فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:19
فهرست مطالب:
چکیده 1
مقدمه 1
فصل اول 3
مبنا و مفهوم قاعده پیشبینی پذیری ضرر 3
گفتار نخست : قلمرو قاعده 3
1- جایگاه مرسوم قاعده: مسئولیت قراردادی 3
2- گسترش قلمرو قاعده به مسئولیت خارج از قرارداد 4
3- وضع حقوقی ایران 5
گفتار دوم 9
پشتوانه نظری و ضرورت منطقی قاعده 9
1- مبنای قاعده در مسؤلیت قراردادی 9
2- مبنای قاعده در الزامهای خارج از قرارداد 10
3- نتیجه و انتخاب مبنا 11
فصل دوم 13
اجرای قاعده پیشبینی پذیری ضرر 13
موضوع و شیوه اجرای قاعده 13
1- مفهوم زیان قابل پیشبینی 13
2- ضابطه تشخیص زیان پیشبینی پذیر 14
گفتار دوم 16
استثناهای قاعده 16
1- تقصیر عمدی و آنچه در حکم آن است 16
2- خسارات وارد بر شخص (خسارات شخصی) 17
نتیجه 17
چکیده:
مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات، عنوانی است برای بیان الزام قانونی جبران ضررهای ناروا خواه این ضرر از شکستن پیمان و نقص عهد حاصل آید یا تخطی از تکلیف عمومی احتیاط و عدم ا ضرار به غیر بر این پایه مسئولیت مدنی دو شاخه مهم دارد قراردادی و الزام خارج از قرارداد ضرر ناروا که جبران آن موضوع و هدف مسئولیت مدنی است ضرری است که درمبانی نظری مسئولیت از آن سخن میرود و معیار آن بر مبنای مسئولیت منطبق است.
جبران زیانهای ناروا موکول به آن است که واجد شرایطی باشند از جمله شرایط، شرط (قابلیت پیشبینی متعارف) است که در مسئولیت قراردادی و و قهری مورد گفتگو است.
در میان نظامهای حقوقی گوناگون، لزوم بیشتر پیشبینی زیان در هر موقع مورد پذیرش است (حقوق ایران نیز میتوان نشانههایی از نفوذ قاعده یافت، مهمترین متن قانونی در حقوق موضوعه ایران در بر دارنده قاعده پیشبینی پذیری زیان است قانون مجازات اسلامی است که موارد متعددی از آن متضمن قاعده یاد شده در عرصه مسئولیت قهری است.
در باب مبنای قاعده سخن بسیار است در این رساله «محدود شدن مسئولیت مدنی به قواعد اخلاقی» پیشنهاد شده ، مسئولیت مدنی ریشه در قواعد اخلاق مدنی و اجتماعی دارد و به مرزهایی که این اخلاق معین میکند محدود میگردد. یکی از این مرزها محدود شدن مسئولیت به نتایج منتظر و پیشبینی پذیر اعمال انسان متعارف است.
مقدمه:
1- مسئولیت قراردادی:
مسئولیت قراردادی عبارت است الزام عهدشکن به جبران خسارت ناشی از پیمانشکنی. مبنای این تعهد لزوم جبران ضرر ناروا است و منبع این الزام یا عقد یا عرف یا قانون است.
2- مسئولیت خارج از قرارداد: در یک جامعه منظم هر گاه شخصی در اثر فعل یا ترک فعل خود ضرر ناروایی را بر دیگری وارد آورد مکلف به جبران آن است این الزام مسئولیت مدنی است.
3- موضوع و هدف مسئولیت مدنی: موضوع و هدف مسئولیت اعم از قراردادی و غیرقراردادی جبران ضرری است که از رفتار شخص به دیگران وارد میآید و همه ضررها مشمول مسئولیت نیست بلکه فقط آن دسته از زیانها است که ناروا هر دیگری وارد شده باشد.
4- فهم ضرر ناروا: به مفهوم ناروا اتفاق نظر وجود ندارد در حقوق قراردادها ضرر ناروا ضرری است که از نقص عهد به بار آمده و منسوب به پیمان شکن است مبنای ناروایی نیز شکستن حریم و حرمت اصل والای حاکمیت اراده است.
در ضمنا خارج از قرارداد ضرر ناروا نقض هنجارهای اجتماعی یعنی تقصیر است (از دیدگاه پیروان تقصیر) و پیروان نظر به خطر به وجود آمدن محیطی خطرناک را ضرر ناروا میدانند. در نظریه تضمین حق ضرر ناروا نتیجه تزاحم میان حق امنیت و حق اقدام شهروندان است و در حقوق کا من لا ارتکاب خطاهای معین میباشد.
5- قیود ضرر جبران ناپذیر: ضرر ناروا باید قابل جبران باشد از این جهت باید مسلم و مستقیم و ضرری باقی و پابرجا باشد و قید دیگر قابل قابل پیشبینی بودن ضرر میباشد.
6- شرایط قابلیت پیشبینی: در خصوص 3 قید در میان نظامهای حقوقی اتفاقنظر است لیکن خصوص قید (قابل پیشبینی بودن ضرر) اختلاف است.
7- معرفی موضوع
در این رساله قید چهارم (پیش بینی پذیری ضرر) بررسی و مطالعه میگردد.
فصل اول
مبنا و مفهوم قاعده پیشبینی پذیری ضرر
گفتار نخست : قلمرو قاعده
1- جایگاه مرسوم قاعده: مسئولیت قراردادی
8- محدوده مسئولیت: محدودیت خسارات قابل جبران ناشی از پیمانشکنی از شیوهها و مجاری گوناگون حاصل میآید به جز شیوهها که در نظامهای حقوقی بکار گرفته شده عبارتند از: 1- محدود کردن خسارت به استناد و ارجاع به تقصیر مدیون و درجه آن 2- محدود کردن خسارت با سختگیری یا دقت در تشخیص رابطه نسبیت میان ضرر و نقص عهد 3- تاکید به نقش زیان دیده در وقوع ضرر 4- ارتقاء معیار قطعیت ورود زیان 5- لزوم قابل پیشبینی بودن زیان در هنگام قرارداد.
9- اقسام زیانهای حاصل از عهدشکنی: بعضی زیانها نتیجه متعارف دعاوی نقض عهده است و در تمام نظامهای حقوقی زیانهایی که هنگام عقد پیشبینی نمیشدهاند جبرانپذیر نیستند.
10- پیشینه قاعده در حقوق فرانسه و نظامهای مشابه: ماده 1150 قانون مدنی فرانسه. (مدیون مسوول خسارتی که در هنگام عقد پیشبینی نمیکرده یا قابل پیشبینی نبوده نیست، مشروط به آنکه عدم اجرای تعهد ناشی از تقصیر عمومی او نبوده باشد این ماده قانون مدنی فرانسه از نظرات پوتیه حقوقدان آن کشور گرفته شده، او از حقوق رم به این قاعده دست یافت.
11- سابقه قاعده کامن لا: بررسی قاعده پیشبینی ضرر ناشی از نقض عهد در حقوق انگلیس به عنوان نمونهای در نظام مالی، کامن لایی بررسی میشود، در انگلیس این موضوع در ذیل عنوان (دوری زیان) بحث میشود.
دوری زیان مانع جبرانپذیر بودن و نزدیک بودن آن شرط جبرانپذیر بودن است و منظور از دوری زیان اینست که آیا ورود زیان از دیدگاه طرفین قرارداد به طور متعارف «بعید» مینماید یا خیر.
و این همان قابلیت پیشبینی متعارف است که موضوع بحث ما است.
12- حقوق آلمان: نظریه قابلیت پیشبینی زیان قراردادی رسما در حقوق آلمان پذیرفته نشده است، حقوقدانان آلمان از میان نظرات مشهور نظریه سبب اصلی یا متعارف را برگزیده و دادگاه به همین مبنا به دعاوی مسئولیت رسیدگی میکند.
13- حقوق ژاپن: حقوق ژاپن به ویژه در بخش تعهدات بسیار متاثر از حقوق اروپایی است، در حقوق تجارت ژاپن قابلیت پیشبینی ضرر آمده است و قانون مدنی ژاپن نیز حکمی دارد.
14- اسناد بینالمللی و قوانین نمونه
ماده 74 کنوانسیون سازمان ملل متحد درباره قرارداهای بیع بینالمللی کالا مصوب 1980 وین مقرر میدارد:
(خسارت ناشی از پیمانشکنی یکی از طرفین قرارداد مبلغی است معادل مجموع زیانهایی که طرف دیگر در اثر نقض عهد متحمل شده و منافعی که از آن محروم مانده است این خسارت محدود به زیانهایی است که طرف عهدشکن هنگام انعقاد قرارداد پیشبینی کرده است یا با توجه به اوضاع و احوال که از آن مطلع بوده و یا باید مطلع باشد، بایستی به منزله نتیجه ممکن نقض عهد پیشبینی میکرده است.)
بند دوم این ماده ناظر به قاعده پیشبینی پذیری زیان ناشی از نقض قرارداد است به نظر میرسد. ماده 74 کنوانسیون مخلوطی از قاعده فرانسوی و انگلیسی است.
همچنین در سند «اصول قراردادهای بازرگانی بینالمللی» در مقدمه آن نیز قاعده پیشبینی پذیری زیان دیده شده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:113
فهرست مطالب :
عنوان صفحه
1)فصل اول:
منشاء خط
2)فصل دوم: دستهبندی خطوط
بخش اول - انواع خط:
الف) خط راست
1-عمودی
2-افقی
3-مورب
ب)خط خمیده
1-دایره
2-ماریچ
3-مواج
ج)خط شکسته
1-خط شکسته باز
2-خط شکسته بسته (الف) مثلث،ب)مربع)
بخش دوم - خطوط همگرا و واگرا
بخش سوم - خطوط تجسمی ملموس یامادی شده
بخش چهارم - ارزش خطی
بخش پنجم - چگونگی ایجاد ترکیب هنری از خط
3)فصل سوم:
کلیاتی در مورد خط:
بخش اول - خط و خطای چشم
بخش دوم - خط و جهت
بخش سوم - خط و فضا
بخش چهارم - خط و زمان
بخش پنجم - متغیر بودن خط نسبت به زمان و مکان
بخش ششم - خط و رنگ و بررسی روابط آنها
الف-خط افقی و رنگ
ب-خط عمودی و رنگ
ج-خط مورب و رنگ
د-خط و گرما
بخش هفتم - ارزشهای شدت رنگ
بخش هشتم -چگونگی ایجاد سایه روشن به وسیله خط
بخش نهم -خط و فرم (سطح و حجم، سنگینی)
بخش دهم -خط و حجم در فضا
بخش یازدهم-خط در رابطه با نقطه و سطح (خط شکسته و نقطه، خط راست و نقطه)
بخش دوازدهم -خط در کادر
بخش سیزدهم -خط و بافت
بخش چهاردهم -نقش افت در تاثیر بصری خط
بخش پانزدهم-خط و ریتم
الف)ریتم در خطوط افقی و عمودی
ب)ریتم در خطوط منحنی
ج)در انواع خط
بخش شانزدهم -انواع ریتم
الف)تکرار یکنواخت
ب)تکرار متناوب
ج)تکرار تکاملی
د)تکرار موجی
بخش هفدهم - بررسی کنتراستهای خط
بخش هجدهم-خط و طبیعت
الف)خطهای دارای مسیر آزاد در طبیعت
ب) تفاوت در خطوط اندام موجودات
ج) تفاوت خط در معماری قدیم و جدید
4) فصل چهارم: روانشناسی خطوط
بخش اول - بررسی روانی خطوط
بخش دوم - تاثیر روانی خط در طبیعت
الف) خطوط شکسته
ب) منحنی
ج) مواج
د)مارپیچ
بخش سوم - اشارهای به روانشناسی خطوط در آثار چند هنرمند
بخش چهارم - بررسی روانی خطوط چهره
5)فصل پنجم : بررسی خط در آثار هنرمند
بخش اول - ادگار دگا
بخش دوم - اگون شیله
بخش سوم – اسکار کوکوشکا
بخش چهارم - پیت موندریان
بخش پنجم - گوستاو کلیمت
بخش ششم- جاکمتی
بخش هفتم - پال کله
چکیده:
منشاء خط
خط از رد نقطهای شکل می یابد که به وسیله یک یا چند نیرو به حرکت در آمده است. دخالت نیروی خارجی، نقطه ایستا را مبدل به خطی پویا میکند. این مشهودترین تضادی است که میتوانیم میان نقطه و خط تصور کنیم. اگر نقطه به وسیله نیروی به جلو رانده شود از آن خطی مستقیم نتیجه میگردد.
