بیست ونه آهنگ خاطره انگیز ..........یادش به خیر
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:34
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار
فصل اول 1
مقدمه 3
موضوع پژوهش 4
بیان مسئله 4
اهمیت موضوع پژوهش 11
ضرورت موضوع پژوهش 11
اهداف پژوهش 14
سئوالات پژوهش 16
فرضیه های پژوهش 16
پیش فرضهای پژوهش 17
تعریف متغییرهای عملیاتی 17
محدودیت های پژوهش 18
خلاصه فصل اول
19
فصل سوم 21
مقدمه 23
موضوع پژوهش 24
جامعه پژوهش 24
نمونه پژوهش 25
چگونگی نمونه گیری 25
چگونگی گردآوری اطلاعات 25
ابزار پژوهش 26
طرح آماری از روش های آماری 27
خلاصه فصل 28
مقدمه:
از آن جا که هر پژوهشی برخاسته از نظریه یا موقعیتی ویژه است که بنیاد پرسش و تلاش برای پاسخ گویی به آن را فراهم می آورد، در فصل حاضر نخست به چهارچوب نظری پژوهش پرداخته می شود و سپس، اهمیت و ضرورت پرسش و هدفهای پژوهش بازگو می شود.
موضوع پژوهش:
عنوان پژوهش: بررسی تاثیر خاطره گویی گروهی بر میزان افسردگی زنان سالمند
بیان مسأله
از میان نظریه های رشد، معروفترین آن ها با جنبه های تحولی سالمندی، نظریه اریکسون است. بر اساس این نظریه، تطابق فرد با محیط در طی مرحله های هشت گانه ای از زاد تا نرگ صورت می گیرد. هر یکی از این مرحله ها همراه با یک بحران است که در تکامل فرد تأثیر می گذارد. هر مرحله به سبب شرایط خاص خود، یک سلسله وظایف و تکالیف برای فرد ایجاد می کند که شکل پذیری عناصر مختلف شخصیت به این که فرد هر یک از وظایف خود را چگونه انجام دهد، یا با هرکدام از بحرانها چگونه برخورد کند بستگی دارد (شاملو، 1374). از جمله مراحلی که اریکسون از آن سخن می گوید مرحلة وحدت یافتگی من در برابر یأس و ناامیدی است که از پنجاه سالگی تا پایان عمر ادامه دارد و مشخص کننده دوره ی پایانی زندگی افراد است. این مرحله زمانی است که افراد به عقب برمی گردند و انتخابهایی را که انجام داده اند مرور می کنند و به موفقیتها یا شکستها و به «فراز و نشبیهایی» که زندگی اشان داشته است می اندیشند. اگر افراد از این مرور و اندیشه با این احساس بیرون آیند که زندگی آنها منظم و معنا داشته است، و از انتخابهایی که به عمل آورده و کارهایی که انجام داده اند رضایتی کامل داشته باشند، نوعی احساس یکپارچگی در شخصیت خود خواهند داشت. احساس رضایتمندی، از این که کارها بر وفق مراد صورت گرفته و حتی اگر فرد تمایل هم می داشت تغییر چندانی نمی کرد. در حقیقت سالخوردگی مرحله نهایی رشد برای بازنگری، روشن کردن و معنا بخشیدن به چگونگی گذران زندگی گذشته است (کارور و شی یر، 1995).
اریکسون از سازش پذیری فراوان بدنی و اجتماعی که سالخوردگان باید به عمل آورند و همچنین از این که نمی توانند دیگر همچون گذشته فعال باشند، آگاه است. آن چه او بر آن تأکید می کند توجه به سازش های بیرونی نیست بلکه بر کوشش های درونی، آن هم به منظور فراهم آوردن ظرفیت لازم برای تحول یافتگی و دانایی، پافشاری می کند و این کوشش را در راستای «وحدت یافتگی من و پرهیز از ناامیدی» می داند. به نظر وی، چون افراد سالخورده با مرگ مواجه می شوند و به مرور زندگی خود می پردازند و به گذشته خود می نگرند و با حیرت و تعجب از خود سوال می کنند که آیا زندگی آنان با ارزش بوده است. ممکن است پاسخ آن ها به این پرسش نومیدکننده باشد و این احساس را پیدا کنند که این زندگی آن زندگی نبوده که بایستی می بود، ولی به هر حال، زمان دیگر گذشته است و مجال و مهلتی برای امتحان کردن شیوه های دیگر و جبران گذشته نیست (احدی و جمهری، 1380). به یک سخت اریکسون تعریف وحدت یافتگی در شخصیت مشکل است ولی دربردارنده پذیرش چرخه زندگی منحصر به فرد شخص به عنوان آنچه باید به وقوع می پیوست و هیچ چیز دیگری نمی توانست جایگزین آن شود، است. وحدت یافتگی گویای این احساس است که: بلی، من خطاهایی کرده ام، ولی باید این مسئله را درنظر گرفت که در آن موقع چه کسی بوده ام و چه وضعیت ناگزیرانه ای داشته ام. بنابراین با توجه به این واقعیت ها، من آن اشتباهات را همراه با چیزهای خوب در زندگی ام می پذیرم (همان). در حقیقت ادامه رشد فرد در این دوره وقتی میسر است که فرد بتواند با واقع بینی و انعطاف پذیری خود را با دگرگونی ها و فقدان ها سازگار سازد و محصول زندگی خود در سال های گذشته را در دگرگونی ها و فقدان ها سازگار سازد و محصول زندگی خود در سال های گذشته را در این دوره از زندگی، خواه در وجود فرزندان، خواه در روابط انسانی با دیگران یا در آثار تولیدی و خدمات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی احساس کند و زندگی خود را معنی دار ببیند. در پی مرور زندگی چنین احساسی است که به یک فرد سالخورده قدرت رویارویی با کشمکش های درونی خود را می دهد. رشدیافتگی شخصیت که به توانایی رویارویی با کشمکش های درونی می انجامد برایند مثبت «مرور زندگی» در سالمندی است. برایند منفی «مرور زندگی» است (شریفی درآمدی، 1380).