یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

پاورپوینت درمورد آغاز حرکت مردم علیه استبداد و پیروزی نهضت مشروطه

اختصاصی از یارا فایل پاورپوینت درمورد آغاز حرکت مردم علیه استبداد و پیروزی نهضت مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .pptx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 12 اسلاید


 قسمتی از متن .pptx : 

 

آغاز حرکت مردم علیه استبداد و پیروزی نهضت مشروطه

مظفرالدین‌شاه

در اواخر دوره‌ی سلطنت ناصرالدین‌شاه، مردم، رفته رفته اعتراض خود را نسبت به حکومت قاجار را آشکار کردند. ترور ناصرالدین‌شاه، آخرین نمونه‌ی این اعتراض عمومی بود. او پادشاهی خودکامه بود که در طی حکمرانی پنجاه ساله‌اش، با شیوه‌های استبدادی، از ابراز علنی انتقادهای مردم جلوگیری می‌کرد. جانشین او، مظفرالدین‌شاهفردی سست‌عنصر، بی‌اراده و بیمار بود و توانایی سروسامان دادن به امور کشور را نداشت. اما در عین حال، رئوف و مهربان بود. مظفرالدین‌شاه، عین‌الدوله را که فردی در مستبد بود، به عنوان صدراعظم انتخاب کرد و اداره‌ی مملکت را به او سپرد.

مظفرالدین‌شاه نیز مانند پدرش، سه بار به اروپا سفر کرد. پیامدهای این سفرها، هزینه‌های سنگین بود که دولت با گرفتن وام از بیگانگان، آن را تأمین می‌کرد. هم‌زمان، در روزنامه‌ها ماجراهایی از این سفر ها درج می‌شد و خشم عمومی را برمی‌انگیخت. خشونت‌های عین‌الدوله و حاکمان ایالت‌ها، همراه با فقر عمومی و رکود شدید اقتصادی نیز، بر این نارضایتی‌ها می‌افزود و کشور را در آستانه‌ی یک شورش سراسری قرار می‌داد.

محرم سال 1323ق/ فروردین 1284ش. مناسب‌ترین فرصت را برای اعتراض‌های مردمی فراهم کرد. روحانیون با استفاده، از حضور مردم در مراسم عزاداری اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام، ضمن تکیه بر جنبه ستم‌ستیزی قیام آن حضرت، پیام عدالت‌خواهی را بین مردم تبلیغ می‌کردند. از این تاریخ تا 14 جمادی‌الثانی 1324ق/14 مرداد 1285ش. سلسله حوادثی رخ داد که به پیروزی نهضت مشروطه انجامید . در ادامه با مهم‌ترین حوادثی که منجر به پیروزی این نهضت شد، آشنا می‌شوید.

1- ماجرای نوز بلژیکی

یکی از حوادث شتاب‌دهنده‌ی جنبش مشروطیت ماجرای نوز بلژیکی بود. این واقعه واکنشی در برابر توهین به مقدسات مردم مسلمان ایران به شمار می‌رود، که آغازگر یک جنبش عمومی شد.

اروپاییانی که در تهران بودند، در مراسم سال نو محفلی می آراستند و در آن، با پوشیدن لباس‌هایی مختلف و زدن صورتک (ماسک) برچهره، جشن بال‌ماسکه برپا می‌کردند. در مراسم سال 1283 (ه.ش) موسیو نوز بلژیکی، که طبق قرارداد گمرکی ایران و روسیه (1280 ه.ش) کارگزار روس‌ها در امور گمرک ایران بود، با لباس روحانیان و در حالی که قلیان به دست دااشت، عکس گرفت. این عکس در محرم 1323ق/ 1283ش. در میان مردم عزادار پخش و موجب اعتراض مردم شد؛ زیرا بلژیکی‌ها که از سال 1315ق/ 1276ش. اداراه‌ی گمرک‌های ایران را به‌دست گرفته بودند، با بدرفتاری افکار عمومی بر ضد خود تحریک کرده بودند.

