول 1295 هـ . ش در آلاشت از بلوک سواد کوه پا به عرصه حیات گذاشت آخرین فرزند یک درجه دار جزء فوج سوادکوه موسوم به عباسعلی خان فرزند مراد علی خان بوده است.

پدر او را داداش بیگ هم می خواندند. نوش آفرین مادر رضاخان با شنیدن خبر فوت شوهرش در تهران به علت اینکه شوهرش همسر و فرزندان دیگری داشت از آلاشت راهی تهران شد. اما در امام زاده هاشم طفل شیرخوار او که چهل روزه بود بر اثر سردی هوا بی حس شده و کاروانیان تصور کردند او جان سپرده است. طفل را از مادرش جدا کردند و قرار شد او را در همان جا یعنی امام زاده هاشم به خاک بسپارند. اما طفل بر اثر گرمای اسطبل و شاید نفس گرم اسبان از حالت مدهوشی که آنرا مرگ پنداشته بودند به در آمد و مادر او را با خوشحالی فرزندش را به تهران آورد.

نوش آفرین مادررضا شاه برادری بنام نصرا... خان داشت که در تهران به عنوان خیاط در قزاقخانه خدمت میکرد، نصر ا... خان، نوش آفرین و فرزند او را تحت تکفل گرفت. در چهارده سالگی رضاخان وارد فوج سواد کوه شد. در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه وی درجه دار فوج شد و سال بعد به قزاقخانه انتقال یافت. رضاخان به علت داشتن قد بلند و جثه قوی در قزاقخانه ترقی کرد و بتدریج از درجه داری به معین نایبی و نایبی دوم و نایبی اول و سلطانی و یاوری رسید.

در روزگار درجه داری، محافظت سفارتخانه های هلند و آلمان به او محول شد و دیپلمات های سفارت آلمان که این موضوع را در نظر داشتند در دوران سلطنت او، اتاقک محلی پاسداری وی را به نحوة زیبایی تزئین کردند. رضاخان با عده زیادی دوست شده بود و یکی از کسانی که نسبت باو حسن نظر یافت اردشیر ریپورتر، گزارشکر خبرگذاری رویتر و جرالندن و از پارسیان (زردتشتیان) هند مقیم ایران بود. که در حوادث مشروطه دست داشت و در سالهای بعد نام او در اغلب وقایع به میان می آمد.

در سال های پس از انقلاب آشکار شده است که اردشیر ریپورتر وسیله معرفی رضاخان به افسران انگلیسی نظیر کلنل اسمیت و ژنرال آیرون ساید بوده است.

رضاخان در طول دوران سربازی، درجه داری و افسری در مناطق مختلف ایران انجام وظیفه کرده و آشنائی کامل به اوضاع و احوال ایران یافته بود او که در اوان عمر بی سواد بود بتدریج نزد آشنایان مختصر سوادی آموخت. اما انشاء او بسیار اولیه بود. و چند نامه ای که مربوط به دوران صاحب منصبی اوست و باقی مانده است. کم سوای او را نشان میدهد. رضاخان پس از اینکه سلاح های جدیدی خریداری شدن در سفرهای مظفر الدین شاه از اروپاء به ایران رسید. یکی از درجه داران معدود قزاقخانه بود که با طرز کار مسلسل شصت تیر معروف به ماکسیم آشنائی پیدا کرد و از این رو معروف به رضاخان ماکسیم یا رضاخان شصت تیری شد در جوانی او با قزاق دیگری بنام علیشاه (امیر رحمی) از قزاقان سرشناس به شرارت می پرداختند که به این خاطر شوشکه کشی (یک نوع شمشیر کج) شهرت داشتند و در محلات جنوب شهر تهران از جمله محل فجر غائله می آفریدند.

رضاخان مدتی در تهران و مدتی در کرمانشاه و مدتی در تبریز انجام وظیفه کرد. مدتی در خدمت عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود و در همین ایام یکی از محققان تصویری از او را در کنار وزیر مختار هلند در حالی که دیپلمات هلندی سوار بر اسب است یافته و به چاپ رسانده است. قدر مسلم در جریان جنگ های محمد علی شاه یا مشروطه خواهان تبریز، او در صف سپاه استبداد بود و با شصت تیر معروف خود به سوی مشروطه خواهان شلیک میکرده است.

صفات سرشتی و اکتسابی رضاخان آمیزه ای بود از گستاخی و تهور، سوء ظن، بیرحمی و شقاوت، علاقه مند به نظم و دیسپیلین ظاهری، بی توجهی به وضعیت رفاهی مردم، بر این اندیشه پا فشردن که دیگران تا توانسته اند دزدیده و خورده اند و اکنون حق اوست که برای خود و خانواده اش به رفاه و ثروت دست یابد بود

نسبت به اوضاع جهان بسیار ناآگاه در مسایل سیاست بین المللی کم اطلاع و به قول تقی زاده، نسبت به قدرت انگلستان بسیار خاضع و خاشع بود به شوروی و امکان براندازی رژیمش از سوی آن دولت، بسیار بدبین و هراسان و نگران دایم بود و نسبت به آلمان بسیار خوش بین و نسبت به دیگر کشورهای اروپا دوستدار جذب سرمایه و انتقال فرهنگ و آداب و رسوم آنها بود.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق (استصحاب ) حکومت یقین بر شک

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق (استصحاب ) حکومت یقین بر شک دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق (استصحاب ) حکومت یقین بر شک


دانلود تحقیق (استصحاب ) حکومت یقین بر شک

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:32

مقدمه:
گـفـتـیـم کـه فـقـیـه براى استنباط حکم شرعى به منابع چهارگانه رجوع مى کند. فقیه گـاهـى در رجـوع خـود موفق و کامیاب مى گردد و گاه نه . یعنى گاهى (و البته غالبا) بـه صـورت یـقـینى و یا ظنى معتبر (یعنى ظنى که شارع اعتبار آن را تاءیید کرده است ) بـه حـکم واقعى شرعى نائل میگردد، پس تکلیفش روشن است ، یعنى مى داند و یا ظن قوى مـعـتـبـر دارد کـه شـرع اسـلام از او چـه مى خواهد. ولى گاهى ماءیوس و ناکام میشود یعنى تکلیف و حکم الله را کشف نمى کند و بلا تکلیف و مردد میماند. در اینجا چه باید بکند؟ آیا شـارع و یـا عـقـل و یـا هـر دو وظیفه و تکلیفى در زمینه دست نارسى به تکلیف حقیقى معین کرده است یا نه ؟ و اگر معین کرده است چیست ؟.
جـواب این است که آرى ، شارع وظیفه معین کرده است ، یعنى یک سلسله ضوابط و قواعدى بـراى چـنین شرایطى معین کرده است . عقل نیز در برخى موارد مؤ ید حکم شرع است ، یعنى حـکـم اسـتـقـلالى عـقـل نـیـز عـیـن حـکـم شـرع اسـت ، و در بـرخـى مـوارد دیـگـر لااقل ساکت است یعنى حکم استقلالى ندارد و تابع شرع است .
عـلم اصـول ، در بخش ((اصول استنباطیّه )) دستور صحیح استنباط احکام واقعى را به ما مـى آمـوزد، و در بـخـش ((اصـول عـمـلیـّه )) دسـتور صحیح اجراء و استفاده از ضوابط و قواعدى که براى چنین شرایطى در نظر گرفته شده به ما مى آموزد.

چهار اصل عملى : 1- اصل برائت  
اصـول عـمـلیـه کـلیـه کـه در هـمـه ابـواب فـقـه مـورد استعمال دارد چهار تا است :
1. اصل برائت .     
2. اصل احتیاط.    
3. اصل تخییر.     
4. اصل استصحاب    .
هـر یـک از ایـن اصـول چـهـارگـانـه مـورد خـاص دارد کـه لازم اسـت بـشـنـاسـیـم . اول این چهار اصل را تعریف میکنیم .    
((اصل برائت )) یعنى اصل ، این است که ذمه ما برى است و ما تکلیفى نداریم .
چـهـار اصـل عـمـلى : 2- اصـل احتیاط   
((اصـل احـتـیـاط )) یـعـنـى اصـل ، ایـن اسـت کـه بـر مـا لازم اسـت عمل به احتیاط کنیم و طورى عمل کنیم که اگر تکلیفى در واقع و نفس الامر وجود دارد انجام داده باشیم .   
چهار اصل عملى : 3- اصل تخییر  
((اصـل تـخـیـیـر )) یـعـنـى اصـل ایـن اسـت کـه مـا مـخـیـریـم کـه یـکـى از دو تـا را بـه میل خود انتخاب کنیم .     
چهار اصل عملى : 4- اصل استصحاب     
((اصـل اسـتـصـحـاب )) یـعـنـى اصـل ، این است که آنچه بوده است بر حالت اولیه خود باقى است و خلافش نیامده است حـالا بـبـینیم در چه موردى باید بگوییم اصل ، برائت است ، و در چه مورد باید بگوییم اصـل ، احـتـیـاط یـا تـخـیـیـر یـا اسـتـصـحـاب اسـت . هـر یـک از ایـنها مورد خاص دارد و علم اصول این موارد را به ما مى آموزد.
اصولیون میگویند: اگر از استنباط حکم شرعى ناتوان ماندیم و نتوانستیم تکلیف خود را کـشف کنیم و در حال شک باقى ماندیم ، یا این است که شک ما تواءم با یک علم اجمالى هست و یـا نـیـسـت ، مـثـل اینکه شک میکنیم در اینکه آیا در عصر غیبت امام ، در روز جمعه نماز جمعه واجـب اسـت یـا نـمـاز ظـهر؟ پس هم در وجوب نماز جمعه شک داریم و هم در وجوب نماز ظهر. ولى عـلم اجـمالى داریم که یکى از این دو قطعا واجب . ولى یک وقت شک میکنیم که در عصر غیبت امام نماز عید فطر واجب است یا نه ؟ در اینجا به اصطلاح شک ما ((شک بدوى )) است نه شک در اطراف علم اجمالى .
پـس شـک در تـکلیف یا تواءم با علم اجمالى است و یا شک بدوى است . اگر تواءم با علم اجمالى باشد یا این است که ممکن الاحتیاط است یعنى میشود هر دو را انجام داد یا احتیاط ممکن نـیـسـت . اگـر احـتـیاط ممکن باشد باید احتیاط کنیم و هر دو را انجام دهیم ، یعنى اینجا جاى اصـل احتیاط است ، و اگر احتیاط ممکن نیست زیرا امر ما دائراست میان محذورین ، یعنى وجوب و حرمت ، یک امر معین را نمى دانیم واجب است یا حرام ، مثلا نمى دانیم در عصر غیبت امام اجراء بـعـضـى از وظـایـف از مختصات امام است و بر ما حرام است یا از مختصات امام نیست و بر ما واجـب اسـت ، بـدیـهـى اسـت کـه در ایـنـگـونـه مـوارد راه احـتـیـاط بسته است پس اینجا جاى اصل تخییر است .
و امـا اگـر شک ما شک بدوى باشد و با علم اجمالى تواءم نباشد. در اینجا یا این است که حـالت سـابـقـه اش مـعـلوم اسـت و شـک مـا در بـقـاء حکم سابق است و یا این است که حالت سـابـقـه مـحـرز نـیـسـت . اگـر حـالت سـابـقـه مـحـرز اسـت جـاى اصـل اسـتـصـحـاب اسـت و اگـر حـالت سـابـقـه مـحـرز نـیـسـت جـاى اصل برائت است .
یـک نـفـر مـجـتـهـد بـایـد در اثـر مـمـارسـت زیـاد، قـدرت تـشـخـیـصـش در اجـراء اصـول چـهـارگانه که گاهى تشخیص مورد نیازمند به موشکافى هاى بسیار است ، زیاد باشد و اگر نه دچار اشتباه مى شود.از ایـن چـهـار اصـل ، اصـل اسـتـصـحـاب ، شـرعـى مـحـض اسـت ، یـعـنـى عـقـل حـکـم اسـتـقـلالى در مـورد آن نـدارد بـلکـه تـابـع شـرع اسـت ، ولى سـه اصل دیگر عقلى است که مورد تاءیید شرع نیز واقع شده است .
ادلّه اسـتـصـحـاب ، یـک عـده اخـبـار و احادیث معتبر است که با این عبارت آمده است : (لاتنقض الیـقـیـن بـالشـک ).(7 ) یـعنى یقین خود را با شک ، عملا نقض نکن و سست منما. از متن خود احـادیـث و قـبـل و بـعـد آن جـمـله کـامـلا مـشـخـص مـیـشـود که منظور همین چیزى است که فقهاء اصولیون آنرا ((استصحاب )) مى نامند.
روایتى در باب اصل برائت     
در بـاب اصـل بـرائت نیز اخبار زیادى وارد شده است و از همه مشهورتر ((حدیث رفع )) اسـت . حـدیـث رفـع حـدیـثـى اسـت نـبـوى و مـشـهـور کـه رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده است :
(رفـع عـن امـتى تسعه : و ما لایعلمون ، و ما لایطیقون ، و ما استکرهوا علیه ، و ما اضطروا الیـه ، والخـطا، والنسیان ، والطیره ، والحسد، والوسوسه فى التفکر فى الخلق ).(8 )
نـه چـیـز از امـت مـن بـرداشـته شده است : آنچه نمى دانند، آنچه طاقت ندارند، آنچه بر آن مـجـبـور شـده انـد، آنـچـه بـدان اضـطـرار پـیـدا کـرده انـد، اشـتـبـاه ، فـرامـوشـى ، فـال بـد، احـسـاس حـسـادت (مـادامـى کـه بـه مـرحـله عمل نرسیده است و یا محسود واقع شدن ) و وساوس شیطانى در امر خلقت اصـولیـون درباره این حدیث و هر یک از جمله هایش بحثها و سخنان فراوان دارند و البته مـحـل شـاهـد بـراى اصـل بـرائت همان جمله اول است که فرمود: آنچه امت من نمى دانند و به آنهاابلاغ نشده از آنها برداشته شده است و ذمه آنها برى است .     
جریان اصول چهارگانه ، در موضوعات
اصـول چـهارگانه اختصاص به مجتهدین براى فهم احکام شرعى ندارد، در موضوعات هم جارى است ، مقلدین هم میتوانند در عمل هنگام شک در موضوعات از آنها استفاده کنند.

 


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)


پایان نامه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل :word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:57

فهرست مطالب:

پیشگفتار ۱
فصل اول (کلیات) ۵
طرح مسئله ۶
اهداف تحقیق ۹
اهمیت تحقیق ۹
سؤال اصلی ۹
سؤالات فرعی ۹
فرضیات تحقیق ۹
متغیرها و مفاهیم عملیاتی ۱۰
روش تحقیق ۱۰
مشکلات و موانع تحقیق ۱۰
سازماندهی تحقیق ۱۰
فصل دوم- تاریخچه تکوین اندیشة سیاسی شیعه از بدو پیدایش تا به قدرت رسیدن آقای خمینی ۱۱
الف- تشیع در حال شکل گیری قبل از غیبت ۱۲
ب- تشیع وآمیختگی آن با نحله‌های فکری مختلف و پدیداری چارچوبهای آن ۲۲
ج- دوران اتمام آمیختگی و شکل گیری تشیع رسمی ۲۷
فصل سوم- مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی ۳۴
اندیشة سیاسی آقای خمینی در خصوص اصل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ۳۵
مفهوم حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی ۳۶
ضرورت عقلی ایجاد حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی ۳۷
هدف از ایجاد حکومت اسلامی ۳۷
ویژگیهای حکومت اسلامی ۳۷
شرایط زمامدار حکومت اسلامی در عصر غیبت ۳۸
منابع حقوق اسلامی و ضرورت (ولایت فقیه) در زمامداری حکومت اسلامی ۳۸
دلایل نقلی در اثبات ولی فقیه از دیدگاه آقای خمینی ۳۸
تشکیل حکومت اسلامی توسط فقها در عصر غیبت از دیدگاه آقای خمینی¬¬ ۴۰
حدود و اختیارات زمامدار حکومت اسلامی (ولی فقیه) از دیدگاه آقای خمینی ۴۱
قلمرو حکومت دینی از دیدگاه سایر فقها و مقایسة آن با دیدگاه آقای خمینی ۴۳
مهمترین فرازهای نظریة سیاسی ولایت فقیه ۴۵
نظریة انتقادی ۴۶
نتیجه گیری ۴۸
منابع و مأخذ ۵۰

 

مقدمه (طرح مسئله):

در طول تاریخ اقلیت شیعه ظالمانه و بی رحمانه شدیداً توسط حکام وقت تحت فشار بودند و سرکوب می شده است. بنابراین اندیشه تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای فقه شیعه همواره یکی از آرزوهای شیعیان بوده است. بعد از به قدرت رسیدن صفویه در ایران مجالی برای دخالت علما در سیاست و امور حکومتی فراهم آمد که پس از روی کار آمدن سلسله قاجار در ایران این عرصه گسترش یافت. با به قدرت رسیدن پهلوی اول در ایران نهاد مذهب به شدت سرکوب شد و از جانب حکومت روحانیون مورد بی مهری قرار گرفتند. همین عامل بعدها باعث نفرت روحانیون و مردم از رضاشاه گردید که به دلیل عدم حمایتی مردم از او در شهریور 1320 وی از سلطنت خلع گردید که متعاقب آن فضای باز سیاسی در کشور به وجود آمد. آقای خمینی که در سال 1306 یعنی اوج قدرت رضاشاه در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد رسید، در یک خانواده فقیر روستایی در خمین به دنیا آمد وی در کودکی پدر و مادرش را نیز از دست داد (پدرش در درگیری با یکی از خوانین محلی کشته شد) او که شاهد تحقیر دین و روحانیت از جانب پهلوی اول بود به شدت از رضاشاه و محمدرضا شاه و کلاً سلسله پهلوی منزجر گردید و تصمیم گرفت تا ریشه های حیات نظام شاهنشاهی را که به تصورش مایه ظلم و فساد و بدبختی مردم و عقب ماندگی کشور و از همه مهمتر تضعیف دینی شده بود را خشک کند. این مسئله در زمان حیات آقای بروجردی میسر نبود. بعد از فوت ایشان یک خلاء بزرگی در مرجعیت پدید آمد. آقای خمینی در این زمان فرد گمنامی بود ولی به واسطه تلاش برخی افراد نظیر آقای خلخالی به عنوان مرجع تقلید اعلم به مردم معرفی شد، همین مسئله و به خصوص مبارزات وی و دستگیری و تبعیدشان موجب مطرح شدن وی در عرصه داخلی و خارجی گردید. این مبارزات عبارتند از:

16 مهرماه 1341 در خصوص مخالفت با انجمنهای ایالتی و ولایتی و تحریم رفراندوم. در 2 بهمن 1341، حادثه فیضیه، دستگیری وی در 15 خرداد 1342 و متعاقب آن قیام مردم و سرکوب آن توسط شاه و بعد سخنرانی در مسجد اعظم قم و نطق تند و کوبنده وی در مخالفت با کاپیتالسیون علیه حکومت پهلوی و شخص شاه و به دنبال آن 13 آبان ماه 1343 بازداشت و تبعیدش به ترکیه- 12 مهر 1344 انتقال وی از ترکیه به بغداد و حرکت ایشان از سامراء به کربلا و بعد نجف و 23 آبان 1344 شروع درسهای حوزه ای در نجف که بخشی از اندیشه تشکیل حکومت اسلامی در آن گنجانده شده بود. پیام ایشان در 12 اردیبهشت 1356 به مناسبت چلهم شهدای قم، 2 مهر 1357 محاصره منزلش توسط عوامل رژیم صدام، 10 مهر 1357 تبعیدش به کویت و از آنجا به فرانسه و در نهایت 12 بهمن 1357 بازگشت وی به ایران و متعاقب آن 22 بهمن 1357 پیروزی انقلاب.

تمامی مسائل فوق و به خصوص فضای حاکم بر دوران تبعید باعث تولید و تبیین اندیشه سیاسی آقای خمینی در خصوص ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و نظریه ولایت فقیه گردید. نگرش جدید وی در فقه شیعه با رویکرد حکومتی و جهانی از دیگر کارهای اوست تفکری که منجر به احیای اسلام سیاسی در تشیع گردید که متعاقب آن اندیشه امت واحد اسلامی مطرح شد و به تبع آن نهضتهای اسلامی ظهور کردند. البته ایده تشکیل حکومت فقها در زمان قاجار توسط ملا احمد نراقی مطرح شده بود اما آقای خمینی چهارچوب آنرا بسط داد و تفکر تشکیل حکومت اسلامی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در غالب تئوری بود، را توانست بر مبنای درک خود از اسلام در قالب جمهوری اسلامی در عمل اجرا کند. وی طرح نظریه ولایت فقیه را در خلال مکتوبات و سخنرانیهای متعددی ارائه کرد. از اولین تألیفاتش که صریحاً به حکومت دینی و نظارت روحانیون در اداره کشور اشاره می کند، کتاب «کشف الاسرار» است که در سال 1321 به رشته تحریر درآمد و پیرامون آن در این پژوهش بحث شده است. از دیگر آثار او «الرسائل» «البیع» و «تحریر الوسیله» است که در آنها نیز به طور متفرق و به تناسبهای گوناگون، منصب حکومت و دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی و اصلاح زندگی دنیوی را برای فقیه لازم می داند و به گونه ای پراکنده به مبحث ولایت سیاسی فقیه عادل پرداخته است. اما مهمترین و صریحترین اثر مکتوب وی در باب زعامت سیاسی فقیه، کتاب ولایت فقیه یا حکومت اسلامی است که بخشی از درس خارج وی در نجف بوده و به طور مبسوط و علنی تری به مسئله پرداخته است و در دهه های پیش از انقلاب به مثابه مانیفست «مبارزان مسلمان در داخل کشور» بود.

علاوه بر آن بخشی از دیدگاهها و سخنرانیهای او در باب حکومت اسلامی پس از پیروزی انقلاب مطرح گردید.

و اما پرسشی که مطرح می شود این است که: ولایت مطلقه ولی فقیه چه تاثیری بر مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی دارد؟

اهداف تحقیق:

مهمترین هدف این پژوهش عبارت است از بررسی چگونگی تحول اندیشه سیاسی شیعه که آمیختگی سرشاری با شرایط روزگار خود و تمایلات و خواستهای گروههای گوناگون دارد. به خصوص در عصری زندگی می کنیم که مبانی مشروعیت حاکمیت مستقر در ایران از درون این مکتب بیرون آمده و خود را در شکل ولایت مطلقه فقیه به تاریخ این کشور افزوده است.

اهمیت تحقیق:

از آنجائیکه طراح اندیشه ولایت مطلقه ولی فقیه آقای خمینی می باشد، آشنایی با ارکان و سیر تطور آن در طول تاریخ شیعه می تواند پاسخگوی بسیاری از ابهامات بوده و در جهت شناخت مسائل بعدی و غنای فکریمان مؤثر باشد.

سؤال اصلی:

مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی چیست؟

سؤال فرعی:

چگونه ولایت مطلقه ولی فقیه مهمترین عامل مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی است؟

فرضیه تحقیق:

ولایت مطلقه ولی فقیه مهمترین عامل مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی می باشد.

متغیرها و مفاهیم عملیاتی

1- ولایت مطلقه فقیه یعنی چه؟ و چه تاثیری بر مشروعیت حکومت اسلامی دارد؟

2- مشروعیت حکومت اسلامی چیست؟

روش تحقیق:

روش تحقیق مبتنی بر منابع کتابخانه ای بوده است.

مشکلات و موانع تحقیق:

در راستای بررسی تفکرات آقای خمینی تألیفات فراوان، پراکنده، بی محتوا، غیرعلمی و بیشتر در جهت دفاع و توجیه اندیشه سیاسی ایشان می باشد.


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی


پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:75

فهرست مطالب:
عنوان                                              صفحه
فصل اول : مفهوم قدرت     ۱
معنی لغوی قدرت     ۲
مفهوم قدرت از دیدگاه دانشمندان     ۲
فیودور بورلاتسکی     ۳
برتراندرامل    ۴
کارل مارکس     ۶
ماکس وبر    ۷
چایلد     ۱۲
مهدی مطهر نیا     ۱۲
فصل دوم : ریشه های قدرت     ۱۵
مقدمه ای بر بحث     ۱۶
نظریه خدایی     ۱۶
نظریه اجتماعی     ۲۰
نظریه اقتصادی     ۲۳
توارث     ۲۴
توانایی فردی     ۲۵
فهرست مطالب
عنوان                                              صفحه
ریشه های قدرت پیامبر     ۲۵
فصل سوم : مشروعیت قدرت یا اقتدار     ۳۰
مقدمه بحث     ۳۱
مشروعیت : معنای لغوی     ۳۲
معنای اصطلاحی     ۳۳
مشروعیت و قانونی بودن     ۳۴
مشروعیت و کارآمدی    ۳۶
تحول مفهوم مشروعیت     ۳۷
متعلق مشروعیت     ۴۰
منشاء مشروعیت     ۴۱
منشاء‌ الهی      ۴۳
زور و غلبه     ۴۳
منشاء مردمی اقتدار     ۴۵
نظر ماکس وبر    ۴۶
فصل چهارم : پایه های اقتدار در حکومت نبوی     ۴۸
مقدمه بحث     ۴۹
فهرست مطالب
عنوان                                              صفحه
مفهوم مشروعیت در فرهنگ اسلامی     ۵۰
پایه اقتدار حکومت پیامبر چه می باشد؟     ۵۱
دلایل عقلی و نقلی اقتدار پیامبر    ۶۰
منابع و ماخذ     ۶۹

 

چکیده:

فصل اول

مفهوم قدرت

معنی لغوی قدرت :

در لغت «قدرت» توانستن ، توانایی داشتن ، توانایی ، نیرو ، توانایی انجام دادن کاری یاترک آن معنی شده است . (فرهنگ لغت عمید جلد یک)

مفهوم قدرت از دیدگاه اندیشمندان

قدرت از مقوله های مهم و اساسی جامعه شناسی سیاسی و علم سیاست می‌باشد که بدون در نظر گرفتن آن مطالعات و پژوهشها در این رشته ها ناقص خواهد بود . اهمیت قدرت به حدی است که برخی صاحبنظران در تعریف علم سیاست آنرا علم مطالعه قدرت دانسته اند . بطوریکه هـ رولد لاسول می گوید :

«علم سیاست بصورت یک نظام تجربی عبارت است از مطالعه چگونگی شکل گفرتن قدرت و سهیم شدن در آن است و عمل سیاسی عملی است که بر اساس قدرت انجام می گیرد .» (اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری صفحه 32)

موریس دوورژه محور اصلی عرصه سیاست را قدرت می داند . بولاتسکی می گوید : مفهوم قدرت محور تئوری سیاسی و مطالعه پروسه های سیاسی مشخص و کلید درک نهادهای سیاسی ، جنبشهای سیاسی و خودسیاست .(اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری ، صفحه 33 ، 34 ، 37)

برتراند دوژوونل سیاست را بررسی و شناختن زیست هر گونه اعمال قدرت و نموذ قلمداد کرده است .

این اظهار نظرها از اهمیت قدرت در بررسیهای سیاسی و جامعه شناختی حکایت می کند . حال با توجه به این مهم مفهوم قدرت را از دیدگاه صاحبنظران بررسی می نماییم .

فیودوربورلاتسکی :

فیودوربورلاتسکی می گوید : قدرت ، توانایی واقعی اعمال اراده یکی بر دیگران در حیات اجتماعی ، و در صورت لزوم از راه تحمیل آن بر دیگران است . قدرت سیاسی یعنی یکی از مهمترین جلوه های توانایی و استعداد واقعی یک طبقه ، گروه یا فر معین برای اعمال اراده اش قدرت از سوی بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی به عنوان مفهوم مرکزی سازمان یک نظام مورد توجه قرار گرفته است . شاید عینیترین حامی این وضع هانس . . . ج مور کنت در کتاب سیاست میان ملل اظهار می دارد که قدرت هدف فوری سیاست حتی در صحنه سیاست بین الملل است و هرچه که متضمن این نباشد سیاسی نبوده و نباید سیاسی در نظر گرفته شود . با وجود سادگی ظاهری از واژه قدرت درک یکسان و هماهنگی بین افراد وجود ندارد‌. برداشت یک سیاستمدار از قدرت با استنباط یک حقوقدان از این واژه متفاوت است‌. تلقی قدرت نزد مردم با تعبیر آن پیش عالم دانش استراتژی تفاوت بسیاری دارد . نقش و اثر قدرت نیز در سطح جامعه متفاوت از کاربرد آن در روابط بین الملل است‌. قدرت ، نفوذ و اقتدار واژه هایی هستند که در دنیای سیاست بسیار شنیده می‌شود . اما استفاده از آن منحصر به این قلمرو نیست . در تمام سطوح زندگی اجتماعی با عامل قدرت سروکار داریم . (اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری ، صفحه 163)

برتراندراسل :

برتراندراسل معتقد است که «قوانین علم حرکات جامعه قوانینی هستند که فقط بر حسب قدرت قابل تبیین هستند نه بر حسب این یا آن شکل از قدرت» راسل برخلاف نظریه مارکسیسم کمونیسم حرکت اصلی اجتماع را مسئله اقتصادی نمی‌داند بلکه معتقد است که هدف اساسی و مقصد اصلی در قاموس اجتماع کسب قدرت و سیادت است به همان ترتیب که در علم فیزیک «انرژی» عامل اصلی و مولد اساسی پدیده هاست ، قدرت خواهی و سیادت طلبی هم مانند انرژی دارای صور گوناگون است که تمول ارتش مهمات جنگی ، قدرتهای غیرنظامی ، قوه تحلیل بر اعتقاد است و بسیاری دیگر از این قبیل انواع مختلف آنرا تشکیل می دهند بدین ترتیب راسل «قدرت طلبی» را محرک ، زیربنا و اساس و محور هر حرکت اجتماعی می داند . که تنها می توان با تبیین «قدرت» نه این یا آن شکل از آن به قوانین علم حرکات جامعه دست یافت در همین راستا او می گوید : «برای کشف این قوانین لازم است که نخست اشکال مختلف قدرت را طبقه بندی کنیم و سپس به مطالعه نمونه های تاریخی مهمی بپردازیم که نشان می دهند چگونه سازمانها و افراد بر زندگی مردمان تسلط یافته اند . بدین ترتیب برتراندراسل به نوعی قدرت راه امکانات و توانمندی می داند اومی نویسد : «قدرت را می توان به معنای پدید آوردن آثار مطلوب تعریف کرد . به این ترتیب قدرت مفهومی است کمی .»

وی عطف به قیاس فیزیکی «قدرت» هم مانند انرژی دائماً در جریان تغییر شکلهای اجباری از حالتی به حالت دیگری دارند و می افزاید : تلاش در جهت شناخت «قدرت بنیادی» و اصرار در جهت توجیه اینگونه قدرت در مکاتب اجتماعی و فلسفی موجبات بروز انحراف در مطالعات تاریخی را فراهم آورده است .»

اینگونه به نظر می رسد که وی سعی دارد از یک سو با تأکید بر قدرت به عنوان پدید آورنده آثار مطلوب» و از سوی دیگر با تشبیه آن به مفهوم انرژی در فیزیک از «قدرت» به عنوان کمیت قابل سنجش نام برد و تبع آن از انگیزه قدرت طلبی نیز به عنوان یک کمیت قابل سنجش استفاده نماید . (تبیینی نوین از مفهوم قدرت (‌مطهرنیا صفحه 68)

کارل مارکس

از دیدگاه مارکس قدرت پدیده ای است که در ارتباطات میان طبقه ای تجلی پیدا می کند . به عبارت دیگر به ظاهر در فلسفه مارکس برعکس دیدگاه راسل قدرت یک پدیده کمیت پذیر نیست و همان مفهوم «ارتباطی» را داراست که در آن عناصر جبار و زور نیز وجود دارد . به نظر وی رابطه سلطه آمیز اجباری و زوری طبقه دارنده سرمایه ابزار و وسایل تولید ، منبع قدرت می باشند به عقیده مارکس عامل ثبات و دوام «نسبی» قدرت همانا دگرگونی همیشگی ابزار تولید و روابط مشخصه آن است «بورژوازی نمی تواند بدون آنکه ابزار تولید و بنابراین روابط تولیدی و در نتیجه مجموعه شرایط تولیدی را سراپا دگرگون کند به هستی خویش ادامه دهد .»

از طرفی دیگر وی افزایش دلایل تولید و در نتیجه افزایش تعداد کارگران و میزان فقر آنها را عامل فروپاشی) قدرت می داند پس به عقیده مارکس باید تعریف قدرت را کنترل طبقه زحمتکش توسط طبقه دارنده سرمایه دانست) و آنرا در رابطه میان طبقه دارنده عوامل تولید و طبقه فاقد این عوامل جستجو کرد. (تبیینی نوین از مفهوم قدرت ، مطهرنیا ، صفحه 73)

ماکس و بر

جامعه شناسی ماکس و بررا باید «جامعه شناسی سلطه» نامید و بر سیاست را اعم از دوست دانسته آنرا فعالیت عمومی انسان شمار می آورد . به عقیده وی تاریخ مشحون از رفتارهای سیاسی است که در مکانها و زمانهای گوناگون مبانی و اصول متفاوتی داشته و نهادهای بسیار متنوعی را بوجود آورده است . سیاست را نباید با دولت که یکی از تظاهرات تاریخی سیاست و دقیقاً مهمی از آن با جنبش عقلانی شدن تمدن جدید متناظر است اشتباه کرد . در طول تاریخ واحدهای سیاسی سوای دولت وجود داشته است . از دولت شهر تا امپراطوری بنابراین حتی اگر امروزه فعالیت سیاسی یا فعالیت نمونه ای از آن به فعالیت دولتی محدود گردد سیاست قدیم تر از دولت است به نظر و بر دولت عبارت از ساخت یا گروه بندی سیاسی است که به موفقیت انحصار فشارهای فیزیکی مشروع را در اختیار دارد این خصلت نوعی آن است و صفات دیگری نیز به آن اضافه می شود .

در جامعه شناسی و بر وجود سه مرحله را در روند «سیاست» یا «سیاسی شدن» می توان درک نمود .» در وهله نخست فعالیت سیاسی بوسیله جریان داشتن در درون یک سرزمین معین شناخته می شود ضرورتی نیست که مرزهای سرزمین دقیقاً مشخص بوده باشد ممکن است متغیر باشند اما بدون وجود سرزمین که به گروه هویت می دهد نمی توان از گروه سیاسی دم زد . نتیجه مترتب بر آن جدایی بارز میان درون و بیرون است این که صورت مراتب درونی با صورت روابط بیرونی چگونه باشد مهم نیست این جدایی ذاتی مفهوم سرزمین است . در وهله دوم کسانی که در درون مرزهای این گروه بندی سیاسی سکونت دارند رفتاری اختیار می کنند که به طرز معناداری به اقتضای این سرزمین و مردم آن جهت می گیرد . در این معنی رفتار هر یک از آنان بوسیله اقتداری که مأمور برقراری نظم است و احیاناً بوسیله امکان استفاده از فشار و ضرورت دفاع از موقعیت فردی شان مشروط شده است در عین حال اعضای گروه سیاسی در آن به موقعیتهای ویژه ای دست می یابد که امکانات نوینی برای فعالیتشان به طور کلی عرضه می کنند . در وهله سوم ابزار سیاست «زور» است و احتمالاً «خشونت» البته گروههای سیاسی برای آنکه وظایف خود را به نحوه مطلوبی انجام دهند از وسایل دیگری استفاده می کنند اما در صورت مؤثر واقع نشدن وسایل دیگر زور حربه نهایی است زور وسیله اختصاصی گروه سیاسی است . از این تبیینات نتیجه می شود که سلطه در مرکز سیاست» است و گروه بندی سیاسی قبل از هر چیز یک گروه بندی سلطه است . بنابراین می توان سیاست را چنین تعریف کرد فعالیتی که برای اقتدار مستقر در یک سرزمین خواهان تسلط با امکان استفاده در صورت نیاز از زور و خشونت است خواه برای حفظ نظم درونی و مواهبی که بر آن مترتب است خواه برای دفاع از جماعت در برابر تهدیدهای خارجی کوتاه سخن آنکه فعالیت سیاسی عبارت است از فعل و انفعال دائمی در تشکیل توسعه ایجاد تنگنا جابه جا کردن یا زیروروکردن روابط تسلط

بنابراین به عقیده ماکس و بر «قدرت شانس بر کرسی نشاندن اراده خود به رغم مقاومت در برابر آن و بدون توجه به مبنی و اساس این در چهارچوب یک رابطه متقابل اجتماعی است»

بدین ترتیب سلطه مظهر عینی و ملموس قدرت است و بر قدرت را چنان شانسی که یک فرد در بطن روابط اجتماعی بدست آورده و بوسیله آن موفق می‌شود خواست شخصی اش را در برابر مقاومت دیگران به کرسی بنشاند تعریف می کند و سلطه را چونان شانس روبرو شدن با اشخاص در درون روابط اجتماعی که آمادگی اطاعت از امری را که به آنان داده نمی شود داشته باشند .

نه قدرت و نه سلطه تنها ویژه سیاست نیستند زیرا موقعیت ها یا ضرورتهای دیگر (اقتصادی ـ تربیتی) هم وجود دارند که در آنجا نیز انسان لازم می بیند اراده‌اش را به کرسی بنشاند

آنها «قدرت و سلطه» وقتی خصلت سیاسی پیدا کردند که اراده به طرز معناداری به تبع یک گروه سرزمینی به منظور تحقق هدفی که تنها به سمت هستی این گروه با معنی است جهت گیری می کند .

وبر نیز مانند دیگر اندیشمندان علم اجتماع ، قدرت را زاییده جمع و اجتماع می داند که عناصر اجبار ، قهر و زور در آن وجود دارد . اما آنچه و بر بیشتر روی آن تأکید می ورزد عناصر جبر ، قهر یا به عبارت وسیع آن «سلطه» است . «قدرت»‌در دیدگاه وی عبارت می باشد از «تحمیل اراده یا سلطه فرد یا گروهی بر رفتار جمع دیگر» وی محور اساسی «قدرت» را سلطه دانسته نهایت آن «سلطه» را نیز همان تحمیل اراده یک فرد بر اجتماع می داند . نکته دیگری که در اندیشه ماکس و برمهم است عمومیت دادن قدرت و سلطه بر موضوع های دیگر مانند اقتصاد می باشد . بدین معنی وی مفهوم قدرت را تنها در سیاست محدود ندانست بلکه آنرا لازمه موقعیت ها یا ضرورتهای دیگری مانند (اقتصادی ـ تربیتی) نیز می داند که در آنها نیز انسان می خواهد اراده اش را بر کرسی بنشاند . جامعه شناسی وبر برای قدرت و سلطه در محدوده سیاست کارکرد وسیعتری نسبت به حوزه های دیگر قائل است و معتقد می باشد که قدرت و سلطه آنگه خصلت سیاسی پیدا می کند که اراده به طرز معنی داری به تبع یک گروه سرزمینی و به منظور تحقق هدفی که تنها به سبب هستی این گروه با معنی است جهت گیری کند به همین دلیل است که در تعریف سیاست می گوید : «فعالیتی که برای اقتدار مستقر در یک سرزمین خواهان حق تسلط با امکان استفاده در صورت نیاز از زور و خشونت است خواه برای حفظ نظم درونی و مواهبی که بر آن مترتب است خواه برای دفاع از جماعت در برابر تهدیدهای خارجی»‌. ماکس وبر معتقد است که در بطن هر سلطه سیاسی رابطه بنیادی فرماندهی و فرمانبری وجود دار تا وقتی که اوامر اطاعت می شود شخص صاحب سلطه دارای اقتدار است . دلایل اطاعت افراد در این پدیده اجماعی ـ سیاسی مهم نیست چه باشد (ترس ، احترام ، سنت و . . . ) زیرا هیچ فرقی را در حاصل امر بوجود نمی آورد در اینجا عقیده وی با نظر دوگی و پیرامون تز «رابطه ای بودن قدرت» کاملاً منطبق گردد . هرچند که وبر نیز به سان آرنت یا تاکلوت پارلنز مارکس و دیگران بر این موضوع تصریح ندارد اما بحث شانس به کرسی نشاندن اراده یا تحمیل آن در برآوردن خواسته ها و رابطه بنیادی فرماندهی و فرمانبری حاکی از این مطلب است . ماکس وبر معتقد بود که رابطه رهبری واطاعت موجب می شود که هر سلطه ای توسط یک شمار اندک اقلیتی که برخلاف یا بهمان شیوه نظرهایش را بر اکثریت تحمیل می کند اعمال گردد حکومت همه بر همه و حتی حکومت اکثریت ممکن است هیئت رهبری را تعویض کند . اما مانع از آن نمی شود که همیشه یک اقلیت تصمیم گیرنده باشند و به مقتضای نظرهایشان سیاست کلی گروه را هدایت کنند . (تبینی نوین از مفهوم قدرت ، مطهرنیا ، صفحه 74)

چایلد :

چیلد نیز با یک تقلیل مفهومی قدرت را کشف بزرگ بشر می داند و می‌گوید : بالاخره پدیده جنگ به کشف بزرگی نیز انجامید و آن این است که انسان را هم چون حیوان می تواند زیرفرمان آورد و دشمن مغلوب را به جای کشتن می‌توان اسیر کرد . در قبال بازپس گرداندن زندگی ، به کارش واداشت . پس از این کشف است که قدرت به عنوان یک پدیده اجتماعی و مستقل وارد فعل و انفعال اجتماعی گردید . (مقاله اقتدار در اسلام ، شجاعی زند)

مهدی مطهرنیا

مهدی مطهرنیا نویسنده کتاب تبیین نوین از قدرت در سیاست و روابط بین الملل ، پس از آوردن و بررسی تعاریف و نظریات گوناگون اندیشمندانی چون مارکس ـ راسل و ماکس وبر . در باب قدرت ، تعاریف آنان را از مفهوم قدرت جامع و مانع نداسته و خود به تعریف جدیدی از قدرت مبادرت می ورزد به نظر وی سلطه میان رهبران و رهروان ، زور ، انرژی ، توان ، امثالهم مواردی است که قدرت در برگیرنده اینهاست ولی در معنای دقیق ، هیچ کدام از اینها نیست . وی می‌گوید : زور ، انرژی ، توان و عوامل اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ،‌جغرافیایی به همراه ایدئولوژی تجلی «قدرت» هستند نه به معنای اخص کلمه ، بلکه در معنای عام آن ، پیوسته بیرونی قدرت هستند که به جهت تجلی بارز و آشکاری که دارند «قدرت» نام یافته اند ، چنانچه مولکول پیوسته بیرونی اتم و اتم پوسته بیرونی نوترون ، پروتون و الکترون می باشد ، هسته مرکزی این پوسته باید در کنه تعاریف‌، نظریات و آنچه که به اصطلاح از آنها به عنوان عناصر یا عوامل قدرت یاد می شود جستجو کرد . و آن «حرکت آفرینی» یا «تولید حرکت»‌در ذات یا هسته مرکزی اینها می باشد .


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه مبانی حکومت دموکراتیک و اقتدارگرا

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه مبانی حکومت دموکراتیک و اقتدارگرا دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه مبانی حکومت دموکراتیک و اقتدارگرا


پایان نامه مبانی حکومت دموکراتیک و اقتدارگرا

 

 

 

 

 


فرمت:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:100

 

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A) علوم سیاسی

چکیده : مساله و سرنوشت آن

دموکراسی در سده ی نوزدهم ابتدا در آمریکا و اروپای غربی بوجود آمد و سپس به نقاط دیگر گسترش یافت و جهانی شدن نیز سبب تسریع روند رشد دموکراسی در این نقاط شد و یکی از مهمترین دلایل اضمحلال حکومتهای غیر دموکراتیک بود . پرسش اصلی پایان نامه این است که 1- چرا فرآیند دموکراتیک در کشورهای اروپایی سریع تر از از کشورهای آسیایی از سال 2005 تا 1997 بوده است ؟ و 2- آیا جهانی شدن بر روند اضمحلال حکومتهای اقتدارگرا و رشد دموکراسی موثر بوده است ؟ پاسخ پرسش اول این است که چون در اروپای غربی عوامل مساعد دراز مدت ، میان مدت و کوتاه مدت چندی در قوام دموکراسی مبتنی بر نمایندگی موثر بوده اند توزیع عادلانه تر زمین ، فقدان سابقه فئودالیسم و اثر امنیت زمین دار همراه با سنت لیبرالیسم انگلیسی در آمریکا از جمله عوامل مساعد دراز مدت بوده‌اند .

در انگلستان پیدایش جنبش اصلاح دین و گسترش اخلاق پروتستانی ، جنبش دیوار کشی و ضعف طبقه دهقان و انقلاب صنعتی در 1970 از جمله عوامل و زمینه های ساختاری مهم درگذار به دموکراسی در اروپای غربی و آمریکا به شمار می آید .

در این پایان نامه فرضیه اصلی این است که دموکراسی دستاورد جوامع پیشرفتۀ غربی است که موج اول آن در اروپای غربی و آمریکای شمالی و در طی سده ی نوزدهم رخ داد و می توان گفت که دموکراسی ابتدا در جوامع غربی و سپس به نقاط دیگر جهان گسترش پیدا کرد . در این پژوهش اثبات شد که دموکراسی دستاورد جوامع غربی و مناسب کشورهای غربی است ولی می تواند در جوامع دیگر نیز بوجود آید . به شرط آنکه خود الزامات آن را به وجود آورند و این مستلزم گذر زمان است ….


  • فهرست مطالب
    مقدمه    5
    فصل اول    7
    کلیات    7
    فصل دوم    21
    مبانی حکومت دموکراتیک  و غیر دموکراتیک و    21
    فصل دوم : توتالیتاریسم    23
    1-2 دموکراسی چیست    23
    2-2 مبانی حکومت دمکراتیک    24
    3-2 مبانی حکومت اقتدارگرا    30
    4-2 هانا آرنت    33
    5-2   لینتز (اقتدارگرایی)    34
    6-2 پوپر (دموکراسی)    35
    7-2 دوتوکویل (دموکراسی)    37
    فصل سوم    40
    تأثیر جهانی شدن بر اضمحلال حکومتهای اقتدارگرا و رشد دموکراسی    40
    1-3 مقدمه    41
    2-3  تعریف جهانی شدن    43
    3-3 شاخصهای جهانی شدن    44
    4-3 نظریه‌های مختلف دربارة جهانی شدن و تاثیر آن بر دموکراسی    45
    5-3 محرک های دموکراتیزاسیون    48
    6-3 موانع مهم برای دموکراسی شدن    52
    7-3 تأثیر جهانی شدن بر اضمحلال حکومتهای اقتدارگرا    54
    فصل چهارم    56
    1-4 درآمدی بر دموکراسی    57
    2-4 محدوده های تحقق دموکراسی    59
    فصل پنجم    64
    موانع گذار به دموکراسی در خاورمیانه و ایران    64
    1-5 دموکراسی در خاورمیانه    65
    2-5 دیدگاه ایالات متحده آمریکا از لیبرالیسم و دموکراسی :    65
    3-5 دموکراسی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001    67
    4-5 ریشه های اقتصادی دموکراسی    69
    5-5 تاثیر جهانی شدن بر دموکراتیزاسیون در ایران    71
    فصل ششم    76
    نتیجه گیری    76
    1-6 نتیجه گیری نهایی    77
    2-6 دلایل اضمحلال رژیم های اقتدار گرا    82
    3-6  دلایل تأیید یا عدم تأیید فرضیه ها    88
    4-6  پیشنهادات    90
    فهرست منابع    92

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم