یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله خاتمیت پیامبر

اختصاصی از یارا فایل مقاله خاتمیت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله خاتمیت پیامبر


مقاله خاتمیت پیامبر

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:48

ادله خاتمیت
دلایل قرآنى و روائی بر خاتمیت و جهانى بودن اسلام

بهترین دلیل و معتبرترین مدرک براى اثبات مطالبی چون خاتمیت, قرآن کریم است . و کسى که یک مرور اجمالى بر این کتاب الهى بکند با کمال روشنى درخواهد یافت که دعوت آن, عمومى و همگانى است و اختصاص به قوم و اهل نژاد و زبان معینى ندارد.
از جمله, درآیات زیادى همه مردم را بعنوان "یا ایها الناس"  و "یا بنى آدم " مورد خطاب, قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسانها "الناس"  و "العالمین"  دانسته است. و همچنین در آیات فراوانى رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  را براى همه مردم "الناس"  و "العالمین"  ثابت کرده, و در آیه اى شمول دعوت وى را نسبت به هر کسى که از آن, مطلع شود مورد تاکید قرار داده است. و از سوى دیگر, پیرامون سایر ادیان را بعنوان "اهل کتاب" مورد خطاب و عتاب قرارداده و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  را در مورد آنان تثبیت فرموده, و اساساً هدف از نزول قرآن کریم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را پیروزى اسلام بر سایر ادیان, شمرده است.
با توجه به این آیات, جاى هیچگونه شک و شبه اى درباره همگانى بودن دعوت قرآن کریم و جهانى بودن دین مقدس اسلام, باقى نمى ماند.
جاودانى بودن اسلام
آیات مزبور, همانگونه که با بکار گرفتن الفاظ عام (مانند بنى آدم و الناس و العالمین) و با متوجه کردن خطاب به اقوام غیر عرب و پیروان سایر ادیان (مانند یا اهل الکتاب) عمومیت و جهانى بودن اسلام را ثابت مى کند همچنین با اطلاق زمانى, محدودیت و مقید بودن آنرا به زمان معینى نفى مى کند و بویژه, تعبیر "لیظهره على الدین کله"  جاى هیچگونه شبهه اى باقى نمى گذارد. همچنین مى توان به آیه "42" از سوره فصلت, استدلال کرد که مى فرماید: "و انه لکتاب عزیز لایاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید" و دلالت دارد بر اینکه هیچگاه قرآن کریم, صحت و اعتبار خود را از دست نخواهد داد. نیز دلایل خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  هرگونه توهمى را نسبت به امکان نسخ شدن این دین الهى بوسیله پیامبر و شریعت دیگرى, باطل مى سازد. و نیز روایات فراوانى به این مضمون, وارد شده است: "حلال محمد حلال الى یوم القیامه, و حرام حرام الى یوم القیامه". علاوه بر اینکه جاودانى بودن اسلام, مانند جهانى بودن آن, از ضروریات این دین الهى و بى نیاز از دلیلى زائد بر دلایل حقانیت اسلام است .
با توجه به جاودانى بودن دین اسلام, احتمال مبعوث شدن پیامبرى که شریعت اسلام را نسخ کند نفى مى شود اما جاى چنین توهمى باقى مى ماند که پیامبر دیگرى بیاید که مبلغ و مروج اسلام باشد, چنانکه بسیارى از پیامبران پیشن چنین مسئولیتى را بعهده داشته اند خواه پیامبرانى که معاصر پیامبر صاحب شریعت بوده اند مانند حضرت لوط علیه السلام که معاصر حضرت ابراهیم علیه السلام و تابع شریعت وى بود, و خواه پیامبرانى که بعد از پیامبر صاحب شریعت, مبعوث مى شدند و از او تبعیت مى کردند مانند اکثر انبیا بنى اسرائیل. از این روى, باید موضوع خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  را جداگانه مورد بحث قرار دهیم تا جاى چنین توهمى نیز باقى نماند.
دلیل قرآنى بر خاتمیت
یکى از ضروریات اسلام این است که سلسله پیامبران علیهم السلام با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله  ختم شده و بعد از آن حضرت هیچ پیامبرى نیامده و نخواهد آمد. و حتى بیگانگان نیز مى دانند که این موضوع, از جمله اعتقادات اسلامى است که باید هر مسلمانى به آن, معتقد باشد و از این روى, مانند سایر ضروریات دین, نیازى به استدلال نخواهد داشت. در عین حال, مى توان این مطلب را هم از قرآن کریم و هم از روایات متواتر, استفاده کرد.
قرآن کریم مى فرماید: "ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین"  و صریحاً آن حضرت را خاتم همه پیامبران معرفى مى کند.
بعضى از دشمنان اسلام درباره دلالت این آیه بر خاتمیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  دو اشکال را مطرح کرده اند:
یکى آنکه: واژه "خاتَم" به معناى انگشترى نیز آمده است, و شاید در این آیه هم همین معنى –انگشترى- منظور باشد.
دیگر آنکه: بفرض اینکه خاتم بهمان معناى معروف باشد مفاد آیه این است که سلسله "نبیین" بوسیله آن حضرت ختم شده نه اینکه سلسله "رسولان" هم ختم شده باشد.
پاسخ اشکال اول این است که خاتم به معناى وسیله ختم کردن و پایان دادن (ما یختم به الشى) است و انگشترى هم از این جهت خاتم نامیده شده که بوسیله آن, نامه و مانند آنرا ختم و مهر مى کرده اند.
پاسخ اشکال دوم این است که هر پیامبرى که داراى مقام رسالت باشد داراى مقام نبوت هم هست و با پایان یافتن سلسله انبیا, سلسله رسولان هم پایان مى یابد و چنانکه قبلاً نیز گفته شد هر چند مفهوم "نبى" اعم از مفهوم "رسول" نباشد اما از نظر مورد, نبى اعم از رسول است .
دلایل روائى بر خاتمیت
موضوع خاتمیت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله  در صدها روایت نیز مورد تصریح و تاکید قرار گرفته که از جمله آنها حدیث منزلت است که شیعه و سنى بتواتر, آن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  نقل کرده اند بطورى که جاى هیچ شک و شبهه اى در صدور مضمون آن باقى نمى ماند. و آن این است:
هنگامى که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  براى جنگ تبوک از مدینه حرکت مى کردند امیر موئمنان على علیه السلام را براى رسیدگى به کارهاى مسلمانان بجاى خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از فیض شرکت در این جهاد, محروم مى شوند اندوهگین شدند و اشک از چشمانشان جارى شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  به آن حضرت فرمود: "اما ترضى ان تکون منى بمنزله هارون من موسى الا انه لانبى بعدى" آیا راضى نیستى که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى باشى؟ و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من پیامبرى نیست" تا جاى هیچگونه توهمى باقى نماند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خاتمیت پیامبر

دانلود پایان نامه/مقاله آماده درباره خاتمیت و مهدویت با فرمت word-ورد 227 صفحه

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه/مقاله آماده درباره خاتمیت و مهدویت با فرمت word-ورد 227 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه/مقاله آماده درباره خاتمیت و مهدویت با فرمت word-ورد 227 صفحه


دانلود پایان نامه/مقاله آماده درباره خاتمیت و مهدویت با فرمت word-ورد 227 صفحه

مفهوم خاتمیت :

یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزلة امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.

سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت:

1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است.

2ـ دین اسلام  جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعة بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعة ‌بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است. 

وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطة چند چیز است :

1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژة برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند.

2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند.

  زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است .

این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله خاتمیت و ارکان آن

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله خاتمیت و ارکان آن دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله خاتمیت و ارکان آن


دانلود مقاله خاتمیت و ارکان آن

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:36

فهرست مطالب:

خاتمیت و ارکان آن 1

چکیده 2

کلید واژه‌ها 2

مقدمه 3

خاتمیت در قرآن 4

معنی لغوی «خاتم» 9

تعالیم اسلام و هدفهای پایان ناپذیر 15

سر زنده بودن تعلیمات اسلام 17

ارکان خاتمیت 24

رکن اول خاتمیت: انسان و اجتماع 24

رکن دوم: وضع خاص قانونگذاری اسلام 25

رکن سوم: علم و اجتهاد 25

روایات امام مجتبی علیه السلام 29

از امام حسین علیه السلام 29

روایات از امام سجاد علیه السلام 30

روایات امام باقر علیه السلام 31

احادیثی از حضرت صادق (ع) 31

حدیثی از اما هفتم (ع) 33

حادیثی از امام رضا (ع) 33

پی نوشتها 35

منابع: 36

 

