اختصاصی از یارا فایل
تحقیق امیل دورکیم (بنیانگذار انسانشناسی دینی) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:140
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار
زندگی شخصی و حرفهای امیل دورکیم
ریشههای فکری اندیشههای دورکیم
آثار دورکیم
درباره تقسیم کار اجتماعی (1893)
- همبستگی مکانیکی
- همبستگی ارگانیکی
- وجدان جمعی
- تقسیم کار
قواعد روش جامعه شناختی (1894)
- واقعیت اجتماعی
- قواعد مشاهده وقایع اجتماعی
- خصوصیات عمومی روش جامعه شناسی
- شیئی کردن
خودکشی (1897)
- خودکشی
- آنومی
تربیت و جامعهشناسی
سوسیالیسم (1928)
جامعهشناسی؛ فیزیک رسوم و حقوق (دورکیم و دموکراسی)
صور بنیادین حیات دینی (1912)
- مفهوم مانا
- مفهوم توتم
- مفهوم تابو
سالنامه جامعهشناسی (1896)
سهم دورکیم در مشروعیت دانشگاهی جامعهشناسی
جامعه شناسی دورکیم
- جامعه و اخلاق
- آینده جامعه
ساختارگرایی دورکیم
تکامل گرایی دورکیم
کارکردگرایی دورکیم
تبین کارکردی
- تحلیل کارکردی و تحلیل تاریخی
- تأثیر تحلیل کارکردی دورکیم بر مکاتیب علوم اجتماعی
تأثیر دورکیم بر نظام آموزش همگانی
تأثیر امیل دورکیم بر انسانشناسی
- مردم شناسی فرانسه
- انسانشناسی دینی
- تأثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسانشناسی
- انسان شناسی حقوق
- دورکیم، مالینوفسکی و رادکلیف - براون
- مطالعات دینی دورکیم
- تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
- هدف دورکیم در کتاب صوربنیانی حیات دینی
- اهمیت تاریخ در بررسی امر دین
- تعریف دین
- اعتقادهای دینی
- باورهای دینی
- جادو و دین
- جان پرستی
- نقد دورکیم به نظریه جان پرستی
- طبیعت پرستی
- انتقاد دورکیم به نظریه طبیعت پرستی
توتمپرستی به عنوان دین بنیانی
کارکرد دین از نظر امیل دورکیم
دین و همبستگی
دین و نظریه اجتماعی دورکیم
دورکیم و دگرگونی دین
دین و نظریه معرفت
مبنای جامعهشناسی معرفت دورکیم
کلام آخر
منابع
دیباچی:
امیل دورکیم ـ را به همراه ماکس وبرـ یکی از دو بنیانگذار اصلی تئوری جامعه شناسی نوین نامیدهاند. دورکیم چهارچوب وسیعی برای سیستمهای اجتماعی ایجاد کرد که در جامعه شناسی و تعدادی رشتههای مرتبط با آن به عنوان یک اصل هنوز باقی مانده است، بویژه در انسان شناسی. حتی آنهایی که اساساً با آن موافق نبودهاند. آن را به عنوان یک نقطه عطفی میپذیرند. این چهارچوب تحلیل در جریان کار خود دورکیم رشدی اساسی را طی کرد، اما مداوم پیرامون ماهیت سیستم اجتماعی و رابطه آن سیستم با شخصیت فرد تمرکز داشت.
تفکر دورکیم غالباً ریشه در تاریخ روشنفکری فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتری برگردیم، دکارت [فلسفه دکارتی] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد دیگری که در سالهای نزدیک به او بودهاند و در تفکر دورکیم اهمیت بسزائی داشتهاند، سن سیمون و آگوست کنت و استاد وی فوستل دو کولانژ بودند. علاقه دورکیم به روشنفکران معاصر برجسته دیگر کشورها، ویژه آلمان و انگلستان، به طور موثقی ماهیت فرانسوی داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و این به معنی تحقیر کردن اصالت تفکر فرانسوی نیست. اگر بگوییم آن تفکر یک موقعیت میانجی بین دو جناح اصلی گرایشات متفکر را در بر میگرفت. یعنی تجربه گرایی انگلیسی و کارکردگرایی و ایده آلیسم آلمان. به عبارتی صریحتر، جامعه شناسی مدرن حاصل ترکیب عناصری هستند که به برجستهترین وجهی در آن دو سنت شکل گرفتهاند و به نظر میرسد ماهیت میانجیگرانهاش در زمینه فرانسویاش بوده است که به دورکیم یک محل بارزی برای ابراز وجود دادند و جایگاه و نفوذ دورکیم به طور مؤثری در این ترکیب کمک کرد.
