----------------------------------------------------------------
چکیده
نویسنده در این کتاب با توجه به رویکرد کثرت گرایانه به دین، دو دین الهی اسلام و مسیحت را در ارتباط با حوزههای اجتماعی – سیاسی مورد بررسی قرار میدهد، او معتقد است که این ادیان اگر چه دارای رهنمودهای ارشادی و اخلاقی نسبت به تصمیم گیری در حوزههای عمومی اجتماعی مانند، عدالت، احترام متقابل و غیره میباشند، ولی نباید از این ادیان انتظار داشت تا دارای برنامه و طرح منسجم الهی از پیش تعیین شده، جهت اداره امور دنیای مردم باشند، لذا یکی از شرایط زندگی در جامعه –اسلامی و غیر اسلامی- این باید باشد که افراد شهروند کشور هویّت خود را بر اساس دین تعریف نکنند، که این موجب تشتّت در سطح جامعه خواهد شد. دین اسلام به مانند مسیحیّت، در مورد اداره جامعه، دارای طرح سیاسی نیست. او برای این مدعای خود به جریانات اسلامی ای اشاره میکنند که سکولاریزم را دربست پذیرفتهاند. و اینکه جریانات اسلامگرایی موجبات پایمال کردن حقوق دیگر شهروندان را فراهم میآورند و آن هم تحت عنوان مقدّس وظیفه دینی.
-------------------------------------------------------------------------------------------