بخشی از متن اصلی :
مجموعة قواعد و آداب نقد را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: قواعد و آداب درونمنطقی و قواعد و آداب برون منطقی.
مراد از چنین قواعدی، حدود و آدابی است که به اصل، مرکز، متن و خود نقد مربوط است، نه به حیطهها و حواشی و مسایل پیرامونی نقد (قواعد و آداب برونمنطقی).
از مهمترین قواعد درونمنطقی نقد عبارتاند از:
اول: فقط نقادی نظری اندیشه و عمل
در روابط ما آدمیان، حیطة نقد و انتقاد تنها به نقد زبانی، کلامی و قلمی اندیشه و عمل خود و یا دیگران محدود است و کنش، کار و عمل علیه دیگران به طور ذاتی در حیطة نقادی و نقدپذیری، و همزمان با نقد قرار نمیگیرند؛ و چون نقد با غایت صلاح، اصلاح و رشد صورت میگیرد و دیدن محاسن در کنار معایب در نقد، از لوازم قطعی آن است، ضمن اینکه نقد از عمل و اقدام متمایز است، هر نوع اظهار نظری را نیز دربر نمیگیرد و هرگونه موضعگیری نقد محسوب نمیشود. بر این اساس، نقد با توطئه ـ که اولاً با اقدام قرین است، ثانیاً برجسته کردن کاستیها و معایب است ـ فرق دارد؛ چنانکه بسیاری از مواضع جریانات سیاسی هم در واقع خردهگیری و انتقامگیری است و با غایت آسیبزدن به یکدیگر انجام میشود و در چهارچوب نقد قرار نمیگیرند.[1]
اگر در حیطة یادشده و با رعایت شرایط آن (که در ادامه میآید)، به نقد توجه شود، میتوان دربارة دامنة نقد در حیطة تفکر بشری، نقد و انتقاد هیچ قید و حدی ندارد؛ بر اندیشة هر کس و هر نخبه (سیاسی، فکری و ...) میتوان به داوری نشست و معایب فکرش را در کنار محاسن او برشمرد. در نقد سیاسی هم تنها قید و حد نقد بر عملکرد دیگران، پذیرش قانون اساسی یک کشور است و یک فرد تا وقتی که پذیرفته است، یعنی مطابق آن قانون عمل کند، در همة حیطههای نظام نیز حق نقد دارد.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 13