رهبری این حرکت را آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی به عهده داشت. در واقع این اولین جرقه‌ی نهضت مشروطه بود. پس از آن، طرفداران نهضت تلاش کردند حرکتی را که سیدعبدالله بهبهانی آغاز کرده بود، بدون نتیجه رها نشود. به اعتقاد آنان، این گام اگر با موفقیت به پیش می‌رفت، قدم‌های مهم‌تر پشت‌سر آن برداشته می‌شد. بنابراین، آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی با سیدمحمد طباطبایی متحد شد. این اتحاد، تا پایان حرکت مذکور ادامه یافت.

همکاری این دو سید روحانی، مردم ستم‌دیده و آزادی‌خواهی را که از مدت‌‌ها قبل در «انجمن‌های مخفی» تشکل‌های کوچکی فراهم کرده بودند، امیدوار ساخت،تا از گوشه و کنار سر برآوردند و آماده‌ی قیام شوند. در ادامه‌ی این جریان و هم‌زمان با سفر سوم مظفرالدین‌شاه به اروپا، عده‌ای از بازرگانان در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کردند.

2- نارضایتی مردم در ایالت‌ها

در ایالت‌ها نیز حادثه‌هایی رخ داد که نشان‌‌گر فراگیر بودن نارضایتی مردم بود. معروف‌ترین این حوادث ماجرای شلاق خوردن سه تن از علمای کرمان بود که برای مقابله با فرقه‌ی «شیخیه» در این شهر قیام کرده بودند. این سه، پس از آن‌که به فلک بسته شدند، از شهر اخراج گردیدند. در ماه رمضان سال 1323ق، به ویژه ایام عزاداری امیرالمؤمنین (ع)، محور اصلی سخنرانی واعظان تهران، موضوعِ توهین به این عالمان بود که برای حفظ تشیع در برابر فرقه‌های ساختگی به‌پا خاسته بودند.

در دیگر ایالت‌ها و شهرها نیز شرایط نامساعد بود؛ شعاع‌السلطنه، حاکم فارس، با ستم‌گری خود، موجب نارضایتی مردم شده بود. مردم خراسان از ستم‌گری‌های آصف‌الدوله به جان آمده بودند. در قم، فردی که امتیاز جابه‌جایی مسافران تهران - قم را به دست آورده بود، آشکارا به خودسری می‌پرداخت. او که به «عسگر گاریچی» شهرت داشت، با بی‌احترامی به یک زن پاکدامن، عالمان قم را به واکنش واداشت، امّا دولت به سادگی از کنار این حوادث گذشت. در نتیجه، دامنه‌ی اعتراض‌ها بیش‌تر گسترش یافت.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درمورد آغاز حرکت مردم علیه استبداد و پیروزی نهضت مشروطه

مقاله درباره نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

اختصاصی از یارا فایل مقاله درباره نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

/

فهرست

مقدمه.................................................................................1

زندگی...............................................................................2

نخستین نشانه........................................................................3

نهضت تحریم تنباکو (قیام تنباکو)...................................................5

نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه ..........................8

نتیجه.................................................................................13

آیت الله بهبهانی در مسلخ قضاوت غیر منصفانه ...................................13

منبع..................................................................................1

مقدمه

آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی (زادهٔ ۱۲۱۹ هجری شمسی - کشته‌شده در ۹ رجب، ۱۳۲۸ هجری قمری برابر با ۱۲۸۹ هجری شمسی)، معروف به «شاه سیاه» از مجتهدان شیعه و رهبران جنبش مشروطه ایران بود.

