39 ص
تحقیر و فشار نسبت به موالی ، عرب را با ماجرای شعوبیه مواجه کرد. این شعوبیه کسانی بودند که در مقابل غرور نژادی بیش از حدی که اعراب داشتند نه فقط منکر تفوق و سیادت فطری آنها ـ چیزی که خود اعراب ادعا می کردند ـ بودند ، بلکه تمام اقوام عالم را مساوی می شمردند و تفاخر و تعصب عرب را مخالف اسلام و قرآن می دانستند و رد می رکدند. دعوی این قوم که « اهل تسویه » خوانده می شدند دستاویز طبقات ناراضی و پرجوش و خروش موالی گشت که نه تنها سیادت فطری عرب را انکار می کردند بلکه عرب را از اقوام دیگر هم پست تر می شمردند و در ذکر مطاعن آن قوم به افراط و مبالغه می گراییدند. چنانکه در مقابل اعراب که ایرانیها را علوج و عجم و اسراء و موالی می خواندند اینان خویشتن را فرزندان جم و خسرو و ابناء احرار نام می نهادند و چنان هر ایرانی گمنام دعوی انتساب به خاندی کسری و قباد می کرد که به قول یک شاعر عرب گیویی نبطیها هرگز در جهان نبوده اند. این جماعت که به نام شعوبیه اختصاص یافته اند مدعی شدند که عرب را نه همان هیچ مزیت بر اقوام دیگر نیست بلکه خود از هر مزیتی نیز عاری است. هرگز نه دولتی داشته است نه قدرتی. نه صنعت و هنری به جهان هدیه کرده است نه دانش و حکمتی. جز غارتگری و مردمکشی هنری نداشته است و از فقر و بدبختی اولاد خود را می کشته است. اما قرآن و آیین اسام که عربها بدان می نازند و بر دیگر مسلمانان فخر می فروشند خود هیچ اختصاص به عرب ندارد و آنگاه قرآن و آیین مسلمانی خود ازین دعویهای ناروا و تعصب آمیز بیزارند و آنرا زشت و ناروا می شمارند. شعوبیه اینگونه سخنان را با گستاخی و بیپروایی در اشعار خویش می گفتند و در کتابهای خود می نوشتند و اعراب نیز بدانها پاسخ می دادند و بدینگونه از اواخر عهد اموی معرکه شعوبیه گرم شد. شعوبیه رسوم و آداب خاص عرب را که ارتباطی به اسلام نمی داشت و بازمانده عهد جاهلی می نمود مکرر مسخره می کردند. شیوه آنها را در جنگ و در صلح و آیین آنها را در خطابه و شعر تخطئه می کردند. حتی بلاغت آنها را که اعراب آنهمه بدان می نازیدند ناچیز و کم مایه می شمردند و نشانه همنشینی و خوگری با شتر را در خشونت آواز آنها سراغ می دادند. در اشعار این قوم اعراب مورد طعنه و مسخره واقع می شدند. در باب انساب آنها ، در باب آداب آنها ، و حتی در باب اخلاص و ایمان آنها حرف به میان می آمد. زبان فارسی با ذخایر عظیم ادب کهنه آن که کلیله و دمنه ، کتاب تاج ، کتاب آئین نامه ، کتاب خداینامه ، کتاب کاروندو جاودان و ویس و رامین و هزارافسان و فلویات و ترانه های خسروانی از آن باز مانده بود مایه یی بود که می توانست شعوبیه را درین معرکه تفاخر پیش اندازد.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
فهرست مطالب:
آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه
پیشوای مشروطه
پینوشت:
آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه
آخوند خراسانی از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است. وی مرجع تقلید، مدرس کمنظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه بود. تمامی تاریخنویسان مشروطه حتی مخالفان رهبری او را در نهضت مشروطه پذیرفتهاند. اما شگفت! که دربارهاش کمتر از سایر دست اندرکاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است.
صدها کتاب و مقاله درباره مشروطه نگاشته شده است، اما هنوز جای حرف باقی است. انقلاب مشروطه پیچیدهترین رخداد سیاسی تاریخ معاصر ایران تا پیش از انقلاب اسلامی است. دوران رهبران مشروطه از متن رخدادها و دسیسههای انگلیس و روسیه برای به انحراف کشاندن مشروطه، موجب شد تا قیام مشروطه بین شب و سپیده دست و پا بزند. آخوند خراسانی کوشید به سان آفتاب نیمه شب، زوایای تاریک این نهضت را روشن سازد.
آخوند خراسانی در سال 1255 هـ .ق در مشهد دیده به جهان گشود، پدرش، ملاحسین هراتی علاوه بر تبلیغ، به تجارت ابریشم نیز مشغول بود. ملاحسین روحانی وارستهای بود که برای امرار معاش هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفتو آمد بود. وی در سفرهای تبلیغیاش مردم را با کلام اسلامی آشنا میساخت. در یکی از همین سفرها، در کاشان ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، چهار پسر به نامهای نصرالله، محمدرضا، غلامرضا و محمدکاظم (آخوند خراسانی) بود. سرانجام مهر پیشوای هشتمین امام، او را به مشهد کشاند تا برای همیشه در شهر شهادت ساکن شود. (1)
آخوند خراسانی در 12 سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول فقه را در حوزه مشهد فرا گرفت. در 18 سالگی ازدواج کرد و در 32 سالگی، همراه کاروان زیارتی عتبات عالیات، برای ادامه تحصیل عازم نجف شد. شوق تحصیل او را بر آن داشت تا سرپرستی همسر و فرزند نوباوهاش را به پدرش بسپارد و آنها را به خاطر مشکلات سفر، همراه خود نبرد.
کاروان زایران مشهدی به سبزوار رسید. قافله برای استراحت رحل اقامت افکند تا پس از توقفی کوتاه به سوی عراق، حرکت را آغاز کند. آخوند خراسانی، آوازه دانش ملا هادی سبزواری را شنیده بود،بدین خلطر تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و برای بهره جستن از دریای علم آن حکیم فرزانه در سبزوار بماند. آخوند، ماههای رجب، شعبان و رمضان 1277 هـ . ق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادی سبزواری بهره برد. (2) آخوند از سبزوار به تهران رفت و حدود 13 ماه در مدرسه صدر، در درس ملاحسین خویی و میرزاابولحسن جلوه شرکت کرد.(3)
سرانجام پس از یک سال به حوزه علمیه نجف راه یفات و از درسهای شخ انصاری و میرزا حسن شیرازی استفادههای فراوان برد. (4) آخوند خراسانی شب و روز برای دانشاندوزی و به دست آوردن تقوا میکوشید و در این راه از هیچ مشکلی نمیهراسید. خودش میگوید:
«تنها خوراک من فکر بود. ولی قانع نبودم. هیچگاه نشد که گلایه کنم. شش ساعت بیشتر نمیخوابیدم. شبها بیدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شکم خالی بسیار مشکل است.» (5)
آخوند خراسانی، غرق در درس و مطالعه بود که ناگهان نامههای رشته افکارش را گسست و اشک از دیدگانش روان ساخت. فرزند خردسالش دیده از جهان فرو بست. آخوند نامهای به پدر نوشت و از او درخواست کرد که همسر داغدارش را به نجف بیاورد. ملاحسین همراه عروسش به نجف آمد و خود مدتی در نجف ماند و پس از زیارت اماکن مقدسه به مشهد برگشت.
داغ مرگ فرزند اندک اندک از ذهن آخوند و همسرش محو میشد. زن و مرد جوان در انتظار تولد فرزند دیگری، روزشماری میکردند. اما باز هم، مصیبت برخانه سایه افکند. فرزند، قبل از تولد مرد.(6)
نوع محصول : پاورپوینت
قابلیت ویرایش : دارد
تعداد صفحات (پاور) : 90
برای خرید این محصول به پایین مراجعه کنید.
...............................
.......................................
برای دیدن عکس در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید.
........................................
برای دیدن موضوعات مشابه روی عبارت زیر کلیک کنید.
دسته بندی : معماری اسلامی
...............................
برای خرید این محصول به پایین مراجعه کنید.
خرید از این سایت بسیار امن و سریع و آسان است و تحویل فایل بلافاصله پس از خرید به ایمیل شما فرستاده می شود.
آموزش خرید اینترنتی 1 ..... آموزش خرید اینترنتی 2 ..... آموزش خرید فایل های بالای 50 هزار تومان سایت SKP
170 صفحه
چکیده
تحقیق پیشرو، با عنوان «جایگاه آتش در سبک خراسانی (شعر)»، به بررسی جنبههای گوناگون آتش در آثار منظوم سبک خراسانی، پرداخته است.
آتش بهعنوان یکی از مهمترین عناصر اربعه، پدیدهای طبیعی دارای دو وجه سازندگی و سوزندگی و همچنین عنصری مقدس و آیینی، ظرفیتی بالا در ساخت ترکیبات ادبی و کاربردی قابل توجه در اشعار فارسی دارد.
این تحقیق، جهت طبقهبندی جنبههای وجودی آتش و انعکاس آن در اشعار برجسته ی سبک خراسانی به چهار فصل تقسیم شده است. فصل اول،شامل «کلیّات مطالب» و پیشینهای از تحقیق است،که در آن اشارهای هم به مظاهر تقدس آتش در ادوار مختلف و ذکر پارهای از ویژگیهای تحقیق شده است.در فصل دوم با عنوان «آتش اسطورهای و آیینی» بازتاب آتش مقدس در اشعار سبک خراسانی مورد بررسی قرار گرفته است. آتش در ادیان و آیینهای گوناگون با لایه های تقدسی متفاوت، دارای جایگاهی خاص است و این موضوع در آثاری چون شاهنامه ی فردوسی که ریشه در روایات باستانی و اسطورهای دارد، بسیار برجسته است. فصل سوم که فصل «آتش کاربردی» نامیده شده، به بحث دربارهی کاربردهای عملی از آتش و انعکاس آنها در اشعار، اختصاص دارد. آتش در تمام شئونات زندگی، به ویژه در جوامع نخستین، نقشی غیرقابل انکار و بسیار حیات بخش، داشته است.
فصل چهارم با عنوان «آتش ادبی»، بهرههای ادبی از این پدیدهی طبیعی و نحوهی برخوردهای
آرایه ای هر شاعر را با توجه به زیرساخت فکری او، بررسی میکند. در شعر سبک خراسانی به دلیل آفاقی بودن و پیوند با طبیعت و همچنین نزدیکی زمانی به فرهنگ و عقاید ایران باستان، اغلب بهرههای ادبی آتش، زیرساختی از آتش اسطورهای و کاربردی دارد و بدینترتیب با صنایع ادبی ساده و سطحی، روبه رو هستیم. در بخش پایانی نیز به نتیجه گیری کلی از تحقیق در قالب «فرجام سخن» به همراه نمودار و جدول، و مروری کوتاه بر فصول مختلف پایاننامه پرداخته ایم.
لازم به ذکر است که روش تحقیق در فصل دوم و سوم براساس افزونی بسامد است و در فصل چهارم، روشی تلفیقی است. جهت رسیدن به نیتجه ای مطلوب، تمام ابیات مرتبط با آتش، بررسی شده و
نمونهگیری آماری صورت نگرفته است.