دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 42
فهرست و توضیحات:
1 - خوارج
1-1- چگونگى پیدایش خوارج
1-2-نمونهاى از تعصبات قبیلهاى خوارج ودشمنى آنها با قریش
1-3- نامهاى دیگر خوارج
2- فرقه هاى خوارج
3- عقاید کلامى خوارج
4- احتجاجات على (ع) با خوارج
5- دیدگاه خوارج در مورد مرتکبان گناهان کبیره
6- خوارج وفقر اندیشه
7- جنگهاى على(ع) در دوران خلافت
8- روان شناسى سه گروه شورشى
8-1- ناکثین:
8-2- قاسطین:
8-3- مارقین:
9- جنگ صفین یا فتنه قاسطین
9-1- قاسطین
9-2- علل وقوع جنگ صفین
9-3- نامه معاویه به عمرو بن عاص
9-4- حرکت سپاه امام (ع) به سوى صفین
9-5- ورود امام (ع) به صفین ومحاصره فرات
9-6- آخرین پیامها
9-7- مباحثه قاریان قرآن وحقانیت على (ع)
9-8- محرم وآتش بس موقت
9-9- پایان آتش بس وآغاز جنگ
9-10- آغاز حمله همگانى
9-11- لیلة الهریر
9-12- به نیزه کردن قرآنها
9-13- تسلیم امام (ع) وفراخوانى مالک
9-14- تلفات جانى صفین
9-15- مراجعت امام (ع) به کوفه وکنارهگیرى خوارج
9-16- اعزام ابو موسى به دومة الجندل، وسفارشهاى امام (ع)
10- حکمیّت درباره چه بود وچه شد؟
پی نوشت
1 - خوارج
یکى دیگر از فرقههاى کلامى که در روزگار امام على (ع) به وجود آمد «خوارج» است. برخى از محققان، خوارج را فرقهاى اسلامى ذکر کردهاند تا جایى که در کتابهایى که در خصوص تاریخ علم کلام نوشتهاند به طور مفصل درباره این فرقه وعقاید آنان سخن گفتهاند. ما هر چند خوارج را اساساً مسلمان نمىدانیم اما پرداختن به طرز تفکر واندیشههاى کلامى آنان را از این جهت ضرورى مىدانیم که این فرقه در زمان حکومت امام على (ع) با تمسک به قرآن و تظاهر به اسلام براى آن حضرت، مشکلاتى را پدید آوردند واز خود عقایدى فاسد وخلاف قرآن به جاى گذاشتند. وچون بحث ما در این جا «على (ع) وفرقههاى کلامى» است ناگزیریم که عقایداین گروه راهم به طورخلاصه به بحث وبررسى بگذاریم.
آنان به طرز گمراهکنندهاى کردارهاى خود را با قرآن توجیه مىکردند وبر روشهاى خویش، استدلال عقیدتى مىآوردند. از همین روست که امام على (ع) به اصحاب خویش فرمود: در هنگام بحث ومناظره با آنان از قرآن استدلال نیاورید بلکه با سنت پیامبر بحث کنید، چون این گروه قرآن را به نفع خویش تأویل مىکنند.
خوارج به خاطر همین استدلالهاى سست وبىپایه، عمرى کوتاه داشتند وچندان در تاریخ نپاییدند وبه جزچند فرقه معدود، سایر فرقههایشان از بین رفتهاند، اماعقایدوافکارشان در قالبهاىمختلف به حیات خویش ادامه داده است.
در نهج البلاغه هم آمده است هنگامى که خوارج کشته شدند به امام على (ع) گفتند: اى امیر مؤمنان، همگى آنان کشته شدند. امام فرمود:
«کلاَّواللَّهِ اِنَّهُمْ نُطَفٌ فِى أصْلابِ الرِّجالِ وَقراراتِ النِّساءِ، کُلَّما نَجَمَ مِنهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حتّى
یکونَ آخِرُهُم لُصُوصاً سَلّابینَ؛نه به خدا قسم، آنها نطفههایى در پشت مردان ورحم زنان خواهند بود که هر زمان، شاخى از آنها سر بر آورد، بریده مىشود تا این که آخرشان دزدان وراهزنان خواهندشد.»(1)
از این سخن امام (ع) به خوبى استفاده مىشود که عقاید باطل این گروه وافرادى که با این مرام باطل هستند باقى خواهند ماند.
1-1- چگونگى پیدایش خوارج
عموم مورخانى که به بحث وبررسى درباره خوارج وچگونگى پیدایش آنان پرداختهاند به وجود آمدن این فرقه را از جنگ صفین وقضیه «حکمیّت» مىدانند، امّا به نظر ما براى ریشهیابى عمیقتر باید کمى به عقب برگشت، زیرا نمىتوان پذیرفت که یک حزب وگروه سازمان یافته ومنسجم با موضع گیرىهاى سیاسى وعقیدتى،به یکباره ودرمدت کمترازچندساعت ویاچندروز،ایجادشود؟
آیا باور کردنى است که در نبرد صفین، عدهاى با اصرار و پافشارى بسیار از امیر مؤمنان على (ع) بخواهند که جنگ را خاتمه دهد وحکمیّت را بپذیرد وحتى او را براى پذیرفتن این امر به قتل تهدید کنند، امّا پس از قبول حکمیّت از طرف على (ع) فوراً موضع خود را تغییر دهند وپذیرش حکمیّت را کفر بدانند؟ این، مسلماًبرنامه وطرحى ازپیش تنظیم شده بوده است که ریشه درپیش ازنبردصفین ومسأله حکمیّت دارد.
بنابر این بر یک محقق، لازم است که براى تحلیل وبررسى چگونگى پیدایش این گروه به عقب برگرددوقضیه را از ریشه دنبال کند ودراین ریشهیابى به عامل مهمتعصبات قبیلهاى ، توجه بیشترى بکند.
بسیارى از رهبران خوارج وکسانى که در میان ساده لوحان سپاه على (ع) در جنگ صفین، پس از پذیرش حکمیّت، بذر شورش پاشیدند از قبیله «بنى تمیم» و «بنى ربیعه» بودند (بنى ربیعه، خود تیرهاى از بنى تمیم است). کسانى مانند شبث بن ربعى وحرقوص ابن زهیر (ذو الثدیه) ومسعر بن فدکى وعروة بن ادیه ومرداس بن ادیه که در نظر خوارج بعدى از سلف صالح هستند، همه از قبیله بنى تمیم بودند. البته از قبایل دیگر نیز کم وبیش شرکت داشتنداما بیشتر رهبران خوارج از این قبیله بودند واز قریش هیچ کس درمیان خوارج نبود.
بنى تمیم در زمان جاهلیت با قبیله مضر وبخصوص تیره قریش دشمنى وجنگ داشتند وحتى پس از اسلام نیز، که به ظاهر مسلمان شده بودند، گاه وبیگاه دشمنى دیرینه خود با قریش را آشکار مىکردند واز این که پیامبر از قریش ا ست ناراحت بودند وحسد مىورزیدند. در این باره به دو سند تاریخى زیر توجه فرمایید:
1) جمعى از قبیله بنى تمیم وارد مسجد پیامبر شدند وبى آن که ادب واحترام پیامبر را رعایت کنند از پشت حجرهها ندا در دادند که «اُخرج إلینا یا محمّد، جِئناک لِنُفاخِرُک؛ اى محمد، بیرون آى که آمدهایم با تو مفاخره کنیم» یعنى امتیازات ومفاخر وبرترىهاى قبیله خود را بر تو ثابت کنیم. آن گاه آنان به مال وثروت وکثرت جمعیت وچیزهایى از این قبیل فخرفروشى کردند واین آیه شریفه درباره آنها نازل شد: (اِنَّ الّذینَ یُنادُونَکَ مِن وَراءِ الحُجُراتِ أکثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون؛(2)ﻜﺴﺍﻨﯼکه تو را ازپشت حجرههاندامىدهندبسیارى ازآنهانمىفهمند.)(3)
2) در یکى از جنگها هنگامى که پیامبر خدا غنایم جنگى را تقسیم مىکرد، مردى از بنى تمیم به نام ذو الخویصره، که همان «حرقوص بن زهیر» بود، سر رسید وگفت: یا محمّد، عدالت را رعایت کن! پیامبر فرمود: واى بر تو، اگر من عدالت را رعایت نکنم پس چه کسى این کار را خواهد کرد؟ بعضى از اصحاب خواستند او را بکشند. پیامبر فرمود: رهایش کنید، همانا براى او یارانى خواهد بود که نماز شما در مقابل نماز آنها وروزه شما در برابر روزه آنها کوچک شمرده مىشود وآنها قرآن را تلاوت مىکنند اما از گلوهایشان تجاوز نمىکند، آنها از دین خارج مىشوند همان گونه که تیر از کمان رها مىشود. سپس افزود: آنها بر مسلمانان خروج مىکنند.نشانه آنها این است که در میانشان مرد سیاه چهرهاى است که یکى از پستانهاى او مانند پستان زن است.»(4)
مفسران مىگویند: درباره همین اعتراض «حرقوص بن زهیر» به پیامبر بود که این آیه شریفه نازل شد: (وَمِنهُمْ مَن یَلْمِزُکَ فی الصَّدقات فَإنْ اُعطوا مِنها رَضَوا وإنْ لَمْ یُعْطُوا مِنها إذاهُم یَسخَطُون؛(5) واز منافقان کسانى هستند که در امر صدقات تو را طعنه مىزنند. اگر به آنها داده شود خرسند مىشوند واگر داده نشود خشمگین مىگردند.)(6)جالب است که در این سند تاریخى - که اکثر موّرخان ومحدثان ومفسران آن را نقل کردهاند - منافقى که به پیامبر اعتراض مىکند وقرآن، او را از جمله منافقان مىشمارد کسى است که «ذو الخویصره» نام دارد واو همان «حرقوص بن زهیر» است که یکى از رهبران خوارج بود ودر جنگ صفین پس از جریان حکمیّت، شدیداً به على (ع) اعتراض کرد وجمعى را به دنبال خود کشانید وسرانجام در جنگ نهروان کشته شد. او همان «ذو الثدیه» بود که على (ع) جنازه او را جستجو کرد تا
این که آن را یافت واز این که وعده پیامبر (ص) تحقق یافته است خدا را شکر کرد.(7) دقت در این دو سند تاریخى به خوبى نشان مىدهد که یکى از رهبران عمده خوارج چه سابقه فکرى داشته است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید