چکیده
اگرچه بر طبق رویکرد دورکیم، میزانی از انحرافات اجتماعی طبیعی است و علیرغم این که آسیبهای اجتماعی و رفتار های نابهنجار ممکن است ریشه روانی، بیولوژیک داشته باشد و یا از اختلاف شخصیت و ویژگیهای فردی ناشی شود، اما انحرافات اجتماعی به مثابه رفتاری نابهنجار پدیدهای کاملا اجتماعی است و عوامل متعددی در شکلگیری آن دخیلاند.
انحراف اجتماعی در مقطع کنونی جامعه ایران، امری ساختاری است و ناشی از نابسامانیهای اجتماعی است و به همین دلیل نیز در آینده رو به افزایش خواهد گذاشت.
دگرگونی در ساختار اجتماعی ایران، گذر تدریجی و بطئی از روابط سنتی به مدرن، ایجاد ارزشها و الگوهای نو، تعریف جدید از زندگی، تحول در ساختار قدرت و گسترش معرفت علمی از جمله عواملی است که تاثیر ساختاری بر نابسامانیها خواهد داشت.
دوقطبیشدن جامعه ایران(جامعه و حکومت) به خصوص در جامعه شهری بر این نابسامانی افزوده است که ضعف کنترل اجتماعی و امکان دریافت پاداش در قبال رفتارهای خلاف هنجار و منافع جامعه؛ برای عدهآی بیشتر فراهم شده است. تناسب اندک میان ارزشها و الگوها از سویی و فرصتها و امکانات برای نیل به این ارزشها از سوی دیگر، موجب شده است که عدهای برای دسترسی به هدفها و ارزشهای مطرح در جامعه (قدرت، ثروت، تحصیلات و ...) راههای دیگری را انتخاب کنند. نتیجه آنکه، نابسامانی ساختاری که مجموعه عوامل برشمرده فوق در ایجاد آن دخالت دارند، باعث شده که خانوادهها و متولیان جامعهپذیری افراد (مدرسه، صداو سیما، دانشگاه و ...) از ادای وظیفه خود عاجز شوند. ضعف در جامعهپذیری نیز، اعضای جامع ه را به رفتارهای گوناگون وا میدارد و توان مشارکت واقعی آنان را در تداوم حرکت صحیح جامعه صلب میکند و دراین میان رفتارهای بزهکارانه، شاخصتر از بقیه سربرمیدارد.