عناوین این تحقیق عبارتند از :
مفهوم لغوی ولایت مطلقه
ضرورت حکومت و ولایت
جامعه فرضی بی حکومت
تأسیس ولایت و تشکیل حکومت
ولایت مطلقاً مطلق ذاتی و اصیل خداوند متعال
تفویض ولایت تقنینی نسبتاً مطلق به ولیّ معصوم
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
زندگی و اندیشه سیاسی امام خمینی
از آن جا که رهبری امام خمینی مهمترین نقش را در پیروزی انقلاب داشته، به شکل تفضیلی به زندگی و زمانه، اندیشه سیاسی و رهبری سیاسی حضرت امام می پردازیم .
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید.
در این درس نمره بیشتری بگیرید!
در این تحقیق می خوانیم:
تردیدى نیست که نگرشها یا به تعبیرى جهانبینى رهبر فقید انقلاب؛ درآمد کامیابیهاى شخصى و اجتماعى و سیاسى وى تلقى میشود. بسا کسانى که چون بینش واقعبینانهاى درباره انسان و اسلام نداشته و به تعصب ورزیهاى جاهلانه خود اصرار ورزیده بودند، توفیق راهیابى به مقام رهبرى فکرى و سیاسى انقلاب را به دست نیاوردند. از کلام و رفتار و مواضع سیاسى پیش و پس از پیروزى انقلاب که امام خمینى آشکار ساختهاند، به روشنى میتوان خطوط معرفتى ایشان را در باب انسان شناسى و نیز در حوزه اسلام شناسى به چنگ آورد. دستپروردگان آن پیشوا را که مینگریم هر کدام بهرههایى درخور استعداد از این عرصه برگرفتهاند. البته جایگاه شهید بهشتى و شهید مطهرى در این میانه در خور تأمل است. به هر حال آنچه امام خمینى درباره انسان و اسلام اظهار داشته و یا در رفتار و سلوک و تربیت شاگردان خود نشان دادهاند، به دست میدهد که همین درستى و راستى نگرشهاى او بود، که بسترساز تحّول حوزوى و انقلاب و نوسازى اجتماعى در عصر حاضر شده است. در این مجال برآنیم که کوششى در ارایه جهانبینى و ایدئولوژى رهبرى داشته باشیم و تفاوتها و تمایزهاى فکرى و دینى را آشکار سازیم.
1- انسان شناسىِ امام خمینی
رهبر فقید انقلاب، پیش از آنکه بنیانگذار یک نظام سیاسى مبتنى بر ارزشهاى متعالى باشد، آموزگار اخلاق و عرفان بوده است؛ از این رو جست و جوى ما براى دریافت دیدگاه انسان شناسانهاش ممکن و برکت خیز است. در این جا میتوان از مکتب اخلاقى امام در مدرسه فیضیه (روزهاى پنج شنبه)، و نصایح
شفاهى و نامههاى معنوى و عرفانى به فرزندان دلبند و بزرگوارش، و همچنین کتاب گرانقدر چهل حدیث، و پارهاى از خطابههاى تفسیرى مانند تفسیر سوره حمد یاد کرد. گفتنى است که مراد ما از طرح دیدگاههاى امام، صرفاً مسایل نظرى و به عبارتى تئوریک و آکادمیک نیست. آنچه ما را وامیدارد تا به انسان شناسى رهبر فقید پى ببریم و توشه اندوزیم، همانا شناختهایى میباشد که در بوته عمل و سلوک، روشنى و زلال خود را نمایانده است. به عبارتى دیگر، میکوشیم تا از رهگذر طرح نگرش انسانشناسانه امام، راهى به جهان معنوى او بگشاییم و از پیروزیها و تأثیرگذاریهاى شخصیتیاش، رازگشایى کنیم. سخن استاد مطهرى در این رابطه، شاهد گویاست:
«آن ایام، تازه با حکمت الهى اسلامى آشنا شده بودم، آن را نزد استادى [امام خمینی] که برخلاف اکثریت قریب به اتفاقِ مدعیان و مدرسان این رشته، صرفاً داراى یک سلسله محفوظات نبود. بلکه الهیات اسلامى را واقعاً چشیده و عمیقترین اندیشههاى آن را دریافته بود و با شیرینترین بیان آنها را بازگو میکرد- میآموختم... خلاصه یک طرح اساسى در فکرم ریخته شده بود که زمینه حل مشکلاتم در یک جهان بینى گسترده بود... معارف توحیدى قرآن و نهجالبلاغه و پارهاى از احادیث و ادعیه پیامبر اکرم و اهل بیت اطهار را در یک اوج عالى احساس میکردم.»[33]
1-1- فطرتِ کمال گرایانه انسان
انسان از دیدگاه امام خمینی، موجودى کمال طلب است. باطنِ ناآرام او همواره طلب عاشقانه دارد. مردمان هرکدام به نوعى میکوشند تا به خواستههاى متنوع خویش دست یابند. عالم و عامی، فقیر و غنی، ضعیف و قوى در این وادی، سلوک میکنند. تفاوت سلوکها و شخصیتهاى افراد به خاطر وضع خاص مادى و معنوى است که در آن به سر میبرند. گریز از وضع موجود و امید به آرزوى وضع مطلوب، در هر صنف و جماعتى دیده میشود. استعدادها و سرمایهها و برخوردها و امتیازهاى عادلانه و غیر عادلانه، سبب اختلافهاى فردى و جمعى میشود. بنابراین، ناکامیها و کامیابیهاى آدمیان در عرصههاى گوناگون، حاکى از عوامل اختیارى و غیر اختیارى است که نظامهاى تربیتى و سیاسى تحمیل میکنند. امّا آنچه در وجود آن نمیتوان شکى به خود راه داد و عمومیت یا فطری
بودنش را انکار نمود، همانا عشق ورزیدن و کمال جستنِ انسانهاست. هابیل یا قابیل، نیکوکار یا تبهکار، دادگر یا ستمگر، هر یک به دنبال توسعه و فزونى و پیشرفت خود میباشند. آنگاه که سخن از انگیزهها یا نیتها به میان میاید، تقرّب به خداوند یا راندگى از پیشگاه حق مطرح میشود. به عبارتى دیگر، مطلوبها و معشوقهاى انسانها نشان میدهد که کدام فرد یا گروه، به تشخیص و تمیز حق از باطل نایل گشتهاند. در این جاست که فلسفه بعثتهاى ابراهیمى رخ نشان میدهد و نقش و تأثیر پیامبران را به دست میآوریم. آنان با اعلام توحید و نفى شرک و کفر، در حقیقت خواستهاند سلوک عاشقانه حق را متجلى سازند. معیارهاى عشق ورزیدن و کمال گرایى را براساس حقیقت و خیر و عدل آشکار سازند. انبیا هدایتگران نسلها به سوى عشق و طلب و کمالى بودهاند که با رستگارى دنیوى و اخروى آنان سازگار است. بدین سان، انسان موجودى متمایل به خوبیها و توانمندیها میباشد، تربیتها و توارثها و کنشها و منشهاست که او را به خطا یا صواب راه میبرد. پیش از آنکه انتخابها و پیامدها را به تصویر کشیم، گوش جان به سخن معلم اخلاق میسپاریم:
برای دانلود متن کامل تحقیق به لیک زیر مراجعه کنید.
در این درس نمره بیشتری بگیرید!
در بخشی از این تحقیق می خوانیم:
در اندیشه امام خمینی سیاست و اجتهاد، با توجه به تقسیمبندیهای ایشان از علوم، دارای تعامل هستند و این تعامل را میتوان در حوزه حکمت عملی جست و جو کرد.
اجتهاد سیاسی همانند عمل سیاسی در حوزه امور جزیی و تغییرپذیر قرار دارد. بنابراین اجتهادات فقیهان در هر دورهای میتواند متفاوت با دورههای قبل و بعد از خود باشد و این اجتهادات متفاوت خود برخاسته از نیازهای جامعه انسانی است که در هر دورهای متفاوت با دوره دیگر است. بر اساس چنین تلقی از اجتهاد و سیاست، در این مقاله کوشش شده، دیدگاه امام خمینی در ماهیت فقه سیاسی، جایگاه فقه و ماهیت فقهی سیاست و... تبیین شود.
واژههای کلیدی: سیاست، اجتهاد، اندیشه سیاسی، امام خمینی
مقدمه
این مقاله درصدد اثبات تعامل سیاست و اجتهاد در اندیشه امام خمینی است. در ابتدا به رویکردهای فقهی مسلمانان اشاره میشود. هدف از این امر تعیین قلمرو و حدود دین است. چون تا قلمرو دین معلوم نشود نمیتوان محدودة سیاست و اجتهاد را تعیین نمود. در این زمینه گفته میشود که اسلام دارای سه بخش «احکام اعتقادی»، «احکام اخلاقی» و «احکام عملی» است. در مرحله بعد به دستهبندی ابواب فقه پرداخته شد که هدف از این کار نشان دادن توسعه و گسترة فقه اسلامی و تطبیق آن با حقوق متداول میباشد. در ادامه بحث به ماهیت فقه سیاسی و دنیوی بودن و یا اخروی بودن علم فقه و ماهیت عمل سیاسی و نسبت آن با اجتهاد و ماهیت فقهی سیاست از منظر امام خمینی پرداخته شد. از مباحث طرح شده در این مقاله این نتایج به دست آمد که امام خمینی ماهیت فقه را سیاسی میداند و در خصوص رابطه سیاست و اجتهاد به نوعی تعامل اعتقاد دارد و این تعامل خود بازتابی از ماهیت اجتهاد و عمل سیاسی است.
در نظر ایشان اجتهاد سیاسی مجموعهای از بایدها و نبایدهای رفتار عملی فرد مسلمان است که در دستهبندی علوم از آن به «حکمت عملی» تعبیر میشود. البته از نظر ایشان حکمت عملی خود به دو قسمت تقسیم میشود. قسمی از آن با حکمت نظری تفاوت ماهوی ندارد که به امور کلی میپردازد و قسمتی دیگر از حکمت عملی است که به امور عینی و مادی و جزیی و تحولپذیر و ناپایدار تعلق دارد.
در این مقاله از این نوع حکمت عملی تعبیر به «حوادث واقعه» شده است.
در حوزه اندیشههای فقهی دو رویکرد به نصوص اسلام وجود دارد، یکی رویکرد فردی و دیگری رویکرد اجتماعی، اگر هدف اجتهاد تطبیق دادن احکام شرع با واقعیات تازه زندگی که امور جزیی و تحولپذیرند میباشد بدون روشن شدن قلمرو و ابعاد شرع اسلام، تطبیق آن با واقعیتهای زندگی ممکن نیست پس باید دو قلمرو آن یعنی احکام فردی و اجتماعی را از همدیگر بازشناخت.
معمول آن است که اسلام را به سه بخش «احکام اعتقادی» که مربوط به شناخت جهان و حقیقت آفرینش و رابطه آن با خدا و انسان است، و «احکام اخلاقی» که بیانگر آن است که انسان از نظر صفات و خلقیات چگونه باید باشد و «احکام عملی» که نوع گفتار و رفتار انسان را در رابطه با خدا و خویشتن و دیگران مشخص میکند. و احکام عملی را به دو حوزه فردی و اجتماعی تقسیم میکنند و در بحث اجتهاد همانطوری که در بالا اشاره شد باید این دو حوزه را از همدیگر بازشناخت.
سیر اجتهاد اسلامی گرچه در آغاز هر دو جنبه را وجهة همّت خود قرار داد ولی سیر حوادث تاریخی چنان پیش آمد نمود که مجتهدین بیشتر استنباط و اجتهاد خود را به حوزه اول که بر رفتارهای فردی بود معطوف داشتهاند. و از تطبیق رفتارهای اجتماعی به علل و عوامل مختلف بازماندهاند، و این محدودیتها در باب اجتهاد فقط در حوزه شیعی نبود بلکه به حوزه فقهی اهل سنت هم سرایت نمود تا جایی که قائل به انسداد باب اجتهاد شدند.
البته این تنگناها و محدودیتها با توجه به حکومتهای موجود سنی، فقه شیعی را بیشتر در انزوای سیاسی و دوری از عرصههای اجتماعی فرو برد. آیتالله شهید محمدباقر صدر در این رابطه میگوید: «این گوشهنشینی سیاسی، به تدریج دامنة هدف اجتهاد را نزد شیعه تنگتر کرده و رفتهرفته، این فکر که عرصة عرضاندام آن تنها در حوزة شخصی است رسوخ یافته است و بدینصورت، اجتهاد در ذهن فقیه با «فرد» مسلمان و نه «جامعه» گره خورده است.»1
دستهبندی ابواب فقه
مباحث فقهی و دستهبندی آن برای دادن یک نظم درست و اصولی به فقه به چند نحوه گوناگون انجام گرفته است، در فقه شیعه و سنی بطور کلی مباحث فقه را به عبادات و معاملات دستهبندی نمودهاند غزالی در احیاء آن را به عبادات، عادات، منجیات و مهلکات تقسیم نموده است. و در یک تقسیمبندی با توجه به تقسیمبندیهای فقه به عبادات و معاملات، آن را به امور اخروی و دنیوی تقسیم کردهاند، بخش نخست یعنی احکامی که برای تأمین سعادت اخروی است احکام عبادات است و بخش دوم که برای تنظیم زندگانی مادی است بر سه گونه است یا قوانینی است برای تنظیم روابط افراد بشری با یکدیگر که ابواب فقه را تشکیل میدهد و یا قوانینی که بقاء فرد و نوع بشر هر دو، وابسته بدان است و آن احکام جنایی و جزایی است.2 و در یک تقسیمبندی بر اساس هدف شرع، فقه را به پنج بخش تقسیم میکنند. بر این اساس است که مذاهب برای حفظ و حراست پنج عنصر بنیادی زندگی انسانها آمدهاند و آن عبارت است از «دین»، «جان»، «مال»، «نسب» و «عقل». عبادات به عنوان پشتوانة دین، قسمتی از احکام جزائی برای پاسداری از جان، مقررات ازدواج و توابع آن و برخی از احکام جزائی برای نگاهداری انساب، مقررات باب معاملات برای تنظیم روابط مالی و حفظ اموال، و احکام مربوط به تحریم مسکرات و مجازات شرابخواری و نظائر آن به منظور مراقبت و حراست از عقل آدمی تشریع شده و ابواب قضاء و شهادات که مشتمل بر دستورالعملها و مقررات و احکام قضائی است به عنوان حافظ و نگهبان کلیت نظام اسلامی و ضامن اجرای درست آن طرحریزی شده است.3
و استاد شهید مرتضی مطهری معتقد است که: «مسائلی که در جهان امروز تحت عنوان حقوق طرح میشود با انواع مختلفش: حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانوادگی، حقوق جزائی، حقوق اداری، حقوق سیاسی و... در ابواب مختلف فقه با نامهای دیگر پراکنده است... این است که فقه بالقوه مشتمل بر رشتههای گوناگون است».4
در این دستهبندیهایی که از فقه ارائه شده است بیانگر آن است که علم فقه برای تنظیم زندگانی مادی انسانها است، زیرا اجتهاد فقهی بر اساس منابع شرعی در واقع تفسیری از کتاب و سنت است. اجتهاد یعنی استنباط حکم شرعی جزیی که انسان مجتهد از قرآن و سنت برای سامانبخشی امور زندگانی بشر بدست میدهد، این کوشش علمی که بر پیش فرضهای خاصی مبتنی است برگرفته از علوم بشری است.5
هر مجتهدی در روند اجتهاد فقهی مراحلی را طی میکند یکی از آن مراحل به کار بستن قواعد و ضوابط علم اصول فقه است که خود از زبانشناسی لغت عرب صرف و نحو و دیگر علوم جزیی بشری اخذ میشوند و مرحله دیگر توجه به مبانی معرفتی است که مربوط به خدا و جهان و زندگی فردی و اجتماعی انسانها میباشد.
و به علت بشری بودن این علم (علم فقه) همواره متناسب با زمان خود متحول میشود، و تغییر میکند و نمیتوان انتظار داشت که علم فقه در قرون گذشته پاسخگوی نیازهای متغیر انسان امروزی باشد. یکی از نویسندگان در این رابطه مینویسد: «کتب فقه مملو است از فتاوا، و فتوی یعنی محصول اعمال نظر و اجتهاد. علم فقه محصول تلاشهای نظری فقیهان است و مانند همة علوم دیگر یک پدیدة بشری است و به این جهت قوام علم فقه در این است که مسائل آن استنباطی و دارای قابلیت اختلافنظر باشد. تشبیه علم فقه به علوم ریاضی و انتظار عدم تغییر در فتاوا واحساس نگرانی از ثابت نماندن آراء فقهی، با ماهیت عام فقه سازگار نیست.»6
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
در این درس نمره بیشتری بگیرید!
در بخشی از این تحقیق می خوانیم:
امام خمینی همچون دیگر اندیشهمندان سیاسی دارای زمینههای مختلف در اندیشه سیاسی خود است که هر یک از این زمینهها، سببساز و عامل قوامدهنده ساختار اندیشه سیاسی او هستند. از اینرو، از این زمینهها میتوان به مبانی و اصول اندیشه سیاسی امام نیز یاد کرد. از میان آنها مبانی فلسفی، عرفانی، فقهی، کلامی، تاریخی و غیره هستند که هر یک سهم خاص خود را دارند.
در این نوشتار به دو اصل و زمینه کلامی و عرفانی، اندیشه سیاسی امام پرداخته میشود. زمینههای کلامی از آن رو مورد نظر است که امام در بستر فرهنگ اسلامی و دین اسلام اندیشه میکردند. لذا به عنوان یک عالم معتقد به اصول اسلامی، درصدد دفاع و تبیین آنها بودند. زمینههای عرفانی از آن رو مورد نظر است که امام به عنوان یک عارف پیرو مکتب ابن عربی، در زمانه خود توانست تحولی اساسی در سیاست و حاکمیت سیاسی در زمان ما بوجود آورد که این تحول به نگرشهای عرف6انی او به جهان هستی، انسان و خدا ارتباط زیادی داشت.
* * *
الف: زمینههای کلامی
امام خمینی در درجه اول عالمی آگاه به باورهای اسلامی و معتقد به آنها بود، یعنی قبل از اینکه او صرف یک اندیشهمند سیاسی لحاظ شود، یک عالم و متکلم دینی بود که درصدد تبیین باورهای اسلامی برای جامعه بود تا متدینین به آنها دسترسی لازم داشته باشند. به بیان دیگر امام درصدد ارائه تفسیر جدیدی از دین اسلام بود که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. زیرا در نظر او در جامعه دینی، بدون شناخت واقعی اصول و اعتقادات اسلامی، نمیتوان به مسایل دیگر پرداخت و آنها را برخواسته از دین اسلام دانست. در دید امام خمینی از آنجا که باورهای دینی هر شخصی نشاندهنده ساختار جهانبینی دینی اوست، این باورها در شکل دادن نظام اجتماعی او نیز نقش اساسی را به عهده دارند. از اینرو امام در کتب خود به فراخور مباحث گوناگون، ابعاد گوناگون اسلام و باورهای اسلامی را تبیین مینماید که در اینجا برخی از آنها که با اندیشه سیاسی او ارتباط نزدیکتری دارد بررسی میگردد.
1ـ جاودانگی اسلام
جاودانگی دین در معنای کلی، و اسلام در معنای خاص، همواره یکی از مسایل مهم و در عین حال باورهای اساسی دینداران است. امام خمینی از طرفداران جاودانگی و پایدار بودن دین اسلام که البته این اعتقاد نزد تمامی مسلمانان پذیرفته شده است. در نظر امام جاودانگی دین تنها به پایدار ماندن نام آن و پایدار ماندن بحثهای علمی و نگارش درباره گزارههای دینی در میان علما نیست. در نظر او جاودانگی دین، و به ویژه دین اسلام، بستگی به این دارد که هدفها و خواستهها، برنامهها و قانونهای دین، در سه سطح اندیشه، بیان و عمل در هر عصری و برای هر نسلی پایدار بماند و بازتاب پیدا کند. به عبارت دیگر جاودانه بودن دین، همان حضور و تجسم عینی آن در زمان است. به گفته امام: «احکام اسلام، محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازمالاجرا است. تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده، تا پس از آن متروک شود و دیگر حدود و قصاص، یعنی قانون جزای اسلام اجرا نشود، یا انواع مالیاتهای مقرر گرفته نشود، یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل گردد. این حرف که قوانین اسلام تعطیلپذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است برخلاف ضروریات اعتقادی اسلام است».1 این سخن امام نشان میدهد که جدایی افکندن میان جاودانگی پارهای احکام و به فراموش سپردن پارهای دیگر نادرست است، چرا که همه احکام اسلام جاودانهاند همانگونه که احکام فردی اسلام همیشه باقی و ماندگارند و مؤمنان باید بدانها پایبند باشند، احکام و برنامههای اجتماعی دین نیز پایدارند. بنابراین در نظر امام حضور دین در جامعه و جامه عمل پوشاندن به خواستهها و انتظارهای سودبخش دین برای اجتماع، تفسیری درست و واقعی از جاودانگی دین است. «حکمت آفریدگار بر این تعلق گرفته که مردم، به طریقه عادلانه زندگی کنند و در حدود احکام الهی قدم بردارند. این حکمت، همیشگی و از سنتهای خداوند متعال و تغییرناپذیر است.»2
برای دانلود متن کانل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.