تصویر 1-1، نقطه، خط، منتهای خط
به طور کلی خط از سه طریق به وجود میآید:
1-خط ایجاد شده به وسیله نیروی وارد آمده بر نقطه، تنها در یک سوی نامشخص، که خطی است نگاشتاری. این خط دارای سو و کشش و بیانگر حالات روحی و روانی وارد کننده نیرو بر نقطه است.
2-خطی که از برخورد و گستره در فضای مادی به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و ملموس.
3-خطی که از شکافتن تاریکی به وسیله روشنایی و یا برعکس به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و محتوایی.
تصویر (1-2) خط محتوایی:مرز میان تاریکی و روشنی (حد فاصل تاریکی-روشنهای متفاوت)
تصویر (1-3) خطوط تجسمی : الف)گسیوان ب)برجسته کاری
ایجاد خط بر سطح کاغذ، با هماهنگی چند عامل فیزیکی و ذهنی صورت میپذیرد که عبارتند از:
-دیدن
-یافتن
-تفکر ، تلیل
-انتقال (یا اجرا)
تعریف عمومی خط مبتنی بر زایش آن از تکرار نقاظ بیشمار است. هنگامی که نقطه به حرکت درآمده و امتداد یابد، به طوری که بعد طول در آن عمده گردد،فرم ایجاد گشته،خط نامیده میشود. بدین ترتیب خط، نقطه فاقد حرکت را دچار حرکت مینماید و جهت حرکت آن را نیز به نمایش میگذارد. تکرار خطوط در کنار هم باعث ایجاد بعد دوم گردیده و شکل دو بعدی حاصل سطح نامیده میشود. زایش و تحول خط از نقطه، و تغییر مسیر حرکت آن تا آنجا که به ایجاد سطح میانجامد در تصویر (1-4) به نمایش در آمده است.
بخش دوم :
انواع خط
انواع خط
خطوط تجسمی براساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر به سه دستهی اصلی تقسیم میشوند که عبارتند از:
الف) خط راست :
ساده ترین شکل خط، خط راست است . خط راست سادهترین جنبش نقطه به واسطه یک نیروی ثابت و یکنواخت و بدون برخورد با نیروی بیرونی دیگری،ایجاد میگردد. خط راست در سه گروه مختلف قابل تعریف است:
1-خط کشیده یا افقی (تصویر 2-1).
تصویر (2-1)
2-خط قایم یا ایستاده یا شاغولی (تصویر 2-1)
3)خط قطری یا اریب (تصویر 2-1).
و سایر خطهای ساده، انحراف یا دگرگونیهایی از این سه گونه هستند و خطوط آزاد نامیده میشوند. (تصویر 2-2).
تصویر( 2-2)
زمانی که یک نیروی بیرونی نقطه را به سوی جهتی مشخص به جنبش در میآورد نخستین نمونه خطی آفریده میشود.
انواع خط راست :
1-خط افقی :
خط افقی و کشیده خطی ثابت و ساکن از لحاظ شکلی است، و از نظر بصری به ایجاد نوعی آرامش روحی و گسترش حدود فضا یاری میرساند.
مانند خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین، خط افق، پهنه دریا، یا یک انسان خوابیده دیده میشود. این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش، سکون و اعتدال باشد و یا صرفا رابطهی مناسبی را از نظر بصری و زیبایی شناسی با سایر خطوط و عناصر یک ترکیب به نمایش بگذارد.(شکل 2-3)
تصویر (2-3) پهنه دریا بیشتر با ترسیم خطوط افقی آزاد به نمایش در میآید، حرکت آزاد قلم مو و مرکتب تموج آب را به طور سادهای نمایش میدهد.
2-خطوط عمود (شاغولی)
خطوط قایم یا شاغولی،خطی است که بالا به پایین یا برعکس حرکت میکند و به موازارات نخ شاغول قرار میگیرد. این خطی است که با افق گوشه 90 درجه میسازد که آن را خط عمودی نیز میگویند. لیکن میان خط قایم ایستاده یا شاغولی و خط عمودی تفاوتهایی وجود دارد: خط شاغولی الزاما بر افق و بر خط افقی و بنابراین بر گستره زمین عمود است و نه بر هر خط دیگر. در حالی که خط عمودی خطی است که علاوه بر خط افقی و بر افق بر هر خط دیگری نیز میتواند عمود باشد. یعنی اینکه خط عمودی بر هر خطی و خط شاغولی یا عمود فقط خط افق و گستره زمین عمود است. بنابراین، خط عمودی را میتوان خطی آزاد، با امکانات ویژه جنبشهای متغیر دانست. (تصویر 2-4)
تصویر (2-4) انواع خطوط عمودی
خط شاغولی در تضاد کامل با خط افق است. این خط با گوشه راستی که با افق میسازد، از حداکثر ایستادگی و استقامت برخوردار است.
خط عمود خطی است که بلندا و ارتفاع آن، مهمترین خصوصیت شکلی است. خط عمود نقطه مقابل خط افقی است و بر افراشتگی را با مفهوم صعودی القاء مینماید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:74
نکته: بخش مطالعات منطقه ای فقط شامل سر فصل است و با توجه به اقیلم و شهر مورد انتخاب باید تکمیل شود.بخش طراحی در این رساله موجود نیست.
فهرست مطالب:
عنوان/ صفحه
فصل اول: تعاریف
1-1- مفهوم کلی مراکز خرید. 2
2-1- لزوم برنامه ریزی برای احداث مراکز خرید: 2
3-1- هدف از ایجاد مراکز خرید: 3
4-1-تاریخچه و سیر تکاملی مرکز خرید. 4
5-1- مراکز خرید در ایران.. 5
1-5-1- پیدایش مراکز خرید ایرانی و موقعیت آن ها در شهر. 5
2-5-1- بررسی بازارها از دیدگاه مختلف: 6
1-2-5-3- بررسی بازارها از دیدگاه معماری.. 6
2-2-5-1-بررسی بازارها از دیدگاه شهرسازی: 9
3-2-5-1- بررسی بازارها از دیدگاه اجتماعی و روانی.. 9
6-1- انواع مراکز خرید. 10
1-6-1- وسعت و حوزه نفوذ. 10
1-1-5-2- بازارهای بین المللی.. 11
2-1-5-2- بازارهای شهری.. 11
3-1-5-2- بازارهای منطقه ای.. 11
4-1-5-2- بازارهای محلی.. 11
6-2- عملکرد فضاهای تجاری.. 12
فصل دوم : بررسی نمونه های موردی
1-2- مجتمع خلیج فارس: 14
1-1-2-امکانات ویژه رفاهی.. 15
2-2- مجتمع تجاری میلاد نور در تهران.. 17
3-2- مجتمع تفریحی توریستی ستاره فارس: 18
فصل سوم: مطالعات منطقه ای
2- استان مورد مطالعه. 23
1-3- شهرستان مورد مطالعه. 24
5-4-3- وجه تسمیه و پیشینه تاریخی.. 25
2-3-2- مکان های دیدنی و تاریخی.. 25
3-3-2- مشخصات جغرافیایی.. 26
4-3-2- وضعیت فرهنگی و اجتماعی.. 26
4-3- ویژگی های عمومی: 27
1-4-3-دمای هوا 28
2-4-3- رطوبت هوا 28
3-4-3- میزان بارندگی.. 29
4-4-3- باد. 29
5-4-3- تابش خورشید. 30
5-3- منطقه آسایش.... 30
فصل چهارم : تحلیل جمعیت منطقه
4- تحلیل جمعیت منطقه. 33
2-4-میزان درآمد خانوار 33
3-4- وضعیت فروشگاه های منطقه. 33
4-4- جذابیت مرکز تجاری برای مراجعین.. 34
5-4- نحوه محاسبه تعداد پارکینگ مورد نیاز: 34
6-4- نتیجه گیری و فضاهای مورد نیاز 35
فصل پنجم : معیارهای طراحی
1-5- معیارهای طراحی واحدهای تجاری.. 37
1-1-5-سیر کولاسیون داخلی: 37
2-1-5- ورودی ها 38
2-5- سایر ملاحظات در طراحی ورودی: 38
1-2-5- قابلیت دسترسی : 39
2-2-5-سطوح ویترینها : 39
3-2-5- نوشتار: 39
4-2-5- انتخاب رنگ: 39
5-2-5- تابلوها: 39
3-5- کیفیت فضایی در برخورد با واحدهای تجاری.. 40
1-3-5- کیفیت محیطی واحدها 40
4-5- اصول طراحی واحدها 42
1-4-5- جلب مشتری: 42
2-4-5-کنش و انگیزه ورود: 43
3-4-5- نحوه استقرار بخش های مختلف مغازه 43
4-4-5- ویترین های خالی.. 44
5-4-5- وسایل و تسهیلات رفاهی.. 45
6-4-5- رابطه داخل واحدها 45
7-4-5- موسیفی: 47
8-4-5- علائم و طرح های گرافیکی: 48
9-4-5- گرمایش و سرمایش محیط: 48
10-4-5- بوی خوش.... 48
11-4-5-کارهای هنری: 49
12-4-5-تبلیغات: 49
13-4-5-ترافیک پیاده در مرکز تجاری: 50
5-5- عوامل غیر بصری: 50
1-5-5-بررسی مسائل ترافیکی: 51
2-5-5-تفکیک انواع ترافیک: 51
6-5-پارکینگ: 52
1-6-5- انواع مختلف پارکینگ : 53
2-1-6-5- مراکز خرید خطی با پارکینگ های قائم : 54
3-1-6-5- مراکز خرید دو طرفه: 54
4-1-6-5- مراکز خرید متمرکز: 55
7-5- محل تخلیه و انبار کالا: 57
8-5-علائم رانندگی: 57
9-5-بررسی انواع فعالیت های تشکیل دهنده مراکز تجاری : 57
10-5-فعالیت های تجاری.. 58
1-10-5- فعالیت های تجاری: 58
1-1-10-5-سوپرمارکت و مواد غذایی : 59
2-1-10-5- لوازم خانگی و لوکس: 60
3-1-10-5- صنایع دستی: 61
4-1-10-5-لوازم آرایش و بهداشتی: 62
5-1-10-5-گل و گیاه: 62
6-1-10-5- همجواری فعالیت های سازگار: 62
11-5- مغازه ها: 63
1-11-5- مغازه ها 63
1-1-11-5- ماهی فروشی ها و مرغ فروشی ها 63
2-1-11-5-قصابی ها 64
3-1-11-5- میوه و سبزی و گل فروشی ها: 64
4-1-11-5- فروشگاه های مواد غذایی: 65
12-5- فروشگاه زنجیره ای و سوپرمارکت ها 66
13-5-فروشگاه های زنجیره ای: 67
نتیجه گیری.. 68
چکیده:
فصل اول
تعاریف
1-1- مفهوم کلی مراکز خرید
بازار و یک مرکز خرید به مفهوم کلی کلمه، به معنای محل سرپوشیده
و غیرسرپوشیده ای است که تجمع تعدادی فروشگاه چه از یک صنف و چه از اصناف مختلف را دربرگرفته اند و به عنوان کانون داد و ستد فعالیت می کند از نظر افتصادی، واژه بازار به
حوزه هایی اطلاق می گردد که ارتباط مستقیم میان عرضه و تقاضا را برقرار نماید به صورتی که پس از انجام بررسی های که برای تعادل قیمت لازم است در آن نرخ ثابتی برای هر کالا به وجود می آید.
تعریف بازار از زبان پرفسور «هادی» بدین گونه است: بازار عبارت است محل یا مکانی که در آن جا عرضه و تقاضا به منظور تخمین قیمت واحد ، تلاقی می کند ، بازار محل جغرافیایی است که عده ای از افراد که دادو ستد آن ها منجر به ایجاد عرضه و تقاضا و قیمت واحد می شود در خود جمع می نماید.
2-1- لزوم برنامه ریزی برای احداث مراکز خرید:
مرکز خرید از انواع ساختمان های نوینی هستند که در آن ها تعدادی فعالیت تجاری دست به دست هم داده به منظور بهبود اقتصاد مشترک خویش یک قاعده و نظم کلی را
پی ریزی می نمایند.
از آن جا که مراکز خرید، از جمله ساختمان هایی هستند که معمولاً همکاری مشترک چند گروه بوجود می آیند . لذا برنامه ریزی برای آن ها امری طبیعی می باشد. هرگاه نیاز برای این طرح ریزی به خوبی شناخته شود.
مراکز خرید متأثر از مشکلات شهری شده و پاسخ گوی بسیاری از نیازمندی ها و
فعالیت های جوامع خواهد شد.
از این رو استخر خرید اسم مناسبی برای آن ها خواهد بود. در بسیاری از
برنامه ریزی های معماری و اقتصادی نقش مهمی را عهده دار هستند. این موضوع به خصوص در برنامه ریزی جهت طراحی در مراکز خرید صادق می باشد زیرا اهداف اصلی موفقیت اقتصادی است که ادغام برنامه ریزی معمای و اقتصادی دست یافتنی است.
بنابراین جهت برنامه ریزی مناسب همکاری آرتشکیت و اقتصاددان از مهمترین عوامل
می باشند، همکاری این دو به دلیل متفاوت بودن دید و نظرات ، توأم با بحث های زند و خلاق است.
3-1- هدف از ایجاد مراکز خرید:
قبل از پیدایش تمدن، احتیاجات فردی منحصر به چند عنصر اولیه بود و هر انسانی این قدرت را داشت که احتیاجات خود را کم و بیش به تنهایی رفع نماید، پس از پیدایش تمدن روستا روابط میان اقوام مختلف، نوع احتیاجات تغییر کرد و گسترش یافت و با تکمیل تمدن ها به حالتی رسید که در این روند سیستم اقتصادی تقسیم کار بوجود آمد که باعث تسهیلات در امر دادوستد و تولیدات شد.
پیش از بوجود آمدن این سیستم مبادله کالا به صورت عرضه و تقاضا در بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان انجام می گرفت که به تدریج نیاز شد که حجم تولیدات توسعه یابد و برتر گسترش روابط اجتماعی واقتصادی توزیع تولیدات اهمیت پیدا کرد و سه دسته عمده زیر بوجود آمدند:
1. تولید کنندگان
2. توزیع کنندگان
3. مصرف کنندگان
برای آنکه توزیع کنندگان بتوانند تولیدات را در اختیار مصرف کندگان قرار دهند نیاز به وجود امکانی داشتند . و بدین ترتیب مراکزی برای عرضه کالا در اختیار عموم قرار گرفتند.
4-1-تاریخچه و سیر تکاملی مرکز خرید
با مرور تاریخچه فعالیت های خرید و فروش در ایالات متحده نیز مشاهده می شود که فعالیت های عمده خرید و فروش در مرکز شهرهای بزرگ و کوچک متمرکز بود. با وجود اینکه صاحبان فروشگاه ها مستقلاً فعالیت می نمودند. متمرکز از انواع متنوع آن ها، مجموعه جذابتر از یک فروشگاه مستقل می توانست ایجاد کند. بوجود می آورند.
باید بار دیگر یادآور شد که موقعیت های محل متناسب یا تمرکز جمعیت و شبکه های حمل و نقل پشتوانه اصلی ایجاد فروشگاه ها مرکز شهر بودند.
با حرکت جمعیت به سمت حومه شهر در بعد از جنگ جهانی دوم، فروشگاه ها نیز به دنبال مشتریان ،به خارج از شهرها نقل مکان نمودند. روزهای شکوفایی فروشگاه های حومه شهر که از آخر جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 1970 ادامه داشت. به میزان زیادی در دهه بعد از میان رفته است. رشد جمعیت حومه شهری کندتر شد و یافتن موقعیت مناسب برای استقرار مراکز خرید مشکلتر گشته است با خطوط فکری جدید در احداث فروشگاه ها پیدا شده است از جمله:
- ایجاد انواع جدید مراکز خرید، توجه به طبقه متوسط جامعه و توجه به مکان هایی که سابقاً نادیده گرفته می شوند. احیاء بازارهای مرکزی شهر
طرح معماری بازارها و مراکز خرید امروزی، برخلاف بازارهای سنتی متأثر از معماری محیط نبوده و دارای سبک خاصی از معماری می باشد که بر طراحی بناهای مجاور خود تأثیر می گذارد.
در این بازارها به تنها، اجناس مخلتف بلکه خدمات متنوعی از قبیل خدمات بانکی، بیمه، کرایه اتومبیل، سینما، محل بازی کودکان، رستوران و ... ارائه می شود و تسهیلات زیادی از قبیل پارکینگ، سیستم گرمایش و سرمایش، سیستم های اطفای حریق و امثال آن ها نیز برخوردار می باشد.
5-1- مراکز خرید در ایران
در این قسمت در ابتدا در مورد نحوه شکل گیری مراکز خرید در ایران بحث می شود. سپس این مراکز و بازارها از نقطه نظر معماری ، شهرسازی ، اجتماعی و روانی مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت راجع به قضاها و عناصر شکل دهنده بازارهای ایرانی توضیحاتی داده می شود.
1-5-1- پیدایش مراکز خرید ایرانی و موقعیت آن ها در شهر
معماری بازار در آغاز سیار و ساده بوده و براساس احتیاجات زمان خود تغییر کرده است. می توان گفت که شکل بازار همیشه تابع زمان بوده است. قرن ها پیش در اوقاتی که کشاورزی تنها سیستم تولید بود، شکل بازار نیز بسیار ساده و ارگانیک بود و در نقاطی ایجاد می شد که نیاز به آن وجود داشت، نقشه های قدیمی نشان می دهد که بازار معمولاً در نقاطی بوجود آمده که در رابطه مستقیم با تولیدکنندگان و مصرف کنندگان بوده است. این بازارها که مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی بوده اند اغلب در نزدیک قصر حکام احداث می شدند و پس از جذب طبقات عادی مردم، تبدیل به بازارهای شهری می شدند.
از آن جا که بازارها یکی از مهم ترین مکان های اجتماعی شهر بوده اند برای اینکه به راحتی در دسترس عموم قرار گیرند، همواره در مرکز شهر واقع می شوند از طرف بازار بعنوان قلب اقتصادی شهر مهمترین مکان در امور در امور تجاری و اقتصادی شهر بوده است. تا این حد که عظمت و اعتبار شهر به رونق بازار بستگی داشته است و تشکیل نیز در بناهای عمومی شهر نشانگر اهمیت این مسئله بوده است.
2-5-1- بررسی بازارها از دیدگاه مختلف:
در این مبحث بازارهای ایران از نقطه نظرهای زیر مورد بررسی قرار می گیرند.
(1-2-5-1) بررسی بازارها از دیدگاه معماری
(2-2-5-1) بررسی بازارها از دیدگاه شهرسازی
(3-2-5-1) بررسی بازارها از دیدگاه اجتماعی و روانی
1-2-5-3- بررسی بازارها از دیدگاه معماری
در این مبحث بازار از نظر تکنیک ساخت، روابط و فضاهای تشکیل دهنده آن مردود مطالعه قرار می دهیم. بازار از راهروهای عریض و سرپوشیده ای تشکیل شده که حجره ها بطور به هم پیوسته در دو سمت آن ها قرار گرفته اند.
این راهروها که به نام « راسته» شهرت یافته اند معمولاً طول یکسان نداشته و در هر کدام کالای خاصی عرضه شده و فعالیت های مخصوصی در آن جریان یابد، علاوه بر این مراجعه کننده می تواند به راحتی فروشگاه های واقع در هر طرف مسیر را دیده و کالای مورد احتیاج خود را پیدا کند، در حالی که این وضعیت برای فروشگاه های کنار خیابان های عریض و شلوغ شهر وجود ندارد و در چنین مواردی خریدار مجبور است تا برای مشاهده جنس موردنظر خویش، طول خیابان را دو بار بپیماید.
اصلی ترین راسته بازار که بعنوان شریان اصلی شهر محسوب می شد در کنار یکی از راه های کاروان رو که از وسط شهر می گذشت و معمولاً به ارگ حکومتی منتهی می شد بوجود آید. راسته های درجه دوم و راسته های فرعی تر نیز عموماً در امتداد شریان های اصلی قرار داشته اند که به محلات مسکونی و فضاهای عمومی شهر منتهی می گشتند.
در مرکز محله ها، معمولاً بازارچه هایی وجود داشتند که از بازارهای اصلی شهر تغذیه می شوند و احتیاجات روزمره اهالی محل را مرتفع می ساختند.
به خاطر آب و هوای متغیر ایران بازارها اغلب به صورت سرپوشیده ساخته می شوند بدین معنا که راسته های بازارها معمولاً با طالق های قوسی شکل سقف می گشتند، یکی از بوجود آمدن طاق های قوسی شکل در بازار نبودن تکنیک بهتر و دیگری پیونددادن بخش های مختلف بازار به یکدیگر می باشد، به گونه ای که هیچ جدایی بین آن ها حس نشود.
در این بخش از مطالعه فضاهای داخلی بازار را از نقطه نظر ویژگی های معماری آن مورد بررسی قرار می دهیم. واضح است که فعالیت و تحرک ویژگی اصلی عملکرد خرید و فروش است. بنابراین در مراکز خرید و فروش و به خصوص در بازارها مهم ترین عمل فیزیکی که انجام می شود حرکت است.
پس در معماری بازار باید به القاء حرکت و تأکید آن توجه نمود و با کمی دقت در ویژگی های معماری بازارهای قدیمی می توان به این نکته دست یافت که ارتفاع بلند سقف ها ، ریتم و مقایسات کشیده، در پایه ها شعاع های نور که به وسیله نورگیری های سقفی وارد فضا می شوند.
طاق های قدیمی در سقف و پیچ و خم راسته های بازار خصوصیاتی هستند که حالات کوشش و حرکت را در مراجعه کننده القا می کنند.
حرکت به تنهایی ممکن است احساس یکنواختی در فضا شود اما اگر در کنار سکون قرار گیرد، تنوع فضایی ایجاد می کند وقتی که در راسته بازار حرکت می کنیم پس از طی مسافتی به یک گشایش در جداره بازار و محل تقاطع دو راسته بازار برمی خوریم که احساس مکث را به انسان القا می کند، این ویژگی سکون و حرکت در تمام طول مسیر بازار مشاهده می شود و فضای متنوع و پرتحرک ایجاد می کند.
موضوع دیگر قابل برسی در بازار، نورگیری آن است، همان طور که اشاره شد نور بازارهای سرپوشیده اغلب از طریق نورگیرهای که در بام راسته ها تعبیه گشته تأمین می شود، با وجود محدود بودن میزان نور در زمان تابش خورشید، ستون های نور ایجاد می گردد، که به دلیل مستقیم نبودن مسیر راسته ها، پرتوها با گرفتن پیچ و خم های ملایم تغییر زاویه پیدا می کند و جلوه با شکوهی به محیط اطراف می دهد...
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:361
فهرست مطالب:
چکیده 8
مقدمه 9
1- تبیین موضوع 9
2- سؤالات اصلی تحقیق 12
3- فرضیههای تحقیق 12
4-ضرورت و هدف تحقیق 13
5- پیشینه تحقیق 14
6- روش تحقیق 14
7- تقسیمات 15
فصل اول : کلیات 16
گفتار اول : نظریه مسؤولیت قهری 34
گفتار دوم : نظریه مسؤولیت قراردادی 38
مبحث سوم: انتخاب و جمع میان مسؤولیت قراردادی و قهری پزشک 47
فصل دوم : قرارداد پزشکی 52
ب : اعلام اراده 59
1- رضایت مکتوب 59
ج : توافق دو اراده 62
1- اراده بیمار 62
1- عقد اجاره اشخاص 95
2- قرارداد کار و یا قرارداد مقاطعه کاری 98
گفتار دوم: خصوصیات قرارداد پزشکی 105
الف: شخصی بودن 105
ب: لازم بودن نسبت به پزشک 106
ج : مستمر بودن 106
د : معاوضی بودن 107
هـ : عهدی بودن 108
و : رضایی بودن 108
ز : مرتبط بودن با نظم عمومی 108
ح : انسانی بودن 109
فصل سوم : تعهدات قراردادی پزشک 110
گفتار اول- قاعده کلی: تعهد به وسیله 112
گفتار دوم- استثنائات قاعده: حالات تعهد به نتیجه 117
الف: انتقال خون 117
ب: اعضای مصنوعی 119
ج : آزمایشات پزشکی 121
د : جراحی زیبایی 123
هـ: بیهوشی 127
و: تضمین سلامتی بیمار 130
گفتار سوم: تحلیل تعهد پزشک در قانون مجازات اسلامی 133
مبحث دوم : تعهد به ادامه درمان 136
گفتار اول: تبیین تعهد به ادامه درمان 136
گفتار دوم: اسباب معافیت از تعهد 139
الف : اقاله 139
ب : قوه قاهره 140
ج : دعوت از پزشک دیگر 140
د : عدم توانایی و تخصص 141
هـ : عدم اجرای تعهدات از سوی بیمار 142
و : با اطلاع بیمار و اطمینان از امکان درمان توسط پزشک دیگر 142
مبحث سوم: داشتن مهارت و رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی 143
گفتار اول: داشتن مهارت و قابلیت علمی 143
گفتاردوم: رعایت موازین علمی و فنی 148
گفتار سوم: رعایت نظامات دولتی 155
الف: عدم تحمیل مخارج غیرضروری به بیماران 156
ب : رعایت تعرفههای خدمات درمانی 156
ج : عدم دریافت مبلغی زائد بر وجوه دریافتی موسسات درمانی 157
هـ : درج مشخصات و طرز استعمال دارو در نسخه 158
مبحث چهارم: تعهد به آگاه نمودن بیمار 160
گفتار اول : رضایت آگاهانه 161
گفتار دوم : آگاه سازی در مراحل مختلف درمان 167
الف : آگاه نمودن به تشخیص بیماری 167
ب : آگاه نمودن به معالجه 169
ج : آگاه نمودن به مسائل بعداز معالجه 172
گفتار سوم : محدوده تعهد بر آگاه سازی 174
الف : معیار آگاه سازی 174
1 – معیار جامعه متخصصین «معیار طبابت حرفهای» 174
2– معیار فرد معقول 175
3 : معیار فردی یا معیار بیمار مدار 175
ب : درجات آگاه سازی 178
1- شرایط ایجاد حالت اورژانس 187
الف: وجود سر 194
ب: شخصیت مرتکب 194
ج : افشای سر 195
گفتار دوم: مواردی که افشای سر جایز است 196
و : حالت انتخاب پزشک توسط بیمارستان دولتی 218
گفتار دوم: عدم اجرای تعهد (خطای پزشکی) 220
الف : لزوم تقصیر پزشک 220
ب : مسؤولیت پزشک در حقوق موضوعه ایران 231
ج : مفهوم و علل خطای پزشکی 241
د : معیار خطای پزشکی 243
1- معیار شخصی 244
2- معیار نوعی 245
2-1- رعایت برخی از شرائط داخلی 246
2-2- رعایت شرائط خارجی (زمان و مکان) 248
هـ : درجه خطای پزشکی 252
مبحث دوم: ورود خسارت 258
گفتار اول: اقسام خسارت 259
ب : خسارت معنوی 266
گفتار دوم : شرایط خسارت قابل مطالبه 269
الف: مسلم بودن خسارت 269
ب: مستقیم بودن خسارت 276
ج : جبران نشدن خسارت 277
د: قابل پیشبینی بودن خسارت 283
مبحث سوم : رابطه سببیت 285
گفتار اول: مفهوم رابطه سببیت و تمیز سبب در تعدد اسباب 286
الف: مفهوم رابطه سببیت 286
1- نظریه برابری اسباب و شرایط 291
2- نظریه سبب مقدم در تاثیر 291
3- نظریه سبب متعارف 293
گفتار دوم : تأثیر اسباب خارجی بر مسؤولیت پزشک 294
الف : قوه قاهره 294
ب : تقصیر زیان دیده ( بیمار ) 299
مبحث چهارم: شرط عدم مسؤولیت قراردادی (شرط برائت) 319
نظریات مطرح شده در دو گفتار مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد: 319
گفتار اول : نظریه شرط عدم مسؤولیت (معافیت از تقصیر) 320
گفتار دوم: نظریه شرط عدم مسؤولیت (جابجائی بار دلیل) 324
نتایج 334
پیشنهادها 339
فهرست منابع 344
1- منابع فارسی 344
2- منابع عربی 353
الف – کتابهای عربی فقهی 353
ب – کتابهای عربی حقوقی 355
منابع انگلیسی 357
Physician’s contractual responsibity toward patient 359
Abstract 359
Siavash Shojaporyan 359
چکیده:
تعهداتی که پزشک در درمان بیمار دارد، اعم از این که با رضایت بیمار یا بدون رضایت او شروع به درمان او نماید، یکسان است و میزان خسارت قابل جبران نیز در هر دو صورت، بطور مقطوع در قانون مجازات اسلامی تعیین شده است، لذا تعیین نهائی قراردادی یا قهری بودن مسؤولیت پزشک مشکل است. تأکید قانونگذار بر ضرورت حصول رضایت بیمار در مشروعیت اعمال پزشکی و پیش بینی شرط برائت، نظریه قراردادی بودن مسؤولیت پزشک را تقویت مینماید و تعهدات قانونی و حرفهای پزشک به عنوان تعهدات قانونی مترتب بر قرارداد بحساب میآیند.
رابطه پزشک و بیمار، قرارداد خصوصی موضوع ماده 10 قانون مدنی است و با در نظر گرفتن طبیعت خاص خود تابع شرائط عمومی صحت قراردادها است. پزشک به موجب قرارداد مذکور متعهد به درمان بیمار میگردد و در راه رسیدن به شفای بیمار، با رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی و آگاه نمودن بیمار از آثار و نتایج معالجه تلاش مینماید. بدست نیامدن نتیجه مطلوب، فی نفسه دلالتی بر نقض قرارداد و تحقق مسؤولیت پزشک ندارد و باید تقصیر پزشک ثابت گردد (مسؤولیت مبتنی بر تقصیر).
قانونگذار بنا به مصالحی، صرف ورود خسارت به بیمار را اماره تقصیر ومسؤولیت پزشک قرارداد (ماده 319 قانون مجازات اسلامی) و پزشک برای رهائی از مسؤولیت باید عدم تقصیر خود و به طریق اولویت قطع رابطه سببیت را ثابت نماید. برای تعدیل مسؤولیت مفروض پزشک درماده 322 همان قانون، اجازه داده شده است که پزشک قبل از شروع به درمان از بیمار تحصیل برائت نماید. شرط برائت باعث معافیت پزشک از مسؤولیت ناشی از تقصیر خود نمیگردد و فقط اماره تقصیر وفرض مسؤولیتی را که از ماده 319 استنباط گردید تا حد «مسؤولیت مبتنی بر تقصیر» تقلیل میدهد.
بدین ترتیب نه مسؤولیت پزشک مسوولتی مطلق و بدون تقصیر است و نه شرط برائت رافع تقصیرات پزشک در درمان است.
مقدمه:
1- تبیین موضوع
پزشکی در بین مشاغل و حرفههای انسانی، جایگاه خاصی داشته است و با هالهای از احترام و تقدیر که زمانی به تقدیس نیز میرسید، برخوردار بوده است. زیرا این حرفه با جسم بشری و برای کم کردن درد و بیماری آن ارتباط دارد. پزشک تنها انسانی است که با اراده خود به وی اجازه میدهیم که با گرانترین شی وجودی ما یعنی؛ سلامتی بدنی و روحی ما تماس داشته باشد. به همین دلیل عجیب نیست که حرفه پزشکی ارتباط زیادی با دین داشته باشد و همسان علم خداشناسی باشد. در زمانهای قدیم به پزشک کاهن گفته میشد و بیمار بهبودی خود را در کنیسه جستجو میکرد که کاهن افسونگر با خواندن ورد و جادو تلاش میکرد تا خشم خدایان را که علت بیماری میدانستند فرو نشاند. در نتیجه همین قداست و راز آلودگی حرفه پزشکی، رابطه پزشک و بیمار رابطهای برابر نبوده است؛ پزشک ارادهای مقتدرانه و آمرانه داشت و مسؤولیت جایی نداشت و بیمار تسلیم محض و اطاعت کور کورانه.
با این همه، فاصله بین پزشک و بیمار، سابقاً کمتر بوده است و حتی تا نیمه قرن نوزدهم، بیمار همان اندازه از بیماری خود میدانست که پزشک بدان آگاهی داشت؛ پزشک از طریق بعضی داروهای ساده تلاش میکرد تا از شدت برخی از بیماریها مثل سرفه کردن و دل پیچه بکاهد، ولی در بیشتر حالات قادر به جلوگیری از پیشرفت طبیعی بیماری نبوده است. بیماریهای ساده خودبخود به سبب قدرت جسمی بشر برای پیروزی بر آن بهبودی مییافت و بیماریهای خطرناک بیمار را از پا در میآورد، بدون اینکه پزشک بتواند کمکی به بیمار نماید.
امورزه از افسونگری و غیبگوئی، در عمل چیزی برای پزشکان باقی نمانده است. در مقابل، علم پزشکی به دستاوردهای عظیمی رسیده است، به گونهای که میتوان گفت ظرف سی سال اخیر معادل سی قرن گذشته پیشرفت نموده است؛ امکانات و تجهیزات پیچیده و داروها و ترکیبات شیمیائی، علم پزشکی را تبدیل به معجزه نموده است. به گونهای که شاید بتوان گفت در آن امر محالی وجود ندارد. بسیاری از بیماریهای لاعلاج سابق، مثل طاعون و وبا و بیماریهای قلب و مغز و سرطان که روزگاری نسل بشر را کشتار مینمود با استفاده از دستاوردهای علمی جدید پزشکی به راحتی درمان میگردد.
با این همه حرفه پزشکی هرگز خالی از خطا نبوده و نیست و بسیاری از روشهای درمانی و داروهای تولیدی که مورد استفاده پزشکان قرار میگیرد موجب افزایش تهدید سلامتی جسمی بیماران گردیده است و پیشرفت علوم پزشکی هم قربانیانی بجا میگذارد. مداخلات غیر درمانی، مثل عملهای سقط جنین غیر درمانی، جراحیهای زیبائی، ساختن اعضای مصنوعی بدن و عملیات باروری پزشکی و آزمایشگاهی و تجربیات انسانی هم به حوزه فعالیت علوم پزشکی رخنه نموده است.
با پیشرفت علوم پزشکی، فاصله بین پزشک و بیمار زیاد شد، به گونهای که امروزه آنها در خصوص مسائل معالجه با زبان واحدی با هم سخن نمیگویند و فاصله میان آنها، سالیان طولانی تحصیل و خبرویت علمی و تخصصی است. دگرگونی روشهای درمانی نیز بر این افزایش فاصله کمک نمود؛ در بیشتر حالات، درمان بیماران در چارچوب بیمارستانهای عمومی یا خصوصی صورت میپذیرد و طب را از حرفهای که ارتباط بین پزشک و بیمار، رابطهای شخصی و مبتنی بر اعتماد و صداقت بود، به حرفهای گروهی کشاند و بسیاری از عملیات طبی و جراحی توسط گروههای پزشکی متشکل از پزشکان،دستیاران و تکنسین و پرستاران و … که هر کدام درانجام عمل حرفهای خود استقلال عمل دارد صورت میپذیرد و بسیاری از آنان را بیمار از قبل نمیشناسد. بدین ترتیب رابطه انسانی پزشک و بیمار به حد ضعیفی تنزل یافته است. شکی نیست که این عوامل، توازن بین طرفین را مختل نموده است و بیمار کماکان تابع هیمنه و اقتدار پزشک باقیمانده است.
در مقابل این نابرابری عملی، قانونگذاران بر برابری پزشک و بیمار تأکید مینمایند و اولین وسیله برای تحقق این برابری، وضع مسؤولیت کیفری و مدنی پزشک از خطاهای فنی است که در هنگام انجام اعمال پزشکی مرتکب میشوند. این امر باعث از بین رفتن مصونیت تام پزشکان که در طول قرنهای مدید از آن بهره مند بودند گشت. در گذشته، پزشک بعلت عدم دستیابی به راهکارهای درمان فقط ناظر درد و مشقت انسانی بیمار بود، اما در حال حاضر که امکانات وسیع و پیشرفته در اختیار او قرار گرفته است عذر او پذیرفته نیست. همانگونه که انسانهای امروز دیگر تمام مصیبتهای خود را به حساب قضا و قدر نمیگذارد و در صورتی که درمانش با شکست مواجه شود تردیدی در سرزنش پزشک و اقامه دعوی برای مطالبه خسارت ناشی از خطای پزشک نمینماید.
حمایت از بیمار که طرف ضعیفتر در رابطه خود با پزشک است تنها با وضع مسؤولیت در خطاهای فنی در درمان بیمار برقرار نمیگردد. زیرا عمل پزشکی مشتمل بر دو جنبه است که هر کدام دیگری را تکمیل مینماید : جنبه فنی و جنبه انسانی؛ از جنبه فنی، پزشک متعهد است در درمان بیمارش تلاش صادقانه و موافق با دستاوردهای علمی پزشکی اقدام بنماید و از جنبه انسانی نیز لازم است شخصیت بیمار را احترام نماید و به اراده او اعتناء نماید و به تبع بدون حصول رضایت بیمار نمیتواند عمل پزشکی بر روی جسم او انجام دهد. انسان بر جسم خود سلطه مطلق و آزادی کامل دارد و حق حیات و سلامتی جسمانی از مهتمرین حقوق مربوط به شخصیت است و هیچ کس حتی به بهانه معالجه آن نمی تواند جسم دیگری را مورد تعرض و صدمه قرار دهد. هر چند قانون بخاطر مصلحت عمومی که در سلامتی افراد جامعه وجود دارد اعمال پزشکی را مباح گردانیده است، ولی این اباحه را مشروط به حصول رضایت بیمار یا نماینده قانونی وی نموده است، به گونهای که هر عمل طبی که بودن تحقق این شرط صورت پذیرد مشروعیت خود را از دست می دهد و موجب مسؤولیت می گردد ( بند2 ماده 59 قانون مجازات اسلامی ).
این سؤال از دیر باز مطرح شده است که رابطه پزشک و بیمار تابع وجود یک قرارداد فیما بین است و حقوق و تکالیف طرفین از قبل مورد توافق آنها قرار گرفته است یا رابطه ای قانونی است که تعهدات طرفین بموجب قانون مشخص شده است؛ تعهداتی که پزشک در معالجه بیمار دارد اعم از اینکه قراردادی وجود داشته باشد یا نداشته باشد یکسان است، لذا تعیین نهائی قراردادی یا قانونی بودن مسؤولیت پزشک با مشکل مواجه می گردد. با این همه بنظر می رسد تاکید قانونگذار بر ضرورت حصول رضایت بیمار قبل از شروع به درمان، نظریه قراردادی بودن مسؤولیت پزشک را تقویت می نماید و مصلحت اجتماعی و حمایت از بیماران که در موقعیت ضعیفتری قرار گرفتهاند اقتضاء می کند تعهدات قانونی و حرفهای پزشکان نیز در زمره تعهدات قراردادی بحساب آیند (ماده 220 قانونی مدنی)
نقض تعهدات پزشک و ارتکاب خطای پزشکی موجب ورود خسارات مادی و معنوی به بیمارمی گردد. این مشکلات همیشه ناشی از عوامل قهری و ناخواسته نیست، بلکه در غالب موارد ناشی از سهل انگاری پزشک و تقصیر وی می باشد. آیا بیمار زیان دیده حق دارد خسارات مذکور را مطالبه نماید وتحت چه شرایطی پزشک مسؤولیت دارد؟
امروزه روابط پزشک و بیمار گسترش یافته است و پیشرفت تکنولوژی علوم پزشکی اقتضا می کند تا ساز و کاری مناسب در نظر گرفته شود که بر اثر آن امنیت جانی و سلامتی بیماران تأمین گردد و پزشک با کوتاهی و تقصیرخود، جان و تن بیماران را به مخاطره نیفکند و پزشک خطا کار مسوول باشد و جامعه نیز از خدمات پزشکان محروم نگردد. تحمیل مسؤولیت سنگین بر پزشکان، آرامش خاطر آنها را زدوده و از درمان بیماران استنکاف مینمایند. تمامی سخن در یافتن مبنایی علمی و منصفانه برای مسؤولیت و برائت پزشک است؛ مبنایی که با حقوق مدرن تطابق داشته باشد و با مبانی فقهی و نظریات فقها سازگاری داشته باشد. قانون بدون مبنای علمی، دوام و بدون سازگاری با عرف و مذهب مقبولیت عمومی نمی یابد.
2- سؤالات اصلی تحقیق
این تحقیق براساس سؤالهای مشخصی انجام می شود که بیان سؤالهای جزئی آن در اینجا امکان پذیر نیست و لذا به ذکر سؤالهای اساسی این پژوهش علمی می پردازیم:
1- با توجه به ماهیت دو بعدی تعهدات پزشک که هم قراردادیاند و هم حرفهای؛ آیا نقض تعهدات مذکور موجب مسؤولیت قراردادی است یا مسؤولیت قهری؟
2- در مورد سؤال فوق، در صورتی که مسؤولیت پزشک قراردادی باشد، آیا قرارداد پزشکی از جهت شرایط عمومی صحت، همسان سایر قراردادها است و با کدامیک از عقود معین قابلیت تطبیق دارد؟
3- قرارداد مذکور چه تعهداتی را بر پزشک تحمیل می نماید؟
4- شرائط مسؤولیت قراردادی پزشک کدام است و تقصیر چه نقشی در مسؤولیت و برائت پزشک دارد؟
3- فرضیههای تحقیق
با توجه به سؤالهای اساسی تحقیق، فرضیههای تحقیق به صورت زیر به اثبات خواهد رسید:
1- علی الا صول مسؤولیت پزشک در برابر بیمار مسؤولیت قراردادی است و اگر توافق طرفین بر معالجه نباشد پزشک در برابر بیمار هیچگونه مسؤولیتی ندارد. استثنائاً درمواردی که پزشک بدون رضایت بیمار شروع به درمان او می نماید مسؤولیت پزشک قهری است.
2- قرارداد پزشکی با نظر گرفتن طبیعت خاص خود تابع شرائط عمومی قراردادها است و قرارداد مذکور با هیچ یک از عقود معین مطابقت ندارد و قراردادی خصوصی است.
3- قرارداد پزشکی موجب ایجاد تعهداتی بر دوش پزشک می گردد. هر چند غالب تعهدات مذکور، تعهد قانونی یا حرفهای میباشند، ولی تعهدات مذکور منتسب به قراردادند (ماده 220 قانون مدنی) و نقض آنها تخلف قراردادی به شمار می رود.
4- در صورت نقض تعهدات قراردادی، پزشک مسوول جبران خسارت وارده بر بیمار است. مبنای نظری مسؤولیت پزشک نظریه تقصیر است. بنا به مصالحی صرف ورود ضرر به بیمار «اماره تقصیر» پزشک شناخته شده است. «شرط برائت» در قرارداد پزشکی باعث جابجائی بار دلیل اثبات تقصیر پزشک و رجوع به نظریه تقصیر میگردد. در یک کلام مبنای مسؤولیت پزشک تقصیر ثابت شده یا مفروض پزشک است و در صورت تقصیر شرط برائت کارآئی ندارد.
4-ضرورت و هدف تحقیق
مسؤولیت پزشک در برابر بیمار هر چند از موضوعات قدیمی طرح شده در حقوق اسلامی است، اما پیشرفتهای بدست آمده در علوم پزشکی و گشودن بابهای جدید در رابطه پزشک و بیمار، معالجه بیمار توسط پزشک را از یک رابطه فردی قدیمی شناخته شده درفقه خارج ساخته است. دولت با وضع قواعد و مقرارت آمره، این رابطه را تنظیم نموده است. هماهنگی فقه و حقوق اسلامی و مقتضیات زمان، دغدغه اصلی همه اندیشمندان مسلمان قرن حاضر است؛ ازیکسو باید حقوق جدید را شناخت و مطالعه تحولات حقوقی دیگر کشورهای دنیا ضروری است و از سوی دیگر جستجوی مبنایی در حقوق موضوعه که بتواند نیاز امروز جامعه را بر طرف کند و در عین حال، با تحولات حقوقی دیگر کشورها سازگاری داشته باشد و همزمان با مبانی فقهی مباینتی نداشته باشد، لازم است.
تلاش برای الحاق مسؤولیت پزشک به یکی از دو ماهیت مسؤولیت قراردادی یا قهری، در نظام حقوقی شرعی که از یکسو مرز قاطعی میان مسؤولیت کیفری و مدنی دیده نمیشود و دیه واجد و صف دوگانه مسؤولیت است و از سوی دیگر تفاوتی میان مسؤولیت قراردادی و قهری دیده نمیشود، شاید در ظاهر عبث بنظر میرسد. اما در همه دنیا، میان این دو نظام مسؤولیت تفکیک قائل شدهاند و از نظر عملی آثار متفاوتی بین آنها دیده میشود و قانونگذار ایران نیز جدائی دو مسؤولیت را پذیرفته است. ناگزیر باید با کاروانی که به سرعت میگذرد همگام شویم. این تحقیق در صدد روشن نمودن وضعیت حقوقی مسؤولیت مدنی پزشک و شرائط و آثار نظریه پذیرفته شده میباشد.
یکی از مهمترین دغدغههایی که انگیزه این تحقیق شده است، شناخت مبانی نظری مسؤولیت پزشک و نقش تقصیر در مسؤولیت و برائت اوست. نگارنده به عنوان پاسخ به دغدغه ذهنی خود بر آن شد تا ضمن بررسی نظریه مسؤولیت محض پزشک که به تبعیت از نظریه مشهور فقهای امامیه،در میان حقوقدانان پذیرفته شده است،بی اعتباری آن را مدلل دارد و قرائتی نو از مواد قانون مجازات اسلامی در خصوص مبنا قراردادن تقصیر در مسؤولیت پزشک و بیاعتباری شرط برائت در صورت تقصیر پزشک را ارائه نماید. با عنایت به ابهامات موجود در قانون مجازات اسلامی در این خصوص، ضرورت انجام تحقیق به خوبی احساس میشود. این تحقیق برای عموم افراد جامعه، بویژه قضات و وکلای دادگستری، دانشجویان حقوق، پزشکان و بیمارستانها میتواند مفید واقع شود و نتیجه گیریها نیز میتواند مورد توجه قانونگذار واقع گردد.
علاقه شخصی نگارنده به مطالعه در مسؤولیت مدنی پزشک نیز در انتخاب موضوع بیتأثیر نبوده است؛ در مقطع کارشناسی ارشد، پایان نامه تحصیلی تحت عنوان «مسؤولیت مدنی ناشی از خطای شغلی پزشک» تحت راهنمائی استاد گرانقدر دکتر ناصر کاتوزیان این علاقه فعلیت پیدا کرد.
5- پیشینه تحقیق
در زمینه مسؤولیت پزشک – صرف نظر از قراردادی یا قهری بودن آن – بصورت نامنظم تحقیقات فقهی و حقوقی صورت گرفته است؛ فقها در کتب فقهی د رلابلای فروعات فقهی، مسؤولیت پزشک را مورد بحث قرار دادهاند؛ اساتید حقوق نیز به عنوان چهرهای خاص از مسؤولیت مدنی، مبحث یا گفتار یا مقالهای را به این امر اختصاص دادهاند. بعضی از نویسندگان حقوقی یا پزشکی نیز در قالب تألیف یا تصنیف یا ترجمه، مسؤولیت پزشک یا پارهای از اعمال پزشکی مثل، باروی مصنوعی، سقط جنین، ژن درمانی و یا خطای پزشکی و علل آن را مورد بحث قرار دادهاند. پارهای از پایان نامههای تحصیلی دانشجوئی در مقطع کارشناسی ارشد به بررسی مسؤولیت مدنی یا کیفری پزشک اختصاص یافته است. با همه اینها،بنظر میرسد تا بحال تحقیق جامعی درزمینه موضوع مورد بحث، به صورتی که در این طرح به آن اشاره شده است صورت نگرفته است. در این تحقیق از تمامی تألیفات مذکور که نگارنده بدانها دسترسی داشته است استفاده نموده است. با وجود تلاش فراوان به رویه قضائی ایران دسترسی کاملی حاصل نشد و آنچه بیشتر مورد کنکاش قرار گرفته است آراء صادره از دادگاههای خارجی است. نگارنده بدلیل عدم بضاعت علمی قادر به مراجعه مستقیم به منابع خارجی بویژه فرانسوی نبوده است و فقط به ترجمه و تألیفهایی که به زبان عربی صورت گرفته است مراجعه نموده است و محدودیت مذکور، بی تردید در سرنوشت این تحقیق بی تأثیر نبوده است.
6- روش تحقیق
به طور کلی شیوه تحقیق حاضر، روش توصیفی، تحلیلی و به صورت کتابخانهای است. در بخشی از تحقیق به توصیف پدیدههای مورد نظر پرداخته شده است. در بخشیهای دیگر با استفاده از روش فوق روابط حقوقی ناشی از این پدیدهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به اینکه نوع تحقیق «نظری و کاربردی» است در هنگام برخورد با مسائل جدید و یا کشف موارد ابهام راه حلهایی ارائه میگردد.
7- تقسیمات
موضوع اصلی بحث این تحقیق «مسؤولیت قراردادی پزشک در برابر بیمار» است و ناگزیریم که پارهای از مسائل حقوقی مرتبط با قرارداد پزشکی، تعهدات ناشیه از قرارداد مذکور و مسؤولیت قراردادی پزشک را مورد بحث قرار داده و تجزیه و تحلیل نمائیم. فصل اول را به کلیات اختصاص داده و فواید عملی تمیز مسؤولیت قراردادی و قهری و ماهیت مسؤولیت مدنی پزشک و انتخاب و جمع میان مسؤولیت قراردادی و قهری پزشک مورد بحث قرار میگیرد. در فصل بعدی پس از تعریف قرارداد پزشکی، شرائط عمومی قراردادها، و تطبیق آن با قرارداد پزشکی و ماهیت حقوقی و اوصاف قرارداد پزشکی مورد بحث قرار میگیرد. درفصل سوم به تعهدات قراردادی پزشک در برابر بیمار شامل تعهدات فنی و انسانی مورد مطالعه قرار میگیرد. سرانجام در آخرین فصل، شرائط مسؤولیت قراردادی پزشک شامل نقض تعهدات (خطای پزشکی) و ورود خسارت و رابطه سببیت بیان خواهد گردید. در مبحثی جداگانه شرط برائت و تأثیر آن در مسؤولیت پزشک مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل اول : کلیات
مسؤولیت در لغت مؤاخذه و بازخواست است و مسوول به کسی اطلاق میشود که از او سئوال کنند و او را مورد بازخواست قرار دهند[1]. مسؤولیت در اصطلاح حقوقی نیز بدین معنا است و هر شخص باید پاسخگوی آثار و نتایج اعمال خود باشد. در همه مکاتب حقوقی، اصلیترین وظیفه حقوق در جامعه، جلوگیری از ارتکاب اعمال زیانبار و اتخاذ تدابیر لازم برای جبران خسارت ناشی از آن است.
بسته به مرجع پاسخگوئی، نوع مسؤولیت تفاوت میکند: اگر پاسخگوئی دردرگاه خداوند و یا در پیشگاه وجدان صورت گیرد مسؤولیت اخلاقی نام میگیرد و اگر در برابر حقوق موضوعه، مسؤولیت حقوقی یا قانونی نامیده میشود. مسؤولیت قانونی نیز خود بر دو نوع است؛ مسؤولیت کیفری و مسؤولیت مدنی. مسؤولیت کیفری عبارت است از التزام شخص مکلف، به پاسخگوئی آثار و نتایج زیان بار فردی و اجتماعی عمل مجرمانهای که انجام داده است یا ترک کرده است[2] و در هر مورد که شخص ناگزیر از جبران خسارت دیگری باشد میگویند در برابر او مسؤولیت مدنی دارد.[3]در مسؤولیت مدنی ضرر وارده متوجه یک شخص خصوصی است ولی در مسؤولیت کیفری ممکن است علاوه بر شخص خصوصی که مستقیماً اثر زیان بار عمل ارتکابی متوجه اوست جامعه نیز از عمل زیان بار آسیب ببیند و یا بطور کلی آسیب متوجه جامعه باشد و اشخاص خصوصی از آن متأثر گردند. مسؤولیت مدنی در معنای اعم در برابر مسؤولیت کیفری شامل مسؤولیت ناشی از قرارداد و مسؤولیت خارج از قرارداد (قهری) میشود.
مسؤولیت قراردادی، وظیفهای است که در اثر تخلف از انجام تعهد قراردادی و به هدف جبران خسارت ناشی از تخلف بر عهده شخص ثابت میشود[4]. کسی که به عهد و پیمان خود وفا نمیکند و باعث ضرر طرف قرارداد خود میشود باید از عهده خساراتی که به بار آورده است برآید. ضمانی که متخلف در این باره پیدا میکند به لحاظ ریشه تعهد اصلی « مسؤولیت قراردادی» نامیده میشود[5]. به عبارت دیگر مسؤولیت قراردادی التزام به جبران ضررهای وارده در نتیجه عدم اجرای قرارداد توسط متعهد و جزای عهدشکنی و نقض قرار داد است[6]. مسؤولیت قهری وظیفهای است که قانون در اثر انجام یا عدم انجام عملی مستقیماًَ بر عهده شخص قرار میدهد. ریشه این مسؤولیت، پیمان بین عامل زیان و زیان دیده نیست، تخلف از تکالیف قانونی است که برای همه وجود دارد. قواعد مربوط به مسؤولیت قهری، درصدد ایجاد تعادل در آزادی میان افراد است، ولی قواعد مربوط به مسؤولیت قراردادی حقوق، و تکالیف اشخاصی را که یکی از آنها در برابر دیگری متعهد به انجام یا عدم انجام عملی شده است معین میسازد.
عناصر مشترکی در انواع مسؤولیت اعم از قراردادی و قهری وجود دارد، مثلاً ارکان دو مسؤولیت یکسان است؛ ارتکاب فعل زیان بار یا تقصیر و خسارت و رابطه سببیت بین آنها ضروری است. وجود همین شباهتها این نظریه را مطرح نموده است که هر دو نظام مسؤولیت را میتوان یکجا و تحت عنوان «مسؤولیت مدنی» بررسی کرد.
به نظر طرفداران نظریه یگانگی، دو مسؤولیت هیچ تفاوت اساسی با هم ندارند: مسؤولیت قراردادی نیز، مانند الزامات ایجاد دین میکند و منبع تعهد است و از این حیث تفاوتی بین آن دو وجود ندارد. تعهدی که در اثر عهد شکنی برای مدیون ایجاد میشود، به کلی مستقل از تعهد اصلی است؛ تعهد مربوط به جبران خسارت از مسؤولیت متخلف ناشی میشود و نباید آن را دنباله یا بدل التزام اصلی به شمار آورد: برای مثال، فرض کنیم پزشکی به موجب قرارداد درمان بیماری را بر عهده میگیرد واز اجرای آن خودداری میکند و در نتیجه به جبران خسارت محکوم میشود. در این مورد چه شباهت و رابطهای بین تعهد اصلی او به درمان و تعهد به جبران خسارت وجود دارد و چگونه میتوان خسارت را معادل تعهد قراردادی شمرد؟[7]. در الزامات خارج از قرارداد نیز ایجاد مسؤولیت همین وضع را داراست.پیش از ایجاد ضرر، به موجب قانون هر کس متعهد است که به دیگران زیان نرساند، از نظام اجتماعی تخلف نکند و محتاط باشد. ولی، اگر از این تکالیف تخلف شود، تعهد جدیدی به وجود میآید که بر طبق آن باید خسارت ناشی از این تخلف جبران شود. بنابراین، در هر دو مورد عهد شکنی است که مسؤولیت به بار میآورد: در مسؤولیت قراردادی، نقض عهدی که مسوول خود پذیرفته بوده است، و در مسؤولیت غیر قراردادی، تخلف از تعهدی که قانون بر اشخاص تحمیل کرده است[8].
از نظر طرفداران یگانگی، مفهوم خطا در هر دو مسؤولیت یکسان است و به پیروی از پلنیول حقوقدان فرانسوی که تقصیر را نقض عهد تعریف کرده است میگویند: چه تفاوت می کند که شخص از تعهدی که خود پذیرفته است سرپیچی کند یا از تعهدی که قانون برعهده او نهاد. قانون همگان را مکلف ساخته است که با احتیاط رفتار کنند و به کسی زیان نرسانند[9]. استدلال بر اینکه یکی از عقد و دیگری از قانون است در واقع بیشتر راجع به تفاوت منشا تعهد است نه راجع به تفاوت مفهوم خطا در دو مسؤولیت. مفهوم خطا در هر دو، نقض یک تعهد است و چیزی که منشا و مبنای مسؤولیت است همین نقض عهد میباشد، چه عهد قراردادی باشد یا قانونی.[10]
در فقه به عنوان منبع حقوق مدنی نیز، آنچه که در باب مسؤولیت واجد اهمیت است، جبران خسارت متضرر است و در این امر فرقی میان مسؤولیت قراردادی و غیر قراردادی نیست. در فقه تنها سخن ازضمان قهری درباره اتلاف یا غصب مال دیگری است و درباره ضمان ناشی از عدم اجرای قرارداد عنوانی وجود ندارد.[11] معیار هایی که در حقوق غرب برای جدایی مسؤولیت قراردادی از غیر قراردادی ارائه شده است در فقه ناشناخته است و در هر حال حقوق سنتی ایران بیشتر نظریه یگانگی مسؤولیت عقدی و غیر عقدی پذیرفته شده است[12].
نویسندگانی که مبنای مسؤولیت قراردادی را از الزامات جدا میبینند، در توجیه نظر خود میگویند که، قسم نخست، زیان دیده و مسوول به وسیله قرارداد با هم ارتباط داشتهاند و در نتیجه همین ارتباط یکی مدیون دیگری شده است. اجرا نشدن تعهدی که از پیمان آنان ناشی شده باعث میشود که طلبکار جبران زیانی را که از این رهگذر دیده است از هم پیمان خود بخواهد. پس در چنین موردی ریشه تعهد قرارداد است و مسؤولیت از آثار این تعهد و بدل آن است[13]. در مسؤولیتهای خارج از قرارداد، اجرای مفاد پیمانها و احترام به اراده اشخاص مطرح نیست؛ نظم عمومی ایجاب میکند که قانون کسی را که به طور نامشروع به دیگری ضرر زده است مسوول قرار دهد. پس تنها قانون است که شر ایط و نتایج این تعهد را معین میکند. به بیان دیگر، د ر مسؤولیت قهری،کار نامشروع است که ایجاد التزام میکند و به همین اعتبار در زمره منابع تعهد است. بر عکس، در قراردادها، اراده مبنای تعهد و تعهد مبنای مسؤولیت: توافق دو طرف، نه تنها تعهد اصلی را ایجاد میکند، به طور ضمنی نیز به نتایج اجرا نشدن آن و چیزی که باید بدل تعهد اصلی قرار گیرد نظر دارد و منبع این تعهد معادل نیز هست. بنابراین، در این مورد، برخلاف مسؤولیت قهری که منبع تعهد است، مسؤولیت اثر تعهد قراردادی است و نه منبع آن[14]. عصاره و دلایل طرفداران یگانگی مسؤولیت این است که مبنا در هر دو مسؤولیت چیزی جز نقض عهد نیست و تفاوتی نمیکند که عهد ناشی از قانون باشد یا قرارداد و در مقابل نیز طرفدارن دو گانگی مسؤولیت، قرارداد را منبع مسؤولیت قراردادی میدانند.
بررسی دلایل طرفین نشان میدهد، هر کدام از نظریات پارهای از حقیقت را همراه خود دارد: انکار نمیتوان کرد که مسؤولیت مربوط به جبران خسارت ناشی از عدم اجرای تعهد، متعلق قصد مشترک طرفین قرار نگرفته است و در زمره آثار قرارداد نمیباشد و به قانون بیشر ارتباط دارد تا به توافق آنان. با این همه، شکی نیز وجود ندارد که مسؤولیت قراردادی ضمانت اجرائی است که از طرف قانون برای تأمین اجرای درست قرارداد وضع شده است. هر چند منبع مستقیم مسؤولیت قانون است ولی قرارداد نیز زمینه حکم قانونگذار و شرط اعمال آن میباشد. ارتباط و ملازمه عقد را با مسؤولیت از این قضیه بخوبی میتوان دریافت که «اگر عقد وجود نداشت مسؤولیت نیز ایجاد نمیشد[15]». به همین جهت است که در قانون مدنی، خسارات ناشی از عدم انجام تعهد قراردادی از الزامات به کلی جدا شده است و بدین ترتیب در حقوق ما نظریه دو گانگی مسؤولیت قراردادی از قهری پذیرفته شده است.
جهت تبیین جایگاه و ماهیت مسؤولیت مدنی پزشک و پاسخ به این سئوال که آیا مسؤولیت پزشک قراردادی است یا قهری، ابتدائاً آثار عملی پذیرش هر یک از نظریات را مطرح نموده و سپس نظریات راجع به ماهیت مسؤولیت مدنی پزشک را بررسی مینمائیم و نهایتاً این فرض مطرح میشود چنانچه عمل پزشک واجد اوصاف مسؤولیت قراردادی و مسؤولیت قهری توأماً باشد آیا امکان انتخاب و جمع بین آنها وجود دارد یا خیر؟ . لذا این فصل در سه مبحث ارائه میشود:
مبحث اول: فواید عملی تمیز مسؤولیت قراردادی و قهری.
مبحث دوم: ماهیت مسؤولیت مدنی پزشک
مبحث سوم: انتخاب و جمع مسؤولیت قراردادی و قهری پزشک.
مبحث اول: فواید عملی تمیز مسؤولیت قراردادی و قهری
حقوق ایران ،مانند بسیاری از کشورهای دیگر دوگانگی میان مسؤولیت قراردادی و قهری را پذیرفته است و در قوانین مدون خویش اعمال کرده است . مواد 221 و 226 تا 230 قانون مدنی در مبحث «اثر معاملات »از باب اول ازقسمت دوم مربوط به عقود و تعهدات به مسؤولیت قراردادی اختصاص یافته است و مواد 307 به بعد قانون مذکور مربوط به ضمان قهری در باب دوم از قسمت دوم تحت عنوان «الزامات خارج از قرارداد» مطرح شده است.
هر چند تمیز مسؤولیت قراردادی قهری راجع به چند موضوع اساسی مثل مفهوم تقصیر و اثبات آن و مبنای مسؤولیت بیش نیست، ولی پذیرش تفکیک مسؤولیت قراردادی و قهری آثار عملی متفاوتی دارد؛ پارهای از تفاوتها با این که راجع به ارکان مسؤولیت نیستند، اما چنان با مسؤولیت آمیختهاند که آنها را جزء جنبههای ماهوی مطرح مینمائیم و بعضی از تفاوتها نیز بیشتر مربوط به امور شکلی است که آنها را تفاوت شکلی مینامیم[16].
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:145
چکیده
مقدمه
فصل اول: تعاریف
منشأ پیدایش تصوف اسلامی: ۱
مکتب زهد ۳
مکتب کشف و شهود ۴
مکتب وحدت وجود ۵
نویسندگان پنج کتاب اصلی: ۷
عبدالله بن علی سراج طوسی ۷
ابوسعید ابوالخیر ۸
ابوالحسن علی بن عثمان هجویری ۱۰
عبدالکریم قشیری ۱۱
ابوحامد شیخ فریدالدین عطار ۱۲
آثار عطار ۱۳
تجربه عرفانی و مشکلات آن ۱۴
تعریف کشف و شهود ۱۶
ستروتجلی (با ارائه جدول) ۱۶
آپوکالیپس وواژه گان همسو با آن ۲۱
مکاشفه واسطوره ۲۲
مکاشفه (آپوکالیپس) درادیان زنده جهانی ۲۲
مکاشفه درکتابهای مقدس (عهدین ) و کتابهای آسمانی دیگر ۲۳
تعریف کشف و شهود از متون عرفانی ۲۳
سرمنشأ منحصر به فرد مکاشفه، از دیدگاه غربیان اشارات دینی و الهیات ۲۸
خلاصه فصل اول: ۳۲
فصل دوم: راههای رسیدن به کشف و شهود
راههای رسیدن به کشف و شهود ۳۴
راههای رسیدن به کشف و شهود درمکتب زهد ۳۵
طریق وصول به مکاشفه درمکتب کشف و شهود ۳۷
کشش آنسویی در کشف و شهود ۴۶
مکاشفه با همراهی جسم ۴۷
مکاشفه با همراهی دل ۴۸
مکاشفه با همراهی روح ۵۲
خلاصه فصل دوم: ۵۷
فصل سوم: انواع و مراتب مکاشفه (مشاهده، معاینه، محاضره) ۵۸
ارجعیت مشاهده ، معاینه،محاظره با ارائه جدول ۷۲
انواع مکاشفه با ارائه جدول ۷۹
حالت عارفان در هنگام مکاشفه ۷۹
سخنان شطح آمیز به هنگام مکاشفه ۸۴
منابع شطیحات ۸۵
آیا هر رویایی مکاشفه است؟ ۸۵
انواع خواب و رویا با ارائه جدول ۹۲
خلاصه فصل سوم: ۹۲
مکاشفه در بیداری ۹۳
مکاشفه درخواب ۱۰۵
دراحوال پس ازمرگ ۱۱۶
پیشگویی ۱۱۸
لطف وجذبه الهی ۱۱۹
دیدار ماوراءالطبیعه ۱۲۲
فراست ۱۲۲
انواع مصادیق وتعدادآن با ارائه جدول ۱۳۷
نتیجه گیری ۱۳۸
خلاصه فصل سوم ۱۳۹
فهرست منابع ۱۴۰
چکیده انگلیسی ۱۴۵
مقدمه :
دیدار محبوب ونیل به لقای دوست یک هدف متعالی است وعارفان همواره آن را سر لوحه طریقت خود قرار داده اند .در عرفان به این دیدار ،شهودیا مشاهده گفته می شود .موضوع اصلی این پژوهش بررسی کشف وشهود در پنج کتاب اصلی :اللمع ،اسرالتوحید،رساله قشیریه، کشف المحجوب وتذکره الاولیاء است.
از آنجا که تحقیق مدون ومکتوبی درباره این موضوع تا به امروز ارائه نشده است ،نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی وژرف نگری بیشتر به این مهم بپردازد.
مطالعه متون عرفانی ،حالات روحی عارفان در هنگام مکاشفه وسخنان شطح آلودی که تحت تأثیر جذبه الهی بر زبان می اورند ،قند مکرر است که با تکرار آن از تأثیر شگرف وعمیق آن کاسته نمی شود .بحث کشف وشهود ،حس کنجکاوی شیرینی را بر می انگیزد تا با اشتیاق هرچه تمام تر ،منابع آن مورد بررسی قرار گیرد .
در این جا با پیروی از کلام مبارک حضرت علی (ع) که فرموده اند :«من علمنی حرفاً فقد سیرنی عبداً» بر خود لازم می دانم از استاد ارجمند ،خانم دکتر پناهی که به عنوان استاد راهنما ،صمیمانه مرادر پیشبرد اهداف این پژوهش یاری کردند ،تشکر وقدردانی نمایم .همچنین از آقای دکتر فقیهی که به عنوان استاد مشاور ،از نظرات ارزشمند ایشان بهره مند شدم ،کمال تشکر وقدردانی را دارم.
چکیده:
سؤال بنیادین این پژوهش ،تعریف کشف وشهود ،انواع آن ومصادیق عملی در متون عرفانی :اللمع ،اسرار التوحید ،رساله قشیریه ،کشف المحجوب ،تذکره الاولیاء است .همچنین راههای رسیدن به کشف وشهود در سه مکتب زهد ،کشف وشهود وحدت وجود ،بررسی شده است.
فصل اول مبحثی از تعاریف کلی را تشکیل می دهد در فصل دوم به رهاهای رسیدن به کشف شهود در مکاتب مختلف ساخته شده است در فصل سوم مکاشفه ، مشاهده و مهاظره بررسی شده است و مصادیق عملی کشف و شهود از کتابهای اصلی گردآوری شده است. از نظر بسامدی در جدولی ارائه شده ومورد مقایسه قرار گرفته است.
مکاشفه در هر مرحله مراتبی دارد که بسته به وضعیت روحی سالک او را در جایگاه خاصی قرار می دهد ودر رویت حقایق عالم ونائل شدن به دیدار پروردگار او را یاری می دهد .
لطف وجذبه الهی به عنوان یک راه میانبر همواره مورد توجه عارفان بوده است ودر این پژوهش به عنوان کشش آن سویی از آن یاد شده است.هنگامی که عارف به وصال پروردگار خویش دست می یابد،تحت تأثیر احوال روحی خاصی قرار می گیردوممکن است سخنانی به ظاهر نامعقول بر زبان آورد به این سخنان شطح گفته می شود منابع شطحیات بیشتر قرآن ،حدیث والهام است.
فصل اول :
تعاریف
منشأ پیدایش تصوف اسلامی :
از آنجا که فطرت آدمی خدایاب است ،انسانها در هر دین وآئین جویای مبدأ حقیقت وآفرینش بوده اند .به طور کلی سه نظریه در باره پیدایش تصوف اسلامی وجود دارد :
دسته اول : منشأ مسیحی برای آن قائلند .افرادی چون « آ.فون کرمر» که منشأ تصوف اسلامی را در زهد مسیحیت وعناصر بودایی می داند. وافرادی همچون : « آ، مرکس » ،« ادوارد براون»،« ب ،ماکدونالد» ،« بن زیلک» ،« ف .س. مارچ»و « مارگارت اسمیت» این نظریه را پذیرفته اند .
« م.آستین پالا سیوس» بر این اعتقاد است که مسیحیت وتصوف عناصر مشترکی را از یکدیگر أخذ کرده اند برخی به تأثیر غیر مستقیم تصوف از مسیحیت قائل هستند ،مانند عناصر وحدت وجود که در فرقه های مسیحیت مانند « حنانه»(Henaniens) تأثیر نهاده است وفقر ودر یوزگی در طایفه مصلیان (messalliens) وجود داشته است.
گروه دوم منشأ تصوف اسلامی را ،آیینهای قبل از اسلام در ایران دانسته اند .
بنا بر شواهدی که از رگه های عرفان در دین زرتشت به جا مانده است ،همواره سعی وعمل از اصول تعالیم زرتشت محسوب می شده است.در دین زرتشتی کار و زندگی مادی با عوالم روحانی منافات ندارد .
در «وندیداد» آمده است آنجا که انسان عبارت می کند ،سکنا می گزیند ،تشکیل خانواده می دهد، وگله داری می کند، مبارک ترین نقطه زمین است. همانطور که ملاحظه می کنید، این تفکر جایی برای گرایش به زهد و فقر باقی نمی گذارد . روزه که یکی از ویژگیهای زندگی زاهدانه است در دین زرتشت نه تنها جایگاهی ندارد، بلکه بسیار مذموم نیز شمرده می شود . امری که در ادیان دیگر و حتی اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
با آوردن شواهد بالا ، این نظریه نیز باطل می نمارید ، چرا که ثنویت آیین زرتشتی قابلیت پذیرفتن تفکراتی چون «وحدت وجود» را ندارد. گرسنگی در نزد زرتشتیان گناه شمرده می شود .
جسم از جملۀ خیر هاست و ریاضت دادن به آن ناپسند است.
دسته سوم آنهایی هستند که منشأ هندی برای تصرف قائلند . « ریچاردهارتمان» و«مارکس هورتن» تصرف را از منابع ادیان هند مأخوذ می دانند.
عرفان هندی همواره به دنبال این دغدغه بوده است که انسان به عنوان یک موجود جزئی و فنا ناپذیر خود را به مبدأ هستی متصل نماید. مشرب فکری عرفان هندی ازآبشخور تعلیمات اوپانیشاد سرچشمه می گیرد. بزرگترین مصیبتی که سالک در عرفان هندی با آن مواجه می شود ، جدایی از برهماست. راه چاره و رهایی از این فراق ، تصفیه باطن از هواهای نفسانی و عبور از تنگناهایی است که به آن – سمساره – می گویند.عارف هندی سعی دارد که به نوعی معرفت دست یابد که اساس آن مبتنی بر شهود و تعالیم روحانی اوپانیشاد داشت. در این عرفان سالک با راهنمایی برهمن به یوی زندگی هدایت می شود که فقر ورهبانیت از مبانی اصلی آن شمرده می شوند. امری که در اسلام بارها مسلمین ازآن بازداشته شده اند .
گروه چهارم برای تصرف منشأاسلامی قائل هستند و آن را پدید ه ای اسلامی می شمارند .آنها فلسفه عقلی واستنتاجی تصوف را تحت حکمت نوافلاطونی یونانی می دانند . افرادی مانند « وینفلد» ، «براون» و«نیکلسون» از این دست هستند.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که عرفان در هر دین ، آیین و آداب همان دین را می پذیرد . با این همه شباهت که بین مشرب های فکری در تصوف وجود دارد، منشأ اصلی عرفان اسلامی رادر هیچ کدام از آنها نمی توان جستجو کرد ، وجود این شباهت ها ، ناشی از یک منبع واحد است و فطرت جستجو گر انسان در پی متصل کردن این شباهت ها به یکدیگر می باشد .
از محققین معاصر افرادی مانند استاد مرتضی مطهری در کتاب « خدمات متقابل اسلام وایران» وآقای هاشم رضی در کتاب «دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشتیان » دربارۀ پیدایش اولین رگه های عرفان در ایران به تفصیل به بحث پرداخته اند.
ذکر این نکته ضروری است که اسلام به عنوان یک دین کامل، به دور از هر گونه افراط و تفریط، از جهت نظری ،از آبشخور قرآن و احادیث نبوی و اقوال پیشوایان دینی سیراب می شود، واز جنبه علمی ،سیرت رسول الله وائمه اطهار الگوی علمی مسلمین را در برمی گیرد .
مکتب زهد:
پیروان این مکتب به اقتضای اصول شریعت به ظاهر کتاب وسنت می نگرند . صفت غالب وشاخص این دسته از صوفیان تقید بی چون وچرا به ظواهر شریعت است.
لویی ماسینیون در تحقیقات خود مراحل ابتدایی روند تصوف را با پیروی از احادیث پیامبر اکرم ( ص) می داند .لویی ماسینیون دلایل گرایش مسلمین به زندگی زاهدانه راتجسم سوره های قرآن با وعده های ووعیدها وتصور عذاب جهنم تلقی کرده است .او معتقد است ،همه این عوامل باعث شده ؛تصویری که از خداوند در اذهان مسلمین نقش می بندد خشن وبسیار رعب آور باشد.داشتن چنین روحیه ای باعث شد که مسلمین برای رهایی از کیفر روز جزا به ریز ترین دستورات دینی عمل کنند.بدین ترتیب این مسلمانان نخستین بنیانگذاران تصوف زاهدانه بود از ویژگیهای بارز این افراد ،تکرار ذکر نام خداوند وتوجه بسیار در تشخیص حلال وحرام از یکدیگر بود .
پاولویچ پطروفسکی این نظریه را رد کرده است .او دلایل گرایش مسلمین به تصوف زاهدانه را این گونه توصیف کرده است : فساد مالی بنی امیه ،اسرافکاریهای بنی عباس ومقایسه زندگی حاکمان توسط مسلمین با زندگی پیامبر اکرم (ص) وخلفاء جانشین ایشان وفاصله گرفتن طبقهحاکم از قشر عادی جامعه به واسطه ثروت وزر اندوزی ،موجبات حذف ونگرانی از انجام فرایض دینی را در دل مسلمانان به وجود آوردوزندگی آنها را به سوی گوشه نشینی وعزلت سوق داد.
ابراهیم ادهم (وفات.161 هـ .ق) ،ابو هاشم صوفی( وفات 179 هـ .ق) ،حسن بصری ( وفات 180 هـ .ق) ورابعه عدویه( وفات 185هـ .ق) از بزرگان این مکتب بوده اند.
رابعه عدویه این طریق را متحول کرد ، رابعه عشق به پروردگار ودیدار وپیوستن به حق ( وصال) را مطرح کرده است.البته در ابتدای شکل گیری تصوف،بعید به نظر می رسد که منظور از وصال رابعه وحدت یا مقام فنا باشد اما در هر صورت ،طریق رابعه در تصوف بیانگر این مسأله است که در پایان سده اول هجری روح عرفان کم کم در زاهدان وعابدان تأثیر گذار می شود.
تصوف در قرن دوم هجری بسیار ساده وبه دور از هر گونه تکلف بوده است وبه روش سنت رسول اکرم(ص) دنبال می شده است.
مکتب کشف وشهود:
گوشه نشینی با حفظ بسیاری از اصول خود به سوی نوعی درون نگری کشیده شد که بر حالات روحی عارفان بی تأثیر نبوده است .عارفان در این مکتب معتقدند که نفس انسان گنجایش پذیرش انوار حق را در خود دارد .ابو عبدالله حارث بن اسد مغازی محاسبی (وفات 262 هـ .ق ) نقش به سزایی در ایفای نظریه بینش درون نگری داشت . در حقیقت محاسبی به دنبال ایجاد تعادل بین اعمال انسانها وامیال قلبی آنهاست.
محاسبی خشنودی خاطر را تنها با حفظ ظواهر شرع قبول نداشت.از نظروی آنچه که حائز اهمیت بود ه است ،متفاوت نبودن حالات درونی با اظهارات بیرونی است . از همه اینها گذشته از دیدگاه حارث محاسبی به احوالات درونی بیشتر اهمیت داده می شد تا به رفتار ظاهری.در این زمان بود که صوفیه کم کم به این نتیجه رسیدند ،نیت اعمال بسیار مهمتر از شکل ظاهری آن است .
مکتب بغداد که باعث ترویج ریا کاری در عبادت وامور دینی شده بود ،در برابرموج جدیدی که تنها به نیت اعمال توجه داشت ونه به رفتار ظاهری آن ،به شدت برخورد کرد .این برخورد منجر به ایجاد فرقه جدیدی به نام ملامتیه شد.
شخصیت های برجسته این فرقه :ابو حفض عمر بن سلمه حداد ( وفات 264-267 هـ .ق) ابو صالح حمدون قصار ( وفات 271 هـ .ق ) وابو عثمان سعید بن اسماعیل حیری ( وفات 298 هـ . ق) از نیشابور برخاسته بودند .
وظیفه اصلی انسان در فرقه ملا متیه این گونه تعریف شده است:
رسیدن به کمال.
پاک ومنزه ساختن دل واندیشه ( نیت) از هر گونه شک وشبهه.
انجام کامل سنت ها وفرایض دینی.
انجام اعمال دینی واعتقاد (نیت) در این مسلک سری است میان بنده وخداوند که باید بر همه پوشیده بماند. پیروان ملا متی همواره در پی انجام کارهایی برخلاف عرف جامعه بودند هدف آنها از این کار ،خوار کردن نفس اماره وکتمان عبادتهایشان از نظر مردم بوده است .
تعالیم مکتب ملامتیه تنها می توانست با ریاکاری در سطح جامعه ودر بین عوام مبارزه کند.درین زمان مکتب بغداد ،ریای خوفناک تری را کشف می کند و آن ریا وتظاهر در برابر خود بود .نظریه جدید مکتب بغداد به این نکته اهمیت می دهد که اگر کسی به دنبال عبادات وریاضت هایی که بر خود روا داشته است شور وشعفی احساس کند و توقع پاداش داشته باشد این ریا در برابر نفس است .در حقیقت آن را معامله ای با « تقدس» تلقی می کردند .چنین سوداگری ،از هر گونه اطاعت خداوند به دور بود .
کسی که بیش از دیگران در بسط وگسترش این تعالیم کوشش می کرد ،ابو القاسم بن محمد بن جنید خطاط ( وفات 299هـ. ق ) ملقب به « سید طایفه» و « طاووس الفقراء» بود .
اصطلاح فنا برای اولین بار توسط طیفور بن عیسی ابن آدم سروشان بسطامی (بایزید) وفات( 262-267 هـ .ق) مطرح شد ومورد حملات شدید مراجع مذهبی واقع شد.
بایزید معتقد است انسان فناپذیری که عاشق حق است ،می تواند به وسیله فنادر ذات معشوق یعنی خداوند به بقا برسد .
بایزید این تفکر خود را از آیه قرآن گرفته است که می فر ماید :« کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذو الجلال والا کرام .» ( هر که روی زمین است دستخوش مرگ وفنا ست وزنده ابدی ذات خدای منعم با جلال وعظمت است.)
از دل تعالیم جنید وبایزید ،افرادی همچون ابوالمغیث حسین منصور حلاج ( 244 – 309 هـ .
ق) ظهور می کنند . حلاج در حالت فنا ،شطح مشهور « انا الحق » را بر زبان می آورد.