زندگی

وی در نجف زاده شده است. پدر او [سیداسماعیل] از روحانیان تهران بود. نیاکان وی از ساکنین جزیره بحرین بودند که به دلیل قدرت گرفتن وهابیون، بحرین را ترک کرده و در بهبهان ساکن گشته و به بهبهانی معروف شده بودند.اجداد سید عبدالله که ابتدا در سرزمین بحرین زندگی می‌کردند، خانواده‌ای اهل علم و تقوا و دیانت بودند ولیکن به واسطه پیش آمد فتنه وهابی از بحرین به بهبهان هجرت کردند. جد بزرگش سید عبدالله بلادی از مردم غریفه یکی از روستاهای بحرین بود. او اولین کسی است که از بحرین به بهبهان هجرت کرد و با این هجرت فرزندانش در نجف، بصره، بندر بوشهر، شیراز، بهبهان و تهران پخش شدند.جد سید عبدالله، سید نصرالله بهبهانی نسل سوم عبدالله بلادی و از روحانیون بهبهان بود. پدر سید عبدالله، سید اسماعیل بهبهانی برای تحصیلات به نجف رفت. در سال ۱۲۸۷ هجری قمری (۱۲۴۷ هجری شمسی) که ناصرالدین شاه قاجار برای زیارت به عراق رفت، در شهر نجف از علمای این شهر درخواست کرد تا برای تعلیم و ارشاد و پاسخگویی به مسائل مذهبی مردم، نماینده‌ای انتخاب و به تهران اعزام کنند. بدین ترتیب سید اسماعیل به عنوان نمایندهٔ مراجع مقیم عراق در تهران برگزیده شد و در همان سال به تهران مهاجرت نمود. سید اسماعیل صاحب ۶ پسر بود به نام‌های سید کمال الدین، سید جمال الدین، سید عماد الدین، سید نصر الدین، سید جلال الدین و سید عبدالله. وی در تهران در محله سر پولک مسکن گزید و در همان محله مسجد بهبهانی را بنا نمود که هنوز هم در همان محله پابرجاست.

مادر سید عبدالله، فاطمه بود و به طوری که بازماندگان نقل کرده اند: وی کنیزی بود از سرزمین حبشه که به صورت سوغاتی و هدیه به سید اسماعیل اهدا شده بود، ظاهرا ۵ پسر دیگر سید اسماعیل از زن یا زنان دیگر وی بوده اند. رنگ چهرهٔ سید عبدالله به شدت تیره بود و تفاوت آن با دیگر برادران و اعقاب آن‌ها خود دلیلی بر صحت این نقل قول می‌باشد. سیه چردگی سید عبدالله چنان بود که مردم تهران در زمان اوج قدرت وی به او لقب "شاه سیاه" داده بودند.سید عبدالله که در نجف زاده شد، تحصیلات ابتدایی را تحت نظارت و مراقبت پدرش از مکتب خانه آغاز نمود و به لحاظ علاقه‌ای که به کسب علوم دینی داشت، وارد حوزهٔ علمیه شد. سپس در نجف نزد شیخ مرتضی انصاری و حاج میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای شیرازی) و حاج سید حسن کوه کمری تحصیل کرد و به درجه اجتهاد نایل شد. در ۱۲۸۷ هجری قمری به تهران آمد و پس از فوت پدر در سال ۱۲۹۵ هجری قمری به جای پدر به امور دینی و اجتماعی پرداخت .

نخستین نشانه

اولین باری که در تاریخ مکتوب ایران به نام سید عبدالله بهبهانی برخورد می کنیم، مربوط به سال ۱۳۰۵ هجری قمری می‌شود و آن نقل حادثه‌ای است از زبان محمد حسن خان اعتمادالسلطنه. وی در روزنامه خاطرات خود چنین عنوان می‌کند:"یکشنبه، ۲۲ جمادی الاولی ۱۳۰۵ هجری قمری: صبح حمام رفتم، و بعد دارالترجمه. از آنجا خدمت شاه رسیدم. سر ناهار بودم. بعد مرخص شدم که فردا مستقیما جاجرود بروم، چون شاه فردا شب سرخه حصار خواهند بود. سه شنبه جاجرود تشریف می‌برند. بعد خانه آمدم. از تفضیل تازه این که امین


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

تحقیق در مورد حکومت استبدادی و مشروطه 6ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد حکومت استبدادی و مشروطه 6ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

حکومت استبدادی

حکومت استبدادی نوعی حکومت است که در آن دامنه اختیارات حاکم و طول دوره حکومت ‌آن‌ها بسیار است. در حکومت استبدادی؛توزیع قدرت عادلانه نیست. طرف‌داران حکومت استبدادی؛معتقدند که این نوع حکومت امکان انباشت سرمایه،برنامه‌ریزی متمرکز و تصمیم‌گیری قاطع برای رفع موانع راه را برای توسعه فراهم می سازد.در حالی که مخالفان این نوع حکومت معتقدند که استبداد باعث احساس بی‌قدرتی سیاسی در بین مردم می‌شود و کارایی و خلاقیت آ‌ن‌ها را کاهش می‌دهد.