در نوشتهای که پیشرو دارید سعی شده است تمام ابعاد دورکیم که شامل زندگی شخصی و حرفهای، ریشههای فکری، آثار دورکیم و مفاهیم کلیدی که در هر اثر مطرح میشود، مورد بررسی قرار بگیرند. و نیز تأثیرات دورکیم بر نظام آموزش همگانی فرانسه و تأثیراتی که وی بر رشته انسان شناسی و شاخههای این رشته داشته است. و از آنجایی که بیشترین تأثیرات دورکیم بر انسان شناسی از طریق کتاب معروف وی تحت عنوان «صور بنیادین حیات دینی» بوده است. سهم بیشتری به بررسی این کتاب و مفاهیم ارائه شده توسط این کتاب داده شده است.
زندگی شخصی و حرفهای دورکیم:
امیل دورکیم را باید به عنوان نخستین جامعهشناس دانشگاهی کشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعی فرانسه به سختی درگیر شده بود، اما سراسر زندگیاش تحت تأثیر کار دانشگاهیاش قرار داشت. دورکیم مرد دانشگاهی بود که همکارانش هنوز وی را مهمان ناخواندهای میدانستند که می خواهد رشتهای را تدریس کند که هنوز مشروعیت آن توجیه نشده بود.» (کوزر، 1382 : 204 و 205)
دوران زندگی دورکیم با بحرانی از تاریخ فرانسه و اروپا مقارن است. وی در 15 آوریل 1858 در اپینال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاریس درگذشت. دورکیم از تبار یهودی بود و در خانوادهای متدین پرورش یافت، پدرش خاخام اعظم بود و زمانی از دورکیم انتظار میرفت که پای بر جای پای پدر بگذارد. وی بر آن شد که از این سنت خانوادگی بگسلد و اعلام کرد که لااداری است؛ اما شخصیت سخت متأثر از پرورش اولیه و زندگی دقیق و منضبط اولیه باقی ماند. وی در 18 سالگی به پاریس رفت تا برای دانشسرای عالی درس بخواند.
در دانشسرا، در زمره گروهی از روشنفکران برجسته بود. دیری نگذشت که علاقه وی متوجه حوزه فلسفه اجتماعی و سیاسی شد. در اکول نورمال سوپر یور پاریس، وی از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوکولانژ متأثر شد. بوترو وی را به مطالعه دقیق آثار کنت هدایت کرد. وی همچنین با مطالعه نوشتههای رنوویه فیلسوف اجتماعی نوکانتی به فلسفه کانت علاقمند گردید. مضامین کانتی بعداً به دفعات در آثار دورکیم ظاهر شدند، او در صور بنیانی حیات دینی کوشید تا صورتی نظام یافته از «کانت گرایی جامعهشناختی» را به عنوان نظریه شناخت طرح بریزد.
وی بعد از فراغت از تحصیل، سالهای 1882 تا 1887 به تدریس فلسفه پرداخت. و در این میان سال تحصیلی 86-1885 را در آلمان سپری کرد و به مطالعه تحولات معاصر در فلسفه اجتماعی و روانشناسی جمعی در آن کشور پرداخت. در آنجا به درک روشنتر چگونگی واقعیت اجتماعی و پیچیدگی ارگانیک و تحول آن نایل آمد. مقالاتی که دورکیم در مورد تفکر اجتماعی آلمان نوشت به وی کمک کرد تا در سال 1887 مقامی در دانشگاه بوردو بدست آورد، این مقام دانشیاری علوم اجتماعی و آموزش بود. وی در همان سال ازدواج کرد. (گیدنز، 1363 : 12- 9) سالهای بوردو برای دورکیم یک دوره فعالیت کتاب بس آفرینشگرانه بود. او در این سالها یک رشته مقالات انتقادی مهم از جمله نقد تاب جامعه سنتی جامعه نوین فردیناند تونیس را منتشر ساخته و سخنرانیهای افتتاحیه درسهایش را به صورت یک رشته مقالات به چاپ رسانده بود. در سال 1893، او از رسالة دکترایش به زبان فرانسوی تحت عنوان تقسیم کار و نیز از رساله لاتینی خود که درباره منتسکیو نوشته شده بود، دفاع کرد. (کوزر، 1382: 209) انتشار قواعد روش جامعهشناسی که در سال 1894 به صورت یک سلسله مقاله بود، باعث مشاجراتی شد. به دنبال قواعد، کتاب خودکشی در سال 1894 انتشار یافت و در آن دورکیم بر عهده گرفت که مفید بودن برداشت خود از روش جامعهشناسی را با کار بستن آن به یک موضوع تجربی خاص نشان دهد. در همان سال که خودکشی چاپ شد، دورکیم به تأسیس مجله مشهور «سالنامه جامعهشناسی» کمک کرد. سالنامه اهمیت خاصی به آثار مربوط به جامعهشناسی دین میداد، رشتهای که دورکیم به طور فزایندهای در دورههای آخر زندگی خویش به آن علاقمند شده بود. وی در سال 1902 به سوربن رفت و کرسی آموزش را اشغال کرد، هر چند که تا سال 1906 مقام استادی کامل را بدست نیاورد. در سال 1912 صور بنیانی حیات دینی را منتشر ساخت.
پیش از این سالها، وی تدریس تاریخ سوسیالیسم را در سال 86-1885 در پاسخ به برخی از شاگردانش که از مارکسیسم متأثر شده بودند، برعهده گرفت. وی هیچ علاقهای به مارکسیسم انقلابی نداشت و معتقد بود انقلابها تغییرات بسیار اندکی بوجود میآورند: دگرگونی عمیق همواره نتیجه تکامل اجتماعی دراز مدت است از سوی دیگر وی به گرمی به سوسیالیسم اصلاح گرا متمایل بود و آنرا با آرمانهای بازسازی ترقی خواهانه اجتماعی خودسازگار میپنداشت.
او مقالهای به نام فردگرایی روشنفکران نوشت که به طور مشخص انتزاعی و مجرد بود. در آن دورکیم به عنوان یکی از همان روشنفکران سعی کرد تا تفسیری از فردگرایی بدست دهد که از عقاید جامعهشناختی اش استنتاج شده بود و به رد این ادعا پرداخت که نظریات وی متضمن هرج و مرج است. (گیدنز، 1363 : 16-12)
«شواهدی وجود دارند که جنگ برای دورکیم یک ضربه بزرگ داشت. نه تنها در واقع هزینه جنگ برای فرانسه خیلی بالا بود، بلکه بیش از نیمی هم آموزگاران دورکیم که دراکول نورمال وارد شده بودند، قبل از اتمام جنگ در سال 1913 کشته شدند. همچنین دورکیم تنها پسرش را در سال 1916 از دست داد. این آسیبها ممکن است در باعث شدن مرگش در اثر یک سکته قلبی در 15 نوامبر 1917 در سن 59 سالگی خیلی کمک کرده باشند. (Sills. 1968:p.311)
بخش عمده آثار دورکیم که بیشتر شامل جزواتی بود که وی برای درسهای متعدد نوشته بود، بعدها [پس از مرگ وی] به چاپ رسید. مهمترین این آثار عبارتند از: دو مطالعه دربارة آموزش (آموزش اخلاقی و تحول تعلیم و تربیت در فرانسه)، درسهای بوردو و درباره سوسیالیسم (که در سال 1928 منتشر شده و مخصوصاً از سن سیمون بحث میکند)، بحثی در سیاست مدنی و دولت (اخلاق حرفهای و اخلاق مدنی)، تحلیل فلسفه عمل گرایی که از یادداشتهای دانشجویان گردآوری شده است (عملگرایی و جامعهشناسی)، درسهای جامعهشناسی؛ فیزیک سوم و حقوق که در سال 1950 منتشر شدند. (گیدنز، 1263 : 17-15 ، آرون 1381: 421 و 422)
دانلود با لینک مستقیم