لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مهاجرت روستائیان به شهر و اثرات آن در کاهش فقر روستایی
«سیاستهایی که امکان تحرک بیشتری را برای جمعیت می پذیرند، احتمالاً با سیاست ارتقاء زندگی توده مردم هماهنگی بیشتری دارند.»
بیش از 71 درصد از فقرای جهان در اواسط دهه 1980 در ناحیة اسکاپ زندگی می کرده اند که اکثریت عظیمی از آن در مناطق روستایی این ناحیه ساکن بوده اند (به نقل از گزارش بانک جهانی 1990 ). در مقایسه پدیدة فقر در مناطق شهری و روستایی، در روستاها هم از نظر دید کلی و هم ازنظر تعداد، فقر بیشتری مشاهده می شود. به این ترتیب ممکن است چنین نتیجه گیری شود که برنامه های ریشه کنی فقر می یابد در بخش روستایی متمرکز شوند. این مقاله درصدد بحث عمومی پدیده فقر نیست بلکه سعی دارد ارتباطات معنی داری که بین شهر روستا وجود دارد را مشخص نماید و ایـــــن مطلـب را خاطر نشان می سازد که هر برنامه ایکه منحصراً بر روی مناطق روستایی (یا مناطق شهری) متمرکز شود، بسیاری از نیروهای واقعی که می تواند در کاهش فقر مؤثر باشد، نادیده انگاشته است؛ نگرش به مناطق شهری و یا روستایی بصورت جداگانه کار خطائی است.ناحیة اسکاپ همچون دیگر نواحی دنیا در حال شهری تر شدن است. در سال 1970 حدود 20 درصد جمعیت آسیا (بدون ژاپن) شهری بوده اند که در سال 1990 این عدد به 29 درصد رسیده و این تنها ناحیة بزرگ جهان بوده که بین سالهای 70-1965 و سالهای 90-1985 افزایشی را در نرخ رشد جمعیت شهری اش نشان می دهد. (به نقل از گزارش سازمان ملل 1996). مهاجرت به تنهایی مهمترین یا اصلی ترین عامل افزایش جمعیت شهرها نیست؛ افزایش طبیعی جمعیت و تبدیل برخی روستاها به شهر نیز در فزونی جمعیت شهری مؤثر بوده اند.ما می دانیم که هنوز ضعف های بزرگی در خیلی از داده های مربوط به جمعیت شهری وجود دارد، این مشکلات هم برای محاسبة جمعیت شهرها، که معمولاً با کم شماری همراه است و هم جهت محاسبة نرخ رشد جمعیت آنها وجود دارد. در بعضی موارد مهاجرانی که بصورت دوره ای در شهر به سر می برند بعنوان جمعیت شهری محاسبه نمی شوند؛ ممکن است چنین تصور شود که مهاجران دوره ای که ساکنان دائم شهرها نیستند لازم نیست جمعیت شهر محسوب شوند، اگرچه این مهاجران ممکن است بعنوان ساکنان دائمی نباشند، بهرحال این گروه جمعیتی را تشکیل می دهد که نیازمند خدمات اساسی شهری است، تفکیک مهاجرانی که بصورت دوره های طولانی تر در شهر اقامت دارند از مهاجرانی که دوره های کوتاه تری در شهر هستند و مهاجران چرخشی عملاً غیرممکن است، مثل مهاجرانی که ممکن است فقط چند هفته ای را برای کار در شهر بمانند و کسانی که ممکن است یک یا دو سال را در شهر بگذارنند و برای همیشه به روستایشان برگردند. برای اطلاع بیشتر از بحث مهاجرت در کشورهای در حال توسعه به مطالب نوشته شده توسط اسکلدون (1986) مراجعه نمائید.
حجم مهاجرتهای کوتاه مدت دوره ای می تواند با اهمیت باشد، بعنوان مثال در چین، «جمعیت شناور» که همان مهاجران دوره ای کوتاه مدت هستند در حدود 70 میلیون نفر را شامل می شده که در زمرة جمعیت شهری هم به حساب نمی آیند (چان 1964) . مورد چین نمونة خوبی از اهمیت مهاجرتهای کوتاه مدت دوره ای است که می توان از آن نام برد. نکتة اساسی در اینجا این است که در بحث مهاجرتهای روستا به شهر غالباً رقم واقعی مهاجران دست کم گرفته می شود. یکی از گویاترین موارد کم شماری صحیح مهاجران در آسیا مورد مهاجرتهای تایلند است. بررسی های انجام شده برمبنای اطلاعات اخذ شده از سرشماری براساس روش هایی که در آن انواع مهاجرتهای کوتاه مدت یکجا در نظر گرفته می شوند، می تواند تعداد مهاجران را دو یا حتی سه برابر نشان دهد. (چامراتریترونگ و دیگران 1995) با توجه به موارد مطرح شده در خصوص مهاجرت از روستا به شهر سئوالات کلیدی زیر می تواند مطرح شود.
1ـ آیا مهاجرت روستائیان به شهر باعث بهبود وضعیت در نواحی روستایی می شود یا اینکه این مناطق باز هم فقیرتر می شوند؟
2ـ آیا کسانی که از روستا به شهر مهاجرت می کنند وضعیت بهتری پیدا می کنند یا اینکه عملاً فقیرتر می شوند؟
3ـ آیا فقر روستایی به سادگی به بخش شهری منتقل می شود؟
4ـ جنسیت مهاجران چه تأثیری دارد؟ اثر مهاجرت زنان یا ماندن آنها در روستا چیست؟
هریک از این سؤالات بحث های مختلفی را برمی انگیزد که هنوز مدارک و شواهد کافی جهت استنتاج و اعلام نظر قطعی در مورد آنها وجود ندارد. با این حال شاید طی چندین سال اخیر بیش از پیش به سمت توافق در پاسخ به این موضوعات و سؤال ها پیش رفته ایم. یکی از مهمترین تغییراتی که در تفکر پیرامون فرآیند مهاجرت و توسعه طی سالـهای اخیـر روی داده، پذیـرش پدیـدة شهرگرائی و شهری شدن به عنوان یک موضوع، گریزناپذیر بوده است. (مک جی 1994) سالهای اخیر روی داده، پذیرش پدیدة شهرگرائی و شهری شدن به عنوان یک موضوع، گریزناپذیر، بوده است.
مهاجرت و فقر روستایی
جز در مورد مهاجرتهای اجباری که در اثر مسائل سیاسی و یا حوادث طبیعی صورت می گیرد، تمامی شواهد و مدارک حاکی از آن است که این فقیرترین افراد نیستند که مهاجرت می کنند. به نظر می رسد سطح و دامنه ای از فقر وجود دارد که پایین تر از آن مهاجرت مقدور نیست (مراجعه کنید به آلاکچی 1983) . خود مهاجرت نیاز به امکاناتی دارد نه تنها برای هزینه های سفر بلکه جهت حمایت مهاجران در مقصد تا زمانی که کار تمام وقت یا پاره وقتی پیدا کنند. عوامل دیگری نیز در مهاجرت دخیل اند، کسانیکه مهاجرت می کنند معمولاً از بین افراد تحصیل کرده تر جامعه هستند، یعنی از خانوار هائی که توان صرفنظر کردن از نیروی کار خانوادگی فرزند خود را داشته و آنها را به مدرسه می فرستند. به این ترتیب ثروتمندترین ها در هر جامعه فرزندان خود را به دنبال تحصیل و آموزش می فرستند و دقیقاً هم آنها از جملة اولین کسانی هستند که مهاجرت می کنند. افراد باسوادتر موقعیتهای شغلی را که در دیگر مناطق وجود دارد بهتر شناسایی می کنند و با موقعیتهای جدید بهتر برخورد می کنند. اولین مهاجران از هر جامعه ای به نحو تقریباً تغییرناپذیری از نخبگان آن محل هستند، به هر حال به این موضوع می باید نسبی نگریسته شود، برای مثال نخبه ایکه در یک روستای دورافتادة شمال پاکستان زندگی می کند با نخبة دیگر که در یکی از روستاهای ایالت سند زندگی می کند هم از نظر ثروت و هم ا ز نظر موقعیت کاملاً تفاوت دارد.بنابراین فقیرترین ها احتمالاً باید در بین کسانی باشند که مهاجرت نمی کنند و در روستا باقی می مانند، با این حساب با رفتن افراد فعال تر و پرانرژی تر روستا، مهاجرت بیش از آنـکه باعـث کاهـش فقـر شود باعث تشدید فقر در روستا می شود. این بحث ممکن است مورد مهمی در برنامه های کاهش فقر باشد، به این ترتیب که با تأکید بر روی ارتقاء وضعیت روستا، مردم دیگر قصد رفتن از آنجا را نکنند و یا اینکه به فکر بهبود وضعیت زندگی مردمی که در روستا باقی مانده اند باشد. این یک پیشنهاد منطقی و سیاستی قابل فهم است، هرچند ممکن است منجر به غفلت از جنبه های قابل طرح و مهمی از فرآیند توسعه گردد. یکی از موارد نادری که در مورد مهاجرت در سطح جهان خیلی کم می توان تعمیم داد اینست که احتمالاً جوانان بیش از دیگر گروه های سنی تن به مهاجرت می دهند، و در طولانی مدت با مهاجرت آنان ممکن است تولید نسل در جامعه کاهش یابد؛ هرچند این نظریه توجهی به موضوع جریان بازگشت به روستا، یا پولهایی که بصورت حواله به روستا فرستاده می شوند، ندارد. معمولاً در مهاجرتهای خارجی و بین المللی است که حواله پول مهم فرض می شود، امّا پول نقد و اجناس از هر نوع و به هر اندازه که برای خانواده های مهاجران فرستاده می شود، در مهاجرتهای داخلی هم مهم است. در سطح کلان واقعاً فرق می کند که منبع پول حوالجاتی که می آید از داخل خود کشور است یا از خارج. وقتی که حوالجات پول از خارج فرستاده می شود بر روی موازنة ارزی تأثیر می گذارد و لذا برای دولتهای کشورهای در حال توسعه دارای اهمیت است. وقتی که منبع پول حوالجات از داخل باشد چنین ارتباط مستقیمی با مسائل کلان کشور ایجاد نمی کند بلکه بیشتر این موضوع مطرح می شود که پول رسیده در روستا به چه مصرفی می رسد؟ چنانچه این پول ها صرف خرید کالاهای تولید خارج شود می تواند در موازنة ارزی کشور تأثیر نامطلوب برجای گذارد.کسب اطلاعات دقیق از حوالجات بی نهایت دشوار است بخصوص آنجا که نوع حوالجات با ارزهای مختلف ارسال می گردد. معهذا حوالجاتی که وارد می شود صرفنظر از اینکه در مصرف یا در سرمایه گذاری بکار افتند، اتفاق نظر هست که اثر مثبتی بر شکوفایی اقتصادی دارند. برای مثال صرف پول جهت ساخت و تعمیر ساختمانهای مسکونی که یکی از مصارف متداول پول حوالجات
مهاجرت روستائیان به شهر و اثرات آن در کاهش فقر روستایی