«استبداد» از منظر قرآن

قرآن کریم خاستگاه استبداد را در «خود بنیاد پنداری آدمی» می‏داند. از این رو نه حکومت فردی، نه حکومت جمعی و نه هر گونه سازوکاری از توزیع قدرت را، مانع نفوذ استبداد نمی‏داند. استبداد در قرآن که با واژگانی چون ستم، نافرمانی، جور و شرک بیان شده است...

قرآن کریم خاستگاه استبداد را در «خود بنیاد پنداری آدمی» می‏داند. از این رو نه حکومت فردی، نه حکومت جمعی و نه هر گونه سازوکاری از توزیع قدرت را، مانع نفوذ استبداد نمی‏داند. استبداد در قرآن که با واژگانی چون ستم، نافرمانی، جور و شرک بیان شده است، خود دارای سطوح مختلفی است که از نافرمانی خداوند آغاز می‏شود، سپس به طغیان در روابط میان انسان‏ها و ستم انسان به نفس خود، منتهی می‏شود. قرآن در داستان‏های تاریخی اقوام پیشین، معاصران پیامبر و سرانجام نافرمانان بر «روحیه خود بنیاد پنداری» آنان تأکید دارد.

مقدمه

۱. علی رغم توجه دیرینه مسلمانان به پرهیز از خودکامگی حکمرانان در قالب عناصر نظارتی‏ای همچون شورا، نصیحت ائمه مسلمانان و امر به معروف و نهی از منکر، به لحاظ نظری، و برقراری سازو کار هنجاری ـ اخلاقی «نصیحهٔ الملوک» به لحاظ عملی، استبدادِ داخلیِ جوامعِ اسلامی یکی از دو علت اصلی انحطاط مسلمانان در دوره معاصر، به وسیله مصلحانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و رشید رضا شناسایی شده است. در تاریخ معاصر اسلام نیز نویسندگانی چون عبدالرحمن کواکبی،۱ محمد حسین نایینی۲ و همکفران مشروطه خواه دیگر او چون محمد اسماعیل محلاتی و فاضل ترشیزی۳ و در دوره اخیر سید محمود طالقانی۴ به صورت جدی‏تری به این مسأله پرداخته‏اند. اگر این نویسندگان به سرزنش خودکامگی فردی پرداخته‏اند، عبداللّه مازندرانی یکی از دو مرجع هوادار مشروطیت در نجف نیز با مشاهده سرانجام نهضت مشروطه، از خصلت «استبداد مرکبه» آن نهضت انتقاد کرد۵ و استبداد داخلی را همچنان پابرجا دانست.

توجه به مسأله توزیع قدرت سیاسی و مبارزه با استبداد از دهه ۱۹۸۰ میلادی به بعد در ایران و جهان اسلام، در قالب موج «مردم سالاری» خواهی، به شکلی دیگر، بازتاب مضاعفی یافت؛ به گونه‏ای که حتی اسلام گرایان تندی چون اخوان المسلمین مصر، اردن، اسلام گرایان ترکیه، سودان و الجزایر نیز با هدف مشارکت در قدرت سیاسی از یک سو، و کنترل استبداد فردی غالب حکومت‏های خود از سوی دیگر، به مبارزات پارلمانی کشیده شدند. در موج جدید «مردم سالاری»خواهی جدید، مسأله «استبداد» از بُعد فردی آن به بُعد استبداد اکثریت در صحنه نظریه‏پردازی کشیده شده و کانون توجه از استبداد فردی به استبداد جمعی، یا به قول عبداللّه مازندرانی استبداد مرکبه، جلب شده است؛ از این رو توجه به نگرش قرآن به مسأله استبداد می‏تواند در شیوه درست اتخاذ نظریه‏ای سیاسی برای جوامع کنونی اسلامی مفید باشد.

● مشروطه:

به معنی "مشروط" و متضاد حکومت «مطلقه» و «مشروطه‌خواه» به مفهوم آن کس که به جای حکومت خودکامه کهن یا «استبداد» که شاه را فعال مایشاء سرنوشت ملت و صاحب امتیاز بلامنازع جان و مال و شرف آنان ساخته است، خواستار حکومت «مشروطه»‌ یا حکومت مبتنی بر «قانون» است. «مشروطه‌خواه» ضد مستبد یا طرفدار حکومت خودکامه است و شاید بتوان گفت این واژه "Parliamentarian" است.(۱)

در سراسر مبارزه ایرانیان نسبت به سیاست‌های خود، ایرانیان آگاهانه برای موجودیت خود به‌عنوان (ملت) جنگیده‌اند و بدین لحاظ حزب مشروطه یا مردمی را به درستی می‌توان «ملی‌گرا»(Nationalist) نامید. نکته اصلی که می‌خواهم بر آن تکیه کنم این است که در ایران آن حزبی که با واژگان گوناگون «ملی‌گرا»، «مشروطه‌خواه» و «مردمی»(Popular) نامیده می‌شود، اساساً حزبی میهن‌پرست و خواستار پیشرفت، آزادی، تساهل و برتر از همه استقلال ملی و «ایران برای ایرانی» است و وجود آن معلول سیاست کوته‌بینانه، خودخواهانه و غیروطن‌پرستانه‌ای است که ناصرالدین تحت نفوذ زیان‌بار امین‌السلطان پیشه‌ کرد و کماکان توسط نوه‌اش محمدعلی شاه دنبال شد.(۲)

عباس امانت در بیان مفهوم واژه مشروطه عقیده دارد که: واژه مشروطه همچون بسیاری از اصطلاحات کلیدی آن دوران، از جنبش عثمانی‌های جوان نیز نشأت می‌گرفت. «نامق کمال»، اندیشه‌گر قرن ۱۹ ترکیه، اشاره به یک حکومت مشروطه باعنوان «دولت مشروطه» داشت و نظامی وکالتی را تحت توجهات اسلام به‌نام «اداره مشروطه» که برای تمامی ملل تحت سلطه عثمانی کارایی داشته باشد، مطرح می‌ساخت. این اصطلاح ازسوی «مدحت پاشا» در خلال مقطع بی‌دوام مشروطه‌خواهی سال ۱۸۷۶ پذیرفته شد. این احتمال نیز هست که واژه دو پهلوی «مشروطه» به عمد برای ترجمه واژه فرانسوی "Contitononelle" به کار برده


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حکومت استبدادی و مشروطه 6ص

دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه


دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

موضوع:

آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

آخوند خراسانی از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است. وی مرجع تقلید، مدرس کم‌نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه بود. تمامی تاریخ‌نویسان مشروطه حتی مخالفان رهبری او را در نهضت مشروطه پذیرفته‌اند. اما شگفت! که درباره‌اش کمتر از سایر دست اندرکاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است.

صدها کتاب و مقاله درباره مشروطه نگاشته شده است، اما هنوز جای حرف باقی است. انقلاب مشروطه پیچیده‌ترین رخداد سیاسی تاریخ معاصر ایران تا پیش از انقلاب اسلامی است. دوران رهبران مشروطه از متن رخدادها و دسیسه‌های انگلیس و روسیه برای به انحراف کشاندن مشروطه، موجب شد تا قیام مشروطه بین شب و سپیده دست و پا بزند. آخوند خراسانی کوشید به سان آفتاب نیمه شب، زوایای تاریک این نهضت را روشن سازد.

آخوند خراسانی در سال 1255 هـ .ق در مشهد دیده به جهان گشود، پدرش، ملاحسین هراتی علاوه بر تبلیغ، به تجارت ابریشم نیز مشغول بود. ملاحسین روحانی وارسته‌ای بود که برای امرار معاش هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفت‌و آمد بود. وی در سفرهای تبلیغی‌اش مردم را با کلام اسلامی آشنا می‌ساخت. در یکی از همین سفرها، در کاشان ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، چهار پسر به نام‌های نصرالله، محمدرضا، غلامرضا و محمدکاظم (آخوند خراسانی) بود. سرانجام مهر پیشوای هشتمین امام، او را به مشهد کشاند تا برای همیشه در شهر شهادت ساکن شود. (1)

آخوند خراسانی در 12 سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول فقه را در حوزه مشهد فرا گرفت. در 18 سالگی ازدواج کرد و در 32 سالگی، همراه کاروان زیارتی عتبات عالیات، برای ادامه تحصیل عازم نجف شد. شوق تحصیل او را بر آن داشت تا سرپرستی همسر و فرزند نوباوه‌اش را به پدرش بسپارد و آنها را به خاطر مشکلات سفر، همراه خود نبرد.

کاروان زایران مشهدی به سبزوار رسید. قافله برای استراحت رحل اقامت افکند تا پس از توقفی کوتاه به سوی عراق، حرکت را آغاز کند. آخوند خراسانی، آوازه دانش ملا هادی سبزواری را شنیده بود،بدین خلطر تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و برای بهره جستن از دریای علم آن حکیم فرزانه در سبزوار بماند. آخوند، ماه‌های رجب، شعبان و رمضان 1277 هـ . ق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادی سبزواری بهره برد. (2) آخوند از سبزوار به تهران رفت و حدود 13 ماه در مدرسه صدر، در درس ملاحسین خویی و میرزاابولحسن جلوه شرکت کرد.(3)

سرانجام پس از یک سال به حوزه علمیه نجف راه یفات و از درس‌های شخ انصاری و میرزا حسن شیرازی استفاده‌های فراوان برد. (4) آخوند خراسانی شب و روز برای دانش‌اندوزی و به دست آوردن تقوا می‌کوشید و در این راه از هیچ مشکلی نمی‌هراسید. خودش می‌گوید:

«تنها خوراک من فکر بود. ولی قانع نبودم. هیچگاه نشد که گلایه کنم. شش ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم. شبها بیدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شکم خالی بسیار مشکل است.» (5)

آخوند خراسانی، غرق در درس و مطالعه بود که ناگهان نامه‌های رشته افکارش را گسست و اشک از دیدگانش روان ساخت. فرزند خردسالش دیده از جهان فرو بست. آخوند نامه‌ای به پدر نوشت و از او درخواست کرد که همسر داغدارش را به نجف بیاورد. ملاحسین همراه عروسش به نجف آمد و خود مدتی در نجف ماند و پس از زیارت اماکن مقدسه به مشهد برگشت.

داغ مرگ فرزند اندک اندک از ذهن آخوند و همسرش محو می‌شد. زن و مرد جوان در انتظار تولد فرزند دیگری، روزشماری می‌کردند. اما باز هم، مصیبت برخانه سایه افکند. فرزند، قبل از تولد مرد.(6)

همچنین مرگ همسرش آتش به جانش زد. دیگر تاب مقاومت نداشت. مرگ دو فرزند، کمر طاقتش را در جوانی خم کرد و مرگ همسر نیز می‌رفت که کمر طاقتش را خرد کند. تنها حرم حضرت علی (ع) و دامن پرمهر اشک توانست قامتش را راست کند.

آخوند سال‌ها در درس شیخ‌انصاری و میرزای شیرازی شرکت کرد. وی از همان ابتدا با پشتکاری کم نظیر، راه‌های پیشرفت‌ را می‌پیمود. آخوند از زرنگترین شاگردان درس شیخ انصاری و میرزای شیرازی بود.

- دوری رهبران مشروطه از متن رخدادها و دسیسه‌های انگلیس و روسیه برای به انحراف کشاندن مشروطه، موجب شد تا قیام مشروطه بین شب و سپیده دست و پا بزند. آخوند خراسانی کوشید به سان آفتاب نیمه شب، زوایای تاریک این نهضت را روشن سازد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

مقاله نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

اختصاصی از یارا فایل مقاله نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه


مقاله نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

/

 

فهرست

مقدمه.................................................................................1

زندگی...............................................................................2

نخستین نشانه........................................................................3

نهضت تحریم تنباکو (قیام تنباکو)...................................................5

نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه ..........................8

نتیجه.................................................................................13

آیت الله بهبهانی در مسلخ قضاوت غیر منصفانه ...................................13

منبع..................................................................................1

مقدمه

آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی (زادهٔ ۱۲۱۹ هجری شمسی - کشته‌شده در ۹ رجب، ۱۳۲۸ هجری قمری برابر با ۱۲۸۹ هجری شمسی)، معروف به «شاه سیاه» از مجتهدان شیعه و رهبران جنبش مشروطه ایران بود.

زندگی

وی در نجف زاده شده است. پدر او [سیداسماعیل] از روحانیان تهران بود. نیاکان وی از ساکنین جزیره بحرین بودند که به دلیل قدرت گرفتن وهابیون، بحرین را ترک کرده و در بهبهان ساکن گشته و به بهبهانی معروف شده بودند.اجداد سید عبدالله که ابتدا در سرزمین بحرین زندگی می‌کردند، خانواده‌ای اهل علم و تقوا و دیانت بودند ولیکن به واسطه پیش آمد فتنه وهابی از بحرین به بهبهان هجرت کردند. جد بزرگش سید عبدالله بلادی از مردم غریفه یکی از روستاهای بحرین بود. او اولین کسی است که از بحرین به بهبهان هجرت کرد و با این هجرت فرزندانش در نجف، بصره، بندر بوشهر، شیراز، بهبهان و تهران پخش شدند.جد سید عبدالله، سید نصرالله بهبهانی نسل سوم عبدالله بلادی و از روحانیون بهبهان بود. پدر سید عبدالله، سید اسماعیل بهبهانی برای تحصیلات به نجف رفت. در سال ۱۲۸۷ هجری قمری (۱۲۴۷ هجری شمسی) که ناصرالدین شاه قاجار برای زیارت به عراق رفت، در شهر نجف از علمای این شهر درخواست کرد تا برای تعلیم و ارشاد و پاسخگویی به مسائل مذهبی مردم، نماینده‌ای انتخاب و به تهران اعزام کنند. بدین ترتیب سید اسماعیل به عنوان نمایندهٔ مراجع مقیم عراق در تهران برگزیده شد و در همان سال به تهران مهاجرت نمود. سید اسماعیل صاحب ۶ پسر بود به نام‌های سید کمال الدین، سید جمال الدین، سید عماد الدین، سید نصر الدین، سید جلال الدین و سید عبدالله. وی در تهران در محله سر پولک مسکن گزید و در همان محله مسجد بهبهانی را بنا نمود که هنوز هم در همان محله پابرجاست.

مادر سید عبدالله، فاطمه بود و به طوری که بازماندگان نقل کرده اند: وی کنیزی بود از سرزمین حبشه که به صورت سوغاتی و هدیه به سید اسماعیل اهدا شده بود، ظاهرا ۵ پسر دیگر سید اسماعیل از زن یا زنان دیگر وی بوده اند. رنگ چهرهٔ سید عبدالله به شدت تیره بود و تفاوت آن با دیگر برادران و اعقاب آن‌ها خود دلیلی بر صحت این نقل قول می‌باشد. سیه چردگی سید عبدالله چنان بود که مردم تهران در زمان اوج قدرت وی به او لقب "شاه سیاه" داده بودند.سید عبدالله که در نجف زاده شد، تحصیلات ابتدایی را تحت نظارت و مراقبت پدرش از مکتب خانه آغاز نمود و به لحاظ علاقه‌ای که به کسب علوم دینی داشت، وارد حوزهٔ علمیه شد. سپس در نجف نزد شیخ مرتضی انصاری و حاج میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای شیرازی) و حاج سید حسن کوه کمری تحصیل کرد و به درجه اجتهاد نایل شد. در ۱۲۸۷ هجری قمری به تهران آمد و پس از فوت پدر در سال ۱۲۹۵ هجری قمری به جای پدر به امور دینی و اجتماعی پرداخت .

نخستین نشانه

اولین باری که در تاریخ مکتوب ایران به نام سید عبدالله بهبهانی برخورد می کنیم، مربوط به سال ۱۳۰۵ هجری قمری می‌شود و آن نقل حادثه‌ای است از زبان محمد حسن خان اعتمادالسلطنه. وی در روزنامه خاطرات خود چنین عنوان می‌کند:"یکشنبه، ۲۲ جمادی الاولی ۱۳۰۵ هجری قمری: صبح حمام رفتم، و بعد دارالترجمه. از آنجا خدمت شاه رسیدم. سر ناهار بودم. بعد مرخص شدم که فردا مستقیما جاجرود بروم، چون شاه فردا شب سرخه حصار خواهند بود. سه شنبه جاجرود تشریف می‌برند. بعد خانه آمدم. از تفضیل تازه این که امین


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه