یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله در مورد روان شناسی شخصیت زنان

اختصاصی از یارا فایل مقاله در مورد روان شناسی شخصیت زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد روان شناسی شخصیت زنان


مقاله در مورد روان شناسی شخصیت زنان

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 28

 

دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت»

دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanistis Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد روان شناسی شخصیت زنان

مقالة: روان شناسی رشد

اختصاصی از یارا فایل مقالة: روان شناسی رشد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقالة: روان شناسی رشد


مقالة: روان شناسی رشد

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 23

 

روانشناسی رشد

روانشناسی رشد شاخه‌ای از علم روان‌شناسی ‌است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد می‌پردازد و از رشته‌های مختلف زیست‌شناسی، جامعه‌شناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک می‌گیرد. اگر چه روان‌شناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ می‌پردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.

روان‌شناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روان‌شناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار می‌دهند. از سوی دیگر روان‌شناسان رشد به تبیین رشد می‌پردازند که در آن دو الگوی عمومی و اختصاصی را مد نظر دارند. سومین هدف روان‌شناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسان‌ها را به حداکثر برساند. این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شده‌اند، می‌پردازد.

مقدمه:

روان‌شناسی دانش جذابی است. اگر چه از تأسیس آن توسط ویلهلم وونت (دانشگاه لایپزیک آلمان) در سال 1879 بیش از 125 سال از عمر آن نمی‌گذرد، اما در این سالها مطالعات علمی نظریه پردازان بزرگ و تحقیقات آنها این دانش جوان را به عنوان یکی از کاربردی‌ترین علوم انسانی درآورده است. امروزه کمترین جایی سراغ داریم که روان‌شناسی در آن نفوذ نکرده باشد روان‌شناسی در محدوده زیادی به فعالیت می‌پردازد. و بر اساس آن نظریه پردازان مختلفی در حوزه مطالعاتی مورد نظر خود، به دسته‌بندی و ارائه تئوری‌هایی پرداختند که اگر بعضی از تفاوتهای عمده و جدّی این نظریه های را به کناری نهیم، خواهیم دید که هر یک گوشه‌ای از مسائل و مشکلات انسانی را پاسخ دادند و یا به توجیه و تبیین (بیان چگونگی پدیدآیی) واکنش‌ها و رفتارهای مختلف در موقعیت و زمان‌های گوناگون پرداخته‌اند. تلاش روان‌شناسی در جهت تبیین سازگاری انسان با محیط است. بطور مثال روان‌شناسی رشد تلاش می‌کند تا سازگاری مرحله‌ای در انسان را توضیح دهد. بدین معنی که براساس مطالعات علمی انجام شده تشریح می‌کند که یک کودک 5 ساله چگونه محرک‌های اطراف را ادراک می‌کند و دارای چه توانمندی‌های شناختی است. و آنگاه که این کودک به یک نوجوان تبدیل می‌شود چه تحولی ایجاد می‌شود؟ و دارای چه توانمندی‌هایی می‌شود؟ و چگونه خود را با محیط اطراف سازگار می‌کند؟ امروزه کمتر علمی مانند روان شناسی سراغ داریم که در بسیاری از مسائل انسان نظریه های اساسی و کاربردی داشته باشد. روان شناسی در تمامی امور انسان از رشد گرفته تا یادگیری ، از آموزش و پرورش تا درمان بسیاری از مشکلات رفتاری نظرات بسیار جالب و کاربردی دارد. از استخدام کارکنان در یک مؤسسه تا پرتاب سفینه های فضایی نظر متخصصان روان شناسی اهمیت بسیاری پیدا کرده است. روان شناسی رشد به بررسی ویژگیهای شناختی ، هیجانی و اجتماعی افراد در سنین مختلف می پردازد و مطالعات آن این اطلاعا ت را به ما می دهد که در هر سن فرد چگونه با محیط خود سازگار می شود و در هرمقطع سنی دارای چه توانمندیهایی است همچنین روان شناسی رشد اصول اساسی حاکم بر رشد و تحول را مورد بررسی قرار می دهد. روان شناسی رشد به همه دوران زندگی انسان ارتباط دارد اما بیشترین توجه خود را به کودکی و نوجوانی داشته است.


دانلود با لینک مستقیم


مقالة: روان شناسی رشد

تحقیق در مورد رفتارگرایی

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد رفتارگرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رفتارگرایی


تحقیق در مورد رفتارگرایی

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 54

 

گاه گفته می شود که لامُتری یا هابز یا حتی ارسطو نخستین رفتارگرایان بوده اند. اما چنین ادعاهایی موجب می شود که نکته اصلی نادیده گرفته شود و آن اینکه رفتارگرایی در اصل، حرکتی روشمند در روان شناسی بود که تنها باید در بستر تاریخی خود در اوایل قرن بیستم موردتوجه قرار گیرد. این باور که جان. بی. واتسون بنیانگذار این اندیشه آن را چنین نامید، بر این مبنا استوار بود که روان شناسی تنها زمانی می تواند علم شمرده شود که اساس خود را بر گونه ای از مقایسه ها و مشاهدات عینی که دانشمندان علوم طبیعی و زیست شناسان بنا کرده اند استوار کند. این ادعا پذیرفتنی بود، زیرا هنگامی که عنوان شده بود که روان شناسی درون گرایانه(۱) با زمینه ای از مباحثات بی پایان دربارة معانی و مفاهیم مواجه بود، هنگامی که به عکس آن مطالعة رفتار حیوانات که با نظریات داروین جهش عظیمی یافته بود، با شتاب به پیش می رفت. در نتیجه زمان برای پیشنهاد بحث انگیز واتسون مناسب بود: پیشنهادی که تنها راه پیشرفت مطالعه علمی انسان را در اتخاذ روشی مشابه روشهای مشاهده ای می دانست که با مطالعه دربارة حیوانات موفقیت و قابلیت بسیار بالای خود را به اثبات رسانده بود. آنچه گفته شد جوهرة رفتارگرایی بود و هم چنین دربارة تنها اصلی بود که در بین همة کسانی که خود را رفتارگرا می نامند، مشترک است.

مرتبط با این ادعا که شواهد قابل اتکا فقط در حوزة علم یافت می شوند، دیدگاهی به میان می آید که مبتنی بر کارکرد حقیقی علم است. واتسون معتقد بود که کارکرد علم به آن میزان نیست که همه رویدادها را تبیین کند، اما می تواند آنها را پیش بینی و هدایت کند. در نتیجه رفتارگرایی شباهت نزدیکی با اشکال خاصی از مصلحت گرایی (پراگماتیسم)(۲) امرکایی داشت که از سوی جان دیویی، چارلز پیرس و ویلیام جیمز ارائه می شد و بخوبی با گرایش فراگیر موجود در امریکا سازگاری داشت. گرایشی که باور داشت شیوة بدیهی برای بهبود بخشیدن به وضعیت انسان در بهره برداری صحیح از محیط بیرونی است که تاثیر مهم و مشخصی بر رفتار او دارد.

پس چه چیزی مردم را به این ادعا سوق می دهد که اشکال پیشین درتاریخ روان شناسی همچون هابز و ارسطو ممکن است رفتارگرا نامیده شوند؟ شاید تا حدی این حقیقت که بسیاری از دانشمندان پیش از واتسون به مطالعه انسان به طور عینی تمایل نشان می دادند. در عین حال بر مشاهدات درونگرایانه اتکایی نداشت، علت این امر هم این بودکه این افراد فاقد نظریه ای روشمند در بررسیهای خود بودند. گرچه مهمتر از اینها وجود دیگر اصول و نظریه ای بود که واتسون از آنها حمایت می کرد و بخوبی با رهنمودهای روش شناختی او سازگار بود و توسط اندیشمندان پیش از او ارائه شده بود.

واتسون همانند بسیاری دیگر از رفتارگرایان به اصولی ناگفته و بی قید و شرط دربارة گونه ای از موجودات حاضر درجهان باور داشت. او یک ماده باور بود که تفکر حاصل فرآیندهایی در مغز و حنجره است. دیدگاه او دربارة گونه ای از مفاهیم که برای گسترش علم روان شناسی مناسب بود، با ماده گرایی ارتباط تنگاتنگی داشت. او همانند هابز که پیش از او زندگی می کرد و هال که پس از او به عرصه آمد، اعتقاد داشت که مفاهیم باید ویژگی ماشینی و مکانیکی داشته باشند. این باور از سوی بسیاری از رفتارگرایان تعلقی و ذهنی متأخر هم طرح شده بود، کسانی که حاضر نبودند دربارة هیچ ایدة مرتبط با مسائل متافیزیکی بحث کنند، چرا که مدعی بودند این مسائل خارج از محدوده صلاحیت علمی قرار دارند. سرانجام آنکه واتسون در نظریة خود یک تداعی گرا محسوب می شود. او اعتقاد داشت چرخه های واکنش ساده در رفتار با یکدیگر به وسیله تداعی به هم مرتبط می شوند، در این خصوص نظریه براستی غیرخلاق بود، چرا که او قلمروی تحرکات کاملاً ساده ای به ساخت نظریه ای منتقل کرد که پیش از آن برای پاسخگویی به ارتباط میان شیوه های تفکر ابتدایی و ساده طرح شده بود. او بر اهمیت ارتباط پیرامون میان محرکها تأکید داشت و نقش فرآیندهای مرکزی را کمتر می دانست. به این ترتیب او آنچه را که بعدها نظریة یادگیری محرک پاسخ (Stimulus response) نامیده می شد، بنیان گذاشت.

با دانستن این موارد مشخص می شود چون روان شناسان پیش از واتسون اصول روشمند مشخصی نداشتند، نمی توانند به عنوان خاستگاه روان شناسی رفتارگرا تلقی شوند. در واقع اساس این اصول روشمند برجنبش روان شناسی و بر جنبه های دیگری از اندیشه واتسون استوار بود، اندیشه ای که البته همه رفتارگران دربارة ماده باوری و کاربرد مفاهیم ماشینی و قالبی و قواعد تداعی گرایانه در آن مشترک نبودند.

بایددقت داشت که در این قضیه، در اندیشمندان پیش از واتسون کاربرد اندکی از خودآگاهی در روشهای عینی، وجود داشته است. این تحلیل روشن دربارة وجه ممیزة رفتارگرایی، روشی مفید برای طرح رفتارگرایی به عنوان پدیده ای در تاریخ اندیشه را پیش روی ما قرار می دهد. در همین ارتباط چهره های مهم و شناخته شده ای در تاریخ روان شناسی مطرح هستند که تنها با اغماض بسیار می توانند پیشاهنگان رفتارگرایی شمرده شوند اما به اقتضای موقعیت و برای هرچه روشنتر شدن پیشینه رفتارگرایی به مثابه یک جنبش در تاریخ روان شناسی، باید شناخته و معرفی شوند.

  • پیشینة فکری رفتارگرایی

۱) ارسطو

اگرچه تاریخ اندیشه در بخشهای مختلف بسیار متأثر از آرای ارسطو بوده و ایده های وی به شکلهای گوناگون در مقوله های مختلف تاریخ تفکر دارای جایگاه خاصی است، هیچ دلیل و مدرک کافی برای مرتبط دانستن او با رفتارگرایی وجود ندارد. دربارة اعتبار ارسطو همین بس که برای مثال زمانی که وارد یک بحث در محوری روش شناختی دربارة استفاده از داده های قابل مشاهده به منزلة تمایزی از شواهد و مدارک درون نگرانه می شویم و در بحث مطالعة هستی انسان با یک فقط خشن تاریخی روبه رو می شوید و یا برای تمایز بخشیدن دنیای خصوصی افراد با دنیای عمومیشان از عنصر آگاهیشان استفاده می کنیم، در همة این موضوعات ارسطو صاحب نظر و رأی است در حالی که تمامی این موضوعات برای یونانیان همدورة ارسطو بیگانه و بی معنی بود. درواقع این مطلب نشان می دهد که مفهوم خودآگاهی در نزد یونانیان به شکلی که پدیده هایی مانند درد، رؤیا، حافظه، کنش استنتاج کردن به عنوان شیوه های متنوع مثالی که ابعاد مختلف خودآگاه فردی را به یکدیگر مرتبط می کنند، مطرح نبوده است. اساساً مفهوم خودآگاهی محصول فردگرایی و مکتبهای گوناگون همانند فلسفه رواقی اپیکورگرایی ومسیحیت بود که در واقع پاسخی بود برای طرح واژه های مفهومی و ذهنی که در عین حال تفاوت بسیاری با این طرح واره که مناسب زندگی اشتراکی در دولت شهرها بودند، نیز داشت. تا زمانی که روشهای فکری سن آگوستین و دکارت ظهور نیافتند، مفاهیم خودآگاهی سازماندهی و هماهنگ نشدند. کاربرد درون نگری به منزلة روشی برای بررسی پدیدة خودآگاهی با چنین نظامهایی راهی بس طولانی پیمود و رفتارگرایی زمانی می توانست قابل درک باشد که با مثابه واکنشی در برار این روشها تلقی شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رفتارگرایی

نقش اعتیاد و مواد روان گردان در ارتکاب جرم

اختصاصی از یارا فایل نقش اعتیاد و مواد روان گردان در ارتکاب جرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شامل

 

  1. پیشگفتار
  2. فصل اول: مقدمه و بیان مساله
  3. مقدمه
  4. بیان مسئله:
  5. اهمیت مساله:
  6. موضوع تحقیق:
  7. نقش اعتیاد در وقوع جرم
  8. تعریف
  9. عوامل اجتماعی:
  10. نوع ارتباط خانواده:
  11. عوامل اقتصادی:
  12. آسیب های خانواده:
  13. فصل دوم: ادبیات تحقیق
  14. بررسی پیشینه پژوهش
  15. تعاریف:
  16. ماده مخدر
  17. اعتیاد:
  18. معتاد
  19. وابستگی جسمی
  20. وابستگی روانی
  21. تحمل دارویی
  22. سندروم محرومیت
  23. تقسیم بندی مواد مخدر:
  24. جرم و اعتیاد
  25. ▪ نوع اول:
  26. ▪ نوع دوم:
  27. ▪ نوع سوم:
  28. جرایم جانبی
  29. ▪ خرید و فروش مواد مخدر:
  30. ▪ سرقت:
  31. ▪ قمار:
  32. ▪ جعل:
  33. ▪ اخلال در نظم عمومی:
  34. ▪ جعل حرفهای:
  35. ▪ اخلال در نظم عمومی به صورت حرفهای:
  36. شخصیت معتادان:
  37. ویژگیهای شخصیتی معتاد
  38. 1- عوامل روشی:
  39. خیال و تخیل
  40. توهم منفی
  41. احساس تنهایی
  42. مشکلات الگوبرداری
  43. سرخوردگی
  44. عوامل پزشکی
  45. شخصیت ضد اجتماعی
  46. شخصیت پسیکوز
  47. مشخصات فردی و رابطه آن با اعتیاد:
  48. رابطه جنس با اعتیاد
  49. رابطه سن با اعتیاد:
  50. رابطه وضعیت متاهل به اعتیاد:
  51. رابطه شغل با اعتیاد:
  52. اعتیاد و جرم
  53. واکنشهای اجتماعیدر برابر اعتیاد:
  54. ابعاد اجتماع:
  55. بعد فرهنگی
  56. بعد اقتصادی
  57. بعد سیاسی:
  58. بعد اخلاقی:
  59. بعد اجتماعی
  60. فرازهایی از قانون مبارزه با مواد مخدر
  61. مهمترین شیوه های پیشگیری از اعتیاد عبارتند از:
  62. اعتیاد و روشهای مختلف درمانی آن:
  63. مرحله باز گیری-
  64. درمان و بازگیری
  65. ترک تدریجی به روش غیر داروئی:
  66. ترک ناگهانی به روش غیر داروئی:
  67. تلقین
  68. طب سوزنی:
  69. بازتوانی
  70. منابع وماخذ

 


دانلود با لینک مستقیم


نقش اعتیاد و مواد روان گردان در ارتکاب جرم

پاورپوینت- مدیریت نیروی انسانی در روانشناسی مدیریت- در 28 اسلاید-powerpoin-ppt

اختصاصی از یارا فایل پاورپوینت- مدیریت نیروی انسانی در روانشناسی مدیریت- در 28 اسلاید-powerpoin-ppt دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت- مدیریت نیروی انسانی در روانشناسی مدیریت- در 28 اسلاید-powerpoin-ppt


پاورپوینت- مدیریت نیروی انسانی در روانشناسی مدیریت- در 28 اسلاید-powerpoin-ppt

        عامل انسانی کیفی تنها ملاک پیشرفت کشور ها است.

— شرایط اقتصادی
— شرایط اجتماعی
— شرایط فرهنگی
— شرایط علمی
— شرایط سیاسی
— شرایط تاریخی
— شرایط اقلیمی
 

انس

1- وظیفه راهنمایی

 

2- وظیفه اقتصاد

 

3- وظیفه آموزشی

 

4- وطایف مشترک

ان موجودی اجتماعی است ، بطوری که بدون ارتباط با اجتماع ( اعم از اجتماعات حاضر و یا اجتماعات تاریخی و گذشته که با استفاده از تجربیات آن زندگی انسانی نمود پیدا می کند ) مفهوم زندگی بشر از بین می رود و حیات او با زیست حیوانات پست تفکیک ناپذیر می شود . به هر حال زندگی در اجتماع ، آدمی را به موجود سازمانی تبدیل کرده است ؛ و او برای ادامه حیات بشری ناگذیر است در اجتماعات متعددی عضویت و شرکت داشته باشد و با توجه به تاثیر مطالعات مربوط به دانش مدیریت در شکل گیری و دوام سازمانهای اجتماعی ، اقتصادی و .... می توان نتیجه گرفت که انسان معاصر در طول زندگی خود به دانش مدیریت متکی است و برای بهتر زیستن ( اداره صحیح سازمان ها ) گریزی جز رویکرد به مدیریت و مطالعه آن نمی باشد.

نارسایی های مربوط به مدیریت نه تنها کارکرد سازمان ها را مختل و در سازمان زندگی معاصر بشر اختلال ایجاد می کند ، بلکه هم چنین موجب می شود بر اثر عدم کارایی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آن ها تلاش های افراد بشر بطور صحیح و اصولی پیوند نخورد و کوشش های آدمی در سازندگی جوامع به هدر رود و نیروی انسانی به عنوان گرانبهاترین سرمایه پایمال گردد .

مطالعه در زمینه روانشناسی مدیریت به ما این امکان را می دهد که تا با اصول، قواعد و تکنولوژی بهره برداری صحیح از نیروی انسانی ، فعال کردن خلاقیت ها و ایجاد جریان فکری در جامعه آشنا شویم و از طریق کاربرد یافته های روانشناسی موانع توسعه در زمینه ایجاد سیستم های فعال اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، آموزشی و فرهنگی را از میان بر داریم . از طریق ترویج یک چنین مدیریت مبتنی بر روانشناسی به ویژه در زمینه مدیریت آموزشی و تحقیقاتی است که باروری نسل های آینده امکان-پذیر خواهد شد و خلاقیت آنان به عنوان بزرگترین سرمایه ملی به کار گرفته خواهد شد.

روح و روان انسان‌ها سرچشمه‌ای است از انرژی که انگیزه، اشتیاق، پیشرفت و افتخارات از آن برمی‌خیزد و افراد را قادر می‌سازد کارهای ارزنده‌ای به ثمر برسانند. این آرزوی هر مدیر است که با ایجاد انگیزه در مامورین و کارکنان اداره اش، نیروی درونی و نهفته آنان را از قوه به ‌فعل درآورد و محیطی پرتحرک و بانشاط برای تجلی بهترین استعدادها فراهم کند. نقش فرد و ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری او به‌عنوان یک انسان در سازمان در چند دهه اخیر مورد توجه خاصی قرار گرفته است و برای توفیق در این زمینه، علم روانشناسی با تمام ظرافت و توانمندی خود به یاری حوزه مدیریت آمده است. امروزه روانشناسی سازمانی (Organizational Psychology) یکی از رشته های مهم، کارآمد و مورد علاقه است.

ورود روانشناسی به عرصه پرفراز و نشیب مدیریت سبب شد تا با استفاده از نظریه‌ها و مکتب‌های گوناگون روانشناسی و با استناد و برقراری روابط انسانی به تبیین شخصیت و رفتار فرد در سازمان پرداخته شود و مفاهیمی مانند انگیزش، تشویق، و رفتار سازمانی مورد تاکید و دقت قرار گیرد. انسان گرامی‌ترین گوهر آفرینش ولی در عین زمان ناشناخته‌ترین آن است. رفتار آدمی تابع اندیشه‌ها، احساسات، انگیزه‌ها، خواست‌های درونی و عوامل عاطفی و تربیتی اوست که در موقعیت‌های مختلف به‌صورت‌های گوناگون ظاهر می‌شود. بهمین دلیل، برای آشنایی با ابعاد مختلف وجود آدمی و ایجاد یک ارتباط بهتر و ایجاد انگیزش و حفظ و تامین صحت روانی در افراد، آشنایی با علم روانشناسی و علوم رفتاری امری لا‌زم و ضروری است.

خوشبختانه در قرون جدید، علم روانشناسی در حوزه کار مدیریت به فعالیت‌های چشمگیری پرداخته است و از اواسط دهه ۱۹۲۰ روابط انسانی به صورت یکی از ارکان و راهبردهای مهم کاری در مدیریت تبدیل شده است. در مدیریت (Management)، راهبردهای روانشناسی از قبیل: شناخت تفاوت‌های فردی، استعدادها، عوامل انگیزشی، برقراری روابط انسانی، چگونگی تشویق و تنبیه و… مدیران را در پیوند بیشتر با کارمندان و همتایان آنان یاری می‌دهد. موضوع این است که پی‌بردن به شیوه‌های نفوذ و برقراری ارتباط سازنده و سبک‌های رهبری، مدیران و رؤسا را از حالت خشک و بی‌روح مدیریت بیرون آورده، به سمت مدیریت بانشاط و پرتحرک سوق داده، شور و اشتیاق، انگیزش، آرامش، پویایی، نوآفرینی و تغییر و تحول در کٌل سازمان تحت پوشش را افزایش داده و در نهایت به بالا‌بردن کیفیت و بهره‌وری بیشتر رهنمون میسازد.

از روانشناسی چند تعریف میتوان بیان کرد، ولی دو تعریف عمده از آن درینجا ارایه شده که هر یک جنبه ویژه‌ای را نمایان می‌کند: بنابر تعریف اول، روانشناسی علم رفتار است. این تعریف که از سوی روانشناسان رفتارگرا ارائه شده است، انسان و سایر جانداران را از دیدگاه رفتاری آنان مورد مطالعه قرار می‌دهد. علوم رفتاری که به این جنبه روانشناسی بستگی دارد، رفتار را بیشتر مطالعه می‌کند تا ذهن و اندیشه و یا احساسات را، زیرا رفتار قابل مشاهده، ثبت‌کردنی، قابل اندازه گیری، و درخور مطالعه است. در این نوع روانشناسی اندیشه‌ها، احساس‌ها و درک افراد را از راه مطالعه رویدادهایی که به‌صورت رفتار آشکار می‌‌شوند، مورد قضاوت قرار می‌دهد.

تعریف دیگری که از روانشناسی شده است، موضوع علم روانشناسی را مطالعه درباره ماهیت رفتار، استعدادها، عواطف و محصولا‌ت ذهنی می‌داند، یا در واقع روانشناسی را مطالعه ذهنیت‌ها و احساس‌ها و عواطف، و حالت‌های روانی تعریف می‌کند و مکتب آنان به نام روانکاوی (تجزیه و تحلیل روان) و شاخه های مربوط به آن شناخته شده است.

برای چنین مطالعه‌ای تنها مشاهده رفتار کافی نیست، زیرا هنگامی که دو نفر با یکدیگر جنجال می‌کنند و یا یک بیمار روانی رفتاری را از خود نشان می‌دهد، در پشت آن رفتار انگیزه‌ها و دلایلی در کار است که ما از آن آگاه نیستیم. آنچه قابل مشاهده است رفتار است، نه انگیزه‌های رفتار و از این رو برای شناخت انسان نیاز به شناخت جنبه‌های ذهنی و احساسی او وجود دارد.

امروزه در مدیریت از هر دو تعریف استفاده می‌شود و برای شناخت روانی مامورین یک سازمان، عواطف، انگیزه‌ها، استعدادها، شخصیت، و ذهنیت‌های افراد مورد توجه و بررسی قرار می‌گیرد.

مدیریت را هم به گونه‌های متفاوت تعریف کرده‌اند. یکی از صاحبنظران این حوزه  مدیریت را افزایش نفوذ در پذیرش عملی دستورات با راهنمایی‌های مشخص سازمانی می‌داند. جورج تری نیز رهبری و مدیریت را کوشش برای نفوذ در مردم که با علا‌قه و مشتاقانه برای رسیدن به اهداف گروه کوشش می‌کنند، می‌داند. بنابراین مدیریت فرآیندی (پروسه) است اجتماعی که با به‌کارگیری مهارت‌های علمی، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را تنظیم و هماهنگ کرده و با استفاده از راهبردهای روانشناسی و برقراری روابط انسانی و فراهم ‌آوردن زمینه‌های انگیزش و رشد از طریق نیازهای منطقی فردی و گروهی به اهداف سازمان کمک می‌کند.

موضوعات روانشناسی و به‌ویژه رفتار سازمانی و تاثیر آن در سال‌های اخیر بیش از پیش مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. شاید یکی از دلا‌یل آن میزان دشواری‌هایی است که مدیران سازمان‌ها در سلسله مراتب مختلف کاری خود با آن مواجه هستند.

امروزه بروز مشکلا‌ت و فشارهای روحی و روانی ناشی از زندگی ماشینی روابط همه افراد را تحت‌الشعاع خود قرار داده است که برای کاهش اینگونه فشارها و اضطراب‌ها، تکنیک‌های علوم رفتاری در روانشناسی می‌تواند مددرسان و یاری‌دهنده همه افراد در سازمان‌ها و خصوصا مدیران باشد. هر سازمانی علا‌وه بر لزوم در دست‌داشتن منابع مادی و مالی نیاز به نیروی انسانی ماهر، بااستعداد، توانمند، توانا، باانگیزه، کوشا، متعهد، و با علا‌قه دارد.

به نظر دانشمندان مدیریت (کنز و کان) مدیران نباید فقط در پی جذب نیروی انسانی (قوای بشری) برای ادارات خود باشند، بلکه باید در حفظ و نگاهداری این منابع نیز کوشش فراوان به‌کار برند و باید کاری کنند تا مامورین در حالی که کار و وظیفه خود را انجام می‌دهند، نوعی وابستگی و دلبستگی نیز به کار و سازمان پیدا کنند و به عبارت دیگر سازمان را همچون خانه خود دوست داشته و در آن احساس امنیت و آسایش که از نیازهای اساسی هر انسانی به‌شمار می‌آید، داشته باشند.

بنابراین برای آنکه سازمان و اداره ای موثر باشد، مدیر باید جنبه‌های انگیزشی و تشویقی کار، مشارکت در کار و استفاده از عوامل روانی و رفتاری را در مناسب‌ترین بخش‌های برنامه کاری خود جای دهد. شناخت و تامین درست نیاز مامورین یکی از مهارت‌های ارزنده مدیریت به ‌شمار می‌آید.

روابط انسانی به معنای برقراری رابطه مثبت، هدف‌دار و سازنده با پذیرش شخصیت، تفاوت‌های فردی و نیازهای افراد سازمان و علا‌قه‌مندبودن به نیازها، علا‌یق، استعدادها و توانایی‌های آنان است که توجه به این موارد استفاده از تکنیک‌های مهم در علم روانشناسی است. رابطه انسانی با دلسوزی و احساس مسوولیت نسبت به مامورین درون سازمان و ایجاد جو اجتماعی در شرایط مطبوع و خوشایند و همراه با محیط تفاهم و درک متقابل به‌وجود می‌آید.

روابط انسانی در دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر دیدگاه جامعه‌شناسی، ارتباط‌های انسانی و شیوه‌ مشترک زندگی و آگاهی از هدف، سه عامل سازنده جامعه به حساب می‌آید. ازدیدگاه روانشناسی اجتماعی مساله عمده انسان، بقا نیست؛ بلکه یادگرفتن نحوه زیستن باخودش است، انسان حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است و اگر قرار باشد شناختی از وی به دست آوریم، باید او را در این چارچوب بشناسیم.

در تاریخ تحول مدیریت، نظریه روابط انسانی جایگاه ویژه‌ای دارد. این نظریه در دهه ۳۰ میلا‌دی نضج گرفت و در دهه بعد تکامل یافت. در نظریه روابط انسانی، موثرترین عامل در ارتقای تولید و کارایی سازمان، نحوه تشکل افراد در قالب گروه‌ها (گروپها، دسته ها) و نوع روابط بین آنها است. از دیدگاه مدیریت، روابط انسانی عبارت است از برانگیختن افراد در سازمان به‌منظور ایجاد همکاری از نوعی که نیازمندی‌های افراد را برطرف سازد و موجبات تحقق اهداف‌ سازمان را فراهم آورد. در مدیریت آموزشی نیز روابط انسانی یعنی، توان برقراری ارتباط انسانی با معلمان و مامورین از طریق پذیرفتن وجوه شخصیت، ویژگی‌های فردی و همه تفاوت‌هایی که احتمالا‌ با شخص مدیر دارند (و با وجود آوردن این احساس که مدیر یا رییس به آنها توجه کرده، وضعیت شان را درک نموده، از مشکلات و دغدغه های شان آگاه بوده و برای حل آنها جدی است). نقش روابط انسانی در مدیریت و خصوصا در مدیریت آموزشی بسیار جدی و اساسی است، به طوری که روابط انسانی در این نوع مدیریت، عاملی اثرگذار محسوب می‌شود که از دو بعد بر کیفیت عملکردهای مدیر موثر خواهد بود.

از یک سو عوامل تولید سیستمی در نظام‌های آموزشی نیازمند برقراری، حفظ و تکوین رفتارهای مناسب انسانی است و معلمان، مشاوران، سرپرستان، مامورین دفتری و اداری جز این دسته از عوامل قرار می‌گیرند. از سوی دیگر مواد خام که تولید روی آنان صورت می‌پذیرد نیز مترصد دریافت و جذب انسانی‌ترین و اصیل‌ترین رفتارهایی است که مدیریت اعمال می‌کند. رفتار سازمانی مناسب برگرفته از روانشناسی روابط انسانی و مدیریت آموزشی، نه‌تنها موجد آثار آنی خواهد بود، بلکه به دلیل خاصیت فوق‌العاده پذیرندگی مواد خام (درون داده‌ها)، تاثیر عمیق و پایداری در درازمدت برجای خواهد گذاشت. به نظر روانشناسان احتیاجات روانی افراد به اندازه احتیاجات جسمی در صحت روحی و جسمی آنان تاثیر دارند و به همان اندازه اساسی و ضروری هستند.

 

موضوع صحت روانی به سالم و متعادل بارآوردن شخصیت انسان‌ها از طریق فراهم‌آوردن محیط مناسب برای تامین نیازها و شکوفایی استعدادها برمی‌گردد. به همین دلیل، در تعریف صحت روانی آمده است که صحت روانی عبارت است از پیشگیری از پیدایش بیماری روانی و سالم‌سازی محیط روانی تا افراد جامعه (سازمان) بتوانند با برخورداری از شخصیت و روان متعادل با عوامل محیط خود رابطه برقرار کرده و در راه تامین نیازها، شکوفایی استعدادها و رسیدن به اهداف‌ متعالی فردی و اجتماعی خود بکوشند. چنانچه سازمانی بتواند زمینه‌های تامین صحت روانی را فراهم آورد، شخصیت و روان افراد متعادل می‌شود و می‌توانند با یکدیگر و همچنین با عوامل محیطی، روابطی مطلوب برقرار سازند. بدین ترتیب اگر مدیر در درون سازمان خود مانند مکتب، صحت روانی را تامین کند شاگردان، معلمان و مامورین اداری روابطی مطلوب و منطقی و بر پایه روابط انسانی سازنده با هم خواهند داشت.

این سبب بهبود کیفیت در تعلیم و تربیه (آموزش و پرورش) و فضایی آکنده از شور و نشاط، تحرک و پویایی و امنیت، عشق و علا‌قه به حضور در محیط سازمان که در نتیجه منجر به سلا‌مت روحی و روانی کلیه نیروهای اصلی می‌شود و مسلم است که این روند تفکر خلا‌ق، پیشرفت و توسعه را به همراه خواهد داشت.

 

نتیجه گیری

روانشناسی مدیریت بطور کلی به بررسی مسائل و جنبه های روانشناختی مدیریت می پردازد. یک مدیریت موفق و خوب با استفاده از تکنیکها و روشهایی که نتیجه یافته های روانشناسی در حوزه مدیریت است می تواند به اثر بخشی برسد. روانشناسی مدیریت نهایتا در موارد ذیل نتیجه گیری میگردد:

 

  • شناسایی سبکهای رهبری و مدیریت

یکی از حوزه های مهم که در روانشناسی مدیریت مطرح است شناسایی انواع روشهای مدیریتی است. روشن است مدیران مختلف سبکهای مختلفی از رهبری و مدیریت را دارا هستند. بنابراین در روانشناسی مدیریت این سوال اصلی مطرح است که چه سبکهای مدیریتی وجود دارد؟ کدام روشهای مدیریتی موفق هستند؟ چه سبکهایی برای چه گروههای کاری مناسب هستند؟ و افراد زیر دست معمولا از چه مدیرانی رضایت دارند و .... بر این اساس روانشناسی مدیریت سبکهای مختلفی از مدیریت را شناسایی کرده و با توجه به اهداف مورد نظر و اینکه چه شرایط و ویژگیهای گروهی وجود دارد سبکهایی را به عنوان سبکهای موفق معرفی کرده اند.

 

  • بررسی ویژگیهای شخصیتی مدیران

بررسی ویژگیهای فردی و شخصیتی مدیران نیز مورد توجه بوده است. اینکه چه افرادی مناسب برای سمتهای مدیریت هستند و چه افرادی از عهده انجام وظایف و امور مدیریتی ناتوان هستند. طبیعی است همه افراد توان انجام امور مدیریتی را دارا نیستند و بطور کلی افرادی هستند که قدرت رهبری چندانی ندارند. این افراد طبیعتا نفوذ و تاثیر گذاری عمیقی روی کارکنان خود نخواهند داشت و از اینرو مسیر رسیدن سازمان را به اهداف مورد نظر با مانع روبرو خواهند کرد.

یافته های روانشناسی مدیریت در این حوزه نشان می دهد که افرادی که در کودکی ، نوجوانی و جوانی نفوذ بیشتری روی همسالان خود داشته اند، در بازیها نقش محوری گروه را بازی کرده اند و اغلب بازیها را رهبری می کنند در بزرگسالی نیز توان رهبری بالایی از خود نشان می دهند. این افراد با ویژگیهایی که دارند اغلب گروهها را تحت نفوذ و تسلط خود قرار می دهند. این اعمال تسلط به شیوه های تظاهر می کند. برخی افراد این اعمال نفوذ را با اعمال قدرت و زور انجام می دهند و برخی با ویژگیهایی دیگر مثل نشان دادن قدرت منطق و تصمیم گیری عالی.

 

  • انجام پژوهش و تحقیقات در حوزه عوامل موثر بر مدیریت

روانشناسی مدیریت سعی بر آن دارد به شناسایی تمامی عواملی بپردازد که در یک موقعیت کاری یا سازمان یا هر موقعیتی که با یک گروه دارای مدیر و رهبر سروکار دارد موثر هستند. برخی عوامل می توانند از بیرون شیوه مدیریت را تحت تاثیر قرار دهند. این تاثیرات می توانند در جهت مثبت و منفی موثر باشند. از اینرو لازم است همواره چنین عواملی شناسایی شوند و کوششها و روشهای لازم برای پررنگ کردن عوامل تاثیر گذار مثبت و کمرنگ کردن عوامل تاثیر گذار منفی صورت بگیرد. این عوامل ممکن است به اهداف گروه ، شرایط محیطی کار گروهی ، بافت گروه و … مربوط شود.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت- مدیریت نیروی انسانی در روانشناسی مدیریت- در 28 اسلاید-powerpoin-ppt