شاید معروفترین اکتشاف تصادفی مهم، کشف پنی سیلین به دست سر الکساندر فلمینگ باشد. اما در این اکتشاف، بیش از آنچه اکثر افراد تصور می کنند، بخت دخالت داشته است؛ گر چه کشف فلمینگ پیامدهای شگفت آوری داشت که بدان اهمیت بخشیدند، اما این پیامدها کمتر شناخته شده اند.زندگی فلمینگ مملو از وقایع به ظاهر نامربوطی است که در عین حال اگر حتی یکی از آنها هم روی نمی داد، چه بسا فلمینگ به شهرتی که بدان دست یافت نمی رسید. همان گونه که دوست و همکارش پروفسورس پانت به هنگام مرگش در ستایش او گفت: شخص احساس می کند نمی تواند آنها را ناشی از تصادف محض بداند .
زندگینامه :
الکساندر فلمینگ در سال 1881 در روستای آیرشایراسکاتلند به دنیا آمد. وقتی هفت ساله بود پدرش درگذشت و مسئولیت اداره مزرعه و تربیت چهار فرزند تنی و چند فرزند ناتنی به دوش مادر الکساندر افتاد. وقتی الکساندر پنج ساله بود، پیاده به مدرسه ای در 5/1 کیلومتری می رفت و وقتی دهساله شد، مجبور بود فاصله 5/6 کیلومتری خانه تا مدرسه را پیاده طی کند. هنگامی که به دوازده سالگی رسید مدرسه اش بیش از 25 کیلومتر با خانه فاصله داشت، بنابراین در آکادمی کیلمارناک اقامت گزید. با این حال مجبور بود در تعطیلات آخر هفته حدود 20 کیلومتر راه رفت و برگشت از ایستگاه قطار تا منزل را طی کند. پس از یک سال و نیم اقامت در کیلمارناک به لندن پیش برادرش رفت و تحصیلات خود را در پلی تکنیک ادامه داد. اما این دوران دیری نپایید، چون الکساندر توان مالی تحصیل در آنجا را نداشت. فلمینگ شانزده ساله در یک شرکت کشتیرانی استخدام شد و کمی از وقت خود را با نیروهای داوطلب اسکاتلندی مقیم لندن گذراند. او در تیم واترپولوی این گروه بازی می کرد، و یک بار با تیمی از بیمارستان سن مری، وابسته به دانشگاه لندن، مسابقه داد. چند سال بعد ارث مختصری به او رسید و برادرش او را تشویق کرد تا وارد دانشکده پزشکی شود. در لندن دوازده دانشکده پزشکی بود، که فلمینگ از هیچ کدامشان شناختی نداشت- جز یکی که بیمارستان سن مری وابسته به آن بود و تنها چیزی که می دانست این بود که یک تیم واترپولو دارد، و به همین دلیل به آنجا رفت. در همان هنگام بود که المرات رایت به عنوان مدرس باکتری شناسی در آن دانشکده مشغول به کار شد. فلمینگ در ابتدا تصمیم داشت جراح شود، اما پس از فارغ التحصیلی، شغلی در آزمایشگاهی که در آن موقع المرات رایت سرپرستی آن را به عهده داشت به او پیشنهاد شد؛ فلمینگ تا پایان عمر خود را در آن آزمایشگاه گذراند و در سال 1929 استاد باکتری شناسی شد. طی جنگ جهانی اول فلمینگ و رایت به فرانسه اعزام شدند تا به معالجه سربازان زخمی بپردازند. آن زمان پزشکان برای درمان جراحت های جنگی از مواد ضد عفونی کننده استفاده می کردند. اما فلمینگ متوجه شد که فنل ( یا اسید کربولیک که رایجترین ماده ضد عفونی کننده آن زمان بود) بیشتر ضرر دارد تا فایده، چون گویچه های سفید خون را سریع تر از باکتری ها نابود می کند.
تاریخچه
تا قرن بیستم، داروها نسبتا اندکی وجود داشت. در سالهای اول قرن بیستم، پژوهشگران امور پزشکی امیدوار بودند که بتوانند با کشف یا ساخت داروهای جدید عامل عفونت را در درون بدن از بین ببرند، همانطور که ماده ضد عفونی کننده لیستر باکتریها را در خارج از بدن، از بین می برد.
فلمینگ قارچی را که «پنیسلیوم نوتاتم» بود تشخیص داد. این قارچها حاوی ماده ضد باکتری بودند که او آنرا «پنیسیلین» نامید. اما مدتی طول کشید تا به کمک دانشمندان دیگر تفکیک عملی پنیسیلین، صورت گرفت. سرانجام در سال 1941 میلادی، برای درمان عفونتها از پنیسیلین استفاده شد. از آن زمان به بعد، بسیاری از داروهای آنتی بیوتیک، که باکتریها را از بین میبردند، یا باعث توقف رشد آنها میشدند، کشف شده است. استفاده از آنتی بیوتیکها، باعث کاهش بیماری باکتریایی شده است. با این همه نمی توان پنی سیلین را یک اعجاز بشری نام نهاد، یعنی این طور نبود که فقط نبوغ انسان آن را در آزمایشگاه ها به دست آورده باشد. پنی سیلین یکی ازاعجازهای طبیعت است. ماده ی نیرومندی که به جان باکتری ها می افتد و خودش از نوعی قارچ به دست آمده است. پنی سیلین را آنتی بیوتیک هم می خوانند. یعنی ماده ای که خود از موجود زنده به دست آمده و بر موجودات زنده دیگر یعنی باکتری ها اثر کشنده دارد
شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق درباره پنی سیلین