 

چکیده مطالب

ما در این مقاله در آغاز صحبت از ختم نبوت می‌کنیم که پیامبر (ص) خاتم پیامبران است و عنوانی است که خود قرآن کریم داده است و خیلی صریح است معنوی لغوی آن که خاتم اسم فاعل است و بعد تعلیمات اسلام و هدفهای پایان ناپذیر آن که پیامبران برای تعلیم و همین طور ترویج دین اسلام فرستاده می‌شدند و در زمانی که فرهنگ مردم بالا رفت و معلوم شد آنها خود می‌توانند دین خود را ترویج دهند و تحریف نکنند نبوت ختم شد بوک پیامبر اسلام و بعد از مورد ارکان مختلف‌ خاتمیت که رکن اول: انسان و اجتماع دوم: وضع خاص قانونگذاری اسلام سوم: علم و اجتهاد، چهارم: وضع خاص موضوعات تفقه و اجتهاد و در اخر روایاتی از امام از جمله امام حسن مجتبی(ع) امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) ، امام باقر(ع) امام صادق (ع) و امام موسی بن جعفر(ع).

کلید واژه‌ها

نبوت

خاتم

وحی

اجتماع

اجتهاد

 


بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان ختم نبوت بر پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم عنوانی است که خود قرآن کریم داده است. قرآن کریم او را خاتم النبیین خوانده است و در این مظلب بحثی برای یکنفر مسلمان نیست. برای یک مسلمان ممکن نیست چنین مساله‌ای مطرح باشد که ایا بعد از پیامبر ما پیامبر دیگری هم هست یا نیست؟ تصور اینکه بعد از پیغمبر ما پیغمبر دیگری در دنیا بیاید، با ایمان به پیغمبری این پیغمبر دیگری در دنیا بیاید، با ایمان پیغمبری این پیغمبر مافات دارد. شما اگر بخواهید این جور پیش خودتان تصور کنید، بگوئید که من به نبوت رسول اکرم اسلام و ایمان دارم، در عین حال حتی اگر به طور احتمال هم بگوئید شاید پس از او هم پیغمبری آمده است یا پیغمبری خواهد آمد، این «شاید» شما با ایمان به پیغمبری پیغمبر اسلام منافات دارد، معنایش این است که شما به پیغمبر اسلام و قرآن ایمان ندارید. همان طوری که اگر کسی بگوید من به قرآن ایمان دارم ولی به توحید و به خدا ایمان ندارم، می‌گویند این تناقض است زیرا قرآن کتاب توحید است و ایمان به ْآن برابر است با ایمان به وحدنیت خدا، یا اگر کسی بگویدمن به قرآن ایمان دارم ولی به معاد ایمان ندارم، تناقض است زیرا قرآن کتابی است که مملو است از اعتقاد به معاد، همینطور هم هست موضوع ختم نبوت به خاتم الانبیاء. علاوه بر این که نص قرآن مجید است، اگر فرضاً این نص قرآنی هم نبود، جزء ضروریات دین مقدس اسلام است. بنابراین برای یکنفر مسلمان هرگز این مسأله مطرح نیست که آیا پیغمبری بعد از پیغمبر ما خواهد آمد یا نه.

ولی در عین حال برای یکنفر مسلمان از نظر اینکه بخواهد فهم عمیقی پیدا بکند و ایمانش بر مبنای یک دلائل محکمی باشد، جای این هست که در اطراف این مساله فکر بکند و ایمانش بر مبای یک دلائل محکمی باشد، جای این هست که در اطراف این مساله فکر بکند و دراباره این فلسفه قرآنی بیاندیشد که چرا انبیائی در دنیا ظهور کردند و آمدند، بعد به یک نقطه معین که رسید نبوت ختم شد. قرآن این را بر روی چه مبنا و اساسی بیان کرده است؟ اینها البته جزء معارف قرآنی است و اگر انسان به نکاتی که در قران کریم در این زمینه‌ها ذکر شده است واقف بشود بر معارف او افزوده می‌شود حالا به یک آیاتی در این زمینه است برای شما ترجمه و مختصر تفسیری می‌کنم و همین مطالبی که عرض کردم تدریجاً برای شما بیان می‌نمایم.

 

خاتمیت در قرآن

آیه‌ای که خواندم در سوره مبارکه احزاب است، می‌فرماید: ما کان محمد ابا احد من ربالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین. محمد پدر هیچکدام از مردان شما نیست، یعنی پدر خوانده کسی نیست، او را با این صفت نخوانید، صفت که باد شما او را با آن صفت بخوانید و بشناسید اینست که او فرستاده خدا و پایان دهنده پیغمبران است.

ممکن است بپرسید که آن جمله اول یعنی چه؟ محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، پدر خوانده کسی نیست. این نهی از چیست؟

این آیه در واقع نسخ یک سنت کهن است که هم در میان اعراب و هم در میان غیر اعراب از دنیای آن روز حتی در ایران خودمان وجود داشته است. رسم این بود که یکی کسی یک کس دیگر را پسر خوانده می‌خواند و به منزلة پس خود حساب می‌کرد و طبق عادات و رسوم ان زمان پس از آنکه یک نفر دیگر را پسر خود قرار می‌داد، از لحاظ احکام و آثار عیناً مثل پسر خودش بود، یعنی همانطور که اگر بمیرد پسر خودش از او ارث می‌برد، این پسر خوانده هم از او ارث می‌برد، همانطوری که مثلاً زن پسر خودش عروش او شمرده می‌شود، محرم او شمرده می‌شود، و حتی بعد از اطلاق دادن پسر نمی‌شتواند عروسش را برا خود عقد ببندد، زن این پسر خوانده نیز چنین است. در عربستان این رسم شایع بود، و در غیر عربستان مخصوصاً در ایران به یک شکل بسیار پیچیده‌تر و وسیعتری رایج بود. اسلام این قانون را نسخ کرد و فرمود: پسر خواندگی منشأ هیچ اثری نیست، نه آن پسر از این پدر ارث می‌برد و نه این پدر از آن پسر ارث می‌برد. نه آن پسر مثلاً به زن این پدر و دخترهای او محرم می‌شود و نه زن او در حالی که زن اوست به این پدر محرم می شود. این حرفا در کار نیست.

مردی است به نام زید بن حارثه که قبل از اسلام غلام خدیجه بود. خدیجه او بخشید به رسول اکرم، و رسول اکرم او را آزاد کرد. زیدبن حارثه مرد بسیار بزرگواری بود. در دوره اسلام هم این مرد شرافتها و فضیلتها کس کرد و در جنگ موته همراه جناب جعفر بن ابی طالب شهید شد.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق خاتمیت و مهدویت

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق خاتمیت و مهدویت دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق خاتمیت و مهدویت


دانلود تحقیق خاتمیت و مهدویت

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:230

فهرست مطالب:
مفهوم خاتمیت    1
اساس خاتمیت    3
خاتمیت پیامبر اسلام    18
پاسخ به نظرات دکتر عبدالحسین سروش     36
تاملی بر مفهوم خاتمیت    55
خاتمیت و ولایت    143
معنا و مبنای خاتمیت از منظر روشنفکران    158
جمع خاتمیت با امامت و مهدویت    189
مهدویت    201
نقدی بر مهدویت    213

 

چکیده:

مفهوم خاتمیت :
یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزلة امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.
سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت:
1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است.
2ـ دین اسلام  جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعة بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعة ‌بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است.  
وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطة چند چیز است :
1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژة برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند.
2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند.
3ـ  زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است .
این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه خاتمیت و مهدویت

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه خاتمیت و مهدویت دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه خاتمیت و مهدویت


پایان نامه خاتمیت و مهدویت

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل :word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:247

 پایان نامه کارشناسی

فهرست مطالب:

  • مفهوم خاتمیت
  • اساس خاتمیت
  • خاتمیت پیامبر اسلام
  • پاسخ به نظرات دکتر عبدالحسین سروش در مورد خاتمیت
  • تاملی بر مفهوم خاتمیت
  • خاتمیت و ولایت
  • معنا و مبنای خاتمیت از منظر روشنفکران
  • جمع خاتمیت با امامت و مهدویت
  • مهدویت
  • نقدی بر مهدویت
  • پی نوشت ها

چکیده:

مفهوم خاتمیت :

یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزله امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.

سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت:

1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است.

2ـ دین اسلام  جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعه بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعه ‌بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است. 

وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطه چند چیز است :

1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژه برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند.

2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند.

3ـ  زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است .

این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.

اساس خاتمیت :

اساسا مساله خاتمیت‏خود یک مساله‏اى‏است که با زمان ارتباط دارد. نسخ شدن یک شریعت و آمدن شریعت‏دیگر به جاى آن، فقط و فقط به زمان بستگى دارد و الا هیچ دلیل دیگرى‏ندارد. همه علما این را قبول دارند که رمز اینکه یک شریعت تا یک موقع‏معینى هست و بعد، از طرف خدا نسخ مى‏شود، تغییر پیدا کردن اوضاع‏زمان و به اصطلاح امروز مقتضیات زمان است. بعد این سؤال پیش مى‏آیدکه اگر اینطور باشد، پس باید همیشه با تغییر مقتضیات زمان شریعت موجودتغییر بکند، بنابر این هیچ شریعتى نباید شریعت‏ختمیه باشد و نبوت نبایددر یک نقطه معین ختم بشود. جواب این سؤال را دیشب عرض کردیم که کسانى که‏این سؤال را مى‏کنند در واقع دو چیز را با یکدیگر مخلوط مى‏کنند. خیال‏مى‏کنند معناى اینکه مقتضیات زمان تغییر مى‏کند فقط و فقط اینست که درجه‏تمدن بشر عوض مى‏شود و لذا باید پیغمبرى مبعوث بشود متناسب با آن‏درجه از تمدن یعنى پیشرفت علم و فرهنگ بشر. در صورتى که اینطورنیست. مقتضیات زمان به صرف اینکه درجه تمدن تغییر مى‏کند سبب‏نمى‏شود که قانون حتما تغییر بکند. علت عمده اینکه شریعتى مى‏آیدشریعت قبل را نسخ مى‏کند، اینست که در زمان شریعت پیش مردم استعدادفرا گرفتن همه حقایقى را که از راه فهم باید به بشر ابلاغ بشود ندارند. تدریجاکه در مردم رشدى پیدا مى‏شود، شریعت بعدى در صورت کاملترى ظاهرمى‏شود و هر شریعتى از شریعت قبلى کاملتر است تا بالاخره به حدى‏مى‏رسد که بشر از وحى بى‏نیاز مى‏شود، دیگر چیزى باقى نمى‏ماند که بشربه وحى احتیاج داشته باشد یعنى احتیاج بشر به وحى نامحدود نیست،محدود است، به این معنى که چه از لحاظ معارف الهى و چه از لحاظدستورهاى اخلاقى و اجتماعى یک سلسله معارف، مطالب و مسائل هست‏که از حدود عقل و تجربه و علم بشر خارج است‏یعنى بشر با نیروى علم‏نمى‏تواند آنها را دریابد. چون علم و عقل قاصر است وحى به کمک مى‏آید.دیگر لازم نیست که بینهایت مسائل از طریق وحى به بشر القا بشود. حداکثرآن مقدارى که بشر به وحى احتیاج دارد، زمانى به او القا مى‏شود که اولاقدرت و توانائى دریافت آن را داشته باشد و ثانیا بتواند آن را حفظ ونگهدارى کند. اینجا مساله‏اى هست که باید آن را در دنبال این مطلب‏عرض بکنم و آن اینست که یکى از جهات احتیاج به شریعت جدید اینست‏که مقدارى از حقایق شریعت قبلى در دست مردم تحریف شده و به شکل‏دیگرى درآمده است. در حقیقت‏یکى از کارهاى هر پیغمبرى احیا و زنده‏کردن تعلیمات پیغمبر گذشته است‏یعنى قسمتى از تعلیمات هر پیغمبرى‏همان تعلیمات پیغمبر پیشین است که در طول تاریخ در دست مردم مسخ‏شده است، و این، تقریبا مى‏شود گفت که لازمه طبیعت بشر است که در هرتعلیمى که از هر معلمى مى‏گیرد، کم و زیاد کند، نقص و اضافه ایجاد مى‏کندو به عبارت دیگر آن را تحریف مى‏کند.

 


دانلود با لینک مستقیم